eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
36.5هزار عکس
32.3هزار ویدیو
1.6هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 شرح حدیثی درباره پاداش الهی در برابر شهادت امام حسین(ع) ۱. خورشید درخشان امامت در نسل امام حسین (علیه‌السلام) قرار داده شد 🔺 مطرح شده در ابتدای درس خارج فقه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای | ۱۳۹۸/۰۷/۰۱ 🏷 💻 Farsi.Khamenei.ir
🔰 لوح | رهبر انقلاب: ملّت ایران با همه‌ی وجود از شما برادران عزیز عراقی متشکّر است، بخصوص از شما صاحبان مواکب اربعینی؛ ما از صمیم قلب از شماها متشکّریم و این مصرع متنبّی را به یاد می‌آوریم که «اذا انت اکرمت الکریم مَلَکْته». 🏷 | 📥 نسخه قابل چاپ👇 https://khl.ink/f/50913
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 مجموعه | ۱. راهپیمایی اربعین؛ قوت دنیای اسلام 🔺 بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره راهپیمایی 🏷 📥 دسترسی روزانه تا روز اربعین👇 https://khl.ink/f/50914
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۱۷۴ 🏷️ ارزش خشم برای خدا ┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ ❁• وَ قَالَ عليه‌السلام مَنْ أَحَدَّ سِنَانَ اَلْغَضَبِ لِلَّهِ قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ اَلْبَاطِلِ ┅───────────────┅ ☜ و درود خدا بر او، فرمود: آن كَس كه دندان خشم در راه خدا بر هم فشارد، بر كشتن باطل گرايان، توانمند گردد. ─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: امام عليه السّلام (در سود كار براى خدا) فرموده است: هر كَس نيزۀ خشم (خود) را براى (رضا و خوشنودى) خدا تيز كند (در بكوشد) بر كشتن و از بين بردن سختترين نادرستيها توانا باشد (خدا او را در شكست اهل باطل هر چند توانا باشند ياريش خواهد نمود). 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه راه پيروزى بر دشمنان نيرومند را تبيين مى‌كند، مى‌فرمايد: «كسى كه سرنيزۀ خشم را براى خدا تيز كند توانايى بر قتل سردمداران باطل پيدا خواهد كرد»؛ (مَنْ‌ أَحَدَّ سِنَانَ‌ الْغَضَبِ‌ لِلَّهِ‌ قَوِيَ‌ عَلَىٰ‌ قَتْلِ‌ أَشِدَّاءِ‌ الْبَاطِلِ‌) اشاره به اين‌كه راه رسيدن به پيروزى در مقابل دشمنان سرسخت و نيرومند دو چيز است: ✓ آمادگى كامل و خلوص نيت ✓ و بر خدا. ➕ هرگاه اين دو با هم جمع شوند سرسخت‌ترين دشمنان را مى‌توان به وسيلۀ آن به زانو در آورد. قرآن مجيد روى هر دو عامل تكيه كرده در يك جا مى‌فرمايد: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ‌ مَا اِسْتَطَعْتُمْ‌ مِنْ‌ قُوَّةٍ‌» ؛ براى مقابله با آنها (\دشمنان)، هر چه در توان داريد از نيرو و... آماده سازيد». در جاى ديگر مى‌فرمايد: «وَ لاٰ تَهِنُوا وَ لاٰ تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ‌ اَلْأَعْلَوْنَ‌ إِنْ‌ كُنْتُمْ‌ مُؤْمِنِينَ‌» ؛ هرگز سُست نشويد! و غمگين نگرديد؛ و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد». 💡 منظور از «غضب» در اين گفتار حكيمانۀ امام عليه السلام خشم‌هاى زودگذر بى‌دليل نيست بلكه منظور قوت اراده و تصميم جدى براى مبارزۀ با دشمن آن هم براى خدا، تقويت آيين و دفاع از بندگان اوست. 💡 تعبير به «اَشدّاءِ‌ الْباطل» سردمداران و نيرومندان آنهاست. 💡 تعبير به «قتل» اشاره به هر نوع پيروزى بر آنها و خاموش كردن و از بين بردن آنها در جوامع بشرى است. غضب و خشم غالباً نكوهيده است؛ زيرا در آن حالت، انسان از مرز حق بيرون مى‌رود و دست به كارهايى مى‌زند كه سبب پشيمانى در مى‌شود، ازاين‌رو در روايات اسلامى از امام صادق عليه السلام آمده است: «الْغَضَبُ‌ مِفْتاحُ‌ كُلُّ‌ شَرٍّ» ولى گاه به سبب كارهاى خلافى كه انجام مى‌شود: آشكار شدن منكرات، غصب حقوق ضعيفان، تعرض به نواميس مردم، ايجاد ناامنى در جامعۀ اسلامى و غلبۀ هوا و هوس بر اجتماع، در چنين شرايطى انسانِ‌ مؤمن، بيدار و غيور، خشمگين مى‌شود؛ نه خشمى زودگذر بلكه خشمى عميق و براى خدا و مى‌دانيم در حالت خشم تمام نيروهاى انسان بسيج مى‌گردند و گاه يك انسان معمولى قدرت چندين نفر را پيدا مى‌كند و آمادگى براى مبارزۀ با باطل حاصل مى‌شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
110 - زلزله قیر و کارزین فارس ( قیر ) سمت جنوب شرقی شیراز به فاصله تقریباً چهل فرسنگ واقع است و در حدود چهارده فرسنگ از فیروز آباد دورتر است و فاصله اش از کارزین یک فرسنگ و نیم می باشد ( در فارسنامه گوید : بلوک قیر، طول آن ده فرسخ می باشد که ابتدای آن مبارک آباد و آخرش باغ پاسلار و پهنای آن دو فرسخ و نیم از قریه کیفر کان تا گندمان و از گرمسیرات فارس است و این بلوک مشتمل بر بیست و سه قریه آباد است ) . اخیرا ( قیر ) از برق و لوله کشی آب و خیابان و ساختمانهای سیمان و بیم آهن آباد شده و جمعیت آن در حدود هفت هزار نفر بوده است . در روز 25 ماه صفر سنه 1392 مطابق 21 فروردین 1351 شمسی این ناحیه مورد خشم الهی واقع شده و از بلای آسمانی و زلزله عظیم زمینی بیشتر بلوک قیر صدمه دید و بیش از همه جا، قیر را زیرورو نمود به طوری که یک ساختمان سالم نماند و تقریبا ثلث اهالی آن زیر انبوه سنگ و خاک و آجر به سخت ترین وضعی جان سپردند و پیرمردان مانند چنین حادثه وحشتناکی را بخاطر ندارند. چون دانستن تفصیل آن موجب و بیداری از است از دو نفر اهل علم که موثق و شاهد حادثه بوده اند جناب آقای شیخ محمد جواد مقیمی قیری و جناب آقای شیخ احمد رستگار در خواست شد که آنچه را دیده و دانسته اند بنویسند و برای اطلاع خوانندگان این کتاب، نامه هردو بزرگوار ثبت می شود . ✉️ نامه جناب شیخ محمد جواد مقیمی قیری بسم اللّه الرحمن الرحیم در موضوع حادثه دلخراش زلزله قیر و کارزین و آفرز آنچه اتفاق افتاده و تحقیق شده و تلفات جانی و مالی واقع گردیده به طور خلاصه عرض می شود : پانزده دقیقه پیش از طلوع آفتاب روز بیست و پنجم ماه صفر 1392 زلزله شدیدی آمد که سابقه نداشت و آنهایی که بیرون از آبادی بودند گفتند که اول برقی از سمت قبله و بعد برقی از طرف قطب و بعد زلزله گرفت، در اول قدری خفیف بود و بعد به اندازه ای شدت کرد که زمین دور خود می پیچید و صدای مهیبی بلند شد مانند صدای رعد و به اندازه 25 ثانیه ادامه داشت، تمام خانه ها خراب گردید. عمارتهای محکم از سیمان و بیم آهن و گچ و سنگ، از شالوده از هم پاشید و فروریخت و چون اغلب افراد کوچک در خواب بودند و زنها هم که بیدار بودند، مشغول نماز و وضو گرفتن و بعضی نماز خوانده بودند و مردها بیدار بودند اکثر تلفات جانی بچه های کوچک و مادرها که به واسطه علاقه به اولادشان می خواستند آنها را بیرون آورند مهلت نیافته و همه زیر انبوه آوار هلاک شدند. تا اندازه ای که یقین است عدد تلفات از بزرگ و کوچک از خود قیر تقریبا دوهزار و پانصد نفر و از توابع، قریب پانصد نفر هلاک شدند و اللّه العالم . و اما آنهایی که بعد از زلزله به فاصله دو روز و یکشب یعنی از صبح روز 25 صفر تا پنج بعد از ظهر روز بیست و ششم از زیر خاکها زنده بیرون آمدند : 1) پسری هفت یا هشت ساله به نام ( محمود ) فرزند محمد صفائی ساکن خود قیر است؛ البته عده چند نفری از اهل آن خانه زیر آوار شده بودند بعضی از آنها را همان روز بیرون آوردند و یک نفر از آنها هم مرده بود ولی آن پسر را که روز دوّم بیرون آوردند صحیح و سالم بود و از او سؤال کردند که در مدت این دو روز آیا کسی به تو خوراک و آب می داد گفت آقا دائیم رسول خاکساری به من بیسکویت و آب می داد( البته از غیب به او خوراک رسانده شده و بچه ، دهنده را دائی خود خیال می کرده است) و الا ن هم آن پسر زنده و سالم است. 2) بچه سیدی به نام ( سید حسن ) به سن چهارساله فرزند آقا سید حبیب اللّه حسینی ساکن قیر، بعد از وقوع زلزله در ساعت پنج و نیم صبح که در زیر آوار و انبوه خاک و سنگ قرار گرفته بوده فردا صبح تا ساعت ده، روز بیست و ششم او را از زیر خاک بیرون آوردند و چون از او سؤال کردند در این مدت خوراک و آب کسی به تو می داد؟ در جواب می گفت مادرم به من غذا و آب می داد در حالی که مادرش زیر خاک نشده و بیرون بوده است ولی دو برادر بزرگش یکی به سن هیجده سالی و دیگری کوچکتر و یک خواهر ، هر سه از دنیا رفته بودند و آن بچه را صحیح و سالم بیرون آوردند. 3) از جمله کسانی که بعد از گذشتن 44 ساعت که از زیر خاکها و آوار بیرون آمده و زنده است به قدرت کامله الهی، بچه ای است یازده ساله ( منصور ) نام، فرزند مشهدی ابراهیم موزری ساکن قیر از ساعت پنج و نیم صبح بیست و پنجم که زلزله آمد و زیر خاک شد تا یک ساعت بعد از نصف شب بیست و هفتم او را از زیر خاک بیرون آوردند زنده بود ولی در اثر زیاد ماندن زیر خاک پاهای او تا مدتی به راه رفتن قادر نبود و بحمداللّه طولی نکشید که بهبودی یافت و الان می تواند راه برود. بنابراین، اگر همان روز بلکه فردای آن روز هم اگر امداد رسیده بود مسلماً افراد بسیاری زنده از زیر خاک بیرون می آمدند ولی افسوس که کمک و امداد نرسید و افراد زیادی بعد از دو روز زیر خاک جان سپردند. 【۱ از ۷ 】
إخبار از وقوع حادثه موحشه شخصی به نام ( حاج سید جعفر حسینی ) که چند روز قبل از وقوع زلزله و ظاهرا سه روز، به رحمت ایزدی پیوست. سه چهار روز پیش از فوت آن سید مرحوم، که در حال مرض روی بستر خوابیده و مرد متدین و با ایمانی بوده است، پسری دارد به نام آقا سید اکبر با اقوام و اقارب بر بالین او نشسته بودند یک مرتبه آن سید در حال مرض به صدای بلند می گوید ای تاجرها ! ای پیله ورها ! هر کدام هزار تومان بدهید که خانه ها تان خراب می شود، چند مرتبه همین کلمه را تکرار می کند هزار تومان بدهید، بعد می گوید یکصد تومان بدهید که خانه ها خراب می شود، بعد رو می کند به اش و می گوید شما همه از قیر بیرون روید که اگر ماندید هلاک می شوید، چند مرتبه این جمله را تکرار می کند و بعد از چهار روز از دنیا می رود رحمة اللّه علیه و بعد از سه روز از فوت آن مرحوم همان زلزله عظیمه واقع شد و خانه ها خراب و تلفات مالی و جانی وارد گردید . شاید مراد از اینکه یک هزار تومان دهید و خطاب به تجار و ثروتمندان فرموده بوده، یعنی بدهید و به فقرا اطعام کنید تا رفع بلا شود و ممکن است در آن حالت بلا را مشاهده می کرده و بر او کشف شده بوده است. اللّه اکبر از ما اولاد آدم که از این آیات بزرگ الهی بیدار نمی شویم و متنبه نمی گردیم . رؤیای صادقانه شخصی به نام ( رمضان طاهری ) گفت: شب بیست و پنجم صفر که صبح آن زلزله آمد پسر کوچکی داشتم بیمار بود و خواب نمی رفت و خیلی ناراحتی می نمود. نزدیک طلوع صبح بود دیدم خیلی گریه می کند مادرش را صدا زدم بیدار شد گفت خیلی به صبح مانده؟ گفتم نزدیک است و من قدری می خوابم موقع مرا بیدار کن، خوابم برد. ناگاه دیدم یک نفر جوان آمد درب خانه به من گفت بیا بیرون، گفتم چکار داری؟ گفت بیا بیرون . رفتم نزدیک منزلم جای وسیعی بود گفت نگاه کن گفتم به چه نگاه کنم گفت نگاه خانه ها و منزلها، چون نگاه کردم دیدم تماما خراب شده است گفتم خانه های ماست ؟ گفت بلی گفتم برای چه این طور شد گفت به واسطه معصیت زیاد . گفتم اهل این محل همه نماز می خوانند و می گیرند و عبادت کارند گفت همه است و خالص نیست، هرچه التماس کردم فایده نبخشید و رفت. بیدار شدم دیدم موقع نماز است عیالم به من گفت چرا در خواب گریه می کردی و ناراحت بودی؟ گفتم هیچ ، زود باش بچه ها را، دو تا را تو بردار و دو تای آنها را هم من برمی دارم تا از خانه بیرون ببریم و در آن خانه افرادی دیگری هم بودند. همینقدر دست بچه ها را گرفتم که بیرون برم زلزله گرفت و نداد که تکانی بخوریم، همه زیر آوار شدیم چند بچه و مادرشان تلف شدند و مرا با چند نفر دیگر تا نزدیک ظهر از زیر خاک بیرون آوردند. وقتی از زیر خاکها بیرون شدم سرگردان شدم که خانواده و بچه هایم زیر خاک هستند و کسی را ندارم چه کنم ؟ دیدم یکی از بستگان نزدیکم آمد و صدا زد عمو ! عمو ! گفتم بیا روز امداد است کمک کن بچه هایم زیر خاک هستند می میرند کمک کن تا آنها را بیرون آوریم، گریه کرد گفت من هم چند نفر زیر خاک دارم نمی توانم. بچه جوانی محصل در منزل ما بود دیدم سالم است گفتم بیا کمک بکن، گریه کرد گفت نمی توانم، آن هم رفت. باز هم یکی از خویشان و همسایگانم آمد در حالی که حیران و سرگردان بود، گفتم محض رضای خدا بیا کمک کن بچه هایم از کفم می روند، گفت من هم بچه هایم زیر خاک هستند و کسی ندارم . خلاصه نمونه بود و همه وانفسا گویان بودند. اگر بخواهم قضیه را خوب و کاملاً بنویسم طول می کشد و موجب ملال است. زن مؤمنه ای از اهل قیر گفت شبی که صبح آن زلزله آمد و خانه ها خراب گردید یک ساعت بعد از نصف شب خواب دیدم : ( سیدی آمد درب خانه ما و عمامه ای که بر سر داشت به دور گردن خود پیچیده و زنی هم همراه ایشان است و صورت خود را نقاب انداخته و به من صدا زد. من بیدار شدم فرمود: چراغ روشن کن، روشن کردم فرمود با شوهر و فرزندانت از خانه بیرون بروید. عرض کردم آقا ! شش هفت سال زحمت کشیده تا این خانه را درست کرده ایم و حالا تازه آمده ایم در آن زندگی کنیم. فرمود باید بیرون بروید که بلا نازل می شود، گفتم اجازه می دهید شوهرم را بیدار کنم، گفت هنوز زود است خیلی وحشت داشتم. در دل خود می گفتم کاش صبح می شد و مؤذن اذان صبح می گفت . گفت آتش روشن کن و آب روی آتش گذار؛ اما مهلت اینکه چایی درست کنی پیدا نمی کنی، آتش کردم صدا زدم شوهرم حیدر را از خواب بیدار کردم دیدم صدای مؤذن بلند شد و صبح گفت. مرتبه دوم چون خیلی متوسل به اباالفضل علیه السّلام شدم و صدا زدم یا اباالفضل العباس علیه السّلام به دادم برس، دیدم سید جوان نورانی که به نظرم آمد یک دست در بدن نداشت آمد درب منزل گفت حیدر را بیدار کن و بگو مادرت فوت شده بیا جنازه اش را بردار و دفن کن . 【 ۲ از ۷ 】
گفتم آقا سید کاظم کجا بوده ای! - و سید کاظم فاطمی اهل منبر بود از اهل قیر که بر اثر حادثه زلزله به رحمت خدا رفت - فرمودند سید کاظم نیستم و از طرف قبله آمده ام و می خواهم عبور کنم، خیلی ترسیدم فرمودند نترسید. چون حامله هستید من پشت به طرف شما می کنم و حرف می زنم دیگر او را ندیدم؛ پس زلزله کوچکی آمد و تا بچه ها را بیدار کردم و شوهرم از خواب بلند شد، زلزله سخت شروع شد، همین قدر که توانستیم بچه ها را از خانه بیرون بیاوریم که خانه خراب شد ، اگرچه تمام خانه های ما خراب شد ولی همان خانه ای که بچه ها در آن خوابیده بودند شکسته شد و پایین نیامد و بحمداللّه هیچکس از اهل خانه تلف نشدند. *** زن مؤمنه ای گفت در ماه محرم تقریبا یک ماه ونیم پیش از وقوع زلزله در خواب دیدم که از طرف مشرق یک ابری پیدا شد و یک نفر در میان آن ابر به صدای بلند می گوید و از اول محل طلوع آفتاب مشغول اذان و گفتن ( اللّه اکبر ) بود و به تدریج بالا می آمد و کلمه کلمه اذان را می گفت تا رسید بالای سر قیر، دیگر از اذان گفتن ساکت شد و صدای او به همه جا می رسید و همه عالم می شنیدند ، من از خواب بیدار شدم به یکی از همسایگان خود خواب را نقل کردم، جواب داد خواب شما دلیل است بر اینکه قیر خراب می شود. یک نفر به نام ( سید علی مرتضوی ) از اهل قیر می گوید یک شب قبل از وقوع زلزله و خرابی قیر در خواب دیدم ابر سیاه بسیاری از طرف قبله آشکار شد و عده زیادی از اهالی قیر جلو آن ابر ایستاده و التماس می کردند که از محل ما بگذر و ما را به بلا گرفتار مکن هرچه التماس می کردند فایده نبخشید و ابر از سمت قطب آمد و مثل سیلاب یکمرتبه همه شهر قیر را فرا گرفت و به طرف قبله سرازیر شد. از این نوع خوابهای وحشتناک که إخبار از وقوع حادثه موحشه بوده زیاد و نوشتن آنها موجب طول کلام است و همچنین آنهایی که یک روز بلکه دو روز بعد از اینکه زیر خاک بودند زنده بیرون آوردند بسیار است و برای عبرت گرفتن در آنچه نوشته شد کفایت است ( ما اَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ اَقَلّ اْلاِعْتِبارَ ؛ چه فراوان است اسباب عبرت وکم است عبرت گرفتن ) آنچه خود بنده شخصا به چشم مشاهده کردم آنکه بنده در محلّی به نام تنگ روئین مشغول تبلیغ بودم. عصر روز بیست و چهارم ماه صفر دعوت شدم در یک فرسخی آن محل به نام بند بست و عده ای از ایلات احشام نشین که چادرنشین بودند برای تبلیغ و علیه السّلام رفتم و از آنجا تا قیر پنج فرسخ بود. شب در آنجا تا دو ساعت از شب گذشته مشغول گفتن مسائل دینی و موعظه و نصیحت و عزاداری بودم. بعد از صرف شام، چند نفر از محل تنگ روئین هم آمده بودند گفتند بیا برویم به محل و همانجا بخوابید. و مساجد آن در حدود هفت هشت مسجد داشت؛ اما یک نفر عالم دینی نداشتند. ابداً اقامه نمیشد. مجالس دینی و تبلیغات مذهبی نداشتند. تنها و و صفر آن هم خیلی کم، مجلس تبلیغات برپا میشد، آن هم منبری های بیسواد، نه خودشان عالمی داشتند و نه علاقه قلبی و حقیقی به اهل علم داشتند. خیلی مادی و حریض به دنیا بودند. و در میان آنها متروک و اگر هم کسی دیندار بود و وظیفه مهم دینی را انجام میداد، مورد تعقیب و ملامت مردم اهالی می گردید و الان هم بعد از این آیت بزرگ الهی که نمونه ای از قیامت بود بواسطه نداشتن مبلغ و عالم و رهبر صحیح باقیماندگان به همان حالت اولی باقی بلکه بدتر و بدبخت تر شده اند تا عاقبت کار این بیچاره مردم به کجا منتهی شود. بیش از این مصدّع اوقات نشوم. خداوند به حرمت محمد و آل محمد صلوات الله علیهم سایه مبارک علماء اعلام و مجتهدین عظام عموماً و بالاخص حضرت مستطاب عالی را از سر این جان نثار و عموم مسلمین کوتاه نگرداند و وجود مبارک را از جمیع بلیّات مصون و محفوظ بفرماید ان‌شاءالله تعالی. محمد جواد مقیمی 【۳ از ۷ 】
✉️ نامه جناب آقای شیخ احمد رستگار بسمه تعالی در تاریخ 25 شهر صفر سنه 92 وقایع زلزله قیر و کارزین که اینجانب در یکی از قرای کارزین موسوم به سرچشمه حاضر و ناظر بودم آن است که هنگام صبح پس از انجام فریضه صبح قریب به ساعت پنج و ربع بنده گفتم خسته هستم و امشب همینجا می خوابم و فردا صبح می آیم. آنها رفتند به قریه تنگ روئین و بنده همانجا در چادر خوابیدم و صبح هم نماز صبح را خواندم و پس از نماز دو مرتبه خوابیدم. هنوز چشمم به خواب آشنا نشده بود که زلزله گرفت از وحشت بلند شدم که از چادر بیرون بروم؛ به اندازه ای شدت داشت که نتوانستم بلند شوم، به زمین افتادم. باز بلند شدم ، به زمین خوردم ، مرتبه سوم دست روی زمین گذاشتم و زمین به دور خود می چرخید و می لرزید♨️ قدری ساکت شد. از چـ⛺ـادر بیرون آمدم. کوه بزرگی در آن نزدیکی بود چنان کوه به لرزه آمده بود که از قله آن سنگهای بزرگ کنده می شد و از هم متلاشی شده و پایین می ریخت و کوه مثل رعد صدا می داد بعضی جاها زمین از هم شکافته شده و دوباره به هم آمده بود . نزدیکی کوهی به نام آب باد، زمین از هم شکافته و آب بسیاری مانند چشمه از زمین بیرون آمده که عمق آن معلوم نیست چقدر است و مانند استخر بزرگی آب ایستاده و حرکت نمی کند و بعض جاهای دیگر که آب چشمه داشته و زراعتهای بسیاری و باغات بی شمار مشروب می شده آن چشمه بکلی خشک شده یا کم شده است و بعضی جاها آب چشمه چند برابر شده است مثل خود قیر. خداوند بزرگ داناست به حکمتها و مصالح آن، خداوند جمیع مؤمنین و مؤ منات را از بلاها محفوظ بدارد به حق محمد و آله الطاهرین . برای اطلاع بیشتر و تذکر از اوضاع قیر و اهالی آن عرض می کنم : خود قیر قصبه ای بود که کم کم صورت شهری به او داده شده و در تمدن کنونی به سرعت جلو می رفت و دارای برق و شهرداری و آب لوله کشی و خیابان جدید وسط شهر کشیده بودند و جمعیت آن بیش از شش هزار نفر بود و دارای چند دبستان و مقدمه دبیرستان هم فراهم می شد. مشغول تعقیب نماز و اوراد بودم که ناگاه زمین کمی لرزیدن گرفت و دانستم که زلزله است اندک تأملی کردم به قصد اینکه زلزله قطع شود نماز آیات بخوانم. دیدم ادامه پیدا کرد، برخاستم از درب اطاق سر بیرون کردم تا ببینم چه خبر است در حالی که پایم برهنه بود ولی قصد فرار نداشتم همین که از درب اطاق خارج شدم ناگاه دیدم آسمان صدایی کرد و زمین بشدت لرزید و این جانب قریب به هفت متر پرتاب شدم پهلوی درختی و از شدت لرزش زمین نتوانسم خودم را بگیرم ناچار به درخت چسبیدم که ناگاه جهان را یکبارگی ظلمت فروگرفت و پس از اندک زمانی که جهان روشن و تاریکی بَدل به نور گردید، نظر کردم دیدم از منازل و قریه اثری باقی نیست جز قلیلی از دیوارهای شکسته و خانه های مهدوم و خراب شده. خلاصه آمدن زلزله قریب 25 ثانیه ادامه داشت ولی خرابی و انهدام قریه زیاده از حد واقع گردید. ملخّص کلام اینکه : چون صبح بود و مردان قریه برای انجام وظیفه زراعت از خانه خارج شده بودند ولی از قریه بیرون نرفته بودند که فوراً این جانب قدغن نمودم که خارج شوند و آنها را تسلیت داده و تهییج نمودم تا اینکه به همدستی جوانان و پیران بلکه به مساعدت نسوان برخی با ابزارهای حاضر و موجود و فرقه ای به وسیله دست، کوشش نموده به کوشش و جد و جهد تمام، قریب چهار ساعت تا اینکه تقریبا یکصد و پنجاه نفر را از زیر خاک و آوار خارج نمودیم که غالب آنها کودک بودند و چند نفر از مردان و زنان . و اما از آنانکه بدرود زندگی گفته بودند شصت و یک نفر بودند و جمله اموات را جَنب هم خوابانیده و شروع به حفر قبر نمودند و چند نفر را هم دستور دادم تا اینکه مشغول غسل دادن و کفن کردن شوند و این جانب به اتفاق جناب حاج شیخ منصور محمودی که از جمله نجات یافتگان بود و قبل از انهدام حسینیه ، از حسینیه خارج شده بود به جملگی اموات نماز خواندیم و تا چهار ساعت بعد از ظهر هریک را جداگانه به خاک سپردیم و اینجانب تا سه روز برای تعزیت و تسلیت اهل قریه ماندم و بعدا رهسپار محل شدم و اما از قریه قیر و کارزین اطلاع کافی به دست نیاوردم. پایانِ نامه. _____ تذکری لازم بعضی از مسلمانان نادانسته به پیروی از مادیین، حوادث موحشه ای که در زمین واقع می شود مانند زلزله خراب کننده و سیل بنیان کن را قهر طبیعت می گویند و در روزنامه ها با حروف درشت ( خشم طبیعت ) می نویسند و نمی دانند که این حرف برخلاف عقل و شرع است؛ - اما خلاف عقل بودنش؛ زیرا قهر و خشم از آثار ادراک و شعور است مثلاً حیوان یا انسان گاهی که ادراک ناملایمی از دیگری نمود بر او خشم می کند و از او انتقام می گیرد؛ بنابراین طبیعت را که اصلاً شعوری نیست خشم در آن تصور نمی شود. 【۴ از ۷ 】
و اما شرعاً ؛ پس از اینکه از برهانِ امکان و حدوث به یقین دانسته شد که کره زمین و موجودات در آن و سایر اجزاء جهانِ هستی تماماً آفریده شده حضرت آفریدگار است و عموماً پدید آمده از و قدرت بی نهایت اوست و همه از عرش تا فرش از درّه تا ذرّه تحت و تدبیر حضرت رب العالمین می باشد ؛ بنابراین ، حوادثی هم که در کره زمین پدید می آید آنها هم از خداوند جهان آفرین است . 🤔 آیا عقلاً می توان پیدایش حادثه را از خود آن دانست؟ آیا ممکن است در ملک خدا و آفریده شده او حادثه ای بدون اذن و مشی‍ّت او پدید آید در حالی که برگی از درخت نمی افتد و قطره ای باران نمی بارد مگر به اذن او جل جلاله¹. اسباب طبیعی برای حوادث اگر گفته شود این حوادث را اسبابی است که دیده و شناخته شده است مثلاً سبب سیلهای بنیانکن همان بارانهای شدید پی در پی است و سبب زمین لرزه، بخارهای متراکم جوف زمین است که حرکت کرده و از محلی می خواهد خارج شود یا سیلهایی است که در جوف زمین به حرکت می آید . سببیّت سبب از مسبب است در پاسخ گوییم سلسله اسباب و مسبَّبات و ارتباط معلولات به علل آنها را منکر نیستیم و می گوییم خراب شدن بناها از سیلاب است و آن بارانی است که از ابر ریزش کرده و ابر هم بخارهایی است که از دریاها به سبب تابش حرارت آفتاب برخاسته یا مثلاً پیدایش میوه از درخت است و درخت هم از تخمی که در زمین افشانده شده و آب به آن رسیده حاصل شده و نیز پیدایش حیوان از نطفه می باشد و نطفه هم از جفت شدن نر با ماده پدید آمده و هکذا؛ لکن کلام در پیدایش اسباب و ظهور خاصیت و اثر آنهاست و گوییم چنانی که به حکم قطعی عقلی، اصل هستیِ هر سببی از خودش نیست و از آفریده شده ای مانند خودش هم هست نشده بلکه خدای جهان آفرین او را آفریده، همچنین خاصیت و سببیت او هم از خودش نیست و خدای مسبِّب الأسباب آن را سبب پیدایش چیز دیگر قرار داده و مربی و مدبر در تمام اجزاء هستی اوست و لاغیر و شریکی برای او نیست ( و این مطلب در بحث توحید افعالی از کتاب به تفصیل نوشته شده است ) مثلاً چنانی که اصل پیدایش آب از خداست، تبدیل آن به بخار هنگام تابش آفتاب و به صورت ابر درآمدن بخار و سپس ریزش باران از آن تماما به تدبیر و اذن خداست که در هرجا و هر اندازه که مشیّت و او اقتضا کند می ریزد و نیز سیلاب شدنش و خرابی رساندنش هم وابسته به اذن و مشیت اوست. و نیز چنانی که پیدایش بخارها در جوف زمین از خدای زمین آفرین است، قدرت آن به طوری که زمین به این سنگینی را می لرزاند کماً و کیفاً یعنی اندازه لرزش و آثار آن همه از خداوند می باشد چه زمین لرزه هایی که در بیابانها واقع می شود و هیچ زیانی به بشر نمی رسد و چه زلزله های شدیدی که در آبادیها پدید می آید و خشتی از دیواری نمی افتد و گاهی هم که حکمت و مشیت اقتضا کند، بنیانهای محکم را از بیخ و بُن خراب کرده و آن را زیر و زبر می کند و بشر را بیچاره و درمانده می نماید : ( هیچ مصیبت و بلایی نرسد در زمین و نه در نفسهای خودتان مگر اینکه در لوح محفوظ ثبت شده است پیش از آنکه آن را بیافرینیم )² هفت خصلت شرط حوادث علیه السّلام فرمود : ( نه در زمین و نه در آسمان چیزی نباشد جز با این هفت خصلت، به مشیت و اراده و قدر و قضاء و اذن و کتاب و أجل ، هرکه گمان برد که می تواند یکی از اینها را نقض کند محققا کافر است )³ و در حدیث دیگر حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام فرمود : (هر که جز این معتقد باشد محققاً بر خدا بسته یا بر خدا رد کرده است) . از این بیان کوتاه به خوبی دانسته شد که زمین لرزه و سایر حوادث عموماً به اذن و مشیت خداوند است . آیا از خشم خداست ؟ 🤔 اگر پرسیده شود آیا حوادث موحشه را می توان خشم خداوند نامید ؟ ✅ آن است که واجب است اعتقاد و یقین داشت که خداوند در برابر افعال اختیاری بشر خوشنود و ناخوشنود و دارای لطف و قهر است ؛ یعنی کردارهای نیک بشر مورد رضا و خوشنودی خداست چنانی که کردارهای زشت و ناروایش مورد خشم خداوند است لکن واجب است انسان بداند که رضا و سخط خدا مانند خوشنودی و خشم مخلوق نیست. --------------------------------------------------- 1- (وَما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَهٍ اِلاّ یَعْلَمُها)، (سوره انعام ، آیه 59) 2- ما اَصابَ مِنْ مُصیبهٍ فِی اْلاَرْضِ وَلا فی اَنْفُسِکُمْ اِلاّ فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ اَنْ نَبْرَئَها، سوره مبارکه حدید، آیه 22 3- لا یَکُونُ شَیْءٌ فِی اْلاَرْضِ وَ فِی السَّماءِ اِلاّ بِهذِهِ الْخِصالِ السَّبعِ بِمَشِّیَهٍ وَ اِرادَهٍ وَ قَدَرٍ و َقَضاءٍ وَ اِذنٍ وَ کِتابٍ و أجلٍ فَمَنْ زَعَمَ اَنَّهُ یَقْدِرُ عَلی نَقْضِ واحِدَهٍ فَقَدْ کَفَرَ. (اصول کافی ). 【۵ از ۷ 】
توضیح مطلب آنکه: هرگاه انسانی از دیگری کرداری دید که ملایم با طبع و مورد علاقه اوست قهرا دلش شاد و خنک می شود و از این روی او را به نیکی یاد کرده در مقام و إنعام به او برمی آید چنانی که اگر آن کردار ناملایم و مورد نفرتش باشد ، دلش گرفته و آزرده شده خونش به جوش می آید و برای دلخنکی و آرامش درونش، در مقام تلافی و آزار رسانی به آن شخص برمی آید ، این است رضا و سخط مخلوق با یکدیگر. و اما خداوند جلّ جلاله پس از هر نوع تأثّر و انفعالی منزه و مبرّا است به طوری که اگر تمام افراد بشر نیکوکار شوند و او را بندگی کنند یا اینکه عموماً بدکردار و از بندگیش سرکشی کنند کمتر از ذرّه ای در آن ذات مقدس اثری ندارد . گر جمله کائنات کافر گردند بر دامن کبریاش ننشیند گرد بلی کردارهای بشر را هم مهمل و بی اثر قرار نداده؛ بلکه اگر بنده فرمانبردار او شدند آنها را مورد لطف و اکرام و انعام خود قرار می دهد چنانی که اگر طاغی و یاغی شدند آنها را سخت عقوبت خواهد فرمود. ( بدانید خدا سخت شکنجه می دهد و خداوند آمرزنده مهربان است ) و خلاصه رضا و سخط خداوند همان ثواب و عقاب و مجازات اوست و عالم جزا به طور کلی در جهان عظیم یعنی در و می باشد. اما نسبت به زندگی دنیوی مستفاد از آیات و روایات آن است که پاره ای از عبادات و طاعات است که علاوه بر جزای اخروی در همین دنیا به جزای نیک خواهد رسید ؛ مانند و که علاوه بر ثواب آخرت، موجب رفع بلا و در مال و است چنانی که پاره ای از گناهان است که علاوه بر جزای اخروی، در این دنیا موجب نزول بلا است مانند حرص و بخل شدید و قساوت و ظلم و تجاوز به حقوق یکدیگر و ترک و ¹ و غیر اینها . ناگفته نماند که نزول بلا در اثر گناهان، کلیت و عمومیت ندارد ؛ زیرا ممکن است پروردگار کریمِ حلیم ، گناهکار را دهد شاید کند یا کردار نیکی که اثر آن را بردارد از او سر زند چنانکه ممکن است در اثر شدت طغیان و عصیان اصلاً بلا به او نرسد بلکه بر نعمتش افزوده شود تا استحقاق عقوبت اخرویش بیشتر گردد . و شواهد این مطلب در قرآن مجید فراوان است و نقل آن موجب طول کلام می شود . اشکالهای گوناگون و پاسخ آنها از آنچه گفته شد دانسته گردید که زمین لزره ای که سبب هلاک دسته ای و بی خانمانی و بیچارگی و مصیبت زدگی گروه دیگر شود مانند سایر بلاهای دیگر خشم و قهر و انتقام و مجازات الهی است . اگر گفته شود چگونه بلای عمومی، انتقام و مجازات خداوند است در حالی که در بین بلا رسیدگان افرادی هستند که استحقاق بلا نداشتند؛ یعنی گناهکار نبودند یا از قبیل مستضعفین و اطفال بوده اند . دیگر آنکه بسیاری از اجتماعات بشری که به مراتب از این بلا رسیدگان گناهکارترند ، در امان هستند و این برخلاف عدل به نظر می رسد . در گوییم : انتقام و مجازات تنها برای گناهکاران است و اما بیگناهانی که در بلای عمومی هلاک می شوند پس این بلا، سبب خلاصی آنها از محنتکده حیات دنیوی و زودتر رسیدن به عالم جزا و دار ثواب و باقی است و البته در برابر رنج و شکنجه ای که به آنها رسیده خداوند جبار، جبران خواهد فرمود و به آنها أجر خواهد داد و خلاصه بلا برای گنهکار عقوبت و مجازات است و برای بیگناه و نیکوکار کرامت و موجب ثواب و درجات می باشد. و درباره اطفال که در کودکی می میرند در روایت رسیده که در عالم برزخ تحت کفالت خلیل علیه السّلام هستند و می شوند و با و خود جمع شده و در باره آنها می کنند و با هم به می روند‌. ---------------------------------------------------- 1- علیه السلام فرمود خداوند به شعیب پیغمبر وحی فرستاد که من یکصد هزار نفر از قوم تو را عذاب می کنم، چهل هزار از اشرارشان و شصت هزار از نیکانشان . شعیب عرض کرد: پروردگارا! اشرار را استحقاق است، اخیار برای چه؟ خداوند فرمود: چون با اشرار سازش کردند و برای خشم من برایشان خشمناک نشدند و آنها را زجر و نهی ننمودند (وسائل ، کتاب امر به معروف ، باب 8). 【 ۶ از ۷ 】
و أمّا باقیماندگان مصیبت زده شده، پس این بلا تأدیب الهی و موجب و هوشیاری از است تا کنند و رو به صلاح و سَداد آورند و از این گوشمال الهی بهره بردارند¹ . و پاسخ از اختصاص طایفه ای به بلا و در امان بودن اجتماعات فاسدتر پس اولاً : چنانچه گفته شد دنیا عالم جزاء نیست تا هر گنهکاری به سزای کردارش اینجا برسد و گفته شد هرگاه اقتضا کند بشر را در برابر بعضی از گناهانش مجازات می فرماید تا شود و دست از طغیان و عصیان بردارد و راه بندگی خدا را که تمام اوست از دست ندهد. ثانیاً : لازم نیست که در همان وقت که به طائفه مخصوصی بلا رسیده به دیگران هم برسد، دیگران هم به موقع خود که حکمت الهی مقتضی باشد مبتلا خواهند شد. و نیز بلا منحصر به زمین لرزه نیست ممکن است آنها را به بلای سخت تری مبتلا سازد چنانی که در این سالها بسیاری از کشورها به جنگ با یکدیگر مبتلا هستند و بکلی آسایش و و راحت از آنها گرفته شده است. ( و در کتاب به این نوع از بلاها به تفصیل یادآوری شده است) . و ثالثاً : در بسیاری از اجتماعات، افرادی هستند مانند پیرهای خمیده که موی خود را در بندگی خدا سپید کرده اند و جوانهای خاشع که از شهوات چشم پوشیده و رو به خدا آورده اند و به اخلاص و دعاهای آنها بلا از آن اجتماع دور می شود . اگر نبودند بندگان رکوع کننده و مردانی که دلهایشان برای خدا خاشع شده و بچه های شیرخوار البته بلا بر شما ریزش می کرد². -------------------------------------------------- 1- چنانچه درباره شهر لوط که به سبب کثرت عصیان و طغیان، شهر آنها زیرو رو شد و خرابه های آن برای رهگذران موجب عبرت و هُشیاری است :(وَ اِنَّکُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَیْهِمْ مُصْبِحینَ وَ بِاَّللْیلِ اَ فَلا تَعْقِلُونَ) و شما هنگام مسافرت (از مکه و مدینه به سمت شام ) بر ایشان می گذرید. آیا تعقّل نمی کنید و عبرت نمی گیرید تا از طغیان و عصیان دست بردارید؟!)) سوره مبارکه صافات ، آیه 137- 138 2- عَنِ النبَّی صلی اللّه علیه وآله فی حَدیثِ طَویلٍ: لوْلا عِبادٌ رُکَّعٌ وَ رِجال خُشَّعٌ وَ صِبْیانٌ رُضَّعٌ لَصَبَّ عَلَیْکُمُ الْعَذابُ صَبّاً. مستدرک الوسایل / مجلد 2 / صفحه 353 ملحقات طبع سوم 【۷ از ۷ 】
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مباحث
#متن | #رساله_حقوق #امام_سجاد(علیه السلام) •──•❃❀✿( ۱۸ )✿❀❃•──• 📖 وَ أَمَّا حَقُّ رَعِي
| (علیه السلام) •──•❃❀✿( ۱۹ )✿❀❃•──• 📖 وَ أَمَّا حَقُّ رَعِيَّتِكَ بِمِلْكِ النِّكَاحِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ جَعَلَهَا سَكَناً وَ مُسْتَرَاحاً وَ أُنْساً وَ وَاقِيَةً وَ كَذَلِكَ كُلُّ أَحَدٍ مِنْكُمَا يَجِبُ أَنْ يَحْمَدَ اللَّهَ عَلَى صَاحِبِهِ وَ يَعْلَمَ أَنَّ ذَلِكَ نِعْمَةٌ مِنْهُ عَلَيْهِ وَ وَجَبَ أَنْ يُحْسِنَ صُحْبَةَ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ يُكْرِمَهَا وَ يَرْفُقَ بِهَا وَ إِنْ كَانَ حَقُّكَ عَلَيْهَا أَغْلَظَ وَ طَاعَتُكَ لَهَا أَلْزَمَ فِيمَا أَحْبَبْتَ وَ كَرِهْتَ مَا لَمْ تَكُنْ مَعْصِيَةً فَإِنَّ لَهَا حَقَّ الرَّحْمَةِ وَ الْمُؤَانَسَةِ وَ مَوْضِعُ السُّكُونِ إِلَيْهَا قَضَاءُ اللَّذَّةِ الَّتِي لَا بُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَ ذَلِكَ عَظِيمٌ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ┈┄┅═✾ ترجمه ✾═┅┄┈ ✨ و أما حق زير دست زناشوئى تو كه تو است اينست كه بدانى خدا او را آرامش جان و راحت باش توان و انيس و نگهدار تو ساخته و نيز هر كدام از شما زن و شوهر بايد بنعمت وجود همسرش حمد كند و بداند كه اين خدا است كه باو داده، و لازمست كه با نعمت خدا خوشرفتارى كند و آن را گرامى دارد و با او بسازد، و گر چه حق تو بر زنت سخت‏تر و طاعت تو بر او لازمتر است نسبت بهر خواه و نخواه تو تا آنجا كه گناه نباشد، ولى آن زن هم حق دلنوازى و انس و حفظ مقام آسايش در دامن او را دارد براى كاميابى و لذت‏جوئى كه بايد انجام شود و اين خود حق بزرگى است و لا قوة الا باللَّه.
هدایت شده از فقه و احکام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | سبک شمردن گناهان‼️ 💯 خطرناک‌تر از گناه، علنی شدن گناهه... @RooyinDezh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | تأثیر و ساده‌ی زبانی‼️ ✅ همون جمله‌ای که گفتی، زشتی گناه رو یادآوری کردی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ترکیب مبارک شیعه ایران و عراق 🔻به برکت اين سي و پنج سال گذشته، تأثير فرهنگ شيعي و ايراني در منطقه کاملا محسوس است، التيام مبارکي است که دارد صورت مي گيرد، حتي از عراق به ايران بيايند، از ايران که طبيعتا اوليائش آن جا هستند و مي روند و مي رفتند؛ ولي ترکيب مبارکي دارد شکل مي گيرد. 🔸 توجهشان به مباني فکري شيعي ايران زياد شده است. چون که آن جا هم بزرگانشان غالباً و بزرگان ايراني بودند، عراقی ها نمي توانند اين را جدا کنند؛ يعني اهل عراق🇮🇶 بايد از ايران اين صبغه‌، اين رنگ، اين همت و اين شعاع را بپذيرند. ترکيب، ترکيب مبارکي است که هم براي ايران خوب است، هم براي آن ها خوب است. خيلي از خدّام در سامرا راحت فارسي صحبت مي کنند. 🔹 [حتما برخورد کرده اید] کم نیستند افرادی که در عراق می گویند من پدربزرگم ايراني بوده، اين جا آمده و مانده است. این مرسوم بوده که ايراني‌ها به عراق مي‌رفتند و خيلي‌هايشان مخصوصا در مشاهد مشرفه ايراني‌الاصل بودند. از درب حرم کاظمين )علیهماالسلام) وارد مي‌شدم، يک لحظه چشمم به بالا افتاد، ديدم فارسي نوشته بودند در فلان زمان [دوره قاجار] تعميرات انجام شد. 🔻يکی از سلاطين قاجار به نجف رفت، وقتي به صحن رسيد گفت: اسکندر و من اي شه معبود صفات در دُور جهان، صرف نموديم اوقات در همّت من کجا رسد همت او من خاک درت جُستم و او آب حيات (يعني من بيشتر چيز گيرم آمد تا اسکندر که دنبال آب حيات بود.) 🔸 از زمان خود آقا (علیه السلام) در کوفه، اين اواخر بیشتر ايراني ها دور حضرت بودند. حضرت، صبح به مسجد کوفه مي آمدند، ايراني ها اطراف حضرت زياد بودند، براي عرب ها سخت بود؛ ولي اين فضايي بود که حضرت قبول مي‌کردند و عنايت داشتند. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ @nasery_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
31.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 موضوع: آداب 🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین دام عزّه ⏱ زمان: ۹ دقیقه @nasery_ir _____________ 🚩 @Mabaheeth
📸 | آداب از زبان علیه‌السلام