#یادداشت_روز_سیزدهم
#در_باب_طلبگی
#کار_غیر_طلبگی
چند روز پیش دو نفر از رفقای قدیمی ( طلبه های کلاس فقه) را دیدم و به دلیل روابط صمیمانه ای که معمولا با دوستان کلاس دارم نیم ساعتی باهم به گفتگو پرداختیم. از #وضعیت تحصیلی و #فعالیت_های_طلبگی آن ها که پرسیدم مطالبی را بازگو کردند که گرچه موجب تعجبم نشد اما #افسوس_و_آه بنده به آسمان بلند شد. آن ها در جای شلوغی از شهر دکه اقلام خوراکی اجاره کرده بودند و دو شیفت در آنجا مشغول کار بودند. از چهره ها معلوم بود که از وضعیتشان #راضی_نیستند و مجبور شده اند و البته خود را توجیه کرده و دلداری می دادند که اگر میدانستیم عاقبت این می شود اصلا حتی یک روز در سطح دو درس نمی خواندیم.
الان لابد با خود می گویید #نفست_از_جای_گرم در می آید و... اما باور کنید من به چیزی که می خواهم بگویم #عمل_کرده ام. قبول دارم که آنچه می گویم بسیار سخت تر از کارهای غیر طلبگی است و نیاز به صبر و مقاومت و تلاش بیشتری دارد. اما این #سختی برای افرادی است که تصمیم خود را برای #طلبه_بودن و #طلبه_ماندن نگرفته اند.
نادیده گرفتن #هویت_طلبگی و تن دادن به اموری غیر از این مسیر برای کسی سخت است که هنوز راه های دیگری را برای خود باز گذاشته است و قطعا طبیعت انسان وقتی راه آسان تری می یابد به همان راه گرایش پیدا می کند. اما وقتی راه دیگری وجود نداشته باشد سختی ها نیز جزئی از #مسیر خواهند بود.
اما باید دانست آنچه در زندگی مهم است #رضایت_قلبی است و یک طلبه هیچ گاه دلش با کار غیر طلبگی آرام نمیگیرد. وجدانش راضی نمی شود. کسی که سال ها در این فضا تنفس کند به #هوای_دیگری عادت نمی کند. همیشه یک گوشه قلبش ندا می دهد که چه شد آن همه شور و شعور برای #یاری_امام_زمان. همیشه با خود می گوید که آیا این بود نتیجه آن همه #آرمان_طلبگی. و مهمتر از آن احساس #خسارت از عمر طی کرده در این راه که اگر در آن را با تمام وجود ادامه ندهد آنچه رفته به هیچ کارش نخواهد آمد. به هیچ کار.
پس ای عزیز بکوش و دل را یک دله کن. تصمیمت را بگیر. با صاحب این دستگاه جوانی و عمر مانده ات را #معامله کن که او این متاع را ارزان نمی خرد.
@masirtalabe
#یادداشت_روز_هفدهم
#در_باب_طلبگی
#احساس_رضایت_قلبی
شاید تا بحال افراد زیادی را دیده باشید که می گویند ما هم در جوانی چندسالی در #حوزه تحصیل کرده ایم. اما تقدیر این شد که #معلم شویم یا #کارمند فلان اداره شویم و ...
گاهی برخی طلاب خیال می کنند اگر به برخی #مشاغل_طلبگی بپردازند، آرام آرام از فضای طلبگی دور می شوند. این افراد همیشه با حسرت از سال های طلبگی یاد می کنند و به کسانی که هنوز در #کسوت_طلبگی باقی مانده اند غبطه می خورند.
از سوی دیگر طلابی وجود دارند که وقتی بعد از اتمام سطح دو به شغلی حتی از قبیل مشاغل طلبگی در #خارج_از_فضای_حوزه مشغول می شوند، حسرت عمر و جوانی رفته در پای دروس حوزه را می خورند که آنچه در این راه صرف کرده اند هیچ #ارتباطی به آنچه در انجام وظیفه از آن ها انتظار می رود نداشته و آنچه هم اکنون به آن نیاز دارند را آموزش ندیده اند.
این هر دو گروه به نوعی از وضعیت فعلی خود در طی مسیر طلبگی #احساس_رضایت_قلبی ندارند و هر دو بر گذشته خود حسرت و افسوس دارند و این نارضایتی را تا آخر عمر همراه خود دارند.
اما باید دانست که داشتن احساس رضایت قلبی از #مهمترین_دستاوردهای_انسان در طول زندگی به شمار می رود تا جایی که در آیات و روایات نیز بزرگترین نعمت بهشتی که رضوان الهی باشد را، به همان احساس رضایت از عملکرد انسان در دنیا تعبیر کرده اند. یک نمونه قابل لمس آن احساس رضایت قلبی از همسر و خانواده در پس یک ازدواج خوب است. حتی در میان مردم معروف است که ازدواج خوب خیلی خوب است و ازدواج بد خیلی بد.
راهکار:
پذیرفتن و تحصیل #هویت_طلبگی و حفظ آن، تنها راه موثر در ایجاد احساس رضایت قلبی در پیمودن این مسیر پر فراز و نشیب است. چنانچه گروه اول با #حفظ_هویت_طلبگی در آن شغل اداری مشغول باشد هرگز با حسرت از دوران گذشته خود و حس فاصله گیری از حوزه یاد نمی کند. گروه دوم نیز چنانچه هویت طلبگی خود را مدیون تحصیل همان دروسی که سالهای جوانی را برای آموختن آن ها صرف کرده اند، بداند، هرگز افسوس نخواهد خورد و احساس اتلاف عمر نخواهد کرد.
بدین ترتیب پذیرش و حفظ هویت طلبگی مهمترین #ارزشی خواهد بود که #انگیزه و #رضایت_قلبی ما را در طی این مسیر ایجاد خواهد کرد.
@masirtalabe
هدایت شده از مسیر طلبه
#یادداشت_روز_سیزدهم
#در_باب_طلبگی
#کار_غیر_طلبگی
چند روز پیش دو نفر از رفقای قدیمی ( طلبه های کلاس فقه) را دیدم و به دلیل روابط صمیمانه ای که معمولا با دوستان کلاس دارم نیم ساعتی باهم به گفتگو پرداختیم. از #وضعیت تحصیلی و #فعالیت_های_طلبگی آن ها که پرسیدم مطالبی را بازگو کردند که گرچه موجب تعجبم نشد اما #افسوس_و_آه بنده به آسمان بلند شد. آن ها در جای شلوغی از شهر دکه اقلام خوراکی اجاره کرده بودند و دو شیفت در آنجا مشغول کار بودند. از چهره ها معلوم بود که از وضعیتشان #راضی_نیستند و مجبور شده اند و البته خود را توجیه کرده و دلداری می دادند که اگر میدانستیم عاقبت این می شود اصلا حتی یک روز در سطح دو درس نمی خواندیم.
الان لابد با خود می گویید #نفست_از_جای_گرم در می آید و... اما باور کنید من به چیزی که می خواهم بگویم #عمل_کرده ام. قبول دارم که آنچه می گویم بسیار سخت تر از کارهای غیر طلبگی است و نیاز به صبر و مقاومت و تلاش بیشتری دارد. اما این #سختی برای افرادی است که تصمیم خود را برای #طلبه_بودن و #طلبه_ماندن نگرفته اند.
نادیده گرفتن #هویت_طلبگی و تن دادن به اموری غیر از این مسیر برای کسی سخت است که هنوز راه های دیگری را برای خود باز گذاشته است و قطعا طبیعت انسان وقتی راه آسان تری می یابد به همان راه گرایش پیدا می کند. اما وقتی راه دیگری وجود نداشته باشد سختی ها نیز جزئی از #مسیر خواهند بود.
اما باید دانست آنچه در زندگی مهم است #رضایت_قلبی است و یک طلبه هیچ گاه دلش با کار غیر طلبگی آرام نمیگیرد. وجدانش راضی نمی شود. کسی که سال ها در این فضا تنفس کند به #هوای_دیگری عادت نمی کند. همیشه یک گوشه قلبش ندا می دهد که چه شد آن همه شور و شعور برای #یاری_امام_زمان. همیشه با خود می گوید که آیا این بود نتیجه آن همه #آرمان_طلبگی. و مهمتر از آن احساس #خسارت از عمر طی کرده در این راه که اگر در آن را با تمام وجود ادامه ندهد آنچه رفته به هیچ کارش نخواهد آمد. به هیچ کار.
پس ای عزیز بکوش و دل را یک دله کن. تصمیمت را بگیر. با صاحب این دستگاه جوانی و عمر مانده ات را #معامله کن که او این متاع را ارزان نمی خرد.
@masirtalabe