eitaa logo
🎇تماشاگه راز🎇
121 دنبال‌کننده
679 عکس
266 ویدیو
33 فایل
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز دست غیب آمد و بر سینۀ نامحرم زد حافظ غزل ۱۵۲ ایدی مدیر صفحه: @s_m_a57 @majaleezendegi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔰 شیوه مخصوص امیر مومنان (ع) در حکومت داری ✴ نکته ای از درس روز 💠 زمان صدر اسلام یک حکومتی بود. حالا یا غدیری ها یا سقفی ها؛ بالاخره می کردند. در بین این حکومت ها، آنچه که وجود مبارک داشت، به و و وَرع و امثال ذلک نزدیک تر بود؛ آنچه که دیگران داشتند، شبیه های روز بود. هایی که در بحث های مالی مربوط به کیفیت اداره شئون مملکت است، در بحث های جهاد آمده است. وجود مبارک حضرت امیر در حقوقی که می داد هفتگی بود؛ و بعد هم این بیت المال را (یَکنِسُ)، جارو می کرد؛ (و یُصلّی فیه رکعتین). به حضرت پیشنهاد دادند که شما را هفتگی ندهید، ماهانه بدهید. فرمود: از کجا من عمر دارم و می مانم و امثال ذلک؟! حتّی در بعضی از موارد روز که به پایان رسیده و به شب رسید، می فرمود: این باید تمام بشود. آن زهد و تقوا مخصوص خود حضرت است! قبل از ایشان دو نفر بودند که روز نظم اداری حقوق می دادند. ابوبکر سرِ ماه حقوق می داد، و عمر سالانه تنظیم می کرد. اینها در روایات ما آمده که عمر دَواوینی داشت _ دیوان یعنی دفتر _ افرادی را تنظیم می کرد، سالانه حقوق می داد و حساب را به زعم خودش خیلی دقیق رسیدگی می کرد. ابابکر ماهانه حقوق می داد. وجود مبارک حضرت امیر هفتگی حقوق می داد. (انّ علیّاً کان یکنس بیت المال کلّ یوم جمعه ثمّ ینضحه بالماء ثمّ یصلّی فیه رکعتین ثمّ یقول تشهدان لی یوم القیامه)*. هر هفته که مال را تقسیم می کرد، جارو می خواست و این بیت المال را جارو می کرد و وضو می گرفت و دو رکعت نماز می خواند، می گفت: (تشهدان)، این دو رکعت شهادت می دهند در روز که من چکار کردم. -------------------------------------------- 📌 الغارات / جلد ۱ / صفحه ۳۱ 📋 درس خارج فقه 📆 قم ؛ ۱۴۰۰/۰۹/۲۳
3.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🔰 به فقیر کمک کردن، هنر نیست 💠 خدا رحمت کند این آقایانی که برای بودند، در اوائل انقلاب می آمدند؛ می گفتیم که: شرق عالم تا غرب، غرب عالم تا شرق؛ همه جا بگردید، یک کمیته امداد هست. ما کدام کشور کافری داریم که برای یک موسسه ای نیست؟! برای موسسه رسمی دارند، وزیر دارند؛ گفتم: آن که می گوید، این نیست؛ بلکه می گوید: نگذار (یعنی نگذار) کسی بشود؛ این می خواهد، و و می خواهد! فقیر را کمک بکنند، همه این کار را می کنند!! کار زمین مانده را خیلی ها به عهده می گیرند، این که هنر نشد؛ نگذار زمین بماند! آن فریاد این است: (ما جاع فقیر الا بما متّع به الغنی)*؛ نگذار فقیر بشود، آن مهم است! حکومت برای آن است که کسی فقیر نشود، و گرنه هیچ ممکن نیست در این عالم، از شرق تا غرب یک جایی داشته باشیم که کمیته امداد نداشته باشد؛ این نیست!! ------------------------------------------------ 📌 نهج البلاغه / حکمت ۳۲۸ 📋 درس خارج فقه 📆 قم ؛ ۱۴۰۰/۰۹/۱۴ @majalezendegi
🌹 حکمتِ "غایت" ✅ از مهمترین عوامل کامیابی، آگاهی از "حکمت غایت" است. یعنی من بدانم که هر چیزی برای چه چیزی هست و برای چه چیزی نیست!! ✅ مثالها: ♦️ غایت ، ایجاد عدالت و رفاه برای شهروندان است اگر حکومتی همه نظامهای ظالمِ دنیا را ساقط کند اما عدالت و رفاه را در سرزمینش پیاده نکند، اساسا غایتِ حکمرانی را نفهمیده! ♦️ غایت ، تسکین است (لتسکنوا الیها، سوره روم، آیه ۲۱) اگر  با یک ازدواجی، پولدار شدیم یا تجربه فرزند داشتن را چشیدیم یا..‌ اما تسکین نیافتیم پس به غایت ازدواج نرسیدیم ♦️غایت ، کسب درآمد در بستر خدمت به خلق است اگر شغلی، خدمت داشت اما درآمد نداشت، کار داوطلبانه و خیریه ای است نه شغل! و اگر درآمد داشت اما خدمت نداشت، شغل کاذب است نه اشتغال واقعی ♦️ هر عبادتی و حتی هر کدام از اجزای یک ، یک غایت متفاوت دارد، مثلا علاوه بر غایت نهاییِ نماز: غایت رکوع، ایجاد روح فرمانبرداری نسبت به خدا است! غایت سجود، دور انداختنِ "من" و تسلیم در برابر قضای خدا است ! و...... و اگر این غایات را نفهمیم عبادات ما به تعبیر امام علی بن ابیطالب(ع) مثلِ چرخیدنِ است، که هر چه تلاش می کند، آخر سر همانجاست که اول بود @Amin_khayyaam ♦️قبل از شروع هر کاری، باید بدانیم غایت آن کار چیست و دنبال تحقق آن باشیم، نه اینکه آن را وسیله رسیدن به چیزِ دیگری کنیم که در این صورت ناکام خواهیم شد. 👈 زیست آگاهانه اتفاقی نیست لطفاً ما را دنبال کنید. @majaleezendegi
⚡️دیو نفس و عشق سلیمانی ▪️"یکی از جذاب ترین تعبیرات " نفس و عشق " ، قصه دیو و سلیمان است که از دیرباز در ادب پارسی به اشاره و تلمیح از آن یاد شده است . 📝قصه چنین است که سلیمان فرزند داود ، انگشتری داشت که اسم اعظم الهی بر نگین آن نقش شده بود و به دولت آن نام ، دیو و پری را تسخیر کرده و به خدمت خود در آورده بود ، چنانچه برای او قصر و ایوان و جام ها و پیکره ها می ساختند (قرآن / سبا / 13) . این ، همان لشکریان نفسند که اگر آزادباشند ، آدمی را به خدمت خود گیرند و هلاک کنند و اگر دربند و فرمان سلیمان آیند ، خادم دولتسرای شوند. 🔸روزی سلیمان انگشتری خود را به کنیزکی سپرد و به گرمابه رفت . دیوی از این واقعه باخبر شد . در حال خود را به صورت سلیمان در آورد و انگشتری را از کنیزک طلب کرد . کنیز انگشتری به وی داد و او خود را به تخت سلیمان رساند وبر جای او نشست و دعوی سلیمانی کرد و خلق از او پذیرفتند ( زیرا از سلیمانی جز صورتی و خاتمی نمی دیدند . ) و چون سلیمان از گرمابه بیرون آمد واز ماجرا خبر یافت ، گفت سلیمان حقیقی منم و آنکه بر جای من نشسته ، دیوی بیش نیست. اما او را انکار کردند . 🔸 و سلیمان که به ملک اعتنایی نداشت و درعین خود را " مسکین و فقیر " می دانست ، به صحرا و کنار دریا رفت و ماهیگیری پیشه کرد. «دلی که غیب نمایست و جام جم دارد ز خاتمی که دمی گم شود ، چه غم دارد؟» حافظ ▪️اما دیو چون به تلبیس و حیل بر تخت نشست و مردم انگشتری با وی دیدند و ملک بر او مقرر شد ، روزی از بیم آنکه مبادا انگشتری بار دیگر به دست سلیمان افتد ، آن را در دریا افکند تا به کلی از میان برود و خود به اعتبار پیشین بر مردم کند . چون مدتی بدینسان بگذشت ، مردم آن لطف و سلیمانی را در رفتار دیو ندیدند و در دل گفتند : «که زنهار از این مکر و دستان و ریو به جای سلیمان نشستن چو دیو» و بتدریج ماهیت دیو بر مردمان آشکار شد و جمله دل از او بگردانیدند و در کمین فرصت بودند تا او را از تخت به زیر آورند و سلیمان حقیقی را به جای او نشانند که به گفته ی : «اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش/که به تلبیس و حیل ، دیو سلیمان نشود» «بجز شکر دهنی ، مایه هاست خوبی را به خاتمی نتوان زد دم از سلیمانی» 🔅و به زبان : خلق گفتند این سلیمان بی صفاست از سلیمان تا سلیمان فرق هاست 🔸و در این احوال ، سلیمان همچنان بر لب بحر ماهی می گرفت . روزی ماهی ای را بشکافت و از قضا ، گمشده را در شکم ماهی یافت و بر دست کرد ..." 👈پیوند به درگاه تماشاگه راز ،چشم انداز حقیقت🌷