✨حرمت حرم
#پرسش
🔎منظور امام حسینعلیهالسلام از این کلام (هر چه دورتر باشم از مکه و کشته شوم، پیش من محبوبتر است ) چه بود؟؟
📔در کتاب کامل ابن اثیر نقل شده که امام حسینعلیهالسلام به عبداللّه بن زبیر که علّت تصمیم او را از حرکت جویا شد فرمود: 🍃«براستی پدرم برای من حدیث کرد که شهر مکه را بزرگی است که به وسیله او حرمت این شهر شکسته شود و من دوست ندارم که آن بزرگ من باشم و به خدا سوگند اگر من دو وجب بیرون مکه کشته شوم بهتر دوست دارم تا یک وجب و هر چه دورتر باشم از مکه و کشته شوم، پیش من محبوبتر است و به خدا سوگند اگر من در لانه جانوری از این جانوران باشم مرا بیرون آورده تا آنچه را خواهند نسبت به من انجام دهند. [۶]»
✅نکته جالب در اینجاست که آن حضرت حتی در شرایطی که احتمال خطر جانی ایشان را تهدید میکرد، از انجام دستورات خدا سرپیچی نمیکردند. حرمت خانه کعبه را نشکست. نماز خود را به تأخیر نینداخت و با خریدن زمین کربلا و بازگرداندن آن به صاحبش، مراعات حقالناس را کرد.
📚[۶]. کامل، ابن اثیر، ج ۴، ص ۳۸؛ البدایة و النهایة، ج ۸، ص ۱۶۹
#درسهای_عاشورا
#به_قلم_شفیره
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
ziarat_ashura_basem-[www.Patoghu.com].mp3
2.68M
🤔امروزت رو چطور شروع میکنی؟
💫روزمان را با نام و یاد امام حسین علیهالسلام و صدقه دادن برای امام زمان ارواحنافداه شروع میکنیم.
🏴وضو میگیریم. رو به قبله روی دو زانو می نشینیم. دست ادب بر سینه میگذاریم و سلام میدهیم:
✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨
#زیارت_عاشورا
#کربلایی
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌟مصباح هدی
⚫️رهبر جان به کف اهل ولایی آقا
⚫️مظهر بی بدل صبر و رضایی آقا
🔴به تو و عزّت و ایثار و شکوهت سوگند
🔴علم افراشتهی خون خدایی آقا
🏴بیرق نهضت ارباب به روی دوشت
🏴وارث سرخی خون شهدایی آقا
🏴خطبهی حیدری ات کاخ ستم را لرزاند
🏴دشمن تو نَبَرد راه به جایی آقا
🥀کربلا را که تو به کوفه و شام آوردی
🥀همه دیدند که مصباح هُدایی آقا
🏴مصحف چشم تو از عشق حکایت دارد
🏴راوی غیرت و ایمان و وفایی آقا
🖋یوسف رحیمی
#شهادت_امام_سجادعلیهالسلام
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌟شهید قاسم سلیمانی و روضه حضرت عباس (ع)
🔰حاج قاسم انس خاصی با حضرت عباس (ع) داشت.
🍃برش اول:
هر سال فاطمیه ده شب روضه داشت. برنامه حاجی این بود که شب اول و آخر روضه را به مداح و سخنران توصیه میکرد روضه حضرت عباس بخوانند.
☘موقع روضه هم که از شدت گریه بی حال میشد و بلند بلند گریه میکرد تا جایی که بچه ها از ترس جان حاجی بلند میشدند میکروفون را از دست مداح می گرفتند.
🍃برش دوم:
مداح رسیده بود به اوج روضه. به آنجایی که «امام حسین (ع) آمده بود سر بالین حضرت عباس (ع) با آن فرق شکافته و دست قطع شده و بدن پر از تیر». با سوز میخواند تا اینکه گفت: «وقتی ابی عبدالله برگشت خیمه. اولین کسی که آمد جلو سکینه خاتون بود. گفت: بابا این عمی العباس؟»
☘اینجا که رسید ناله حاجی بلند شد: «آقا رو خدا دیگه نخون.» آخرش هم همین روضه کار داد دست حاجی. باور ندارید از دست قطع شده حاج قاسم بپرسید.
📚 سلیمانی عزیز ؛ گذری بر زندگی و رزم شهید حاج قاسم سلیمانی. نویسنده: عالمه طهماسبی، لیلا موسوی و مهدی قربانی، صفحه ۱۴۴
#سیره_شهدا
#شهید_قاسم_سلیمانی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍احترام به تلاشهای کودک
💯برای این که کودکی دارای استقلال و اعتماد به نفس داشته باشید، باید همیشه برای تلاشهای او احترام قائل شوید.
⭕️وقتی او در حال انجام کاری است و متوجه شدید که او نمیتواند زود کارش را انجام بدهد یا به خوبی به اتمام برساند.
🔻در این مواقع به جای جملات ناامید و سرکوب کننده تلاش کودک را مورد توجه قرار دهید.
❌مثلا به جای این که بگویید تو نمیتوانی بند کفشت را ببندی یا چقدر طولش میدهی تا بند کفشت را ببندی.
🔺میتوان گفت: خوشحالم که داری با دقت زیاد تلاش میکنی تا بند کفشت را ببندی.
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_فرزندان
#به_قلم_بهاردلها
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍پروانههای حسینی
🍃 نوههایی کوچکش در روضه مثل پروانه میچرخیدند. دستمالکاغذی و قند و ... بین میهمانان روضه پخش میکردند. قربان صدقهشان رفت. بیست سال قبل لباس مشکی به تن فرزندانش میکرد. با لبخند به آنها میگفت: « فرشته کوچولوهای خوشگلم پیش به سوی خدمت به امام حسین و یارانش. »
🌸 به فرزندانش فاطمه، علی و حسن همیشه می گفت: «هر کودکی یکبار در روضهی اهلبیت برود و در آنجا نفس بکشد عاقبتبخیریاش تضمینشده هست. » دیدن نوههایش در لباس خدمت به اباعبدالله مثل بچگی فرزندانش قلبش را پرضربان و چهرهاش را خندان میکند.
☘نه فقط نوه و فرزندانش؛ بلکه هر وقت روضهای میرود و در آنجا کودکی را میبیند که به عشق امامحسین در حال تلاش و کوششاست و به دنبال مادرش راه میافتد و ظرف قند را جلوی میهمانها میگیرد، قبل از اینکه قند بردارد اول قربان صدقهی آن کودک میرود، بعد ظرف را از دست کودک گرفته زمین میگذارد و دستان کوچکش را میبوسد و بعد هم پیشانیاش را بوسهباران میکند و در آخر هم دعا برای عاقبتبخیری او میکند و سپس ظرف قند را به او برمیگرداند.
#داستانک
#ارتباط_با_فرزندان
#به_قلم_قاصدک
🆔 @tanha_rahe_narafte
بسم الله الرحمن الرحیم
#پرسش
🔍چرا مردم کوفه با آن همه اشتیاق امام حسین علیهالسلام را دعوت کردند؛ اما از یاری حضرت دست کشیدند؟
#پاسخ:
#قسمتاول
۱.موج سواران ماهر
نهضت نامه نگاری کوفیان، از یک طیف خاصی نبود بلکه از سوی گروههای مختلف با گرایشهای متفاوت صورت گرفت. وقتی جو کوفه را به سمت امام دیدند برای عقب نماندن از قافله آنها هم نامه نوشتند.
♨️حتی گروهی که با تفکرات اموی در کوفه ساکن بودند، نامه نوشتند. افرادی همچون «شبث بن ربعی» بعدها مسجدی به شکرانهی کشته شدن امام بنا ساخت.» ۱
❌ «حجاربن ابجر» روز عاشورا در حالی که از سرداران سپاه عمر بن سعد بود، نامهی خود را انکار کرد.
«یزید بن حارث بن یزید» او نیز نامهاش را در روز عاشورا انکار نمود.۲
«عزرة بن قیس» فرمانده سپاه اسب سوار لشکر عمر بن سعد و نیز «عمرو بن حجاج زبیدی» مأمور فرات با پانصد سوار از دسترسی امام به آب، جلوگیری کردند.۳
💡نام این افراد در فهرست نامهها بود؛ اتفاقا شورانگیزترین نامهها را اینگونه افراد نگاشتن و به امام گزارش لشکری آماده (جند مجند) را دادند.۴
📚۱.تاریخ طبری، ج ۶، ص ۲۲
۲.همان، ج ۵، ص ۴۲۵
۳.همان، ج ۵، ص ۴۱۲
۴.ابو مخنف ازدی، وقعة الطف، ص ۹۵
#درسهای_عاشورا
#به_قلم_نرگس
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
AUD-20210818-WA0000.mp3
1.95M
🤔امروزت رو چطور شروع میکنی؟
💫روزمان را با نام و یاد امام حسین علیهالسلام و صدقه دادن برای امام زمان ارواحنافداه شروع میکنیم.
🏴وضو میگیریم. رو به قبله روی دو زانو می نشینیم. دست ادب بر سینه میگذاریم و سلام میدهیم:
✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨
#زیارت_عاشورا
#فرهمند
#چله
🆔 @tanha_rahe_narafte
🧐موافقید خواستههامون رو یکی کنیم؟
💌 از خدا میخواهم تمام خواستههایتان در ظرف استجابت قرار دهد، ولی به نظرم آمد درخواستی است که اگر برآورده شود، همه حاجاتمان برآورده خواهد شد.
🤔حاضر هستید همه یک صدا از ته ته دلمان فقط همان یکی را از خدا بخواهیم؟ از خدا بخواهیم، امام زمانمان را بین ما ظاهر کند تا از خورشید وجودش بهره ببریم.
🤨تا حالا فکر کردهاید؛ چرا ما را از عدالت طلبی امام زمان ترساندهاند؟ چون به نفع خودشان نبوده و نیست. ما اگر علی شناس بودیم، الان مثل انسانهای تشنه، هراسان دنبال امام زمان ارواحنافداه میگشتیم.
✨امروز سومین روز چله زیارت عاشوراست.
#زیارت_عاشورا
#چله
🆔 @tanha_rahe_narafte
🥀شهید محمود اخلاقی؛ شهید عصر عاشورا
🍃روز عاشورا بود. در منطقه ای بودیم که سه ماه بود که هیچ پیش روی در آن اتفاق نیفتاده بود و محمود عزم کرده بود تحرکی بیافریند.
باهم قرار گذاشتیم به یاد لبهای تشنه امام حسین (ع) آب نخوریم.
☘محمود گفت: «امروز باید برویم و خون خود را فدای اسلام کنیم و این منطقه را از دست دشمن نجات دهیم. امروز یا به ملاقات خدا میرویم و یا به زیارت امام حسین (ع). »
✨نیروها را به سه گروه تقسیم کردیم و به دشمن حمله کردیم. گویا دشمن کور شده بود و هیچ تحرکی نمیکرد. جلوی سنگرهای عراقی ها میرفتیم و عراقیها اسلحهها را میانداختند و فرار میکردند. محمود و شهید محمد یوسفیان برای خاموش کردن تانکی رفتند که مزاحم بچه ها شده بود.
🌾غروب آن روز پیکر محمود و شهید یوسفیان را به عقب منتقل کردیم. خوش به حال محمود که شهید عصر عاشورا شد.
📚نذر قبول؛ کتاب خاطرات شهید محمود اخلاقی، نویسنده: اشرف سیف الدینی، صفحات ۶۷ و ۷۱-۷۰
#سیره_شهدا
#شهید_اخلاقی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍رفیق بیکلک
💡شاید این جمله را بارها شنیده باشید که گفتهاند: «رفیق بیکلک مادر
هیچ به این فکر کردهای چرا؟ »🤔
💯زحمت مادر برای فرزند چه از نظر مادی و چه معنوی بیشتر از پدر است.
مادر شرایطی را تحمل کرده است که هیچکس حاضر به انجام آن نیست.
⭕️دوران سخت بارداری یکطرف و تغذیه فرزند از شیره جانش یکطرف. چه شبهای طولانی بر بالین فرزندش بیدار مانده است از سوی دیگر.
🔺چه ایثارها برای خورد و خوراک و پوشاک فرزند نموده است و چه تشنگی و گرسنگیها بر خود تحمل کرده است تا فرزندش آسایش داشته باشد.
🔆زیبا و جالب اینجاست که همهی این موارد را با رضایت و بدون هیچ منت و چشمداشتی انجام داده است.
🔹حضرت امام صادق(علیهالسلام) می فرماید:
🔸فردی خدمت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) آمد و از نیکی به پدر و مادر سؤال کرد، حضرت فرمود:
🍁«به مادرت نیکی کن، به مادرت نیکی کن، به مادرت نیکی کن، به پدرت نیکی کن، به پدرت نیکی کن، به پدرت نیکی کن»؛ و نیکی به مادر را بر نیکی به پدر مقدم داشت.
📚اصول کافی، ج۲، ص۱۶۲.
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍جایزه
🍃محمد دوان دوان خودش را به مادر که روی مبل، نشسته بود، رساند و ذوق زده گفت:«خب اول جایزهام را بدهید تا کاری که گفتید را انجام دهم.»
☘مادر کمی خیره نگاهش کرد و مثل همیشه تسلیم ارادهی او شد. تنها کاری که توانست بکند این بود که ده هزار تومانی را از جیبش بیرون بکشد و بگوید: «این ده تومان، ده تومان هم رویش میگذارم اگر تا نیمساعت دیگر خانه را جارو زده باشی.»
🌾محمد، ده تومان را در هوا قاپید و خندان گفت: «باشد.» و بعد سرحال به سمت کامپیوتر دوید و در مقابل فریادهای مادر که او را صدا میزد، لبخند زد و گفت: «تا نیم ساعت زیاد مانده.»
⚡️محمود برادر مینا که این رفتار محمد را دید، گفت: «خواهرجان؛ هزارمرتبه گفتم: «بچه نباید عادت کند همه چیز را با جایزه انجام دهد. پدر و مادر باید پیش بچه آنقدر ابهت داشته باشند که اطاعت امرشان را برخورد لازم بداند. نه اینکه فقط به شرط جایزه کار کند.»
✨مینا، خودش هم میدانست بیجهت عذر میآورد: «بچهاند دیگر برادر. بزرگ میشوند و دیگر از این کارها نمیکنند.»
🍃برادر که از سادگی خواهرش به ستوه آمده بود، همینطور که از جایش بلند میشد و به سمت در خروجی میرفت، گفت: «از ما گفتن بود خواهر، بچه که پولی و با جایزه به حرف گوش کند، در واقع برای پدر و مادرش تره هم خرد نمیکند. همینطور هم بار میآید. چه جوان باشد چه نوجوان، فقط توقع مالی دارد. تازه اگر بنا به تشویق هم باشد، لزومی ندارد حتما مالی باشد چرا اهمیت در آغوش کشیدن، یا بارک الله گفتن، یا اصلا رضایت یا بوسه بر چهره شان، برایشان مثل جایزه نباشد؛ خلاصه از ما گفتن بود. من دوستتان دارم. خب دیگر مزاحم نمیشوم. خداحافظ.» و در را پشت سرش بست و خواهر را با تاثیر حرفهایش تنها گذاشت.
#داستانک
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_ترنم
🆔 @tanha_rahe_narafte
بسم الله الرحمن الرحیم
#پرسش
🔍چرا مردم کوفه با آن همه اشتیاق امام حسین علیهالسلام را دعوت کردند؛ اما از یاری حضرت دست کشیدند؟
#پاسخ:
#قسمتدوم
بیشتر نامه نگاران به دنبال منافع مادی؛ هر سمت و سویی متمایل بودند. موج سواران ماهر نیز با تدبیرهای خویش، به خوبی از این جریان برای به مقصد رسیدن اهداف خود بهره برداری کردند.
🥀احتمال دارد هیجده هزار بیعت کننده با مسلم بن عقیل از این گروه باشند.
کسانی که منافع خویش را در خطر دیدند (با سیاسی کاری عمر ابن زیاد) خود را از سپاه مسلم بن عقیل کنار کشیدند.
نماینده امام حسین علیهالسلام یکه و تنها در کوچههای کوفه بدون یاور ماند.
💰افکار عمومی با وعده و وعیدهای ابن زیاد در راستای منافع دنیوی؛ نه تنها به یاری امام حسین علیهالسلام در دشت کربلا آماده نشدند بلکه مقابل سپاه امام ایستادند.
💢دربارهی رفتار مردم، سخن «مجمع بن عبدالله عائذی» خطاب به امام این گونه بود: «... تودهی مردم دلشان به سوی تو متمایل است؛ اما فردا شمشیرهایشان علیه تو سر از نیام بر خواهد آورد.»*
📚*تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۰۶
#درسهای_عاشورا
#به_قلم_نرگس
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
🧐زمان امام علی علیهالسلام رو چقدر میشناسید؟
🤔چرا مردم از هر طرف به امام فشار آوردند تا خلافت را بپذیرد؟
🤨علی شناس شده بودند؟
🤓حق طلب شده بودند؟
😏خداشناس شده بودند؟
🙃عدالتخواه شده بودند؟
🌺بله عدالتخواه شده بودند، اما چه عدالتی؟ هر کدام برای خودشان عدالت علی علیهاسلام را به گونهای تعریف کرده بودند. غافل از اینکه امیرالمؤمنین قرار است هر چیزی را به محل اصلی خودش برگرداند. آنکه اموال مردم را به ناحق گرفته بود باید پس میداد. بقیه مردم هم حق و حقوقی به جا داشتند و کسی اجازه درخواست مازاد نداشت.
🍈اگر خانه قاضی گردو زیاد بود، حساب و کتاب داشت. امام زمان ارواحنافداه فرزند چنین مردی است.
💫امام زمان علیهالسلام را برای دنیا نخواهیم. عدالتخواه و عدالتپذیر شویم. خداشناس و امام شناس باشیم تا هرچه امام فرمود، بی چون و چرا بپذیریم.
✨امروز چهارمین روز چله زیارت عاشوراست.
#زیارت_عاشورا
#چله
🆔 @tanha_rahe_narafte
AUD-20210818-WA0000.mp3
1.95M
🤔دوست داری امروزت رو چطور شروع کنی؟
💫روزمان را با نام و یاد امام حسین علیهالسلام و صدقه دادن برای امام زمان ارواحنافداه شروع میکنیم.
🏴وضو میگیریم. رو به قبله روی دو زانو می نشینیم. دست ادب بر سینه میگذاریم و سلام میدهیم:
✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨
#زیارت_عاشورا
#فرهمند
#چله
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌟 مداحانی خاص
🍃بین مداح ها به مداحان ولایی اهمیت بیشتری می داد. محمود رضا هر از چند گاهی چند تا فایل عربی به من می داد و توصیه می کرد که حتما گوش کنم. گه گاهی بین اینها سخنرانی و مداحی هم پیدا می شد.
☘️یک بار ماه محرم بهش گفتم: «دارم از مداحی های ملا باسم کربلایی گوش می کنم. »
✨گفت: «ملا باسم کیه؟ حسین اکرف گوش بده. تا آن روز اسم حسین اکرف بحرینی به گوشم نخورده بود. »
🌾پرسیدم : «از ملا باسم قشنگ تر می خواند؟ » گفت: «این یکی ولایت مدار تر است. »
راوی: برادر شهید
📚 تو شهید نمی شوی، صفحه ۴۸
#سیره_شهدا
#شهید_بیضایی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍شبیه یکدیگر
🍃باید حرف زد، ارتباط گرفت، صمیمیت ایجاد کرد تا رفاقت صورت بگیرد.
🌾وقتی این ارتباط برقرار شود، این دو رفیق، شبیه یکدیگر میشوند، خوبیهای یکدیگر را به ارث خواهند برد، دل یکدیگر را آزرده نخواهند کرد، آنکه بهتر است، دست پایین تر از خودش را میگیرد و بالا و بالا میبرد.
✨با امام زمان، رفیق شویم.
#تلنگر
#مهدوی
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍گمشدهی زندگی
❄️به تازگی مشکلات یکی پس از دیگری از در و دیوار برایم میبارید. آنقدر زندگی سخت شده بود که تا دیر وقت کار میکردم؛ ولی نمیتوانستم احتیاجات اولیه خانوادهام را تأمین کنم.
⚡️توی افکار خودم غرق بودم که دختر کوچکم رقیه، با چهره معصوم و ناامیدانه گفت: «بابا برام موز میخری؟ »
🌸نتوانستم دل او را بشکنم و بگویم الان آخرماه است؛ پول ندارم. با خودم فکر کردم. امروز پیاده به خانه میآیم. پولش را برای او موز میخرم. دستی روی موهای مشکی و بلندش کشیدم و گفتم: «باشه عزیزم موقع برگشت از سرکار برات میخرم. »
☀️ساعت دو که کارم تمام شد. وارد خیابان شدم. گرمای آنوقت ظهر طاقتفرسا بود. مسیری را انتخاب کردم که درختان بیشتری داشته باشد تا سایه آنها از شدت گرما بکاهد.
🤔با خودم فکر میکردم چه کاری در زندگی میبایست انجام میدادم و کوتاهی کردم؟ چرا برکت از زندگیام رفته است.
💥صدای بوق ماشینی مرا از افکارم بیرون کشید. راننده از من آدرسی را پرسید. خیابان محل زندگیمان بود. وقتی آدرس دادم گفت: «اگه شمام به مسیرت میخوره سوار شید.
خواستم تعارف کنم؛ ولی طولانی بودن راه مرا منصرف کرد و سوار شدم. »
🍁صندلی عقب ماشین پر از کارتنهای دربسته بود. راننده موهای جوگندمی و صورتی آفتابسوخته داشت. شروع به صحبت کرد. با لهجه شیرین اصفهانی حرف میزد. برایم توضیح داد که مناسبتهای خاص و جشنها خوراکیهایی را بستهبندی میکند، برای مردمی که به مراسم میآیند. همه را نذر سلامتی و ظهور امام زمان ارواحنالهالفداء میکند.
☘این کارتنها هم برای مسجد علیاصغر علیهالسلام است. امشب متعلق به ششماهه امامحسین علیهالسلام، بابالحوائج است. به همین علت آن مسجد را انتخاب کرده است.
🌺گمشده زندگیام را پیدا کردم. بغض گلویم را میفشرد. به سختی جلوی اشکهایم را گرفتم. وقتی به مسجد رسیدیم، از داخل کارتن یک بستهخوراکی به من داد و برای مراسم آن شب مرا دعوت کرد. تشکر کردم و از ماشین پیاده شدم.
💦از او که جدا شدم قطرات اشک امان ندادند. با خود نجوا میکردم: «چرا توسل به اهلبیت علیهمالسلام را فراموش کردهام. »
در دل به راننده غبطه خوردم. دعای خیر برای او کردم که مرا بیدار کرد. با امام زمانعلیهالسلام عهد کردم من هم کاری در جهت معرفی او به دیگران و ایجاد محبت آنها به امام انجام دهم.
🍌🍬نگاهی به بستهی توی دستم کردم. کیک، شکلات و موز داخل آن بود. در دل از امام زمان عجلاللهتعالیفرجه تشکر کردم که نگذاشت شرمنده دخترم بشوم. زنگ در را که زدم صدای ناز کودکانه رقیه را شنیدم که میگفت: «آخجون بابا اومد. خودم درو وامیکنم! » در را باز کرد با دیدن بسته، آن را گرفت. نگاهی ناباورانه به آن کرد. خود را در آغوش من رها کرد.
#داستانک
#مهدوی
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
بسم الله الرحمن الرحیم
#پرسش
🔍چرا مردم کوفه با آن همه اشتیاق امام حسین علیهالسلام را دعوت کردند؛ اما از یاری حضرت دست کشیدند؟
#پاسخ:
#قسمتسوم
۲.سیاست مخوف
سیاسی کاری ابن زیاد بر مدار تهدید و تشویق میچرخید. اولین سخنرانیاش در مسجد جامع کوفه، خود را برای فرمانبرداران همانند پدری مهربان معرفی کرد و نسبت به کسانی که نافرمانی کنند شمشیر و تازیانهاش را به رخ کشید.۱
🔸خبر حرکت سپاهی عظیم، از شام به کوفه، برای سرکوبی؛ حربهای برای خاموش کردن شورش کوفیان بود.
تبلیغات ابهت سپاه عظیم شام باعث شد زنان به سوی خویشان خود همچون برادر یا شوهر و فرزند آمده و آنها را از سپاه جدا کردند.
♨️♨️مسلم بن عقیل که در میانه روز با چهار هزار نفر قصر را محاصره کرده بودند و عبیدالله در آستانه سقوط قرار داشت با تبلیغات گستردهی رعب و ترس در اوایل شب مسلم بن عقیل در کوچههای کوفه تنها و سرگردان ماند.۲
📚۱.وقعة الطف، ص ۱۱۰
۲.همان، ص ۱۲۶
#درسهای_عاشورا
#به_قلم_نرگس
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
😇بیاید کمی فکر کنیم
🤔تا حالا چقدر توانستیم مثل پیامبر و اهل بیتش زندگی کنیم؟
🍃اول زندگی بعد مرگ. در زیارت عاشورا از خدا میخواهیم که زندگی و مرگ ما را زندگی و مرگ محمد و آلش قرار بدهد. همین که از خدا خواستم دیگر کار تمام است. یعنی خودم نباید برای رسیدن به این هدف بزرگ، قدم بزرگی بردارم؟
✨امروز پنجمین روز چله زیارت عاشوراست.
#زیارت_عاشورا
#چله
🆔 @tanha_rahe_narafte
ziarat_ashura_karimi-[www.Patoghu.com].mp3
8.35M
🧐حواست هست داری روزت رو چطور شروع میکنی؟
💫بیایید روزمان را با نام و یاد امام حسین علیهالسلام و صدقه دادن برای امام زمان ارواحنافداه شروع کنیم.
🏴وضو بگیریم. رو به قبله روی دو زانو بنشینیم. دست ادب بر سینه بگذاریم و سلام دهیم:
✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨
#زیارت_عاشورا
#کریمی
#چله
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌟اخلاق هیئت داری
🍃احمد از همان دوران نوجوانی هیئتی در خانه تشکیل داده بود و بچه های هم سن و سالش را حول محور امام حسین (ع) جمع میکرد. مداحی هم میکرد.
☘وقتی مداح بهتر از خودش بود، بدون اینکه حسادت بورزد، میکروفون را تحویل او میداد و مشغول سینه زنی میشد.
راوی: پدر شهید
📚 سند گمنامی؛ زندگی و خاطرات شهید مدافع حرم احمد مکیان، صفحه ۲۸
#سیره_شهدا
#شهید_مکیان
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍ گفتوگو
💯یکی از راههای صمیمیت و محبت بیشتر بین همسران، گفتوگوست.
🔺در طول روز زمانی را، برای حرف زدن با همسر خود قرار دهید.
📌تحقیقات نشان میدهد، هرچه گفتوگو بین همسران بیشتر باشد، رابطه گرمتر و صمیمانهتری با هم دارند.
💎همچنین روحیه و اخلاق یکدیگر را بهتر میشناسند و کمتر دچار مشکل میشوند.
⭕️سعی کنید همیشه بهانهای برای حرف زدن پیدا کنید.
مثلا: کارهایی که در طول روز انجام دادهاید، در مورد چگونگی رفتار با فرزندان و چگونگی خرج و مخارج خانه و موارد دیگر
💥نکتهطلایی: لحظات خوش گفتوگو با همسرتان را از دست ندهید.
#ایستگاه_فکر
#همسرداری
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍فرصت
🍃محبوبه غمگین روی مبل نشسته و با گوشی سرگرم بود. مهرداد وارد آشپزخانه شد. نه بویی میآمد و نه غذایی روی گاز بود. کمی عصبانی شد. دلش میخواست داد بزند که مگر این خانه زن ندارد؟
🍁از صبح تا ظهر دنبال یک لقمه حلال هستم که ظهر وقتی خانه میآیم، چراغی روشن باشد و غذایی گرم اما چه فایده؟ خبری از این چیزها نبود.
🍂محبوبه به زور سرش را بالا آورد و باخماری گزنده ای گفت: «نتونستم چیزی درست کنم. »
🎋مهرداد، نفسی عمیق کشید. هرچه نباشد، محبوبه تازه، غم فقدان عزیزش را تجربه کرده بود. طبیعی بود نتواند خیلی زود خودش را باز بیابد هنوز چهل روز نگذشته بود.گاهی به فکر فرو میرفت. گاهی ناگهانی اشک می ریخت.
☘مهرداد از اینکه میدید محبوبه سعی میکند به زندگی عادی برگردد و حتی از گریه های طولانی، خودداری میکند، به او افتخار می کرد.
🌾گفت: «عیب نداره عزیزم. پیتزا میخوری یا چلو کباب از بیرون بگیرم؟ »
⚡️محبوبه با شرم خندید: «نه، نمیخواد. یه کاریش میکنم تن ماهی داریم.... »
✨_نه عزیزم امروز استراحت کن.
🍃دقایقی بعد هردو خوشحال سر سفره نشسته بودند و گوشی مائده روی مبل رها شده بود.
#داستانک
#ارتباط_با_همسر
#به_قلم_ترنم
🆔 @tanha_rahe_narafte
بسم الله الرحمن الرحیم
#پرسش
🔍چرا مردم کوفه با آن همه اشتیاق امام حسین علیهالسلام را دعوت کردند؛ اما از یاری حضرت دست کشیدند؟
#پاسخ
#قسمتچهارم_پایانی
۳.سیاستهای اقتصادی
مهمترین منبع مالی مردم دریافت عطا و جیره از سوی حکومت بود.
«عطا» پرداخت نقدی یکجا یا در چند قسط؛ اما «جیره» کمکهای جنس مانند خرما، گندم، جو، روغن که ماهیانه در اختیار مردم قرار میگرفت.
💰نظام اقتصادی وابسته به حکومت؛ ابزاری مهم جهت تهدید مردم بود.
یکی از موفقترین شگرد برای پراکندن مردم از اطراف مسلم بن عقیل؛ همین تهدید به قطع عطا و جیره بود.
❌امام حسین علیهالسلام در سخنرانی
روز عاشورا فرمود: «همه شما علیه من عصیان میورزید و سخنان مرا گوش نمیدهید؛ عطاهای شما از مال حرام فراهم آمده و شکم هایتان از حرام انباشته شده است و این باعث مُهر خوردن بر دلهایتان گشته است.» *
📚*مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۸
#درسهای_عاشورا
#به_قلم_نرگس
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte