☘ آیت الله بهجت (ره) :
🌷 هیچ عملی به اندازه ی صلوات نمی تواند به اموات کمک کند و به دادِ آن ها برسد.
| #امام_صادق_ع_فرمودند:
هنگامی که شب جمعه فرا رسد
ملائکه ای به تعداد مورچگان از آسمان
فرود می آیند و در دستانشان قلم هایی از طلا؛
و کاغذهایی از نقره است و تا جمعه
شـب چیزی نمینویسند جـز صلـوات بر
محمد و آل محمد پس زیاد صلوات بفرست.
"اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم"
•| #الکافی_جلد3_ص416📚
🍁پاسخ علامه طباطبایی(ره) در مورد گناهان و آثار آن بر موجودات🍁
پرسیدند:
آیا گناهان در موجودات نیز اثر میگذارند؟ برای نمونه خسوف و کسوف نیز مربوط به اعمال بندگان است؟
فرمودند: هر پر کاهی که در ته چاهی حرکت می کند، موج بر میدارد و تا به آسمانها اثر دارد.
📚در محضر علامه طباطبایی(ره)
🍁 بیان آیات (۱_۳) سوره ناس🍁
✳️ تفسیر المیزان
⬅️ خدای سبحان در آيه زير به علت #ربوبيت و #الوهيت خود اشاره نموده، مى فرمايد:
(رب المشرق و المغرب لا اله الا هو فاتخذه وكيلا)
و در اين آيه اى كه از نظرت مى گذرد به علت #مالكيت خود اشاره نموده میفرمايد:
(له ملك السموات و الارض و الى الله ترجع الامور)
🍁🍁🍁🍁🍁
پس اگر قرار است آدمى در هنگام #هجوم خطرهايى كه او را تهديد میكند به ربى پناهنده شود، #الله تعالى تنها رب آدمى است و به جز او ربى نيست، و نيز اگر قرار است آدمى در چنين مواقعى به پادشاهى نيرومند پناه ببرد، الله سبحانه، #پادشاه_حقيقى عالم است، چون ملك از آن او است و حكم هم حكم او است.
و اگر قرار است بدين جهت به معبودى پناه ببرد، الله تعالى معبودى واقعى است و به جز او اگر معبودى باشد قلابى و ادعايى است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و بنابراين جمله:
(قل اعوذ برب الناس )، #دستورى است به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به اينكه به خدا پناه ببرد، از اين جهت كه خداى تعالى #رب همه انسانها است و آن جناب هم يكى از ايشان است، و نيز خداى تعالى ملك و اله همه انسانها است و آن جناب هم يكى از ايشان است.
🍁 بیان آیات (۱_۳) سوره ناس🍁
✳️ تفسیرالمیزان
⬅️ از آنچه گذشت روشن شد كه:
1⃣ چرا در ميان همه صفات خداى تعالى خصوص #سه صفت:
(#ربوبيت)و (#مالكيت)و (#الوهيت) را نام برد؟ و نيز چرا اين سه صفت را به اين ترتيب ذكر كرد:
اول ربوبيت،
بعد مالكيت،
و در آخر الوهيت؟
و گفتيم ربوبيت #نزديكترين صفات خدا به انسان است و #ولايت در آن #اخص است، زيرا عنايتى كه خداى تعالى در #تربيت او دارد، #بيش از ساير مخلوقات است.
🍁🍁🍁🍁🍁
علاوه بر اين اصولا ولايت، امرى #خصوصى است مانند پدر كه فرزند را تحت پر و بال ولايت خود تربيت مى كنند. و ملك #دورتر از ربوبيت و ولايت آن است، همچنان كه در مثل فرزندى كه #پدر دارد كارى به پادشاه ندارد، بله اگر #بى سرپرست شد به اداره آن پادشاه مراجعه مى كند، تازه باز دستش به خود شاه نمى رسد، و ولايت هم در اين مرحله #عمومى تر است. همچنان كه مى بينيم پادشاه #تمام ملت را زير پر و بال خود مى گيرد.
🍁🍁🍁🍁🍁
#واله مرحله اى است كه در آن بنده عابد ديگر در حوائجش به #معبود مراجعه نمى كند، و كارى به ولايت خاص و عام او ندارد، چون عبادت ناشى از #اخلاص درونى است، نه طبيعت مادى. به همين جهت در سوره مورد بحث #نخست از ربوبيت خداى سبحان و سپس از سلطنتش سخن مى گويد، و در آخر #عالى ترين رابطه بين انسان و خدا يعنى رابطه #بندگى را بياد مى آورد. مى فرمايد:
(قل اعوذ برب الناس1⃣ ملك الناس2⃣ اله الناس3⃣ ).
🍁🍁🍁🍁🍁
2⃣ روشن گرديد كه: چرا جمله هاى (رب الناس)، (ملك الناس)، (اله الناس) را #متصل و بدون واو عاطفه آورد، خواست تا بفهماند هر يك از دو صفت #الوهيت و #سلطنت سببى #مستقل در دفع شر است، پس خداى تعالى سبب مستقل #دفع شر است، بدين جهت كه #رب است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه #ملك است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه #اله است، پس او از هر جهت كه اراده شود سبب #مستقل است.
🍁🍁🍁🍁🍁
3⃣و نيز با اين بيان روشن گرديد كه
چرا (كلمه) ناس #سه بار تكرار شد؟
با اينكه مى توانست بفرمايد:
(قل اعوذ برب الناس و الههم و ملكهم )
چون خواست تا به اين وسيله اشاره كند به اينكه اين سه #صفت هر يك به تنهايى ممكن است #پناه پناهنده قرار گيرد، بدون اينكه پناهنده احتياج داشته باشد به اينكه آن دو جمله ديگر را كه مشتمل بر دو صفت ديگر است به زبان آورد.
🍁🍁🍁🍁🍁
همچنان كه در #صريح قرآن فرموده:
خداى تعالى #اسمائى_حسنى دارد، به هر يك بخواهيد مى توانيد او را بخوانيد.
اين بود #توجيهات ما درباره آيات اين سوره.
ولى #مفسرين در توجيه هر يك از سوالهاى بالا وجوهى ذكر كرده اند كه دردى را دوا نمى كند.
🍁بیان آیات (۴_۶) سوره ناس🍁
من شرالوسواس الخناس4⃣
الذی یوسوس فی صدور الناس5⃣
من الجنة والناس6⃣
✳️ تفسیرالمیزان
⬅️ مراد از (وسواس خنّاس) و اينكه فرمود: من شر الوسواس الخناس
در #مجمع_البيان، آمده که کلمه (وسواس ) به معناى #حديث_نفس است، به نحوى كه گويى صدايى #آهسته است كه بگوش مى رسد، و بنا به گفته وى كلمه (وسواس ) مانند كلمه (وسوسه) #مصدر خواهد بود، و ديگران آن را مصدرى #سماعى دانسته اند. و از بعضى نقل شده كه اصلا كلمه مورد بحث را #صفت دانسته اند، نه مصدر.
🍁🍁🍁🍁🍁
و كلمه (#خناس ) صيغه #مبالغه از مصدر (خنوس ) است كه به معناى #اختفاى بعد از #ظهور است.
بعضى گفته اند: #شيطان را از اين جهت خناس خوانده كه به طور #مداوم آدمى را وسوسه مى كند، و به محضى كه انسان به #ياد_خدا مى افتد پنهان مى شود و #عقب مى رود، باز همينكه انسان از ياد خدا #غافل مى شود، جلو مى آيد و به وسوسه مى پردازد.
🍁بیان آیات (۴_۶) سوره ناس🍁
الذی یوسوس فی صدور الناس5⃣
✳️تفسیرالمیزان
⬅️ اين جمله #صفت (وسواس خناس ) است و مراد از (صدور ناس ) #محل_وسوسه_شيطان است، چون #شعور و ادراك آدمى به حسب استعمال شايع، به #قلب آدمى نسبت داده مى شود كه در قفسه #سينه قرار دارد، و قرآن هم در اين باب فرموده : (و لكن تعمى القلوب التى فى الصدور).
🍁🍁🍁🍁🍁
من الجنه و الناس6⃣
اين جمله #بيان (وسواس خناس ) است، و در آن به اين معنا اشاره شده كه بعضى از مردم كسانى هستند كه از شدت #انحراف، #خود شيطانى شده و در زمره شيطانها قرار گرفته اند، همچنان كه قرآن در جاى ديگر نيز فرموده:
(شياطين الانس و الجن ).
و اما اينكه بعضى گفته اند كه كلمه (#ناس ) هم بر جماعتى از #انسانها اطلاق مى شود و هم بر جماعتى از #جن، و جمله (من الجنه و الناس) بيانگر اين معناى #اعم است، سخنى است بى دليل كه نبايد بدان اعتناء نمود.
🍁🍁🍁🍁🍁
همچنين به اين سخن كه بعضى گفته اند كه: كلمه (والناس) #عطف است بر كلمه (وسواس)، و معناى عبارت اين است كه:
پناه مى برم به خدا از شر وسواس خناس كه از طائفه جن هستند، و از شر مردم.
چون اين معنايى است كه همه مى دانند از فهم بدور است.
🍁 تأیید و یاری خداوند بوسیله فرشته در برابر وسواس خناس 🍁
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرموده:
هيچ #مومنى نيست مگر آنكه براى قلبش در سينه اش #دو گوش هست، از يك گوش فرشته بر او مى خواند و مى دمد، و از گوش ديگرش #وسواس خناس بر او مى خواند، خداى تعالى به وسيله فرشته او را #تأييد میكند، و اين همان است كه فرموده:
(و ايدهم بروح منه; ايشان را به روحى از ناحيه خود تأييد مى كند).
🍁بحث روایتی سوره ناس🍁
✳️ تفسیرالمیزان
(روایتی درباره شأن نزول، مراد از (وسواس) و وسواس و تسویلات آن)
⬅️ در #مجمع البيان است كه ابو خديجه از امام #صادق(ع) روايت كرده كه فرمود: #جبرئيل نزد رسول خدا(ص) آمد در حالى كه آن جناب #بيمار بود، پس آن جناب را با #دو سوره (قل اعوذ) و #سوره(قل هو الله احد) #افسون نموده، سپس گفت:
(بسم الله ارقيك و الله يشفيك من كل داء يوذيك خذها فلتهنيك؛ من تو را به نام خدا #افسون مى كنم، و خدا تو را از هر #دردى كه آزارت دهد #شفا میدهد، بگير اين را كه گوارايت باد)
پس رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) گفت: (بسم الله الرحمن الرحيم
قل اعوذ برب الناس...
🍁🍁🍁🍁🍁
و باز در #مجمع البيان است كه از #انس بن مالك روايت شده كه گفت: #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
#شيطان پوزه خود را بر #قلب هر انسانى خواهد گذاشت، اگر انسان به #ياد_خدا بيفتد، او مى گريزد و دور مى شود، و اما اگر خدا را از ياد ببرد، دلش را میخورد. اين است معناى #وسواس خناس.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در همان كتاب آمده كه #عياشى به سند خود از #ابان بن تغلب، از جعفر بن محمد (عليهماالسلم) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا (ص) فرموده: هيچ #مومنى نيست مگر آنكه براى قلبش در سينه اش #دو گوش هست، از يك گوش #فرشته بر او مى خواند و میدمد، و از گوش ديگرش #وسواس خناس بر او مى خواند، خداى تعالى به وسيله فرشته او را #تأييد میكند، و اين همان است كه فرموده: (و ايدهم بروح منه؛ ايشان را به روحى از ناحيه خود تأييد مى كند).
🍁🍁🍁🍁🍁
و در #امالى_صدوق به سند خود از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: وقتى آيه (و الذين اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم )، نازل شد، #ابليس به بالاى كوهى در #مكه رفت كه آن را كوه #ثوير مى نامند. و به بلندترين آوازش #عفريت هاى خود را صدا زد، همه نزدش جمع شدند، پرسيدند: اى #بزرگ ما مگر چه شده كه ما را نزد خود خواندى؟
گفت: اين آيه نازل شده، كداميك از شما است كه اثر آن را #خنثى سازد، عفريتى از شيطانها برخاست و گفت: من از اين راه آن را #خنثى مى كنم. شيطان گفت: نه، اين كار از تو بر نمى آيد. عفريتى #ديگر برخاست و مثل همان سخن را گفت، و #مثل آن پاسخ را شنيد.
🍁🍁🍁🍁🍁
#وسواس_خناس گفت: اين كار را به من واگذار، پرسيد از چه راهى آن را #خنثى خواهى كرد؟
گفت: به آنان #وعده مى دهم، آرزومندشان مى كنم تا مرتكب #خطا و گناه شوند، وقتى در گناه واقع شدند، #استغفار را از يادشان مى برم.
شيطان گفت: آرى، تو به درد اين كار مى خورى، و او را #موكل بر اين ماموريت كرد، تا روز #قيامت.
🍁 بیان آیات (۱-۲) سوره فلق🍁
قل اعوذ برب الفلق1⃣
من شر ما خلق2⃣
✳️ تفسیرالمیزان
🔹معنى (فلق) در (قل اعوذ برب الفلق) و مفاد (و من شر ما خلق)
🔹مصدر (#عوذ) به معناى #حفظ كردن خويش و #پرهيز دادن از شر از راه پناه بردن به كسى است كه مى تواند آن شر را #دفع كند، و كلمه (فلق) به معناى #شكافتن و #جدا كردن است، و اين كلمه نظير (#قصص) به دو فتحه (چون قصص به كسره اول و فتحه دوم جمع قصه است)، كه به معناى مقصوص يعنى #حكايت شده، و يا نقل شده است، و غالبا اين كلمه بر هنگام #صبح اطلاق مى شود، و فلق يعنى آن لحظه اى كه #نور گريبان ظلمت را مى شكافد و سر بر مى آورد.
🍁🍁🍁🍁🍁
و بنابراين، #معناى آيه چنين مى شود:
بگو من #پناه مى برم به پروردگار #صبح، پروردگارى كه آن را فلق مى كند و مى شكافد، و مناسب اين تعبير با مساله #پناه بردن از شر، كه خود ساتر خير و مانع آن است، بر كسى پوشيده نيست.
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از كلمه (فلق) هر چيزى است كه از #كتم عدم به وسيله خلقت سر بر آورد، براى اينكه خلقت و ايجاد در حقيقت شكافتن عدم، و بيرون آوردن موجود به عالم #وجود است، در نتيجه #رب_فلق مساوى با رب مخلوق است.
بعضى ديگر گفته اند: كلمه (فلق) نام #چاهى است در #جهنم.
مؤيد اين قول بعضى از رواياتى است كه در تفسير اين سوره وارد شده.
🍁🍁🍁🍁🍁
من شر ما خلق2⃣
يعنى از #شر هر مخلوقى، چه انسان و چه جن و چه حيوانات و چه هر مخلوق ديگرى كه شرى همراه خود دارد، پس، از عبارت (ما خلق) نبايد #توهم كرد كه تمامى مخلوقات شرند و يا شرى با خود دارند، زيرا #مطلق آمدن اين عبارت دليل بر استغراق و #كليت نيست.
🍁 بیان آیه (۳) سوره فلق🍁
و من شر غاسق اذا وقب3⃣
✳️ تفسیرالمیزان
🔹در #صحاح مى گويد: كلمه (#غسق) به معناى #اولين مرحله از #ظلمت شب است، وقتى گفته مى شود (قد غسق الليل ) معنايش اين است كه تاريكى شب فرا رسيد، و غاسق شب، آن ساعتى است كه شفق سمت مغرب ناپديد شود.
🍁🍁🍁🍁🍁
و كلمه (#وقوب) كه مصدر فعل ماضى (وقب) است، به معناى #داخل شدن است. در #نتيجه معناى آيه اين مى شود:
و از شر #شب وقتى كه با #ظلمتش داخل مى شود. و اگر در آيه شريفه شر را به شب #نسبت داده، به خاطر اين بوده كه شب با تاريكيش شرير را در رساندن شر كمك مى كند، و به همين جهت مى بينيم #شرورى كه در شب واقع مى شود #بيشتر از شرور واقع در روز است. علاوه بر اين، انسان كه مورد حمله شرور است، در شب #ناتوان تر از روز است.
🍁🍁🍁🍁🍁
ولى بعضى گفته اند:
مراد از كلمه (غاسق) #خصوص شب نيست، بلكه #هر شرى است كه به آدمى #هجوم بياورد، هر چه مى خواهد باشد.
ذكر خصوص شر #شبانگاه، شر #ساحران و شر #حاسد بعد از ذكر (من شر ما خلق) از باب #اهتمام به اين سه شرط است.
در آيه #اول #مطلق شر را ذكر كرد، و در آيه دوم #خصوص (شر غاسق) را ياد آور شد، و اين خود از باب ذكر #خاص بعد از عام است، تا اهتمام بيشتر نسبت به #خاص را برساند، و در اين سوره بعد از ذكر شر عام، به خصوص سه شر اهتمام شده است: #يكى شر شب وقتى داخل مى شود. و #دوم شر ساحران. و #سوم شر حاسد، كه مشغول #توطئه مى گردد. و اهتمام بيشتر نسبت به اين سه نوع شر بخاطر اين است كه انسان از اين سه شر #غافل است، يعنى اين سه نوع شر در حال #غفلت آدمى حمله مى آورند.
🍁 بیان آیات (۴-۵) سوره فلق🍁
و من شر النفاثات فی العقد4⃣
✳️ تفسیرالمیزان
⬅️ يعنى و از شر #زنان_جادوگر_ساحر، كه در #عقده ها و #گره ها عليه مسحور مى دمند، و به اين وسيله مسحور را #جادو مى كنند.
و اگر از ميان جادوگران، #خصوص زنان را نام برد، براى اين بود كه سحر و جادوگرى در بين زنان #بيشتر است تا مردان، و از اين آيه استفاده مى شود كه قرآن كريم تاثير سحر را فى الجمله #تصديق دارد.
و نظير اين آيه در تصديق سحر آيه زير است كه در داستان #هاروت و #ماروت مى فرمايد:
(فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه و ما هم بضارين به من احد الا باذن الله)، و نيز نظير آن، آيه اى است كه سخن از #ساحران_فرعون دارد.
🍁🍁🍁🍁🍁
ولى بعضى از #مفسرين گفته اند: آيه مورد بحث نظرى به سحر ندارد، بلكه مرادش از دمندگان در گره ها، آن #زنانى است كه با #تسويلات خود تصميم هاى شوهران را از ايشان مى گيرند و راى شوهران را متمايل به آن جانبى مى كنند كه خودشان #صلاح مى دانند و #دوست دارند، پس مراد از كلمه عقد - كه جمع (عقده) است - #راى، و مراد از (#نفث در عقد) به طور كنايه #سست كردن #تصميم شوهر است.
ولى اين معنايى به دور از ذهن است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و من شر حاسد اذا حسد5⃣
⬅️ يعنى از #شر_حسود وقتى كه #مبتلا به حسد گشته و #مشغول اعمال حسد درونى خود شود و عليه محسود دست بكار گردد.
بعضى از #مفسرين گفته اند: اين آيه شامل #چشم زدن اشخاص #شور_چشم نيز مى شود، چون چشم زدن هم ناشى از نوعى حسد #درونى مى گردد.
شخص حسود وقتى چيزى را ببيند كه در نظرش بسيار #شگفت آور و بسيار زيبا باشد حسدش #تحريك شده، با همان نگاه، #زهر خود را مى ريزد.
🍁 بحث روايتى سوره فلق🍁
✳️ تفسیرالمیزان
✅ قسمت اول
🔹چند #روايت حاكى از نزول (معوذتين) بعد از #بيمار شدن پيامبر (صلى الله عليه و آله) بر اثر #سحر يك #يهودى است.
در #الدر-المنثور است كه #عبد بن حميد، از #زيد بن اسلم روايت كرده كه گفت: مردى #يهودى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را جادو كرد، و در نتيجه آن حضرت #بيمار شد، #جبرئيل بر او نازل گشته دو سوره #معوذتين را آورد و گفت:
مردى يهودى تو را #سحر كرده و سحر مذكور در فلان #چاه است، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) #على (عليه السلام) را فرستاد آن سحر را آوردند، دستور داد #گره هاى آن را باز نموده، براى هر گره #يك آيه بخواند، على (عليه السلام) هر گرهى را باز مى كرد يك آيه را مى خواند، به #محضى كه گرهها باز و اين دو سوره تمام شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) برخاست، گويا #پاى بندى از پايش باز شده باشد.
🍁🍁🍁🍁🍁
و از كتاب (#طب_الائمه) نقل شده كه به سند خود از #محمد بن سنان از مفضل از #امام صادق (عليه السلام) نظير اين معنا را روايت كرده. و در اين معنا روايات بسيارى از طرق اهل #سنت با مختصر #اختلافى وارد شده، و در بسيارى از آنها آمده كه #زبير و #عمار را هم با على (عليه السلام) فرستاد، و در آن كتاب رواياتى ديگر نيز از طرق #ائمه اهل بيت (عليهم السلام) نقل شده است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و به اين دسته روايات #اشكالى كرده اند، و آن اين است كه:
اين روايات با #مصونيت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از #تاثير سحر نمى سازد، و چگونه سحر ساحران در آن جناب #موثر مى شده با اينكه قرآن كريم #مسحور شدن آن جناب را #انكار نموده، فرموده:
(و قال الظالمون ان تتبعون الا رجلا مسحورا انظر كيف ضربوا لك الامثال فضلوا فلا يستطيعون سبيلا).
ليكن اين اشكال وارد نيست، براى اينكه منظور #مشركين از اينكه آنجناب را #مسحور بخوانند، اين بوده كه آن جناب #بى_عقل و #ديوانه است، آيه شريفه هم اين معنا را #رد مى كند، و اما تاثير سحر در اينكه #مرضى در بدن آن جناب پديد آيد، و يا اثر ديگرى نظير آن را داشته باشد، #هيچ دليلى بر #مصونيت آن جناب از چنين تاثيرى در دست نيست.
🍁 بحث روایتی سوره فلق🍁
✳️تفسیرالمیزان
🔹قسمت دوم
⬅️در #مجمع_البيان است كه: از رسول خدا (ص) روايت شده كه بسيار مى شد #رسول خدا (ص) #حسن و #حسين را با اين دو سوره #تعويذ مى كرد و نيز در همان كتاب از #عقبه بن عامر روايت شده كه گفت: #رسول خدا (ص) فرمود:
آياتى بر من نازل شده كه #نظيرش نازل نشده، و آن #دو سوره (قل اعوذ) است، اين حديث را در #صحيح آورده.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: در #الدر_المنثور اين حديث را به #ترمذى و #نسائى و #غير آن دو نيز نسبت داده، و نيز روايتى در اين معنا از كتاب (اوسط) #طبرانى از #ابن_مسعود نقل كرده.
و بعيد نيست كه مراد آن جناب از نازل نشدن #مثل اين دو سوره اين باشد كه تنها اين دو سوره در مورد #عوذه و #حرز نازل شده، و هيچ سوره اى ديگر اين خاصيت را ندارد.
🍁🍁🍁🍁🍁
نظر #ابن_مسعود دائر بر اينكه
(معوذتين) #جزء قرآن نيست، #رد اين نظر و بيان اينكه #تواتر_قطعى بر اينكه اين دو سوره جزء قرآنند وجود دارد.
و #آز ابن عباس و #ابن_مسعود روايت كرده اند كه ابن مسعود دو سوره (قل اعوذ) را از قرآن ها #پاك مى كرد و #مى تراشيد و مى گفت:
قرآن را به چيزى كه جزء قرآن #نيست #مخلوط مكنيد، اين دو سوره جزء قرآن نيست، بلكه تنها به اين منظور نازل شد كه #رسول خدا (ص) خود را به آن دو #حرز كند. و ابن مسعود #هيچ وقت اين دو سوره را به عنوان قرآن نمى خواند.
#مؤلف: سيوطى بعد از نقل اين حديث مى گويد: #بزار گفته #احدى از صحابه ابن مسعود را در اين سخن #پيروى نكردند، و چگونه مى توانستند پيروى كنند، با اينكه به #طرق صحيح از رسول خدا (ص) نقل شده كه در #نماز اين دو سوره را مى خواند، و علاوه بر اين در قرآن كريم #ثبت شده است.
🍁بحث روایتی سوره فلق🍁
✳️تفسیرالمیزان
🔹قسمت سوم
⬅️ در تفسير #قمى به سند خود از ابوبكر #حضرمى روايت كرده كه گفت: خدمت ابى جعفر (ع) عرضه داشتم:
ابن مسعود چرا #دو سوره (قل اعوذ) را از قرآن #پاك مى كرده؟
فرمود: #پدرم در اين باره مى فرمود: اين كار را به #راى خود مى كرده و گرنه آن دو از قرآن است.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: و در اين معنا روايات بسيارى از طرق #شيعه و #سنى رسيده، علاوه بر اين، #جزء بودن اين دو سوره براى قرآن، مورد #تواتر_قطعى تمامى كسانى است كه #متدين به دين اسلامند، و لذا مى بينيم پر جزئيت اين دو سوره براى قرآن #اختلاف شود، گفته اند #تواتر قطعى هست بر اينكه اين #دو سوره جزء قرآن است، و اين تواتر #كافى است در اينكه به #اختلاف مذكور اعتنايى نشود، علاوه بر اين آنها هم كه گفته اند: اين دو سوره جزو قرآن #نيست، نگفته اند كه #ساخته خود رسول خدا (ص) است، و از ناحيه #خداى تعالى نازل #نشده، و نيز نگفته اند كه مشتمل بر #اعجاز در #بلاغت نيست، بلكه تنها گفته اند جزو قرآن نيست، كه آن هم گفتيم قابل #اعتناء نيست، چون تواتر عليه آن #قائم است.
🍁چند #روايت درباره مراد از (#فلق) و درباره آثار #حسد🍁
🔹در #الدر_المنثور است كه #ابن_جرير، از ابو هريره از #رسول خدا (ص) روايت كرده كه فرمود:
(فلق) نام چاهى رو پوشيده است در جهنم.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: در #معناى اين روايت روايات بسيارى ديگر هست كه در بعضى از آنها آمده: #فلق نام درى است در #جهنم كه وقتى باز شود جهنم افروخته گردد، اين روايت را #عقبه بن عامر نقل كرده. و در بعضى از آنها آمده #چاهى است در #دوزخ كه وقتى بخواهند دوزخ را شعله ور سازند از آنجا #شعله ور مى كنند، ناقل اين روايت #عمرو بن عنبسه است. و از اين قبيل رواياتى ديگر.
🍁🍁🍁🍁🍁
در #مجمع_البيان مى گويد #بعضى ها گفته اند: فلق چاهى در جهنم است كه اهل جهنم از #شدت حرارت آن به دنبال #پناهگاهى مى گردند، #ناقل اين حديث سدى است. و #ابو_حمزه_ثمالى و #على بن ابراهيم هم آن را در تفسير خود آورده اند.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در تفسير #قمى از پدرش از #نوفلى از سكونى از امام #صادق (عليه السلام) روايت آورده كه فرموده: #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: فقر با #كفر فاصله #چندانى ندارد، و #حسد آن قدر موثر است كه گويى مى خواهد از قضا و قدر الهى هم #جلو بزند.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: اين روايت به همين عبارت از #انس از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) نقل شده. و در كتاب #عيون به سند خود از سلطى از حضرت #رضا (ع) از پدر بزرگوارش، و آن جناب از آباى گرامش از #رسول خدا (ص) روايت كرده اند كه فرمود: #نزديك است كه حسد از قضا و قدر الهى #سبقت بگيرد.
(اين تعبير #كنايه است از #شدت تاثير حسد، نه اينكه مى تواند #سبقت بگيرد، چون #تاثير حسد هم خود از قضاء و قدر الهى است).
🍁بیان آیه (۱) سوره توحید🍁
🔹بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد1⃣
✳️تفسیرالمیزان
🔹كلمه (#الله) مورد #اختلاف واقع شده، #حق آن است كه (علم به #غلبه) براى خداى تعالى است، يعنى #قبلا در زبان عرب اسم #خاص براى حق تعالى نبود، ولى از آنجايى كه استعمالش در اين مورد #بيش از ساير موارد شد، به خاطر همين #غلبه استعمال، تدريجا اسم خاص خدا گرديد، همچنان كه اهل هر زبانى ديگر براى خداى تعالى نام #خاصى دارند.
🍁🍁🍁🍁🍁
✅فرق بين (#احد) و (#واحد) و #معناى احد بودن خداى تعالى
⬅️ كلمه (احد) #صفتى است كه از ماده (#وحدت) گرفته شده، همچنان كه كلمه (واحد) نيز #وصفى از اين ماده است، چيزى كه هست، بين احد و واحد #فرق است، كلمه احد در مورد چيزى و كسى بكار مى رود كه #قابل_كثرت و #تعدد نباشد، نه در #خارج و نه در #ذهن، و اصولا داخل اعداد نشود، به #خلاف كلمه واحد كه هر واحدى يك #ثانى و #ثالثى دارد يا در خارج و يا در توهم و يا به فرض عقل، كه با #انضمام به ثانى و ثالث و رابع كثير مى شود، و اما احد اگر هم برايش #دومى فرض شود، باز #خود همان است و چيزى بر او اضافه نشده.
🍁🍁🍁🍁🍁
⬅️ مثالى كه بتواند تا #اندازه اى اين فرق را روشن سازد اين است كه:
وقتى مى گويى (#احدى از قوم نزد من نيامده )، در حقيقت هم آمدن يك نفر را #نفى كرده اى و هم دو نفر و سه نفر به بالا را.
اما اگر بگويى: (#واحدى از قوم نزد من نيامده ) #تنها و تنها آمدن يك نفر را نفى كرده اى، و #منافات ندارد كه چند نفرشان نزدت آمده باشند، و به خاطر همين #تفاوت كه بين #دو كلمه هست، و به خاطر همين معنا و #خاصيتى كه در كلمه (احد) هست، مى بينيم اين كلمه در #هيچ كلام ايجابى به جز در باره خداى تعالى #استعمال نمى شود، (و #هيچ وقت گفته نمى شود: جاءنى احد من القوم - احدى از قوم نزد من آمد)
بلكه هر جا كه استعمال شده است كلامى است #منفى، تنها در مورد خداى تعالى است كه در كلام #ايجابى استعمال مى شود.
⬅️ يكى از بيانات لطيف مولانا امير المومنين (ع) است كه در بعضى از خطبه هايش كه در باره توحيد خداى عزوجل ايراد فرموده:(كل مسمى بالوحده غيره قليل ) و خدا داناتر است- هر چيزى غير خداى تعالى، وقتى به صفت وحدت توصيف شود، همين توصيف بر قلت و كمى آن دلالت دارد، به خلاف خداى تعالى كه يكى بودنش از كمى و اندكى نيست.
✅خدا صمد است یعنی هر چيزى در ذات و آثار و صفات محتاج او است و او منتهی المقاصد است.
🍁بیان آیه (۲) سوره توحید🍁
الله الصمد2⃣
✳️تفسیرالمیزان
🔹اصل در معناى كلمه (#صمد) #قصد كردن و يا قصد كردن با #اعتماد است، وقتى گفته مى شود: (صمده، يصمده، صمدا) معنايش اين است كه فلانى #قصد فلان كس يا فلان چيز را كرد، در حالى كه بر او اعتماد كرده بود. #بعضى از #مفسرين اين كلمه را - كه #صفت است - به معانى #متعددى تفسير كرده اند كه #برگشت بيشتر آنها به معناى زير است:
(#سيد و بزرگى كه از #هر_سو به جانبش #قصد مى كنند تا حوايجشان را برآورد) و چون در آيه مورد بحث #مطلق آمده همين معنا را مى دهد، پس خداى تعالى سيد و بزرگى است كه #تمامى_موجودات عالم در تمامى #حوائجشان او را قصد مى كنند.
🍁🍁🍁🍁🍁
آرى وقتى #خداى تعالى پديد آورنده همه عالم است، و هر چيزى كه داراى #هستى است هستى را خدا به او داده، پس هر چيزى كه نام (#چيز) صادق بر آن باشد، در #ذات و #صفات و آثارش #محتاج به خدا است، و در رفع حاجتش او را #قصد مى كند، همچنان كه خودش فرموده:
(الا له الخلق و الامر)، و نيز به طور #مطلق فرموده:
(و ان الى ربك المنتهى )، پس خداى تعالى در هر #حاجتى كه در عالم وجود تصور شود #صمد است، يعنى #هيچ چيز قصد هيچ چيز ديگر نمى كند مگر آنكه #منتهاى مقصدش او است و بر آمدن حاجتش به وسيله او است.
🍁🍁🍁🍁🍁
از اينجا روشن مى شود كه اگر #الف و #لام بر سر كلمه (#صمد) در آمده، منظور #افاده_حصر است، مى فهماند #تنها خداى تعالى صمد #على_الاطلاق است، به #خلاف كلمه (احد) كه الف ولام بر سرش در نيامده، براى اينكه اين كلمه با معناى #مخصوصى كه افاده مى كند در جمله #اثباتى بر احدى غير خداى تعالى اطلاق نمى شود، پس حاجت نبود كه با آوردن الف و لام حصر #احديت را در جناب حق تعالى افاده كند، و يا احديت #معهودى از بين احديت ها را برساند.
🍁بیان آیه (۲) سوره توحید🍁
الله الصمد2⃣
✳️ تفسیرالمیزان
⬅️و اما اينكه چرا #دوباره كلمه (#الله) ذكر شد، با اينكه ممكن بود بفرمايد:
(قل هو الله احد و صمد)؟
#ظاهرا اين تكرار براى اشاره به اين معنا بوده كه هر يك از #دو جمله (هو الله احد) و (الله الصمد) #مستقلا كافى در #تعريف خداى تعالى است، چون #مقام، مقام معرفى خدا به وسيله #صفتى است كه #خاص خود او باشد، پس معنا چنين است كه #معرفت به خداى تعالى حاصل مى گردد چه از #شنيدن جمله (هو الله احد) و چه از شنيدن (الله الصمد) چه آنجور #توصيف و #تعريف شود و چه اينجور.
🍁🍁🍁🍁🍁
و اين #دو آيه شريفه در عين حال هم به وسيله صفات #ذات، خداى تعالى را #معرفى كرده، و هم به وسيله صفات #فعل.
جمله (الله احد) #خدا را به صفت #احديت توصيف كرده، كه احديت #عين ذات است. و جمله (الله الصمد) او را به صفت #صمديت توصيف كرده كه صفت #فعل است، چون گفتيم صمديت عبارت از اين است كه هر چيزى به سوى او #منتهى مى شود.
🍁🍁🍁🍁🍁
#بعضى از #مفسرين گفته اند: كلمه (#صمد) به معناى هر چيز #توپرى است كه جوفش #خالى نباشد، و در نتيجه نه #بخورد و نه #بنوشد و نه #بخوابد و نه #بچه بياورد و نه از كسى #متولد شود. كه بنابر اين #تفسير، جمله (لم يلد و لم يولد) تفسير كلمه (#صمد) خواهد بود.
🍁تفسیر سوره توحید🍁
سوره #توحید خداى تعالى را به #احديت_ذات و بازگشت ما سوى الله در #تمامى حوائج وجوديش به سوى او و نيز به اينكه احدى نه در #ذات و نه در #صفات و نه در #افعال شريك او نيست مى ستايد، و اين توحيد قرآنى، توحيدى است كه #مختص به خود قرآن كريم است، و #تمامى معارف (اصولى و فروعى و اخلاقى) اسلام بر اين #اساس پى ريزى شده است.
🍁بیان آیات ( ۳ و ۴ ) سوره توحید🍁
لم يلد و لم يولد3⃣
و لم يكن له كفوا احد4⃣
✳️تفسیرالمیزان
🔹 اين #دو آيه كريمه از #خداى تعالى اين معنا را #نفى مى كند كه چيزى را #بزايد. و يا به عبارت ديگر ذاتش #متجزى شود، و جزئى از #سنخ خودش از او #جدا گردد. چه به آن معنايى كه #نصارى درباره #خداى تعالى و #مسيح مى گويند، و چه به آن معنايى كه #وثنى مذهبان #بعضى از آلهه خود را #فرزندان_خداى سبحان مى پندارند.
🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز اين #دو آيه از خداى تعالى اين معنا را #نفى مى كنند كه #خود او از چيزى متولد و #مشتق شده باشد، حال اين تولد و اشتقاق به #هر_معنايى كه اراده شود، چه به آن #نحوى كه وثنيت درباره خدايان خود گفته اند، كه بعضى اله #پدر و بعضى ديگر اله #مادر و بعضى ديگر اله #فرزند است، و چه به نحوى ديگر.
🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز اين معنا را #نفى مى كنند كه براى خداى تعالى #كفوى باشد كه برابر او در #ذات و يا در #فعل باشد، يعنى #مانند خداى تعالى #بيافريند و #تدبير نمايد، و احدى از صاحبان اديان و غير ايشان قائل به وجود كفوى در #ذات خدا نيست، يعنى #احدى از دين داران و بى دينان نگفته كه #واجب الوجود (عز اسمه ) #متعدد است، و اما در #فعل يعنى تدبير، #بعضى قائل به آن شده اند، مانند وثنى ها كه براى خدايان خود الوهيت و تدبير #قائل شدند، حال چه خداى #بشرى مانند فرعون و نمرود كه ادعاى الوهيت كردند، و چه #غير_بشرى.
🍁🍁🍁🍁🍁
و #۲ملاك در #كفو بودن در نظر آنان اين است كه براى اله و معبود خود #استقلال در تدبير قائلند و مى گويند: الله تعالى #تدبير فلان ناحيه #عالم را به فلان #معبود واگذار نموده و او #فعلا مستقل در تدبير آن ناحيه است، همانطور كه خود خداى تعالى #مستقل در تدبير آن ارباب و آلهه است، و او #رب_الارباب و اله الالهه است. و اگر #برابرى در صفات را نشمرديم، براى آن بود كه #صفت، يا صفت #ذات است يا صفت #فعل، صفت ذات كه #عين ذات است و صفت فعل هم از فعل #انتزاع مى شود.
🍁 بیان آیات (۳و۴) سوره توحید🍁
لم یلد و لم یولد3⃣
ولم یکن له کفوا احد4⃣
✳️ تفسیرالمیزان
⬅️ و اين معناى از #كفو بودن در #غير آلهه مشركين نيز تصور دارد، نظير #استقلالى كه #بعضى براى موجودى از موجودات ممكن بپندارند، اين نيز #مصداقى است براى كفو بودن، چون #برگشت اين فرض نيز به اين است كه انسان بپندارد مثلا فلان #گياه خودش #مستقلا بيمارى ما را شفا مى دهد و در #بهبودى از بيماريمان احتياجى به خداى تعالى نداريم، با اينكه گياه مذكور از هر جهتى #محتاج به خداى تعالى است، و آيه مورد بحث اين را نيز #نفى مى كند.
🍁🍁🍁🍁🍁
بيان اينكه #نزائيدن، زاده نشدن و #كفو نداشتن خدا #فرع بر صمد بودن و يگانگى او در #ذات و #صفات و افعال است. و صفات #سه گانه اى كه در اين سوره #نفى شده، يعنى #متولد شدن چيزى از خدا، و تولد خداى تعالى از #چيز ديگر، و داشتن كفو، هر چند ممكن است نفى آنها را #متفرع بر صفت #احديت خداى تعالى كرد، و به وجهى گفت #فرض احديت خداى تعالى كافى است در اينكه او هيچ يك از اين #سه صفت را نداشته باشد، و ليكن اين معنا #زودتر به نظر مى رسد كه #متفرع بر #صمديت خدا باشند.
🍁🍁🍁🍁🍁
اما اينكه #متولد نشدن چيزى از خدا فرع صمديت او است، #بيانش اين است كه ولادت كه خود نوعى #تجزى و قسمت #پيرى است به هر معنايى كه تفسير شود، بدون #تركيب تصور ندارد، كسى كه مى زايد و چيزى از او #جدا مى شود بايد خودش داراى #اجزايى باشد، و چيزى كه جزء دارد #محتاج به جزء #خويش است، چون بديهى است موجود #مركب از چند چيز وقتى آن موجود است كه آن چند جزء را داشته باشد، و خداى سبحان #صمد است هر محتاجى در حاجتش به او منتهى مى گردد، و چنين كسى #احتياج در او تصور ندارد.