✍درک ثانیهها
🌱همین الان شروع کن از یک ... تا ... شصت بشمر.
⏳به همین سادگی یک دقیقه از عمرت سپری شد! زبون که نداشت باهات حرف بزنه و از خودش دفاع کنه که هدرش ندی.
⭕️تا فرصت هست به جای شمردن ثانیهها، شروع به درک ثانیهها کنیم.
#تلنگر
#به_قلم_قاصدک
#عکسنوشته_یابری
🆔 @masare_ir
هدایت شده از آرشیو عکس خام
9.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍طلوع رسالت
💫سلام بر بعثت
طلوع نور نبوت و تجلی همهی
ارزشها در طول تاریخ بشریت.
📅امروز بیست و هفتم ماه رجب
روز برانگیخته شدن خاتم رسولان،
نقطهی تحول و خیزش انسان
از خاک تا افلاک است.
🕋 درود بیکران خداوند
بر مردی از تبار ابراهیم
که بت و بتخانه را شکست.
🌱ای پیام آور رحمت!
ای صاحب خُلق عظیم!
بعثت تو بارش رحمت بود،
زمین و اهلش از جهل رهایی یافت
و کائنات از پرتو مبعث،
جان تازهای گرفت.
⛰ای کوه حرا!
تو آینهدار طلعت رسالت
و نقطهی آشتی مردم با فطرتشان گشتی.
🌷خدایا!
مبعث تدبیر شگفت توست!
و اینگونه چتر توحید را بر سر مردم متعصب باز کردی.
و دروازهی جاهلیت را به روی قلبها بستی.
✨«هُوَ الّذی بَعَثَ فِی اْلأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ.»؛ «اوست خدايى كه به ميان مردمى بىكتاب پيامبرى از خودشان مبعوث داشت تا آياتش را بر آنها بخواند و آنها را پاكيزه سازد و كتاب و حكمتشان بياموزد. اگر چه پيش از آن در گمراهى آشكار بودند.»*
🌸عید مبعث
🌸روز درخشان رسالت آسمانی پیامبر
🌸صلیاللهعلیهوآله خجسته باد
📖*سوره جمعه، آیه ۲
#مناسبتی
#مبعث
#به_قلم_رخساره
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
✍حسرت
🌊 در کنار ساحل قدم می زدم و میخواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد. جلوتر رفتم تا به شیء درخشان رسیدم. نگاه کردم دیدم یک قوطی نوشابه است، با خودم فکر کردم، در زندگی چند بار چیزهای بی ارزش من را فریب داده و غافل کرده است و وقتی به آن رسیدم دیدم که چقدر بیهوده بوده؛
ولی آیا اگر به سمت آن شیء بیارزش نمیرفتم، واقعا میفهمیدم که بیارزش است یا سالها حسرت آن را میخوردم؟!...
💥همین پارسال بود که زر و برق پول و ماشین امیر چشمم را گرفت. هر چه پدر و مادر بیچاره ام گفتند: «امیر لقمهی دهان ما نیست.» اما من گوشم به این حرف ها بدهکار نبود. اصلا نمیتوانستم زندگی را بدون امیر تصور کنم او انگار همه ارزش و زندگی من شده بود.
💔اما امان از روزی که امیر روی به من کرد و گفت: «تو دختر خوبی هستی؛ اما فقط برا دوستی نه شریک زندگی. »
چند ثانیه چشمم خیره، و دهانم باز ماند. احساس کردم چیزی از وجودم جدا شد. ادامه داد: «من میخوام هفته آینده با مریم دخترخالهم ازدواج کنم ، میتونی برا جشن عروسیمان بیایی. »
🤔واقعا درخشش امیر در زندگی من چقدر زیاد شده بود که تا وقتی به او اینقدر نزدیک نشدم، متوجه بی ارزشی او نشدم.
از همان پارسال تا حالا شرمنده ی پدر، مادرم مانده ام. آبرویشان را جلوی همه بردم. اگر این رابطه را تجربهاش نمی کردم برای همیشه حسرتش را میخوردم؛ اما مگر حتما بیارزشی را باید خودم تجربه می کردم؟
#داستانک
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_بهاردلها
🆔 @masare_ir
بسمالله الرحمن الرحیم
💠امیر المؤمنین علی علیهالسلام: «بزرگترین و مهمترین تکلیف الهی نیکی به پدر و مادر است.»۱
🍃🌺🍃🍃
☘ آقای آروین رضایی نوشته: «پدر! تکیهگاهیست که بهشت زیر پایش نیست؛ اما همیشه به خاطر تکیهگاه بودنش ایستادگی میکند و با وجود همه مشکلات، لبخند میزند تا فرزندانش دلگرم شوند. میدانم! پدر... کشتی زندگی را از میان موجهای سهمگین روزگار به ساحل آرام رویاهایم میرساند. "پدر" دوستت دارم❤️»
🌺خدایا! دلم را به هر دو (والدین) مهربان ساز و مرا نسبت به هر دو اهل مدارا و نرمش و مهربان و دلسوز گردان.۲
۱.میزان الحکمة، ج ۱۰، ص ۷۰۹
۲.صحیفه سجادیه، دعای ۲۴
#چالش
#دست_بوسی
#ارسالی_اعضا😍
🆔 @masare_ir
مسار
بسمالله الرحمنالرحیم سلام دوستای خوب و همراه😍 چالش دستبوسی پدرها هم تموم شد و دهنفر از شرکتکن
merge_pages_63f00278100c2.pdf
1.24M
برای شرکت در قرعهکشی یک قواره چادر مشکی، باید یه کتاب پیدیاف که مجموعه بیانات رهبری در مورد حجاب بود رو مطالعه میکردی. خوندی؟🤔
اگه آره پس جواب سوالای تو فایل رو بده👆 و تا قبل از نیمه شعبان برای آیدی @Rookhsar110 بفرست. پیام پیوست شده رو هم بخونید.
علیالحساب تو روز مبعث یه #چالش_یهویی هم مهمون ما بودی 😁
📣دوازده شب، کنار هم داستان بلند #بهای_عشق رو خوندیم.
حالا اونایی که داستان رو خوندن بیان و به مسئول ارتباطات ما بگن تو کاغذی که محمد بین قرآن گذاشت چی نوشته بود و گذاشتن کاغذ تو کدوم قسمت داستان بود؟ 😁👈 @Rookhsar110
به یه نفر از کسایی که جواب درست دادن، به مناسبت عید مبعث به قید قرعه ۲۷تومان شارژ هدیه🎁 داده میشه😍
💵جایزه سر جاشه ولی اومدم بهتون بگم با درخواست اعضای کانال چالش تا۴اسفند تمدید شد و روز۵اسفند به مناسبت میلاد امام حسین علیهالسلام جایزه به برنده اهدا میشه.🤝
🎊عید بزرگ مبعث و اعیاد پیش رو بر تمامی اعضا مبارک🎊
🆔 @masare_ir
✍یک راه عالی در جلب نعمت خدا
🤝باور کن هیچی نمیشه یکم دستت رو بیشتر دراز کنی سمتش، شاید دست اون کوتاهتر بود و بهت نرسید...
پس اگه میتونی کمکش کنی نذار قیافت خودشو بگیره انگار خبریه!😏
نه خبری نیست از دستش بدی نعمت خدارو از دست دادی.🍃
🤷♂ خود دانی...
#تلنگر
#به_قلم_صوفی
#عکسنوشته_یابری
🆔 @masare_ir
✨اسلحهای که دست انسان را می گیرد
🍃 هویزه آمدیم. حسین گفت: «همین امشب باید مسئولیت تکتک ما را که در اینجا حاضر هستیم مشخص کنیم.»
☘گفتم: «حالا چه عجله ای برای تقسیم مسئولیت؟! فعلاً اولویت ما این است که سریع بچهها را جمع و جور کنیم و به دشمن حمله کنیم.» حسین موافق نبود. معتقد بود اول باید مسئولیت هرکدام مان مشخص شود تا بتوانیم نظم داشته باشیم. ما نیاز به تجدید قوا داریم.
🎋می گفت: «همه ما افتخار می کنیم که در راه اهداف مقدس مان شهید شویم؛ ولی این شهادت وقتی خوب تر است که بتوانیم از وجودمان بیشترین بهره را بگیریم و ضربات کاری را برداشت من وارد سازیم.» گفت: «من فردا بر میگردم اهواز تا وسایل مورد نیاز مان را تهیه کنم. انشالله برای تان اسلحه هم میآورم. هم اسلحه ای که بتوانید به دستتان بگیرید و هم اسلحه که میتواند دستتان را بگیرد.»
🌾آن شب منظور حسین را درست متوجه نشدم؛ اما فردا که دیدم به همراه سلاح به بچهها نهج البلاغه هم می دهد، همه چیز را دریافتم.
📚کتاب سه روایت از یک مرد، محمد رضا بایرامی، انتشارات هویزه، چاپ اول، ۱۳۹۴؛ صفحه ۸۲ و ۸۳
#سیره_شهدا
#شهید_علمالهدی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
✍محبت غیرقابل جبران
💞اگر پدرها و مادرها بتوانند به وظایف عاطفی خود در قبال فرزندان، بخصوص دخترانشان عمل کنند، خیلی کمترشاهد روابط خارج از عرف خواهیم بود.
❌چه بسا بسیاری از این کمبودها حتی بعد از ازدواج هم جبران نشود.
💡یکی از منشأهای فعلی این روابط، همین موضو ابراز محبت کم پدران به دختران نوجوانشان است.
#ایستگاه_فکر
#خانواده
#به_قلم_ترنم
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
✍باد در قفس
🌻گلدانهای شمعدانی، دورحوض با فاصله خودنمایی میکردند. ناصر صندلی تاشو فلزی را باز کرد کنار باغچه گذاشت.
بعد از آن، از پدرش خواست تا روی صندلی بنشیند. مشغول کوتاه کردن موهای پدرش شد؛ اما پدرش بیقراری میکرد و ناصر با کلافگی نفسی از سینه بیرون فرستاد.
یک مرتبه نگاه سید با دیدن راضیه رنگ آرامش به خود گرفت و لبخند روی لبهای دخترش نشست.
🧕راضیه آرام به سمتش قدم برداشت و در همان حال ناصر نگاهِ گذرایی به او انداخت.
و به سرعت مشغول خط گرفتن پشت گردن پدرش شد. سید رضا درست مثل پسر بچه بازیگوش بیشتر از ده دقیقه طاقت نداشت تا روی صندلی بنشیند.
🌺سید رضا گفت: « پسر تمومش کن!»
ناصر چشمی گفت و گره پیش بند سلمانی را از گردن پدرش باز کرد.
راضیه جلو پاهای پدر نشست و مشغول تمیز کردن سر و صورت پدرش شد. ناصر با دیدن این حرکت راضیه لبخندی به نگاه خواهرش تقدیم کرد. هر دو در سکوت چشم به یکدیگر دوختند.
👴سید رضا در حالی که از روی صندلی بلند میشد لب زد.
- خدا خیرتون بده.
ناصر در حالی که وسایل را جمع و جور میکرد، فکری به سرش افتاد. ناگهانی پیشبند را به طرف خواهرش تکان داد. موهای درون پیشبند به سر و روی راضیه ریخت.
⚡️راضیه لبهایش را به هم فشار داد و نخواست از شدت عصبانیت کلام بیربط به برادرش بگوید. با یک حرکت سریع شیر آب را باز کرد و شیلنگ را روی ناصر گرفت و گفت: «بفرما! آقا داداش اینم جوابش...»
🎙یک مرتبه ناصر به صدای بلند گفت: « دارم برات صامت خانوم!
میتونی حوله و لباسای بابا رو بیاری، حمومش کنم؟ یا صبر کنم تا مامان بیاد؟»
📍راضیه بی توجه به کنایهی برادرش، سمت اتاق رفت تا لباسهای سید رضا را آماده کند. کشوی لباسها را باز کرد. نگاهش روی سه دست لباس کامل که با نظم داخلش چیده شده بود، نشست. لباسهای تا شده را روی حوله قرار داد و از اتاق خارج شد. هر دو دست بابا سید را گرفتند و او را سمت حمام بردند.
🌸راضیه بعد از کمک به برادرش، برگشت و کنار باغچه نشست. در ذهنش حدیث
🔸امام صادق علیهالسلام را مرور کرد که حضرت فرمودند: "حضرت عیسی علیهالسلام: بجز ذكر خدا سخن بسيار نـگـوئيـد، زيـرا كـسـانـی كه بجز ذكر خدا سخن بيهوده گويند، دلهایشان سخت است، ولی نمىدانند."*
📚*اصول كافى، ج۳، ص۱۷۶، روايت۱۱
#داستانک
#خانواده
#به_قلم_رخساره
🆔 @masare_ir
بسمالله الرحمن الرحیم
💠پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله: «آنکه پدر و مادرش را خشنود کند، خدا را خشنود کرده است. و کسی که پدر و مادر خود را به خشم آورد، خدا را به خشم آورده است.»۱
🍃🌺🍃🍃
☘خانم بهاره سادات حسینی نوشته: «من نسبت به اینکه دست پدرم را بوسیدم... با هیچ چیز و هیچ کاری نمیتوان زحمات او را جبران کرد. بوسیدن دست پدر شاید ذرهای از محبتهایش را جبران کند.»
🌺خدایا! صدایم را در محضر آنان ( والدین) آهسته و گفتارم را پاکیزه و دلنشین و خوی و خصلتم را نسبت به آنان نرم کن.۲
۱.کنز العمال، ج ۱۶، ص ۴۷۰
۲.صحیفه سجادیه، دعای ۲۴
#چالش
#دست_بوسی
#ارسالی_اعضا😍
🆔@masare_ir