🔶وقوع تزاحم دائمى بين موضوعات احكام و نیاز به «الگوی تخصیص» در احكام حكومتى
🔸 مرحوم سیدمنیرالدین حسینی (ره)
در باب «احكام نظام» كه يك نفر نمىخواهد كار كند، بلکه همزمان پانصد فعل توسط پانصد نفر انجام مىگيرد و منشأ آن هم به يك تصميم بازگشت مىنمايد. بله اگر فردى بود صحيح بود كه بگوئيم: اين پانصد كار را در پانصد مرتبه متعاقباً انجام بدهد، اما در اینجا در يك لحظه پانصد حکم، مبتلابه يك نظام است. بايد توجه داشت كه مقدورات، مقدورات يك نظام واحد است كه بايد تخصيص بخورد و به هر كدام از كارها سهمى اختصاص يابد. در اين صورت طبيعى است كه إتيان احكام با هم متزاحم مىشوند.
(س): در آنجا هم تزاحم دائمى بين دو حكم نيست، بلکه نظام احكام با هم متزاحم هستند؛ اصلِ تزاحم دائمي است.
(ج): تزاحم بين مجموعه احكام است. موضوعات مبتلابه حكومتى موضوعاً متزاحم هستند دائماً. محال است كه تزاحم نداشته باشند. اين اختلاف موضوعات مبتلابه فرد و مبتلابه نظام مىباشد. عدم تزاحم براى اتيان احكام حكومتى ولو استثنائاً، امكان ندارد. چون تخصيص قدرت و توزيع قدرت بايد به اتيان ها حد بزند.
کمی بالاتر می آئیم و مىگوئيم: «الگوى تخصيص ارز» داريم، چرا که مىبينيم این موضوع در صفت خود با بقيه موضوعات متزاحم است، مثلاً در جائى كه تخصيص اعتبارات توليدى است، اين با بقيه مزاحم است، بقيه هم با او مزاحمت دارند. در «تخصيص اعتبارات سياسى، فرهنگى، اقتصادى» هم مزاحمت وجود دارد.
📚 مبادی احکام حکومتی، تاريخ: 73/7/9 جلسه 8
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶 فهم مساله «ولایت» و بازنگری در بسیاری از دوگانه ها
🔸یحیی عبدالهی
مفهوم «ولایت» که معادل هدایت، سرپرستی و تربیت است، به عنوان اصل و اساس دین، می بایست در مفاهیم پایین دستی دین جاری شود، از این رو ضروری است که در بسیاری از مفاهم خودساخته تجدید نظر کنیم.
به عنوان مثال دوگانه «تعبد یا تعقل» که خصوصاً در فضای روشنفکری رایج است از غفلت از همین مفهوم ولایت شکل می گیرد، به این نحو که آنجا که دین سخنی دارد، ما تعبداً می پذیریم و اگر دین سخنی نداشت با عقل خود سیر می کنیم، در حالیکه دین نیامده است که عقل را تعطیل کند و جای آن بنشیند و بدیل آن باشد، بلکه اساساً مخاطب دین، عقل انسان هاست و عقل را رشد می دهد.
دو گانه دیگری که در علم اصول رایج است، دو گانه «تعبدی یا عقلائی» است. در خصوص بسیاری از روایات بحث می شود که آیا روایات در صدد تعبد است یا به نکته عقلائی اشاره دارد که در این صورت ارشادی (در مقابل تأسیسی) می شود. این دوگانه نیز محل مناقشه است که بر تصور خاصی از شأن شارع استوار است و آن شأن مولای عرفی است که گاهی به عبد خود فرمان می دهد و گاهی او را ارشاد می کند درحالیکه اعمال ولایت نمی کند. اما شارع حقیقی از آنجا که در مقام ولایت همه شئون عباد است و قصد دارد او را به سوی قرب الهی سوق دهد، معنا ندارد که اعمال ولایت صورت نگیرد. به بیان دیگر خروج از ولایت الهی آنگونه که در معارف وحیانی سراغ داریم، ورود به ولایت طاغوت است.
شارع وقتی در مقام هدایت و ولایت قرار می گیرد همه قوای انسانی از عقل و تجربه و روح و ذهن را هدایت می کند و رشد می دهد. همچنین جامعه بشری و عقلائی را هدایت می کند، از این رو هم تعبد جاری می شود و هم با عقلاء ارتباط می گیرد و فهم و درک عقلائی در پرتو سرپرستی شارع، شکوفا می شود.
بحث جایگاه رأی و نظر مردم در حجیت هم می بایست از این منظر بازنگری شود؛ «ولایت» مقوله ای دو طرفه است و می بایست با «تولی» ملاحظه شود. ولایت و تولی، متقوم به یکدیگرند و یکدیگر را قید می زنند، از این رو «ولایت» می بایست متناسب با «تولی اجتماعی» باشد و اگر این تناسب رعایت نشود، به «حجیت» و «مشروعیت» نمی رسد. ولیّ اجتماعی نمی تواند به حدی جلوتر از تولی اجتماعی حرکت کند که همراهی اجتماعی اتفاق نیافتد.
براین اساس، دین آمده است که همه عرصه ها را به سوی تقرب هدایت و سرپرستی کند، نه اینکه همه عرصه ها را تعطیل کند و خودش جای آنها بنشیند و نه اینکه امری در کنار دیگر عرصه ها باشد، مثلاً دین را یک امر معنوی تلقی کنیم که در کنار امور معیشتی و مادی قرار می گیرد.
به عنوان مثال به این متن توجه بفرمایید که با دو گانه «تعطیل» و «در کنار» بیان شده است:
«انتظار برنامه سازی برای فقه بسان انتظار حل مشکلات فیزیک از شیمی است و این یک انتظار بی جاست. اسلام برای این نیامده است که کلیه افکار و اندیشه ها را تعطیل کند، و خود یکه تاز میدان زندگی باشد و تکلیف همه چیز را تعیین کند، بلکه اسلام، جامعه را به تفکر و اندیشه و شور و مشورت در امور دعوت کرده است آن گاه خود نگهبان برنامه ریزی می باشد و مشروع آن را از نامشروع مشخص می کند. اصولاً رمز خاتمیت در این است که در دعوت خود به کلیات اکتفا کند، و جزئیات را به مقتضیات زمان واگذار کند.و اگر روز نخست برنامه ریزی می کرد مسلماً این برنامه ریزی با تمام چهره های زندگی منطبق نمی گشت.»
📚 آیت الله جعفر سبحانی، فلسفه فقه و بررسی مقاله ی فقه در ترازو، مجله تخصصی کلام اسلامی ، سال دهم، مسلسل 37، ص97
از منظر «ولایت»، دین حتماً به عرصه برنامه ریزی وارد می شود، همچنین هدایت و سرپرستی دینی همه افکار و اندیشه ها را در بر می گیرد اما این، به معنای تعطیلی همه افکار و اندیشه ها نیست بلکه شکوفایی فکر و اندیشه در پرتو استضائه از نور ولایت است.
هدایت شده از درایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بررسی سند قاعده علی الید- استاد سید احمد مددی- ۱۴۰۰/۱۰/۱۳
🔶تعیین «مصلحت» و «ضرورت» در سطح احکام خرد و کلان ذیل حکم «برتری اسلام»
🔸 مرحوم سیدمنیرالدین حسینی (ره)
اين مطلبی را كه عرض كردیم در مقیاس احکام حکومتی با بحث مجمع تشخیص مصلحت اشتباه نشود! بحث شوراي مصلحت، از موضوعات خرد مبتلابه است كه كارشناسها تشخيص مي دهند، سپس مي برند مجلس و از مجلس به شوراي نگهبان، با این حرفی که عرض می کنم، خیلی تفاوت دارد: منتجه قدرت و مظهر وحدت قدرت اسلام بايد بر پرچم كفر برتري داشته باشد. اين موضوع است که كيفيت «تخصيص قدرت ها» را معين مي كند.
در مرتبه بعد، كيفيت «تخصيص موضوعات مبتلابه» را معين مي كند و این گونه مصلحت در موضوعات خرد جاري مي شود، در صورتی كه محور استراتژيك شما و بالاترين تصميم گيري شما، برتري اسلام باشد. حول این محور، بقيه موضوعات آرايش و تنظيم می شود. در این صورت «الضرورات تتقدر بقدرها» معنا پيدا مي كند، قَدَري كه متناسب با توسعه كلمه طيبه «لا اله الا الله» است و صيانت اين كلمه را در عالم حفظ مي كند، قضاي کفار بر اين كلمه را نمي پذيرد. نمی گذاریم كلمه اسلام و بيضه اسلام در عرصه های سياسي، فرهنگي، اقتصادي به خطر بيفتد.
برای کلمه اسلام مظهر عيني هم قائل هستيم، اسلام فقط عقائد قلبي - كه فلان شبهه رايج شده باشد و آن را به خطر اندازد- نیست. آن هم هست، اما آن در مرحله خرد است، اين در مرحله كل است. در این صورت صحيح است بگوييم: بيضه اسلام در خطر است. درباره شبهات باید گفت: عقايد بعض افراد مسلمين ممكن است به خطر بيفتد.
📚مبادی اصول فقه احکام حکومتی
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
هدایت شده از اندیشکده قصد
🔰 علت ناکارایی بانک در ایران
🔸مرحوم آیت الله شاهآبادی استاد حضرت امام ره، بانک را نهادی اصلاح نشدنی میدانست و لذا شرکت مخمس را به عنوان جایگزین بانک و البته نهادی کاملتر از آن معرفی کرد. استدلال ایشان در انکار بانک بسیار خواندنی است:
✅ «اعتبار این شرکت (مخمس) آن است که از ناحیۀ اجتماع تأسیس شده و شرکتهایی که منجر به خیانت و تضییع حقوق شده، از ناحیۀ انفراد بوده [است.] حتی آنکه بانک که اعظم شرکتها و تجارتهای دنیا است، چون مبنی بر انفراد نسبت به ایرانیها است قابل فساد میباشد؛ اگر چه سیاست تجارت مانع از اختلال خواهد بود ولی شرکت یهود چون در جامعه یهود تأسیس شده قابل انحلال و اختلال نخواهد بود. با وجود اعتبار مذکور، ضمانت وجوه مُؤداۀ تا موقع استیمان و اطمینان شرکاء در عهدۀ «رئیس ناحیۀ مقدسۀ اسلام» است.(آیتالله شاهآبادی، ١٣٨٠، ص١۶٠).
✳️ ایشان نهتنها بانک، که هر شرکتی را که جدای از ساخت اجتماعی تأسیس شود، محکوم به شکست میداند. کما اینکه در دوران مدرن، هیچ شرکتی با ساختار وارداتی در ایران نتوانسته قوام پیدا کند. مگر آنکه از رانتهای عجیب و غریب استفاده کند یا اینکه با سربار شدن بر اجتماع رشد کرده باشد.
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
💠 @QasdWay
هدایت شده از دبیرخانه هماندیشی ها
#نشست_سوم
💡ایدهگفتارهای فقه حکومتی و علوم انسانی اسلامی
🔰فقه الأهمّیّات به مثابهی رخنهای در فقه حکمرانی امامیه
(مطالعه موردی ربا و حیل ربا در جمهوری اسلامی ایران)
🔸ارائه دهنده: حجتالاسلام محمد عشائری منفرد
🔹دوشنبه ۱۱ بهمن ماه ۱۴۰۰ ساعت ۱۳ تا ۱۵
🔹 بلوار غدیر، کوچه ۱۰، ساختمان مفید، طبقه ۵، مرکز علوم نوین اسلامی (معنا)
📋برای دریافت فایل مقاله و شرکت در جلسه، با دبیرخانه هم اندیشیها (۰۹۱۰۰۹۳۱۰۸۱) تماس حاصل نمایید.
آیدی اینستاگرام
🆔https://instagram.com/maana_hamandishi?utm_medium=copy_link
لینک کانال ایتا:
🆔https://eitaa.com/maana_hamandishi
#دبیرخانه_هم_اندیشی_ها
#فقه_حکومتی
#الگوی_اسلامی_ایرانی_پیشرفت
#علم_دینی
#مرکز_علوم_نوین_اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسن سبحانی، استاد تمام اقتصاد دانشگاه تهران در دومین ویژه برنامه دهه فجر زاویه گفت: عادت فقه بر این بوده که در مواجهه با مسائل دست به استنباط بزند، یعنی فقه، رخنه پوش آسیب ها و مسائل اجتماعی شده است. به عنوان مثال فقه با بانک مواجه شده است و گفته است ربوی است و به روش سنتی خود، ساختار بانک را حفظ کرده و گفته اگر مثلا عقد قرض را جایگزین کنیم غیر ربوی میشود، در حالی که ساختار بانک به نحوی است که امکان ندارد با یک تصمیم برای حذف ربا کارکردهایش را عوض کند. نگاه روش شناختی فقه به مسائل که تکلیف مکلفان را مشخص میکرد در نظام جمهوری اسلامی همچنان باقی مانده است.
هدایت شده از کانال رسمی حسینیه اندیشه
🇮🇷جایگاه «انقلاب اسلامی و رهبری حضرت امام (ره)» در سیر رشد و توسعهی «دینداری»🇮🇷
❇️#قسمت_اول
✅ وقتی گفته میشود ایمان افراد جامعه از مرتبهای به مرتبه دیگر تغییر كرده، سه سطح قابل تصور است:
1️⃣ گاهی تغییر ایمان افراد در افزایش تعداد مساجد بنا شده و یا افزایش تعداد نمازخوانها و یا روزهبگیرهاست. یعنی تعداد #كمّی افراد خداپرست مدنظر است و عادات و مناسك خداپرستی رواج یافته است. بر پاداشتن یك مجلس سوگواری، بر پاداشتن یك نماز جماعت در یك كشور، یا مسجدی كه ساخته شود و نمونههایی از این قبیل. در این روش، ترویج و تبلیغ اسلام مورد اهتمام اكثریت مراجع و روحانیون بزرگ گذشته و حال بوده و هست.
2️⃣ گاه در شكل #کیفی، كسانی كه در علم كلام، اثبات صانع، اثبات مبدأ و معاد، رسالت، ولایت حضرت مولی الموحدین علی(ع)، عدل، معارف حقه و اصول اعتقادات و اصول دین بحث مینمودند و یا تاریخ اسلام را تبلیغ میكردند، صحبتكردن دربارهی بزرگان مكتب را رواج میدادند و «اطلاعات» جامعه را نسبت به اسلام بالا میبردند. مانند سلطان الواعظین اراكی كه به حوزه هند رفته بودند و چندین هزار نفر را شیعه كرده بودند. این نیز ترویج و نشر دین است كه البته در اینکه تعداد كمّی افراد خداپرست و معتقد به اسلام افزایش یابد اثر داشته است.
3️⃣ شكل سوم این است كه این بیشتر شدن، نه به صورت كمّی باشد و نه به صورت كیفی، بلكه میبایست موضوعش عوض شود. یعنی حضرت امام (ره) موضوع پرستش خدای متعال را برای مردم از یك سطح به سطح دیگر عوض كرد. قبلاً هم «یالَیتنا كُنّا معكُم» گفته میشد و مردم آرزوی شهادت هم میكردند، اما شهادت در مكان دور دستی مشاهده میشد كه قابل وصول نبود. مردم غصه میخوردند که چرا ۱۴۰۰ سال قبل نبودند تا همراه اصحاب سیدالشهدا(ع) شهید شوند. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، موضوع طرفداری از خدا هم در شكل عبادتهای فردی و گروهی انجام میگیرد و هم در شکل اقامه نظام الهی و توسعه قدرت ایمانی در جامعه که تنها از طریق بالا بردن انسجام در دلبستگیها و نظام دادن به آنها ممکن میشود. یعنی اینكه نظام كفر حاكم نبوده و نظام دیگری حاكم باشد که مؤمنین در آن سهم داشته باشند، حدود 50 سال قبل اصلاً مطرح نبود.
◀️لذا شکل سوم این است که خوف و طمع مردم از سمت دنیا به طرف خدای متعال برود. یعنی مردم در همه شئون زندگی خود، خدا را محور بدانند و نفوذ قدرت خدای متعال در دلها بالا رود و جمعیتهای زیادی آماده شهادت گردند. آنچه كه پس از #انقلاب_اسلامی به وسیله حضرت امام(ره) انجام گرفت شكل اخیر در #توسعه_دین_داری است.
🎙فرازی از سخنان مرحوم علامه سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی _ 1369/7/23 (با اندکی ویرایش)
🇮🇷https://eitaa.com/HossiniehAndisheh
49.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قطعه ای از پیشینه ولایت فقیه در عصر صفویه، ناظر به روایت عمربن حنظله- درس خارج اصول ۱۴۰۰/۱۱/۱۹
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید |ولایت حقیقی
🔺️سید حسن نصرالله: به آیت الله مصباح عرض کردم ما ولایت را اینگونه میفهمیم...
آیت الله مصباح فرمودند این همان ولایت حقیقی است
#آیه_مقاومت
💻 @mesbahyazdi_ir
اما مطلبی که مسخره است و از بیخبری ما مردم حکایت میکند این است که هر کسی که مدتی فقه و اصول خواند و اطلاعات محدودی در همین زمینه کسب کرد و رسالهای نوشت، فوراً مریدها مینویسند: رهبر عالیقدر مذهب تشیع. به همین دلیل مسئله «مرجع» به جای «رهبر» یکی از اساسیترین مشکلات جهان شیعه است و باید انشاءالله در یک مقالهای تحت عنوان «یکی از مشکلات اساسی روحانیت» این مطلب را ذکر کنیم. نیروهای شیعه را همین نقطه جمود، جامد کرده که جامعه ما مراجع را- که حداکثر صلاح آنها صلاحیت در ابلاغ فتواست- به جای رهبر میگیرند و حال آنکه ابلاغ فتوا جانشینی مقام نبوت و رسالت (در قسمتی از احکام) است، اما رهبری جانشینی مقام امامت است.
استاد مطهری، یادداشتها، ج 4، ص596
🔶ادبیات قانونی خاص شریعت
🔸ظهورات «عرفی، قانونی و شرعی» سه سطح از ظهور
🔻استاد سید احمد مددی
سه عرف وجود دارد؛ 1. عرف عام، 2. عرف خاص که همان عرف حقوقی و قانونی است و 3. عرف اخص که عرف مخصوص ادبیات شریعت است. [گاهی الفاظ دارای ظهورات خاص شرعی هستند] مثلاً لفظ تحریم، اگر در قرآن آمده باشد از همة انواع تصرفات شما جلوگیری میکند، اما اگر همان لفظ تحریم در سنت آمده باشد، خصوص تصرف مناسب را مانع می شود، مثلاً اگر در قرآن «إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیکمُ الْمَیتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِیرِ» آمد از آن حرمت شرب خون، حرمت خریدوفروش آن، مانعیت نماز و نجاست و مانعیت طواف استفاده میشود چون معنای تحریم در کتاب این است که شما از همة جهات از آن محروم هستید و هیچ نحوه ارتباطی بین شما و آن نمیگذارد، ولی اگر در سنت آمد که «حرم علیکم الدم»، این به معنای شرب است. این را اصطلاحاً «ادبیات قانونی خاص شریعت» میدانیم که مثلاً لفظ تحریم در کتاب یک معنا میدهد، همان لفظ اگر در سنت باشد معنای دیگر میدهد و آثار این دو باهم فرق میکند.
یکی از مشکلاتی که بعدها در تفسیر زیاد آمده است این است که گاهی در تفسیر آیات به شعرهای عرب که قائلش هم معلوم نیست، تمسک شده و این انصافاً زیاد است و کار خوبی هم نیست. شأن قرآن اجل از این است که برای فهم آن به شعر عرب جاهلی تمسک کنیم.
📚نظام قانونی در فقه و اصول
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶«توسعه تفاهم اجتماعی» بر محور ادبیات تکاملی شارع
🔻مرحوم سیدمنیرالدین حسینی ره
شناخت موضوع در سه سطح «خرد، کلان، توسعه» به پیدایش سه سطح ادبیات «عرفی، تخصصی، تکاملی» منتهی می شود؛ «ادبیات عرفی» ناظر به انسباقات عرف عام نسبت به موضوعات خرد است و «ادبیات تخصصی» ناظر به دسته بندی های کلان موضوع است و «ادبیات تکاملی» ناظر به رشد اوصاف اصلی موضوعی و تبدل موضوع است. مجموع این سه سطح، نظام «تفاهم اجتماعی» را شکل می دهد.
تفاهم اجتماعی و ادبیات جامعه رو به رشد و تکامل است و این «توسعه تفاهم اجتماعی» بر محور «ادبیات تکاملی» واقع می شود. همچنین «ادبیات تخصصی» نقش تصرفی و «ادبیات عرفی» نقش تبعی را ایفا می کنند. ادبیات تکاملی که موجب رشد و توسعه تفاهم می شود، «ادبیات شارع حکیم» است که بر کل تاریخ اشراف دارد و شأن هدایت و سرپرستی جامعه را ایفا می کند.
بر این اساس فهم خطابات شارع نیز بر سه سطح استوار است: سطح محوری آن با دقت و تعبد در خود «ادبیات شریعت» به دست می آید. سطح تصرفی آن، «ملازمات عقلیه خطاب» است و سطح تبعی آن، «مباحث الفاظ» است که بر انسباقات عرفی زمان تخاطب مبتنی است.
«توسعه مقیاس تفاهم» در عرصه عملی با خروج از انفعال و رسیدن به «حادثه سازی» واقع می شود و در عرصه فرهنگی با دستیابی به روش، مبنا و ابزارهای جدید و کارآمدتر محاسبه و سنجش
📚چکیده جلسه دهم مبادی اصول فقه احکام حکومتی
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 تشکیل نظام سیاسی، لازمه تحقق اهداف بعثت انبیاء
💠 امام خامنهای
🔸 با آمدن پیغمبر یک نظام سیاسی به وجود میآید، یعنی هدف این است که یک نظام سیاسی به وجود بیاید -حالا اینکه کدام پیغمبر توفیق پیدا کرد این کار را بکند و کدام توفیق پیدا نکرد بحث دیگری است،
🔹 لکن هدف این است که یک نظام سیاسی به وجود بیاید- که بتواند این اهداف را با تشکیل برنامهها و مناسبات اجتماعی و مناسبات گوناگون بشری تحقّق ببخشد.
✅ در این نظام سیاسی، آئین حکمرانی از کتاب خدا گرفته میشود و از آنچه خدای متعال بر پیغمبر نازل میکند، که میفرماید: فَبَعَثَ اللهُ النَّبِیّینَ مُبَشِّرینَ وَمُنذِرینَ وَ اَنزَلَ مَعَهُمُ الکتٰبَ بِالحَقِّ لِیَحکُمَ بَینَ النّاسِ فیمَا اختَلَفوا فیه؛
«لِیَحکُمَ» یعنی «لِیَحکُمَ کتاب»؛ این کتاب حکم کند بین مردم در آنچه باید انجام بدهند، و حاکم او است در همهی تنظیمهای اجتماعی. این در سورهی بقره است،
در سورهی مائده [میفرماید]: وَلیَحکُم اَهلُ الاِنجیلِ بِما اَنزَلَ اللهُ فیهِ؛
انجیل حاکم است؛ یعنی دستور حکمرانی از انجیل گرفته میشود برای اهل انجیل؛
و همچنین در [مورد] پیغمبران دیگر که در آیات «وَ مَن لَم یَحکُم بِما اَنزَلَ اللهُ فَاُولئٰکَ هُمُ الکافرون» و «اُولئٰکَ هُمُ الظٰلِمونَ» و «اُولئٰکَ هُمُ الفسِقونَ» هست، در همهی اینها آن چیزی که منبع و منشأ حکمرانی است و دستور حکمرانی و برنامههای حکمرانی از آن گرفته میشود، عبارت است از کتاب الهی که به پیغمبر نازل شده است؛ این اصول و اساس در آن [کتاب] است؛ و همهی برنامههای بشری در چهارچوبِ این اصول بایستی گذاشته بشود.
🔹 این، دستور حکمرانی است لکن این دستور حکمرانی را چه کسی عمل بکند؟
بدون وجود یک مدیریّت و یک فرماندهی که این دستور عملیّاتی نخواهد شد؛ پس یک مدیریّتی لازم است و این مدیریّت و این راهبریِ اساسی مربوط به خود شخص پیغمبر است؛
یعنی پیغمبر اکرم و همهی پیغمبران -نبیّ مکرّم اسلام و قبل از او پیامبران دیگر- مدیران و فرماندهانی هستند که موظّفند حکمرانیِ دینی و الهی در جامعه را که محصول بعثت پیغمبران است و با کتاب الهی ارائه میشود، اجرا کنند و این را تحقّق ببخشند.
🔹 البتّه این راهبری و فرماندهی یک جور نیست؛ در بعضی از موارد خود پیغمبر، شخص شخیص پیغمبر، متکفّل و متعهّدِ این فرماندهی است؛ مثل حضرت داوود، حضرت سلیمان، پیغمبر معظّم اسلام -که خود اینها در رأس حکومت قرار گرفتند و اجرای امور را خودشان متکفّل شدند- گاهی هم در مواردی پیغمبر حاکمی را معیّن میکند به امر الهی؛ مثل آن پیغمبری که این هم در قرآن در سورهی بقره است که «اِذ قالوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابعَث لَنا مَلِکًا نُقاتِل فی سَبیلِ الله»؛
مردم که زیر فشار بودند و مشکلات داشتند، به پیغمبر مراجعه کردند که او برایشان یک حکمرانی را انتخاب کند و او هم حکمران را انتخاب کرد؛ قالَ لَهُم نَبِیُّهُـم اِنَّ اللهَ قَد بَعَثَ لَکُم طالوتَ مَلِکًا؛
طالوت شد فرمانده. بنابراین پیغمبر راهبر است و فرمانده اصلی و گردانندهی اصلی است لکن اجرای کار به دست یک کس دیگری است غیر از آن پیغمبر، که در این مثال طالوت است و امثال آن هم قطعاً در تاریخ نبوّتها کم نیست و زیاد هست.
🔹 یک وقت دیگر هم این جور است که پیغمبر کسی را معیّن نمیکند لکن خود او دارای موقعیّتی است در دستگاه حکومت که امر او نافذ است؛ مثل حضرت یوسف که امر او هم در دستگاه آن حکومت -که آن حکومت هم بتدریج گرایش به دین حضرت یوسف پیدا کرد- نافذ بود و کارها را انجام میداد، در حالی که حاکم مطلق هم نبود.
📅 ۱۳۹۹/۱۲/۲۱
📗بیانات در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید مبعث
@Manahejj
🔶تکلیف اجتماعی مردم در حفظ جمهوری اسلامی
🔸امام خمینی (ره)
امام خمینی(ره) در مواضع مختلفی تکلیف هایی را متوجه عموم جامعه اسلامی می دانند که مکلف آنها نه آحاد افراد بلکه مجموع افراد به نحو مشارکتی و ترکیبی است. به عنوان مثال ایشان حفظ جمهوری اسلامی را تکلیف عمومی افراد می دانند که هرفردی در هر جایگاهی می بایست متناسب با حوزه اختیاراتش به این تکلیف عمل کند. از این رو هـمه افـراد جامعه اسـلامی مخاطـب قـرار میگیرند؛
«امروز گرفتار تمام قدرتهای شیطانی بشر هستیم؛ ما باید توجه بکنیم به اینکه تکلیف الهی ما در امروز که همه به ما حمله کردهاند چی است. تمام اقشار ملت از آنهایی که در سطح کشور کارفرما هستند و دستاندرکاران دولتی هستند، آنهایی که قوه قضایی به آنها محول است، آنهایی که کارهای دیگر بر آنها محول است، آنهایی که پاسداری از مرزها بر آنها محول است مثل ارتش و غیره، آنهایی که همه چیز بر آنها محول است و سایر قشرهای ملت مکلفاند به اینکه اسلام را حفظ کنند، مکلفاند به اینکه جمهوری اسلامی را حفظ کنند؛ و این تکلیف، تکلیفی است که از بزرگترین تکالیفی است که اسلام دارد و آن حاصل نمیشود الّا با تفاهم، الّا با اینکه همه ملت با هم برادر باشند. مؤمنون اخْوَه هستند. اگر این اخوت ایمانی در سرتاسر کشور ما محفوظ بماند و هر کسی برای خودش توجه به خود نداشته باشد، توجه به مقصد داشته باشد و خودش را برای مقصدش بخواهد، هیچ کس نمیتواند به این کشور تعدی کند. و اگر خدای نخواسته، در بین آقایان، در بین مردم، در بین دولتیان، در بین مجلسیان، در بین اقشار ملت، کارگرها، کارفرماها و کشاورزان، همه اگر چنانچه این اخوت ایمانی سست بشود، آن روز است که رخنه میکنند در بین شما شیاطین و شما را به جان هم میریزند و استفادهاش را قدرتهای بزرگ میکنند.»
📚صحیفه امام، ج 17، ص 436
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶تحلیل تکاملی از قاعده «نفی سبیل» در موازنه قدرت اسلام و کفر
🔸مرحوم سیدمنیرالدین حسینی (ره)
اگر قاعده «نفی سبیل» را در جريان تكامل ملاحظه كنيد، این نفی سبیل، ذو مراتب است و در هر مرتبهای كه ما ناقص تر از كفار باشيم، آنها در همان مرتبه بر كل قوانين اسلام سبيل پيدا ميكنند. يعني براي اجرای اسلام محدوديت ايجاد ميكنند؛ «محدوديت سياسي، محدوديت فرهنگي، محدوديت اقتصادي». چگونه اصل اسلام در خطر است؟ چرا محدوديت داشته باشيم؟ يكي از مراحل تكاملِ جامعه، پيدايش جامعه جهاني است. در مراحل نازله و ابتدایی، ممکن است يك جمع كوچكي يك جا جمع شوند و بخواهند با هم ارتباط داشته باشند، عقود و ايقاعات داشته باشند، نظم داشته باشند، يك وحدتي براي كلشان فرض شود و جامعه کوچک قبيلهاي پدید آید. رابطهها هم محدود باشد. در هر مکانی با سنگ خودش اشیاء را وزن می كند و با سكه خودش معامله كند!
مقیاس این جامعه اینگونه است، اما تفاوت مقياسها از قبيل حروف هستند كه از آنها كلمات درست ميشود، در مرتبه بعد مقاله شکل می گیرد و از آنها مفاهيم و نظریات حق و باطل پدید می آید. لذا مقیاس های خرد در مقیاس های مرتبه بالاتر یعنی کلان و توسعه، منحل می گردد تا به مقیاس جهانی برسد. علاوه بر این قواعدِ توزين و طبقهبندي كالاها و نحوه تضمین ها و... اهمیت پیدا می کند. همچنین نظام حقوقي جامعه تغییر می کند. بالاتر از همه این¬ها، درباره توسعه عالم نظر ميدهند، يعني چرا نظام حقوقی را باید تغيير داد؟ ملاک حق بودن چیست؟ براي اينكه به كجا برسيم؟ يعني از فلسفه حقوق بين الملل در ارتباطات حقوق بين الملل تا تصميم گيريهاي حاكمیتی که مقیاس حکومت است، در همه این موارد تصمیم گیری می کنند.
بر فرض که بگوییم: غلط ميكنند که چنين مصوباتي ميگذرانند! چنين تصميمهايي ميگیرند! ما وارد هيچ كدام از دستگاه هايشان نميشويم! اما عدم حضور شما تصميم گيري آنها را مختل نميكند و تصميم آنها شرايط حاکم را تعيين ميكند براي ارتباطات شما. تعيين شرايط برای شما اینگونه نیست که دل¬تان بخواهد معامله كنيد يا دل¬تان نخواهد معامله نكنيد، بلکه اجازه ميدهند كه نسبت به شما مصوبه بگذرانند، حقوق و اختیارات شما را معین می کنند. برفرض که چنين شرايط تصميمي را ایجاد کردید که نه از ديگران جنس ميخريم و نه جنس ميفروشيم! مثلاً بتوانیم دور خودمان حصار بكشیم و هیچ گونه ارتباطی با دیگران نداشته باشیم! اما آنها به خود حق می دهند که بگويند: اين جا از نظر منطقه جغرافيايي، استراتژيك است و باید براي تأمين امنيت وارد آن شد و آن جا پايگاه زد. براي خودشان اين حق را قائلند. نسبت به حقوق شما، یک طرفه تصمیم می گیرند. يعني عدم حضور شما موجب نمی شود که آنها درباره شما تصميم نگيرند.
كمي بالاتر؛ شما كه خودتان را به منطقه جغرافيايي تعريف نميكنيد، بلکه به «منطقه اعتقادي» تعريف ميكنيد. دفاع از بيضه اسلام معنايش اين است كه مسلمين عالم نبايد تحت سرپرستي كفر قرار بگيرند. شما هر قدر كه قدرتِ حضورتان در جهان بالاتر برود، آبرومندتر باشيد... يعني چه آبرومندتر باشيد؟ يعني اميد مسلمين به طرف شما بيايد و اعتماد عمومي مردم و مستضعفين جهان به طرف شما باشد. مستكبرين آنها هم وقتی ببينند، شما آبرومند هستيد و طلب عمومي به نسبت، به سمت شما حل شده است، ظرفيت و قدرت عمل آنها كم ميشود.
📚دوره مبادی اصول فقه احکام حکومتی
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
📚 انسان 250 ساله، ص211 طبق این رویکرد، بسیاری از روایاتی که امروزه در جوامع روایی ذیل موضوعات متنوع دسته بندی شده است، در واقع از منظر «شأن ولائی» اهل بیت ع و «هدایت جامعه شیعه» بیان شده و دارای ابعاد سیاسی است که بدون ملاحظه این منظر نمی توان تحلیل جامعی از روایت به دست آورد. 🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶بررسی احتمال عدم حکم شرع در امور حکومتی
🔸 مرحوم سیدمنیرالدین حسینی ره
یک احتمال این است که بگوییم در حوزه حکومتی، حكم شرعی نداریم و اينها را به عقلاء مي سپاريم. در این صورت بايد و نبايدهاي اداره جامعه، از بین نمی رود، بلکه محدث آنها كفار می باشند يا احياناً عقلاي مسلمان باشند، ولي خاتميتش به عقل تمام مي شود. به بیان دیگر اين عقل و تجربه عقلایی، محدث حادثه مي شود و مبتلابه درست مي كند و هدايت و سرپرستي را به دست مي گيرد. رهبر آن کیست؟ عقول و تجارب! رهبري اين حوزه، به دین و تعبد ربط پیدا نمی کند!
استناد آن را به دين نفي بفرماييد، اَولي است به نفي خاتميت. يعني كل زندگي اجتماعي را سپرديد به عقلاء، امور فردي را سپرديد به دين! اسلام، خاتم اديان است در امور فردي! اما در امور اجتماعي كه سرپرستي كل است، مثلاً در توزيع قدرت كه در آن عدل و ظلم واقع مي شود، بگوييد: عقاب و ثواب ندارد الا عقلي!
در امور توزيع قدرت عدل و ظلم داريم. نميشود در رابطه متعاملين (دو نفر باهم)، فرضِ ظلم و تجاوز باشد، ولي در دو مجموعه مختار، فرض تجاوز نباشد! به همان دليل كه مي گوييد: بين دو اختيار فرض ظلم و تجاوز هست، بين دو مجموعه مختار هم فرض تجاوز هست، بلكه تجاوزهايي كه در دو مجموعه واقع مي شود، شديدتر است. چه در «توزيع قدرت» باشد؛ يعني حقحاكميت، چه در «توزيع اطلاع» باشد و چه در «توزيع اموال» باشد، در آنها فرض عدل و ظلم وجود دارد. حال اگر عدل و ظلم باشد، امکان دارد عقاب و ثواب نداشته باشد؟!
وقتي قدرت و امکانی در اختیار بنده قرارميگيرد، مي تواند با آن، یا خدا را بپرستد يا هوای نفس را. حال اگر امكان پرستش از یک عده سلب شود، ممکن است این کار عقاب نداشته باشد؟! يا اینکه اجبار به يك سمت و سو ایجاد شود، راه تنگ شود و طرف مضطر شود که به خلافي مبتلا شود؟! امکان دارد بگوييم: نه براي اين گناه هست و نه براي آن كسي که اين اضطرار را ايجاد كرده، براي او هم گناه نيست! يعني تفويت مصلحت قهراً واقع شده از فردي به وسيله فرد ديگر، از يك مجموعه به وسيله مجموعه ديگر و بگوييم: اين گناه نيست! ولي اگر تفويت مصلحت و تجاوز در امور جزئي باشد، اين گناه است! یعنی اين كه بزرگتر است دين نمي خواهد، عقاب هم ندارد، ولی آن كه كوچكتر است و یک شخص به يك مبتلابهي مواجه مي شود، عقاب و ثواب دارد! نسبت به كوچكتر مأمور است، نسبت به بزرگتر حرفي ندارد و در آخرت حساب ندارد، «وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا» ، ذره ای ظلم نشده است!
كلام ما در حوزه حکومتی است. اگر در اینجا بگوييم: تكليف هست، ربطش به وحي چگونه است؟ اگر بگوییم: به وحي ربط ندارد، معنايش اين است كه عقاب و ثواب باشد در آخرت، ولي بعث رسالت نباشد! «وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا» نباشد! فرض ديگر اين است كه هم عقاب و ثواب هست، هم بعث رسل شده و عقل آزاد و رها نيست، استغناي از وحي در امر ثواب و عقاب ممتنع است. اگر شما توانستيد اين امتناع را بشكنيد - يعني سالبه كليه را به يك موجبه جزئيه بشكنيد- در این-صورت در كل احكام ترديد می شود، ضرورت بعث رسل از بين مي رود و ادله نبوت عامه نقض مي شود. امرِ بعث و زجر و ثواب و عقاب، عقلي تمام نمي شود. عقل می تواند روش فهم و لوازم خطاب را ملاحظه کند. عقل در تعبدِ از طريق شرع حضور دارد اما آنچه که موضوعيت دارد، شرع و وحی است که ختمش به حضرت ختمي مرتبت (ص) است. بنابراين منطقه الفراغ يعني منطقه اي كه سنخ احكام شرعي آن با سنخ احكام شرعي در جايي كه مناسك بيان شده، موضوعاً فرق دارد.
📚دوره مبادی اصول فقه احکام حکومتی
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶«حوادث واقعه» نقاط عطف اجتهاد در حرکت زندگی بشر
🔸محمد رضا حکیمی
اگر اجتهاد از مسال حیاتِ انسانِ معاصرِ خویش غافل باشد، فلسفه ی اصلی خود را نفی کرده است. زیرا فلسفه ی اصلی اجتهاد، تعیین مسیِر «حوادث واقعه» از دیدگاه دین است.
حوادث واقعه یعنی مسائل گوناگون زندگی انسان معاصر. از مسائل زندگی انسانِ گذشته، هر چه در زندگی انسان معاصر حضور دارد، مسئله ی اصلی اجتهاد نیست زیرا آن ها به تجربه در آمده است. مسئله ی اصلی اجتهاد بخش متحول زندگی است نه بخش ثابت آن ودر این بخش متحول است که دین باید حضور پاسخگو و هدایت کننده ی خویش را نشان بدهد.
اجتهاد در واقع سخنگوی دین است. اجتهاد است که به نام دین با ما سخن می گوید و مسیر حرکت «حوادث واقعه»را در زندگی ها تبیین می کند.
«حوادث واقعه» یعنی نقطه های عطفی که زندگی انسان ها را از وضعیتی به وضعیت دیگر در می آورد و همین تغییر وضعیت است که ممکن است در جهت سقوط اهداف ارزشی قرار گیرد یا در جهت تعالی آنها. اینکه زمام حوادث واقعه را به دست اجتهاد سپرده اند برای همین است یعنی برای اینکه اجتهاد با حضور آگاهانه ی خویش حوادث واقعه را در جهت تعالی اهداف ارزشی هدایت کند، نه در جهت سقوط آنها.
به عنوان مثال اقتصاد نوین را در نظر بگیرد. استثمار همیشه یک پدیده ی ضد ارزشی بوده است وخواهد بود. در اقتصاد نوین این پدیده ی ضد ارزشی با رنگ های تازه ای که به خود می گیرد، می رود تا ابعاد ضد ارزشی خود را به ظاهر پوشیده بدارد و این مجموع، حادثه ی واقعه است.
اگر اجتهاد در اینجا نتواند دست این پدیده ی شوم را رو کند و آن را محکوم سازد و نتواند با نام های ظاهر الصلاحی که استثمارگران بر کار خویش می نهند و مرتجعان، ماهیت آن را درک نمی کنند، مبارزه کند، در دفاع از اهداف ارزشی ناتوان مانده است. اگر اجتهاد در این دفاع ناتوان ماند، فلسفه ی خویش را نفی کرده است زیرا در ابعاد دیگر زندگی چندان توانا نخواهد بود و پیروزمند نخواهد گشت و اینها واقعیت هایی است که ما هم اکنون به تجربه آن ها را لمس می کنیم.
امروز اگر اجتهاد در برابر مالیکت های کلان، تجارت آزاد، تجارت خارجی، سودهای بدون کار، صنایع و کارخانه ها، کشاورزی های بزرگ و امثال آن، که همه در جهت تفاوت های وحشتناک سطح زندگی و برخورداری ظالمانه از امکانات اجتماعی و رفاهی حرکت می کنند، موضع انبیایی نداشته باشد(یعنی ایستادن در کنار انسان محروم)، فلسفه ی اصلی خویش را نفی کرده است.
صاحب نظرانی که درباره ی اجتهاد سخن می گویند و بحث می کنند، جای شگفتی بسیار است که از این اصل غفلت دارند.
اگر اجتهاد فلسفه ی اصلی خویش را نفی کند، پرداختن به شاخ و برگهای آن چه نتیجه ی تواند داشت؟
📚مقاله ی احکام دین و اهداف دین
🔸مرحوم سیدمنیرالدین حسینی (ره)
اينكه اهل ولايت در مقابل كفار، متحد قرار بگيرند و «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» باشند، اگر يك گوشه كوچكى از آن به¬دست ما باشد و ما غفلت كنيم و يا تأخير در كار داشته باشيم، مسئول هستيم.
📚جلسه 13 مبادی اصول
🔸مرحوم سیدمنیرالدین حسینی (ره)
ائمه طاهرين (ع) بالاى سر فهم از كلمات مىباشند يا اين را گفتهاند و ديگر هيچ؟ من يك سؤال مىكنم «إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِم» ولى ائمه طاهرين (ع) نمىتوانند به اولياء خود بفهمانند؟! اين چه نوع نظردادنى است؟! كلمات معصومين (ع) شامل است و همه را تا قيامت دربر مىگيرد. اراده استعمالى متناسب با ظرف مخاطب است. معنا ندارد به شيخ انصارى (ره) بحث نظام و مجموعه نگرى القاء شود. براى چه چيزى القاء شود؟ مورد حاجت او در استنباط نيست. اگر آنها را در استنباط دخالت دهد جامعه خود را ضايع مىكند.
📚جلسه 13 مبادی اصول