#تفسیر_قرآن
تفسیر سوره #همزه دوشنبه۱۷ دیماه در مسجد حضرت اباالفضل (ع) نبش شاهد۵۷ ایراد گردید.
🔰سوره همزه
🔅سوره مبارکه همزه از مجموعه سوری است که قبل از هجرت بر پیغمبر نازل شده است به همین خاطر در شمار سور مکی محسوب میشود.
🔅 سوره همزه به لحاظ متن کوتاه است اما مطلب بسیار #بلند و #عمیقی در آن نهفته است که #زیر_بنایی و #بنیادی است.
♻️ موضوع سوره:
با توجه به مکی بودن آن آیاتی است که کوتاه و کوبنده مطرح میشود و در هر حال مسئله اخلاقی بسیار مهمی که مورد ابتلا و درگیری جامعه و انسان هاست در این سوره مبارکه مطرح شده است.
♻️فضیلت سوره:
🔅قال رسول الله: من قرئها اعطی من الاجر عشر حسنات به عدد من استهزا بمحمد صلی الله علیه و آله.
کسی که این سوره رو بخواند به او ۱٠ حسنه داده می شود به عدد تمام کسانی که به پیامبر استهزا کردند.
🔅قال الصادق (ع)
مَنْ قَرَأَ وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ فِی فَرَائِضِهِ أَبْعَدَ اللَّهُ عَنْهُ الْفَقْرَ وَ جَلَبَ عَلَیْهِ الرِّزْقَ وَ یَدْفَعُ عَنْهُ مِیتَهًَْ السَّوْءِ.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
هرکس وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ را در نمازهای واجب خود بخواند، خداوند فقر را از او دور میکند و برایش روزی فراهم میآورد و مرگ ناگوار را از او دفع میکند
✅ سه خصوصیت و ویژگی بسیار زیبا و قابل توجه رو امام صادق به عنوان آثار مداومت و فهم و درک و قرائت و خواندن این سوره مبارکه بخصوص در فرایض مطرح کردند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ﴿١﴾
الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ﴿٢﴾
يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿٣﴾
كَلَّا ۖ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ ﴿٤﴾
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿٥﴾
نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ﴿٦﴾
الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿٧﴾
إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ ﴿٨﴾
فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ ﴿٩﴾
♻️تفسیر سوره:
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ﴿١﴾
با کلمه #ویل آغاز میشود.
✓ کلمه ویل در لغت عرب به معنای:
الدعا به سو الحال، الدعاء بالهلاک
خواستن حال بد برای و هلاک برای کسی.
✓ بنابراین کلمه ویل. به نوعی ناآفرین است به تعبیر پارسی ما و نفرین است یعنی دعایی است که دعای به نابودی و هلاکت و بدحالی است.
✓ البته در زبان عرب سه حرف داریم #سه_کلمه داریم که اینها به ترتیب به کار برده میشود.
۱) ویحک:
هنگامی که بناست کسی به دیگری با قدری ملاطفت بگوید وای مثلا چه میکنی میگوید: #ویحک یا بنی ویحک، پسرم چه می کنی وای بر تو.
۲) ویسک.
هنگامی که قدری از ملاطفت فاصله میگیرد
کمی هم جنبه تحقیر یا تذکر پیدا میکند می شه #ویسک.
۳) ویلک.
هنگامی که به اوج میرسد و در نهایت نافرین گویی برای کسی بناست این کلمه به کار بسته شود ویل میآید #ویلک.
ویل لک یا ویل لفلان مثلا.
▫️پس بنابراین در نهایت و در اوج نفرین و در اوج تقاضای بد حالی برای دیگریست.
🔅البته هنگامی که انسان ها ویل را به کار میبرند بدیهی است که جنبه تقاضا و دعا و انشا است.
🔅اما وقتی که ذات حق به حضرت پروردگار این کلمه را به کار میبرد به معنای تحقق و به معنای وقوع و خبر از چنین وقوعی است که حضرت حق بازگو میکند.
♻️موارد استفاده کلمه ویل در قرآن:
➖۱) در حوزه مسائل اعتقادی
ویل للمکذبین الذین یکذبون بیوم الدین.
وای بر تکذیب کنندگان کسانی که قیامت را تکذیب میکنند اینها مستحق ویل و نافِرین الهی هستند.
➖۲) در حوزه مسائل عبادی باشد هنگامی که در آن مع الاسف ریا و صومعه به صحنه میآید و بازیچه میشود.
بالاخره مظاهر دینداری برای جمع و جماعتی کار به اونجا میکشد که فویل للمصلین.. الذین هم یرائون و.. است خداوند ویل را برای مسلمینی مطرح میکند که در حقیقت ریاکارانی که نماز رو دکانی برای عبادت و #دین رو #دکانی برای فریب اجتماعی و مردمان قرار دادند.
➖۳)درحوزه مسائل اقتصادی به کار برده میشه این نفرین الهی.
مانند آنکه می فرماید: ویل للمطففین نفرین و نابودی باد بر کسانی که ناجوانمردانه تطفیف میکنند و در معاملات و در مبادلات اقتصادی به مردمان صدمه میزنند، حق انسانها رو پرداخت نمیکنند سودجویانه گوش مردمان را میبرند و منافع خودشون رو صرفاً به تنهایی تامین میکنند.
۴)درحوزه مسائل اخلاقی به کار برده میشود.
که: ویل لکل همزه لمزه.
▫️لکل
از کلمه عمومیت را میفهمیم.
و تمامیت برای هر همزه ی لمزه ای.
مشخص میشود این حکمی که صادر می شه اختصاص به گروهی، نژادی، مذهبی، فکری، طبقهای و مرحلهای از مراحل انسان سنی و غیره ای ندارد.
همه انسان ها را به یه اندازه شامل میشه.
▫️همزه و لمزه
کلمه ولمزه وصف اند، اما موصوف اینها محذوف است یعنی لکل شخص همزه و لمزه برای هر شخص همزه و لمزه ای نفرین الهی باد.
✓ اینجا به دلیل عدم نیاز و زیبایی موصوف حذف میشود و صفت باقی میماند.
اما مشخص است که همه کسانی که متصف به این #صفت میشوند مشمول این نفرین الهی هستند.
▫️بررسی کلمه همزه و لمزه به لحاظ #لغوی
به لحاظ #آهنگ و به لحاظ #ساختار لفظی یکسانند.
یعنی یه وزن و یه آهنگ مشترکی رو دارند هر دو بر وزن #فُعَلَه هستند.
با توجه به آهنگین بودن و موزون بودن کلام عربی این وزن معنای ویژهای دارد در حقیقت این وزن که شکل گرفته از دو بخش است یعنی یه بخش ابتدایی دارد که فُعَلْ است و یه تایی که به دنبالش ملحق شده است شده فعله این تای بعدی که توضیح میدم خود این وزن یعنی کلمه فعله برای جایی به کار برده میشود که کسی کاری را و فعلی را بسیار انجام میدهد به حدی که گویا به مرحله #عادت برای او رسیده است این به لحاظ وزن است.
بعد اون #تا میاد ملحق می شه خود اون تا هم تا #مبالغه و #کثرته مانند اینکه در کلمه علامَه این تا تای #تانیث نیست.
که این تا بسیاری و زیادی است یعنی کسی که بسیار بسیار می داند.
اینجا هم این تا تای مبالغه و کثرته.
خود این وزن هم زیادی رو میرساند فراوانی و عادت شدن یک کاری را میرساند.
بنابراین وزن فعله به طور کلی نشان دهنده کثرت و بسیاری فوق العاده است.
▫️بررسی کلمه همزه و لمزه به لحاظ #معنی
به لحاظ معنا بستگی داره که چه ماده ای در این قالب ریخته بشه.
مثلا: به کسی که بسیار دم به دم میخندد و عادت او مدام خندیدن است #ضُحَکَه می گن در کلام عرب.
کسی که مدام عادت به لعن دیگران دارد #لُعَنَه گفته میشود.
کسی که مدام ازدواج میکند تند تند و یا جدائیست باز مجدد ازدواجی است یا بالاخره به نوعی عادت به این کار کرده است #نُکَحَه گفته میشود در کلام عرب.
✓ حالا با همین آهنگ و وزنی که اشاره کردم میریم سراغ این دو مادهای که در این وزن ریخته شده است و کلمه همزه و لمزه تشکیل شده است کلمه #حمز و #لمز است.
✓ کلمه حمز و لمز در لغت عرب معنای مشترکی دارند.
هنگامی که یه شیئی رو #خرد میکنیم به گونهای که میتوان به فارسی گفت #له میکنیم.
♻️مثال:
اگه شما یه چیزی رو مثلاً یه شیئی رو در دست بگیرید و این رو مچاله کنید و خشک کنید خرد کنید و بریزید نام این حمز و لمز است.
یا مثلا یه برگ خشکیده را در دست میگیریم و این رو پودرش میکنیم مچالش میکنیم لهش میکنیم و میریزیم کلمه حمز و لمز است.
✓ پس معنای این واژه به معنای #خرد_کردن #له کردن و #شکستن است.
✓ حالا این میاد تو این #قالب قرار میگیره کلمه همز #هامز نمیشه بلکه میشه همزه #لامز نمیشه اینجا میشه لمزه یعنی نهایت و شدت شکستن و خرد کردن.
▫️جمع بندی:
❌نفرین الهی باد بر کسانی که دم به دم و آن به آن به شدت خرد میکنند و میشکنند و تحقیر میکنند.
🔅خب چه چیزی را میشکنند؟
خرد کردن حقیقت بسیار مهمی است که در #ادیان_الهی بخصوص در شرع مقدس اسلام یه مرزهای ویژهای برای اون قائل شده است.
🔅سه چیز است در مورد انسان ها که حساسیت بسیار شدیدی در شرع مقدس دارد.
و به نوعی پیامبر مکرم اسلام خودشون رو حافظ این #سه_چیز میدانستند در مورد جامعه و عامه مردم.
➖۱) جان و خون انسانها
➖۲) ناموس مردم
➖۳) آبرو و حیثیت های انسان ها
ویل لکل همزه لمزه
نفرین الهی باد برای هر کسی که به شدت #تحقیر میکند به شدت #توهین میکند و به شدت #خرد میکند شخصیت، حیثیت و اعتبار دیگران را.
✓ کسی که آبروی انسانها را هدف قرار میدهد و شخصیت انسانها رو لکهدار میکند مچاله میکند له میکند و خرد میکند.
➖تعبیر عجیبی رو قرآن به کار میبرد.
✓به نوعی حتی بحث #ترور_شخصیت را هم در اینجا میتوانیم معادل سازی کنیم.
خب مشاهده میکنیم که در آیات دیگر قرآن هم به این نکته اشاره شده است که من الان در تفاوت واژگانی خواهم گفت مصادیقی رو پس بنابراین برای پاسداشت از آبرو و حیثیت انسانها نفرین خداوند است بر کسانی که در پوستین خلق میروند حرمت انسانها رو حفظ نمیکنند با عیب جویی با طعن و با تحقیر و با توهین و با اتهام حیثیت و شخصیت انسان ها را خرد میکنند و آدمیان رو. دچار انزوای اجتماعی میکنند بسا و دچار مشکلات روحی و روانی میکنند این کلیت مطلب است که حضرت پروردگار در اینجا مطرح میکند
🔰 فرق بین کلمه همزه و لمزه:
۱) همزه، کسی که دیگران را تحقیر میکند و توهین به دیگران میکند اما #غائبانه چنین کاری را انجام میده نه در حضور انسانها.
کسی که شخصیت و اعتبار دیگران را در غیابشان میکوبد تحقیر میکند توهین میکند و عیب های اونها رو برملا میکند به رخ میکشد و برای دیگران بازگو میکند. به چنین انسانی #هامز #همَّاز و #همزه گفته میشود.
(وقتی دقت میکنیم مشخص میشه که پس این معنا و کلمه همزه تا حدی به مرزهای غیبت هم نزدیک است یعنی یه اشتراکاتی با #مفهوم_غیبت دارد)
اما کلمه لمز خیر
هر دو رو شامل میشه در حضور یا غیبت
۲)کلمه همز بیشتر جنبه #گفتاری دارد اگر کسی با زبان و کلمات و مطالب دیگران را مورد هجمه و حمله قرار میده و مورد توهین و تحقیر و عیب جویی قرار میدهد. اما لمز یعنی کسی با# رفتار چنین کاری را انجام میده نه با گفتار یعنی ممکن است با #اشارت_چشم ممکن است با #اشارت_دست به کسی تحقیر و توهین کند. و چنین انسانی لمزه است.
🔰الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ﴿٢﴾
یکباره لحن و سیاق آیه رو احساس می کنیم فرق میکنه.
🔅دومین کسی که مورد نفرین خدا واقع می شود کسی که جمع میکند مال را و کاملا حسابرسی میکند و آن را آمار گیری میکند و صفرهای آن را می شمارد و به شدت بر آن تکیه میکند.
▫️خب چی شد که یکباره سخن از این مسئله #اخلاقی به یه مقوله و آفت #اقتصادی کشیده شد؟
اینجا بسیار قابل تامل است، گویا کسانی که به جان مردمان میافتند و این جسارت رو به خودشون میدن که حمله به حیطه و محدوده شخصیت انسانها بکنند و حرمت انسان ها را زیر سوال ببرند و با توهین و تحقیر با بندگان خدا عمل کنند کسانیاند که به نوعی برای خودشون چنین حقی رو قائل اند یعنی خودشون رو #برتر و #فراتر از دیگران میدانند.
به دلیل این #برتر_انگاری که نسبت به خویش دارند و خودشیفتگی و خود برتری که میبینند این رخصت رو به خودشون میدن که هرگونه که میخوان با دیگران رفتار کنند و اعتبار و آبروی دیگران را به سخره بگیرند.
🔰عوامل خود برتر بینی
➖۱) داشتن پایگاه قدرت
مقتدرانه و جبارانه به دیگران توهین میکند تحقیر میکند و آبروی انسان ها رو لکه دار و به تعبیر ما لجنمال میکند.
➖۲) پایگاه و موقعیت علمی
یعنی یه کسی به دلیل موقعیت علمی که پیدا کرده است البته بدهی است این علم از آن علومی است که با #حلم همراه نیست با تهذیب جان و وجود همراه نیست.
به دلیل اینکه یه جایگاه برتر علمی که برای خودش قائله و خودش رو صاحب نظری میداند متفکری میداند، تئوریسینی میداند، صاحب نظری میداند، دیگه اینجا گستاخانه برای خودش این حق رو قائل میشود که قلم رو بردارد زبان رو باز کند و آزادانه هر کسی رو که میخواد مورد حمله هجمه توهین و تحقیر قرار دهد.
➖۳) حسب و نسب
یعنی نسبتها، قبیلهها، شرافتها، و این طبقات اجتماعی،باعث بشه انسان برای خودش جایگاهی رو قائل بشه که به دیگران با تحقیر و توهین سخن کند بگوید و دیگران را مورد زجر و ناراحتی قرار بده.
➖۴)برتریهای سیاسی برتریهای حزبی
حالا این ممکنه پدیده #نازیسم باشد. ممکنه پدیده #صهیونیسم باشد ممکنه پدیده #فاشیسم باشد همه اینها ممکنه باشد.
و به این دلیل و این جایگاهها و این محاسبات میان و دیگران را مورد هجمه و تحقیر و توهین قرار میدن طبقه بندی های سیاسی باشد، کشورهای پیشرفته و توسعه یافته باشد.
همه اینها عواملی است که خداوند دقیقا ریشه های آن را مطرح میکنه و این #ریشه_یابی دقیق و سرمنشا یابی اخلاقی در قرآن از زیبایی های کلام الهی است.
🔰نکته مهم:
از میان تمام عوامل برتری انگاری که برای انسانها متصور میشه که بعد به دلیل این جایگاهی که برای خودشون قائلن آبرو و اعتبار دیگران رو له میکنند و خرد میکنند تبر رو برمیدارند و به حیثیت جان انسانها میکوبند و به دو نیم میکنند شخصیت اخلاقی انسان ها رو، از مهمترین عوامل چیزی است که خداوند در اینجا به دلیل اهمیت و کثرتش مطرح میکند و اون نیست مگر تکیه بر #مال و #ثروت.
اینکه هنگامی که انسان ها به موقعیتی و ثروتی به انباشتی میرسند، این برتری مالی و اقتصادی چنان تفاخر و تکبر و جباریتی در وجود انسانها ایجاد میکند، چنان خود را تافته جدا بافته میدانند که دیگران را به هیچ می انگارند و این اختیار و این آزادی رو برای خودشون قائل اند که هرگونه که میخوان هر توهینی که میخوان نسبت به دیگران بخصوص اقشار جامعه که به لحاظ اقتصادی سطح فروتنی دارند لب باز کنند و آنگونه که میخواهند عمل کنند.
▫️ این همزه لمزه قاعدتاً کسی است که: جمع مالا و عدده.
🔰نکته مهم:
خب اینجا من این نکته رو بگم تا جایی که می فرماید الذی جمع مالا مشکلی نیست
♻️سوال:
ما در اسلام جمع آوری ثروت داریم یا نداریم؟ آیا اسلام نهی کرده است ما را از اینکه ما صاحب موقعیت مالی باشیم؟
♻️جواب:
خیر، نه تنها منع نکرده است بلکه به #کار_آفرینی به #تولید_ثروت و به اینکه انسان موقعیت مالی برای خودش و دیگران ایجاد کند توصیه شده است.
✓اساساً فراتر از این، خداوند در قرآن وقتی میخواد بگه ما بندگانمان را مدد و یاری میکنیم می فرماید: نمدهم باموال و بنین بحث امداد و مدد به مال و فرزند رو قدرت به این ثروت و قدرت رو خداوند سبحان مطرح میکند.
✓ مال از اسباب یاری رساندن حضرت پروردگار به آدمیان.
✓ جمله زیبای امیرالمومنین فرمودند:
از بهترین کمکهایی که به انسان متقی وجود دارد مال و سرمایه است که در اختیار اون هست.
🔅پس اینجا مشکلی نیست و ما در اسلام هیچ خط کشی نداریم عزیزان #مرزی تعیین نشده است نگاه #مارکسیستی نیست در اینجا که آیا ما یه حد و اندازه ی ثروت داریم یه کسی نمیتونه یه خونه بیشتر داشته باشد، نمیدونم دو تا ماشین نمیتونه داشته باشه، نه. ما این حرفا رو نداریم در اسلام.
🔅هنگامی که ثروت از #طریق_مشروع با رعایت حق خدا و خلق به دست میآید منعی برای اون نیست و مشکلی در این جهت وجود نداره.
❌ اما اینجا قرآن در ادامه الذی جمع مالا اما فرمود: وعدده این مال و گردآوری میکند و عجیب حسابگری آن میکند و طمع ورزانه دل به آن میدهد مشکل کار اینجاست!!
✅ اساساً در نگاه به دنیا و در نگاه به ثروت دنیا و در نگاه به اموال دنیا انسان ها گاه دچار محاسبات غلط و اشتباهات جدی میشن.
یعنی به جایی میرسد که #هدف و #وسیله جای خودش را عوض می کند یعنی #مال و #ثروت برای انسان هدف میشه و غایت و تمام تلاش انسان خلاصه میشه در گردآوری مال و ثروت و انباشت اون و از همه امور فارغ میماند.
‼️جایی که انسان #خلط میکنه و اشتباه میکند #مقصد را و #مسیر را.
✓ یعنی برای انسان رسیدن به ثروت مقصد نیست مسیری است بهرهمندی از دنیا کسب ثروت و اموال
واینکه انسان به خواستههای معقول به حیات طیبه و پاکیزه برسد و تامین سعادت دنیا و آخرت بکند از طریق #اموال.
✅یعنی جای #ابزار و جای به اصطلاح اون #هدف عوض میشه.
جای مسیر و مقصد و منزل عوض میشه برای انسان.
✓ اینجاست که #فاجعه شکل میگیره اینجاست که مال و ثروت می شه ارزش اساسی برای انسان.
و با این مبنا انسان ها ارزش گذاری میکنند بعد دیگه طبقات شوم اجتماعی شکل میگیرد اختلافات اجتماعی دست میده یک گروههایی مطرح میشن در جامعه که اینها خودشون رو حاکمان مقدرات بشریت میدونن به دلیل اموال و ثروتها و آنچه را که امروز در جامعه سرمایهداری دنیای خودمون و در نظام #کاپیتالیسم میبینیم.
✓ یه معدود انسانهایی بودجه ی بیش از نیمی از کره زمین را در اختیار دارن.
خب بدیهی است که اینها دیگه چه جایگاهی دارند این #خدایگان_ثروت و بدیهی است که اینها #استثمارگران اهل قدرت اند.
▫️ يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿٣﴾
وقتی آدمی به این حد میرسد یعنی به این نگاه میرسد و دیدگاهش به گونهای میشه که مال برای او به جای آنکه #آلت باشد #استقلالیت پیدا میکند.
به جای اینکه #مسیر باشد #مقصد میشه به جای اینکه #ابزار باشه #هدف میشه وقتی انسان به اینجا رسید این دیدگاه رو پیدا میکنه یحسب ان ماله اخلده به دروغ گمان میکند به باطل گمان میکند ان ماله اخلده که مالش او را به #خلود و #جاودانگی میرساند.
جالب این است که قرآن #یحسب رو مضارع میارد یعنی این پندار استمرار دارد اما فعل بعدی را #اخلده را #ماضی به کار میبرد!
به دلیل قطعیت این فکر در نزد صاحبانش لذا فعل ماضی (گویا شده است) به کار میبرد.
یعنی میپندارد که مالش او را جاودان کرده است.
خیلی نکته عجیبی است زیبایی است که قرآن به کار میبره.
🔰خب اینجا دو معنا دارد:
این انسان تصور میکند که این ثروت اوست که به او #جاودانگی و #بقا میبخشد و او رانگاه میدارد و حفظ میکند.
✓ خوب متاسفانه باید بگوییم که آیا واقعاً این دیدگاه نمیخوام بگم حالا قالب اما بالاخره یه دیدگاه شایعی در میان جامعه بشری نبوده است؟ چرا دیروز و امروز چه در ابعاد #کلان چه در ابعاد #خرد آن چه در ابعاد #آگاهانه تر آنچه #عامیانه تر اون.
✓ ما این سخن را چقدر شنیدیم و میشنویم که جان من پول مشکل همه چیز را حل میکند.
✓ قدیمیها میگفتن بذارین پول رو سنگ سنگ را آب میکنه!
همینه یحسب ان ماله اخلده یعنی انسان به جایی برسد که تکیه خودش رو به مال و سرمایه قرار بدهد.
#میزان_ارزش_گذاری را بر اساس مال و سرمایه قرار بدهد.
✓ این آفتی است که در طول تاریخ بوده است و چقدر #مناسبات_اجتماعی را به هم زده است که یه گوشه اش اینه ویل لکل همزه لمزه، چه آبروها رفته است، چه جانها رفته است، چه نوامیس رفته است به دنبال این آفات این چنینی و این وارونگی ارزشهایی که در جامعه پیش آمده است.
✓ اینکه تصور شده است کسانی که صاحب ثروتند کسانی که صاحب اقتدار مالی و اقتصادی هستند اینها برجستگان جامعه اینها موفقهای جامعهان اینا خوشبختها و کامیابهای جامعه و کار به جایی کشیده است که وقتی مراجعه میکنیم به دامن ادب و گله ی این عاقلان و عالمان و شاعران و نخبگان و عارفان را می شنویم جای آن است که:
جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل
زین تَغابُن که خَزَف میشکند بازارش
بلبل از فیضِ گل آموخت سخن، ور نه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
ای که در کوچهٔ معشوقهٔ ما میگُذَری
بر حذر باش، که سر میشکند دیوارش
✅ جوری زندگی و جامعه را درست کردند که وقتی انسان موقعیت اجتماعی و مالی کمی دارد در نزد مردمان نه در نزد #خانواده و #نزدیکان خودش هم جایگاه او به زیر میآید و شکسته میشود شخصیت او!!
🔅این شعر خیلی جالبِ.
فصـاحة سـحبـان و حکمـــة لقمـــان و خط ابن مقـــلة و زهــد ابن ادهـــم اذا اجتمعت فی المـــرء و المـرء مفلـــس، فلیـس لـه قـــدر حتی بمقدار درهـــم.
➖اگر فصاحت اون ادیب بزرگ سحبان بن وائل قدرتمندِ صاحب نطق و بیان را، واگر حکمت لقمان، اگر هنر شش خط ابن مقله رو که موسس خط است خطوط ششگانه از نسخ و نستعلیق و غیره اگر اون قدرت و هنر ابن مُغلَه رو، اگر حکمت لقمان حکیم را و اگر زهد ابراهیم ادهم را در یه انسان جمع کنید اما موقعیت مالی نداشته باشد فلیـس لـه قـــدر حتی بمقدار درهـــمی در نزد گروهی از جامعه پایگاه و جایگاهی ندارد.
خب اینها دردهایی بوده است که در دل این بزرگان انباشت میشده و گاهی با امواج شعر و ادب برون میدادند و بازگو میکردند، چیزی که خداوند سبحان در قرآن بازگو میکند.
🔅نکته:
در اینجا به نظر میاد که و فی هذه العباره قلب یعنی چه؟
یعنی اینکه یحسب ان ماله اخلده در حقیقت معناش اینه که گمان میکند که مال او پایدار است نه اینکه مالش او را جاودان میکند خوب میداند که مالش جاودان نمیکند.
اینطور بگیم یعنی مبالغه داریم میگیم یعنی به حدی رسیده است که گمان میکنه پول و ثروت عامل جاودانگی است خب این یه نوع مبالغه است اما اگر غیر مبالغه باشد یحسب ان ماله اخلده معناش این میشه گمان میکند که مالش جاودان است و حال اینکه میدانیم که هیچ تکیهگاه جاودانی وجود ندارد در هستی و آفرینش مگر و توکل علی الحی الذی لایموت مگر خداوند حی لایموت و اسماء و صفات الهی است که باقیست و ثروت او که باقیست که لله میراث السماوات والارض همه چیز در نهایت به دست اوست و کل من علیها فان.
✓ خب این انسانی که به این موقعیت مالی رسیده است و بتی شده است به لحاظ ثروت و به لحاظ تکیه و موقعیت و این گونه دنیا #هدف او شده است این گونه به جای تکیه بر ذات احدیت به مال و ثروت تکیه کرده است و به منزله واقعی و به معنای واقعی به #شرک تمام رسیده است به مشرک تمام عیاریست این انسان هیچ #حد و #مرزی برای دیگران قائل نیست دهان چاک دهان رو باز میکند و هرچه بخواهد به دیگران توهین میکند ناسزا میگوید سب میگوید فحاشی میکند توهین میکند، تحقیر میکند، اتهام میزند در #حضور و #غیاب با #رفتار و #گفتار و میشود ویل لکل همزه لمزه.
▫️كَلَّا ۖ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ ﴿٤﴾
خب کلمه کلا را آشنا هستید هنگامی که یه مطلبی رو ، موضوعی رو، ادعایی رو، که تصور باطلی است جلوی اون گرفته بشه و رد بشه و پس زده بشه، کلمه کلا به کار برده میشه.
▫️در سوره مبارکه مومنون وقتی که #مرگ یکی از اینها فرا میرسد میگوید: حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ خدایا منو برگردان باشد که شایسته عمل کنم.
خطاب میرسد کلا انها کلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون کلا برو سخن نگو، تمام، هرگز چنین سخنی و ادعایی پذیرفته شده نیست.
این یه سخنی است که به لفظ بر زبان جاری میکنه اما باید بروی به جلو.
و پیش روی اینها برزخی است که تا روز بعث و قیامت آنان را میرساند.
اینجا هم فرمود: کلا یحسب گمان میکند که چنین است.
کلا هرگز چنین نیست هرگز این چنین نیست که مال و ثروت بتواند باقیِ بر انسان باشد جاودانِ برای انسان باشد.
انسان را به بقا برساند عامل فضیلت و شخصیت انسان باشد.
✓ ضمن تشکر از همراهی شما عزیزان؛ ادامه تفسیر #سوره_همزه دوشنبه۲۴ دیماه به شرط حیات در کانال گذاشته خواهد شد🙏
#بایسته_های_اخلاقی ۸
@mesbah_online
🔰تشکر از دیگران
▫️همان گونه که انسان ها باید شکرگزار خداوند به جهت نعمت هایش باشند، باید شکرگزار #خدمات و #محبت_های مردم نیز بود.
✓ در واقع، شکرگزاری و تشکر از مردم، به جای آوردن #شکر_الهی است.
▫️امام رضا علیه السلام فرمود:
مَنْ لَمْ یَشْکُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ المَخْلُوقِینَ لَمْ یَشْکُرِ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ(۱)
هر کس از کار نیک مخلوقی تشکر نکند، سپاس خداوند را به جا نیاورده است.
🔅پیامبر اکرم (ص) نیز در روایتی می فرماید:
روز قیامت بنده ای را می آورند و در پیشگاه خداوند قرار می دهند، خداوند امر می کند تا او را در آتش اندازند.
آن بنده می گوید: پروردگارا! آیا می فرمایی که مرا به آتش اندازند، در حالی که قرآن می خواندم؟
خداوند می فرماید: ای بنده من! من به تو نعمت دادم، ولی تو شکر آن را به جا نیاوردی!
می گوید: خدایا! این نعمت را دادی این شکر را کردم، آن نعمت را دادی آن شکر را کردم. پس مرتب نعمت های الهی را می شمارد و از شکر آنها یاد می کند.
خداوند می فرماید: راست گفتی، ولی از کسی که نعمتم را با دست او به تو رساندم، تشکر نکردی...!!
وَ اِنِّی قَدْ آلَیْتُ عَلی نَفْسِی أَنْ لا أَقْبَلَ شُکْرَ عَبْدٍ لِنِعْمَهٍ أَنْعَمْتُها عَلَیْهِ حَتّی یَشْکُرَ مَنْ ساقَها مِنْ خَلْقی إِلَیهِ (۲)
و من سوگند یاد کرده ام شکر نعمت بنده ای را که به او نعمتی داده ام، نپذیرم تا از کسی که نعمت را به او رسانده است، تشکر کند.
🔰حکایت:
یک کسی خدمت امام رضا (علیه السّلام) رسید، گفت: آقا من فقیر هستم، مشکل دارم، از جهت مالی چطور هستم و خانوادهی من چطور هستند، شروع به گفتن کرد. یک سینی انگور در مقابل امام رضا (علیه السّلام) بود، یک شاخهی انگور برداشت و به او داد. این شخص متعجّب شد. گفت: آقا من انگور میخواهم چه کار بکنم. زن و فرزند من گرسنه هستند، انگور چه فایدهای برای من دارد. این انگور را کنار گذاشت. امام هیچ چیزی نگفت. یک چند لحظه گذشت، یک کسی دیگر آمد وارد اتاق شد، آقا سلام علیکم. حضرت جواب سلام او را دادند. یک دانهی انگور به او تعارف کرد. برق خوشحالی در چشم آن تازه وارد جهید. گفت: آقا از شما ممنون هستم، من آمده بودم شما را ببینم امّا شما چقدر کریم هستی، یک دانهی انگور را میگیرم و به خانه میبرم و در یک ظرف آب میچکانم همه بخورند و خانواده تبرّک بشوند. امام شاخهی انگور را به او داد. گفت: آقا همان کافی بود، از شما ممنون هستم، شما چقدر کریم هستید، شاخه را گرفت. امام سینی انگور را به او داد. گفت: آقا من اصلاً آمده بودم خود شما را ببینم، دل من برای شما تنگ شده بود، شما چقدر کریم هستید. امام فرمود: یک کاغذی یک چیزی بیاورید. نوشت باغهای انگور خود را به این بخشیدم. گفت: آقا زبان من لال شد، دیگر اصلاً نمیدانم چطور میتوان تشکّر تو را بکنم. من آمده بودم شما را ببینم. امام فرمود: و آن زمینهای اطراف آن را. گفت: آقا من دیگر هیچ چیزی نمیتوانم بگویم.
این طرف اوّلی که آن گوشه نشسته بود، دید عجب من محتاج بودم، امام همینطور خروار خروار دارد به این میبخشد. بلند شد گفت: آقا مثل اینکه ما محتاج بودیم، این آمده بود فقط شما را ببیند، دل او تنگ شده بود، من محتاج بودم. چرا به او اینقدر دادی؟ امام زیر آن نوشته اضافه کرد: لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ (۳)
من اوّل یک شاخهی انگور به تو دادم، تو اعتراض کردی، قدر ندانستی. یک دانهی انگور به او دادم، قدردانی کرد می خواهی اضافه شود؟! سنّت خدا این است که برکات خود را برای آن کسی میفرستد که #شاکر باشد.
🔅البته تشکر از #مخلوق نباید انسان را از شکر #خالق غافل کند، بلکه سپاس گزاری باید به گونه ای باشد که نه رنگ #چاپلوسی به خود گیرد و نه سبب #خواری سپاس گزار شود.
🔰منابع:
۱.وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۵۴۲
۲.وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۵۴۱
۳.سورهی ابراهیم، آیه ۷
#منبرک | #متنی 5⃣2⃣1⃣ 🌱
#محمد_رضا_مصباح | عضو شوید👇
@mesbah_online