قسمت اول :
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_شور
نام تو می برم خدا را شکر
سائل به این درم ،خدا را شکر
( باید هم خدارا شکر کنیم ، این موقع شب ، خیلی ها از مردم این شهر ، هر کسی یک دغدغه ای داره ، یه جایی سرش گرمه ، اما این که منو شما ، در این ساعت ،توفیق داشتیم ، مجلس مولا اومدیم ، باید هزاران بار خدارو شکر کنیم ... )
در حریم تو، مادرت زهرا
داده بال و پرم ، خدا را شکر
خورده ام جای شیر، حب تو از
سینه ی مادرم ، خدا را شکر
#شاعر_قاسم_نعمتی
آقا جانم ، ممنونتم ، بهم اجازه دادی مشکی پوش عزایت باشم ، آقای من ...
سینه ام گوشه ای ز کربُبلاست
آبرویم ز آبروی شماست
( آقا ... ایام عزای دختر سه ساله ابی عبدالله است ... ، تورو خدا به این دختر خانم نگاه کنید ، نمیدونم چند سالشه ؟ چطور چادر سرش کرده ، میاد تومجلس ... اما یه دختر سه ساله داره ابی عبدالله ، از وقتی که متولد شده ، مادر از دست داده ، همه ی کَس و کار این دختر باباشه ، همه ی دلخوشیه این دختر باباشه ... )
#آواز_دشتی
یه گوشه خواب بودم خیلی آروم
امشب بنشینیم پای درد دل های دختر سه ساله ی آقامون .. )
یه گوشه خواب بودم خیلی آروم
ولی پیچید تو گوشم صداشون
نمی بردن اگه
گوشواره هامو
خودم می بخشیدم
به دختراشون ...
( من دختر همون مادری هستم ، سه روز روزه گرفت ، غذای افطارش رو داد به یتیم ، اسیر و مسکین ... آه ، من دختر همون مادرم ... )
نمی بردن اگه
گوشواره هامو
خودم می بخشیدم
به دختراشون ...
#اوج
گذشت و گُم شدم توی بیابون
( حالا درد و دلای این دختر بالا گرفت ... بابا بابا ... )
گذشت و گُم شدم توی بیابون
آخه از قافله جا مونده بودم
یکی اومد برم گردوند بابا
ولی کاشکی همونجا مونده بودم
( دیگه نگم چه جوری منو برگردوند ؟ فقط همین رو بگم ، اول که رسید با موهام از زمین بلندم کرد ... ؟؟ )
#بابا
بد اخلاقن چقدر مردای شامی
به جای قلب ، سنگه تو دلاشون
با این دستای سنگینی که دارن
دلم می سوزه واسه بچه هاشون
#آخه_بابا
یه جورى زد
چشام تاره هنوزم
یه جورى زد
قدم از درد ، خم موند
جاى دستش یکم
بهتر شد اما
جاى انگشترش
رو صورتم موند ... ؟
تو روى نیزه و
من روى ناقه
تو چشمات باز و
من دستام بسته
چقدر شکل همیم
بابا نگاه کن
منم مثل تو دندونام شکسته
#شاعر_حامد_تجری
10 مهر 1398
اهواز _ حسینیه شهید آل مبارک
@madehin14
2. قسمت دوم روضه.mp3
2.5M
قسمت دوم :
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_شور
اما شاید اون روضه ای که خیلی جانسوزه ، دل امام زمانم میسوزونه ، جگر زین العابدن رو پاره پاره کرده ، اون صحنه ای بود ، تو مجلس شام ، اون نامرد بلند شد یک اشاره ای کرد به فاطمه بنت الحسین ، گفت : یزید این دختر رو به کنیزی به من بده ... راوی میگه این دختر ، چنان دامن عمه اش رو گرفت ، هی صدا میزد عمه ، اینا چی میگن ؟ منو کنیزی ؟ مگه مادرمون فاطمه نیست ؟ مگه جد ما پیغمبر(ص) نیست ؟ ... آخ ، زینب مستاصل شد ، یه نگاه کرد سمت سرِ بریده ی حسین ، شاید میگه حسین جان ، توکمکم کن ، یه وقت دیدند سر بریده شروع کرد قرآن خواندن ... یکی بلند شد ، گفت یزید ، ملعون ، تو که میگی اینا خارجی اند ؟ این سر که داره قرآن میخونه ؟ عصبانی شد ، دست برد به چوب خیزران ... یه وقت دیدند نازدانه ای بلند شد ، هی صدا میزد عمه ، بگو نزنند ... این صدای صوت قرآن بابامه ، بگو نزنند ...
الا لعنة الله علی القوم الظالمین
10 مهر 1398
اهواز _ حسینیه شهید آل مبارک
@madehin14
3. نوحه.mp3
1.8M
قسمت سوم :
#نوحه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_شور
با بوسه از تو
جان می سپارم
دیگر توانِ ، ماندن ندارم
یک قافله از غُصه ی من
خونجگر شد
هر جا که من ، خوردم کتک
عمه سپر شد
( بابا حسین جان
بابا حسین جان ) تکرار
با گریه در شام
دیدم چه غوغاست
هر دختری در
آغوشِ باباست
بابا یتیم و بی پدر
بودن ، چه سخت است
با شمر و خولی ، همسفر
بودن ، چه سخت است
( بابا حسین جان
بابا حسین جان ) تکرار
10 مهر 1398
اهواز _ حسینیه شهید آل مبارک
@madehin14
#یادآوری
روضه ای که تقدیمتان شد ، خصوصا قسمت دوم ، در دستگاه شور و آواز دشتی ، ثابت نیست و بین این دو فضا در حال چرخش می باشد و حتی شور محلی و نغمات دیگر هم احساس میگردد ...
یه گوشه خواب بودم
خیلی آروم
ولی پیچید تو گوشم صداشون
این شعر زیبا و جانسوز را جناب حاج محمود کریمی و حاج حسن خلج هم اجرا کرده اند که شنیدنش خالی از لطف نیست ...
9/6/1401
@javdafshani
4️⃣1️⃣پیشنهاد کنیزی در مجلس یزید!
در مجلس یزید مردی به یزید گفت :
📋《یَا أَمِیرَالمُؤمِنینَ! هَب لِی هَذِهِ اَلْجَارِيَةَ!》
♦️اى امير مؤمنان! اين دخترك را به من ببخش!!(۱)
📋《إِنَّ سَبَایَاهُم لَنَا حَلَالٌ!》
♦️اسیران آنها، بر ما حلال هستند.(۲)
#وقایع_شام
@javdafshani
📚منابع :
۱)سیر اعلام النبلاء ذهبی، ج۳، ص۳۰۹
۲)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص۴۸۹
3. قسمت دوم روضه.mp3
2.66M
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_ماهور
سه شنبه 23 مهر 1398
#شب_هفدهم_ماه_صفر
@madehin14
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_ماهور
دیگه این بابا ودختر ، همدیگر رو ندیدند ، هر از چند گاهی ، یه نشونه هایی از بابا رو می دید ، گاهی میدید بالای نیزه ... یه سری ؟ ... باد محاسن و گیسوانش رو تکان میده ، هی صدا میزد : عمه ، این سرِ کیه بالا نیزه هاست ؟ عمه جان ، غُصه نخور ، بابات بر میگرده از سفر ...
یه جای دیگه ، صدای صوت قرآن می شنوه ... عمه ، کیه داره قرآن میخونه ؟ چقدر صداش شبیه صدای بابای منه ؟
تا اینکه یه نیمه شبی ، کُنجِ خرابه ، سرِ بابارو توو دامنش گذاشتند ... صدا زد :
مَا هَذَا الرَّأس ؟ این سرِ کیه ؟ قَالوا لَها : « رأسُ أبْيك » این سرِ بابات هست ، « فَرَفَعَتْهُ مِنَ الطَّشْت » سر را از تووی طشت بلند کرد ... « حَاضِنَةَ لَه » سرِ بابارو محکم بغل گرفت ... یه وقت دیدند صدای رقیه دیگه نمیاد ... چی شد رقیه ؟ ... زینب اومد ، دید سر یک طرف ، رقیه یک طرف ، اینقدر گریه کرده ، دِق کرده ...
( منبع: اَلْمُنْتَخَبْ فِي جَمْعُ الْمَراثي وَ الْخطب ، طُريْحي، ص 136-137 )
اَلا لَعْنَةُ اللهِ
عَلَی الْقَومِ الظَّالِمین ...
« وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا
أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ ... »
( آیه 227 سوره شعراء )
#شب_هفدهم_ماه_صفر
سه شنبه 23 مهر 1398
@madehin14
1. تکلف چیست ؟.mp3
4.51M
#استاد_حاج_اسماعیلی
#تکلف
« تکلّف » گر نباشد ،
خوش توان زیست
« تعلق » گر نباشد ،
خوش توان مُرد ...
25/2/1399
@madehin14
#استاد_حاج_اسماعیلی
#تکلف
ما در مداحی ، خصوصا دعا خوانی ، « صحیح خوانی » داریم ، « فصیح خوانی » داریم ، اما #تکلف نداریم ... تکلف یعنی #بدون_ضرورت خودمان را به سختی و مشقت بیندازیم
گاهی اصلا نیازی نیست ، مخرج حروف وکلمات را به شکل #غلیظ_عربی ادا کنیم ، البته اگر کسی بلد بود و بصورت #متعادل ، بدون آنکه توی چشم بزند ، حروف را با مخرج عربی اجرا کرد اشکالی نداره ، اما موضوع اینجاست که معمولا کسانی این کار را انجام میدهند که تسلط و مهارت کافی ندارند و آنقدر در این کار افراط و زیاده روی میکنند که اجرایشان به شکل #طنز در میاد و یا در بهترین حالتش ، #حواس_مستمع را پرت نموده و فکر او را از هدف اصلی که مداحی باشد به حاشیه میکشاند ... با خود میگوید : الان مداح چی گفت ؟ چرا اینطوری اجرا کرد ... و دچارمشغولیت ذهنی میشود ، یادمان باشد :
گاهی زیبایی در سادگی است
11/8/1400
@madehin14
2. غیر طبیعی.mp3
1.67M
#استاد_حاج_اسماعیلی
#تکلف
تکلف داشتن ، یعنی « غیرطبیعی » خواندن ... این غیر طبیعی بودن در چهره مداح یا لباس و یا خیلی از چیزهای دیگر هم میتواند باشد ، مثل نوع کاغذ دست گرفتن و یا حتی اندازه کاغذی که مداح از روی آن میخواند و ...
25/1/1399
@madehin14
3. جلب توجه بی مورد.mp3
2.8M
#استاد_حاج_اسماعیلی
#تکلف
ما میخواهیم مستمع یک حال خوش معنوی پیدا کند و چند قطره ای اشک بریزد ، حالا فرض کنید مداح از همون اول کاری را انجام دهد که « حواس » مردم پرت بشه و ذهن او از هدف اصلی ، به حواشی کشیده بشود ، این رفتار « غیرطبیعی » #تکلف نام دارد
25/1/1399
@madehin14
#استاد_حاج_اسماعیلی
#تکلف 1398
آیا دعاها را حتما باید با « لحن عربی » بخوانیم ؟ خصوصا وقتی مخاطب ما فارسی زبان های در ایران هستند ؟
توصیه ی ما ، ساده و روان خواندن است ، و تلاش برای اینکه به خوبی بتوانیم معنا ومحتوای عبارات دعا را به شنونده انتقال دهیم ، لذا اگر کسی به قواعد زبان عربی ، تسلط دارد ، و میتواند بدون رفتن به « حواشی » این کار را انجام دهد ، اشکالی ندارد اما اگر چنین مهارتی را ندارد ، بهتر است که خود را گرفتار سختی های بی مورد نکند
در بعضی از دعاها مانند « دعای توسل » ما باید از مردم جواب بگیریم ، مخاطب اگر با لحن دعا خوانیِ شما ارتباط برقرار نکند ، همکاری نمیکنه و جواب نمیدهد ... یادمان باشد :
گاهی زیبایی در سادگی است
« وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفینَ
من اهل تکلف نیستم »
( سوره ص ، آیه 86 )
@madehin14
1. قسمت اول.mp3
7.86M
قسمت اول :
#روضه_امام_حسین
#علیه_السلام
#استاد_حاج_اسماعیلی
شب جمعه ، حرمِ تو
مرکز عشق وجنونه
#شب_نوزدهم_ماه_صفر
( حسینیه شهید
آل مبارک اهواز )
25/7/1398
@madehin14
قسمت اول :
#روضه_امام_حسین
#علیه_السلام
#استاد_حاج_اسماعیلی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
شب جمعه ، حرمِ تو
مرکز عشق وجنونه
هر کی کربلاست
توو این شب
ذکر « یاحسین » میخونه
( تو رو خدا دلتون میخواست امشب کربلا باشین ؟ )
چقدرشلوغه دورت ،
آقا توو این شب زیبا
چشم هر عاشق و شیداست
شبیه زمزم و دریاست
( جای ماها خالیه کربلا ، جاموندهای از زیارت اربعین ، امشب دور همدیگه جمع شدیم بگیم ارباب : اگر چه از زیارت اربعین جا موندیم ، اما دلمون کربلائیه ، می بینم بعضی ها ازکربلا تازه برگشتن ، عطر و بوی ابی عبدالله توو مجلس ما پیچیده )
همه اومدند به پابوس
همه اومدند زیارت
به امید اینکه آقا
بهشون بشه عنایت
میدونم کرامت تو
حد و اندازه نداره
زیر قُبه ، شبه جمعه
لطف و مرحمت میباره
زیارت عاشورا خوندن
چه ثوابی داره امشب
هدیه به حسین و عباس
هدیه به رباب و زینب
بَه ، چه جای با صفایی
( اینجا نباش ، توو حرم ابی عبدالله باش ، توو اون شلوغیهای دورِ ضریح مطهر ، کنار شش گوشه ی ابی عبدالله ، یه جایی برای دلت پیدا کن ، سر بزار به ضریح ، با خودت نجوا کن )
بَه ، چه جای با صفایی
بَه ، چه بین الحرمینی
همه میخونند زیر لب
چه اباالفضل و حسینی
یکی با کرامت و فضل
یکی شُهره در رشادت
یکی اوج مردی و شور
یکی اسوه ی شهادت
یکی شد ذبیحُ العطشان
یکی ساقی العطاشان
یکی بی سر ، ولی تشنه
یکی بی دستِ ، و سقا
خلاصه خیلی کریمی
حرمت نداره همتا
( تویی مولای ابالفضل
یا حسین ای گل زهرا ) 2
( اما ، حالا اهل گریه ، تا اینجا مناجات بود ، درد و دل بود ، ازاینجا به بعد میخواهیم گریه کنیم )
#شب_نوزدهم_ماه_صفر
( حسینیه شهید
آل مبارک اهواز )
25/7/1398
@madehin14
2. قسمت دوم.mp3
5.91M
قسمت دوم :
#روضه_امام_حسین
#علیه_السلام
#استاد_حاج_اسماعیلی
شنیدم حضرت زهرا
شب جمعه حرم توست
#شب_نوزدهم_ماه_صفر
( حسینیه شهید
آل مبارک اهواز )
25/7/1398
@madehin14
قسمت دوم :
#روضه_امام_حسین
#علیه_السلام
#استاد_حاج_اسماعیلی
شنیدم حضرت زهرا
شب جمعه حرم توست
( اونایی که شب جمعه توو حرم بودید ، چه حال و هوایی داره ، وقتی اون نسیم خنکِ ، بوی عطر یاس توو حرم می پیچه )
شنیدم حضرت زهرا
شب جمعه حرمِ توست
میونه صحن و رواقت
بی قراره ماتمِ توست
از حرم تا قتلگاه و
میره با ناله و شیون
( اینا همش حدیثه ، امام صادق فرمود ... چی کار میکنه مادرِ سادات ؟ )
از حرم تا قتلگاه و
میره با ناله و شیون
میخونه روضه و میگه
پسرم رو تشنه کُشتن
یه صدای ناله ای داره ، مادر سادات ، یه چیزی رو به عنوان روضه ، به زبان میآره ، چی میگه ؟ « بُنَیَّ » ... اینقدر این ناله سوزناکه ، زمین و آسمان به گریه میافتند ... « بُنَیَّ قَتَلوک ، وَ مِنَ الْمَاءِ مَنَعوک » دیگه چی میگه مادر سادات ؟
میگه ای غریب مادر
کی بریده حنجرت رو
کی به خاک و خون کشیده
بدن مطهرت رو ... ؟
انگار این صحنه ، دوباره جلو چشم مادر سادات ، زنده میشه ، کدام صحنه ؟ یکیش اون صحنه ای بود ، زینب از خیمه گاه ، به سمت قتلگاه می دوید ، هی صدا میزد : برادر ...
او می دوید و من می دویدم
( اهل ناله ، اهل گریه ، با مادر سادات هم صدا بشید )
او می دوید و من می دویدم
او سوی مقتل ، من سوی قاتل
او می نشست و من می نشستم
او روی سینه من در مقابل
( طاقت داری بگم ؟ )
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر
من غیر از او دل ...
(دیوان جودی عنبرانی ص371)
اینجا بود اون لعین ملعون ، میگه همین که نشستم رو سینه ی مبارک ، دیدم صدای سوزناکی داره میاد ، هی صدا میزنه :
(غریب مادر حسین )3
شهید مادر حسین
( هر جا نشستی صدا بزن ،
سه مرتبه یاحسین )
#شب_نوزدهم_ماه_صفر
( حسینیه شهید
آل مبارک اهواز )
25/7/1398
@madehin14