eitaa logo
آموزش تخصصی مداحی و روضه
8.2هزار دنبال‌کننده
249 عکس
194 ویدیو
23 فایل
کانال رسمی حاج اسماعیلی آموزش نغمات مداحی انتشار کلیه مطالب این کانال بلامانع است (و همراه لینک کانال نغمات باشد آدرس سایت: https://madehin14.ir 🌷تبادل فقط با کانال های مرتبط با مداحی🌷 ادمین تبادل: @Mohammadhos ادمین ثبت نام @madehine14 🌴
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ روضه ی ام حبیبه ۱۳محرم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا مولاتی یا بنت امیرالمومنین زینب طلوع بود ولی ابتدا نداشت زینب غروب بود ولی انتها نداشت زینب رسول بود ولی مصطفی نشد شهر نزول بود اگرچه حرا نداشت زینب اگر نبود کسی فاطمی نبود زینب اگر نبود کسی مرتضی نداشت چه مقامی داره زینب، بیخود بهش نمیگن عقیله بنی هاشم زینب اگر نبود حسینی نمی شدیم زینب اگر نبود زمین کربلا نداشت زینب هر آنچه گفت تماما حسین بود اصلا به غیر نام حسین اعتنا نداشت زینب اگر نبود مسلمان نداشتیم باور کنید ذکر حسین جان نداشتیم 1 خانم جان.... بی بی جانم من زینبم من زینب غم پرورم ام حبیبه یه همچین روزایی قافله ی اسرا رو وارد بر کوفه کردن، یه کنیزی داشت بی بی زینب بنام ام حبیبه، بعضیا میگن این دختر بچه ای بود ام حبیبه، بیماری داشت، باباش آورد این بچه رو در خونه ی امیرالمومنین، گفت آقاجان این بچه بیماره، شما یه عنایتی بکنید شفا پیدا کنه، امیرالمومنین فرمود حسینم بیاد یه دستی رو سر این بچه بکش، این بچه شفا پیدا کنه، ام حبیبه شفا گرفت به دست مبارک آقامون سیدالشهدا، باباش گفت من نذر کردم حالا که شفا گرفته این بچه در خونه ی شما کلفتی کنه، خادمی کنه، ام حبیبه پای درس زینب کبری تربیت شده حالا تو کوفه برا خودش کسی شده ، برو بیایی داره کنیز و کلفتی داره اما دلش برا زینب کبری تنگه، یه نذری کرده هر موقع کاروانی از اسرا وارد کوفه میشن ام حبیبه میاد برای این اسرا غذا میاره، نیازشونو برآورده میکنه به این نیت که یبار دیگه زینبو ببینه، حالا شنید یه قافله ای از اسرا وارد کوفه شدن ، کنیزشو صدا زد برو برا این اسرا غذا ببر، شنیدم لابلاشون بچه های کوچیک هست حتما این بچه ها گرسنه ند، کنیزه اومد نان و خرما بین این اسرا تقسیم کنه ام کلثوم، غذا رو برگردوند فرمود بر ما صدقه حرامه، اومد خبر داد ام حبیبه، از من چیزی نگرفتن، سراسیمه خودش رو رسوند اومد جلو سوال کرد بزرگ شما کیه؟ همه با دست زینب رو نشون دادن اومد جلو محمل زینب گفت خانم جان، اول به شما بگم اینا صدقه نیست اینا نذریه، خانم پرسید برا چی نذر کردی؟ گفت من یه خانمی دارم تو مدینه اسمش زینبه ، خیلی ساله ندیدمش، بی بی فرمود تو مدینه زینب زیاده، کدوم زینبو میگی، صدا زد خانم جان، زینب دختر علی رو میگم، بی بی صدا زد ام حبیبه سرتو بالا بگیر نذرت قبول شد من زینبم، یه نگاهی کرد به بی بی، نشناخت، سؤال کرد خانم اون زینبی که من میشناختم آنقدر پیر نبود آنقدر شکسته نبود، بی بی صدا زد حق داری ام حبیبه، جات خالی بود کربلا، تا اسم کربلا اومد گفت نه شما نمیتونی زینب باشید اون زینبی که من میشناختم یه برادری داشت بنام حسین، هیچ موقع از برادرش جدا نمیشد، خانم حسین کجاست؟ تا اينو گفت صدای گریه ی زینب بلند شد ام حبیبه سرتو بالا بگیر، این سری که بالای نیزه هست سر برادرم حسینه، آی حسینیا من زینب غم پرورم ام حبیبه ببین چه آمد بر سرم اُمّ‌ حبیبه حق داشتی نشناختی که زینبم من شد پیر بانوی حرم اُمّ‌ حبیبه باور نمیکردی ببینی بی حسینم من‌ هم نمیشد باورم اُمّ‌ حبیبه این سر که بر نی میکند قرآن تلاوت باشد سر برادرم اُمّ‌ حبیبه هجده عزیزم را به خاک و خون کشیدند از اصغرم تا اکبرم اُمّ‌ حبیبه2 هر جا نشستی ناله بزن یا حسین... 1 ✍علی اکبر لطیفیان 2✍ عبدالحسین میرزایی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛
آموزش تخصصی مداحی و روضه
#روضه_تنور_خولی #مصائب_کوفه #دهه_دوم_محرم 1403 #آواز_دشتی #دستگاه_چهارگاه ▪️👇فیش روضه👇▪️ @madehin14
❁﷽❁ روضه ی تنور خولی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از لطف زهرا(س) ما گرفتار حسینیم شکر خدا گرمی بازار حسینیم هر کس که پرسید از مقام ما بگوئید ما جزو نوکرهای دربار حسینیم کاری به کار مردم دنیا نداریم تنها در این عالم پی کار حسینیم تو بحرین ، یه مادریه، فقط یه دونه پسر داشت اونم به بلایی دچار شد و از دنیا رفت هر روز می‌نشست برا داغ فرزندش گریه می کرد، یه روز اومد از خونه بره سر خاک پسرش ، دید خونه ی همسایه ، صدای روضه میاد اومد تو مجلس روضه نشست، بعد روضه همینکه راه افتاد پیاده بره سمت قبرستان، به خودش یه نهیبی زد گفت فلانی، تو یه دونه بچه داشتی و اونم از دنیا رفت، دیدی چجور مردم اومدن، با چه احترامی، پسرتو تشییع کردن، به خاک سپردن ، هر موقع بیتاب شدی زنها اومدن زیر بغلتو گرفتن ، چقدر احترامت کردن، هی اینا رو با خودش می گفت ، بعد میگفت: اما جگرگوشه های فاطمه ی زهرا، تو کربلا نه تنها حسین فاطمه رو کشتند بلکه سر از بدنش جدا کردند، نه تنها سر از بدنش جدا کردند، بلکه اولادش و اهل و عیالش رو به اسارت بردن، هی اینا رو با خودش میگفت چشماش پر اشک شده بود، اومد تا قبرستان رسید همینکه رسید کنار مزار فرزندش، دید یه خانمی چادر به سر، کنار مزار پسرش نشسته، اومد جلو سلام کرد خانوم شما کی هستید؟ اینجا قبر پسر منه، یه مرتبه اون خانم چادر بسر، صداش زد فلانی، تو امروز اومدی برا بچه های من گریه کردی، منم اومدم کنار مزار پسر تو، خانوم، شما کی هستید؟ صدا زد من مادر حسینم، آه، این رفت و آمدهای ما معنیش این است دیوانه ی یک لحظه دیدار حسینیم امشب برا غم و غصه های مادر سادات گریه کنیم، کأنّ مادر سادات داره گریه میکنه برا حسینش چجوری گریه میکنه؟ بخونم زبان حالی که این ایام مادر سادات براش گریه میکنه امام بود، ولی پیکرش به مسلخ بود آی حسین فاطمه بدنش تو کربلا بود این بدنش سر بریدۀ او در میان مطبخ بود سرشو آوردن تو کوفه چگونه بود که باید امامِ قرآنی تنور را کند از نور خویش نوررانی! چگونه بود که کوفه امام را نشناخت و یا شناخت ولی دینِ خود بدنیا باخت! آه سَری که زینت اسلام و جان زینب بود چه شد که داخل خورجین خولی آنشب بود تنورِ گرم، سرِ خسته، هیزمش بِستر من از مادر سادات شرمندم. بی بی جان منو حلال کنید این روضه، خیلی جانسوزه، منو ببخشید تنورِ گرم، سرِ خسته، هیزمش بِستر محاسنِ پرِ خون بود، غرقِ خاکستر آه تلاوت پسر فاطمه چنان پیچید که سوز نغمۀ قرآن به آسمان پیچید پیمبر و علی و مجتبی و زهرا را نه، بلکه جذب خودش کرد اهل بالا را آه، همسر خولی میگه نیمه های شب ، از خواب بیدار شدم یه مرتبه دیدم تمام خانه رو نور عجیبی گرفته ، همه جا روشن شده، تعجب کردم ، سراغ نور رو گرفتم دیدم از تنور خانه نوری به آسمان بلنده، اومدم در تنور رو کنار زدم دیدم یه سر نورانی میان تنوره، داره با خدای خودش مناجات میکنه، صدا زدم آی سر، بگو ببینم کی هستی ؟!اینجا چه میکنی؟! دیدم لبها به حرکت در اومد انا الغریب انا المظلوم گفتم آقا من نمیشناسم، میشه بیشتر معرفی کنی،صدا زد انا العطشان دیدم هنوز لبهاش، خشکیده ست ، صدا زد انا الحسین کدام حسین؟ انا بن النبی من نوه ی پیغمبرم، شروع کردم به سر زدن، آه.. رسید در وسط آنهمه نوا و خروش أنابنُ فاطمه از آن سرِ بریده بگوش من پسر فاطمه ی زهرام أنالحسین، أنابنُ نبی، أناالعطشان أناالغریب، أنابنُ علی، أناالعریان میگه تو همین اثنا یه مرتبه دیدم چند زن مجلله، از آسمان پایین میان، یکی از این بانوان هی با مشت به سینه میکوبه ، هی ناله میزنه، فهمیدم مادرش فاطمه ی زهراست صدای نالۀ زهرا بلندتر شده بود شبی به گریه گذشت و دگر سحر شده بود میگه دیدم فاطمه ی زهرا، نشست کنار تنور، دست برد سر نورانی حسین رو بالا آورد سر رو دامن گذاشت شروع کرد با گوشه ی معجرش این خونها و خاکسترها رو پاک کردن، یه مرتبه دیدم با گریه وفغان شروع کرد فاطمه ی زهرا، حرف زدن، ولدی ، ولدی یا حسین ایهاالشهید ایها المظلوم قتلوک کشتنت وماعرفوک نشناختنت و من شرب الماء منعوک یه قطره آبم بهت ندادن حسین...... آه، از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا ✍شاعر: محمود ژولیده ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛
در ریاض القدس نقل کند که زن خولی گوید صدای محزونی شنیدم که یکی می فرمایدانا الغریب زن خولی گوید:مدهوش افتادم و در عالم غشوه دیدم مطبخ سرا وسیع شد حوریان بهشتی و کنیزکان پاکیزه سرشتی ریختند به مطبخ خانه حوریه فریاد می کرد طرقوا طرقوا راه دهید که فاطمۀ زهرا بدیدن سر فرزندش حضرت حسین علیه السلام می آید،ناگاه دیدم پنج هودج ازآسمان بزمین فرود آمد و زنان سیاه پوش بیرون آمدند،و دور تنور حلقۀ ماتم زدند دیدم در میان آن زنان یک زنی که سن وی از همه کمتر بود گریبان دریده گریان گریان دست برد میان تنور یک سر پر خون مجروحی که هنوز از رگهای گلویش خون جاری بود بیرون آورد،و به سینه چسبانید و از دل آه برآورد،و گریان گریان فرمود ولدی ولدی یا حسین ایها الشهید ایها المظلوم قتلوک و ما عرفوک و من شرب الماء منعوک فرزندم ای حسین ای شهید ای مظلوم ترا کشتند و نشناختند و ز آب منعت کردند.
✳️ زیارت عاشورا و دفع بلایِ عمومی 🔹 علامه شیخ حسن فرید گلپایگانی از استاد خود مرحوم آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی نقل فرمود: 🔸 اوقاتی که در سامراء مشغول تحصیل علوم دینی بودم، اهالی سامراء به بیماری وبا و طاعون مبتلا شدند، و همه روزه عده‌ای می‌مردند. 🔹 روزی به همراه جمعی از اهل علم در منزل استادم مرحوم سیّد محمّد فشارکی بودیم، ناگاه میرزا محمّدتقی شیرازی تشریف آوردند و صحبت از بیماری وبا شد که همه در معرض خطر مرگ هستند. 🔸 مرحوم میرزا فرمود: اگر من حکمی بدهم آیا لازم است انجام شود یا نه؟ همه اهل مجلس تصدیق نمودند که بلی. 🔹 سپس فرمود : من حکم می کنم که شیعیان ساکن سامراء از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت_عاشورا شوند، و ثواب آن‌ را هدیه روح شریف نرجس خانم والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نمایند تا این بلاء از آنها دور شود. 🔸 اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند، و همه مشغول زیارت عاشوراء شدند . 🔹 از فردای ختم، تلف شدن شیعه متوقف شد، و همه روزه غیر شیعی‌ها می‌مردند به طوری‌که بر همه آشکار گردیده، برخی از آن‌ها از آشناهای خود از شیعه‌ها پرسیدند‌: سبب اینکه دیگر از شما تلف نمی‌شوند چیست؟ 🔹 به آنها گفته بودند: زیارت عاشورا. آنها هم مشغول شدند، و بلاء از آنها هم بر طرف گردید! 📚 داستان های شگفت، آیت الله دستغیب(ره) @madehin14
زیارت عاشورا _دشتی1403.mp3
16.84M
قرائت گوشه های درآمد و بیات راجه و عشاق 5مرداد 1403 @madehin14
🌷ثبت نام کلاس آموزش مداحی🌷 ✏️فقط حضوری ✏️ 👌برای نوجوانان و جوانان👌 قم پردیسان بلوار سلمان فارسی مسجد حضرت فاطمة الزهرا س جهت‌ ثبت نام به آیدی @madehin114 در ایتا پیام دهید @madehin14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆👆👆👆👆 🎼دوره ی آموزشی : • ترم اول👈 شعر خوانی • ترم دوم👈 دعا خوانی • ترم سوم👈 مرثیه خوانی ❌فقط ویژه بانوان❌ کلاس های آموزشی آنلاین شما بانوان گرامی، توسط برگزار خواهد شد. کلاس آفلاین توسط: 💰هزینه ثبت نام هر ترم آموزشی: ۲٠٠هزار تومان واریز به شماره کارت⬇️ 💳حمید حاج اسماعیلی: 5892-1014-4976-0947 این جا برا ثبت نام شما عزیزان در خدمتیم😌👇 🆔@admin_madahyar ⏳مهلت ثبت نام: فقط یک هفته ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نون بیار کباب ببر برخورد فرزند یکی از میزبانان عراقی با زائرین لطفا با حال خوب ببینید 😭 | | | 💠 آموزش تخصصی مداحی 🆔 @madehin14
زمینه امام زمان.. فلسطین.mp3
2.11M
علیه‌السلام و 🔹بدم المظلوم🔹 منجی جهان حضرت موعود با تو می‌شود هر ستم محکوم از ره می‌رسی وارث حیدر اَینَ الطّالِبُ بِدَمِ المظلوم؟ بِدَمِ المظلوم قیام می‌کنی شب ظلمت را تمام می‌کنی تو به چشم ظلم خواب راحت را حرام می‌کنی فریاد استغاثه رسیده به هر کران «عَجّل عَلَی ظُهُورِکَ یا صاحبَ الزّمان» «اَلغوث و اَلأمان یا صاحبَ الزّمان» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می‌سوزد هنوز خیمه در آتش مانده بی‌پناه کودکی معصوم غزّه یک‌صدا می‌زند فریاد اَینَ الطّالِبُ بِدَمِ المظلوم؟ بِدَمِ المظلوم بیا تک‌سوار که دل عالم ندارد قرار به شب ظالم می‌دهد پایان فقط ذوالفقار تو می‌رسی و جلوۀ حق می‌شود عیان «عَجّل عَلَی ظُهُورِکَ یا صاحبَ الزّمان» «اَلغوث و اَلأمان یا صاحبَ الزّمان» شاعر : سبک و اجرا: 📝 @madehin14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باید سخن از حقیقت دین گفتن از حُرمت قبله ی نخستین گفتن امروز برای شاعران تکلیف است با لهجه ی شعر از فلسطین گفتن @madehin14
سلام علیکم نائب الزیاره همه دوستان عزیز در مسیر پیاده روی اربعین حسینی (الان عمود 560) هستم
نائب الزیاره همه دوستان در کربلای معلی هستم
الآن کجای جاده ای عزیزم.mp3
6.47M
الآن کجای جاده ای عزیزم سواره یا پیاده ای عزیزم 🎙 #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣ الآن کجای جاده ای عزیزم سواره یا پیاده ای عزیزم کجای این مشایه ای عزیزم تو گرما یا تو سایه ای عزیزم خوش به حال همون عراقی که هستی امشب مهمونش برا پذیرایی از تو داره مایه میذاره از جونش الآن کجا رسیدی ؟ الآن کدوم عمودی ؟ اون سید تو موکب شاید خود تو بودی معتقدم حقیقته ظهورت پس اومدم به نیت ظهورت تو این مسیریم همه تا ظهورت فاصله خیلی کمه تا ظهورت زائر اینجا حتی قدم هاش ثواب صد تا حج داره وقتی پاشو به جای پای امام عصرش میذاره عجب قیامتی شد چه روز محشریه این جمعیت سپاه امام عسکریه الآن کجا رسیدی ؟ الآن کدوم عمودی ؟ اون سید تو موکب شاید خود تو بودی دونه به دونه موکبا رو گشتم پی نشونیت همه جا رو گشتم نجف تموم کوچه ها رو گشتم تموم شهر کربلا رو گشتم چه بزرگایی که چهل شب میان تو صحنت میشینن تو عزای بنی طویریج تو رو یه عده میبینن این موکبا علم شد با علم اباالفضل میبینیمت ان‌شاءالله تو حرم اباالفضل الآن کجا رسیدی ؟ الآن کدوم عمودی ؟ اون سید تو موکب شاید خود تو بودی @madehin14
2. مناجات.mp3
6.99M
قسمت اول : ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) باز هم اربعین رسیده بیا باز هم از تو بی خبر ماندم 27 مهرماه 1398 @madehin14
قسمت اول : ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ باز هم اربعین رسیده بیا ( با امام زمانمون مناجات کنیم ، درد دل کنیم ، صاحب عزای امروز ، امام زمانه ... ) باز هم اربعین رسیده بیا باز هم از تو بی خبر ماندم عاشقانت زیارتت کردند من ولی باز پشت در ماندم ( خوش به حال اونهایی که الان بینُ الحرمین ، توو صحن وسرای آقامون سید الشهدا نشستند ، اونجا زیارت اربعین خوندن صفا داره .. ) روز و شب غبطه می‌خورم آقا به کسانی که با تو مأنوسند عاشق و بی قرار و بی تابند دست و پای تو را که می‌بوسند امروز دامن شهدا رو بگیریم ، از شهدا استمداد میگیریم ، شفیع ما باشند .. بینِ ما و امام زمانمون جدایی افتاده ، شهدا رو واسطه کنیم ... دو تا از اصحاب ابی عبدالله هستند ، یکی « حبیب بن مظاهرِ » و یکی هم « مسلم بن عوسجه » ، هر د وتا پیرغلام ، هر دوتا قدیمی ، هر دوتا محاسن سفید ، روز عاشورا اول « مسلم بن عوسجه » به میدان رفت ، به زمین افتاد ، با بدن پر از زخم ، دو نفر آمدند بالای سرش ، یه طرف « حبیب بن مظاهر » ، رفیق قدیمیشه ، اونطرف خودِ آقا سیدالشهداست ، حبیب شروع کرد باهاش درد دل کردن ، گفت : مسلم رسم رفاقت اینه ، اگر وصیتی داری ، بگی ، تا من به خانواده ات برسونم ، اما چه کنم ، من هم تا ساعتی دیگه به تو ملحق میشم ... اما توو این لحظه های آخر اگر حرف نگفته ای داری ، بگو مسلم ... « مسلم بن عوسجه » آخرین رمق ها و آخرین نفس هاشو داره میکشه ، با دست نیمه جونش ، یه اشاره ای کرد به سید الشهدا ، گفت ، حبیب : عَلَیْکَ بِهَذَا الْغَریْب اُوصِیْکَ بِهَذَا الْغَریْب (1) بر تو باد به این آقای غریب ، حبیب نکنه آقامون تنها بمونه ، این حرف رو شهدای ما خوب درک کردند ، فلذا توو وصیت نامه های شهدا ، یک جمله ای خیلی زیاد تکرار شده ، میگفتند : امام رو تنها نگذارید ، برا امام خیلی دعا کنید ، همه شهدا فیض ببرند .. دیدنِ تو به من نمی‌آید تو کجا و نگاه هر جایی ؟ من اگر آنچه خواستی باشم تو سراغم به خواب میآیی؟ نکند عاق کرده‌ای من را ؟ نکند صبرتان سر آمده است گر عتابم کنید حق دارید هر گناهی ز من بر آمده است در حرم ، روضه خوان خودت هستی ( امروز توو کربلا چه خبره ) در حرم ، روضه خوان خودت هستی روضه ی کاروانِ جان بر لب بینِ روضه بلند میگویی‌ : به فدای تو عمه جان ، زینب : (1)ابن کثیر، البدایه و النّهایه ، جلد ۸ ، صفحه ۱۸۲ ـ مقرّم، مقتل الحسین (علیه السلام) ، ص۲۴۱ ـ خوارزمی ج۲ ، ص۱۹ 27 مهرماه 1398 @madehin14
3. روضه.mp3
4.13M
قسمت دوم : تا رسیدند در دو راهی عشق ساربان گفت که کجا برویم؟ 27 مهرماه 1398 @madehin14
قسمت دوم : تا رسیدند در دو راهی عشق ساربان گفت که کجا برویم؟ ساربان آمد خدمت زین العابدین ، آقاجان این مسیر میره مدینه ، این مسیرمیره کربلا ، کدام مسیر رو برویم ؟ فرمود : بزارید از عمه جانم زینب بپرسم ... تا گفتم خانم این مسیر مدینه ، این مسیر کربلاست ... فرمود بریم کربلا ... ما هنوز برا حسین گریه نکردیم ، تا حالا هرچی زدند اونا زدند ... ما هنوز خودمون رو برا حسین نزدیم ... پاسخی آمد از حریم حسین همه گفتند کربلا برویم تا رسیدند ، لحظه‌ای ماندند در سکوتی که چهره‌ها شد مات زد به سینه ، غریب بی کفنم باز شد بغضِ عمه ی سادات به زمین خورد ، از سرِ محمل ( خودشون رو مثل برگی که از درخت به زمین می افته ، از رو ناقه ها ، به زمین انداختند ... ) تیر غم‌ها به قلب بانو رفت با ادب ، نیت زیارت کرد سوی یارش به روی زانو رفت هر کدوم از این خانم ها ، مُخدرات (2) ، دنبال یه قبری میگردند ... راهنمای این قبور زین العابدینه ، هر کسی رو که صدا میزنه ، قبر عزیزش رو بهش نشون میده ... عمه جان بیا ، اینجا قبر بابام حسینه ... خواهرام ، سکینه ، فاطمه ، اینجا قبر داداشم علی اکبره ... نجمه خاتون بیا ، اینجا قبر پسرات ، قاسم و عبدالله است ... هر قبری رو نشون صاحب قبر میده ، یکی یکی عزیزانشون رو در آغوش گرفتند ، اما دیدند یه خانمی دستاش رو گهواره کرده ، زیر لب میگه ، پس قبر عزیز دل من کجاست ؟ زین العابدین صدا زد ، رباب بیا ، اینجا قبر میوه دلِ توست ... یه نگاهی کرد ، گفت آقاجان ، اینجا که قبر مولایم حسینه ؟ صدا زد رباب ، قنداقه رو روی سینه ی بابام گذاشتم ... (2) عُلیا مُخَدَّرَة : عنوانی برای احترام است ، یعنی زن والامقام ، بانوی باحجاب ، پرده نشین ، پاکدامن و باشرم و حیا ... 27 مهرماه 1398 @madehin14
آموزش تخصصی مداحی و روضه
#مناجات_امام_زمان و #روضه #اربعین #آواز_بیات_اصفهان #آواز_دشتی #دستگاه_همایون @madehin14
❁﷽❁ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یارب الحسین بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهورالحجه در میان عاشقان عطر حضورت میرسد با ظهور اربعین بوی ظهورت میرسد اوناییکه پیاده روی اربعین رفتن اون، سیل جمعیت ، اون شعارهای لبیک یا حسین و لبیک یا مهدی، اون شور و حرارت خبر از اومدن مهدی فاطمه داره ، اینها یعنی ظهور، خیلی نزدیکه بیشتر از روز عاشورا به روز اربعین بر لبِ لب تشنگان جام طهورت میرسد بسکه در ماه صفر عالم حسینی میشود از مسیر کربلا امواج نورت میرسد آقای من با چه شوقی اهل ایمان راهپیمایی کنند کاروان در کاروان بوی عبورت میرسد آقاجان، یابن الحسن ای کاش میدونستم تو کدام موکب ها رفت و آمد میکنی منم میومدم به دست و پاهات میفتادم آقاجان یالثارات الحسینت میشود نزدیکتر نعرۀ یافاطمه از راه دورت میرسد گریۀ صبح و مسا کار خودش را کرده است غم مخور یابن الحسن، فجرِ سُحورت میرسد هر چه میخواهی بده فرمان، که ما آماده ایم این، اَناالمهدی ست کز قلب صبورت میرسد دلهامون رو گره بزنیم ، به دل امام زمان ، بریم کربلا، روز اربعین کربلا چه خبره؟ ای کربلا ای کعبه ی عشق و امیدم بعد از جدائی ها به دیدارت رسیدم وقتی برا اولین بار وارد کربلا میشیم از دور چشمت میفته به گنبد و گلدسته های قمر بنی هاشم چه حسی پیدا میکنی چقدر خوشحال میشی؟ میگی خدایا شکر بالاخره منم کربلایی شدم اما یه قافله ی دیگم داره میاد کربلا، رنگ صورتهاشونو آفتاب سوزانده، بدنهاشون سیاه و کبوده، صدای ناله هاشون با همه ی ناله ها فرق داره آه ای کربلا آغوش بگشا، زینب آمد من زینبم کز رنج دوری ها خمیدم هر روز دیدم کربلای تازه ای را‎ ای کربلا! تا بر سر کویت رسیدم منزل به منزل، داغ بر داغم فزون شد جان کنده ام تا رخت در اینجا کشیدم از بهر انجام رسالت، زنده ماندم گر زنده ام من زنده ی هر دم شهیدم ای کاروان سالار زینب، دیده بگشا تا گویمت با دیده ی گریان، چه دیدم با آن که با دستت، به قلبم صبر دادی چندان! که در هر جا شهامت آفریدم اما دو جا دست غمم از پا در آورد بی خود ز خود گشتم، گریبان را دریدم دو جا دیگه نتونستم طاقت بیارم یک جا که دشمن بر لبانت چوب میزد‎ آی حسین یک جا سرت چون بر فراز نیزه دیدم یه وقت دیدن زینب صدای ناله ش بلند شد حسین ، اگه نامحرما اینجا نبودن، صورت کبودم رو بهت نشون میدادم، اگه نامحرما نبودن ، کبودیای بدنمو بهت نشون میدادم ، جای سیلی ها و جای تازیانه ها رو نشونت میدادم حسین یا اخا دستی برون از خاک کن اشک چشم زینبت را پاک کن این تو و این دیده ی دریاییم ای به زینب در یم خون هم سخن از گلوی چاک چاک خویشتن آنقدر دور تو گشتم یاحسین تا به خون خود نوشتم یا حسین صلی الله علیک یا مولای یا اباعبدالله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ و ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛