eitaa logo
کانال خادمان قرآن و عترت نورالیقین
960 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
53 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
*•═•••◈﷽◈•••═•* موضوع: اشاعره و معتزله و امامیه ✍ علامه جوادی آملی در «تفسیر تسنیم جلد ۱۷، صفحه ۱۲۸ می‌فرماید: «حُسن و قبح در افعال، به اين معنا كه چيزی را بايد انجام داد كه عقلا آن را نيك می‌دانند و انجام دهنده آن را مدح می‌كنند و چيزی را نبايد انجام داد كه عقلا آن را زشت می‌دانند و مرتكب آن را مذمّت می‌كنند. آيا عقلا بدون دليل نقلی چنين ادراكی را درباره افعال انسان دارند يا نه. اين معنا از حُسن و قبح مورد اختلاف اشاعره و ديگران است كه آنان اثبات می‌كنند و اشاعره انكار؛ و آن را منحصراً مستفاد از دليل نقلی می‌دانند نه از دليل عقلی.» ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ ⬅️ یکی از مسائل بسیار کهن که از دیر باز ذهن بشر را به تأمل فراخواند، مسأله «جبـر و اختـیار» است. این مباحث سابقه طولانی در تاریخ اسلام دارد و در میان متکلمان و فیلسوفان سه نظریه و دیدگاه در موضوع جبر و اختیار مطرح است. 1⃣ دیدگاه اول: گروهی معتقدند که افعال انسان از روی اراده و اختیار وی انجام می‌گیرد و خداوند نقشی در افعال بندگانش ندارد. ایشان طرفدار نظریه تفویـض و آزادی انسان به طور مطلق هستند. در فرهنگ اسلامی این گروه را «معتـزله» می‌نامند. ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ 2⃣ دیدگاه دوم، بر آن است که کارهای انسان از روی جبر بوده و معتقدند پدیده ای به نام اختیار مطلق وجود ندارد. این گروه معتقدند یک سلسله عوامل خارج از اراده انسان او را بر آن می دارد، تا دست به فعالیت و تلاش بزند. متکلمان «اشاعـره» طرفدار این نظریه (جبر) هستند و می گویند خداوند افعال را در انسان خلق می کند و او فاعل حقیقی است و انسان فاعل مجازی می باشد. ✍ امام علی (ع) در ردّ این نظریه در جواب سؤال کننده‌ای در جریان صفین که پرسید، آیا این حرکت ما به سوی شام با قضا و قدر الهی بوده است، می‌فرماید: 👈 «وَیْحَکَ! لَعَلَّکَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لَازِماً، وَقَدَراً حَاتِماً! لَوْ کَانَ ذَلِکَ کَذَلِکَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ، وَسَقَطَ الْوَعْدُ وَالْوَعِیدُ. إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْیِیراً...؛ ای وای تو گویی پنداشته ای که قضا و قدر الهی انعطاف پذیر و جزمی است و سرنوشت انسان ها محکوم به چنین جبری است. اگر چنین باشد، بر نظام پاداش و کیفر مهر بطلان می خورد و وعده و وعید یکسره ساقط می شود. بی گمان خدای سبحان بندگانش را در حال اختیار فرمان داده است...». 🔸 پایه گذار مکتب جبر، شیطان است؛ چراکه گمراهی خود را به خدا نسبت می دهد نه به خود«قال رب بما أغویتنی...». ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ 3⃣ دیدگاه سوم این است که انسان در کارها و اعمال خویش نه اختیار مطلق دارد و نه به طور مطلق مجبور است. به بیان دیگر انسان دارای آزادی اراده و اختیار است، اما این آزادی به گونه ای نیست که بتوان قائل به «تفویض» شد. بلکه هستی او از خداوند بوده و به کارگیری آن نیروی هستی به دست خود انسان است. دیدگاه «شیـعه»، درباره افعال آدمی آن است که هر کاری که از انسان صادر می‌شود هم فعل او و هم فعل خداوند است؛ یعنی فاعلیت خداوند، فاعلیت سبـبی و فاعلیت انسان مباشـری است. این نظریه را در اصطلاح «أمر بین الأمرین» می گویند. 💥 بنابراین انسان فی نفسه حُر و بالطبع مختار است، مگر آن که خودش به اختیار خود چیزی از خود را به دیگری تملیک کند و به سبب این تملیک حرّیت خود را از دست بدهد. پس انسان نسبت به سایر انسان ها نسبت به اعمال خویش آزاد است، اما در مقابل خدای سبحان از آن جا که خداوند مالک ذات و افعال انسان است و مالکیتش هم مطلق است، هم به ملک تکوینی و هم به ملک تشریعی، لذا انسان نسبت به آنچه که خدای متعال به امر تشریعی و یا نهی تشریعی و نیز به آنچه که به مشیت تکوینی از او بخواهد، هیچ گونه آزادی و اختیاری ندارد. 👈 «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا؛ و هیچ مرد و زن مؤمنی را در کاری که خدا و رسول حکم کنند اراده و اختیاری نیست (که رأی خلافی اظهار نمایند) و هر کس نافرمانی خدا و رسول او کند دانسته به گمراهی سختی افتاده است». ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی در کلاس تفسیر تخصصی طرح مشکات(تفسیر سوره نساء بر مبنای تفاسیر المیزان، تسنیم و مجمع البیان به همراه شرح دقیق و گسترده اصطلاحات) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•═•••◈﷽◈•••═• موضوع: شرایط صحت مسح 1⃣یجب امرار الماسح علی الممسوح (دست را بر اعضا بکشد) 2⃣ جای مسح خشک باشد. 3⃣ رطوبت کف دست برای مسح با اب خارج مخلوط نشود. 4⃣ بین دست واعضای مسح (سر وروی پاها )مانعی نباشد. 5⃣ جای مسح پاک باشد. 🌷🔹 🔹🔹🔹🔹🔹🌷 ✅ آب خارج در اعضای مسحسوال۱.آیا مسح بر موی سر یا پای خیس ،صحیح است؟ 💧جای مسح باید خشک باشد ولی در صورت مرطوب بودن اعضای مسح دو حالت وجود دارد:✍ 🔹۱- اگر به قدری تر باشد که رطوبت کف دست به آن اثر نکند ⬅️ مسح باطل است. 🔹۲-اگر تری آن به قدری کم باشد که رطوبتی که بعد از مسح در آن دیده می شود بگویند فقط از تری کف دست است ⬅️ اشکال ندارد •┈••✾🍃✾🍃✾••┈• ✅ نبود رطوبت در کف دست برای مسح سر 💧اگر برای مسح،رطوبتی در کف دست نمانده باشد🖐 نمیتواند دست را با آب خارج،تر کند،بلکه باید از اعضای دیگر وضو رطوبت بگیرد وبا آن مسح نماید. 💧اگر رطوبت کف دست فقط به اندازه مسح سر باشد ✍ میتواند سر را با همان رطوبت مسح کند وبرای مسح پاها از اعضای دیگر وضو رطوبت بگیرد. ❓سوال ۲.اگر رطوبت مسح سر به رطوبت صورت متصل شود ؛آیا وضو باطل میشود؟ همه مراجع :خیر،مسح ووضو صحیح است ولی نباید با آن قسمت از دست که به آب صورت بر خورد نموده ،پاها را مسح نماید. ❓سوال ۳. اگر سر یا پا را دوبار مسح کنی،آیا وضو اشکالی دارد؟ همه مراجع: تکرار مسح اگر پس از خشک کردن موضع مسح باشد وبه حد وسواس هم نرسد،اشکال ندارد. 📚توضیح المسائل مراجع عظام 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع: إعراب آیه ۱۳ سوره بقره 👈وَ اِذا قیلَ لَهُم آمِنوا کَمآ آمَن النّاسُ قالُوا اَنُومِنُ کَمآ امَنَ السُفَهاءُ اَلا اِنَّهُم هُمُ السُفَهاءُ و لکِن لا یَعلَمُون. چون به آنان گویند : ایمان آورید چنان که دیگر مردم ایمان آوردند می گویند : آیا ما هم مانند سبک مغزان ایمان آوریم ؟ آگاه باشید ! قطعا اینان خود سبک مغز هستند ولی (از شدت کوردلی به این حقیقت ) آگاه نیستند. وَ: حرف عطف یا استیناف، مبنی بر فتح، غیرعامل، محلی از اعراب ندارد. اِذا: ظرف زمان و شرطیه، مبنی بر سکون، غیرعامل، محلا منصوب، مفعول‌فیه، متعلق به «قیل» قیلَ: فعل ماضی مجهول، مبنی بر فتح لَـ: حرف جر، مبنی بر فتح، عامل، محلی از اعراب ندارد. هُم : ضمیر متصل، مبنی بر سکون، محلا مجرور به حرف لَهُم: جارومجرور ، متعلق به «قیلَ» آمِنوا : فعل امر حاضر، مبنی بر حذف نون، ضمیر بارز «واو»، مبنی، محلاً مرفوع ، فاعل. این جمله فعلیه نایب فاعل برای «قیل» کـَ: حرف جر، مبنی بر فتح، عامل بر اسم (بعضی از علما غیر عامل میدانند) ، محلی از اعراب ندارد. ما : اسم موصول یا حرف مصدری ، مبنی بر سکون، غیر عامل، محلی از اعراب ندارد. آمَنَ: فعل ماضی ، مبنی بر فتح النّاس: ال: حرف تعریف عهد ذهنی خارجی ، غیر عامل ناس: فاعل برای «آمَنَ» و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری قالوا : فعل ماضی، مبنی بر ضم، ضمیر بارز و متصل «واو»، مبنی ، محلاً مرفوع ، فاعل أ: همزه استفهام انکاری، مبنی بر فتح، غیرعامل، محلی از اعراب ندارد. نُومِنُ : فعل مضارع مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری. ضمیر مستتر «نحن»، مبنی ، محلاً مرفوع، فاعل کَـ: حرف جر، مبنی بر فتح، عامل بر اسم (بعضی از علما غیر عامل میدانند)، محلی از اعراب ندارد. ما : اسم موصول یا حرف مصدری ، مبنی بر سکون، غیر عامل، محلی از اعراب ندارد. السُفَهاء : ال: حرف تعریف عهد ذهنی خارجی یا ال جنس، مبنی، غیر عامل سُفَهاء : فاعل برای «آمَنَ» و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری اَلا : حرف استفتاح و حصر، مبنی بر سکون، محلی از اعراب ندارد. اِنَّ : حرف مشبه بالفعل، مبنی بر فتح، عامل، محلی از اعراب ندارد. هُم : ضمیر متصل، مبنی بر سکون، محلاً منصوب، اسم انَّ هُم : ضمیر فصل یا عماد، مبنی بر سکون، ۱. محلاً مرفوع ، مبتدا ۲. محلی از اعراب ندارد السُفَهاء : ال: حرف تعریف عهد ذهنی خارجی یا ال جنس، مبنی، غیر عامل سُفَهاء : ۱. خبر برای «هم» و مرفوع ، علامت رفع ضمه ظاهری ۲.خبر برای «اِنَّ» و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری وَ : حرف عطف، مبنی بر فتح، غیر عامل، محلی از اعراب ندارد. لکِن : حرف استدراک، مبنی بر سکون، محلی از اعراب ندارد. لا : حرف نفی، مبنی بر سکون، غیر عامل، محلی از اعراب ندارد. یَعلَمون : فعل مضارع مرفوع، علامت رفع ثبوت نون. ضمیر بارز و متصل «واو»، مبنی، محلاً مرفوع ، مبتدا •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل‌مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (إعراب آیات بر مبنای کتاب إعراب‌القرآن‌الکریم و کلمة‌الله‌العلیا) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• ✅موضوع: جمله مقول‌قول یا مفعولٌ‌به 👈اگر جمله ای درجایگاه مفعول به واقع شود، محلا منصوب خواهد بود. 🔹مواضعی که مفعول به می تواند جمله باشد : ۱. بعد از قال و مشتقات آن است. مثال: قال رسول الله صلی الله علیه وآله:إنَّما ألاعمَالُ بِالنِّیّاتِ. 🍃در این مثال،جمله« إنَّما ألاعمَالُ بِالنِّیّاتِ» مفعولٌ‌به برای فعل «قال» و محلا منصوب است. نکته: در صورتی که فعل «قَالَ» مجهول باشد جمله مفعولٌ‌به، نائب‌فاعل و محلا مرفوع می‌شود. مثال: وَ إِذَا قِیلَ لَهُم لا تُفسِدُوا فِی الارضِ قَالُوا إنَّمَا نَحنُ مُصلِحُون. 🍃در این مثال، جمله «لَا تُفسِدُوا فِی الارضِ» نائب‌فاعل و محلا مرفوع و جمله «إنَّمَا نَحنُ مُصلِحُونَ» مفعول‌به و محلا منصوب است. ۲.مفعول دوم افعال قلوب: افعال قلوب بر مبتدا و خبر داخل می شوند و آن دو را مفعولٌ‌به و منصوب می کنند؛ حال اگر خبری که فعل قلبی بر آن داخل شود، جمله باشد بعد از آمدن فعل قلبی، محلا منصوب می‌شود و جمله مفعول به برای فعل قلبی خواهد شد. مثال۱: عَلِمتُ زِیداً یَأکُلُ. 🍃در این مثال، «یَأکُلُ» قبل از آمدن فعل قلبی خبر و محلا مرفوع بود؛ اما با آمدن فعل قلبی، مفعول‌به و محلا منصوب می‌شود. مثال۲.ظننتُ زَمیلِی یَدرُسُ. 🍃در این مثال، «یدرُسُ» جمله فعلیه، مفعول‌به دوم برای فعل «ظننتُ» است و محلا منصوب می‌شود. ۳.جمله ای که عاملش فعل قلبی معلق ازعمل باشد. اگر فعل قلبی بر سر جمله ای بیاید که با صدارت طلب شروع شده، نمی تواند اعراب مبتدا و خبر را تغییر دهد در این صورت کل جمله به وسیله فعل قلبی محلا منصوب شده و به جای دو مفعول آن فعل قرار می گیرد در این مواقع فعل قلبی معلق از عمل شده و جمله بعد را «سد مسد مفعولین» گویند. مثال: لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤْلَاءِ یَنطِقُونَ.{۵۶/انبیاء} 🍃«عَلِمْتَ» از افعال قلوب است وجمله «هَؤْلَاءِ یَنطِقُونَ» به جای دو مفعول «علمتَ» قرار گرفته و محلا منصوب می‌شود، در اصطلاح «سدّمسدّمفعولین» گویند. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅نتیجه اینکه در آیه ۱۳ سوره بقره: 🍃«آمِنُوا »جمله فعلیه، نائب فاعل برای فعل قِیل ومحلا مرفوع می شود 🍃«أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ» جمله فعلیه، مفعول‌به برای «قالوا» و محلا منصوب می‌شود. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل‌مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی ( بر مبنای کتاب موسوعه النحو والصرف والاعراب و نحو سرآغاز و نحو متوسطه) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
*•═•••◈﷽◈•••═•* عوامل موثر در حفظ بهتر قرآن کریم: 🌸بخش سوم🌸 5⃣ انتخاب مکان مناسب اگر مکان مطالعه پر سروصدا، بسیار سرد یا بسیار گرم و نامناسب باشد، انسان دچار تشتت فکر می‌شود. این نکته در «حفظ قرآن» از حساسیت ویژه برخوردار است؛ زیرا حفظ قرآن به تمرکز شدید فکر نیاز دارد. البته پس از به خاطر سپردن آیات، تکرار آن به این اندازه تمرکز نیازمند نیست و می‌تواند در مکان‌های شلوغ نیز تحقق یابد. 6⃣ تمرکز فکر هنگام به خاطر سپردن قرآن، تمرکز فکر بسیار ضرورت دارد. پس باید عوامل عدم تمرکز فکر و حواس پرتی را شناسایی کرد و در رفع آن‌ها کوشید. این عوامل، در اشخاص مختلف متفاوت است و می‌توان آن‌ها را به دو نوع تقسیم کرد: الف: درونی. ب: بیرونی. 👈عوامل «درونی» به معنای اسبابی است که در درون انسان جای دارد، مانند اندوه و اضطراب و نگرانی. کسی که در دام این عوامل گرفتار آمد، باید حفظ قرآن را کنار نهد و نخست در نابودی این عوامل بکوشد. 👈 مراد از عوامل «بیرونی»، عوامل محیطی است؛ مانند سروصدا و صحنه‌های مشغول کننده. این امور از بازدهی حفظ می‌کاهد و چه بسا موجب دلسردی و نومیدی انسان می‌گردد. 7⃣ انتخاب نوع قرآن یکی از نکات بسیار مهم و مؤثر در حفظ قرآن، مسئله انتخاب قرآن است. باید از آغاز تا پایان حفظ، حتی برای مرور، از یک قرآن استفاده کرد. استفاده از قرآن‌های مختلف ذهن را دچار مشکل می‌کند و تصویر آیات و صفحات را به هم می‌ریزد. 🌱بهتر است، با توجه به مکان و زمان حفظ و مرور، از قطع‌های گوناگون یک قرآن استفاده شود؛ برای مثال در خانه و محل کار از قطع بزرگ و در غیر این موارد از قطع جیبی بهره برد. البته قرآنی که انتخاب می‌شود، باید از ویژگی‌های زیر برخوردار باشد: الف: سادگی متن و زمینه ب: عدم ترجمه 👈هنگام حفظ قرآن توجه به ترجمه ما را از مسیر اصلی حفظ دور می‌سازد. بنابراین، بهتر است پیش از آغاز حفظ درباره ی ترجمه، تفسیر اجمالی آیات و برخی از شان نزول‌ها آگاهی به دست آورد. 📚منبع: سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله « شرایط و عوامل حفظ قرآن». 📌توجه : انتشار مطالب اختصاصی این کانال با ذکر منبع, بلامانع هست. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• @moassese_nooralyaghin موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
┅═✼🌺 ﷽ 🌺✼═┅ إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا ۚ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ(آیه ۱۲) ✅موضوع:کیفیت یاری فرشتگان ⁉️در مورد خطاب"فَاضرِبُوا"در آیه"اِذ یَوحی رَبُّکَ اِلی المَلائِکَه..."چند نظر وجود دارد؟ ✍در خطاب این آیه دونظر وجود دارد: ⬅️گروه اول:با توجه به سیاق وظاهر آیه ،خطاب را متوجه فرشتگان می دانند،یعنی خدا به فرشتگان گفت:مؤمنان را تقویت کنید ومن در دل کافران رعب می اندازم،پس شما گردن ها و سر انگشتان را بزنید؛ یعنی ضربه را از قسمت های حساس وارد کنید تا شکست آنها را از کار بیندازد ودستشان قادر به اسلحه گرفتن نباشد ومراد از بالای گردن،سر است که روی گردن واقع است. ⬅️گروه دوم:خطاب به مسلمانان است؛یعنی ما به فرشتگان گفتیم که آنها را تقویت روحیه کنید ومن بر آنها رعب می افکنم وشما به گردن ها وسر انگشتان ضربه کاری بزنید. ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ 📌برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی در کلاس تفسیر عمومی طرح جامع رضوان(تفسیر کل قرآن کریم برمبنای تفاسیر المیزان،نمونه،نور،ونسیم حیات) 📌توجه هر گونه نشر وکپی برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال،اشکال شرعی دارد. مؤسسه نورالیقین مر کز تخصصی تفسیر وعلوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸•• ✨مدرس: خانم یثربی ❇️موضوع:انواع نعم الهی ⁉️سوال👈🏻نعم غیر قابل شمارش الهی در قران و روایات چند دسته تقسیم شده است؟ 👈🏻👈🏻خدای متعال از نعمتهای خود در قرآن کریم به نعمتهای ظاهری و باطنی تعبیر کرده است. نعمتهای ظاهری نعمتهایی هستند که برای همه قابل احساس بوده و کسی یارای توان انکار آنها را ندارد؛ و نعمتهای باطنی نعمتهایی هستند که بدون تحقیق و تدبر قابل تشخیص نیستند والبته همه را یارای فهم آنها نیست. امام باقر علیه السلام پیامبر صلی الله علیه و آله و آنچه که او آورده نعمت ظاهری، و ولایت را نعمت باطنی شمرده است. نعمت ظاهری، پیامبر صلی الله علیه و آله و آنچه آن حضرت از معرفت خداوند متعال و وحدانیت او آورده است، و امّا نعمت باطنی ولایت ما اهل بیت و پیمان مودّت با ماست. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ❇️موضوع: روش تربیتی ⁉ روش استفهام در تربیت اخلاقی چه نقشی را ایفا میکند؟ 👈🏻👈🏻 آنچه بیش از همه در فرآیند تربیت مورد توجه قرار گرفته، اندیشه ورزی و تفکر بوده است؛ زیرا مبدأ صدور بسیاری از افعال آدمی است. یکی از روش‌های مهم در فعّال سازی تفکر، استفهام است. برخی کارکردهای مهم استفهام در عرصه‌ی تربیت اخلاقی عبارتند از: ۱.✨ برانگیختن اندیشه ۲.✨ بیدارکردن فطرت ۳.✨ تشویق به ورود به عرصه عمل اخلاقی ۴. ✨تغییر زاویه نگرش و ایجاد بینش صحیح ۵. ✨دانش افزائی توأم با خردورزی ۶. ✨مهارنفس و تمایلات افسار گسیخته آن ۷. ✨مهلت دادن به متربی برای اصلاح. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
*•═•••◈﷽◈•••═•* ◀️اولین شهید بنی هاشم علی اکبر امام حسین علیه السلام 👈قسمت_ششم ⬅️ رزم دوم و شهادت حضرت علی اکبر: ↩️ على اکبر به میدان برگشت و جنگ را ادامه داد تا کشته را به دویست تن رسانید. مردم کوفه از کشتن او خوددارى مى‌کردند، چشم مرة بن منقذ عبدى لیثى به او افتاد و گفت: گناه عرب به گردن من باشد اگر با چنین کشتارى بر من گذارد و داغش را به دل مادرش نگذارم. در این میان که به مردم حمله مى‌کرد، مرة بن منقذ سر راه او را گرفت و نیزه‌اى به او نواخت و او را به خاک انداخت و لشکر دورش را گرفتند. (فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً) از هر طرف شمشیر به او زدند و او را قطعه قطعه کردند. 👈ابو الفرج گوید: پیاپى حمله مى‌کرد تا تیرى به گلوگاه او زدند و گلویش درید و در خون غوطه‌ور گردید و فریاد کشید: پدر جان، علیک السلام این جدّم رسول خدا است که گوید: زود بیا، و ناله‌اى کرد و جان داد. ↩️ به روایت بحارالانوار: مرة بن منقذ بر فرق جوان ضربتی را زد که تاب و توان از او برفت، لشکر با شمشیر بر او می زد و او دست بگردن اسب خود کرد،‌ و اسب (که گویا تیر به چشمش خورده، و یا خون آن حضرت چشمانش را گرفته بود) او را میان لشکر دشمن برد. کتاب عوالم و تاریخ طبری و ارشاد، می گویند: مُنغَضِب ابن مرّه گفت: گناه عرب به گردن من اگر داغ او را به جگر پدرش نگذارم. حمله کرد، چنان شمشیری به فرق او زد که فرق شکافت، خون به صورتش جاری شد، شدت جریان خون جلوی چشمش را گرفت، از شدت زخم روی اسب افتاد، دستش را به گردن اسب انداخت، اسب چون در محاصره بود، راهی برای بیرون بردنش از میان لشکر نداشت، گرفتار شد. در این حال (فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً) از هر طرف شمشیر به او زدند و او را قطعه قطعه کردند. ⬅️ پدر بر سر بالین پسر: ↩️ حضرت هنوز رمقی در تن داشت که فریاد برآورد: «یا أبتاه! علیک منّی السّلام هذا جدی رسول الله یقرئک السلام و یقول: عجّل القدوم إلینا و شهق شهقةً فارق الدنیا؛ ای پدر! سلام بر تو باد، این جدم رسول خداست، او به جامی لبریز مرا سیراب کرد،او همی گوید: به سوی ما شتاب کن، و سپس نفسی کشید و به دیدار باقی شتافت. 😭امام حسین(ع) به بالینش آمد و گونه بر گونه‌اش نهاد. حمید بن مسلم گوید: روز عاشوراء به گوش خود شنیدم که حسین مى‌فرمود: اى پسر جانم، خدا بکشد مردمى را که کشتند تو را چه اندازه بر خداى بخشاینده و بر هتک حرمت رسول جرأت دارند؟ 😭سیل اشک روان کرد و گفت: پس از تو اف بر دنیا (عَلَى الدُّنیا بَعْدَک الْعَفا). در «روضة الصفا» آمده است : 😭که حسین بر بالین او بلند گریست و تا آن زمان کسى گریه‌اش را نشنیده بود. در این هنگام حضرت زینب (سلام الله علیها) از خیمه بیرون دوید در حالتى که ندا مى کرد: 👈یا حَبیباهُ یابْنَ أخاهُ! پس آمد و خود را بر روى بدن پاره پاره على اکبر افکند، امام حسین علیه السّلام آمدند و خواهر را از روى جنازه على اکبر بلند کرد و به نزد زنان برگردانید. ابی عبدالله (ع) خود را به روی نعش علی انداخت و صورت روی صورت علی نهاد. همه گفتند حسین روی جنازه علی جان سپرده است، صدای هلهله و شادی دشمن بلند شد. بعد از دقایقی حضرت سر از روی نعش علی برداشت و رو به سمت خیام کرد و فرمود: "یا فتیان بنی هاشم! احملوا اخاکم الی الفسطاط" یعنی جوانان بنی هاشم بیایید و جنازه برادرتان را به سوی خیمه ها ببرید. این مطلب ادامه دارد 🏴یارب الحسین بحق الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجة🏴 ┄┄┄┅••🏴✻🏴••┅┄┄┄ موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin