eitaa logo
مطالب ناب در منبر
3.5هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
1.2هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــPDFکتب اعتقادی ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵⚪️ 👈🏼👈🏼 مرحوم در انتهای کتاب شریف دارالسلام، مجموعه‌ای از خواب‌ها و رؤیاهای صادقه را نقل می‌کند که خواب شانزدهم آن، چنین است: ◽️ شخص ثقه‌ی عادل، و مرد فاضل، آقای ، پسر اصل، نجفي مَسکن آن‌را نقل کرده‌اند: او می‌گوید: در اوائل مجاورت (در نجف‌اشرف)، وقتي به‌زيارت (علیهماالسلام) مُشرف شدم و مدتی چند در آن شريف توقف کردم، شبي از اراده آن نمودم که در حرم (عليهماالسلام) بيتوته کنم. ◽️ چون معمول آن مشهد شريف نيست که مثل ساير مشاهد، درب در شب‌هاي جمعه تا صبح باز باشد، لذا را ديده به‌او وعده احساني کردم که در بستن باب‌حرم، متعرض من نشود و مرا در حرم بگذارد، او هم قبول کرد. ◽️ آن شب را در حرم مطهر تا صبح به‌عبادت احيا کردم، به‌آنکه در سمت پائين پا مکاني انتخاب کرده در آن مکان شب را تا نصف نشسته مشغول دعا ومناجات بودم وبعداز آن مشغول نمازشب شدم. پس از فراغ از آن نشسته به‌انتظار صبح و مشغول ذکر و تسبيح بودم. ◽️ اتفاقاً در همان حالت نشسته مرا خوابي بي‌خود عارض شد، ناگاه ديدم قبر مطهر امام عليه‌السلام شکافته گرديد، و حضرت هادي عليه‌السلام از قبر بيرون آمد و به‌سوي من متوجه گرديد، هنگامی که به‌من رسيد، از روي ملامت و شماتت و تندي فرمود: آن هشت تومان را در اصفهان از فلان (و نام شخصي را برد که من چهل تومان به‌او قرض داده و هشت تومان از او به‌عنوان منفعت ده دو از او گرفته بودم) به‌چه عنوان گرفتي؟! ◽️ چون اين سخن و سرزنش را از آن جناب شنيدم، از غايت خجالت و خوف بر خود لرزيدم، به‌طوري که عمامه از سرم بيفتاد و از خواب بيدارشدم و مقارن آن حال کليددار و خدام آن حضرت از براي گشودن باب حرم آمده مشغول گشودن بودند. ◽️ من هم سریع خود را برداشته، بر سر گذاشته، از عمل خود نادم گشته، توبه و استغفار کردم و سریعاً به‌کسان خود که در بودند، نوشتم که آن هشت تومان را رد کردند و از صاحب آن عذر خواستند. و ديگر مرتکب آن عمل قبيح شرعي‌نما نگردم. ◽️ عملی که (متاسفانه) در ميان مسلمانان شايع شده با نام ، که گناه یک درهم آن، به نص اخبار، مساوي با هفتاد مي‌باشد. (باز متاسفانه این پول حرام و ربا را) به‌اسم بيع مي‌خورند، چنان‌که در صريح کلام عليه‌السلام مذکور شده درجمله بدعتهاي آخرالزمان نگرديدم. ◽️ مؤلّف (علامه شیخ میثمی عراقی) گويد: اين از اين در مثل و و ، دلالت واضحه بر منع اين عمل دارد، چنان‌که صريح کلام معجز نظام اميرعليه‌السلام در کتاب است که مي‌فرمايد: "در آخر زمان را به‌اسم ، و را به‌اسم مي‌خورند". ◽️ البتّه نمي‌گوئيم که: اگر معامله بر واقع شود، باطل است، مثل آن‌که کسي خانه و ملک مستقل خود _ مانند و _ را به‌غير به‌شرط بفروشد. حال بعد از این‌معامله، آن‌ملک را از آن‌شخص به‌ازای فلان مدت به‌فلان مبلغ اجاره کند. لیکن باید دانست: به‌شرط آن‌که آن (فروش خانه و ملک مستقل) به‌اين‌طور واقع شود (که قصد طرفین باشد، و به‌صورت صُوری و الکی نباشد) و آن اجاره بها، به واقع بشود و مقصود بوده باشد. ولی (باید دانست که:) متاسفانه غالباً چنين نيست! و هم در ميان نيست! بلکه اصل غرض (طرفین، که مؤجر و مستأجر است) به‌ دادن است!!! . 📚 دارالسلام، (چاپ ایران نگین) شیخ محمود ، ص۸۵۲ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔵⚪️ 👈🏼👈🏼 و رضوان علیهما روایت کرده‌اند: حدثنا أحمد بن زياد بن جعفر الهمداني رضي الله عنه قال: حدثنا علي بن إبراهيم بن هاشم عن أبي الصلت الهروي قال: كان الرضا عليه‌السلام يكلم الناس بلغاتهم وكان والله أفصح الناس وأعلمهم بكل لسان ولغة فقلت له يوما: يابن رسول الله إني لاعجب من معرفتك بهذه اللغات على اختلافها! فقال: يا أبا الصلت أنا حجة الله على خلقه وما كان الله ليتخذ حجة على قوم وهو لا يعرف لغاتهم أو ما بلغك قول أمير المؤمنين عليه السلام: أوتينا فصل الخطاب؟! فهل فصل الخطاب إلا معرفة اللغات. 📝 از (رضوان الله علیه) مروی است که حضرت امام رضا علیه‌السلام با هر طایفه به زبان ایشان تکلم می‌نمود و به خدا قسم که فصیح‌تر بود از ایشان به لغت ایشان و من روزی گفتم: یا ابن رسول الله! مرا تعجب می‌آید از تکلم شما به همه زبان‌ها و لغت‌ها! پس فرمود که یا ابا الصلت! من حجت خدایم بر خلق و حق تعالی حجتی نمی‌فرستد که او را دانا به همه‌ی لغت‌ها نکرده باشد، مگر به تو نرسیده است که جدم امیر المومنین علی علیه‌السلام فرمود: «اوتینا الحکمة و فصل الخطاب»؛ یعنی حق تعالی به ما و اولاد ما کرامت فرموده است حکمت و فصل الخطاب را. مراد از «فصل الخطاب» نیست الا معرفت لغات. 📚 منابع: 1⃣ عیون اخبار الرضا علیه‌السلام، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۵۱ 2⃣ حدیقة الشيعة، مقدس اردبیلی، ج۲، ص۸۵۷ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔵⚪️ 👈🏼👈🏼 مرحوم در کتاب دارالسلام می‌فرماید: حکایت نهم: واقعه‌اي است‏ که يکي از ثقات اخيار (معتمدانِ برگزیده)، مرحوم _طاب‌ثراه_ از قول یکی از کارکنان خود نقل می‌کرد که وی گفت: در سفری در میانه‌ی راه، در حالی که سواره بودم، بر شخصِ سيد پياده‌ای عبورم افتاد. وقتی سيد مرا ديد، مانند کسی که و به‌ملاقات من شده _ با آنکه او پياده بود و من سواره بودم_ با من همراه شد و در جلو اسب من به‌راه افتاد و روانه گرديد. ◽️ وقتی اين حالت‏ (ترسیدن و تند رفتن) را در او ديدم، يقين کردم که (پول) به‌همراه دارد، وگرنه اين‌قدر از تنهارفتن ترسان و خائف نبود!! به‌علاوه آن‌که ديدم در جيب او چيزي سنگيني است که حرکت مي‌کند!! ◽️ به‌هر حال به‌جوش آمد و آن خيال در نظر من قوت گرفت، تا آنکه بر آن داشت که را محاذي آن بيچاره کردم و چنان‌که بي‌خبر من مي‌دويد، آتش دادم که آن بيچاره بيفتاد و بمرد!! ◽️ پس پياده شدم، دست به‌بغل او کردم، چيزي نديدم! دستم را به‌جيب‏ او بردم در آن بود!! او را به‌همان حال گذاشته و گذشتم. ◽️ راوي (حاج یوسف‌خان) گويد: چون اين حکايت از او شنيدم ‏و اين شقاوت در او فهميدم، دلم به‌درد آمد و از در تعجب بودم؟! آه چگونه او را فرصت و مهلت داده!! و هر وقت او را مي‌ديدم آن واقعه به‌نظر مي‌آمد و مي‌گرديد. ◽️ تا آنکه بعض (حقوق‌ماهیانه و یا سالانه) سپهدار که حوالي بود، معطل (بیکار و بی‌حاصل) شد. سپهدار آن شخص (قاتلِ سید) را با پسرش و نوکرش روانه فارس کرد (تا پول‌ها را زنده کنند و برگردند). آنان رفتند و مواجب را وصول کرده، با کردند. اما خبر رسید که پس از آن، خودش و پسرش را در میانه‌ی راه کشتند!! ◽️ نوکر او پياده خود را به حاج‌یوسف‌‌خان سپهدار رساند و وارد شد و داستان قتل وی را این‌گونه نقل کرد: در جاده‌ی ميان راه ، دره‏‌اي‌ وجود دارد که بايد مسافتي از آن را سرازير و بعد از سر بالا رفت. در ميان آن دره، است که بر لب آن کاشته شده‏ است. عادت عابرين آن است که در آن مکان غذا و قلياني صرف می‌کنند و زماني استراحت نمايند. ما هم مانند دیگران در کنار آن پياده شديم و را بر آن درخت بسته و را آويختم. پدر و پسر برهنه شده در آب رفتند و من ايستاده بودم و تماشا می‌کردم. ◽️ ناگاه ديدم که یک در بالاي دره ‏از سمت شيراز سرازير شدند که گويا به‌دنبال ما و در طلب ما بودند. من از ايشان بوي شر شنيدم، لهذا به‌زودي خود را به‌گوشه کشيده، در چاهي که در آن مکان بود خود را پنهان کردم‌. ◽️ آن دو نفر (پدر وپسر) از اعتنائي نکرده تا آن‌که آن جماعت بر ايشان وارد شده، پياده گرديدند و اسب و اسباب را تصرف نمودند. بعد از آن پسر را گرفته در حضور پدر بند از بند جدا کردند. بعد از آن پدر را مانند کردند. سپس مفاصل و اعضاي هر دو را جمع نموده، آتش افروخته و آن‌ها رو سوزانده، خاکستر و اثرش را متفرق کردند! اسب و آلات را برداشته مراجعت نمودند. هنگامی که رفتند، من از آن چاه بيرون آمدم ترسان و هراسان، به‌سمت اصفهان روانه شدم. ◽️ راوي ‏گويد: چون اين واقعه را شنيدم، مسرور شدم و دانستم که: . (یعنی اگرچه خداوند دیر عقوبت می‌کند، اما عقوبت و عذاب او سخت‌گیرانه است) ◽️ و چنان‌که وارد شده: " ". [يعني کسي که بترسد که فرصت ‏از دست او برود در کارها تعجيل مي‌نمايد]. خداوند در همه حال قادر بر انتقام و مؤاخذه است. حکمت تأخیر عقوبت خداوند، بر بندگان است. 📚 ، (چاپ ایران نگین) شیخ محمود ، ص۹۰۲، با اندکی ویرایش 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔵⚪️ سحر نوید دهد، صبح نور نزدیک است زمان غم به سر آمد، سرور نزدیک است شفق زده است ز مشرق، فروغ صبح امید دهید مژده که روز ظهور نزدیک است گذشته موسی عمران از آن سوی دریا بگو به لشکر فرعون، گور نزدیک است حجاب ها ز میان رخت بسته اند همه الا که لحظه ی فیض حضور نزدیک است رسد ز سینهء سینا ندا به اوج فلک که پای موسی عمران به طور نزدیک است چگونه از حرم یار دور افتادید!؟ برای اهل دل این راه دور نزدیک است طلایه دار عدالت ز راه می آید زوال سلطنت ظلم و زور نزدیک است ظهور یوسف زهرا قیامت کبراست یقین کنید که روز نشور نزدیک است 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🌺🌿 👈🏼 قال رسول الله صلّی‌الله‌عليه‌وآله: " مَنْ اكثَرَ الاستغفارُ جَعَل اللهُ لَهُ من كلِّ همٍّ فَرَجاً وَمِنْ كلِّ ضيقٍ مَخرَجاً ورزقُهُ من حيثُ لا يحتسِبُ". 📝 رسول‌خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: هر كس فراوان استغفار نمايد خداوند او را از هر غم و غصه‌اي رهائي مي‌بخشد و در هر تنگنائي راهي را به سويش مي‌گشايد و به او از جائي كه گمان نمي‌كند روزي می‌دهد. 📚بحارالانوار، ج۹۳، ص۲۸۴ 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
علیهماالسلام علیه‌السلام احساس می کردم که درخاک خراسانم در مِلک طِلق اهل بیتم توی ایرانم روی لبم هم ذکر یا موسی بن جعفر بود هم یا جواد العشق بود و هم رضا جانم از بس فضای صحن ها مانند مشهد بود شک کرده بودم میزبانم یا که مهمانم دنبال جسمی تازه بودم بین زائرها دنبال یک قالب برای روح عریانم درمحضر باب الحوائج حس من این است با پهلوان نَفْس پیش هفتمین خوانم دور ضریحش بود که یک لحظه حس کردم در نوکری هم شانه با موسی بن عمرانم یک بار کظم غیظ کردم تازه با سختی از آن به بعد احساس کردم من مسلمانم تا که بگردد چرخ بر وِفق مراد من باید خودم را دور این مرقد بگردانم وقتی که درهای حرم را خادمان بستند احساس کردم سیزده شب توی زندانم 🔸شاعر: 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
علیهماالسلام علیه‌السلام ⚫️⚫️ (علیهماالسلام).. پر بسته بود و وقت پریدن توان نداشت مرغی که بال داشت ولی آسمان نداشت خو کرده بود با غم زندان خود ولی دیگر توان صبر در آن آشیان نداشت  جز آه زخم‌های دهن باز کرده‌اش در چارچوب تنگ قفس هم زبان نداشت  آنقدر زخمی غل و زنجیر بود که اندازه ی کشیدن یک آه جان نداشت  زیر لگد صداش به جایی نمی‌رسید زیر لگد شکست و توان فغان نداشت با تازیانه ساخت که دشنام نشنود دیگر ولی تحمل زخم زبان نداشت  هر چند میزبان تنش تخته پاره شد هر چند روی پل بدنش سایبان نداشت  دیگر تنش اسیر سم اسب‌ها نشد دیگر سرش به خانه‌ی نیزه مکان نداشت 🔸بر زندانبان امام موسی بن جعفر علیه‌السلام لعنت 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔵⚪️ (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) 👈🏼👈🏼 آیت الله (رحمت‌الله‌علیه) که خود از آغاز تشکیل حوزه علمیه قم حضور داشتند، در سال ١٣٩٧ قمری فرمودند: مرحوم آقای ابتدا در اراک حوزه تأسیس کردند وبعد به قصد زیارت سفری به قم نمودند. در همان سفر بنا شد که در قم بمانند وهمان وقت نامه‌ای به من فرستادند که هنوز هم موجود است. در آن نامه نوشته بودند: اگر مایلید به قم بیایید، نان جوی پیدا می‌شود وبا هم می‌خوریم. من در پی نامه ایشان به قم آمدم. ▫️چندی گذشت، ماه مبارک رمضان فرا رسید. وضع مادّی روحانیون وحوزه بسیار بد بود، زیرا وجوه شرعیه به قم نمی آمد. سیدی از اهل علم برای تبلیغ رفته بود وخانواده‌اش دچار تنگدستی شده بودند. ▫️شخصی نزد من آمد وخواست که از آقای حاج شیخ عبد الکریم بخواهم که شهریه آن سید را بدهند. من جریان را به آقای حاج شیخ محمد تقی بافقی که مقسّم شهریه بود، گفتم. ▫️ایشان گفت: وجه کمی در دست است واگر بخواهیم تقسیم کنیم، به هر یک از آقایان چیز کمی مثلا دو قران می رسد. ▫️روز هفدهم ماه رمضان بود که من در حجره خود در مدرسه فیضیه خوابیده بودم در خواب دیدم که با مرحوم آقای حاج رضوان الله علیه در همان حجره - اما مقداری بزرگ‌تر - رو به قبله نشسته‌ایم ودو چراغ هم در حجره روشن است. ناگهان یک آقای محترمی را دیدم که آمد ورو به ایشان کرد وگفت: حاج میرزا مهدی! حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله) می‌فرماید: به شیخ عبد الکریم بگو: مضطرب نباش که بر اثر گریه‌های امام زمان، وجوه، به سوی حوزه قم روان شد. ▫️من از خواب، بیدار شدم، جریان خوابم را برای آقای حاج شیخ عبد الکریم نگفتم، لیکن برای مرحوم آقای حاج نقل کردم. ▫️چندی بعد دوباره بعضی نزد من آمدند که در مورد گفتن شهریه آن سید ورسیدگی به وضع خانواده اش اقدامی بشود ووضع آنان را به آقای حاج شیخ عبد الکریم برسانم. من قضیه را با آقای حاج شیخ محمد تقی بافقی طرح کردم. ایشان گفت: بیا با هم به حضور آقا حاج شیخ عبدالکریم برویم. ▫️با هم به منزل آقا رفتیم. اتفاقاََ وقتی رسیدیم که آقا می‌خواست از بیرونی به اندرون برود. ما را که دید فرمود: کاری داشتید که این جا آمدید؟ من گفتم: وضع خانواده فلان آقا که برای تبلیغ رفته، خوب نیست، شهریه او را می‌خواستم که به خانواده‌اش برسانیم. ایشان رو به آقای بافقی کرد وفرمود: شهریه او را بپردازید. ▫️آنگاه رو به من کرده، فرمود: خواب شما هم به ما رسید واز رؤیاهای صادقه است ووجوهی برای ما رسیده است. 📚 قطره‌ای از دریا، ج ٣، ص ١٣٢؛ به نقل از عنایات حضرت مهدی (ارواحنا فداه) به علما ومراجع تقلید؛ علی کریمی جهرمی؛ ص ١٠٣، با اندکی تغییر 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
صلی‌الله‌علیه‌وآله 🔵⚪️ 👈🏼👈🏼 بد نیست در این مجال، ايام اختصاص يافته به شادمانی و سرور براي مواليد و اعياد مربوط به خاندان وحی يا ايامی كه مصيبتی از شهادات حضرات در آن نيست را برشمريم : 👈🏻 از ٩ ربيع الاول تا شش جمادي الاولى ❗️به مدت ٥٧ روز❗️ 👈🏻 از ٢٠ جمادي الثاني تا رجب و شعبان و ١٨ رمضان❗️يعني ٨٨ ❗️ 👈🏻از بيست و پنج رمضان تا بيست و پنج شوال ❗️يك ماه شادمانی❗️ 👈🏻 از ٢٧ شوال تا آخر ذي القعده ❗️٣٣ روز شادمانی❗️ 👈🏻 ماه ذی الحجة همه عيد و سرور ❗️❗️خلاصه در مجموع حداقل هشت ماه فرحناك و شادمان ❓حال سوال اين است كه چگونه با سه چهار روز عزاداری برای محسن بن علی صلوات الله علیهما يك عده ، عزاداران و محبان را به توپ اتهام می بندند كه ميخواهيد همه سال را به عزاداری و سينه زنی تبديل كنيد ؟!!! 🤔انصاف و وجدان كجاست ؟!!! يا حساب و شمارش آنان ضعيف است؟ حال بیایید جشن هايمان را بشماريم : 👈🏻 ١ رجب ميلاد امام هادي عليه‌السلام 👈🏻 ٥ رجب امام باقر عليه‌السلام 👈🏻 ١٠ رجب ميلاد امام جواد عليه‌السلام 👈🏻 ١٣ رجب ميلاد مولود كعبه عليه‌السلام 👈🏻 ٢٧ رجب مبعث 👈🏻 ٣ شعبان ميلاد امام حسين عليه‌السلام 👈🏻 ٤ شعبان ميلاد امام سجاد عليه‌السلام 👈🏻 ٥ شعبان ميلاد ابالفضل عليه‌السلام 👈🏻 ١١ شعبان ميلاد علي اكبر عليه‌السلام 👈🏻 ١٥ تا ٢٥ شعبان دهه فرخنده مهدويه جشن های نيمه شعبان ميلاد صاحب الزمان عجل الله تعالى فرجه الشريف 👈🏻 ١ رمضان المبارك جشن حلول ماه مبارك رمضان 👈🏻 ١٥ رمضان المبارك ميلاد امام حسن عليه‌السلام 👈🏻 عيد فطر 👈🏻 ١ ذي القعده ميلاد حضرت معصومه سلام الله عليها تا ١١ ذي القعده ميلاد امام رضا عليه‌السلام جشن دهه كرامت 👈🏻 ١٠ ذي الحجة عيد قربان 👈🏻 ١٥ ذي الحجة ميلاد امام هادي عليه‌السلام 👈🏻 ١٨ ذي الحجة عيد غدير تا ٢٦ ذي الحجة جشن‌هاي : 👈🏻 مباهله 👈🏻 نزول انما 👈🏻 نزول هل اتي و ... 👈🏻 ده روز جشن دهه ولايت 👈🏻 ٩ ربيع الأول تا ١٤ ربيع الأول جشن‌هاي خاص شيعه 👈🏻 ۵ جمادی الاول ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها 👈🏻 بيست جمادی ولادت حضرت زهرا سلام الله عليها ✅✅ در مجموع مي‌بينيد كه قريب شصت شب يعنی دو ماه تمام ايام و ليالی جشن و سرور است. تازه اگر شام ميلادها را كه معمولا جشن ها به پاست و ميلادهای امامزادگان ، جشن‌هايی چون ازدواج حضرت زهرا سلام الله عليها و ... را بر آن دو ماه نيفزاييم؛ كه در تمام اين همه ايام و ليالي هيئات و محبين آل الله با اقامه مجالس سرور و چراغاني و مديحه خوانی و سرور به شادمانی و فرحمندی به فرح اهل البيت مشغولند. جالب آنکه برخی از این اعیاد ما، به صورت دهه برگزار می‌شود: دهه مهدويت ، دهه كرامت ، دهه جشنهای غديريه و شعبانيه و . ✔️همین آمار ها برای اهل انصاف کافیست تا دچار مغلطه در بیان ایام عزا نشوند 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 ! 👈🏼پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» فرمودند: «مَنْ‏ سَعَى‏ لِمَرِيضٍ‏ فِي حَاجَةٍ قَضَاهَا أَوْ لَمْ يَقْضِهَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْم وَلَدَتْهُ أُمُّه‏» 📝 كسي كه به دنبال برآوردن حاجت شخص بيماري برود -خواه آن حاجت روا گردد يا نگردد- همه گناهانش آمرزيده مي‌شود همانند روزي كه از مادر متولد شده است! 📚 من لا يحضره الفقيه؛ ج‏۴؛ ص۱۶ 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 ﻋَﻦِ ﺍﻟﺼﺎﺩِﻕِ علیه السلام ﻗَﺎﻝَ ﺗُﺼَﻠّﻲ ﺭَﻛْﻌَﺘَﻴْﻦِ ﻛَﻴْﻒَ ﺷِﺌْﺖَ ﺛُﻢ ﺗَﻘُﻮﻝُ: (ﺍﻟﻠﻬُﻢﱠﱠ ﺃَﺛْﺒِﺖْ ﺭَﺟَﺎﺀَﻙَ ﻓِﻲ ﻗَﻠْﺒِﻲ ﻭَ ﺍﻗْﻄَﻊْ ﺭَﺟَﺎﺀَ ﻣَﻦْ ﺳِﻮَﺍﻙَ ﻋَﻨّﻲ ﺣَﺘَّﻰ ﻟَﺎ ﺃَﺭْﺟُﻮَ ﺇِﻟﺎ ﺇِﻳّﺎﻙَ ﻭَ ﻟَﺎ ﺃَﺛِﻖَ ﺇِﻟّﺎ ﺑِﻚَ) 📝 از امام صادق علیه السلام منقول است: (جهت برآورده شدن حوائج) دو رکعت نماز (مانند نماز صبح)خوانده و سپس این دعا را بخوانید : (ﺍﻟﻠﻬُﻢﺃَﺛْﺒِﺖْ ﺭَﺟَﺎﺀَﻙَ ﻓِﻲ ﻗَﻠْﺒِﻲ ﻭَ ﺍﻗْﻄَﻊْ ﺭَﺟَﺎﺀَ ﻣَﻦْ ﺳِﻮَﺍﻙَ ﻋَﻨّﻲ ﺣَﺘَّﻰ ﻟَﺎ ﺃَﺭْﺟُﻮَ ﺇِﻟّﺎ ﺇِﻳّﺎﻙَ ﻭَ ﻟَﺎ ﺃَﺛِﻖَ ﺇِﻟّﺎ ﺑِﻚَ). 📚مستدرک الوسایل ج۶ص۲۹۵ 🌺 سعی کنیم همگیِ دوستان این نماز با فضیلت و ساده را به نیت فرج وسلامتی مولایمان بخوانیم، یقیناً حضرت عنایت ویژه خواهند نمود.. 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 | آیا میدانستید همبوشی‌ها ميگويند: صيحه آسمانی يعنی خواب‼️ 👈🏼👈🏼دقت کنید: پیروان احمد بصری می‌گویند ما الان در دوران ظهور هستیم! و برای اينكه يك مدعی دروغين بدونِ نشانه ظهور را ظاهر كنند مجبور به دروغگویی و توجيه هستند و می‌گویند صیحه یعنی خواب‼️ در ادامه به برخی از ویژگی‌های "صیحه آسمانی" از روایات خواهیم پرداخت تا کذب این ادعای پوچ بیشتر مشخص شود: 🤔صیحه با این علامات مشخص و واضح را تبدیل به خواب کرده اند، بقیه علائم ظهور را چه می‌کنند؟ باز هم توجیه؟؟ 📝 مشخصات صيحه از روايات: ١- در ماه رمضان اتفاق ميافتد ٢- با آن صيحه دوشيزگان از پس پرده بيرون آيند ٣- خفتگان بيدار شوند. ٤- بيداران به وحشت افتند. 📕غيبت نعماني باب ١٤ ص٤٠٧ ح٨ ٥- در همان سال كه صيحه زده ميشود قبل از آن در ماه رجب چهره ای در ماه نمايان شود. 📕 همان منبع حديث ١٠ ٦- صيحه آوای جبرئيل است برای مردم ٧- از آسمان است ٨- به اسم قائم است ٩-هيچ ايستاده ای نيست مگر آنكه از هول آن مينشيند. ١٠- نشسته ای نيست مگر اينكه برميخيزد. ١١- صيحه در شب جمعه است. ١٢ -پايان همان روز ابليس ندا ميدهد ١٣-بنام قائم و پدرش جبرئيل ندا ميدهد. 📕 همان منبع حديث ١٣ ١٤-اهل مشرق ومغرب همه ميشنوند. 📕همان منبع حديث١٤ ١٥-صاحب اين امر بدان صيحه شناخته ميشود 📕همان منبع حديث ١٦ ١۶- بخدا قسم اتفاق خواهد افتاد(امام صادق عليه السلام) 📕همان منبع حديث ١٩ ١۷- همه اهل زمين بدون استثناء در برابر صيحه خاصع شوند وگردن فرود آورند. 📕همان منبع حديث١٩ ۱۸- اين صيحه در قرآن اشاره شده است. 📕 همان منبع حديث ٢٣ ١۹- وقتي صدا را بشنوند مانند كسی كه پرنده بر سرش نشسته باشد مردم هاج و واج ميشوند. 📕همان منبع حديث ٢٣ ۲۰- كسی كه مومن باشد و قبل از صیحه ايمان آورده باشد، آن را نيز تصديق ميكند. 📕 همان منبع حديث ٣٢ ٢۱- بخدا قسم حق است و هر ملتی به زبان خودش ميشنود. 📕 همان منبع حديث ٥٤ یک نکته : افرادی كه جهنم ميروند يا بی‌عقل هستند يا خود را به نفهمی ميزنند. 📖 لو كنا نسمع او نعقل ما كنا فی اصحاب السعير. 〽️ پیروان احمد بصری التماس کمی مطالعه و کمی تفکر و تعقل! 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔵⚪️ | ای که حاجت ز همه می‌طلبی، دقّت کن! 👈🏼👈🏼 روزی مردی از انصار خدمت علیه‌السلام آمد تا حاجتش را عرضه کند. حضرت (قبل از اینکه او سخنش را آغاز نماید) فرمودند: «ای برادر انصاری! آبرویت را در خواهش کردنِ حضوری و رو در رو، از بین مبر و حاجتت را در نامه‌ای به من بنویس، إن‌شاءالله طوری عمل می‌کنم که تو را خوشحال و مسرور نماید.» ▫️آن مرد در نامه چنین نوشت: «ای أباعبدالله! فلانی از من پانصد دینار می‌خواهد و اصرار دارد آن را بگیرد، با او صحبت کنید که به من مهلتی بدهد.» ▫️چون امام حسین علیه‌السلام نامه را خواندند، به داخل منزل رفته و کیسه‌ای آوردند که در آن هزار دینار بود. آنگاه به وی فرمودند: «با پانصد دینار قرض خود را بپرداز و با پانصد دینار دیگر، زندگی‌ات را اداره کن؛ و به یاد داشته باش جز به نزد یکی از این سه شخص حاجت مبر: فرد «دین دار» یا «صاحب مروّت» یا «اصل و نسب دار»؛ 🌿 امّا فرد دین دار، برای حفظ دین خود هم که شده حاجتت را برآورده می‌کند؛ 🌿 و امّا صاحب مروّت، از جوانمردی خود حیا نموده و پاسخت می‌دهد؛ 🌿 و امّا شخص با اصل و نسب، می‌داند که تو آبروی خود را در بیان حاجتت فروخته‌ای، پس آبرویت را حفظ می‌کند به اینکه خواسته‌ات را برآورد.» 💠 «وَ جَاءَهُ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ يُرِيدُ أَنْ يَسْأَلَهُ حَاجَةً فَقَالَ علیه السلام يَا أَخَا الْأَنْصَارِ صُنْ وَجْهَكَ عَنْ بِذْلَةِ الْمَسْأَلَةِ وَ ارْفَعْ حَاجَتَكَ فِي رُقْعَةٍ فَإِنِّي آتٍ فِيهَا مَا سَارَّكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَكَتَبَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنَّ لِفُلَانٍ عَلَيَّ خَمْسَمِائَةِ دِينَارٍ وَ قَدْ أَلَحَّ بِي فَكَلِّمْهُ يُنْظِرْنِي إِلَى مَيْسَرَةٍ فَلَمَّا قَرَأَ الْحُسَيْنُ علیه السلام الرُّقْعَةَ دَخَلَ إِلَى مَنْزِلِهِ فَأَخْرَجَ صُرَّةً فِيهَا أَلْفُ دِينَارٍ وَ قَالَ علیه السلام لَهُ أَمَّا خَمْسُمِائَةٍ فَاقْضِ بِهَا دَيْنَكَ وَ أَمَّا خَمْسُمِائَةٍ فَاسْتَعِنْ بِهَا عَلَى دَهْرِكَ وَ لَا تَرْفَعْ حَاجَتَكَ إِلَّا إِلَى أَحَدِ ثَلَاثَةٍ إِلَى‏ ذِي دِينٍ أَوْ مُرُوَّةٍ أَوْ حَسَبٍ فَأَمَّا ذُو الدِّينِ فَيَصُونُ دِينَهُ وَ أَمَّا ذُو الْمُرُوَّةِ فَإِنَّهُ يَسْتَحْيِي لِمُرُوَّتِهِ وَ أَمَّا ذُو الْحَسَبِ فَيَعْلَمُ أَنَّكَ لَمْ تُكْرِمْ وَجْهَكَ أَنْ تَبْذُلَهُ لَهُ فِي حَاجَتِكَ فَهُوَ يَصُونُ وَجْهَكَ أَنْ يَرُدَّكَ بِغَيْرِ قَضَاءِ حَاجَتِكَ.» 📚 بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۸ 🌺 امروز، ولادت قمر بنی‌هاشم حضرت اباالفضل العباس علیه‌السلام است؛ آن مولایی که هر سه شرط طلب حاجت را در اعلا مرتبه‌ی آن دارا بوده و علاوه بر آن، به باب الحوائج هم معروف و مشهور هستند؛ حاجتمندان این شب و روز فرخنده را مغتنم بشمارند. 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
12 🔷🔶 | شناختِ دورانِ سختِ امامِ سجاد علیه‌السلام.. 👈🏼👈🏼 گويد: بر ، وارد شدم و گفتم: سلام بر شما باد چگونه صبح کرديد خدا بر شما رحمت آورد؟ 🔻حضرت فرمودند: اَنْتَ تَزْعَمٌ أنَّکَ لَنا شیعَةٌ وَ اَنْتَ لاتَعْرِفُ صَباحَنا وَ مَساءَنا؟! اَصْبَحْتُ فى قَوْمِنا بِمَنْزِلَةِ بِنَى إِسْرائیلَ فى آلِ فِرْعَونَ یُذَّبِحُونَ الاَْبْناءَ وَیَسْتَحیُونَ النِساءَ. وَ اَصْبَحَ خَیْرُ الْبَریَّةِ بَعْدَ نَبیِّها صلّی الله علیه و آله یُلْعَنُ عَلَى المَنابِرِ، وَ یُعْطَى الْفَضْلُ وَ الاَْمْوالُ عَلى شَتْمِهِ. وَ اَصْبَحَ مَنْ یُحِبُّنا مَنْقُوصا بِحَقِّهِ عَلى حُبِّهِ اِیّانا وَ اَصْبَحَتْ قُرَیْشُ تَفَضَّلَ عَلى جَمیعِ الْعَرَبِ بِاَنَّ مُحَمَّدا صلّی الله علیه و آله مِنْهُمْ یَطْلُبُونَ بِحَقِّنا وَ لایَعْرِفُونَ لَنا حَقّا، اُدْخُلْ فَهذا صَباحُنا وَ مَساءُنا. 📝 تو خیال مى‏‌کنى شیعه مایی و از شب و روز ما خبر ندارى؟ روزگار ما چنان است که همانند قوم بنى‌اسرائیل در اسارت فرعون ـ مردان ما را مى‌‏کشند و زنان ما را (بى‌سرپرست) رها مى‏‌کنند، ـ (در این روزگار) بر بهترین انسان‌ها بعد از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله - در منبرها لعنت نثار مى ‌شود و براى ناسزاگوئى به او حقوق و پاداش عطا مى‏‌شود، دوستان ما به خاطر محبت شان نسبت به ما از حق و مقام شان کاسته مى‏‌شود قریش به دلیل انتساب‌شان به پیامبر بر تمامى عرب برترى مى‏‌فروشد و حق ما را مى‌طلبد اما خود براى ما حقى نمى‏‌شناسد (و به آن تسلیم نمى‌‏شود) آرى بیا و ببین که شب و روز ما چگونه است. 📚بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۷۶، ص۱۶ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 | ای که حاجت ز همه می‌طلبی، دقّت کن! 👈🏼👈🏼 روزی مردی از انصار خدمت علیه‌السلام آمد تا حاجتش را عرضه کند. حضرت (قبل از اینکه او سخنش را آغاز نماید) فرمودند: «ای برادر انصاری! آبرویت را در خواهش کردنِ حضوری و رو در رو، از بین مبر و حاجتت را در نامه‌ای به من بنویس، إن‌شاءالله طوری عمل می‌کنم که تو را خوشحال و مسرور نماید.» ▫️آن مرد در نامه چنین نوشت: «ای أباعبدالله! فلانی از من پانصد دینار می‌خواهد و اصرار دارد آن را بگیرد، با او صحبت کنید که به من مهلتی بدهد.» ▫️چون امام حسین علیه‌السلام نامه را خواندند، به داخل منزل رفته و کیسه‌ای آوردند که در آن هزار دینار بود. آنگاه به وی فرمودند: «با پانصد دینار قرض خود را بپرداز و با پانصد دینار دیگر، زندگی‌ات را اداره کن؛ و به یاد داشته باش جز به نزد یکی از این سه شخص حاجت مبر: فرد «دین دار» یا «صاحب مروّت» یا «اصل و نسب دار»؛ 🌿 امّا فرد دین دار، برای حفظ دین خود هم که شده حاجتت را برآورده می‌کند؛ 🌿 و امّا صاحب مروّت، از جوانمردی خود حیا نموده و پاسخت می‌دهد؛ 🌿 و امّا شخص با اصل و نسب، می‌داند که تو آبروی خود را در بیان حاجتت فروخته‌ای، پس آبرویت را حفظ می‌کند به اینکه خواسته‌ات را برآورد.» 💠 «وَ جَاءَهُ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ يُرِيدُ أَنْ يَسْأَلَهُ حَاجَةً فَقَالَ علیه السلام يَا أَخَا الْأَنْصَارِ صُنْ وَجْهَكَ عَنْ بِذْلَةِ الْمَسْأَلَةِ وَ ارْفَعْ حَاجَتَكَ فِي رُقْعَةٍ فَإِنِّي آتٍ فِيهَا مَا سَارَّكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَكَتَبَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنَّ لِفُلَانٍ عَلَيَّ خَمْسَمِائَةِ دِينَارٍ وَ قَدْ أَلَحَّ بِي فَكَلِّمْهُ يُنْظِرْنِي إِلَى مَيْسَرَةٍ فَلَمَّا قَرَأَ الْحُسَيْنُ علیه السلام الرُّقْعَةَ دَخَلَ إِلَى مَنْزِلِهِ فَأَخْرَجَ صُرَّةً فِيهَا أَلْفُ دِينَارٍ وَ قَالَ علیه السلام لَهُ أَمَّا خَمْسُمِائَةٍ فَاقْضِ بِهَا دَيْنَكَ وَ أَمَّا خَمْسُمِائَةٍ فَاسْتَعِنْ بِهَا عَلَى دَهْرِكَ وَ لَا تَرْفَعْ حَاجَتَكَ إِلَّا إِلَى أَحَدِ ثَلَاثَةٍ إِلَى‏ ذِي دِينٍ أَوْ مُرُوَّةٍ أَوْ حَسَبٍ فَأَمَّا ذُو الدِّينِ فَيَصُونُ دِينَهُ وَ أَمَّا ذُو الْمُرُوَّةِ فَإِنَّهُ يَسْتَحْيِي لِمُرُوَّتِهِ وَ أَمَّا ذُو الْحَسَبِ فَيَعْلَمُ أَنَّكَ لَمْ تُكْرِمْ وَجْهَكَ أَنْ تَبْذُلَهُ لَهُ فِي حَاجَتِكَ فَهُوَ يَصُونُ وَجْهَكَ أَنْ يَرُدَّكَ بِغَيْرِ قَضَاءِ حَاجَتِكَ.» 📚 بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۸ 🌺 امروز، ولادت قمر بنی‌هاشم حضرت اباالفضل العباس علیه‌السلام است؛ آن مولایی که هر سه شرط طلب حاجت را در اعلا مرتبه‌ی آن دارا بوده و علاوه بر آن، به باب الحوائج هم معروف و مشهور هستند؛ حاجتمندان این شب و روز فرخنده را مغتنم بشمارند. 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 رُخش سبزه ست و مویش مشکی و لب: قرمز اُخرا کأنّ المصطفی قد عادَ یـولَد مرّةً أخری یـقـین روح مـحمـد رفـته در جسم علی اکبر اگـر مـا می پذیرفـتیم مفهوم تناسخ را هزاران خسرو و فرهاد و یوسف، می شود مجنون همینکه زادۀ لیلا هویدا می کند رخ را سپاه شـمرِکافرکیش، مات جلوه ی حُسنش سوار اسب خود، وقتی نمـایان می کند رخ را به جُرم چهره اش شد کشته یا اسمش؟ نمی دانم نمی فهمیم علت را ... نمی یابیم پاسخ را عطش، آتش شد اما با لب بابا گلستان شد چنانـکه آتش نمرود، ابراهیم تارخ را 🔸شاعر: 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: اسْكُنُوا مَا سَكَنَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أَيْ لَا تَخْرُجُوا عَلَى أَحَدٍ فَإِنَّ أَمْرَكُمْ لَيْسَ بِهِ خَفَاءٌ أَلَا إِنَّهَا آيَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَيْسَتْ مِنَ النَّاسِ أَلَا إِنَّهَا أَضْوَأُ مِنَ الشَّمْسِ لَا تَخْفَى عَلَى بَرٍّ وَ لَا فَاجِرٍ أَ تَعْرِفُونَ الصُّبْحَ فَإِنَّهَا كَالصُّبْحِ لَيْسَ بِهِ خَفَاءٌ. 📝 امام باقر علیه السلام فرمود: آرام و بی‌حرکت باشید مادامی که آسمان و زمین آرام است (صیحه در آسمان و خسف در زمین واقع نشده)، یعنی بر احدی خروج نکنید زیرا که در کارِ شما پوشیدگی نیست. آگاه باشید که آن آیه و نشانه‌ای از جانب خدای -عزّ و جلّ- است نه از جانب مردم. همانا [موعدِ] آن از [نور] خورشید روشن‌تر است که بر نیکوکار و بدکار مخفی نمی‌ماند. آیا نور صبح را تشخیص می‌دهید؟ پس آن مانند [روشنایی] صبح است که پوشیدگی و ناپیدایی در آن نیست. 📚 منابع: 1⃣ الغيبة (للنعماني)، ص۲۰۹ 2⃣ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۵۲، ص۱۴۰ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
دیشب از عشق چشمِ من تر بود عاشقی حرفِ ما و دلبر بود دلِ گُم گشته ام مرا می بُرد دلم از كودكی كبوتر بود تا سرِ كوچه ی خدا رفتم كه پُر از چشمه هایِ كوثر بود چشمِ من بود و دامنِ ساقی دستِ من بود و لطفِ ساغر بود من زِ هوش و دلم زِ دستم رفت كارِ پیمانه های آخر بود كارِ دل، كارِ عشق دست تو اند هم خدا ، هم حسین مَستِ تو اند باز كُن چشمِ عالم آرا را خیره كن چشم هایِ دنیا را نخوری چشم ای تو چشمِ حسین بس كه چشمت ربوده دل ها را نوه یِ ارشدِ امیرِ عرب می دهی عطرِ نامِ زهرا را ای علمدارِ دومِ این قوم می بَری رونقِ مسیحا را آرزویِ حرا دو ركعتِ توست تا ببیند دوباره طاها را صخره ای موج را به هم كوبید رویِ دوشش گرفت دریا را پَرِ سجاده هایِ مادرِ تو می بَرد دودمانِ لیلا را سیبِ سرخی و زاده ی ارباب یوسفِ خانواده ی ارباب جلوه ای كُن به رسمِ دلبریت تا بریزیم سر به سَروَریت درِ بازارِ بَردگان وا شد یوسف آمد برایِ نوكریت كعبه اُفتاده است دُنبالت با خیالِ رُخِ پیَمبریت تو علی هستی و علی مانده ماتِ اعجازِ تیغِ حیدریت چقدر مثلِ فاطمه هستی به فدایِ شكوهِ كوثریت آمدی عشق در به در شده است امشب ارباب ما پدر شده است  شاه زاده امیرِ میدان ها مثلِ عباس مردِ طوفان ها نفس دشت ها بُریده زِ تو تند بادِ شگفتِ جولان ها كوه ها خاكِ پایِ تن تنه ات شاه بیتِ لبِ رجز خوان ها به علی رفته ای در اوجِ نَبَرد می زنی خنده بر پریشان ها زَهره ها را دریده ای یعنی هیچ كس نیست بین میدان ها از امیران كربلا هستی چقدر شكل مرتضی هستی گره ای تا زدی دو اَبرو را به هم آمیختی تو شش سو را همگی قبرِ خویش را كَندَند تا كه دیدند تیغ و بازو را تیغ رقصید و آسمان بشنید ضربه ات را صدایِ هوهو را طپشِ قلبِ خیمه ها آمد تا گشودی سپاهِ گیسو را آمدی تا پس از عمو گیری پایِ محمل ركابِ بانو را از مِیِ عشق باده ای داریم وَه چه ارباب زاده ای داریم روشنی هایِ آسمانِ حسین ای نشانیِ بی نشانِ حسین رویِ چشمِ تو اَبروانِ پدر رویِ دوشِ تو گیسوانِ حسین آه! داوود حضرتِ ارباب ای اذان گویِ كاروانِ حسین بعد آوای دلنشینِ تو بود نوبتِ گفتنِ اذانِ حسین قُوَّتِ زانوان بابایی ای مسیحاترین جوانِ حسین مادرت هیچ ، بین بُهتِ حرم رَفتَنَت می بَرَد توانِ حسین از نگاهت عزیزِ زهرا سوخت رفتی از رفتنِ تو لیلا سوخت 🔸شاعر: 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 علامه می‌نویسد: في رياض العلماء: العالم الفاضل العلامة الفهامة الثقة الجليل الزاهد العابد الورع العظيم القدر وله قدس سره ميل إلى مذهب الصوفية وتفوه به بعض مؤلفاته انتهى. وفي لؤلؤة البحرين: فاضل عالم فقيه مجتهد زاهد عابد ورع تقي نقي الا أن له ميلا إلى مذهب الصوفية بل تفوه في بعض مصنفاته انتهى. 🔸وفي تكملة الرجال للشيخ عبد النبي الكاظمي نزيل جبل عامل الذي هو بمنزلة الحاشية لنقد الرجال: قال المجلسي فيما علقه بخطه على الكتاب: الشيخ العالم الزاهد أبو العباس أحمد بن فهد الحلي يروي عن الشيخ أبي الحسن علي بن الخازن تلميذ الشهيد السعيد محمد بن مكي وكان زاهدا مرتاضا عابدا يميل إلى التصوف وقد ناظر في زمان ميرزا اسبند التركماني والي العراق جماعة ممن يخالفه في المذهب واعجزهم فصار ذلك سببا لتشيع الوالي وزين الخطبة والسكة بأسماء الأئمة المعصومين علیهم السلام انتهى. 🔸وفي مجالس المؤمنين نحوه قال: الشيخ الزاهد أبو العباس أحمد بن فهد الحلي تلميذ الشيخ الفاضل أبو الحسن علي بن الخازن الحائري الذي هو تلميذ الشيخ السعيد محمد بن مكي كان صوفيا مرتاضا صاحب ذوق وحال وله مجادلات ومناظرات كثيرة مع المخالفين له في العقيدة وفي زمان الميرزا اسبند التركماني الذي كان واليا على عراق العرب تصدى لاثبات مذهبه وابطال مذهب غيره في مجالس الميرزا المذكور فغلب جميع علماء العراق الذين كان غالبهم في ذلك المجلس وهم على خلاف رأيه فانتقل الميرزا المذكور إلى مذهبه وجعل السكة والخطبة باسم أمير المؤمنين وأولاده الأئمة الأحد عشر علیهم السلام. 🔸وقال المجلسي في تتمة كلامه السابق يروى أنه رأى في الطيف أمير المؤمنين علیه السلام آخذا بيد السيد المرتضى رضي الله عنه في الروضة المطهرة الغروية يتماشيان وثيابهما من الحرير الأخضر فتقدم الشيخ أحمد بن فهد وسلم عليهما فأجاباه فقال السيد له اهلا بناصرنا أهل البيت، ثم سأله السيد عن تصانيفه فلما ذكرها له قال السيد صنف كتابا مشتملا على تحرير المسائل وتسهيل الطرق والدلائل واجعل مفتتح ذلك الكتاب بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله المقدس بكماله عن مشابهة المخلوقات، فلما انتبه الشيخ شرع في تصنيف كتاب التحرير وافتتحه بما ذكره السيد انتهى. 1⃣خاتمة المستدرك ج۲ ص۲۹۳ 2⃣تكمله أمل الآمل ج۲ ص۱۳۶ 3⃣تعليقة أمل الآمل ج۱ ص۹۵ 4⃣طرائف المقال ج٢ ص۴۲۳ 5⃣تنقيح المقال ج۸ ص۴۹ 📗أعيان الشيعة ج۳ ص۱۴۷ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🌼🍃 1⃣ ابو محمد هاشمى حسینى، یکى از ائمه شیعه است که آن‌ها اعتقاد به عصمت آنان دارند و به او حسن عسکرى مى‌گویند، چون در سامرا ساکن بوده و به سامرا عسکر مى‌گویند. او (امام عسکری) پدر همان کسى است که رافضه منتظر او هستند... اما فرزندش م ح م د بن الحسن که رافضى‌ها او را قائم، خلف و حجت مى‌نامند، در سال ۲۵۸ به دنیا آمده است. برخى گفته‌اند که در سال ۲۵۶ به دنیا آمده. ✅ أبو محمد الهاشمی الحسینی أحد أئمة الشیعة الذین تدعی الشیعة عصمتهم . ویقال له الحسن العسکری لکونه سکن سامراء ، فإنها یقال لها العسکر . وهو والد منتظر الرافضة...وأما ابنه محمد بن الحسن الذی یدعوه الرافضة القائم الخلف الحجة ، فولد سنة ثمان وخمسین ، وقیل : سنة ست وخمسین) 📚تاریخ الاسلام، شمس‌الدین‌ذهبى، ج۱۹ ص۱۱۳ 2⃣ حجت منتظر م ح م د بن الحسن العسکرى دوازدهمین امام از ائمه دوازدگانه شیعه است .آن حضرت در نیمه شعبان سال ۲۵۵ه به دنیا آمده است. ✅ الحجة المنتظر ثانی عشر الأیمة الأثنی عشر... ولد نصف شعبان سنة خمس وخمسین 📚 الوافی بالوفیات، صلاح‌الدین صفدى، ج۲ ص۲۴۹ 3⃣ امام عسکری پدر م ح م د منتظر و صاحب سرداب است. م ح م د منتظر، امام دوازهم بنابر اعتقاد شیعیان است که به او قائم ، مهدی و حجت می‌گویند . او در سال ۲۵۵ به دنیا آمده است. ✅ والحسن العسکری المذکور، هو والد محمد المنتظر، صاحب السرداب، ومحمد المنتظر المذکور هو ثانی عشر الأئمة الاثنی عشر، على رأى الإِمامیة، ویقال له القائم، والمهدی، والحجة. وولد المنتظر المذکور، فی سنة خمس وخمسین ومائتین. 📚 المختصر فی أخبار البشر (أبوالفداء) ج۲ ص۴۵ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 عَنْ أَبِي عَبْدالله علیه‌السلام قَالَ: نَحْنُ أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا كُلُّ بِرٍّ فَمِنَ الْبِرِّ التَّوْحِيدُ وَ الصَّلَاةُ وَ الصِّيَامُ وَ كَظْمُ الْغَيْظِ وَ الْعَفْوُ عَنِ الْمُسِي‏ءِ وَ رَحْمَةُ الْفَقِيرِ وَ تَعَهُّدُ الْجَارِ وَ الْإِقْرَارُ بِالْفَضْلِ لِأَهْلِهِ وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ كُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ كُلُّ قَبِيحٍ وَ فَاحِشَةٍ فَمِنْهُمُ الْكَذِبُ وَ الْبُخْلُ وَ النَّمِيمَةُ وَ الْقَطِيعَةُ وَ أَكْلُ الرِّبَا وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ بِغَيْرِ حَقِّهِ وَ تَعَدِّي الْحُدُودِ الَّتِي أَمَرَ اللَّهُ وَ رُكُوبُ الْفَوَاحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الزِّنَا وَ السَّرِقَةُ وَ كُلُّ مَا وَافَقَ ذَلِكَ مِنَ الْقَبِيحِ فَكَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مَعَنَا وَ هُوَ مُتَعَلِّقٌ بِفُرُوعِ غَيْرِنَا. 📝 امام صادق علیه‌السلام فرمود: ما (اهل بیت) اصل و ریشه‌ی هر خیری هستیم و همه‌ی نیکی‌ها از شاخه‌های وجود ماست. که از جمله این نیکی‌ها توحید است و نماز و روزه و فرو بردنِ خشم و گذشت از بدکار و مهربانی با مستمند و تفقد از همسایه و اقرار به فضیلتِ اهل فضل. ◽️ و دشمنان ما اصل و ریشه‌ی هر بدی هستند و همه‌ی قبایح و زشتی‌ها از شاخه‌های وجود آنان است. و از جمله این امور دروغ است و بخل و سخن‌چینی و بریدن از خویشاوندان و رباخواری و خوردنِ مال یتیم به ناحق و تجاوز از حدودی که خداوند به آن امر فرموده و ارتکاب زشت‌کاری‌های ظاهری و باطنی، و زنا و دزدی و هر چیز قبیح که مانند اینهاست. لذا دروغ می‌گوید آن که می‌پندارد با ماست در حالی که به شاخه‌های غیرِ ما آویخته است. 📚 منابع: 1⃣ الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۸ ص۲۴۲ 2⃣ بحارالأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۴، ص۳۰۳ 🌿 این روایت شریف علاوه بر اینکه تذکری است برای محبین اهل‌بیت -علیهم‌السلام- که اصل و فرعِ ولایت (محبت و اقرار، و عمل به دستورات) ایشان را باید با هم داشت و اینها از یکدیگر جدا شدنی نیست، جوابی است به کسانی که اهل شرک و کفر را صاحب خصائل نیک، و نیکوکاری را جدای از دین و مذهب، و رهبران الهی می‌پندارند. 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
از این به بعد و بعد از این دنیا علی دارد دنیا علی دارد نه ، دنیاها علی دارد هم آسمان اول خاکی نشین ما هم آسمان هفتم بالا علی دارد رو کرد پیغمبر به سمت مردم و فرمود ای اهل عالم مصطفی حالا علی دارد عشاق محتاجند اینکه مال هم باشند آقام زهرا دارد و زهرا علی دارد آتش نمیگیرد گلستان وجودش را هر آن کسی که یا علی و یا علی دارد غیر از دلم من هیچ چیزی را نمی‌خواهم گر چه ندارد هیچ چیز اما علی دارد سوگند بر نام علی که شیعه در محشر هرگز گرفتاری ندارد تا علی دارد در هر زمان پیغمبری که بین راه افتاد مهر علی ابن ابیطالب نجاتش داد این کیست که دارد پُر از پَر میکند ما را در صحن ایوانش کبوتر میکند ما را این کیست که مهرش حلال نطفه‌های ماست با مهر خود پاک و مطهر میکند ما را این کیست که در مسجد هر جمعهٴ کوفه دارد برای خویش منبر میکند ما را نهج البلاغه می‌شود بالای منبرها پایین منبرهاش دفتر میکند ما را این کیست که با حرفهای آسمانی‌اش مقداد و سلمان و ابوذر میکند ما را یک روز می‌آید که با چشمان دلتنگش همسایهٴ زهرای اطهر میکند ما را دورش نمی‌اندازد آنرا که مقیمش شد خواجه اگر مولاست ، قنبر میکند ما را ما شیعهٴ دور و بر مرد نجف هستیم ما خاک پای قنبر مرد نجف هستیم با نام تو در ناتوانی‌ام توانی هست در پیری‌ام با مهر تو میل جوانی هست روح تنزّل کرده‌ات اینقدر بالا بود آیا برای اوج تو اصلا مکانی هست در کعبه و در خانهٴ پیغمبر و در عرش هر جا که رفتم دیدم از بالت نشانی هست بالا و پایین رفتن تیغت شهیدم کرد ابروی تو هر جا که باشد کشتگانی هست میل یتیم کوفه بودن میکنم امشب هر جا یتیمی هست دست مهربانی هست /علی اکبر لطیفیان 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
[داستان دوم] 🔷🔶 ل_خور_بود 👈🏼👈🏼 روایت کرده آن را درکتاب از شیخ اجل، تقی صالح رحمه الله از والد ماجد، فاضل کامل، عالم عادلِ خود معروف به که از اجله اصحاب به بحرالعلوم بود ومعروف بمقامات وکرامات، که او نقل کرد از شخصی ازصلحای نجف اشرف که اوگفت: من در وقتی که قریب بمغرب بود در وادی السلام بودم واراده آن داشتم که داخل نجف شوم. ناگاه دیدم که جماعتی براسب‌های خوب سواره می‌آیند ودر پیش روی ایشان سواری بود در نهایت حسن جمال وجلال که براسبی عربی نجیب سوار بود. چون بمن رسیدند ونظر کردم، یکی از ایشان را "سید صادق فهّام" که از اکابر علمای آن زمان بود دانستم ودیگری را "شیخ محسن" برادر "شیخ جعفرِ" معروف، گمان کردم. ◽️پس نزدیک رفته برآن دو نفر سلام کردم ونام ایشان را ذکر نمودم. ایشان جواب سلام مرا دادند وگفتند که: یافلان، ما آن دو نفری که نام آنها را ذکر نمودی نیستیم بلکه ما واین جماعت از ملائک هستیم، مگر آن یک نفر سوار که درجلو ما میرود؛ زیرا که او روح مردی است صالح از اهل اهواز یا حویزه که مأموریم به استقبال او وهمراهی او تا این مکان. تو هم باما بیا. ◽️پس چون من با ایشان روانه شدم وقدری راه با ایشان رفتم ناگاه خود را درمکانی فسیح ووسیع دیدم که از آن خوش هواتر ووسیع فضاتر ندیدم. ◽️پس آن ملائکه از اسب‌های خود پیاده شدند ویکی ازایشان جلو آن شخص اهوازی یا حویزاوی را گرفته، پیاده کرد اورا درمکانی که آن را بفرش‌های ملوکانه نفیسه مفروش کرده بودند. در بالای آن، فرش‌هایی از حریر وسندس واستبرق گوناگون بهشتی انداخته بودند. دربالای آنها توشک‌های مختلفه ونمارق مصفوفه وزرابی مبثوثه وپشتی‌ها و مخده‌های متعدده گذاشته بودند وآن مجلس را به انواع طیب واقسام عطریات، از مشک وکافور وعبیر وعنبر ونحو آنها خوشبو ومعطر نموده بودند ومجمرهای عود وغیر آن در آن چیده بوده ودراطراف آن مجلس مشعل‌ها برپا شد وقندیلها وچهل چراغها درسقف آن آویخته شده واقسام مزینات وانواع مفرحات که مجالس ومحافل را شاید وباید، درآنجا بکار برده بودند. ◽️پس روح آن مرد اهوازی یا حویزاوی را بانهایت اعزاز واکرام درصدر آن مجلس نشانیده، مرحبا گفتند وبه انواع تحیات وتهنیات اورا سرافراز نمودند. پس خوانی ملوکانه مشتمل برانواع میوه‌جات لطیفه حاضر کرده وسفره شاهانه پهن کردند. پس آن شخص شروع در اکل نمود ومرا هم بر آن امر فرمود و اکل نمودم. پس به سوی من نظر افکنده وگفت که: ای مرد صالح، چه می‌بینی؟ گفتم: درجه بلند وعطایی عظیم از خداوند کریم درحق تومشاهده مینمایم. گفت: آیا می‌دانی که باعث انکشاف این امر ازبرای توچه بود که این امور غریبه واوضاع عجیبه را مشاهده کردی باآنکه عادت بر ابراز این راز، جاری نگردیده؟ گفتم: نمی‌دانم، باعث چه بوده! گفت: باعثِ بر این، آن است که پدر تو از من مقدار دو من گندم طلبکار بود وچون خدا میخواست که درجه مرا بلند کند ونعمت خود را برمن تمام نماید بطوری که ازآن چیزی باقی نماند، روح مرا دراین نشئه به تو نمود تاآنکه برائت ذمه ازحق تو حاصل کنم بآنکه مرا بریءالذمه نمایی یا آنکه حق خود رااز من اخذ وقبض نمایی. هریک از این دوامر راکه بخواهی، اختیار کنی. ◽️چون این کلام راازاو شنیدم گفتم: بلکه من حق خود را میخواهم. چون این بگفتم یکی از آن ملائکه گفت: عبای خود را پهن کن. من عبا را پهن کردم وچنان گمان کردم که او از طرف دیگر گندم درعبای من میریزد. تا آنکه گفت عبای خود را جمع کن که حقّت به تو رسید. چون آن را جمع کردم ودیگربار نظر نمودم ازآن جماعت وآن نشائه واوضاع غریبه دیگر چیزی ندیدم مگرآن که عبای خود را پرازگندم دیدم. ◽️پس آن را برپشت خود گرفته روانه بخانه ومنزل خود در شهر نجف شدم وآن گندم را درمحلی ضبط نموده مدتها از آن طحن وطبخ مینمودیم وکماکان بر مقدار خود باقی بود تاآن که سرّ آن شایع وامر آن فاش گردید. دیگراز آن چیزی ندیدم. ♻️بعداز آن، فاضل مذکور میگوید: شیخ جواد مزبور از والدماجد خود نقل کرده که آن شخص اهوازی یا حویزاوی ازجمله علمای اعلام یا سادات عظام نبود بلکه مردی بوداز عوام شیعه که محبت شدید وموالات اکیدی با اهلبیت نبوت علیهم‌السلام داشت، ومردی بود کاسب که درکسب خود از وجه حلال اهتمام مینمود وزاید از معیشت سال خود راصرف خیرات ومبرات وتعزیه جناب خامس آل عبا سیدالشهداء علیه‌السلام می نمود، ودرایام عاشورا به اطعام حاضرین مجلس مصیبت وباکین وانفاق بر قرّاء تعزیه واحسان به ایشان، ومعاشرت مینمود خدمات اهل آن مجلس رااز آب دادن وقهوه وقلیان وکفش برداشتن وشربت دادن ونحو آن هنیئاً له ثم هنیئاً له. 📚 دارالسلام، شیخ محمود میثمی عراقی، ص۶۶۲-۶۶۱ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼فرمایشات آیت الله : ◽️ ظاهرا از مرحوم علاّمه‌ي مجلسي اوّل ـ محمّدتقي مجلسي (رضوان‌الله‌علیه) ـ نقل شده: در يكي از شب ‌هاي ماه مبارك رمضان در اصفهان رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) را در خواب ديدم. بيابان وسيعي را ديدم و تنها يك حجره در وسط صحرا بود و همه به سوي آن حجره مي‌ رفتند. من هم به سوي حجره رفتم و به آن رسيدم، پرسيدم: اين حجره مال كيست؟ گفتند: مال رسول خداست.وارد شدم و ديدم آن حضرت دَم در نشسته‌اند و به سؤالات مردم پاسخ مي‌دهند. ◽️ من هم سلام كردم و پاهاي ايشان را بوسيدم و مقابل ايشان ايستادم.عرض كردم: يا رسول الله! يك دعايي كه قبل از نماز از شما به ما رسيده و آن دعا اين است:(اَللّهُمَّ اِنِّي اُقَدِّمُ اِلَيْكَ مُحَمَّداً بَيْنَ يَدَي حاجَتِي وَ صَلاتِي وَ اَتَوَجَّهُ بِهِ اِلَيْكَ...).كه در اين دعا فقط نام شما آمده است كه تنها رسول اكرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) را شفيع قرار مي ‌دهيم و من دوست دارم اسم علي(علیهم السلام )را اضافه كنم ولي مي‌ترسم تشريع باشد،آيا اين كار را بكنم يا خير؟ ◽️ رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) دو انگشت سبّابه را كنار هم گذاشت و فرمود: (ذِكْري وَ ذِكْرُ عَلِيٍّ كَهاتَيْنِ كُلَّما ذَكَرْتَ اسْمِي فَاذْكُرِ اسْمَهُ) (من و علي مانند اين دو انگشت هستيم،با هم برابر،وقتي اسم من را بردي اسم او را هم بياور). ◽️ من از خواب بيدار شدم و آن را براي استادم نقل كردم. استادم گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به علي(علیه السلام) فرمود:(اِنّي سَئَلْتُ اللهَ عَزَّوَجَلَّ اَنْ تُذْكَرَ حَيْثُ اُذْكَرُ).(از خدا خواسته‌ام هر جا نام من برده شود، نام تو هم برده شود {و خدا هم اجابت فرموده است}).يعني هر جا مجلسي به نام پيغمبر(صلی الله علیه وآله) منعقد مي‌ شود، اسم علي(علیه السلام) بايد كنار آن باشد تا شناخته شود.رسالت رسول(صلی الله علیه و آله) بايد با ولايت علي(علیه السلام) باشد و الاّ به حكم قرآن رسالت لغو خواهد شد. ◽️ لذا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: من در طبقات مختلف آسمان اسم علي(علیه‌السلام) را ديدم،حتي در عرش اعلي كه جبرئيل حقّ ورود ندارد صداي علي(علیه السلام) به گوشم مي‌ رسيد.گفتم خدايا! تو با من صحبت مي ‌كني يا علي با من صحبت مي ‌كند؟ فرمود: من صحبت مي ‌كنم ولي چون ديدم در زواياي قلب تو عشق علي(علیه السلام) هست و علي نزد تو محبوب ‌تر از همه است، خواستم صداي علي به گوش تو برسد تا قلب تو آرامش پيدا كند. ◽️ ما بايد اين عقيده را حفظ كنيم.از خدا مي‌خواهيم محبّت علي و ولايتش را در جان ما راسخ و ثابت گرداند.در دنيا،برزخ و محشر دست ما را از دامن علي(علیه السلام) جدا نسازد كه:(اَلْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ مَعَ الْحَقّ يَدُورُ الحَقُّ مَعَ عَليّ كَيْفَ ما دار).(حق بر محور علي(علیه السلام) مي‌ چرخد و علي بر محور حق؛ هرگونه كه علي بچرخد حق همانگونه مي‌چرخد). 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @safirehedayaat
🔵⚪️ .. (از منابع عامه) 👈🏼👈🏼 در بسند صحیح می‌نویسد: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِسْرَائِیلَ قَالَ: رَأَیْتُ فِی كِتَابِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَنْبَلٍ رَحِمَهُ اللَّهُ بِخَطِّ یَدِهِ: نا أَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ قثنا الرَّبِیعُ بْنُ مُنْذِرٍ، عَنْ أَبِیهِ قَالَ: كَانَ حُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ یَقُولُ: مَنْ دَمَعَتَا عَیْنَاهُ فِینَا دَمْعَةً، أَوْ قَطَرَتْ عَیْنَاهُ فِینَا قَطْرَةً، أَثْوَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ الْجَنَّةَ. 📝 احمد بن اسرائیل می‌گوید: در كتاب احمد بن محمد بن حنبل با دست خط خودش دیدم كه اسود بن عامر (ابوعبدالرحمن) از ربیع بن منذر نقل كرد كه پدرش گفته: حسین بن علی (علیهماالسلام) همیشه میفرمود: هر كس چشمانش برای ما پر اشك شود و یا یك قطره اشك برای ما بریزد خداوند او را در بهشت جای خواهد داد. 📚 فضائل الصحابة، ج۲، ص۶۷۵ ، ح ۱۱۵۴، ناشر: مؤسسةالرسالة، بیروت 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar