eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
9.1هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. سِرِّ توحید نهان است در ایمانِ حسن معرفت رنگ گرفته‌ است از عرفانِ حسن خاکِ سلمان همه هستند مسلمان حسن پس بگوئید به ما ساکنِ ایران حسن زیر چتر حسنی پیر نخواهم گردید قدرِ یک لحظه زمین‌گیر نخواهم گردید هرگز از عشق حسن سیر نخواهم گردید تا خود حشر منم دست به دامان حسن عطر او پخش که شد باد ، وصالش را دید حُسن زیباییِ مخلوق ، مثالش را دید آن که در صبح ازل نورِ جمالش را دید از همان روزِ نخستین شده خواهان حسن روضه خواندیم که این دیده ی تر ثبت شود گریه کردیم که این هفت صفر ثبت شود نام من در دل تاریخ اگر ثبت شود بنویسید مرا بی سر و سامان حسن رنگ پیراهن سرسبزِ دیارم حسنی‌ ست پرچم یَشمیِ خوش‌ نقش و نگارم حسنی‌ ست نه فقط من..،همه ی ایل و تبارم حسنی‌ ست بوده جدَّم یکی از پیرغلامانِ حسن ذکر پر برکت او تذکره ی ما شده است با عنایات حسن رزق ، مهیا شده است این شعارِ همه‌ی ما ، حسنی‌ها ، شده است: " تا ابد هرچه کریم است به قربان حسن" خاک خشکیم که لب‌تشنه‌ی جامی بودیم کوه رنجیم که سرگرم سلامی بودیم کاش..،ای کاش که ما مردِ جذامی بودیم می نشستیم سر سفره ی احسان حسن من از آن روز که در بند شدم ، خوشحالم فقط از دوری معشوق خودم مینالم پوزه بر خاک قدمگاهِ حسن میمالم بلکه سهمم بشود تکه ای از نانِ حسن عاقبت گردِ خوشی بر سرِ غم می ریزد از دل صحن حسن نوحه و دم می ریزد هنرِ فرشچیان پای حرم می ریزد حک شود شعرِ حِسان سردرِ ایوان حسن روضه‌تر از غم آقای کریمان ،غم نیست وای بر زخمیِ غربت که بر آن مرهم نیست مادری‌تر ز حسن در همه ی عالم نیست تو نگو حضرت صدّیقه..،بگو جانِ حسن! آه! اربابِ کرم خیره به مسمارِ در است از مصیبات حسن ، خونِ خدا خون‌جگر است سخت تر از غم گودال ، غم آن گذر است گریه‌کُن‌های حسین‌اند پریشان حسن کوچه‌ای تنگ برای غم او بانی بود قاتلش آنچه که میدانم و میدانی بود بدتر از زهرِ هلاهِل..،زدنِ ثانی بود داغ ناموس گرفته‌است گریبان حسن سیلی محکمِ آن پست که بر حَورا خورد من بمیرم! حسن از دیدنِ آن، بد جا خورد پیش چشمان پسر ، چادر مادر پا خورد تا ابد خشک نشد دیده ی گریان حسن ✍ .
. صل الله علیک یا اباعبدالله علیه السلام در زیان عُمر ، سودِ ماتمش را دیده ام پس خدا را شُکر می گویم غمش را دیده ام از نخستین نسلِ خِلقَت ، گریه بر او باب شد داستان جبرئیل و آدمش را دیده ام اشک ، دردِ لاعلاجم را به سرعت خوب کرد بین هر ذکر مصیبت مرهمش را دیده ام بی نیازان مِنَّتِ حملِ کُتَل را می کِشند زیر بار این علم ها حاتمش را دیده ام بیرقِ ارباب من بالاتر از این حرف هاست سر در هفت‌آسمان‌ هم پرچمش را دیده ام فیضِ حج را بُرده هرکس لب به چای روضه زد در دل هر استکانی ، زمزمش را دیده ام یا حسینِ من جواب یا حسینِ مجتبی‌ست وقتِ اوج هروله ،صاحبدمش را دیده ام طبخِ نذر روضه را زهرا نظارت می کند در کنار دیگ‌ها ، قدِّ خمش را دیده ام شالِ مشکیِ عزایش دستگیری می کند معجزات تار و پود محکمش را دیده ام بین آن گودال ، عالم را بهم می زد حسین دردِدل‌ها با خدای عالمش را دیده ام ▪️ عصر شد..، هنگام تاریکی رسیده ساربان با چه حرصی داد می زد: خاتمش را دیده ام! بوریا جا خورد وقتی پیکرش را جمع کرد گفت: حیفِ این بدن که درهمش را دیده ام ✍ .
4_5992430769010648727.mp3
24.51M
زهر آنگونه اثر کرده به اعضای تنم لرزه افتاده در این لحظه تمام بدنم مَردُم این‌ رسم هواداری پیغمبر بود؟! من جگرگوشه پیغمبر خاتم، حسنم همسرم قاتل من شد به که گویم این غم؟! آری آنگونه غریبم که غریبِ وطنم خون شد آنگونه همه عمر دلم از غصه که برون می شود این لخته خون با سُخنم بسکه دندان زِ غمِ کوچه نهادم به جگر جگرم پاره شد و ریخت برون از دهنم خواب را بُرد ز چشمان من آن کوچه غم آنکه یک‌ عمر از آن غُصه نخوابیده، منم تیر بر پیکرِ من می زند امروز عدو هیچ غارت نشد امّا ز تنم پیرُهنم درد دارم ولی از داغ برادر گریم من خودم گریه کن کُشته خونین بدنم
. نا امیدی نبود نزد گدایان حسن دست ما را برسانید به دامان حسن نشنیده است کسی خواهش روزی از ما می رسد روزی ما صبح و شب از خوان حسن حاجتم نیست در این شهر به احسان کسی عادتم داده خداوند به احسان حسن نشکند گوشه ای از نان کسی را همه عمر آنکه یک روز نمک گیر شد از نان حسن بنویسید جذامی زمین خورده نشست سر یک سفره کنار لب خندان حسن حُسن رفتار چنان داشت که از رحمت او مرد شامی شده یکباره غزل خوان حسن حرف او را نخریدند سپاهش غم نیست آمده خیل ملک گوش به فرمان حسن سفرایش همه رفتند و یکی بازنگشتت در عوض این همه نوکر همه قربان حسن و بدانند همه کوفه صفت های زمان که فروشی نبود عشق محبان حسن می رسد صبح ظهوری که بنا خواهد شد مثل ایوان نجف گنبد و ایوان حسن ✍ .
Sh10 Moharram 1403 Shokri [Mohjat_Net] (6).mp3
1.78M
🎤 دستم به دامنت دستامو رو نکن جون اصغرت جون اکبرت منو بی آبرو نکن من از دنیا سیرم حسین نبرم اسمتو میمیرم حسین از جز تو بیزارم حسین به خدا فقط تو رو دارم حسین تا قیامت به تو مدیونم که منو نکردی بیرونم یه شبم ازت جدا باشم نمیتونم دیوونت شدم نوکرتم خودم توی روضه ی تو در حال تعبدم عمریه حسین همیشه با منی عاشقت شدم من از شب تولدم یا اباعبدالله یا اباعبدالله **** هیچکس غیر خودت با من همراه نشد جون مادرم هیج جا واسه من روضه ی ثارالله نشد تنها داراییمه حسین که رفیق تنهاییمه حسین تو گوشم میپیچه حسین زندگی بدون تو هیچه حسین به منه عاصی بها دادی به منم تو روضه جا دادی باورم نمیشه به من هم کربلا دادی جون من فدات فدای روضه هات تو فقط اشاره کن چیکار کنم برات این دفعه بیام مطمئنم حسین میکشم خودم رو از گریه تو کربلات یا اباعبدالله یا اباعبدالله عاشورا محرم 1403 .
Dahe Sevom Moharam 1403 Panahi [Mohjat_Net] (3).mp3
1.3M
شده مانوس غصه ها زینب شده آماج طعنه ها زینب توی غربت اسیر و آواره میره همراه ناقه ها زینب تو غل و زنجیر داره میره شام میزنن عمه جانو توی مسیر شام همه با خنده میدنش آزار میبرن دست بسته عمه رو تو انظار یا اباعبدالله یا اباعبدالله **** توی کوفه چقدر بلا دیدن تا زمین خوردن همه خندیدن توی بازار کوفه نامردا همگی پیش عمه رقصیدن همه از رو بام میزدن با سنگ میزدن روی صورت زن و بچه چنگ جلو چشماشون زدن حرف بد زدن حرفای ناروا همه بیش از حد یا اباعبدالله یا اباعبدالله **** ای امان از غریبی و غربت ای امان از جسارت و غارت تو شلوغی کوچه های شام میزدن اهل بیتو با نیت چه اذیت ها که نشد تو شام میزدن اهل بیتو عده ای از رو بام دل آل الله رو میسوزوندن توی بازارا اسرا رو میچرخوندن یا اباعبدالله یا اباعبدالله دهه سوم محرم 1403 ایام اسارت آل الله .
Namahang Bi Morovat Baron Rasoli 1403 [Mohjat_Net].mp3
1.57M
ببار ای آسمون که بی قرارم منم مثل تو خیلی گریه دارم شب جمعه است و دورم از ضریحش ببار ای آسمون من هم ببارم ببار ای آسمون جای رقیه به یاد داغ بابای رقیه به یاد خشکی لبهای اصغر به یاد اشک چشمای رقیه ببار ای ابر دلها بی قراره خرابه پا به پات میخواد بباره ببار اما بدون ای ابر امشب رقیه با تو خیلی حرف داره کجا بودی علی اصغر فدا شد کجا بودی قیامت کربلا شد برای چند قطره آب ای ابر عمو عباس دو تا دستاش جدا شد شعر: امیر علی شریفی زمزمه / روضه شب پنجم ماه صفر 1403 شهادت حضرت رقیه جدید ای بی مروت بارون .
640K
دست من و تو نیست اگر عاشقش شدیم خیلی «حسین» زحمت ما را کشیده است
. با کجای روضه ایی، ای ماه بی نشون دستم بدامنت،یا صاحب الزمون دورت بگردمو، دوای دردمو برای تو ولی یه بار کاری نکردمو امشب برای تو، برا رضای تو اشک خجالت از گناهامو آوردمو آقای خوب من آقای خوب من یه بار نگام بکن، به جون مادرت جوونیمون فدا، اون چشمای ترت تو صاحب منی، میشه نگام کنی توی قنوت سحرت یه بار دعام کنی منم یه سر به زیر، دست منم بگیر کاشکی که از گناه خودت منو جدام کنی آقای خوب من آقای خوب من جز در خونتون، جایی نمی رمو آرزومه که من، برات بمیرمو روضه بخون برام، با اشک و سوز و آه از اون تنی که بردنش میون قتلگاه خنجر کشیدنو، حلقو بریدنو جلوی چشای خواهری که مونده بی پناه غریب مادرم غریب مادرم ✍ کتاب نیم از عالم خاک https://eitaa.com/emame3vom/104936 .👇
1.62M
مناسب براي کجای روضه ای ای ماه مهربون ۱۴۰۲/۱۰/۱۷ خدا نگهدارت بابای مهربون😭 اندوه و غصه را از تو چشام بخون یادش بخیر بابا که میگفتی بیا در آغوشم بگیرم و بهت بگم لا لا اما ببین پدر سرمزارتو با دسته گل اومدم و شوم فدای تو بابای مهربون (۲)▪️▪️🌿 خسته شدم ازاین جور زمونه و چند وقتیه پدر تورو ندیدم و غصه شد همدم و دیگه بریدم و بیا بخواب من یه شب تورو ببینم و گیرد بهانه اتو چه سازم این غم و کجا برم این داغ تو خم کرده پشت مو بابای مهربون(۲)▪️▪️🌴 حالا که رفتی و قلبم شکستی و حرفی بزن پدر بده جواب مو حلالم کن منو زحمت کشیدی و دستم گرفتی برده ای هرشب توهیئت و یادم دادی بگم باذکرو زمزمه بگم تو مجلس عزا حسین فاطمه بابای مهربون (۲)▪️▪️ 🎤✍
. تقدیر، مرا به غربت و غم خوانده حالا که شدم در به در و درمانده یاحضرت صاحب الزمان چند قدم بردار به نیّت منِ جامانده! شاعر ؟ ........... اونایی که میرن کربلا به نیابت از آقای شاعر محترم که در فراق کربلا میسوزند هم نیابتا زیارت کنید.... ان شاءالله ایشون گردن مداحان اهلبیت خیلی حق دارند. .
. ما زائر کوی توائیم، یا ثارالله(2) مست گل روی توائیم یا ثارالله یا سیدی یا سیدی یا ولی الله (2) با نور ایمان آمدیم کربلای تو از مرز مهران آمدیم نینوای تو یا سیدی یا سیدی یا ولی الله دل بر تو داده آمدیم یا ثارالله پای پیاده آمدیم یا ثارالله یا سیدی یا سیدی یا ولی الله ما زائر کوی توائیم، جان به کف داریم اذن دخول کربلا ، از نجف از داریم یا سیدی یا سیدی یا ولی الله پای پیاده آمدیم سر زمین تو با مهدی زهرا شویم اربعین تو یا سیدی یا سیدی یا ولی الله اشتهاردی(غریب)✍ 👇
. میرسد بوی حسین میروم سوی حسین(2) زوار کوی تو شور و نوا دارد "این کاروان عزم کرب و بلا دارد" یابن الزهرا یا حسین(2) با همه شور و نوا از نجف تا کربلا(2) موکب به موکب ما سوی تومی آئیم پای پیاده تا کوی تو می آئیم یابن الزهرا یا حسین(2) بر لب ما زمزمه یا حسین فاطمه (2) در راه تو مولا ما جان به کف داریم اذن دخولت از شاه نجف داریم یابن الزهرا یا حسین(2) حج ما کویت بود ‌‌ قبله ام سویت بود(2) حجاج این وادی خونین پر و بال است حاجی این صحـرا تنها به گودال است یابن الزهرا یا حسین (2) جان به قربانت کنم یاد طفلانت کنم(2) مولا نظر کن بر این آه سرد من ای خاک زوارت درمان درد من یابن الزهرا یا حسین (2) با امید و باورم تحت امر رهبرم راهی نمانده تا آن روز خوش عهدی تا مسجد الاقصی با حضرت مهدی ع یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب) 👇
Sh 02 Safar 1403 Banifatemeh [Mohjat_Net] (3).mp3
1.99M
عاشقت منتظره چشم انتظارش هر روز به دره خودش اینجا و دلش با تو همش تو سفره من منتظرم یعنی اسم تو همیشه رو لبمه من منتظرم یعنی بی تو روزمم مثه شبمه گرمی نگات تاب و تبمه اللهم عجل لولیک الفرج **** دل من تنگه برات کی میشه بپیچه تو کعبه صدات مثه پروانه و شمع دورت بگردن عاشقات از هجر تو غم خوردن از زنده بودن سیرم میکنه دنیای بدون تو هر ثانیه دلگیرم میکنه داره جوونی پیرم میکنه اللهم عجل لولیک الفرج **** تو که صاحب نظری سمت کربلا که کردی گذری واسه گریه که میری اشکای ما رم میبری وقتی یاحسین میگم اشکام به چِشَم گوشواره میشه وقتی یاحسین میگم بندِ توی قلبم پاره میشه با اسمش آدم بیچاره میشه این الطالب بدم المقتول بکربلا آقا بیا آقا بیا آقا بیا شب دوم صفر 1403 .
. 🌷 🔹خادم المهدی🔹 اول داستان... به نام خدا... که عزیز و حکیم و بی‌همتاست هر کسی قصه‌اش خدایی شد جای او هم همیشه در دل‌هاست دل آدم که جای هر کس نیست دل ما قدر و قیمتی دارد نه، به هر کس نمی‌شود دل بست دل سپردن حکایتی دارد از همان کودکی دل ما را برده عطر غم امام حسین قصۀ ما همه گره خورده به پر پرچم امام حسین دهۀ اول محرم‌ها هر طرف تعزیه به‌پا می‌شد می‌رسیدیم تا به عاشورا دلمان دشت کربلا می‌شد همۀ آرزوی ما این بود در هیاهوی عصر عاشورا قاسم و عون و اکبرش باشیم که نماند اماممان تنها خوش به حالِ کسی که رفت و رسید به صف لشکر امام حسین‌ خوش به حالِ کسی که شد مثلِ قاسم و اکبر امام حسین لحظه‌ای در قفس نمی‌ماند آن که در آرزوی پرواز است چون شهیدان اگر نگاه کنی راه پرواز همچنان باز است چشمه بود و همیشه در جوشش ابر بود و همیشه پر باران نه، نشد لحظه‌ای چنان مرداب رود بود و همیشه در جریان عصر هر پنج‌شنبه راهی بود داشت با صاحب‌الزمان عهدی یاور مخلص امامش بود لقبش بود «خادم المهدی» از همه داشت التماسِ دعا که در این راه رو سفید شود آرزو داشت مثل عابس و «جُون» در دفاع از حرم شهید شود شد فدایی حضرت زینب مثل او سهمی از اسارت داشت سربلند و صبور و آزاده قصه‌اش رنگ و بوی عزت داشت در دفاع از حرم، اباالفضلی تا توان داشت پاسداری کرد پای عهدش چه خوب باقی ماند رهبرش را چه خوب یاری کرد .
چقدر مونده تا رفتن؟.mp3
1.12M
🔹چقدر مونده تا رفتن؟🔹 سه روز دیگه، دو روز دیگه چقدر مونده تا رفتن؟ خوابم نبرده، شبا رو اصلا پر از شوق و شورم من‌ یه کوله‌پشتی دارم تو اتاقم که روش پر از عکسای قهرماناس‌ علی لندی، حسین فهمیده کنارشون حاج قاسمم‌ اونجاست این اولین باره که دعوتم کرده، امام مهربونم الهی با لطفش‌ تا آخر عمرم‌، تو این مسیر بمونم‌ «اباعبدالله، اباعبدالله‌، اباعبدالله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دو روز دیگه، یه روز دیگه چه دیر می‌گذره ساعت‌ همه وجودم‌، امید و شوقه ندارم دیگه طاقت رسیده وقت سفر بسم‌الله‌ ببین چه زود حاضر و آماده‌م دارم میام وا کن آغوشت رو با کوله‌پشتیم‌ الان تو جاده‌م می‌خوام تو این روزا رفیق بشم من با، تمام نوجوونا زیادشم‌ کم هست رفیقی که باشه، فدایی‌تون‌ آقا «اباعبدالله، اباعبدالله‌، اباعبدالله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه خورده سخت بود، ولی مهم نیست فدای سرت آقا با تاول پا، کنار میام من‌ کنارمه چون بابا‌ نوازشم می‌کنه با گریه‌ می‌گه الهی بمیرم واسه‌ت‌ من اما گریه نکردم اصلا تازه یه بیرق می‌گیرم واسه‌ت‌ داریم می‌ریم افسوس تا سال بعد با عشق، دوباره برگردیم قرارِ من! لطفا‌ بهم بگو بازم، قراره برگردیم «اباعبدالله، اباعبدالله‌، اباعبدالله» 📝
. رواق خاک آلودِ شبستانی که من دارم کجا و شان بی پایان مهمانی که من دارم ببافم فرش قرمز رنگ با گیسوی خونینم به کار آید همین موی پریشانی که من دارم سر و رویت بهم خورده ولیکن باز زیبایی ندارد هیچ کس مثل پدر جانی که من دارم اگرچه خاکی است اما شبیه طشت اصلا نیست بیا بنشین عزیزم روی دامانی که من دارم الهی بشکند دستی که محکم خیزران کوبید شده لب پر لب قاری قرآنی که من دارم از آن لحظه که دیدم در دهانت نیست دندانی بدم می آید از این چند دندانی که من دارم به جای دست از مویم بلندم کرده از بس زجر پریشان تر شده موی پریشانی که من دارم نمیدانم که از ضعف است یا که از شکستن هست دلیل از سر شب دست لرزانی که من دارم سراغت را گرفتم با لگد سرباز رومی زد زبانم را نمیفهمد نگهبانی که من دارم تو را اینجا کشیدم که بگیرم بوس آخر را ندارد هیچ کس مانند پایانی که من دارم شعر از گروه .