فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مامان
مامان
راضی باش....
مادرستان؛ سرزمین مادرانه نوشتها
به ما بپیوندید 👇
https://eitaa.com/maadarestaan
هدایت شده از خانواده چند فرزندی🇮🇷
راهکارهای مدیریت دعوای خواهر ـ برادرها
اگر در منزلتان بچه ها به ویژه در این ایام تعطیلات و در خانه ماندن با هم درگیر می شوند و باعث تشنج فضای خانه شده اند، بهتر است فکری کنید تا فعالیت هایی داشته باشند .
حتما برای اوقات فراغت بچه ها برنامه داشته باشید.
همچنین فعالیت مشترک تا بچه های کوچکتر با بزرگتر به مشارکت با هم بپردازند.
اکثر اوقات بچه ها به خاطر منابع و دستیابی به امکانات بیشتر با هم درگیر می شوند.
بنابراین بهتر است شرایطی را برایشان فراهم کنید تا با هم از آن لذت ببرند.
مثلا فعالیت هایی مثل ساخت یک کمپ در خانه به کودک کوچکتر اجازه می دهد از بلوک های خانه سازی برای ساخت این کمپ استفاده کند،کودک بزرگتر با استفاده از بالش و کوسن ها قلعه درست می کند.
یا مثلا مشاغلی برای بچه ها تعیین کنید مثل اینکه کودک بزرگتر کتاب فروش شود و کودک کوچکتر هم کیف او را خالی یا پر کند و به کتاب ها رسیدگی داشته باشد .
و در دفعات بعدی بخواهید که خودشان فکر کنند و بازی و فعالیت مشترک تعریف کنند .
#خواهر_برداری
#دعوای_بچه_ها
https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi
خانواده چند فرزندی
استفاده از مطالب فقط با ذکر لینک و منبع
📌رویداد ملی جوانی جمعیت
(بستری برای مشارکت مردم)
..................در ۳ محور...................
1️⃣سیاست پژوهی
2️⃣هنر و رسانه
3️⃣ایده ها و تجربیات مردمی
💎هدایا نقدی نفرات اول تا سوم هر محور به ترتیب: 70 ، 50 ، 30 میلیون تومان
..................................................
🔸معرفی ایده های برتر به نهاد ها و دستگاه های مختلف جهت همکاری
🔸اعطای تسهیلات قرض الحسنه
🔸کسری خدمت سربازی برای آقایان
🔸فضای کار اشتراکی (ثبت مجموعه به عنوان دانش بنیان و ثبت در واحد فناور علوم انسانی دانشگاه جامع امام حسین ع)
🔸چاپ مقاله در نشریه جمعیت و پیشرفت
🔸خدمات رسانه ای (مستند سازی فعالیت ها و انتشار عمومی آنها)
..................................................
🔹مهلت ثبت نام و ارسال آثار🔹
📅 30 مرداد ماه ۱۴۰۲
🔹زمان برگزاری رویداد حضوری🔹
📅 شهریور ماه ۱۴۰۲_تهران
..................................................
🎞️ تیزر رویداد :
https://eitaa.com/mtod_ir/443
..................................................
💻 ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر:
https://noyan.school/
#کارگروه_هادی
❤️#امام_رضا -عليه السلام- میفرمایند:
به كودك دستور ده كه با دست خودش #صدقه بدهد، اگر چه به اندازه تكّه نانى يا يك مشت چيز اندک باشد؛ زيرا هر چيزى كه در راه خدا داده مى شود، هر چند كم، اگر با نيّت پاک باشد زياد است.
الكافی ، جلد۴.صفحه ۴
🦋 #صدقه
#سبک_زندگی
#کودک_یار
💕
💕💕
💕💕💕
💕💕💕💕
@sabkezendegi_modern
امام خمینی (رحمة اللّه علیه)میفرمودند:
در مسائل تربیتی همیشه از منع استفاده نکنید، هر چیزی را که میدانید برای بچهها خطر دارد از جلوی آنها بردارید.
یک وقت شنیده بودند که بچهٔ کوچکی در اثر گذاشتن قند در دهان خفه شده است، میگفتند: این قند را بردارید، نگویید دست نزن، قندان را بردارید.
یک روز دیگر گفتند: من داشتم قدم می زدم، ناراحت شدم. گفتم علی میآید و به گلها دست میزند و خار دست او را اذیت میکند، به باغبان گفتم تا جایی که دست علی به این خارها میرسد، شما این خارها را بکنید.
(منبع: imam-khomeini.ir)
🖤سالروز رحلت جانسوز امامِ انقلاب اسلامی ایران تسلیت باد.
🍀🍀🍀
*کانال مادران شریف ایران زمین*
@madaran_sharif
بزرگترین وصیّت من به تو فرزند عزیز، سفارش #مادر بسیار وفادار تو است.
حقوق بسیار مادرها را نمی توان شمرد و نمی توان به حق ادا کرد.
یک شبِ مادر نسبت به فرزندش از سال ها عمر پدر متعهد ارزنده تر است. تجسّم عطوفت و رحمت در دیدگان نورانی مادر، بارقه رحمت و عطوفت ربّ العالمین است.
imam-khomeini.ir
مادر بودن و اولاد تربیت کردن بزرگترین خدمتی است که انسان به انسان می کند. این را کوچکش کردند. این را منحطش کردند.
در صورتی که اشرف کارها در عالم مادر بودن است و تربیت اولاد. همه منافع کشور ما از دامن شما مادرها تأمین می شود. و اینها نمی خواستند بشود.
صحیفه امام، ج 7، ص446
#تربیت_اولاد بالاترین چیزی است که در همه جوامع از همه شغلها بالاتر است.
هیچ شغلی به شرافت مادری نیست.
و اینها منحط کردند این را.
مادرها را منصرف کردند از #بچه_داری ....
صحیفه امام، ج 7، ص447
@hejrat_kon
در سالروز رحلت آن مرد بینهایت،
حمد خدایی را که فرمود:
ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها
#همه_خوابند،_بچهها_بیدار!
#شادی_روح_مادران_شبزندهدار!
- خب بخوابیم؟
+ آره.
- دیگه شب بخیر دخترم.
+ شب بخیر مامان.
+ مامان من الان پنج سالمه؟
- نه عزیزم، عید نوروز که درختا شکوفه بزنن، تولد پنجسالگیت میشه.
+ ولی من دوست دارم الان پنج سالم باشه.
- حالا هم نزدیک پنج سالته، فعلا بخواب.
+ باشه، شب بخیر.
+ مامان من خوابم نمیبره.
- چشماتو ببند، به هیچی فکر نکن، خوابت میبره.
+ بستم. خوابم نبرد.
- خب آخه باید یه کمی صبر کنی.
+ صبر کردم بازم خوابم نبرد.
- نه باید بیشتر صبر کنی.
+ باشه، دیگه شب بخیر.
+ مامان من صبح صبحونه نخوردم.
- باشه؛ فردا بخور.
+ نه؛ میشه الان برام تخم مرغ درست کنی؟
- الان؟ این وقت شب؟
+ بله، آخه گرسنهمه.
- ای خدا! آخه چقدر میگم سر سفره غذاتو بخور.
+ از این به بعد غذامو میخورم. حالا میشه برام تخم مرغ درست کنی؟
- باشه، پاشو بریم تو آشپزخونه.
+ چراغ روشن کنم؟
- نههه!
+ چرا؟
- خوابت میپره. چراغ هود کافیه.
+ مامان میدی من تخم مرغو بشکونم؟
- آخه تاریکه.
+ مراقبم.
- بفرما.
+ نمیتونم، خودت بشکون.
- شما نون در بیار.
+نون نمیخوام.
- که قشنگ سیر بشی دیگه...
+ سیرم.
- مگه نگفتی گرسنهمه تخم مرغ میخوام؟
+ نه سیر نیستم. فقط میتونم تخم مرغ بخورم.
- باشه، بخور. مواظب باش نسوزی.
+ مامان تخممرغو کدوم حیوون به ما میده؟
- وقتی میگیم تخم مرغ، یعنی تخمِ...؟
+ گوسفند؟
- نه! ببین میگیم تخمِ "مرغ". یعنی تخمِ....؟؟؟
+ .... نمیدونم.
- یعنی تخم مرغ. یعنی خانم مرغه به ما میده.
+ ااا آره! سیر شدم.
- پاشو بریم مسواک بزنیم دیگه بخوابیم.
- خب دیگه بسم الله بگو بخواب.
+باشه؛ شب بخیر.
- شب بخیر.
+ مامان میشه برام قصه بگی؟
- آخه دیگه خوابم میاد...
+ فقط یه قصه کوچولو.
- یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود. یه پیرزنی بود رفت مشهد، بقیهش برا فردا شب...
+ هههه خیلی خندهدار بود.
- خب دیگه بخواب.
+ نه یه بار دیگه، یه بار دیگه بگو.
- یه پیرزنی بود رفت مشهد، بقیهش برا فردا شب.
+ هههه خیلی خندهداره. بذار برم برای بابا بگم و بیام.
- نههه. بابا خوابه. ما هم باید بخوابیم دیگه. شب بخیر.
+ شب بخیر.
+ مامان؟
- ...هوم؟
+ تشنمه.
- خب برو آب بخور بیا.
+ آخه تاریکه.
- خب چراغ روشن کن.
+ آخه خوابم میپره!
- ای بابا. باشه الان برات میارم.
+ آب یخچالی بیاری. آب لوله نیاریها...
_ آبم که خوردی. دیگه بخواب دیگه دخترم.
+ باشه. شب بخیر.
- شب بخیر.
+ مامان؟
- بله....
+ میشه گوشیتو بدی قصه گوش بدم؟
- نه دیگه؛ قصه که گفتم برات. الانم وقت گوشی نیست.
+ پس اون نور چیه از زیر پتوت میاد؟
- لا اله الا الله! هیچی.
+ اِ خاموش شد.
- میخوابی دیگه؟ ساعت ۱۲ شب شد.
+ باشه؛ شب بخیر.
+ مامان؟
-.....
+ مامان؟
- ...هوم...؟
+ برام لالایی میخونی؟
- من خوابم.
+ پس چرا داری حرف میزنی؟
- الان صدام کردی بیدار شدم.
+ پس یه لالایی هم برام بخون. قول میدم آخریشه.
- ... باشه...
مدینه بود و غوغا بود
اسیر دیو سرما بود
محمد(ص) سر زد از مکه
که او خورشید دلها بود
خدیجه همسر او بود
زنی خندان و خوشرو بود
برای شادی و غمها
خدیجه یار نیکو بود
+مامان، خدیجه یعنی دخترِ خاله مرجان؟
- نه یعنی مامان حضرت زهرا.
+باشه، بقیشو بخون.
-خدا یک دختر زیبا
به آن ها داد لالالا
به اسم فاطمه زهرا
امید مادر و بابا
+ فاطمه زهرا دوست مسجدم؟
-نه گوش کن بخواب دیگه...
علی داماد پیغمبر
برای فاطمه همسر
برای دختر خورشید
علی از هرکسی بهتر
علی شیر خدا لالا
علی مشکل گشا لالا
شب تاریک نان میبُرد
برای بچه ها لالا
+ مامان.
- بلههه؟
+ نون میخوام!!!!!
-......
هدیه به روح مادر تازه از دست رفته اجماعاً صلوات!
سختیهایی که وقتی تعریفش میکنیم، ما مادران سختکوش و شبزندهدار میگرییم و دیگران میخندند!
#سیده_مرضیه_مرعشی
با ما در *جان و جهان* همراه باشید:🌱
https://ble.ir/janojahan
http://eitaa.com/janojahanmadarane
کاری از
هنرمندان اصفهان ❤️
همراه ما در مادرستان
https://eitaa.com/maadarestaan
کلی مادر نویسنده😍
و کلی متن های زیبا و کاملا محسوس و تو گویی، تجربهی زیستهی همگانیِ مادرها!
انشاءالله متون دريافتی از شما خوبان به تدریج در کانال درج خواهد شد.
دوستان را به مادرستان دعوت کنید 🧕
https://eitaa.com/maadarestaan
صبح دل انگیز اردیبهشت است و جان میدهد در این هوا نفس بکشی و رشد کنی، شکوفا شوی...
این صبح ها آدم سرشار می شود از باید ها ، از انجام ها و...
صبحانه ی دلچسب همسرپز را که خوردیم پیشنهاد دادم تا زیلوی آشپزخانه را که پسرم چندماه پیش، در طی جلسات آموزشی اجابت مزاج، مورد عنایت قرار داده بود، بشوییم.
نجاست را با چسب مشخص کرده بودم، که پسرک چند روز پیش کنده کاری کرده و حافظه من یاری نمیکند کدام گل زیلو را به آب داده بود.
ایضا مقداری زرچوبه اعلا با رنگی بی نظیر، چند روز پیش توسط همان جناب بر زیلو ریخت و نقش سرخ آبی گل ها را به زرد آجری بدل نمود.
جناب همسر هم با توجه به مشغله کاری و وسعت صبر، شستشوی زیلوی زرین و رفع نجاست را به قراری دیگر موکول و با یک خداحافظی خوش، خود را از مهلکه نجات داد.
اما امان از مزاج بهاری این روزها که ناگاه، دم شروع به غلیان میکند و ضربان قلب را به اوج تصمیم گیری میرساند.
بله درست حدس زدید ، زیلو را به کمک پسرجان لوله کرده و پودر و چرتکه به دست راهی حیاط آرام و پاک خانه شدیم ...
تمام خاطرات فرش شستن های بچگی ام یک دم از میدان دیدم گذشت، و با لبخند رضایت ، مصمم به ادامه کار شدم ...
آب باز کردم و پودر ریزان، در حال برگزاری جلسه توجیهی جهت شستن زیلو و حد و حدود آب بازی به بچه ها بودم،
که ناگاه بچه ها شیرجه زنان به سمت زیلو حمله ور شدند.
سر میخوردند و چنان آب به اطراف میپاشیدند که انگار اولین بار است آب میبینند.
زبانم قفل شد، رنگم پرید ، و هایپوکسی شدم. دیگر اکسیژن اردیبهشت هم پاسخگو نبود...
تقریبا در حال تجربه نزدیک به مرگ بودم که دخترک بازیگوشم با هیکل خیس آبش به سمت خانه فرار کرد و سکته ناقص مرا کامل.
حالا یک زیلو ، پادری ، و یک موکت و البته حیاطی که سرتاسرش رد پای کوچک او بود در مقابلم قرار گرفت بماند هر کداممان یک دست لباس را هم نفله کردیم ...
به خودم آمدم و با دم بهاری تصمیم جدیدی گرفتم و با پرشی به اندازه ۲۵ سال تجربه و زندگی به سرعت دنبال آهوان گریز پایم دویدم و هر دو را قپونی زیر بغل زدم و به گرمابه پناه بردم.
بعد شستن و لباس جدید پوشاندن ،
هرچه خوردنی در یخچال باب میل جنابان بود جلویشان ریخته و تنها با فرصت محدود سرگرم ماندنشان ، همچون بالگرد امداد غرولند کنان به بالین زیلوی نیمه جان آمدم و هرچه قدرت داشتم در دستانم ریختم تا هنوز حوصله جگرگوشه هایم به سر نرسیده که برای خون جگر کردنم یا همان بازی خودشان بیایند ، کارم به سر برسد.
بلبل های همسایه می خواندند و شرشر آب بر تار زیلو مینواخت و من چنگ میزدم ، عجب سمفونی شگفت انگیزی...
طی ۲۰ دقیقه همه چیز مثل اولش پاک و تمییز شد.
جسم خسته ام به کنج امن خانه برگشت.
و روحم هنوز در هوای اردیبهشت سرگردان است .
پ ن : اکنون هردو ماهی چموش برکه من چون ماه ، کنار مادر بی قند و فشارشان دراز کشیده اند و پس از دقایقی بلبل زبانی از شاهکار امروز، برای ادامه آب بازی در دریای خواب غوطه ور شدند.
س ش ح
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
مادرستان؛ سرزمین مادرانه نوشتها
به ما بپیوندید 👇
https://eitaa.com/maadarestaan
هدایت شده از آينــــــــــﮫ ی مادری
نگرانش بودم... نگران اینکه دیگر دیر شده! تا کی قرار است قدمی بر ندارد؟!
دخترم را میگویم! یکسالش را تازه رد کرده بود و هنوز هیچ رغبتی به راه رفتن نداشت! بارها من، پدر و خواهرانش، دستش را گرفتیم و تاتی تای گویان با او هم قدم شدیم، اما هر بار که می ایستاد و کمی تعادلش به هم میریخت، نا امید میشد و به همان چهار دست و پا رفتن اکتفا می کرد!
این اواخر دائم تلاش می کردم از هر راهی وارد میشدم تا در او شوق راه رفتن ایجاد کنم! اما او بی انگیزه بود و حتی گاهی چهاردست و پا از من فرار می کرد تا دستش را نگیرم و تاتی تاتی نکند!
خودم را جای او گذاشتم؛ شاید با خودش می گفت وقتی با چهاردست و پا میتوانم همه جای خانه سرک بکشم دیگر چه نیازی ست به این اداها و تاتی تاتی کردن ها!
مگر دنیای من چه کم دارد که با راه رفتن بخواهم به خود سختی بدهم؛ چرا مادرم دست از سرم برنمی دارد؟!
اما من می دانستم دنیای او همیشه محدود به همین خانه نیست! برای رفتن به دنیای بزرگتر، باید گام بر دارد و گام هایش استوار باشد!
او می گریخت و من در پی او بودم!!
روزها گذشت و دخترم کم کم روی پای خود ایستاد و با کمک در و دیوار چند قدم برداشت!
حالا دنیایش بزرگتر شده بود و خودش برای کشف عجایب این دنیای بزرگتر، احساس نیاز به راه رفتن پیدا کرده بود!
پس شروع کرد به گام برداشتن، یکی پس از دیگری!
چقدر دنیای جدید، برایش شیرین تر است که این چنین مشتاقانه عروسک کوچکش را در آغوش می گیرد و خانه را با گام های کوچکش طی می کند!
حالا دیگر نیمه شب ها هم که خانه را تاریک میکنم از جا برمیخیزد و راه می رود و باید التماسش کنم برای خوابیدن!
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🔹خدایا می دانم بارها از من خواستی تا در طریق هدایت گام بگذارم و من سر باز زدم و از تو دوری جستم!
تو خدای مهربان تر از مادر بودی و من همچون طفلی کوته بین و لجباز!
غرق در دنیای کوچکم شدم و هیچ گامی برای زندگی ابدی برنداشتم!
... و تو اما با وجود بار گناهانم و سر باز زدن هایم،دست از هدایت من نکشیدی و هربار که گناه کردم، باز مرا خواندی!
تو مرا رها نکردی!
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
خدایا، این بار من آمدم،نادم و خسته از دنیای کوچکم و محتاج به یاری تو!
دست به سوی تو دراز کردم...
دستم را بگیر!
گام هایم را در راه حق استوار فرما!
طعم شیرین بندگیت را به من بچشان تا به راحتی در راه رسیدن به تو قدم بردارم!
خدایا مرا بپذیر...
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
✍آينــــــــــﮫ
#درسنامههای_مادری
#نشر_با_منبع_زیباتر_است
لینک کانال ما در ایتا:
https://eitaa.com/Ayenehmadari
لینک کانال ما در بله:
https://ble.ir/ayenehmadari
صدای اذان از شبکه پویا می آید
یک نفر پای تلویزیون است، وقت خوبی است برای خواندن نماز حتی با زیرصدای کارتون.
چادر خودم و زینب را همراه پنج تا مهر می آورم: یکی را زیر جانمازم قایم میکنم، دو تا به زینب می دهم و دو تا هم به خودم و در دلم می گویم: خدا کند تا آخر نماز بی مهر نمانم!
قامت می بندم، زینب هم!
چادرش میفتد؛ می فهماند که سرش کنم. سرش می کنم!
به سجده رسیدم؛ روی کول من است!یک ذکر بیشتر می گویم تا پایین بیاید.
رکعت بعد: حوصله اش سررفته! مهر را می خورد، حرص می خورم و ادامه میدهم! قنوت می گیرم، ادایم را در می آورد!
به سجده می رسم،پس مهرها کو؟!
مهر قایم شده را می آورم.
زینب می فهمد،
مهر را دستم می گیرم؛ رکعت سوم بودم نه؟!
مهر را به زور از دستم می گیرد و می رود.
خدا خدا می کنم مهر دیگری تا سجده برسد! بالای صندلی می رود!
آخ، الان است که بیفتد و کله اش صدای هندوانه دهد!
خب چه کنم؟
نماز را ادامه می دهم.
فاطمه می آید وسط!
حرکتی می زند و.... بالاخره صدای گریه!
میخوام بگم: بچه نمی بینی آخه؟!
ولی رکعت چهارم هستم! مکث اجباری،چه خوب شد.سجده ی آخر است؛ زینب روی کولم است. دوام ذکر فایده ندارد، بلند میشوم و در هوا زینب را می گیرم و بغل می کنم و سلام می دهم...حالا وقت دست دادن،بوس و بغل است...
ذکر بعد نمازم این است: ربنا تقبل منا هذا القلیل!
این چه نمازی است؟!
من کجای آیه ی نور ایستاده ام؟!حتی عبادت کوتاه ام هم عبادت نیست!
دوباره آیه را می خوانم، بالغدو والاصال!نشان از دوام است، دوام ذکر الله...
بهانه بی بهانه اسماء!
بچه ها را مانع نبین!
ذکر الله مداوم است نه فقط پای سجاده...
چه قدر در حال تسبیح و تقدیس هستی در روز؟! چه قدر به توحید فکر می کنی؟ چه قدر یاد خدا را چونان تجارت، امر حرفه ای مستمر می دانی؟!
بهانه بی بهانه!
اگر می خواهی بیت ات را به آیه ی نور وصل کنی پس همت کن، تمرکز بگذار، برنامه بریز، حواست را هر لحظه جمع کن، حرفه ای باش!
#سوره_نور
#زیست_قرآنی
@masirelaallah
#مادری
گفت
بُنَیَّ
عالمی ریخت به هم........
#حــــــ❤️ــــــسین
به ما بپیوندید؛
ما در مادرستان
https://eitaa.com/maadarestaan
مکالمه ی من و پسرجان
موقع قلقلی کردن مواد شام
وغلتوندن توی پودر سوخاری:
_مامااااااان
_جون مامان
_شماخیلیییی خوشحالی که منو به دنیا آوردی که کمکت کارهاتو بکنم
_بله خییییلی خوشحالم که به من کمک میکنی ☺️
_اگهمن نبودم هیچکسی نبود کارهاتو بکنه ونمیتونسنی به کارات برسی
_خدااااروشکر که من تورودارم که براااام این موادو تو بشقاااب بغلتونه
وگرنه کی قرار بود اینارو تو بشقاب برای من تاااب بده😱😱
حتما از سنگینی و سختی کار
موقع تاب دادن بشقاب تشنج میکردم مادر😐😐😐
(بچه کارتووو بکن چقدر منت میذاری ننه😬🤨)
هرچچچند ریخت وپاشتو میکنی
کاررو ناقص انجام میدی
یکم زیادی طووولشم میدی
امااا 😬😬
_مامان من خیلی آشپزخوبیم
_بلللله اصلا چون شما داری کمک میکنی این غذا امشب خییییلی خوشمزه میشه😋😋😋
_آره مامان من خیلی خوب بلدم
_باریکلا به پسرم
_ماماااان من میخوام بزرگگگگ شدم مثل باباام یه آشپز مااااهر بشم
😕🙁☹️☹️☹️☹️☹️☹️
بلههه رسم دنیا همیییینه
این دنیا وفا نداره اصلا🤣
با دمپختکای مادرت بزرگ بشی بعد
مثل بابا آشپز ماهر بشی😐😐
حالا درسته چندبار به شما تخم مرغ درررحد پیتزا مخلوط داده 😋
یا سیب زمینی سرخ شده درحد رستوران ...😜
درسته مامانت سیب زمینی رو تو هوا رو ظرفشویی خرد میکنه 🤨
اما باباتون با تخته گوشت و کاردو آبکش مخصوص🤨
ولییی
بازم شیرم حلالت مادر😄
تو آشششپزشو
مثل بابا ماهر شو
باز من راضیم
#مامان_بچه_ها
#خوشبحال خانومت اگر مثل بابا ماهر باشی ☺️
✍ مامان بچه ها
کانال بله
https://ble.ir/madaroneh
کانال ایتا
https://eitaa.com/madaroneh
به ما بپیوندید؛
ما در مادرستان
https://eitaa.com/maadarestaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نحوه آشپزی مادرها
و بچهها
😂😂😂😂
به ما بپیوندید؛
ما در مادرستان
https://eitaa.com/maadarestaan
رابطه خواهر برادری اینجوریه که همون لحظه که دارن بازی میکنن و با هم خوشن چنان دعوا و کتک کاری راه میفته که اون سرش ناپیدا..
در عین حال که بدونِ هم جون ندارن، در حد پدرکشتگی از هم متنفر میشن و باز ، دو دقیقه بعد انگار هیچ اتفاقی نیفتاده؛ دست همدیگه رو میگیرن و عمو زنجیر باف بازی میکنن.
در حالی که از همدیگه عصبانی هستن و میخوان سر به تن اونیکی نباشه در مقابل دیگران از هم دفاع میکنن و برای هم دل میسوزونن.
.
.
.
بچهها تو همین دعوا و قهر و آشتیها زندگی رو یاد میگیرن.
سهیم بودن در چیزها ، تصمیمگیری جمعی ، گرفتن حق ،گذشت ، انتقام ، کنترل خشم و.. رو تجربه میکنن.
میفهمن میشه یکیو دوست داشت ولی باهاش دعوا کرد و اختلاف داشت.
متوجه میشن همه مامان و بابا نیستن که مراعات حالشونو بکنن.
خواهر و برادر کسی نیست که وقتی باهاش مشکل داشتی بتونی از زندگیت حذفش کنی.
یاد میگیرن گاهی باید بخشید ، گاهی بیخیال بود ، گاهی کتک خورد ،گاهی ... ولی ادامه داد.
اینا چیزی نیست که بشینن کتاب بخونن یا کلاس برن و یاد بگیرن باید این مهارتها رو زندگی کرده باشن و تو همین روابط و تعاملات خواهر و برادری تمرین کرده باشن؛
تا وقتی که وارد زندگی مشترک شدن تقی به توقی خورد از زندگی سیر و دلسرد نشن ، دنیا براشون به آخر نرسه .
بلد باشن چطور با کسی که هم دوستش دارن هم اختلاف، زندگی کنن و..
#خواهر_برادی
@mamanjoona
🏡 #قانون_گذاشتن در خانه:
✍منزل شما نیاز به قوانین و مقررات مشخصی دارد. چنانچه این قوانین وجود نداشته باشد #کودک شما نمیداند که وظیفهاش چیست. در ضمن، شما هم نمیتوانید کودک را تنبیه کنید یا پاداش دهید.
🔸اگر در خانه ساعت رفتن به #خواب مشخص نباشد، شما نمیتوانید به کودک خود بگویید "چرا دیر میخوابی؟".
🔸اگر برای استفاده از کامپیوتر و تلویزیون قانونی نداشته باشید، نمیتوانید به کودک خود بگویید که چون "از کامپیوتر زیاد استفاده کرده"، پس به این علت او را از کامپیوتر محروم میکنید.
🔸مفهوم "#دیر"، "#زیاد" و نظایر آن زمانی معنا پیدا میکند که شما از قبل آنها را مشخص کرده باشید. پس اگر در منزل شما قوانین مشخصی وجود ندارد، باید در انتظار بینظمی کودک نیز باشید.
🦋کانال سبک زندگی مدرن_کودک یار🌱
#تربیت_کودک
#سبک_زندگی
#کودک_یار
💕
💕💕
💕💕💕
💕💕💕💕
@sabkezendegi_modern
🔻نکته تربیتی آیه ۱۲ سوره یوسف:
*توجه به بازی و تفریح کودک*
🔰۱.بازی و سرگرمی
یادمون باشه حق طبیعی هر کودکی که، خدا در نهادش گذاشته بازی و سرگرمیه
🔰۲.حق غریزی فرزند
والدین نباید به بهانه کثرت مشغله، ترس از اتفاقات حین بازی و...کودکشان رو از این حق غزیزی محروم کنند.
🔰۳.اهمیت بازی
تنها دست آویزی که برادران یوسف برای بردن یوسف به صحرا پیدا کردن تا اجازه پدر را بگیرن ،بازی کردن یوسف بود. و این نشان از میزان اهمیت بازی کودک دارد.
🔰۴. بازی و تفریح در طبیعت
بهتر است تفریح و ورزش ترجیحاً در فضای آزاد و سبز باشه، تا بر جنبههای روانی شادابی و سلامت جسمانی فرزندانمون تاثیرات مثبت داشته باشه.
@keraamat_ir
https://eitaa.com/joinchat/1670054016Ca1b358c444
مادری جُرم من نیست!
هـجرٺــــ
بله و ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
﷽
-----
پانزده سال پیش در ذهن من جریان کمی متفاوت بود. من، منِ پر شر و شورِ فعال و پرانرژی، جاهای دیگری سِیر میکردم. خب، اقتضای نوجوانی و میل به دیده شدن و اقتضای مدل شخصیت هم بود. توی ذهنم، الان، در این سن و سال، حسابی کسی بودم! از آن آدمها که تک اند، معروفند، به هرکس بگویی فلانی میگوید آها! فلانی! از آن پر هیاهو ها، پر طمطراق ها…
اما امروز
در آستانه سیوسه سالگی
در این گوشه از دنیا
در این خلوتِ ساکت
آرام نشستهام و
ملکه سرزمین نامرئی خود هستم.
بدون دیده شدن، مشغول حکومتداری و کشورگشایی ام.
بدون شناخته شدن مشغول طراحی آیندهای کوچک اما بزرگم.
بدون هیاهوی رسانهای، سند چشمانداز مینویسم و بدون خدم و حشم، خودم اجرا میکنم؛ برای خودم -و گاه فرزندانم.
اینجا، بدون تقلای دیده شدن، دارم مهمترین و بیرقیبترین پروژههای مدیریت، فناوری و توسعه قرن را جلو میبرم.
اینجا، بدون تبلیغ و لوگو و دفتر و در و دیوار فانتزی، چهار استارتاپ بزرگ دور و بر خودم راه انداختهام.
اینجا
در این خلوت آرامِ نادیدنی
من مشغول انسانسازی ام
مشغول مادری ام...
گاه حس میکنم خدایا،
تو اصلاً، اساساً، #زن را مکنون آفریدهای
و دلت میخواهد کارهایی در این دنیا بکند که اغلب نادیدنی باشد، هرکسی نبیند، نفهمد.
درست مثل عارف ها
که عاشقانههایتان بین خودتان است
پوشیده است
جار و جنجال ندارد
هیاهو ندارد.
حس میکنم هرچه را عاشق تری، مستور تر آفریدهای، مکنون تر میپسندی؛
مثل همین مادری …
اصلاً حس میکنم انقدر شأن و اجر برخی کارها بالاست که دنیای کوچک فانی ما گنجایشش را ندارد
خودت اینجا میبینی و عشق میکنی، نشان و نمایشش نمیدهی، و بیصدا نگهش میداری برای ابدیتِ بی حد و مرزِ بینهایت.
یک دفعه، آن روز بزرگ، پرده میاندازی و تمام نادیدهها دیدنیترین میشوند؛ همه آنها که در خلوتترین زمانهای خلوتترین مکانها، کارهایی کرده بودند از نور، از عشق، از ساختن…
از جنس لبخندهای نیمه شبانه به روی کودکی تبدار
از جنس نوازشهای بی دریغ بر گونههایی خیس
امروز
در آستانه سیوسه سالگی
بیشتر از هر زمانی حس میکنم که به قول آن بزرگ، باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم...
آرام بگیریم در کنجهای بزرگ زندگیمان
آنکس که باید ببیند، میبیند…!
#مادری_شکوه_نادیدنی
#مادری_نیمی_از_عرفان_است
#مادری_گمنامی_است
#طوبی_للغربا
#طوبی_للمادران
#یا_خیر_شاهد_و_مشهود
#مادری #عارفانه #بلوغ #بلوغ_اجتماعی
پینوشت:
تمام اینها به معنای جواز نادیده گرفتن نقش و تلاشهای افراد ازسوی دیگران نیست. تئوریزه کردن بی انصافی و ظلم به زن نیست 😊
🖋هـجرتــــــــ
بله https://ble.im/hejrat_kon
ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشر_فقط_بامنبع