eitaa logo
محتوای تبلیغی نورالزهرا
58 دنبال‌کننده
451 عکس
146 ویدیو
75 فایل
آیدی معاون آموزش گروه تبلیغی نورالزهرا سلام الله علیها علی سروش @alisorosh1421
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حدیث نگار
🔴 سر مبارک حضرت صلوات الله علیه در عزای پدرشان صلوات الله علیه شکست .. ▪️قَاٰمَ عَلَیٰ طُولِهِ وَ نَطَحَ الْجِدَارُ بِوَجْهِهِ، فَکَسَرَ انْفَهُ وَ شَجَّ رَأسَهُ وَ سَاٰلَ دَمُهُ عَلَیٰ صَدْرَهُ وَ خَرَّ مَغْشِّیَاً عَلَیْهِ مِنْ شِدَّةِ الْحُزْنِ وَ الْبُکَاءَ. 🔸( در حین اینکه راوی در منزل امام زین العابدین صلوات الله علیه مشغول روضه خوانی بود‌ ) حضرت تمام قد ایستادند و صورت مبارک خود را به دیوار منزل کوبیدند، به نحوی که بینی و سر حضرت شکاف برداشت و خون بر صورت و محاسن ایشان جاری گشت و از شدت حزن و گریه از هوش رفتند... 📚 دار السلام، جلد ۲، صفحه ۱۴٨، مؤسسة التاريخ العربي 📚 الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء سلام الله علیها، جلد ۲۲، صفحه ۴۸۱ 📚 @HadithNegar
از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه در باره اين شرط فرمود: «لا يَقُومُ بِدِينِ اللّهِ إلّا مَن حاطَهُ مِن جَمِيعِ جَوانِبِهِ. تنها آن كس [ مى تواند ] دين خدا را نگه دارد كه از همه سو به آن، احاطه داشته باشد». منبع: شرح زیارت جامعه کبیره یا تفسیر قران ناطق، آیت الله ری شهری،ص۳۵۳؛ به نقل از كنز العمّال، ح ۵۶۱۲
🗓 دوشنبه ٣١ مرداد ماه ١۴٠١ از آیت‌الله بهجت قدس‌سره ❓ سؤال: برای رفع تحیر و تشخیص تکلیف در امور مهمه باید چه کار کنیم؟ ✅ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ✨صلوات زیاد بفرستید و در طرق مختلفه که تحیر دارید استخاره کنید. 🔻مناسبت‌ها: 🔹 درگذشت عالم جلیل، آیت‌الله ملا محمدتقی اَسترآبادی؛ ١٢٧٢ق. 🔹 درگذشت آیت‌الله شیخ مرتضی بجنوردی؛ ١٣۵٠ق. 🔹 روز صنعت دفاعی ☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت قدس‌سره ✅ @bahjat_ir
هدایت شده از حدیث نگار
🔴جان سپردن دو طفل از اهل حرم از شدت عطش و ترس و جراحات بدن مطهر سلام الله علیها از شدت ضربات ... ▪️لقد أوصى الإمام الحسين أخته السيدة زينب بالمحافظة على العيال والأطفال بعد استشهاده عليه‌السلام ويعلم الله كم كان تنفيذ هذه الوصية أمراً صعباً وخاصةً بعد الهجوم الوحشي على مخيمات الإمام الحسين عليه‌السلام وعبد إحراق الخيام وتبعثر النساء والأطفال في الصحراء ففي ساعة الهجوم على الخيام كانت النساء تلجأ إلى السيدة زينب وتخفي أنفسهن خلفها وكان الأطفال أيضاً يفزعون إليها ويتسترون وراءها خوفاً من الضرب بالسياط والعصي فكانت السيدة زينب عليها‌السلام تحافظ عليهم كما يحافظ الطير على فراخه حين هجوم الصقور على عشه فتجعل جسمها مانعاً من ضرب النساء والأطفال وقد إسود ظهرها في مدة زمنية قصيرة بسبب الضرب المتوالي على جسمها وبعد الهجوم والإحراق بدأت السيدة زينب تتفقد النساء والأطفال وتنادي كل واحدة منهن باسمها وتعدهم واحدةً واحدة وتبحث عمن لا تجده مع النساء والأطفال ونقرأ في بعض الكتب أن السيدة زينب عليها‌السلام لما بدأت بجمع العيال والأطفال لم تجد طفلين منهم فذهبت تبحث عنهما هنا وهناك وأخيراً وجدتهما معتنقين نائمين فلما حركتهما فإذا هما قد ماتا من الخوف والعطش. 🔸امام حسین سلام الله علیه به خواهر خود حضرت زینب صلوات الله علیها سفارش کرده بود که پس از شهادتش از زنان و کودکان حفاظت کند و خدا می داند که اجرای این وصیت خصوصا پس از آن هجوم وحشیانه به خیام حسینی و آتش زدن خیمه ها که به پراکنده شدن زنان و کودکان در بیابان منجر گردید تا چه اندازه سخت و دشوار بوده است در هنگام هجوم همه زنها به حضرت زینب صلوات الله علیها پناه برده و خود را پشت سر آن حضرت مخفی می کردند کودکان نیز از ترس ضرب چوب و تازیانه به او پناه آورده و پشت سر آن حضرت مخفی می شدند و این زینب کبری صلوات الله علیها بود که چون پرنده ای که در هنگام هجوم باز شکاری به لانه اش از جوجه های خود دفاع می کند محافظت از آنها را بر عهده داشت آن حضرت جسم خود را در برابر ضربه های وحشیانه دشمن سپر بلای زنان و کودکان می کرد و اندک زمانی نگذشت که پشت آن حضرت از شدت ضرباتی که بر آن وارد شده بود سیاه و کبود گردید پس از هجوم و آتش سوزی حضرت زینب صلوات الله علیها به دنبال زنان و کودکان می گشت و هر کدام از آنها را به نام صدا می زد از آنها که پیدا می شدند آمار می گرفت و باز به دنبال آنهایی که در میان زنان و کودکان نمی یافتشان می گشت در بعضی از کتاب ها می خوانیم حضرت زینب صلوات الله علیها چون شروع به جمع کردن زنان و بچه ها نمود دو کودک را در میان آنان نیافت لذا به دنبال آنها رفت و شروع به جستجو در بیابان نمود و آنها را در حالی یافت که دست در گردن هم نهاده و به خواب رفته بودند اما وقتی آنان را حرکت داد تا بیدار شوند دید که هر دو از شدت و جان باخته اند. 📚بحر المصائب 📚زينب الكبرى عليها السلام من المهد الى اللحد 📚معالي السبطين/ج۲/الفصل۱۲/المجلس الرابع. 📚الإيقاد/الطبعة الحديثة/ص۱۳۹ 📚 @HadithNegar
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
من به جز این روضه ها جایی ندارم خانه؛ نه! کفتر جلد تو جز اینجا ندارد لانه؛ نه! دیدن معشوق، طبعاً باعث دیوانگی‌ست می شود آیا تو را دید و نشد دیوانه؟ نه! از همان بدو تولد عاشقت گشتم حسین داستان عشق من با تو نبود افسانه؛ نه! @hosenih در طریق نوکری جُون است پرچمدار من نوکری را میدهم بر منصب شاهانه؟ نه! من گدایی میکنم از تو فقط یک چیز را... از تو میخواهم نگاهت را و آب و دانه نه! فیض اشک من فقط با چای بعدش کامل است هست جز فنجان چای روضه ات پیمانه؟ نه! @hosenih اربعینم لنگ امضای رقیه مانده است کار من حل می شود بی اذن آن دُردانه؟ نه! ** با گلایه گفت: پیش من بیا بابای من به کلیسا سرزدی اما به این ویرانه نه! تو همیشه موی من را شانه می کردی پدر خوب میدانم که این دفعه نداری شانه؛ نه! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از حسینیه مقتل
سلام الله علیها 🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنَا رُقَيَّةَ(س)، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ》🔶🔸 🔻اسرای کربلا را بعد مجلس یزید، در ای نزدیک کاخ ، سکنی دادند. حضرت رقیه(س) همواره می پرسید : ▪️《عَمَّتِی! اَینَ اَبِی؟》 🔹عمه جان! پدرم کجاست؟ همراهان در جواب، به او می گفتند : ▪️《اِنَّ اَبَاکَ فِی سَفَرِِ!》 🔸پدرت به سفر رفته است. چون هراس از این داشتند، که رقیه(س) از شهادت پدر مطلع شود. تا اینکه در یکی از شبها، با خیال پدر، سر روی خاک غمناک خرابه نهاد، و خوابش برد. و در عالم خواب پدر را دید و سپس با وحشت از خواب بیدار شد و شروع کرد به گریه کردن شدید! در حالی که با ناله می گفت : ▪️《اِئتُونِي بِأَبِي وَ نُورِ عَینِي!》 🔹پدرم و نور چشمم را نزد من بیاوردید.(۱) و شروع کرد به فریاد زدن که؛ ▪️《وَاأَبَتَاهُ! وَاقُرَّةَ عَينَاهُ! وَاحُسَينَاهُ!》 🔸ای پدر! ای نور دیده ام! ای حسینم! و چنان صيحه كشيد كه خرابه نشينان هم پريشان شدند. ▪️《وَکُلَّمَا أَرَادَ أَهلُ البَیتِ إِسکَاتَهَا، اَزدَادَت حُزنَاً وَ بُکَاءً وَ لِبُکَائِهَا اَخَذَ أهلُ البَیتِ فِی البُکَاءِ الشَّدِیدِ》 🔹و هرگاه اهل بیت خواستند او را آرام كنند ممكن نشد و آن مظلومه، آرام نگرفت و گریه او زیادتر شد و به گریه رقیه(ع) اهل بیت نیز به گریه شدید افتادند. در حالی که ؛ ▪️《فَضَجُّوا بِالْبُكاءِ و جَدَّدُوا الْأَحْزانَ وَ حَثُّوا عَلي رُؤُسِهمُ التُّرابَ، وَ لَطمُوا الْخُدودَ وَ شَقُّوا الْجُيوبَ، وَ قَامَ الصِّياحُ》 🔸گریه کننان ضجّه می زدند و حزن و اندوه را از نو گرفتند و خاک بر سر و موهایشان می ریختند و به صورت های خود لطمه می زدند و گریبان چاک می کردند و صدای ناله و شیون بالا رفت. ▪️《فَسَمَعَ یَزِیدُ أَصوَاتَ بُکَائِهِم》 🔹یزید از گریه رقیه(س) و اسرای خرابه با خبر شد. ▪️《فَقَالَ : مَا الخَبَرُ؟》 🔸گفت : چه خبر شده است؟(۲) ▪️《فَفَحَصَوُا عَن‏ِ الوَاقِعَةِ وَ قَصُوهَا عَلیَه‏ِ!》 🔹پس تفحّص کردند و قضیه را به او گفتند(۳) که؛ ▪️《إِنَّ بِنتَ الحُسَینِ الصَغِیرَةَ المَوجُودَة مَعَ السَبَایَا فِی الخَرِبَةِ رَأت أَبَاهَا فِی نَومِهَا فَاستَیقَظَت وَ هِیَ تَطلُبُهُ وَ تَبکِی وَ تَصِیحُ!》 🔸این صدای دختر کوچک حسین(ع) است که به همراه اسراء در خرابه است. و خواب پدرش را دیده و اکنون بیدار شده و گریه کنان بهانه ی پدر را می گیرد. وقتی یزید این حرف را شنید، دستور داد : ▪️《اِرفَعُوا إِلَیهَا رَأسَ أَبِیهَا وَحَطَّوهُ بَينَ يَدَيهَا تَتَسَلَّى!》 🔹سر پدرش را براى او ببرید، تا با آن آرام بگیرد!(۴) ✳️در برخی نقل ها آمده است که آن لعین گفت : ▪️《وَاَطرَحُوا رَأسَ الحُسَينِ(ع) بِحِجرِهَا》 😭سر حسين(ع) را به دامنش بياندازيد.(۵) پس؛ ▪️《فَجَاؤُا بِالرَّأسِ الشَّرِیفِ وَ هُوَ مُغَطَّی بِمَندِیلِِ دَیبَقِیِِ فَوُضِعَ بَینَ یَدَیهَا وَ کَشَفَ الغِطَاءُ عَنهُ》 🔹سر مطهر را به خرابه آوردند، در حالی كه آن را روی طبقی گذاشته و سر پوشی هم به روى آن کشیده بودند و با این وضع، آن را در مقابل دیدگان رقیه(س) گذاشتند.(۶) در این هنگام رقیه(س) پرسید : ▪️《مَا هَذَا؟ أَنَا لَم اَطلُب طَعَامَاً إِنِّی أُرِیدُ أَبِی!》 🔸این چیست؟ من طعام نخواستم، من پدرم را می خواهم. به او گفتند : ▪️《هُنَا أَبُوکَ!》 🔹پدرت در این طبَق هست! ▪️《فَرَفَعَت المِندِیلَ فَرَاَت رَأسَاً فَفَزَعَت فَقَالَت : 😭هَذَا رَأسُ مَن؟!》 🔸پس در این هنگام رقیه(س) سرپوش از روی طبَق کشید و فریاد کنان گفت : این سر کیست؟ آنان گفتند : ▪️《هَذَا رَأسُ أَبیِکَ! فَرَفَعَت الرَّأسَ وَ ضَمَّتهُ إِِلَى صَدرِهَا》 🔹این سر پدرت است. پس رقیه(س) سر را بلند کرد و به سینه چسباند. ▪️《فَتَقَبَّلُهُ و تَبْكِي وَ تَضرِبُ عَلَي رَأسِها وَ وَجْهِهَا حَتَّي امْتَلأَ فَمُهَا بِالدَّمِ》 😭پس مکرر صورت پدر را مي بوسيد و بر سر و صورت خود می زد، تا اينكه دهانش پر از خون شد.(۷) ✳️طریحی نقل می کند که رقیه(ع) در این هنگام گریه کنان خطاب به سر پدر می گفت : ▪️《يَا أبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟ يَا أبَتاهُ! مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَرِيدَيْكَ؟ يَا أَبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذي أَيتَمَنِي عَلَي صِغَرِ سِنِّي؟ يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي كُنتُ قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاً! يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي وَسَدتُ الثَّرَى وَلَا أَرَى شَيبَكَ مُخَضِّبَاً بِالدِّمَاءِ!》 🔸پدر جان! چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟ پدر! چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟ پدر جان! اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم. پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم.(۸) ادامه مطلب👇🏻
هدایت شده از حسینیه مقتل
آن مظلومه آرام نمي گرفت و همچنان نوحه مي كرد، تا اینکه ؛ ▪️《فَغُشيَ عَليهْا وَ انْقَطعَ نَفَسُهَا》 🔹غش كرد و نفس او قطع شد. در این هنگام، ويرانه از ناله ی اسيران يك پارچه گريه شد و مخدّرات بر سر می زدند و به سينه می كوبيدند. ✳️در این هنگام (ع) خطاب به زینب کبری(س) فرمود : ▪️《عَمَّتِی! اِرفَعِی الیَتِیمَةَ مِن رَأسِ وَالِدِی فَإِنَّهَا فَارَقَت الحَیَاةَ》 🔹عمه جان! یتیم پدرم را از روی سر بریده ی پدرم بلند کن، که [هر لحظه ممکن است] روح از بدنش درآید. ▪️《فَرَفَعَتهَا السَیِّدةُ زَینَبُ(س) فَوَجَدَتهَا قَد فَارَقَتِ الحَیَاةَ فَغَسَّلَتهَا وَ کَفَّنَتهَا وَ دَفَنَت فِی دِمَشقَ》 🔸پس زینب کبری(س) رقیه را گرفت، در حالی او جان داده بود. پس زینب او را غسل داد و کفن کرد، رقیه(س) در دمشق (خرابه شام) دفن شد.(۹) 🔻در نقلی دیگر آمده است که ؛ ▪️《فَبَکَت بُکَاءً شَدِیدَاً، حَتَّى غُشِیَ عَلَیهَا، فَلَمَّا حَرَّکُوهَا فِإِذَا هِیَ قَد فَارَقَت رُوحُهُا الدُنیَا》 🔹رقیه(س) آنقدر گریست که بیهوش افتاد و او را حرکت دادند، ولی او از دنیا رفته بود.(۱۰) 🔻طبری در کامل بهایی نقل می کند : ▪️《فَفَزَعَت‏ الصَبیَّةُ وَ صاحَت‏ فَمَرَضَت‏ و تُوَفَّیَت‏ فِی‏ أیامِها بِالشَامِ》 🔹آن دخترک دلش کنده شد و فریادى زد و بیمار گشت و در همان روزها در خرابه شام در گذشت.(۱۱) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منابع : ۱)الايقاد شاه عبدالعظیمی، ص۱۷۹ ۲)مع‌ الركب الحسينى طبسی، ص۲۱۸ ۳)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹ ۴)مع‌ الركب الحسينى طبسی، ص۲۱۹ ۵)شعشعة الحسينيه یزدی، ج۲، ص۱۷۱ ۶)نفس المهموم شیخ عباس قمی، ص۴۱۵ ۷)ریاض القدس قزوینی، ص۳۲۴ ۸)المنتخب طریحی، صص۱۳۶_۱۳۷ ۹)تسلیه المجالس حائری، ج۲، ص۹۳ ۱۰)ریاض القدس قزوینی، ص۳۲۴ ۱۱)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹ سلام الله علیها ✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
سلام الله علیها 🔹🔷《أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ》🔷🔹 🔻در مقاتل آمده است که دو دختر از دختران امام حسین(ع) بعد از شهادت ایشان، هنگامی که پدرشان را مشاهده کردند، ابتدا نشناختند و از کبری(س) خواستند تا او را معرفی کند! 1⃣حضرت (سلام الله علیها) : در روز عاشورا، هنگام شهادت امام حسین(ع)، زنان حرم شيون كنان از خیمه خارج شدند. در این هنگام، سکینه(س) خود راهی قتلگاه پدر شد و وقتی نگاهش به بدن مطهر امام حسین(ع) افتاد، عرضه داشت : ▪️《عَمَّتِي! هَذَا نَعشُ مَن؟》 🔹عمه جان! این نعش کیست که به زمین افتاده است؟ زینب کبری(س) فرمود : ▪️《هَذَا نَعشُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ(ع)》 🔸اين نعش پدر بزرگوارت حسين‌(ع) است.(۱)  2⃣حضرت رقیه(سلام الله علیها) : در شام، از بچه های كوچك، شهادت پدرشان را مخفی می كردند و به آن ها می گفتند پدرتان به مسافرت رفته است. بر همین وضع بود تا یزید آن ها را به منزلی در نزدیکی خود منتقل نمود. امام حسین(ع) دختر کوچکی داشت که چهار سال بیشتر نداشت، شبی از خواب بیدار شد وگفت : ▪️《أَین‏َ أبِی‏ الحُسَین‏ِ(ع)؟》 🔸پدرم حسین(ع) کجاست؟ ▪️《فَإنِّی‏ رَأیَتُه‏ُ السَّاعَةَ فِی‏ المَنام‏ِ مُضطَرِبَاً شَدِیدَاً》 🔹من اکنون او را در خواب دیدم! وقتی زنان این‌ سخن را شنیدند گریستند و کودکان دیگر هم، صدا به شیون بلند کردند. هنگامی که یزید از این امر مطلع شد، دستور داد سر مبارک امام حسین(ع) نزد دخترش در خرابه ببرند. سپس سر مطهّر را آوردند و در دامن دخترش نهادند و رقیه(س) تا نگاهش به سر افتاد، گفت : ▪️《عَمَّتِي! هَذَا رَاسُ مَن؟》 🔸این سر کیست؟! آنان گفتند : ▪️《هَذَا رَأس‏ُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ(ع)!》 🔹این سر پدرت حسین(ع) است!(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منابع : ۱)معالی السبطین حائری مازندرانی، ج۲، ص۵۰ ۲)کامل بهائی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹ سلام الله علیها سلام الله علیها @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
سلام الله علیها 🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنَا رُقَيَّةَ(س)، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ》🔷🔹 🔻حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می فرماید : ▪️《غَسَلْتُ النَّبِیَّ(ص) فِی قَمِیصِهِ! فَکَانَتْ فَاطِمَةُ(س) تَقُولُ : أَرِنِی الْقَمِیصَ! فَإِذَا شَمَّتْهُ غُشِیَ عَلَیْهَا فَلَمَّا رَأَیْتُ ذَلِکَ غَیَّبْتُهُ》 🔹وقتی پیامبر اکرم(ص) را غسل می دادم، پیراهن مبارک را به عنوان تبرک نگه داشتم. (س) همواره از من می خواست که آن پیراهن را به نشان دهم. و هنگامی که آن را می بویید، بیهوش می شد و من هم وقتی این جریان را دیدم، آن پیراهن را از فاطمه(س) پنهان کردم.(۱) 🔻اما یه طفل سه چهار ساله ای هم هست که وقتی تو خرابه ی شام، بهانه ی پدرش رو کرد، سر بریده پدر رو روی دامن او گذاشتند. 🏴عمادالدین طبری می‌‌ نويسد که؛ در شام از بچه های كوچك، شهادت پدرشان را مخفی می كردند و به آن ها می گفتند پدرتان به مسافرت رفته است. بر همین وضع بود تا یزید آن ها را به منزلی در نزدیکی خود منتقل نمود. ▪️《کان‏َ لِلحُسَین‏ِ(ع) بِنت‏ُ صَغیرَة لَها أربَع‏َ سِنین‏َ، قامَت‏ لَیلةً مِن‏ مَنامِها و قالَت‏ : أَین‏َ أبی‏ الحُسَین‏ِ(ع)؟》 🔸امام حسین(ع) دختر کوچکی داشت که چهار سال بیشتر نداشت، شبی از خواب بیدار شد وگفت : پدرم حسین(ع) کجاست؟ ▪️《فَإنِّی‏ رأیَتُه‏ُ الساعةَ فی‏ المَنام‏ِ مُضطَرِباً شَدیداً》 🔹من اکنون او را در خواب دیدم! ▪️《فَلَمَّا سَمِعن‏َ النِسوَةُ ذلک‏َ، بَکین‏َ و بَکَى‏ مَعَهُن‏ََّ سائرُ الَأطفال‏ِ و ارتَفَع‏َ العَویل‏ُ》 🔸چون زنان این‌ سخن را شنیدند گریستند و کودکان دیگر هم، صدا به شیون بلند کردند. ▪️《فَانتَبَه‏َ یَزیدُ مِن‏ نَومِه‏ و قال‏َ : ما الخَبَرُ؟ فَفَحَصَوا عَن‏ِ الواقعَة و قَصُوها عَلیَه‏!》 🔹یزید بیدار شد و پرسید : چه‌ خبر است؟ تفحّص کردند و قضیه را به او گفتند. ▪️《فَأَمَرَ بأَن‏ یَذهَبُوا بِرأس‏ِ أبَیها إِلیها، فَأتُوا بِالرَأس‏ِ الشَریف‏ِ و جَعَلُوُه‏ فی‏ حِجرِها》 🔸 گفت : سر پدرش را نزد او ببرید. پس سر مطهّر را آوردند و در دامن دخترش نهادند و تا نگاهش به سر افتاد. ▪️《فَقالَت‏ : ما هذا راسُ؟》 🔹آن دختر گفت : این سر کیست؟! ▪️《قالُوا: رأس‏ُ أبیک‏!》 🔸گفتند : سر پدرت! ▪️《فَفَزَعَت‏ الصَبیَّةُ وَ صاحَت‏ فَمَرَضَت‏ و تُوَفَّیَت‏ فِی‏ أیامِها بِالشَامِ》 🔹آن دخترک دلش کنده شد و فریادى زد و بیمار گشت و در همان روزها در خرابه شام در گذشت.(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منابع: ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۵۷ ۲)کامل بهائی عماد الدین طبری، ج۲، ص۱۷۹ سلام الله علیها @hosenih_maghtal
ثواب زیارت امام رضا علیه السلام از زبان امام صادق علیه السلام: من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص: 584 ... 3190- وَ رَوَى حَمْزَةُ بْنُ حُمْرَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ يُقْتَلُ حَفَدَتِي‏[1] بِأَرْضِ خُرَاسَانَ فِي مَدِينَةٍ يُقَالُ لَهَا طُوسُ مَنْ زَارَهُ إِلَيْهَا عَارِفاً بِحَقِّهِ أَخَذْتُهُ بِيَدِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ وَ إِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْكَبَائِرِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا عِرْفَانُ حَقِّهِ قَالَ يَعْلَمُ أَنَّهُ إِمَامٌ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ غَرِيبٌ شَهِيدٌ مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ سَبْعِينَ شَهِيداً مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَى حَقِيقَةٍ[2]. [1] حفدة الرجل بناته و أولاده. [2] رواه في العيون ص 365 مسندا.
هدایت شده از اسناد المصائب
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يَا سُکَینَهَ(س) بِنْتَ الْحُسَيْنِ(ع) الشَّهيدِ》🔷🔹 ✅مرحوم کفعمى در کتاب المصباح از حضرت سکینه(س) روایت مى کند که چون پدرم کشته شد، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغماء و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم که پدرم مى فرمود : 📋《شِیعَتِی مَهْمِا شَرِبْتُم مَاءِ عَذْبٍ فَاذکُرُونِی، اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی》 ♦️شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید. و یا هنگامی که ازغریبی یا شهیدی خبری شنیدید، برمن ندبه کنید. 📋《فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی، وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُوُنِی》 ♦️من، نواده ی [پیامبر] هستم که مرا بی گناه کشتند و پس از آن از روی عمد، مرا پایمال سمّ اسبان کردند. 📋《لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی، کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبَوا اَن یّرْحَمُونِی》 ♦️ای کاش، همگی در روز عاشورا بودید و می‌دیدید، که چگونه برای کودک خردسالم،آب خواستم وآنان رحم نکردند.(۱) در مقاتل آمده است که ؛ 📋《ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ(ع) فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ》 ♦️حضرت سكينه(س) پيكر پدرش امام حسين(ع) را در آغوش كشيد [ولى نگذاشتند كه سكينه در بالين پدر بماند] گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه(س) را از روی بدن پدرش کنار زدند.(۲)(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : ای لشکرِ بی آبرو، آخَر کجایم می برید؟ من طفلم و بی طاقتم، این سان کجایم می برید؟ در پهلوی نعشِ پدر، خواهم بمانم یک شبی، با تازیانه از چه رو، این سان به فرقم می زنید؟  خواهم نمایم شستشو از خاک و خون جسم پدر، این تن عزیز مصطفی است، آخر شما رحم آورید! 👤حسام 📚منابع : ۱)المصباح‏ کفعمی، ص۷۴۱ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۰ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۵۹ @AsnadolMasaeb
هدایت شده از روضه خانگی
روضه خانگی - حضرت سکینه(س) - 1275.mp3
6.86M
🔻 روضه (س) ⏱ | 09:43 👤استاد 💡 کانال روضه‌های کوتاهِ کاملِ خانگی @RozeKhanegee
سیر حرکت کاروان: فاصله از : 1. مدینه تا مکه: حدود 430 کیلومتر[ 28 رجب خروج از مدینه و 3 شعبان ورود به مکه؛ یعنی 6 روزه رفتند؛ یعنی روزی 71 کیلومتر ][4 ماه و 5 روز در مکه بودند یعنی شعبان و شهر رمضان و شوال و ذی القعده و تا 8 ذی الحجه] 2. مکه تا کربلا: 70 کیلو متر[8 ذی الحجه تا 2 محرم سرگردان در بیایان ها؛ یعنی 24 روز] 3. از کربلا تا کوفه: حدود 80 کیلومتر[یازدم رفتند و دوازدهم رسیدن و سیزدهم وارد کوفه شدند][حدود 12 روز در کوفه بودند] 4. از کوفه تا شام: همان کربلا تا شام با کم کردن حدود 80 کیلومتر[از کربلا تا شام: میانگین سه راه حدود: 1250 کیلومتر] حرکت کاروان از کوفه 19 محرم و 29 رسیدن به دروازه شام؛ یعنی 10 روزه و هر روز حدود 100 کیلومتر می رفتند؛ [اینکه چقدر در شام ماندند اختلافی هست برخی یک هفته برخی یک ماه برخی 6 ماه] 5. از شام تا مدینه: 1229 کیلومتر[اگر بگوییم یک هفته یعنی تا هشتم صفر در شام بودند، عقلانی است که بگوییم همان سال به زیارت اربعین هم رفتند ولی اگر یک ماه یا 6 ماه بودند، دیگر سفر اربعین خاندان اهل بیت علیهم السلام می افتد برای سال 62] 6. از کربلا تا مدینه: 23 صفر حرکت از کربلا و یک ربیع رسیدن به مدینه[البته نظر حقیر 6 ربیع است] اینکه این مسیر حدود 1300 کلیومتری را دقیقا چند روز در راه بودند از آنجا که روز جمعه رسیدند به مدینه احتمال حقیر این است که روز 6 ربیع الاول رسیده باشند به مدینه چون اگر روز 100 کیلموتر میانگین باشد، از 23 تا 6، تقریبا همان می شود که روز جمعه هم هست
هدایت شده از روضه های جانسوز
روضه امام عسکری میرزامحمدی.mp3
5.02M
🏴 السلام علیک یا حسن بن علی العسکری 🔳 مرثیه و روضه 🏴 🚩 امام حسن عسکری علیها السلام علیه السلام علیها السلام ♦️مرثیه امام حسن عسکری سلام الله علیه ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ 🚩 کانال روضه و مرثیه 👇 🌴🌴روضه های جانسوز اساتید 👇😭 ╭┅─────────┅╮ ▶️ @rovzeha ◀️ ╰┅─────────┅╯
سوال7⃣ : آیا حضرت سکینه(سلام الله علیها) در مدینه «مجالس غنا» برگزار می کردند؟👇 سوال8️⃣ : آیا حضرت سکینه(سلام الله علیها) با «مصعب بن زبیر» ازدواج کرده اند؟👇 @TarikhEslam313
4_5911443925079426933.mp3
9.98M
♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️ @TarikhEslam313
2⃣4⃣1⃣ششم ربیع الاول سال ۶۱ هجری قمری، کاروان به شهر مدینه رسیدند!👇 @TarikhEslam
✅کاروان اهل بیت(ع) در روز ششم ربیع الاول وارد مدینه شدند که ابن نما حلی در این باره نقل می کند : 📋《لَمَّا وَصَلَ زَيْنُ اَلْعَابِدِينَ(ع) إِلَى اَلْمَدِينَةِ نَزَلَ وَ ضَرَبَ فُسْطَاطَهُ وَ أَنْزَلَ نِسَاءَهُ وَ أَرْسَلَ بَشِيرَ بْنَ حَذْلَمٍ لِإِشْعَارِ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ بِإِيَابِهِ مَعَ أَهْلِهِ وَ أَصْحَابِهِ》 ♦️هنگامى که کاروان اهل بیت(ع) به [نزدیکی] مدینه رسید، امام سجاد(ع) دستور داد که کاروانیان از شترها فرود بیایند و خیمه ها را برپا کنند و در آن جاى بگیرند و حضرت(ع) بشیر بن جذلم را به مدینه فرستاد تا به آنان اطلاع دهد و آنان را به بیرون مدینه فرا خوانَد.(۱) حضرت(ع) به بشیر بن حذلم فرمود : 📋《يَا بَشِيرُ! رَحِمَ اَللَّهُ أَبَاكَ! لَقَدْ كَانَ شَاعِراً! فَهَلْ تَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ مِنْهُ؟》 ♦️اى بشیر! خدا پدرت شاعرت را رحمت کند، آیا تو نیز مى توانى شعر بگویى؟ بشیر گفت : 📋《بَلَى يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! إِنِّي لَشَاعِرٌ!》 ♦️آرى، اى پسر رسول خدا(ص)، من نیز شاعرم! امام(ع) فرمود : 📋《اُدْخُلِ اَلْمَدِينَةَ وَ اِنْعَ أَبَا عَبْدِاَللَّهِ(ع)!》 ♦️پس وارد مدینه شو و خبر شهادت حضرت ابى عبدالله(ع) و ورود ما را به مردم ابلاغ کن! بشیر مى گوید : 📋《فَرَكِبْتُ فَرَسِي وَ رَكَضْتُ حَتَّى دَخَلْتُ اَلْمَدِينَةَ فَلَمَّا بَلَغْتُ مَسْجِدَ اَلنَّبِيِّ(ص) وَ رَفَعْتُ صَوْتِي بِالْبُكَاءِ وَ أَنْشَأْتُ》 ♦️بر اسبم سوار شدم و با شتاب وارد مدینه شدم و هنگامى که به مسجد النبى(ص) رسیدم صدایم را به گریه بلند کردم و آنگاه چنین سرودم : 📋《يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لاَ مُقَامَ لَكُمْ بِهَا، قُتِلَ اَلْحُسَيْنُ فَأَدْمُعِي مِدْرَارٌ، اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاَءَ مُضَرَّجٌ، وَ اَلرَّأْسُ مِنْهُ عَلَى اَلْقَنَاةِ يُدَارُ》 ♦️اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، زیرا حسین(ع) کشته شد که اشک من این گونه سرازیر است. پیکر او در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد. سپس گفت : 📋《هَذَا عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ(ع) مَعَ عَمَّاتِهِ وَ أَخَوَاتِهِ قَدْ حَلُّوا بِسَاحَتِكُمْ وَ نَزَلُوا بِفِنَائِكُمْ وَ أَنَا رَسُولُهُ إِلَيْكُمْ أُعَرِّفُكُمْ مَكَانَهُ》 ♦️این على بن الحسین(ع) است که با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند و من فرستاده او هستم تا ماجرا را به اطلاع شما برسانم. سپس نقل می کند : با این سخن، 📋《فَمَا بَقِيَتْ فِي اَلْمَدِينَةِ مُخَدَّرَةٌ وَ لاَ مُحَجَّبَةٌ إِلاَّ بَرَزْنَ مِنْ خُدُورِهِنَّ مَكْشُوفَةً شُعُورُهُنَّ مُخَمَّشَةً وُجُوهُهُنَّ ضَارِبَاتٍ خُدُودُهُنَّ يَدْعُونَ بِالْوَيْلِ وَ اَلثُّبُورِ فَلَمْ أَرَ بَاكِياً أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ اَلْيَوْمِ وَ لاَ يَوْماً أَمَرَّ عَلَى اَلْمُسْلِمِينَ مِنْهُ》 ♦️حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر چهره هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند و هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت! بدین ترتیب، مردم مدینه یک پارچه گریان به استقبال کاروان شتافتند.(۲) 📚منابع : ۱)مثیرالاحزان ابن نمای حلی، ج۲، ص۱۱۲ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۷۴ @TarikhEslam
@shere_aeini دلش را برده‌ای، هر وقت صحبت کرده‌ای بانو! محمد را، چنین غرقِ محبت کرده‌ای بانو! تو پیش از وحی، ایمان داشتی، اعجاز عشق این‌ است به قلبت اقتدا، پیش از نبوت کرده‌ای بانو! به محراب دو ابرویش، تماشا کرده‌ای حق را میان معبد چشمش، عبادت کرده‌ای بانو! اگر زر باختی، بردی دل ماه دو عالم را چه سودی، در میان این تجارت کرده‌ای بانو!.. تمام هستیِ حق: کوثرش، سهم تو شد، زیرا تمام هستی‌ات را، نذرِ اُمّت کرده‌ای بانو!.. نبودی در خُم، اما با علی داماد و مولایت به لطف دست زهرایت، تو بیعت کرده‌ای بانو! چه دُرّی، در دل دلدادگی دیدی، که از دنیا به یک پیراهن کهنه، قناعت کرده‌ای بانو! به آن دست کریمت، دارم امّیدی که در محشر ببینم شاعرت را هم شفاعت کرده‌ای بانو! 🔸شاعر: ___________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
روضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 1300.mp3
9.58M
🎙گل بر من و جوانی من گریه می کند... 🔻روضه (س) ⏱ | 08:54 👤استاد 💡 کانال روضه‌های کوتاهِ کاملِ خانگی @RozeKhanegee
✅برخی از آنچه در کتب شیعه و اهل سنت درباره لطمات و صدمات وارده بر حضرت فاطمه زهرا(س) در طی حمله مهاجمین به خانه ایشان آمده است، عبارت است از : 1⃣ضرب تازیانه :👇 🔹بر پهلوها و پشت : نقل شده است : 📋《فَمَاتَت وَ آثَارُ السِّیَاطِ بِجَنبِهَا》 ♦️حضرت فاطمه(س) از دنیا رفت، در حالی که آثار تازیانه بر پهلوی او بود.(۱) و در روایتی : 📋《ضَرَبَ قُنفُذُ فَاطِمَهَ(س) بِالسَّوطِ عَلَی ظَهرِهَا وَ جَنبَیهَا》 ♦️قنفذ با تازیانه بر دو طرف پهلوی فاطمه(س) زد.(۲) 🔹بر دست : نقل شده است : 📋《وَ ضَرَبَ یَدَ الصِّدِّیقَةِ الکُبرَی فَاطِمَةِ(س) بِالسَّوْطِ》 ♦️و آن ملعون دست صدیقه کبری(س) را با تازیانه زد.(۳) در روایتی خود عمر می گوید : 📋《فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا》 ♦️با تازیانه بر دستانش زدم و او از آن ضربه من درد کشید.(۴) 🔹بر بازو : در روایتی از خود حضرت فاطمه(س) نقل شده است : 📋《فَالتَوَی السَّوطَ عَلَی عَضُدِی، حَتَّی صَارَ کَالدُّملُجِ》 ♦️عمَر با تازیانه به بازوی من زد و مانند دستبندی سیاه، کبود شد.(۵) 2⃣شکستن شدن پهلو :👇 نقل شده است که : 📋《وَ کُسِرَت جَنبُهَا》 ♦️و پهلویش شکسته شده است.(۶) در روایتی دیگر : 📋《فَدَفَعَها فَکَسَرَ ضِلعَاً مِن جَنبِها》 ♦️قنفذ بانو را به سمتی از خانه‌اش پرت کرد و استخوان دنده پهلویش را شکست.(۷) 3⃣لگد خوردن :👇 نقل شده است : 📋《إنَّ عُمَرَ رَفَسَ (بِرِجلِهِ) فَاطِمَةَ(س) حَتَّی أسْقَطَتْ بِمُحْسِنٍ(ع)》 ♦️عمر لگدی بر فاطمه(س) زد، در نتیجه، فاطمه(س) فرزندی که در رحم داشت، سقط شد.(۸) در روایتی دیگر : 📋《لَکَزَهَا قُنفُذُ》 ♦️قنفذ با لگد به سینه فاطمه زهرا(س) زد.(۹) 4⃣ضربه با غلاف شمشیر :👇 نقل شده است : 📋《فَرَفَعَ عُمَرُ السَّیفَ وَ هُوَ فِی غِمدِهِ فَوَجَاَ بِهِ جَنبَهَا》 ♦️سپس عمر شمشير را بلند کرد، در حالی که در غلاف بود، پهلو های فاطمه(س) را مجروح ساخت.(۱۰) 5⃣فشار بین در و دیوار :👇 نقل شده است : 📋《وَ ضَغَطُوا سَیِّدَةَ النِّسَاءِ بِالبَابِ》 ♦️سرور زنان را با درب مورد فشار قرار دادند.(۱۱) در روایتی دیگر : 📋《ضَغَطَ عُمَرُ لَهَا بَینَ البَابِ وَ الحَائِطِ》 ♦️عمر، فاطمه(س) را بین در و دیوار فشار داد.(۱۲) در روایتی دیگر : 📋《أنـَّهُ حَصَرَ فاطِمَةَ(س) فِی الْبابِ حَتّی أسْقَطَتْ مُحْسِناً》 ♦️عمر، فاطمه(س) را چنان در میان در فشرد که محسن را سقط کرد.(۱۳) و در روایتی دیگر : 📋《عَصَرَ عُمَرُ فَاطِمَةَ(س) خَلفَ البَابِ》 ♦️عمر فاطمه(س) را پشت در فشرد.(۱۴) 6⃣سیلی به صورت :👇 نقل شده است : 📋《لَطَمَ وَجَهَ الزَّکِیَّةِ》 ♦️عمر به صورت فاطمه زکیه(س) سیلی زد.(۱۵) در روایتی، خود عمر می گوید : 📋《فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّيْهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْضِ》 ♦️از روی مقنعه طوری بر دو گونه اش زدم که گوشواره‌ها پاره شد و به زمین ریخت.(۱۶) در روایتی دیگر : 📋《لَطَمَهَا حَتَّی خَرَّت لِوَجهِهَا وَ جَبِینِهَا》 ♦️عمر با سیلی فاطمه(س) را زد و او با صورت و پیشانی بر زمین آمد.(۱۷) در روایتی دیگر : 📋《ثُمَّ لَطَمَهَا فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا حِينَ نُقِفَتْ‏》 ♦️سپس عمر، سیلی به صورت ایشان زد، که گویا میبینم که بر اثر سیلی او گوشواره از گوشش بر زمین افتاد.(۱۸) 7⃣زخمی شدن سینه توسط میخ در :👇 نقل شده است : 📋《وَ نَبَتَ مِسمَارُ البَابِ فِی صَدرِهَا》 ♦️میخ در، به سینه فاطمه(س) فرو رفت.(۱۹) 8⃣سوختن صورت :👇 از حضرت فاطمه(س) نقل شده است که : 📋《وَ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النَّارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی》 ♦️پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند.(۲۰) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منابع : ۱)الهجوم عبدالزهراء، ص۲۷۹ ۲)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۵۳، ص۱۴ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۳ ۵)الهدایه الکبری خصیبی، ص۱۷۹ ۶)نوادر الاخبار فیض کاشانی، ص۱۶۳ ۷)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۸۳ ۸)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۴۰۶ ۹)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰ ۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۷ ۱۱)اثبات الوصیه مسعودی، ص۱۴۶ ۱۲)الصواعق المحرقه هیثمی، ص۵۱ ۱۳)اثبات الهداة حرّ عاملی، ج۳، ص۳۹۸ ۱۴)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۴۴ ۱۵)بحارالانوار مجلسی، ج۳۱، ص۱۲۶ ۱۶)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ ۱۷)الهجوم عبدالزهراء، ص۳۳۶ ۱۸)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۵ ۱۹)الهجوم عبدالزهراء، ص۳۱۷ ۲۰)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰ @TarikhEslam
هدایت شده از اجتهاد
ir.riqh.reader.apk
10.17M
📱دانلود نرم‌افزار اندروید دارالحدیث 📚 کتب پژوهشگاه قرآن و حدیث (دارالحدیث) 📌امکانات: دانشنامه‌ها، کافی دارالحدیث و ... (۳۵۴ جلد کتاب با امکان مطالعه و جستجو و یاداشت برداری) 🆔 https://eitaa.com/ijtihad
هدایت شده از اسناد المصائب
🔹🔷《اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْبَتُولِ الطَّاهِرَةِ الصِّدِّيقَةِ الْمَعْصُومَةِ التَّقِيَّةِ النَّقِيَّةِ الرَّضِيَّةِ الْمَرْضِيَّةِ الزَّكِيَّةِ الرَّشِيدَةِ الْمَظْلُومَةِ الْمَقْهُورَةِ الْمَغْصُوبَةِ حَقُّهَا الْمَمْنُوعَةِ إِرْثُهَا الْمَكْسُورَة ضِلْعُهَا الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا الْمَقْتُولِ وَلَدُهَا》🔷🔹 ✅در مورد اواخر عمر شریف حضرت فاطمه زهرا(س) روایت شده که ؛ 📋《أَنَّهَا مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِيهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ نَاحِلَةَ الْجِسْمِ‏ مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ بَاكِيَةَ الْعَيْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْبِ يُغْشَى عَلَيْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةِِ》 ♦️حضرت فاطمه زهرا(س) پس از رسول اکرم(ص) پیوسته سری بسته از شدت درد و جسمی نحیف و در خود فرو شکسته و چشمی گریان و قلبی سوخته داشت که ساعت به ساعت از خود می رفت و بی هوش می شد.(۱) در روایتی دیگر آمده است که؛ 📋《فَلَمَّا قُبِضَ وَ نَالَهَا مِنَ الْقَوْمِ مَا نَالَهَا لَزِمَتِ الْفِرَاشَ وَ نَحَلَ جِسْمُهَا وَ ذَابَ لَحْمُهَا وَ صَارَتْ‏ كَالْخَيَال‏ِ》 ♦️وقتی حضرت رسول اکرم(ص) رحلت فرمودند و از طرف جماعت به حضرت زهرای مرضیه(س) آسيب ها رسيد، ایشان در بستر افتاد و جسمش ضعيف گشت و گوشت بدن ایشان آب شد و به تدريج لاغر شد و مانند شبحی گرديد.(۲) در تکمله ی روایت، قاضی نعمان از امام صادق(ع) روایت کرده که ایشان در پایان این روایت فرمودند : 📋《صَارَت عَظمَاً لَیسَ عَلَیهِ إِلَّا جَلدَةً》 ♦️فاطمه زهرا(س) پوستی بر استخوان شده بود.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : به بستر فاطمه افتاده و مولا پرستارش  ببین حال پرستار و مپرس احوال بیمارش  کسی از آشنایان هم به دیدارش نمی آید  بُوَد چشمش به در، تا کی اجل آید به دیدارش؟  علی از چشم زهرا چشم خود را بر نمی دارد  مجسم می کند عشق وفداکاری و ایثارش  کند اشک علی را پاک، با دستی که بشکسته  نخواهد اشک مظلومی فرو ریزدبه رخسارش  علی گه دربغل زانو، گهی سر بر سر زانوست  تو گویی از جدایی می کند زهرا خبردارش  به زحمت واکند چشم و،به سختی می نهد برهم  رمق رفته دگر ازدیده ی تا صبح بیدارش  👤 📚منابع : ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۶۲ ۲)بحار الأنوار مجلسی، ج‏۷۸، ص۲۸۲ ۳)دعائم الإسلام قاضی نعمان، ج۱، ص۲۳۲ @AsnadolMasaeb
01 باب الحوائج.mp3
15.95M
در مسیر بندگی 1303 آنچه خواهید شنید: ارادت حضرت ام البنین به حضرت زهرا سلام الله علیها www.ostadaali.ir
شبیه شمع چکیدن به تو نمی آید و مرگ را طلبیدن به تو نمی آید خودت بگو که مگر چند سال داری تو جوانِ شهر, خمیدن به تو نمی آید هزار بار نگفتم نیا به دنبالم میان کوچه دویدن به تو نمی آید فقط بلند مشو چونکه زود می افتی   بدون بال پریدن به تو نمی آید تلاش کن که دو چشمی مرا نگاه کنی   چنین ندیدن و دیدن به تو نمی آید چه خوب بود فقط گوشواره می افتاد   چه کرده اند شنیدن به تو نمی آید تکان نخور قفس سینه ات تکان نخورد   نفس بلند کشیدن به تو نمی آید بمان که دخترمان را خودت عروس کنی به آرزو نرسیدن به تو نمی آید چه با دو دست رئوفانه ات, چه با یک دست   بباف پیرهنت را, حسین منتظر است