📚#سیر_تاریخی_نظریه_پردازان_فلسفه_نظری_تاریخ:
📘#فیلسوف_پنجم_ویلهلم_فریدریش_هگل
(۱۸۳۱-۱۷۷۰م)
اصولی کلان از فلسفه نظری تاریخ هگل:
"هگل"از مهم ترین فیلسوفان نظری تاریخ است که به یک مکتب مهم فلسفه نظری تاریخ تبدیل شد.
🔷اساسی ترین دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ "هگل" در دو کتاب " اصول فلسفه حق" و "عقل در تاریخ" منعکس شده است.
🔹#اصل_اول:
به نظر"هگل" بافت و ساخت جهان هستی را اندیشه تشکیل می دهد،اندیشه ای مطلق متعالی وآزاد که از خالق برخاسته ودر خارج هویت و موضوعیت و محدویت یافته است؛
🔹#اصل_دوم:
حرکت تاریخ جلوه های متعالی و متعاقب اندیشه متعالی است که همچنان در صدد گشودن بند از پای خود و بازجستن روزگار وصل است؛
🔹#اصل_سوم:
"هگل"تاریخ یا همان روح را عبارت از گسترش یافتن اندیشه در زمان می دانست،اما چون ذات و جوهر روح را باید در مفهوم آزادی یافت،پس تاریخ چیزی نیست جزگسترش وپیشرفت خودآگاهی در آزادی؛
🔹#اصل_چهارم:
به سخن دیگر،تاریخ را به منزله حرکت تکاملی به سوی تحقق تمام عیارآزادی وگسترش یافتن اندیشه در زمان می دانست؛
🔹#اصل_پنجم:
تاریخ جهان، نمودار تکامل آگاهی روح ازآزادی خود وتحقق بعدی این آزادی است؛
🔹#اصل_ششم:
به نظر "هگل" حاصل تضاد وضع(تز) و وضع مقابل(آنتی تز) سنتز یا وضع مجامع یا هم نهاد است؛
🔹#اصل_هفتم:
هرمرحله نوین تاریخی(سنتز) حاصل تضاد دو وضعیت پیشین (تز وآنتی تز)است ولی این مرحله نوین در عین حال گشاده تر و فراگیرنده تر وآزادتر از مراحل قبلی است؛
🔹#اصل_هشتم:
حرکت خطی تاریخ؛ به نظر "هگل" تاریخ سه دوره را طی می کند که از وضعیت بدتر به وضعیت بهتر سیر می کند:
✔️#مرحله_اول: دوران آزادی یک فرد و بندگی بقیه انسان ها که مقارن ایران باستان است؛
✔️#مرحله_دوم: دوران آزادی یک گروه و بندگی بقیه انسان ها که مقارن با یونان و روم قدیم است؛
✔️#مرحله_سوم: دوران آزادی همه انسان ها که حکایت از دوران معاصر هگل دارد؛
📚#جهت_مطالعه_تفصیلی و نقد دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ "هگل" به دو منبع ذیل مراجعه کنید:
📘#منبع_اول: فلسفه تاریخ(مجموعه مقالات)؛ پل ادواردز؛ ترجمه بهزاد سالکی؛ نشر پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی؛
📘#منبع_دوم: فلسفه نظری تاریخ؛ دکتر مجید کافی؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛
#121
#پرونده_فلسفه_نظری_تاریخ
🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#سیر_تاریخی_نظریه_پردازان_فلسفه_نظری_تاریخ:
📙#فیلسوف_ششم_کارل_مارکس(۱۸۸۳-۱۸۱۸م)
اصولی کلان از فلسفه نظری تاریخ مارکس:
فلسفه نظری تاریخ "مارکس" در تقابل فلسفه نظری تاریخ "هگل" شکل گرفت.
"هگل" یک تفسیر و تحلیل متافیزیکی و ایدئالیستی از تاریخ تبیین کرد و "مارکس" یک تفسیر و تحلیل ماتریالیستی از تاریخ تبیین کرد.
🔸#اصل_اول:
"مارکس" برخلاف "هگل"،ساخت و بافت جهان را نه اندیشه، بلکه مادی تلقی کرد و به تفسیر و تبیین تکامل مادی جهان و تاریخ بر اساس نوعی تکامل تک خطی اقدام کرد (ماتریالیسم دیالکتیک)؛
🔸#اصل_دوم:
ماتریالیسم تاریخی، روش "مارکس" در تفسیر و تحلیل مراحل تاریخی است. بنا بر ماتریالیسم تاریخی، هستی اجتماعی ساختار جامعه و تکامل تاریخی آن، به واسطه شرایط مادی حیات یا شیوه تولید و ابزار مادی تعیین می شوند؛
🔸#اصل_سوم:
بنابراین منظور از دیدگاه ماتریالیستی تاریخی،نوعی روایت و تبیین طبیعت گرایانه،تجربی و علمی از رویداد های تاریخی است که عوامل اقتصادی و صنعت نقشی اساسی در آن دارند؛
🔸#اصل_چهارم:
ماتریالیسم تاریخی،شامل نوعی تحلیل جامعه شناختی که قابل تطبیق برهمه جوامع بشری به جز جوامع ابتدایی است؛
🔸#اصل_پنجم:
براساس تحلیل جامعه شناختی ماتریالیسم تاریخی، سرمایه داری فرو خواهد پاشید وسرانجام جامعه ای کمونیستی جانشین آن می شود که در آن هیچ نوع دستمزد،پول،تمایز طبقاتی و دولت وجود نخواهد داشت؛
🔸#اصل_ششم:
براین اساس؛ نوعی تضاد در تاریخ وجود دارد که مصداق آن تقابل و مبارزه اقتصادی و سیاسی طبقاتی است که جنبه دیالکتیکی پیدا می کند، یعنی کار، همان تز و سرمایه ،آنتی تز وهدف برای رسیدن به جامعه بدون طبقه، سنتز است؛
🔸#اصل_هفتم:
به نظر "مارکس" تاریخ از پنج مرحله می گذرد که روندی جبری و گریز ناپذیر است:
📌#مرحله_اول: کمون اولیه اشتراکی که این جامعه بدون طبقه و مبتنی بر پدر سالاری اولیه است که درآن آریستوکرات ها (نیکان،بهترین ها واربابان)وجود نداشتند؛ دراین مرحله انسان ها با مالکیت خصوصی آشنایی ندارند؛
📌#مرحله_دوم: برده داری؛ که دراین مرحله انسان هایی مالک انسان هایی دیگر و منافع و عایدات آنها بودند.مالک انسان بودن به دو معنای حیات و ممات یک انسان در اختیار انسان دیگر و دومی اینکه همه عایدات و منافعش از آن مالک اوست؛
📌#مرحله_سوم: زمین داری یا فئودالیزم که در این مرحله میزان بردگی کمتر است چرا که دیگر کسی اختیار حیات و ممات انسان های دیگر را ندارد و فقط مالک منافع و عایدات اوست؛
📌#مرحله_چهارم: سرمایه داری یا کاپیتالیسم که در این مرحله سرمایه خودش سودآور است بدین معنا که خود پول و سرمایه داشتن امتیاز هست.اصالت فرد، اصالت جامعه با طبقه، اصالت مالکیت خصوصی و اصالت سرمایه از ویژگی های این دوره تاریخی است؛
📌#مرحله_پنجم: جامعه کمونیسم که مقام حق و واقع یکی خواهد بود و ارزش اضافی به حسب حق و واقع به کارگر می رسد.اصالت جامعه، اصالت جامعه بی طبقه، اصالت ملغی بودن مالکیت خصوصی و اصالت اشتراک در اموال از ویژگی های این دوره تاریخی که پایان تاریخ است، می باشد؛
📚#جهت_مطالعه_تفصیلی و نقد دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ "کارل مارکس" به منابع ذیل مراجعه کنید:
📙#منبع_اول: فلسفه تاریخ (مجموعه مقالات)؛ پل ادواردز؛ ترجمه بهزاد سالکی؛ نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛
📙#منبع_دوم: فلسفه تاریخ ج ۲؛شهید مرتضی مطهری؛ نشر صدرا؛
📙#منبع_سوم: فلسفه نظری تاریخ؛ دکتر مجید کافی؛نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛
#122
#پرونده_فلسفه_نظری_تاریخ
🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#سیر_تاریخی_نظریه_پردازان_فلسفه_نظری_تاریخ:
📒#فیلسوف_هفتم_اسوالد_اشپنگلر(۱۹۳۶-۱۸۸۰م)
🟡#اصولی_کلان از فلسفه نظری تاریخ اشپنگلر:
"#اشپنگلر" در رشته های ریاضیات، تاریخ طبیعی،تاریخ و هنر در دانشگاه های هال مونیخ و برلن به تدریس پرداخت.
🟡سال های ۱۹۱۱ الی ۱۹۱۴ میلادی را صرف تهیه وتدوین اثر مهم و جاودانه اش یعنی " #انحطاط_تمدن_غرب" کرد.
🟡طرح ایده "#نگرش_کپرنیکی_تاریخ" به جای "#نگرش_بطلمیوسی_تاریخ" از نکته های بنیادی فلسفه نظری تاریخ "اشپنگلر" است.
✴#اصل_اول:
واحد مطالعه تاریخ در فلسفه نظری تاریخ "اشپنگلر" عبارت است از: مطالعه فرهنگ ها در ادوار تاریخی؛
✴#اصل_دوم:
پیش فرض های فلسفی نظام کپرنیکی تاریخی "اشپنگلر" عبارت است: تقسیم واقعیت یا هستی و نیروی کیهانی به دو اصل اساسی ذیل: جهان به منزله طبیعت یا جهان طبیعی و جهان به منزله تاریخ یا جهان تاریخی؛
✴#اصل_سوم:
جهان طبیعی واقعیتی تحقق یافته است ایستا وغیر متحرک است و در مکان میزید یا در ارتباط غیر متغیر اشیا تحقق یافته بی زمان است؛
✴#اصل_چهارم:
جهان تاریخی هستی بالقوه ای( حیات و روان) است که همواره در حال شدن است و به این طریق سیر یگانه زندگی یا سرنوشت خویش را در روند زمان تحقق می بخشد هرگونه به عقب برنمی گردد و پیوسته از گذشته به حال و ازحال به آینده در حرکت است؛
✴#اصل_پنجم:
#روش"اشپنگلر" در فلسفه تاریخ اش #ساختار_گرایانه است.سعی او بر این است که به نحوی ساختار و ویژگی های خاص فرهنگ های مختلف را تعیین کند؛
✴#اصل_ششم:
هرفرهنگی در واقع یک کل،نظام و اندام واره ارگانیک مستقل و زنده است.به این دلیل هیچ شباهتی میان هیچ یک از آنها نمی توان مشاهده است؛
✴#اصل_هفتم:
"اشپنگلر" با هر نوع رویکرد و نظریه تاریخی که فرهنگ ها را به نحو واحد و یکسان بررسی کند، مخالف است؛
✴#اصل_هشتم:
قصد "اشپنگلر" کشف الگوی معینی بود که با آن بتوان آینده فرهنگ غربی یا هرفرهنگ دیگری را به تبعیت از آن به وجود می آید، تعیین کرد؛
✴#اصل_نهم:
در فلسفه نظری تاریخ "اشپنگلر" نه "تاریخ جهان" داریم و نه چیزی به نام "بشریت" بلکه فقط با "فرهنگ هایی" سر وکار داریم که هرکدام در مراحل مختلف توسعه و تکامل خود قرار دارند؛
✴#اصل_دهم:
در فلسفه نظری تاریخ "اشپنگلر"، تاریخ بررسی مضبوط و مرتبط یک تحول مستمر احوال ملل و سیر ترقی و یا انحطاط آنها نیست، بلکه بیشتر مطالعه تطبیقی فرهنگ هاست؛
✴#اصل_یازدهم:
در فلسفه نظری تاریخ"اشپنگلر"، تاریخ جهان تصویری از تکوین و تطور پایان ناپذیر شکل ساختاری فرهنگ های بزرگ است؛
✴#اصل_دوازدهم:
به نظر "اشپنگلر" تمدن همان فرهنگ خشک و بی روح است که نیروهای خلاقش از کار افتاده اند؛
✴#اصل_سیزدهم:
"اشپنگلر" مفهوم جاری تاریخ و تفسیم آن به سه دوره باستان، قرون وسطی و مدرن را مفهومی بی معنی و توجیه ناپذیر می داند؛
✴#اصل_چهاردهم:
در حقیقت "اشپنگلر" این تقسیم بندی را نوعی "نظام تاریخی بطلمیوسی" می شمارد که بر تارک مطالعات تاریخی سایه افکنده است؛
✴#اصل_پانزدهم:
از این رو به نظر "اشپنگلر" به جای تقسیم تاریخ به ادوار باستان، قرون وسطی و مدرن، باید اقسام فرهنگ ها را در نظر گرفت؛
✴#اصل_شانزدهم:
از نظر "اشپنگلر" فرهنگ های بزرگ و متمایز از هم عبارتند از: فرهنگ مصری؛ فرهنگ بابلی؛ فرهنگ هندی؛ فرهنگ چینی؛ فرهنگ باستانی که شامل یونانی(هلنی) و رومی؛ فرهنگ اسلامی؛ فرهنگ غربی و فرهنگ مکزیکی؛
✴#اصل_هفدهم:
به نظر "اشپنگلر" جوامع غربی اینک در ایام زمستان فرهنگ، یعنی مرحله تمدن خود به سر می برند، درحالی که از فرهنگ روسی به عنوان فرهنگ احتمالی آینده نام می برد؛
✴#اصل_هیجدهم:
هر فرهنگی بدون استثناء پیش از اتقراض وزوال خود تمدن بزرگی برپا کرده و لحظات آخر عمر خویش را در میان شکوه و جلال ظاهری ولی عاری از روح و احساسات نژادی به پایان رسانده است؛
✴#اصل_نوزدهم:
"اشپنگلر" جریان تحولات فرهنگ و تمدن را "سرنوشت فرهنگ" می نامد. وی سرنوشت را به این معنا می داند که حوادث و تحولات تاریخی مسیر مخصوصی دارند که در ذات و فطرت آنها سرشته شده است و نباید برای وقوع آن حوادث دنبال علت و معلول گشت؛
📒#جهت_مطالعه_تفصیلی و نقد دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ "#اشپنگلر" به منابع ذیل مراجعه شود:
🟡#منبع_اول: نظریه های جامعه شناسی و فلسفه های نوین تاریخ؛ الکساندر پی تریم سوروکین؛ ترجمه دکتر نوروزی؛نشر حق شناس رشت؛
🟡#منبع_دوم: فرهنگ و تمدن؛ چنگیز پهلوان؛ نشر نی؛
🟡#منبع_سوم: فلسفه تاریخ(مجموعه مقالات)؛ پل ادواردز؛ ترجمه بهزاد سالکی؛ نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛
🟡#منبع_چهارم: فلسفه نظری تاریخ؛ دکتر مجید کافی؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛
#123
#پرونده_فلسفه_نظری_تاریخ
🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#سیر_تاریخ_نظریه_پردازان_فلسفه_نظری_تاریخ:
📗#فیلسوف_هشتم_کارل_یاسپرس
(۱۹۶۹-۱۸۸۳م)
🟢#اصولی_کلان از فلسفه نظری تاریخ یاسپرس:
"یاسپرس"در رشته های پزشکی و روان پزشکی تحصیل کرد و از سال ۱۹۳۶ وارد فضای تدریس فلسفه شد.اندیشه های اساسی "یاسپرس" در فلسفه نظری تاریخ،در کتابی تحت عنوان "آغاز و انجام تاریخ" بیان شده است.
🟩#اصل_اول:
"کارل یاسپرس" فیلسوفی با اندیشه عمیق است و فلسفه از دیدگاه "یاسپرس" آن است که رسالت جهانی و تاریخی داشته باشد؛
🟩#اصل_دوم:
مفاهیم اساسی در فلسفه نظری تاریخ "یاسپرس"، یکی مفهوم خدا و دیگری مفهوم انسان و مفهوم رمز از دیگر مفهوم های رایج فلسفه اوست؛
🟩#اصل_سوم:
به عقیده"یاسپرس" وحدت بشر و تاریخ از طریق فلسفه و فیلسوفان عملی خواهد شد. "یاسپرس" هدف از وحدت تاریخ جهان را به دست آوردن سجایای انسانی و انسان والا و آفرینش معنوی می داند؛
🟩#اصل_چهارم:
فلسفه نظری تاریخ "یاسپرس" با تبیین ادیان الهی از تاریخ، نزدیکی بسیار دارد. می توان وحدت سیاسی تاریخ مورد نظر "یاسپرس" را با اعتقاد به مهدویت یکی دانست؛
🟩#اصل_پنجم:
معنای تاریخ از دیدگاه "یاسپرس" سفر کردن به دیار کمال و دستیابی بشر به بالاترین امکانات بشری یعنی تکامل روحی و معنوی است؛
🟩#اصل_ششم:
"یاسپرس" تکامل را فقط در پیشرفت مادی نمی داند بلکه معتقد است تاریخ هدفی والاتر دارد و آن تجلی هستی الوهیت است؛
🟩#اصل_هفتم:
در مورد هدف تاریخ،نگرش فلسفی "یاسپرس" مشابه بینش مذهبی تاریخ است و آینده تاریخ را در وحدت ارواح انسانی پی می گیرد و دریک جمله تجلی الوهیت است؛
🟩#اصل_هشتم:
آنچه عامل حرکت تاریخ در بینش "یاسپرس" است، نه دولت ها و حکومت ها و پیشرفت های فنی ونه حتی تمدن های جهانی هستند؛
🟩#اصل_نهم:
بلکه ظهور فیلسوفان و پیامبرانی است که تاریخ را به سوی معنویت و روحانیت سوق داده اند. وی ظهور شخصیت های تاریخی را نقطه عطف تاریخ می داند؛
🟩#اصل_دهم:
اندیشه فلسفه نظری تاریخ "یاسپرس "شباهت نزدیکی به باور داشت مهدویت دارد. هر دو بینش، به ایجاد نظمی جهانی مبتنی بر صلح، معنویت و سجایای الهی و بشری اعتقاد دارند؛
📚#جهت_مطالعه_تفصیلی و نقد دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ "کارل یاسپرس" به دو منبع ذیل مراجعه کنید:
🟢#منبع_اول: آغاز و انجام تاریخ؛ کارل یاسپرس؛ ترجمه محمدحسن لطفی؛ نشر خوارزمی؛
🟢#منبع_دوم: فلسفه نظری تاریخ؛ دکتر مجید کافی؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛
#124
#پرونده_فلسفه_نظری_تاریخ
🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#سیر_تاریخی_نظریه_پردازان_فلسفه_نظری_تاریخ:
📕#فیلسوف_نهم_آرنولد_جوزف_توین_بی (۱۹۷۵-۱۸۸۹م)
🔴#اصولی_کلان از فلسفه نظری تمدن توین بی:
"آرنولد جوزف توین بی" از سرشناس ترین نمایندگان فلسفه نظری تاریخ معاصر به شمار می رود. مهم ترین اثر فلسفه تاریخ و تمدن" توین بی" اثری دوازده جلدی تحت عنوان "مطالعه تاریخ" هست.
🔻#اصل_اول:
در فلسفه نظری تاریخ "توین بی" کشف قوانین تاریخی به واسطه کشف قوانین حاکم بر تمدن ها امکان دارد؛
🔻#اصل_دوم:
واحد مطالعه تاریخ در فلسفه نظری تاریخ "توین بی" مطالعه تطبیقی تمدن های بشری می باشد؛
🔻#اصل_سوم:
فلسفه نظری تاریخ " توین بی" یک نوع فلسفه تاریخ مبتنی بر ماده گرایی با نگرش خطی نیست.بلکه گونه ای با صبغه عرفانی وآرمان گرایی دینی و با نگرش دوری پیگیری می شود؛
🔻#اصل_چهارم:
"توین بی" با توجه به ترکیب ویژگی های مذهبی،جغرافیایی وتا حدودی مشخصه های سیاسی، تمدن را شایسته ترین واحد مطالعه تاریخی معرفی می کند؛
🔻#اصل_پنجم:
رویکرد حاکم بر فلسفه نظری تاریخ "توین بی" یک رویکرد مبتنی بر استقرا تاریخی هست. با رویکرد استقرا تاریخی، قوانین حاکم بر تاریخ و تمدن را تبیین می کند؛
🔻#اصل_ششم:
الگوی #چالش_پاسخ، معیار قانون مندی تاریخ و تمدن در فلسفه نظری تاریخ " توین بی"هست. در الگوی چالش_پاسخ " توین بی" سیر تکوین و پیدایش تمدن ها تحلیل می شود؛
🔻#اصل_هفتم:
تاکید بر وجود اقلیتی خلاق در جامعه و وجود محیطی نه چندان مساعد و مطلوب، عامل پیدایش، گسترش و تعالی تمدنی در فلسفه نظری تاریخ "توین بی"؛
🔻#اصل_هشتم:
الگوی #چالش_پاسخ در فلسفه نظری تاریخ "توین بی"، قدرت تحلیل چگونگی و چرایی سقوط و انحطاط تمدن ها را ارائه می دهد؛
🔻#اصل_نهم:
آنچه "توین بی" از الگوی #چالش_پاسخ در زمینه سرانجام و غایت نهایی یک تمدن می گیرد، رسیدن و تاسیس یک دین جهانی هست؛
🔻#اصل_دهم:
درفلسفه نظری تاریخ "توین بی" سرانجام تمامی تاریخ بشر یا کل فرآیند یک تمدن به عدل الهی خلاق منتهی می شود، بنابراین کل روند تاریخی چیزی جز رسیدن به عدل الهی نیست؛
📕#جهت_مطالعه_تفصیلی و نقد دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ "آرنولد جوزف توین بی" به منابع ذیل مراجعه کنید:
🔴#منبع_اول: "خلاصه دوجلدی مطالعه تاریخ"؛ آرنولد جوزف توین بی؛ ترجمه دکتر محمد حسین آریا؛ انتشارات امیر کبیر؛
🔴#منبع_دوم: نظریه های جامعه شناسی و فلسفه های نوین تاریخ؛ الکساندر پیتریم سوروکین؛ترجمه دکتر نوروزی؛نشر حق شناس رشت؛
🔴#منبع_سوم: فلسفه تاریخ(مجموعه مقالات)؛ پل ادواردز؛ ترجمه دکتر بهزاد سالکی؛ نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛
🔴#منبع_چهارم: فرهنگ و تمدن؛ دکتر چنگیز پهلوان؛ نشر نی؛
🔴#منبع_پنجم: فلسفه نظری تاریخ؛ دکتر مجید کافی؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛
#125
#پرونده_فلسفه_نظری_تاریخ
🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#سیر_تاریخی_نظریه_پردازان_فلسفه_نظری_تاریخ:
📙#فیلسوف_دهم_الکساندر_پیتریم_سوروکین
(۱۹۶۸-۱۸۸۹م)
🟠#اصولی_کلان از فلسفه نظری تاریخ سوروکین:
"سوروکین" دیدگاه های اساسی در حوزه فلسفه نظری تاریخ و فلسفه نظری تمدن خود را در اثر مهم اش تحت عنوان "#نظریه_های_جامعه_شناسی_و_فلسفه_های_نوین_تاریخ"منعکس کرده است.
🔸️#اصل_اول:
"سوروکین" بیش از آنکه یک نظریه پرداز در حوزه فلسفه نظری تاریخ باشد، یک نظریه پرداز در حوزه فلسفه نظری تمدن هست؛
🔸️#اصل_دوم:
براساس فلسفه نظری تاریخ "سوروکین"، تمدن ها به هنگام اضمحلال و مرگ، مذهب ستیز و اخلاق ستیز می شوند؛
🔸️#اصل_سوم:
براساس فلسفه نظری تاریخ "سوروکین"، فنا و نیستی تمدن ها در تعارض با مذهب و اخلاق تحقق پیدا می کند؛
🔸#اصل_چهارم:
در فلسفه نظری تاریخ"سوروکین"، نجات دهنده فرهنگ ها و تمدن ها، اعتلای اخلاقی،معنوی و مذهبی هست؛
🔸#اصل_پنجم:
براساس فلسفه نظری تاریخ" سوروکین"، در تمدن ها، حیات اخلاقی از پیشرفت علمی و فناوری ضروری تر هست؛
🔸#اصل_ششم:
براساس فلسفه نظری تاریخ " سوروکین"، قانون حاکم برحیات تاریخ و تمدن،قانونی از جنس اخلاق و مذهب هست؛
🔸#اصل_هفتم:
در فلسفه نظری تاریخ"سوروکین"، حرکت و فرآیند تاریخی، تابعی از نیروهای کیهانی خارج از تاریخ نیز هست؛
🔸#اصل_هشتم:
در فلسفه نظری تاریخ "سوروکین"، در تکامل تاریخ و تمدن، حکمت بالغه و اراده الهی نقشی قابل توجه دارد؛
🔸#اصل_نهم:
از دیدگاه "سوروکین" تمدن کنونی غرب،از مرحله تمدن حسی به تمدن یا فرهنگ مذهبی-شهودی در حال گذر هست؛
🔸#اصل_دهم:
فلسفه نظری تاریخ " سوروکین"، تاکید بر معنویت،اخلاق و مذهب دارد.معنویت و اخلاق نیروی خلاق، حافظ و اساس هرتمدنی هست؛
🔸#اصل_یازدهم:
فلسفه نظری تاریخ"سوروکین"، تاکید بر این مقوله دارد که مذهب سازنده و نگهدارنده هر تمدنی هست؛
📙#جهت_مطالعه_تفصیلی و نقد دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ"الکساندر پیتریم سوروکین" به دو منبع ذیل مراجعه کنید:
🔶#منبع_اول: نظریه های جامعه شناسی و فلسفه های نوین تاریخ؛ الکساندر پیتریم سوروکین؛ ترجمه دکتر نوروزی؛ نشر حق شناس رشت؛
🔶#منبع_دوم: فلسفه نظری تاریخ؛ دکتر مجید کافی؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛
#126
#پرونده_فلسفه_نظری_تاریخ
🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#سیر_تاریخی_نظریه_پردازان_فلسفه_نظری_تاریخ:
📒#فیلسوف_یازدهم_میشل_فوکو
(۱۹۸۴-۱۹۲۶م)
🟡#اصولی_کلان از فلسفه نظری تاریخ فوکو:
"میشل فوکو" به عنوان فیلسوف تاریخ پست مدرن مفهوم بسیار متفاوتی از تاریخ تبیین کرد.درمیان آثار "فوکو"، "نظم اشیا"، "نظم گفتمان" و" دیرینه شناسی دانش"جایگاه ویژه ای دارند.
🔰#اصل_اول:
"فوکو" مفهوم بسیار متفاوتی از تاریخ تحت تاثیر اندیشه های "نیچه" ارائه داد که با نظریه پیشرفت در تاریخ در تغایر هست؛
🔰#اصل_دوم:
در فلسفه نظری تاریخ"فوکو" تاریخ براساس شیوه ای تک خطی و تک جهتی در حال پدیدار شدن نیست؛
🔰#اصل_سوم:
فلسفه نظری تاریخ"فوکو" بر اصل عدم انسجام استوار هست و از اصل انسجام تاریخی تبعیت نمی کند؛
🔰#اصل_چهارم:
در فلسفه نظری تاریخ"فوکو" اصل پیوستگی و استمراربر پدیده های حاکم نیست،بلکه اصل ناپیوستگی وگسست تاریخی، برپدیده های تاریخی حاکمیت دارد؛
🔰#اصل_پنجم:
در فلسفه نظری تاریخ"فوکو" تاریخ یک فرآیند خطی پیشرفت گونه از رویدادها و ایده هانیست.بلکه تاریخ، رویداد ها وایده های مستقل وجدا از هم هستند؛
🔰#اصل_ششم:
ایده جدایی و ناپیوستگی تاریخ، یکی از نوآوری های فلسفه نظری تاریخ"فوکو" به شمار می رود وبه همین دلیل "فوکو"را فیلسوف جدایی یا ناپیوستگی می دانند؛
🔰#اصل_هفتم:
فلسفه نظری تاریخ "فوکو" مبتنی بر یک ایده ضد تاریخی است که تاریخ را مجموعه ای از گفتمان ها می داند که رویداد های را جدا ازهم و به صورت یک پیسرفت غیر خطی می بیند؛
🔰#اصل_هشتم:
فلسفه نظری تاریخ"فوکو" تکامل و پیشرفت تاریخی را، یک نوع حرکت از جوامع پست به جوامع پیشرفته عصر کنونی نمی داند؛
🔰#اصل_نهم:
فلسفه نظری تاریخ"فوکو" پیشرفت و تکامل تاریخی را به مثابه نوسان از یک نظام سلطه به دیگر نظام سلطه، مبتنی بر یک علم خاص می داند؛
🔰#اصل_دهم:
حاکمیت "اصل واژگونی" در رویکرد تاریخی"فوکو"؛ یک اصل روش شناختی هست که همه پیش فرض های دیر پای تاریخی را واژگون می کند؛
🔰#اصل_یازدهم:
حاکمیت "اصل گسست و انقطاع" در رویکرد تاریخی"فوکو"؛ که این اصل، "گسست و انقطاع تاریخی" را جایگزین " پیوستگی و استمرار تاریخی" کرد؛
🔰#اصل_دوازدهم:
حاکمیت "اصل ویژگی دگرسانی" در رویکرد تاریخی "فوکو"؛ طبق این اصل، نظام و انگاره معرفت هر عصر، ویژگی های خاص خود دارند؛
🔰#اصل_سیزدهم:
حاکمیت "اصل برون بودگی" در رویکرد تاریخی "فوکو"؛ طبق این اصل،"فوکو" از جستجو در اعماق و از توسل به شیوه های هرمنو تیکی پرهیز کرد وبه رویه محسوس وقایع وجا به جایی های جزیی و خطوط ظریف پرداخت؛
🔰#اصل_چهاردهم:
اصل اساسی حاکم بر فلسفه نظری تاریخ"فوکو" حاکمیت اصل و نظریه عدم استمرار در تاریخ؛
📒#جهت_مطالعه_تفصیلی و نقد دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ"میشل فوکو" به منابع ذیل مراجعه کنید:
📝#منبع_اول: نظم اشیا: دیرینه شناسی علوم انسانی؛ میشل فوکو؛ ترجمه یحیی امامی؛ نشر پژوهشکده مطالعات فرهنگی-اجتماعی؛
📝#منبع_دوم: روش تحقیق معاصر در علوم
انسانی ؛ احمد محمد پور؛ نشر ققنوس؛
📝#منبع_سوم: فلسفه تاریخ،روش شناس و تاریخ نگاری؛ دکترحسینعلی نوذری؛ نشر طرح نو؛
📝#منبع_چهارم: فلسفه نظری تاریخ؛ دکتر مجید کافی؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛
#127
#پرونده_فلسفه_نظری_تاریخ
🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#اندیشه_های_فلسفه_نظری_تاریخ
#متفکران_جهان_اسلام:
📙#متفکر_اول_استاد_شهید_مرتضی_مطهری
🔶"شهید مطهری" از متفکران و فیلسوفان جهان اسلام در واکنش به مکاتب فلسفه تاریخ غرب، وارد فضای مطالعات فلسفی نظری تاریخ شد.
مبانی و اصول کلان ذیل را در ارتباط با اندیشه های فلسفه نظری تاریخ "شهید مطهری" می توان برشمرد:
🔸#نکته_اول:
رویکرد "شهیدمطهری" به فلسفه تاریخ و مطالعات فلسفه نظری تاریخ، یک رویکرد نقدگرایانه و تحلیل گرایانه است. جریان های فلسفه تاریخ غرب، به خصوص دیدگاه های فلسفه تاریخ "هگل" و "مارکس" را نقد و تحليل کرده است؛
🔸#نکته_دوم:
"شهید مطهری" به صورت مستقل و مجزا یک رویکرد تاسیسی در فلسفه نظری تاریخ ندارد. بلکه با نقد کتاب "تاریخ چیست" اثر "اچ کار"، وارد فضای مطالعات فلسفه نظری تاریخ شده است؛
🔸#نکته_سوم:
"شهید مطهری"، در سه اثر از آثار تحقیقاتی خویش، یعنی"جامعه و تاریخ"، "فلسفه تاریخ" و "قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ" وارد مجموعه مساله های فلسفه نظری تاریخ شده، نقد و تحلیل هایی را ارائه داده است؛
🔸#نکته_چهارم:
مساله هایی که "شهید مطهری" در حوزه فلسفه نظری تاریخ نقد و تحلیل کرده، مساله هایی همچون "قانون مندی و عوامل محرک تاریخ"، "تصادف و علیت در تاریخ"، "تکامل تاریخ" و "آینده تاریخ" را می توان برشمرد؛
🔸#نکته_پنجم:
فلسفه نظری تاریخ در اندیشه "شهید مطهری"، علم به تحولات و تطورات جامعه ها از مرحله ای به مرحله دیگر هست. قوانین حاکم بر تحولات و تطورات جوامع موضوع فلسفه نظری تاریخ در اندیشه "شهید مطهری" می باشد؛
🔸#نکته_ششم:
در اندیشه "شهید مطهری" علم به "شدن جامعه ها" نه علم به "بودن جامعه ها"، مساله اصلی فلسفه نظری تاریخ هست. بنابراین "شهید مطهری" یک نوع "فلسفه نظری تاریخ پویا"، نه یک نوع "فلسفه نظری تاریخ ایستا" را مطرح می کند؛
🔸#نکته_هفتم:
چیستی و ماهیت قانون تاریخی در اندیشه "شهید مطهری"، حاکی از حاکمیت یک نوع قانون فلسفی بر تاریخ و پدیده های تاریخی هست؛
🔸#نکته_هشتم:
جمع اصل علیت، جبر تاریخی و اراده انسان در تاریخ، از نوآوری های فلسفه نظری تاریخ "شهید مطهری" هست؛
🔸#نکته_نهم:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ "شهید مطهری"، جمع اراده انسان در تاریخ، با قانون تاریخی و جبر تاریخی منافات ندارد.
🔸#نکته_دهم:
رویکرد "شهید مطهری" در طرح مساله های فلسفه نظری تاریخ به لحاظ روش شناسی، یک رویکرد منطقی می باشد؛
📙#جهت_مطالعه_تفصیلی دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ "استاد شهید مرتضی مطهری"به آثار ذیل این متفکر جهان اسلام مراجعه کنید:
📝#منبع_اول: جامعه و تاریخ؛ مرتضی مطهری؛ انتشارت صدرا؛
📝#منبع_دوم: فلسفه تاریخ(چهار جلد)؛ مرتضی مطهری؛ انتشارات صدرا؛
📝#منبع_سوم: قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ؛ مرتضی مطهری؛ انتشارات صدرا؛
#128
#پرونده_فلسفه_نظری_تاریخ
🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#اندیشه_های_فلسفه_نظری_تاریخ
#متفکران_جهان_اسلام:
📗#متفکر_دوم_شهید_محمد_باقر_صدر
🟢"شهید صدر" در زمینه فلسفه نظری تاریخ،برخلاف"شهید مطهری" رویکردی تاسیسی در ارتباط با مساله های فلسفه نظری تاریخ دارد.
اصول و مبانی کلان ذیل را در ارتباط با اندیشه های فلسفه نظری تاریخ"شهیدصدر" می توان برشمرد:
🔰#نکته_اول:
"شهیدصدر" با رویکرد تاسیسی در زمینه مساله های فلسفه نظری تاریخ،و طرح تئوری سنت های تاریخی در قرآن، در صدد ارائه یک الگو و مدل قرآنی در زمینه تاریخ و تطورات تاریخی برآمد؛
🔰#نکته_دوم:
بیان ساختار سنت های تاریخی در قرآن از مساله های اساسی دیگر "شهید صدر" در تئوری سنت های تاریخی در قرآن می باشد؛
🔰#نکته_سوم:
بیان ویژگی ها وصفات سنت های تاریخی در قرآن از مساله های اساسی دیگر"شهید صدر" در تئوری سنت های تاریخی در قرآن می باشد؛
🔰#نکته_چهارم:
بیان شکل قضیه های سنت های تاریخی در قرآن از مساله های اساسی دیگر "شهید صدر" در تئوری سنت های تاریخی در قرآن می باشد؛
🔰#نکته_پنجم:
در فلسفه نظری تاریخ "شهید صدر"، جهان تاریخی،مانند جهان طبیعی،جهان کیهانی و جهان فیزیکی، تحت سنت های الهی و قوانین الهی قرار دارد؛
🔰#نکته_ششم:
در تئوری سنت های تاریخی "شهیدصدر"، ساختار سنت های تاریخی در قرآن، در سه ساختار قیاسی،استقرایی و قیاسی-استقرایی ارائه شده است؛
🔰#نکته_هفتم:
خدایی بودن سنت های تاریخی، انسانی بودن سنت های تاریخی و عام و فراگیر بودن سنت های تاریخی،سه ویژگی اصلی سنت های تاربخی در تئوری سنت های تاریخی"شهید صدر"می باشد؛
🔰#نکته_هفتم:
سنت های تاریخی به شکل قضیه شرطیه، سنت های تاریخی به شکل قضیه قطعی و سنت های تاریخی به شکل قضیه طبیعی، سه شکل قضیه ای سنت های تاریخی در تئوری سنت های تاریخی "شهیدصدر" می باشد؛
🔰#نکته_هشتم:
فلسفه نظری تاریخ "شهیدصدر"، با رویکرد تاسیسی مبتنی بر یک الگوی قرآنی- دینی تحت عنوان "تئوری سنت های تاریخی در قرآن" تبیین شد؛
📗#جهت_مطالعه_تفصیلی تئوری سنت های تاریخی"شهید صدر" به منبع ذیل مراجعه کنید:
📝#سنت_های_تاریخی_و_فلسفه_اجتماعی_در_قرآن؛ شهید محمدباقرصدر؛ ترجمه و نگارش حسین منوچهری؛ مرکز نشر فرهنگی رجاء؛
#129
#پرونده_فلسفه_نظری_تاریخ
🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#اندیشه_های_فلسفه_نظری_تاریخ
#متفکران_جهان_اسلام:
📒#متفکر_سوم_علامه_محمد_تقی_جعفری
🟡"علامه جعفری"در اندیشه فلسفه نظری تاریخ خود اعتقاد دارد، همان ملاکی که عالم هستی راقانون مند کرده، همان ملاک، تاریخ و جهان انسانی را قانون مند کرده است.
#اصول_و_مبانی_کلان ذیل را در ارتباط بااندیشه های فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری" می توان برشمرد:
✴#نکته_اول:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری" نظام وجودی انسان و جهانی که انسان در آن زندگی می کند و حوداث تاریخی و شخصیت های موثر در حوادث تاریخی، محاسبه نشده نیست؛
✴#نکته_دوم:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ "علامه جعفری"، باز بودن و قابل محاسبه بودن نظام وجودی انسان در صحنه های تاریخ، به این معنی نیست که انسان قدرت زیر پاگذاشتن قوانین تاریخی را دارد؛
✴#نکته_سوم:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری" تفسیر و تحلیل فلسفی تاریخ که حیات انسان ها را در جبر یک یا چند عامل اسیر کند، مخالف قانون علمی و فلسفی حاکم بر تاریخ هست؛
✴#نکته_چهارم:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ "علامه جعفری"،جریان شخصی بودن تاریخ، منافاتی با قانونی بودن اجزاء و عناصر تشکیل تاریخ ندارد؛
✴#نکته_پنجم:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری"، بحث و کاوش در علل و اهداف و وقایع و تحولات در تاریخ و نقش اختیاری و اجباری انسان ها درآن، یک امر ضروری هست؛
✴#نکته_ششم:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری"،انسان قانون علیت را در تاریخ از بین نمی برد، و معدومی را موجود و موجودی را معدوم نمی سازد، بلکه با تحصیل آگاهی ها و قدرت های متنوع، در علیت علت ها و انگیزش انگیزه ها در ارتباط با خویشتن تصرف می کند؛
✴#نکته_هفتم:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری"، اختیارداشتن انسان، هیچ منافاتی با جریان قانون علیت در تاریخ ندارد؛ چنان که اختیار انسان هیچ منافاتی با قانون علیت در وضع روانی و مغزی و حرکات عضلانی انسان ندارد؛
✴#نکته_هشتم:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری"،حوادث محاسبه نشده در تحولات تاریخی، به معنی حوداث بی علت و بی قانون در تاریخ نیست؛
✴#نکته_نهم:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری"، جریان مستمر تبدیل کیفیت های اولیه به کیفیت های ثانوی به واسطه برخورد با علل، قانون فراگیر همه جهان هستی و جهان تاریخی هست؛
✴#نکته_دهم:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری"،در بررسی فلسفه تاریخ وتحلیل فلسفی رویداد های تاریخی، تفکیک میان تعاقب حوداث و علت و معلول آنها ضرورت دارد؛
✴#نکته_یازدهم:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری"،سه عامل اصلی در حرکت تاریخ نقش اصلی را دارد؛ عامل اراده وتاثیر خداوند در تاریخ؛ عامل اراده وتاثیر انسان در تاریخ؛ عامل و تاثیر واقعیات مفید برای انسان ها؛
📒#جهت_مطالعه_تفصیلی اندیشه ها و دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ"علامه محمد تقی جعفری"به دو منبع ذیل مراجعه کنید:
📝#منبع_اول: ترجمه و شرح نهج البلاغه ؛ علامه محمد تقی جعفری؛ جلد شانزدهم؛ نشر دفتر فرهنگ اسلامی؛
📝#منبع_دوم: فلسفه تاریخ و تمدن؛ علامه محمد تقی جعفری؛ موسسه تدوین و نشرآثار علامه جعفری؛
#130
#پرونده_فلسفه_نظری_تاریخ
🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#اندیشه_های_فلسفه_نظری_تاریخ
#متفکران_جهان_اسلام:
📘#متفکر_چهارم_استاد_محمدتقی_مصباح_یزدی
🔷اندیشه های فلسفه نظری تاریخ "استاد مصباح یزدی" در اثر ایشان تحت عنوان "جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن" منعکس شده است.
این اثر به صورت همزمان مباحث "فلسفه تاریخ" و "فلسفه الاجتماع" را از دیدگاه قرآن تبیین کرده است.
🔷#اصول_و_مبانی کلان ذیل را در ارتباط با اندیشه های فلسفه نظری تاریخ"استاد مصباح یزدی" می توان برشمرد:
🔹#نکته_اول:
اندیشه های فلسفه نظری تاریخ"استاد مصباح یزدی" با نوعی در هم تنیدگی با مساله های فلسفه جامعه و فلسفه اجتماع تبیین شده است؛
🔹#نکته_دوم:
رویکرد "استاد مصباح یزدی" در طرح مساله های فلسفه نظری تاریخ، یک رویکرد نقدگرایانه است.تمرکز نقد های ایشان هم بر فلسفه تاریخ هگل و فلسفه تاریخ مارکس قراردارد؛
🔹#نکته_سوم:
در عرض رویکرد نقدگرایانه"استاد مصباح یزدی" در طرح مساله های فلسفه نظری تاریخ، با رویکردی تاسیسی به طرح مساله های تاریخ و جامعه در قرآن پرادخته اند؛
🔹#نکته_چهارم:
در بین مساله های اساسی فلسفه نظری تاریخ و فلسفه جامعه و اجتماع،"استاد مصباح یزدی" چهار مساله اساسی " اصالت فرد و جامعه"،" قانون مندی جامعه"،" قانون مندی تاریخ"و " تکامل در جامعه و تاریخ" را مفصل تبیین کرده است؛
🔹#نکته_پنجم:
نقد جامعه گرایی از دیدگاه عقلی و نقد جامعه گرایی از دیدگاه قرآنی را، ذیل مساله اساسی قانون مندی جامعه و قانون مندی تاریخ،تبیین کرده است؛
🔹#نکته_ششم:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ و اندیشه فلسفه جامعه و اجتماع"استاد مصباح یزدی"،ملازمه ای میان قانون مندی تاریخ و جامعه و اصالت فلسفی تاریخ و جامعه نیست؛
🔹#نکته_هفتم:
در واقع اصل مطلب به این بر می گردد که در اندیشه فلسفه نظری تاریخ وجامعه"استاد مصباح یزدی"، اصالت فلسفی داشتن فرد و اعتباری بودن جامعه و تاریخ،منافاتی با قانون مندی تاریخ و جامعه ندارد؛
🔹#نکته_هشتم:
قانون مندی امور اجتماعی و اشتراک جامعه ها در قوانین جامعه شناختی در اندیشه فلسفی"استاد مصباح یزدی"،منافاتی با اعتباری بودن جوامع ندارد؛
🔹#نکته_نهم:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ" استاد مصباح یزدی"، قانون حاکم بر تاریخ و جامعه و تطورات تاریخی و اجتماعی، یک نوع قانون فلسفی هست؛
🔹#نکته_دهم:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ و اندیشه فلسفه جامعه و اجتماع"استاد مصباح یزدی"،قوانین اجتماعی و قوانین تاریخی، منافاتی با اراده وآزادی انسان در جامعه و تاریخ ندارد؛
🔹#نکته_یازدهم:
با رویکرد نقدگرایانه و رویکرد تحلیلی،"استاد مصباح یزدی"، تکامل در تاریخ و جامعه را در فلسفه تاریخ غرب و فلسفه الاجتماع غرب،تبیین کرده است؛
📘#جهت_مطالعه_تفصیلی دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ و فلسفه جامعه و فلسفه الاجتماع" استاد مصباح یزدی" به منبع ذیل مراجعه کنید:
📝#جامعه_و_تاریخ_از_دیدگاه_قرآن؛ استاد محمدتقی مصباح یزدی؛چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی؛
#131
#پرونده_فلسفه_نظری_تاریخ
#پرونده_فلسفه_الاجتماع
🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#اندیشه_های_فلسفه_نظری_تاریخ
#متفکران_جهان_اسلام:
📓#متفکر_پنجم_دکتر_علی_شریعتی
تاریخ و فلسفه تاریخ در آثار "دکترشریعتی" جایگاه ممتازی دارد. "دکترشریعتی"، مباحث تاریخی و فلسفه تاریخی خود را با مطالب تاریخی قرآن شروع می کند.
🔘#اصول_و_مبانی_کلان ذیل را در ارتباط با اندیشه های فلسفه نظری تاریخ "دکترشریعتی" می توان برشمرد:
☑️#نکته_اول:
درتفکر واندیشه فلسفه نظری تاریخ "دکترشریعتی"، فلسفه تاریخ بینش و نگرشی دینی دارد و خاستگاه آن مشرق زمین هست، برخلاف آنچه غربی ها، فلسفه تاریخ را یک علم غربی می دانند؛
☑️#نکته_دوم:
در اندیشه"دکترشریعتی"، فلسفه نظری تاریخ،علم کشف و نقد و تحلیل حوداث تاریخی نیست، بلکه فلسفه نظری تاریخ، "علم شدن انسان" است که حاکی از یک نوع فلسفه نظری تاریخ پویا در اندیشه "دکترشریعتی" می باشد؛
☑️#نکته_سوم:
در تفکر واندیشه فلسفه تاریخ "دکترشریعتی"، تاریخ یک واقعیت واحد دارای مفهوم، حقیقت، حرکت، هدف و جهتی هست که پیامبران و فیلسوفان درآن نقش اصلی را دارند؛
☑️#نکته_چهارم:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"دکترشریعتی"، فلسفه تاریخ، پیدا کردن قوانین تاریخی هست و روش شناسی کشف این قوانین تاریخی، استفاده از روش علمی"انسان شناسی" می باشد؛
☑️#نکته_پنجم:
در اندیشه فلسفی تاریخ"دکترشریعتی"، انسان شناسی جایگاه ممتازی دارد به گونه ای که فلسفه تاریخ را حرکت انسان در مسیر زمان می داند؛
☑️#نکته_ششم:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"دکترشریعتی"، انسان در انسان شناسی و تاریخ در فلسفه تاریخ، براساس تضاد و دیالکتیک قابل تبیین و تحلیل هست؛
☑️#نکته_هفتم:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ "دکترشریعتی"، توحید گرایی تاریخی، مبنای فلسفه تاریخ در اسلام هست و اعتقاد دارد توحید زیربنای تاریخ هست؛
☑️#نکته_هشتم:
در تفکر و ایده فلسفی تاریخ "دکترشریعتی"، یکی از علل اصلی عامل حرکت تاریخ، عامل تضاد هست. منطق تضاد تاریخی و بینش دیالکتیکی، حاکم بر حرکت تاریخ است؛
☑️#نکته_نهم:
در اندیشه و تفکر فلسفی تاریخ "دکترشریعتی"، آگاهی انسان نیز یکی از علل اصلی عامل حرکت تاریخ است. این یک بینش اسلامی هست که آگاهی و عمل انسانی، عامل حرکت در تاریخ هست؛
☑️#نکته_دهم:
در اندیشه فلسفه نظری تاریخ "دکترشریعتی"، هجرت نیز یکی از بزرگ ترین عوامل حرکت تاریخ و حتی یکی از بزرگ ترین عوامل تمدن ساز بشری هست؛
📓#جهت_مطالعه_تفصیلی و نقد دیدگاه های "دکترشریعتی" در زمینه فلسفه نظری تاریخ، به منبع ذیل مراجعه کنید:
📝#فلسفه_نظری_تاریخ؛ دکتر مجید کافی؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛
#132
#پرونده_فلسفه_نظری_تاریخ
🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#نگرش_فلسفه_تاریخی_به_پدیده_تاریخی_عاشورا:
📓در فلسفه نظری تاریخ، پدیده تاریخی را از منظر فرازمانی و فرامکانی تحلیل فلسفی می کنند.
◼️در این تحلیل فرازمانی و فرامکانی پدیده تاریخی، حداقل از سه بعد "دامنه و برد پدیده تاریخی"، "جهت داری پدیده تاریخی" و " نسبت پدیده تاریخی با اراده انسانی" تحلیل فلسفی صورت می گیرد.
◾️#دامنه_و_برد_پدیده_تاریخی_عاشورا:
در نگرش فلسفی به تاریخ، یک پدیده تاریخی دامنه و برد تاریخی متمایزی ایجاد می کند. یک پدیده تاریخی می تواند در یک "#مقیاس_ملی" دامنه و بردی تاریخی ایجاد کند. می تواند در "#سطح_و_مقیاس_منطقه ای" دامنه و بردی تاریخی ایجاد کند. می تواند در "#سطح_و_مقیاس_جهانی" دامنه وبردی تاریخی ایجاد کند.
▪️پدیده تاریخی عاشور از آن جنس پدیده های تاریخی هست که در سطح و مقیاس جهانی دامنه و بردی تاریخی ایجاد کرده و این دامنه و برد حاصل از پدیده تاریخی عاشورا، در طول و عرض تاریخی، جریان تاریخی جهانی دارد.
◾️#جهت_داری_پدیده_تاریخی_عاشورا:
جهت داری پدیده های تاریخی متفاوت و متمایز ازهم هست. پدیده های تاریخی از منظر یک "فلسفه تاریخ دینی" ویا "فلسفه تاریخ الهیاتی"، می تواند یک جهت داری "#همگرا" یا "#واگرا" با جریان حق و باطل ایجاد نمایند.
▪️پدیده تاریخی عاشورا از حیث جهت داری، یک پدیده تاریخی همگرا با جریان حق هست که در سطح و مقیاس جهانی این جهت داری را توسعه و گسترش جهانی می دهد.
◾️#نسبت_اراده_انسانی_با_پدیده_تاریخی_عاشورا:
از منظرنگرش فلسفی به تاریخ، به خصوص از منظر یک نگرش دینی-فلسفی به تاریخ و پدیده های تاریخی، اراده های انسانی با سطح و مقیاس دامنه و برد پدیده های تاریخی ارتباط مستقیم دارند.
▪️برخی اراده های انسانی در تاریخ، یک پدیده تاریخی در مقیاس ملی ایجاد می کند؛
▪️برخی اراده های انسانی در تاریخ، یک پدیده تاریخی در مقیاس منطقه ای ایجاد می کند؛
▪️برخی اراده های انسانی در تاریخ، یک پدیده تاریخی در مقیاس جهانی ایجاد می کند،
▪️پدیده تاریخی عاشورا حاصل اراده انسانی (اراده شخص امام حسین علیه السلام) می باشد که تبدیل به یک پدیده تاریخی شد، که در مقیاس جهانی ودر طول جهانی بازتاب وامواج اجتماعی تولید کرد.این بازتاب جهانی و امواج اجتماعی جهانی در طول جهانی پدیده تاریخی عاشورا، در جریانی استمراری قراردارد.
#133
#پرونده_فلسفه_نظری_تاریخ
🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#نگرش_فلسفه_تمدنی_به_پدیده_تاریخی_عاشورا:
📓در فلسفه نظری تمدن، تحلیل فلسفی تمدن و پدیده تمدنی را در دو حیث "#جهان_ثبوتی_تمدن" و "#جهان_اثباتی_تمدن" می توان تبیین نمود.
هم چنانکه تحلیل فلسفی را در مورد "مقام ثبوت تمدن اسلامی" و "مقام اثبات تمدن اسلامی" می توان به کار برد، تحلیل تمدنی پدیده تاریخی عاشورا با رویکرد فلسفی را نیز می توان در دو مقام "#ثبوت_و_اثبات_تمدن_اسلامی" به کار برد.
1⃣#تحلیل_فلسفه_تمدنی_پدیده_تاریخی_عاشورا
#ناظر_به_جهان_ثبوتی_تمدن_اسلامی:
◾️این نوع مطالعه فلسفه تمدنی در مورد پدیده تاریخی عاشورا، یک نوع مطالعه ناظر به تاثیرات این پدیده تاریخی در"جهان ثبوتی تمدن اسلامی" می باشد.
◾️به تعبیری دیگر در این رویکرد تحلیلی، تاثیرات پدیده تاریخی عاشورا به عنوان یک پدیده معیار تمدنی، در "جهان ثبوتی تمدن اسلامی"،تحلیل می شود.
◾️این تاثیرات تمدنی شامل، "هستی شناسی تمدن اسلامی"،"معرفت شناسی تمدن اسلامی" و "روش شناسی تمدن اسلامی" در مقام ثبوت تمدن اسلامی می باشد.
2⃣#تحلیل_فلسفه_تمدنی_پدیده_تاریخی_عاشورا
#ناظر_به_جهان_اثباتی_تمدن_اسلامی:
◾️این نوع مطالعه فلسفه تمدنی در مورد پدیده تاریخی عاشورا، یک نوع مطالعه ناظر به تاثیرات این پدیده تاریخی،در "جهان اثباتی تمدن اسلامی" می باشد.
◾️این تاثیرات تمدنی شامل، تاثیر تمدنی پدیده تاریخی عاشورا در نظام های تمدنی تاریخی تمدن اسلامی می باشد.
◾️اثر پذیری "نظام های سیاسی تمدن اسلامی در مقام اثبات"،" نظام های فرهنگی تمدن اسلامی در مقام اثبات" و"نظام های اقتصادی تمدن اسلامی در مقام اثبات" در این رویکرد فلسفه تمدنی ناظر به پدیده تاریخی عاشورا،مطالعه و تبیین می شود.
#134
#پرونده_فلسفه_نظری_تمدن
#پرونده_فلسفه_علم_تمدن
🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#الگوی_جامع_تمدنی_در
#فلسفه_قیام_امام_حسین_علیه_السلام:
📓حرکت تاریخی جاودانه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا "#الگویی_جامع" از "#انسان_شناسی_تاریخی_دینی" و "#انسان_شناسی_تمدنی_دینی" تعریف، تبیین و بسط داد.
🔲 از منظر "#فلسفه_سیره_تمدنی" در "منطق تمدنی" امام حسین علیه السلام، کارکرد اصلی تمدن، تعریف و تبیین و حرکت به سمت یک "انسان شناسی تاریخی و تمدنی دینی" می باشد.
"انسان شناسی تاریخی دینی" و "انسان شناسی تمدنی دینی" در "سیره و منطق تمدنی امام حسین علیه السلام" نیازمند یک #اجتهاد در سیره پژوهی با رویکرد "#فلسفه_علم_سیره" می باشد.
بدون یک"#فلسفه_نظری_سیره_تمدنی" و "#فلسفه_علم_سیره_تمدنی" در منطق تمدنی امام حسین علیه السلام، این " انسان شناسی تاریخی-تمدنی دینی" عینیت تاریخی و عینیت تمدنی پیدا نخواهد کرد.
🔲 در تحلیل تمدنی "#سیره_تمدنی" امام حسین علیه السلام، اکتشاف و تحلیل مساله های تمدنی ذیل، ضرورت اساسی در اجتهاد تمدنی حاصل از سیره تمدنی امام حسین علیه السلام دارد.
▪️اکتشاف و تحلیل "#عقل_شناسی_تمدنی" در "منطق و سیره تمدنی" امام حسین علیه السلام؛
▪️اکتشاف و تحلیل"#علم_شناسی_تمدنی" در " منطق و سیره تمدنی" امام حسین علیه السلام؛
▪️اکتشاف و تحلیل"#انسان_شناسی_تمدنی" در " منطق و سیره تمدنی" امام حسین علیه السلام؛
▪️اکتشاف و تحلیل "#جهان_شناسی_تمدنی" در " منطق و سیره تمدنی" امام حسین علیه السلام؛
▪️اکتشاف و تحلیل"#خدا_شناسی_تمدنی" در " منطق و سیره تمدنی" امام حسین علیه السلام؛
🔲 طراحی یک "#الگوی_جامع_تمدنی" در "#سیره_تمدنی" امام حسین علیه السلام، مبتنی بر اکتشاف و تحلیل پنج مساله اساسی تمدنی فوق در" منطق و سیره تمدنی" امام حسین علیه السلام میسر هست.
البته فرآیند این اکتشاف و تحلیل تمدنی در سیره تمدنی امام حسین علیه السلام با اجتهاد در دو فرآیند "هستی شناختی"و " معرفت شناختی" ذیل امکان پذیر هست:
▪️فرآیند اجتهادی در فلسفه نظری تمدن در سیره امام حسین علیه السلام؛
▪️فرآیند اجتهادی در فلسفه علم تمدن در سیره امام حسین علیه السلام؛
#135
#پرونده_فلسفه_علم_تمدن
#پرونده_فلسفه_نظری_تمدن
🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#جهان_مفاهیم_و_جهان_تمدنی
#در_سیره_تمدنی_امام_حسین_علیه_السلام:
📓در تحلیل "#سیره_تمدنی" و "#منطق_تمدنی" امام حسین علیه السلام، اکتشاف و تحلیل "مفاهیمی" که "دلالت تمدنی" دارند، بسیار حائز اهمیت هست.
🔲 "#جهان_مفاهیم"؛ "#جهان_عینی" و "#جهان_تاریخی" و "#جهان_تمدنی" تولید می کنند.
🔲 مفاهیم مابه ازای عینی وخارجی ایجاد می کنند و "#مفاهیم_تمدنی" جایگاهی عینی و تاریخی در "#جهان_تمدنی" دارند.
🔲 یکی از نقش های "تاریخی" و "فرا تاریخی" امام حسین علیه السلام، تولید "مفاهیم تمدنی" ناظر به "#جهان_ثبوتی_تمدن" و "#جهان_تمدن_معیار"هست.
🔲 از ماندگارترین نقش های تاریخی و فراتاریخی امام حسین علیه السلام در "جهان تمدنی"، "#توسعه_و_تولید_مفاهیم_جدید_تمدنی" هست که جریان تاریخی این مفاهیم تمدنی، "جهان تمدنی" جدیدی تولید می کنند.
🔲 توسعه و تولید مفاهیم جدید با دلالت تمدنی، "#هستی_شناسی" و "#معرفت_شناسی" جدیدی برای "جهان تمدنی" ایجاد می کنند.
🔲 در سیره تمدنی و منطق تمدنی امامان معصوم علیه السلام و امام حسین علیه السلام، اکتشاف و تحلیل "مفاهیم تمدنی" صادر از این بزرگان معصوم علیه السلام، از کانون های اصلی "سیره پژوهی تمدنی" می باشد.
🔲 امام حسین علیه السلام می فرمایند: ولاالحیاه مع الظالمین الا برما؛ این مفاهیم، مفاهیمی هستند که اگر براساس منطق این مفاهیم، جهان انسانی، جهان اجتماعی، جهان تاریخی و در نهایت جهان تمدنی، مبتنی بر این مفاهیم بنیان گذاری شده باشد، جهان عینی متمایزی در حوزه انسان، تاریخ و تمدن ایجاد خواهد شد.
🔲 "حیات بدون ظلم" و "حیات بدون ظالم" یک مفهوم اساسی در منطق و سیره نظری امام حسین علیه السلام هست که هم "دلالت تمدنی" و هم "کارکرد تمدنی" دارد.
🔲 در منطق تمدنی و سیره تمدنی امام حسین علیه السلام، جهان تمدنی، یک جهان تمدنی عاری از "حیات بدون ظلم" هست.
🔲 "حیات سیاسی" یک نظام سیاسی در جهان تمدنی، درمنطق تمدنی امام حسین علیه السلام، یک حیات سیاسی بدون ظلم سیاسی هست؛
🔲 "حیات فرهنگی" یک نظام فرهنگی در جهان تمدنی، در منطق تمدنی امام حسین علیه السلام، یک حیات فرهنگی بدون ظلم فرهنگی هست؛
🔲 "حیات اقتصادی" یک نظام اقتصادی در جهان تمدنی، در منطق تمدنی امام حسین علیه السلام،یک حیات اقتصادی بدون ظلم اقتصادی هست؛
🔲 حیات سیاسی،فرهنگی و اقتصادی جهان تمدنی مبتنی بر عدالت انسانی، منطق تمدنی امام حسین علیه السلام هست و کارکرد اصلی یک جهان تمدنی می باشد.
#136
#پرونده_فلسفه_علم_تمدن
#پرونده_فلسفه_نظری_تمدن
🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#سبک_زندگی_تمدنی_و_سیره_تمدنی
#امام_حسین_علیه_السلام:
📘یکی از مساله های اساسی در فلسفه سیره تمدنی و منطق سیره تمدنی امام حسین علیه السلام و امامان معصوم علیه السلام، مساله "سبک زندگی تمدنی" هست.
💠در سبک زندگی تمدنی در سیره تمدنی امام حسین علیه السلام، مساله های ذیل بایستی کشف و تحلیل شود:
🔹چیستی سبک زندگی تمدنی؛
🔹مبانی سبک زندگی تمدنی؛
🔹مفاهیم سبک زندگی تمدنی؛
🔹مساله های سبک زندگی تمدنی؛
🔹الگوهای سبک زندگی تمدنی؛
🔹چیستی سبک زندگی فرهنگی در نظام تمدنی؛
🔹چیستی سبک زندگی سیاسی در نظام تمدنی؛
🔹چیستی سبک زندگی اقتصادی در نظام تمدنی؛
💠کشف،استنباط و تحلیل موارد فوق ناظر به سبک زندگی تمدنی در سیره تمدنی امام حسین علیه السلام نیازمند فرآیندهای منطقی ذیل هست:
🔹کشف و تحلیل چیستی تمدن در فلسفه سیره تمدن ازمنظر امام حسین علیه السلام؛
🔹کشف و تحلیل چیستی علم انسانی در منطق و سیره تمدنی امام حسین علیه السلام؛
🔹کشف و تحلیل ارتباط علم انسانی با سبک زندگی تمدنی در منطق تمدنی امام حسین علیه السلام؛
🔹کشف وتحلیل چیستی انسان تمدنی در منطق تمدنی امام حسین علیه السلام؛
🔹کشف و تحلیل چیستی عقل تمدنی در منطق تمدنی امام حسین علیه السلام؛
🔹کشف و تحلیل چیستی علم تمدنی در منطق تمدنی امام حسین علیه السلام؛
🔹کشف و تحلیل چیستی جهان تمدنی در منطق تمدنی امام حسین علیه السلام؛
💠#یک_نکته_اساسی:
🔹سبک زندگی تمدنی دینی و اسلامی، محصول و تولید علوم انسانی اسلامی هست؛
🔹سبک زندگی تمدنی در منطق تمدنی امام حسین علیه السلام،نیازمند کشف و تحلیل مساله های علوم انسانی در منطق تمدنی امام حسین علیه السلام می باشد؛
#137
#پرونده_فلسفه_نظری_تمدن #پرونده_فلسفه_علم_تمدن
🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#سنت_تمدنی_و_اجل_تمدنی_در_قرآن_کریم:
📙#سنت_های_تمدنی در قرآن کریم، سنت هایی هستند که قوانین حاکم بر فرآیند پیدایش، پایداری، اعتلا، انحطاط و آینده تمدنی را بیان می کنند.
🔸سنت های تمدنی، قوانینی از نوع قوانین تکوینی و حقیقی هستند که برجریان تاریخی تمدن ها حاکمیت دارند.
🔸سنخ و نوع قوانین حاکم بر فرآیند تمدن ها ذیل سنت های تمدنی در قرآن کریم،از نوع و سنخ قوانین فلسفی یا قوانین علی-معلولی هستند.
✴️سنت های تمدنی در قرآن کریم، ناظر به #سه_نوع_سنت های تمدنی هستند:
🔸 سنت های تمدنی ناظر به اراده خدا در تمدن؛
🔸 سنت های تمدنی ناظر به اراده انسان در تمدن؛
🔸سنت های تمدنی ناظربه عوامل طبیعی در تمدن؛
✴️ از جمله سنت های تمدنی در قرآن کریم،#سنت_اجل_تمدن_ها در قرآن کریم هست.
🔸اجل تمدن به این معنی که هرتمدنی در نهایت اجل و مدتی معلوم دارد.
🔸اجل تمدن به معنی یک نوع جبر تاریخی؛ یعنی براساس جبر تاریخی، تمدن یک فرآیند اجل معین وتمام شده دارد.
🔸اجل تمدن به معنی یک نوع جبر فلسفی؛ یعنی بر اساس یک قانون فلسفی در ذات تمدن، یک اجل مشخص معین در تمدن نهفته هست.
🔸نقش اراده خدا در اجل تمدن ها بر اساس سنت های تمدنی در قرآن کریم،از مساله های اساسی سنت های تمدنی در قرآن هست.
🔸نقش اراده انسان در اجل تمدن ها براساس سنت های تمدنی در قرآن کریم، از مساله های اساسی دیگر سنت های تمدنی در قرآن هست.
🔸نقش عوامل طبیعی در اجل تمدن ها براساس سنت های تمدنی در قرآن کریم، ازمساله های اساسی دیگر سنت های تمدنی در قرآن هست.
🔸آیه شریفه "لکل امه اجل" از جمله آیاتی هست که می توان اجل تمدن در قرآن کریم را از آن اکتشاف و استنباط کرد.
🔸طبق آیه شریفه فوق، هر امتی اجلی دارد.این اجل امت به صورت یک قانون قطعی و قضیه قطعی در آیه فوق بیان شده است.
🔸براساس دلالت التزامی مفاد آیه شریفه فوق، امت در سطح تمدن و امت در سطح غیرتمدن، اجل قطعی دارد.
🔸بنابراین" اجل قطعی هر تمدن" طبق آیه شریفه فوق یک سنت تمدنی قطعی هست.
🔸البته اجل تمدن در قرآن، یک نوع اجل مبتنی بر جبر فلسفی یا جبرتاریخی هست، نیازمند تحلیل قرآنی هست.
#138
#پرونده_فلسفه_نظری_تمدن
🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#جبر_تاریخی_و_جبر_فلسفی_انحطاط_تمدن_ها:
📒انحطاط تمدن ها، مساله ای هست که با رویکردهای متنوعی مانند رویکرد فلسفی،رویکرد تاریخی،رویکرد جامعه شناختی،رویکرد روان شناختی و نظایر این رویکردها تحلیل می شود.
🔰تحلیل فلسفی انحطاط تمدن ها، مساله ای هست که در حوزه جغرافیای معرفتی فلسفه نظری تمدن ازآن بحث می شود.
🔰تحلیل تاریخی انحطاط تمدن ها،مساله ای هست که در حوزه جغرافیای معرفتی تاریخ تحلیلی تمدن از آن بحث می شود.
🔰بحث و مساله انحطاط تمدن ها برمبنای جبر تاریخی، مساله ای در حوزه تاریخ تحلیلی تمدن می باشد.
🔰بحث و مساله انحطاط تمدن ها برمبنای جبر فلسفی، مساله ای در حوزه فلسفه نظری تمدن می باشد.
🔰چیستی و مفهوم جبر تاریخی انحطاط تمدن ها، به این معناست که تمدن های بشری در طول تاریخ بدون استثنا به فرآیند و مرحله انحطاط منتهی شده اند.اما در مورد آینده تمدن ها نمی توان برمبنای جبر تاریخی، حکم به انحطاط تمدن های آینده داد.
🔰چیستی و مفهوم جبر فلسفی انحطاط تمدن ها، به این معناست که تمامی تمدن های بشری سرنوشتی به نام انحطاط تمدنی دارند.تمدن های گذشته،حال و حتی تمدن های آینده بشری سرنوشت محتوم انحطاط را تجربه خواهند کرد.انحطاط تمدن در ذات یک فرآیند و حرکت تمدنی،امری و مساله ای قطعی و تخلف ناپذیر هست.
#139
#پرونده_فلسفه_نظری_تمدن
#پرونده_تاریخ_تحلیلی_تمدن
🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
#مصاحبه
گفتگوی #دکتر_میر_محمدی در خصوص انتشار کتاب «جستارهایی دینی و فلسفی در باب تاریخ و تمدن»
https://maaref.ac.ir/%da%af%d9%81%d8%aa%da%af%d9%88%db%8c-%d8%af%da%a9%d8%aa%d8%b1-%d9%85%db%8c%d8%b1%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%ae%d8%b5%d9%88%d8%b5-%d8%a7%d9%86%d8%aa%d8%b4%d8%a7%d8%b1-%da%a9%d8%aa/
#140
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#مسئولیت_اجتماعی_علم_در_تمدن_اسلامی:
📗جایگاه ثبوتی علم در اسلام، جایگاه اثباتی متمایزی نسبت به سایر مکاتب برای علم در تمدن اسلامی تعریف و نهادینه کرد.
❇️ پارادایم های علمی از حیث تعریف متفاوت از هستی شناسی علم و معرفت شناسی علم، مسئولیت اجتماعی متمایزی برای علم تعریف و تاسیس نموده اند.
❇️ مسئولیت اجتماعی علم، به معنی موضع گیری هر پارادایم علمی، نسبت به مساله هایی مانند چیستی علم و نقش ارزش ها در روند تولید و توسعه علمی هست.
❇️ مسئولیت اجتماعی علم، ارتباط مستقیم با تعریف انسان و جایگاه انسان در جهان هستی، جهان تاریخی - تمدنی و جهان انسانی دارد.
❇️ اسلام و تمدن اسلامی با توجه به تعریف جدیدی از جهان هستی، جهان تاریخی - تمدنی و جهان انسانی، مسئولیت متمایزی از سایر پارادایم های علمی، برای مسئولیت اجتماعی علم تعریف می کند.
❇️ با توجه به اصالت دانش و علم در اسلام و تمدن اسلامی، نوعی مسئولیت اجتماعی بر دوش عالمان و دانشمندان تعریف و نهادینه شده است.
❇️ با توجه به اینکه انسان در اسلام، ماهیتی این جهانی و آن جهانی دارد، مسئولیت اجتماعی علم در اسلام، ناظر به هر دو جهان تعریف شده است.
❇️ مسئولیت اجتماعی علم در اسلام و تمدن اسلامی،با مفاهیم اساسی مانند عدالت و اخلاق پیوند خورده است.عالمان و دانشمندان در تمدن اسلامی بنا بر مسئولیت اجتماعی، وظیفه نهادینه شدن عدالت و اخلاق اسلامی را دارند.
❇️ مسئولیت اجتماعی علم در تمدن اسلامی، بایستی انسان و جامعه انسانی را متوجه مسئولیت انسان در قبال خداوند کند.
❇️ مسئولیت اجتماعی علم در تمدن انسانی، بایستی انسان را متوجه مسئولیتش در قبال نفس خودش کند.
❇️ مسئولیت اجتماعی علم در تمدن اسلامی، بایستی انسان را متوجه مسئولیتش در قبال سایر انسان ها کند.
❇️ مسئولیت اجتماعی علم در تمدن اسلامی، بایستی انسان را متوجه مسئولیتش در قبال جامعه خویش کند.
📚#جهت_مطالعه_تفصیلی
#در_زمینه_مسئولیت_اجتماعی_علم
به منبع ذیل مراجعه کنید:
📗#روش_شناسی_علوم_انسانی_نزد_اندیشمندان_مسلمان؛ دکتر محمدتقی ایمان؛احمد کلاته ساداتی؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛
#پرونده_فلسفه_نظری_تمدن
#141
🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚#اندیشه_های_تمدنی_آیه_الله_جوادی_آملی:
📘اندیشه های تمدنی آیه الله جوادی آملی بیشتر ناظر به #تمدن_معیار_دینی و #تمدن_در_مقام_ثبوت می باشد.
🔷اندیشه های تمدنی آیه الله جوادی آملی با #رویکرد_دینی-_فلسفی و با یک #وضعیت_تاسیسی طرح شده است.
🔷 تبیین اندیشه های دینی- فلسفی آیه الله جوادی آملی در مورد تمدن، نیازمند تفسیر انسان و جهان در اندیشه دینی ایشان هست.
🔷تفسیر از جهان هستی و نقش جهان بینی دینی در ساخت و ایجاد تمدن متعالی در اندیشه آیه الله جوادی آملی یک مساله محوری هست.
🔷تبیین اندیشه های دینی-فلسفی آیه الله جوادی آملی در ارتباط با تمدن متعالی، نیازمند تحلیل روابط و مناسبات عقل، علم و دین در اندیشه ایشان هست.
🔷برآیند هماهنگی میان عقل، علم و دین در جهت تغییر انسان و جهان از اندیشه های محوری آیه الله جوادی آملی در ایجاد تمدن متعالی می باشد.
🔷حرکت به سمت تمدن متعالی و ایجاد یک تمدن دینی مبتنی بر حکمت الهی، نیازمند تسخیر مومنانه جهان آفرینش، در اندیشه تمدنی آیه الله جوادی آملی هست.
🔷ایجاد و ساخت تمدن متعالی در اندیشه تمدنی آیه الله جوادی آملی، ضرورت توجه به مناسبات انسانی بر مدار دین و فطرت الهی را اقتضا می کند.
🔷در اندیشه تمدنی آیه الله جوادی آملی، تمدن متعالی با امامت فطرت و اصالت دادن به آن ایجاد می شود. ازاین رو، تمدن متعالی با دین فطری و علم دینی قابل تحقق هست.
🔷دراندیشه تمدنی آیه الله جوادی آملی، مدینه فاضله و تمدن متعالی، به مثابه بدن هست و خلیفه الله به مثابه روح آن می باشد. بنابراین تاسیس و تامین مدینه فاضله و تمدن متعالی، کار انسان کامل و خلیفه الله است.
🔷در اندیشه تمدنی آیه الله جوادی آملی، غایت مدینه فاضله و تمدن متعالی، پرورش انسان هایی است که در جهت خلیفه شدن گام بر می دارند.
📚#جهت_مطالعه_تفصیلی در ارتباط با اندیشه های تمدنی آیه الله جوادی آملی به آثار ذیل مراجعه شود:
1⃣#انتظار_بشر_از_دین؛ آیه الله جوادی آملی؛ مرکز نشر اسراء؛
2⃣#اسلام_و_محیط_زیست؛ آیه الله جوادی آملی؛ مرکز نشر اسراء؛
3⃣#تفسیر_انسان_به_انسان؛ آیه الله جوادی آملی؛ مرکز نشر اسراء؛
4⃣#منزلت_عقل_در_هندسه_معرفت_دینی؛ آیه الله جوادی آملی؛ مرکز نشر اسراء؛
5⃣#مقاله_تعقل_و_تدین_در_ساحت_های
#تمدن_از_منظر_حکیم_متاله_جوادی_آملی"؛ تالیف مهدی امیدی؛ فصل نامه نقد و نظر؛ تمدن اسلامی: نظریه ها؛ شماره ۷۴؛
#پرونده_فلسفه_نظری_تمدن
#142
🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050
🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50