eitaa logo
محتوای تبلیغی نورالزهرا
58 دنبال‌کننده
452 عکس
146 ویدیو
75 فایل
آیدی معاون آموزش گروه تبلیغی نورالزهرا سلام الله علیها علی سروش @alisorosh1421
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
؛ حیدر امام ما و حیدر امام قنبر قنبر غلام حیدر، ما هم غلام قنبر خدمت به مرتضی را لایق نبود هرکس مرغِ سعادت اما پَر زَد به بامِ قنبر او احترام دارد از احترام مولا ما احترام داریم از احترام قنبر هرکس به رتبه‌ی خود، جایی مقام دارد او زیر پای حیدر ما زیرِ گامِ قنبر از شیعیان زهرا، زن‌ها به فضه معروف از شیعیان مولا، مردان به نام قنبر وقتی سلام حیدر در شهر بی جواب است می شد دل علی شاد از یک سلام قنبر القصه ما کجا و درکِ مقامِ مولا مائیم و آرزویِ درکِ مقامِ قنبر... ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از حدیث اشک
ماه تنهای پر از زخم ای که سی سال تو با درد مدارا کردی روز و شب آرزوی دیدن زهرا کردی بعد تشییع تن یاس شکسته هر روز مرگ خود را ز خداوند تمنا کردی ماه تنهای پر از زخم، پس از مادرمان کس نفهمید که با چاه چه نجوا کردی تو از آن روز که مسمار به پهلوش گرفت سر خود را به دم تیغ مهیا کردی خنده ی آن زن ملعونه تو را کشت نه تیغ بعد ها راز دل خویش هویدا کردی خنده ی اولی و دومی و قنفذ را بارها در گذر کوچه تماشا کردی سرت از تیغ شکست و دلت از ضرب قلاف فرق سر را شبیه پهلوی زهرا کردی حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
آنچنان زخم‌ گناهان به پرم افتاده که به صد شهر‌ِ دگر هم خبرم‌ افتاده هرچه را جمع نمودم سر یک غفلت سوخت زیر پای همه حالا ثمرم افتاده من همان شاخه‌ی سرسبز تَهِ باغ توأم که دگر پیر شدم، برگ‌و برم افتاده بشکند پای من، ای وای چه کردم به خودم به چه جاهای بدی که گذرم افتاده دل من جای "علی" بود، خرابش کردم از دلم نام شریف پدرم افتاده آشتی کن که دوباره به خودت برگردم آرزوهام همه دور و برم افتاده جوشن ای کاش پناهم بدهد از آتش من که خوردم به زمین و سپرم افتاده بِعَلیٍ بِعَلیٍ بِعَلیٍ بِعَلی که هوای نجفِ او به سرم افتاده تا به ایوان طلایش نظر من خورده جنت و هشتْ بهشت از نظرم افتاده برسانید سلامِ منِ بد را به "حسین" فطرس امشب تو ببر... من که پرم افتاده شب قدری ببریدم طرف کرببلا خیر عالَم همه در این سفرم افتاده دم افطار فقط گریه به آن تشنه کنم... داع خشکی لبش بر جگرم افتاده ** نیزه‌ها عاقبت از اسب زمینش زده‌اند خبر ذبح سرش بین حرم افتاده ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جنازه ابن ملجم کجا دفن شده است؟ قال ابن : و رأيت بغربيّ جبّانة الكوفة موضعا مسودا شديد السواد في بسيط أبيض فأخبرت انّه قبر الشقيّ ابن ملجم، وان أهل الكوفة يأتون في كلّ سنة بالحطب الكثير فيوقدون النار على موضع قبره سبعة أيّام. هنگامی که به مسافرت کردم، در غربی جبانه کوفه، در زمینی سرتاسر سفید، زمینی بسیار سیاه دیدم و از روی کنجکاوی علت آن را پرسیدم، و چون به تحقیق مشغول شدم مردم آن دیار گفتند: اینجا قبر ابن ملجم، قاتل حضرت امیرمؤمنان (علیه‌السلام)، است و عادت اهل کوفه این است که هر سال هیزم زیادی در سر قبر ابن ملجم جمع می کنند و به مدت هفت روز آن ها را در این مکان می سوزانند. 📚ابن بطوطة، رحله، ج 2ص55 @mirasehadisi 👇👇 🌻 @ahlebait110
هدایت شده از اسناد المصائب
🔸🔶《السَّلامُ عَلَيْكَ يا سَیِّدَ الأَوْصياءِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَوَّلَ مَظْلُومٍ يَا اَمِیرَالمُومِنِینَ(ع)》🔶🔸 ✅در طول تاریخ همواره نسبت به امیرالمومنین امام علی(ع) بغض و کینه بود. 1⃣در زمان حضرت رسول اکرم(ص) :👇 در روایتی آمده است که حضرت رسول اکرم(ص) به همراه امام علی(ع) از مکانی عبور می کردند که ناگهان حضرت(ص) گریستند. امام علی(ع) علت را جویا شدند و پرسیدند : 📋《يَا رَسُولَ اَللَّهِ(ص)! مَا يُبْكِيكَ؟》 ♦️ای رسول خدا(ص)! علت گریه شما چیست؟ رسول اکرم(ص) فرمود : 📋《یَا اَخِی! ضَغَائِنُ فِي صُدُورِ أَقْوَامٍ لاَ يُبْدُونَهَا إِلاَّ بَعْدِي!》 ♦️ای برادرم علی جان! كينه ها و حقدهایی را مى‌بينم كه در سينه‌هاى قریش نسبت به تو پنهان داشته اند، و آن را اظهار نخواهند كرد مگر بعد از من!(۱) 2⃣در زمان امام علی(علیه السلام) :👇 در زمان امام علی(ع) یکی از گروه هایی که نسبت به امام علی(ع) بغض و کینه داشتند، خوارج بودند. آنان، چنان کینه ای از علی(ع) به دل داشتند که حتی امام علی(ع) در وصیتی به امام حسن مجتبی(ع) خطر آنان را بازگو می نماید و وصیت می کند که جنازه او شبانه و بدون اطلاع دیگران در منطقه به دور از نجف دفن گردد. در روایتی آمده است؛ 📋《أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) أَمَرَ ابْنَهُ الْحَسَنَ(ع) أَنْ يَحْفِرَ لَهُ أَرْبَعَةَ قُبُورٍ فِي أَرْبَعَةِ مَوَاضِعَ فِي الْمَسْجِدِ وَ فِي الْغَرِيِّ وَ فِي دَارِ جَعْدَةَ بْنِ هُبَيْرَةَ وَ فِي الرَّحَبَةِ وَ إِنَّمَا أَرَادَ بِهَذَا أَنْ لَا يَعْلَمَ أَحَدٌ مِنْ أَعْدَائِهِ مَوْضِعَ قَبْرِه‏ِ》 ♦️امير المؤمنين(ع) فرزند خود امام حسين(ع) را امر كرد كه چهار قبر در چهار موضع از براى حضرت(ع) بسازد، در مسجد كوفه و در رحبه و در نجف و در خانه جعدة بن هبيره، براى آنكه ملاعين خوارج و بنى امیه موضع قبر آن حضرت(ع) را ندانند، مبادا که اراده کنند جسد مطهر ایشان را بیرون آورند.(۲) قبر مطهر امام علی(ع) بیش از یک قرن مخفی بود، که در زمان امام باقر(ع) کم کم آثار قبر ایشان برای شیعیان آشکار شد. 3⃣در زمان امام حسن مجتبی(علیه السلام) :👇 با پایان گرفتن مراسم صلح و کناره گیری امام حسن مجتبی(ع) از حکومت، امام(ع) از کوفه به مدینه هجرت کرد و معاویه سبّ و لعن امام علی(ع) را در بلاد اسلامی، رسمیت بخشید. جاحظ می گوید : 📋《أَنَّ قَوْماً مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ قَالُوا لِمُعَاوِيَةَ إِنَّكَ قَدْ بَلَغْتَ مَا أَمَّلْتَ فَلَوْ كَفَفْتَ عَنْ لَعْنِ هَذَا اَلرَّجُلِ》 ♦️جمعی از بنی امیه به معاویه گفتند : تو که به آرزویت رسیدی، اگر از لعن این مرد دست برداری بهتر است! معاویه گفت : 📋《لاَ وَ اَللَّهِ حَتَّى يَرْبُوَ عَلَيْهِ اَلصَّغِيرُ وَ يَهْرَمَ عَلَيْهِ اَلْكَبِيرُ》 ♦️هرگز! به خدا سوگند! که دست‌ از سبّ او نمی دارم‌ تا زمانی كه‌ اطفال‌ امَّت‌ با سبِّ علی(ع) جوان‌ گردند و با آن‌ سبّ رشد و نمو كنند، و بزرگان‌ به‌ صورت‌ پيران‌ فرتوت‌ درآيند.(۴) 4⃣در زمان امام حسین(علیه السلام) :👇 در مقاتل آمده است که؛ وقتی تمام اصحاب و یاران امام حسین(ع) به شهادت رسیدند و حضرت(ع) قبل از اینکه برای جنگ آهنگ دشمن کند، برای آخرین بار برای اتمام حجت خطاب به آنان فرمود : 📋《لِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمِی؟ یا وَیْلَکُمْ اَتَقْتُلُونِی عَلى سُنَّه بَدَّلْتُها؟ اَمْ عَلى شَریعَه غَیَّرْتُها؟ اَمْ عَلى جُرْم فَعَلْتُهُ؟ اَمْ عَلى حَقٍّ تَرَکْتُهُ؟》 ♦️چرا ریختن خون مرا مباح می دانید؟ واى بر شما! چرا با من مى جنگید؟ آیا سنّتى را تغییر داده ام؟ یا شریعتى را دگرگون ساخته ام؟ یا جرمى مرتکب شده ام؟ و یا حقّى را ترک کرده ام؟! اما دشمن لجوج و کینه ای با کمال وقاحت خطاب به امام(ع) گفتند :  📋《اِنّا نَقْتُلُکَ (نُحَارِبُکَ) بُغْضاً مِنَّا لاَِبِیکَ》 ♦️ما به خاطر بغض و کینه اى که از پدرت علی(ع) به دل داریم، با تو مى جنگیم و تو را مى کشیم.(۵) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : چو بر آیینۀ خورشید می‌شد بغض شب پیدا به نبض سینۀ مهتاب دیدم تاب و تب پیدا دریغا! صبح فردا از «غم بدورد» خواهد شد غمی سنگین به دل‌های یتیمان عرب پیدا طلوع سجده‌اش را آیه‌ای از خون تلاوت کرد کسی که شد به قلب کعبه در ماه رجب پیدا پس از کوچ تو از پس‌کوچه‌های شهر، می‌گردد چراغ اشک روی سفره چون، نان و رطب پیدا علی! بعد از حضور خطبه‌‎های گرم و شیوایت! زمان هرگز نخواهد کرد سطری از ادب پیدا 👤شکوهی 📚منابع : ۱)المسترشد طبری شیعی، ص۳۴۱ ۲)فرحة الغُری عبدالکریم ابن طاووس، ص۳۲ ۳)دانشنامه امام علی(ع) رشّاد، ج۹، ص۴۷ ۴)تهذيب التهذيب ابن حجر ،ج۷، ص۲۸۱ ۵)ينابيع المودّة قُندوزی، ج۳، ص۸۰ @AsnadolMasaeb
هدایت شده از اسناد المصائب
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ》🔷🔹 ✅طبق روایات، در هنگام دفن سه معصوم، قبر به صورت آماده و حفر شده مهیّا بوده است. 1⃣هنگام دفن :👇 هنگامی که امام علی(ع) شبانه به همراه گروهی از بنی‌هاشم و نزدیکان و خواص اهلبیت(ع)، جنازه مطهر حضرت فاطمه(س) را تشییع می کردند و به سمت قبرستان می بردند. در این هنگام؛ 📋《فَإِذَا هِيَ بِقَبْرٍ مَحْفُورٍ فَحَمَلُوا السَّرِيرَ إِلَيْهَا فَدَفَنُوهَا》 ♦️در آنجا با قبرى حفر شده و آماده مواجه شدند و تابوت را به سوى آن قبر بردند و جنازه را در آن دفن نمودند. 📋《فَجَلَسَ عَلِيٌّ(ع) عَلَى شَفِيرِ الْقَبْرِ فَقَالَ : يَا أَرْضُ! اسْتَوْدَعْتُكِ وَدِيعَتِي! هَذِهِ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ(ص)》 ♦️سپس حضرت(ع) بر فراز قبر نشست و فرمود : اى قبر! من امانت خود را به تو مى‏ سپارم، اين جنازه دختر رسول خدا(ص) است. 📋《فَنُودِيَ مِنْهَا يَا عَلِيُّ(ع)! أَنَا أَرْفَقُ بِهَا مِنْكَ فَارْجِعْ وَ لَا تَهْتَمَّ》 ♦️ناگاه ندايى شنيدند كه مى‏ گفت : يا على(ع)! من از تو به او مهربانترم. برگرد و مغموم و مهموم مباش! 📋《فَرَجَعَ وَ انْسَدَّ الْقَبْرُ وَ اسْتَوَى بِالْأَرْضِ》 ♦️امام على(ع) بازگشت و روی قبر را پوشانید و با زمين هم سطح نمود.(۱) 2⃣هنگام دفن :👇 امام علی(ع) در هنگام شهادت در طی وصیتی به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) فرمود : 📋《فَإِنَّكُمَا تَنْتَهِيَانِ إِلَى قَبْرٍ مَحْفُورٍ وَ لَحْدٍ مَلْحُودٍ وَ لَبِنٍ مَوْضُوعٍ فَأَلْحِدَانِي وَ أَشْرِجَا عَلَيَّ اللَّبِنَ وَ ارْفَعَا لَبِنَةً مِمَّا عِنْدَ رَأْسِي》 ♦️شما در طی حمل جنازه من، به قبری كنده شده ای به همراه سنگ لحد، خواهید رسيد. و خشتى چند برای من مهيّا شده، پس مرا در لحد گذاريد و خشت را بر روی من بچينيد.(۲) 3⃣هنگام دفن و شهدای کربلا :👇 ابن شهر آشوب می نویسد : 📋《وَ دَفَنَ‏ جُثَثَهُمْ‏ بِالطَّفِّ أَهْلُ الْغَاضِرِيَّةِ مِنْ بَنِي أَسَدٍ بَعْدَ مَا قَتَلُوهُ بِيَوْمٍ وَ كَانُوا يَجِدُونَ لِأَكْثَرِهِمْ قُبُوراً وَ يَرَوْنَ طُيُوراً بَيْضَاءَ》 ♦️ساکنان غاضریه از قبیله بنی ‌اسد پیکرهاى امام حسین(ع) و یاران ایشان را یک روز پس از شهادتشان در طَفّ به خاک سپردند و براى بیشتر آن ها قبرهاى آماده‌ اى می ‌دیدند و پرندگان سفیدى را نیز مشاهده می ‌کردند.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : پیچیده شمیم گل پرپر، شب آخر حرف سفر و داغ مکرر، شب آخر   اشکی که شده نذر غم فاطمه سی سال انگار شده چند برابر، شب آخر   انگار همین چند شب پیش شبانه آمد چه به روز دل حیدر، شب آخر   حالا شب وصل است ولی با سر خونین شرمنده نمانده ست ز کوثر، شب آخر   با اشک غریبانه ی خود گفت سخن‌ها از بی‌کسی آل پیمبر، شب آخر   از کرب و بلا گفت و حکایات غریبش از داغ برادر به برادر، شب آخر   گویا خبر آورده نسیم از دل صحرا پیچیده شمیم گل پرپر، شب آخر 👤رحیمی 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۴ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۴۸ ۳)مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۱۲ @AsnadolMasaeb
✅در تاریخ آمده است که ؛ در لحظات بحرانی و سرنوشت سازِ جنگ های صدر اسلام، امام علی(ع) یگانه جنگاوری بود که شهادت طلبانه خود را وقف اسلام می کرد. تا جایی که حضرت زهرا(س) در بخشی از خطبه فدکیه، در وصف مولا(ع) خطاب به مهاجر و انصار می فرماید : 📋《کُلَّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللَّهُ، اَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّیْطانِ، اَوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ، قَذَفَ اَخاهُ فی لَهَواتِها، فَلا یَنْکَفِی‏ءُ حَتَّى یَطَأَ جِناحَها بِأَخْمَصِهِ، وَ یَخْمِدَ لَهَبَهَا بِسَیْفِهِ》 ♦️هرگاه آتش جنگ برافروختند خداوند خاموشش نموده، یا هر هنگام که شیطان سر برآورد یا اژدهائى از مشرکین دهان بازکرد، پیامبر(ص) برادرش را در کام آن افکند، و او تا زمانى که سرآنان را به زمین نمى‌‏کوفت و آتش آنها را به آب شمشیرش خاموش نمى‌‏کرد، باز نمى‏‌گشت.(۱) در جای جای بدن امیرمؤمنان(ع) از فرق مبارک که در جنگ بدر و احد آسیب دید، تا کف پای او که در جنگ صفین تیری به آن اصابت کرد، آثار زخم و شمشیر و نیزه و تیر وجود داشت. فقط در جنگ احد نود جراحت بر بدن مبارکش وارد آمد. به گفته مورخان جایی در بدنش سالم نماند و مانند گوشت جویده شده‌ای، روی زیر اندازی از پوست به استراحت می پرداخت. شیخ مفید(ره) ضمن برشمردن هفتاد خصلت برای امیرمؤمنان(ع)، به مسئله آثار هزار زخم شمشیر اشاره کرده و چنین می فرماید : 📋《فَعُدَّ مَا بِهِ مِنْ أَثَرِ الْجِرَاحَاتِ عِنْدَ خُرُوجِهِ مِنَ الدُّنْيَا فَكَانَت أَلْفَ جِرَاحَةٍ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ!》 ♦️آثار زخم را در بدن امام علی(ع) به هنگامی که از دنیا رفت، برشمردند که هزار اثر جراحت از فرق سر تا کف پایش بود.(۲) 📚منابع : ۱)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۳۵ ۲)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۵۳ @TarikhEslam
منبع: بحار الأنوار: ج 42 ص 294 و 295 قال محمد بن الحنفية : ثم أخذنا في جهازه ليلا وكان الحسن علیه السلام يغسله و الحسين علیه السلام يصب الماء عليه ، و(ما) كان يحتاج إلى من يقلبه ، بل كان يتقلب كما يريد الغاسل يمينا وشمالا ، وكانت رائحته أطيب من رائحة المسك والعنبر ، ثم نادى الحسن علیه السلام بِأخته زينب وام كلثوم وقال : يا اختاه هلمي بحنوط جدي رسول الله صلی الله علیه و آله ، فبادرت زينب مسرعة حتى أتته به ، قال الراوي : فلما فتحته فاحت الدار وجميع الكوفة وشوارعها لشدة رائحة ذلك الطيب ، ثم لفوه بخمسة أثواب كما أمر علیه السلام ثم وضعوه على السرير ، وتقدم الحسن والحسين علیهما السلام إلى السرير من مؤخره وإذا مقدمه قد ارتفع ولا يرى حامله ، وكان حاملاه من مقدمه جبرئيل وميكائيل ، فما مر بشئ على وجه الارض إلا انحنى له ساجدا وخرج السرير من مايل باب كندة ، فحملا مؤخره وسارا يتبعان مقدمه. قال ابن الحنفية: والله لقد نظرت إلى السرير وإنه ليمر بالحيطان والنخل فتنحني له خشوعا ، ومضى مستقيما إلى النجف إلى موضع قبره الآن ... فلما انتهيا إلى قبره وإذا مقدم السرير قد وضع ، فوضع الحسن علیه السلام مؤخره ثم قام الحسن علیه السلام وصلى عليه والجماعة خلفه ، فكبر سبعا كما أمره به أبوه علیه السلام ثم زحزحنا سريره وكشفنا التراب وإذا نحن بقبر محفور ولحد مشقوق وساجة منقورة مكتوب عليها : « هذا ما ادخره له جده نوح النبي للعبد الصالح الطاهر المطهر » فلما أرادوا نزوله سمعوا هاتفا يقول : أنزلوه إلى التربة الطاهرة ، فقد اشتاق الحبيب إلى الحبيب ، فدهش الناس عند ذلك وتحيروا ، واُلحد أميرالمؤمنين علیه السلام قبل طلوع الفجر.
هدایت شده از حدیث اشک
صورت همینکه بر کفِ پای پدر گذاشت آتش گرفت از غم و روی جگر گذاشت سوزانده بود زهر علی را در این دو روز پا ، بس که داغ بود به رویش اثر گذاشت چون بچه‌های فاطمه بر گِرد بسترند او رفت سر به زیر و سرش را به در گذاشت ام‌البنین به شانه‌ی او گریه می‌کند از اضطراب ، دستِ دعا روی سر گذاشت آمد صدای زخمی مولا ؛ تو هم بیا لب را به گوشِ او پدری محتضر گذاشت جانِ تو جانِ دخترِ زهرا عزیزِ من آتش به سینه‌اش ، نفَسی شعله‌ور گذاشت.... کف را به آب برد و نهیبی به آب زد آبِ فرات سر کفِ پای قمر گذاشت ناموس مرتضاست به خیمه بیا رویم خم شد به روی مشک قدم در گذر گذاشت نگذاشت تا به خیمه رسد مَشک با عمو زخمی که حرمله به دو چشمان تر گذاشت تیری که کُشت اهل حرم را  رُباب را تیری گذشت و فاطمه را خونجگر گذاشت یک نانجیب تیغ به کتفش زد و گذشت یک نانجیب بر روی دستش تبر گذاشت زینب دوید و دخترکان را به خیمه بُرد وقتی حسین دست به روی کمر گذاشت زخمِ سه‌شعبه‌ای که عمو را به مَشک دوخت نفرین به حرمله که به حلق پسر گذاشت از آن به بعد جای عموجان و شانه‌اش سر رویِ سنگ  دخترکی دربه‌در گذاشت..‌ @hadithashk
✅سرانجام امام علی(ع) در شب جمعه، بیست و یکم ماه رمضان سال چهلم هجری قمری، در حالی که دو ثلث از شب جمعه گذشته بود، در سن شصت و سه سالگی به شهادت رسید. در این لحظه صدای گریه و ناله و شیون از خانه امام(ع) بالا رفت و همه در شهادت امام(ع) می گریستند. ابوالفرج اصفهانی می نویسد : بعد از وصیت امام علی(ع)؛ 📋《ثُمَّ لَمْ يَزَلْ يَقُولُ «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» حَتَّى‏ قُبِضَ‏ عَلَيْهِ السَّلَامُ》 ♦️پس از اين وصيت ديگر سخنی جز (لا اله الا الله) از حضرت(ع) شنيده نشد، تا اینکه جان بر جان آفرين تسليم کرد.(۱) 📚منبع : ۱)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۵۳ @TarikhEslam
✅جنازه مطهر امام علی(ع) شبانه به سمت نجف فعلی روانه شد. راوی می گوید : 📋《ثُمَّ وَضَعُوهُ عَلَى السَّرِيرِ وَ تَقَدَّمَ الحَسَنُ(ع) وَ الحُسَينُ(ع) إلَى السَّرِيرِ مِن مُؤَخِّرِهِ وَ إذَا مُقَدَّمِهِ قَد ارتَفَعَ وَلَا يُرَى حَامِلُهُ وَ كَانَ حَامِلَاهُ مِن مُقَدَّمِهِ جَبرَئِيلِ وَ مِيكَائِيلَ فَمَا مُرَّ بِشَئِ عَلَى وَجَه الاَرضِ إلَّا انحَنَى لَهُ سَاجِدَاً وَ خُرِجَ السَّرِيرِ مِن مَايِيلِ بَابِ كِندِةِِ، فَحَمَلا مُؤَخِّرِهِ وَ سَارَا يَتَّبِعَانِ مُقَدَّمِهِ》 ♦️سپس جنازه مطهر امام علی(علیه السلام) را بر روی تابوت قرار دادند. امام حسن(ع) و امام حسین(ع) انتهای تابوت را گرفتند و ابتدای تابوت خود بلند شد در حالی که حامل آن مشخص نبود، ولی حاملین ابتدای تابوت جبرائیل و میکائیل بودند. تابوت مطهر از هر جایی از روی زمین گذر می کرد، همه بر او سجده می کردند. تابوت از باب کنده خارج شد و روانه خارج از کوفه شد و همچنان انتهای تابوت به دنبال ابتدای تابوت در حال حرکت بود.(۱) محمد بن حنفیه می گوید : 📋《وَاللهِ لَقَد نَظَرتُ إلَى السَّرِيرِ وَ إِنَّهُ لَيَمُرَّ بِالحَيطَانِ وَ النَّخلِ فَتَنحَنَي لَهُ خُشُوعَاََ، وَ مَضَى مُستَقِيمَاً إلَى النَّجَفِ إلَى مَوضِعِ قَبرِهِ الآنَ》 ♦️به خدا قسم! من می دیدم که تابوت مطهر امام علی(ع) از دیوار ها و نخلستان کوفه گذر می کرد، در حالی که آنان به احترام امام علی(ع) خَم و منحنی می شدند. سپس جنازه مطهر مستقیما به سوی نجف رفت، همان مکان فعلی!(۲) سرانجام بعد از طی مسافتی تابوت را زمین گذاشتند و بر آن نماز خواندند. 📋《أَن يُصَلِّيَ الحَسَنُ(ع) مَرَّةً وَ الحُسَينُ(ع) مَرَّةً صَلَاةَ إِمَامِِ》 ♦️امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هر کدام یک بار، بر جنازه امام علی(ع) نماز خواندند.(۳) امام علی(ع) در طی روایتی قبل از شهادت خطاب به فرزندان خویش فرموده بود : 📋《فَإِنَّكُمَا تَنْتَهِيَانِ إِلَى قَبْرٍ مَحْفُورٍ وَ لَحْدٍ مَلْحُودٍ وَ لَبِنٍ مَوْضُوعٍ فَأَلْحِدَانِي وَ أَشْرِجَا عَلَيَّ اللَّبِنَ وَ ارْفَعَا لَبِنَةً مِمَّا عِنْدَ رَأْسِي فَانْظُرَا مَا تَسْمَعَانِ! فَأَخَذَا اللَّبِنَةَ مِنْ عِنْدِ الرَّأْسِ بَعْدَ مَا أَشْرَجَا عَلَيْهِ اللَّبِنَ فَإِذَا لَيْسَ فِي الْقَبْرِ شَيْ‏ءٌ وَ إِذَا هَاتِفٌ يَهْتِفُ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) كَانَ عَبْداً صَالِحاً فَأَلْحَقَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِنَبِيِّهِ وَ كَذَلِكَ يَفْعَلُ بِالْأَوْصِيَاءِ بَعْدَ الْأَنْبِيَاءِ حَتَّى لَوْ أَنَّ نَبِيّاً مَاتَ فِي الشَّرْقِ وَ مَاتَ وَصِيُّهُ فِي الْغَرْبِ أَلْحَقَ اللَّهُ الْوَصِيَّ بِالنَّبِي‏(ص)》 ♦️شما در طی حمل جنازه من، به قبری كنده شده ای به همراه سنگ لحد، خواهید رسيد. و خشتى چند برای من مهيّا شده، پس مرا در لحد گذاريد و خشت بر من بچينيد، پس يك خشت از بالاى سر من برداريد و در قبر نظر كنيد و طبق دستوری که می شنوید عمل نمایید. پس وقتی حضرت(ع) را دفن کردند، يك خشت از بالاى سر آن حضرت(ع) برداشتند و در قبر نظر كردند كسى را در قبر نديدند، ناگاه صداى هاتفى را شنيدند كه گفت : امير المؤمنين(ع) بنده شايسته خدا بود، حق تعالى او را به پيغمبر(ص) خود ملحق گردانيد، و حق تعالى با اوصياء بعد از پيغمبران خود چنین می کند. حتّى اگر پيغمبرى در مشرق بميرد و وصىّ او در مغرب بميرد، خداوند آن وصی را به پیغمبر ملحق می سازد.(۴) امام باقر(ع) می فرماید : 📋《دُفِنَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) بِنَاحِيَةِ الْغَرِيَّيْنِ وَ دُفِنَ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ وَ دَخَلَ قَبْرَهُ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَيْنُ(ع) وَ مُحَمَّدٌ بَنُو عَلِيٍّ(ع) وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ》 ♦️سرانجام امام علی(ع) در پشت کوفه در منطقه غَریّین، قبل از طلوع فجر دفن شد و به ترتیب امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و محمد بن حنفیه و عبدالله بن جعفر وارد قبر شده و با آن حضرت(ع) وداع کردند.(۵) محل دفن امام علی(ع) به مدت ۹۰ سال مخفی بود و تنها عده خاصی از یاران و اصحاب ائمه اطهار(ع) نسبت به آن آگاهی داشتند تا اینکه در سال ۱۳۵ قمری امام صادق(ع) محل دفن علی(ع) را آشکار کرد.(۶) نوف بکالی از یاران امام علی(ع) در فقدان ایشان می گوید : 📋《كُنَّا كَأَغْنَامٍ فَقَدَتْ رَاعِيهَا تَخْتَطِفُهَا الذِّئَابُ مِنْ كُلِّ مَكَان‏ِِ》 ♦️ما همچون گوسفندانى بوديم كه شبان و صاحب خود را گم كرده باشند و از هر طرف، گرگها آنها را بربايند.(۷) 📚منابع : ۱-۲)بحار الأنوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۹۵ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۱۳ ۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۴۸ ۵)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۲۵ ۶)الغارت ثقفی، ج۲، ص۸۶۲ ۷)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۱۰۰ @TarikhEslam
✅صبح روز شهادت حضرت امیرالمؤمنین(ع) امام حسن مجتبی(ع) خطبه خواندند و پس از حمد و ثناء و صلوات فرمودند : 📋《لَقَدْ قُبِضَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ رَجُلٌ لَمْ‏ يَسْبِقْهُ‏ الْأَوَّلُونَ‏ بِعَمَلٍ وَ لَا يُدْرِكُهُ الْآخِرُونَ بِعَمَلٍ لَقَدْ كَانَ يُجَاهِدُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَيَقِيهِ بِنَفْسِهِ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يُوَجِّهُهُ بِرَايَتِهِ فَيَكْنُفُهُ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِهِ فَلَا يَرْجِعُ حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ وَ لَقَدْ تُوُفِّيَ فِي اللَّيْلَةِ الَّتِي عُرِجَ فِيهَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ(ع) وَ فِيهَا قُبِضَ يُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَصِيُّ مُوسَى(ع) وَ مَا خَلَّفَ صَفْرَاءَ وَ لَا بَيْضَاءَ إِلَّا سَبْعَمِائَةِ دِرْهَمٍ فَضَلَتْ مِنْ عَطَائِهِ أَرَادَ أَنْ يَبْتَاعَ بِهَا خَادِماً لِأَهْلِهِ ثُمَّ خَنَقَتْهُ الْعَبْرَةُ فَبَكَى وَ بَكَى النَّاسُ مَعَهُ》 ♦️دیشب مردی از دنیا رفت که گذشتگان با هیچ کاری بر او پیشی نگرفتند و آیندگان نیز با هیچ عملی به او نخواهند رسید. همراه رسول خدا(ص) جهاد می کرد و او را به جان خویش، حفظ می نمود. رسول خدا(ص) او را با پرچم خویش روانه می ساخت؛ پس جبرئیل او را از راست در بر می گرفت و میکائیل از چپ! باز نمی گشت تا خداوند به دست او فتح کند. در شبی از دنیا رفت که عیسی بن مریم(ع) به آسمان رفت و یوشع بن نون وصی موسی(ع) در گذشت. هیچ دینار و درهمی باقی نگذاشت مگر هفتصد درهم که از سهمش از بیت المالش آمده بود و می خواست با آن خادمی برای خانواده اش بخرد. سپس بسیار گریست و مردم نیز با او گریستند. سپس حضرت(ع) فرمود : 📋《أَنَا ابْنُ الْبَشِيرِ! أَنَا ابْنُ النَّذِيرِ! أَنَا ابْنُ الدَّاعِي إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ! أَنَا ابْنُ السِّرَاجِ الْمُنِيرِ! أَنَا مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً! أَنَا مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ افْتَرَضَ اللَّهُ حُبَّهُمْ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً فَالْحَسَنَةُ مَوَدَّتُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ(ع)》 ♦️منم پسر بشارت دهنده،منم پسر انذار کننده،منم پسر آن کسی که به اذن خدا مردم را به سوی خدا می خواند. منم پسر چراغ فروزان و روشنی بخش. من از خاندانی هستم که خداوند ناپاکی را از آنان برده و آنان را پاک نموده است. من از خاندانی هستم که خداوند محبت آنان را در کتاب خود واجب گردانده است. خداوند فرموده است : 📋《قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً》 ♦️بگو به ازاى آن رسالت، پاداشى از شما خواستار نيستم مگر دوستى درباره خويشاوندان و هر كس نيكى به کند و طاعتى را به جای آورد، براى او در ثواب آن خواهيم افزود.(شوری۲۳)(۱) سپس پس از شهادت حضرت امیرالمومنین امام علی(علیه‌ السلام) در روز بیست و یکم ماه رمضان سال چهل هجری قمری، امام حسن مجتبی(علیه‌ السلام) به امامت رسید و در همان روز، بیش از هزاران نفر با ایشان برای خلافت بیعت کردند. امام حسن(علیه السلام) خطاب به آنان فرمود : 📋《إِنَّكُمْ سَامِعُونَ مُطِيعُونَ، تُسَالِمُونَ مَنْ سَالَمْتُ، وَتُحَارِبُونَ مَنْ حَارَبْتُ》 ♦️همانا شما گوش به فرمان و فرمانبردار و مطیع خواهید بود و با هرکس در که صلح بودم، شما نیز در صلح باشید و با هرکس که جنگیدم شما نیز بجنگید. مردم وقتی این سخنان را شنیدند تردید کردند و ابتدا بسیاری از آنان از بیعت خوداری کردند، امام حسن(علیه‌ السلام) نیز دست نگه داشت. آنان نزد امام حسین(علیه‌السلام) آمدند و به او گفتند : 📋《اَبسِط يَدَكَ نُبَايِعُكَ عَلَى مَا بَايَعنَا عَلَيهِ أَبَاكَ وَ عَلَى حَربِ المُحِلِّينَ الضَّالِّينَ أَهلَ الشَّامِ》 ♦️دست بگشای تا با تو بر جنگیدن با گمراهان و حلال شمارندگان حرام‌ها(شامیان) بیعت کنیم همان گونه که با پدرت این چنین بیعت کردیم. امام حسین(علیه‌السلام) فرمود : 📋《مَعَاذَ اللهِ أَن أُبَايعَكُم مَا كَانَ الحَسَنُ(ع) حَيَّاً؟!》 ♦️پناه بر خدا! از این که تا هنگامی که امام حسن(ع) زنده است، با شما بیعت کنم!؟! سپس مردم دیگر بار نزد امام حسن مجتبی(علیه‌ السلام) بازگشتند و با ایشان بیعت کردند. از طرفی هم معاویه بن ابی سفیان خلافت امام حسن مجتبی(ع) را نپذیرفت و با لشکری از شام به سوی عراق حرکت کرد. امام حسن مجتبی(ع) نیز سپاهی به فرماندهی «عبیدالله بن عباس» به سمت معاویه فرستاد و خود به همراه یک گروه دیگر به ساباط رفت.(۲)(۳)(۴)(۵) 📚منابع : ۱)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۷ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۲۲ ۳)تاريخ طبری، ج۵، ص۱۶۲ ۴)تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر، ج۱۳، ص۲۶۳ ۵)الإمامة والسياسة دینوری، ج۱، ص۱۸۴ @TarikhEslam
هدایت شده از علی سروش
✅در این روز ابن ملجم با یک ضربت شمشیر به درک واصل می شود. نقل است که امام علی(علیه السلام) چنین وصیت فرمود : 📋《أَلَا! لَا يُقْتَلَنَّ بِي إِلَّا قَاتِلِي! انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ》 ♦️بدانید که غیر از قاتلم، کسی را نکشید! بنگرید که اگر من از این ضربت او مُردم، او را تنها یک ضربت بزنید.[ضربتی در مقابل ضربتی!](۱) وقتی فرزندان امام علی(ع) از دفن ایشان فارغ شدند، امام حسن(ع) دستور داد ابن ملجم را بياورند، زمانی که او را آوردند، خطاب به آن ملعون فرمود : 📋《قَتَلْتَ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ أَعْظَمْتَ الْفَسَادَ فِي الدِّينِ!》 ♦️اى دشمن خدا! اميرمؤمنان(ع) را كُشتى و تباهى بزرگی، در دين کردی! 📋《ثُمَّ أَمَرَ بِهِ فَضُرِبَتْ عُنُقُهُ》 ♦️سپس امام حسن(ع) دستور داد گردنش را زدند.(۲) سپس «امّ الهیثم دختر اسود نخعی» جنازه آن ملعون را گرفت وآن را به آتش کشید.(۳) امام صادق(ع) فرمودند : «ملائکه هر بامداد و شامگاه بر ابن ملجم مرادی لعنت می‌ فرستند.»(۴) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۵۶ ۲_۳)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۲۲ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۱۸، ص۳۰۴ @TarikhEslam
🔵 بسته 🔰 برای دانلود منابع، کلیک کنید 1⃣ زیست‌نامه و شخصیت: مدخل "ابن ملجم" در دایره المعارف بزرگ اسلامی (جلد : 4 ، ص 1810)؛ ▫️اینجا و اینجا▫️ 2⃣ خاستگاه قبیله‌ای: مقاله: بررسی نقش قبیله مراد در تاریخ اسلام و تشیع تا سقوط امویان (132 ق)؛ فصلنامه شیعه شناسی | به قلم اصغر محمودآبادی و مریم سعیدیان جزی 3⃣ فرجام شناسی: مقاله: بازخوانی روایات فرجام ابن‌ملجم؛ مندرج در: فصلنامه پژوهشهای علوم تاریخی | اثر مصطفی صادقی کاشانی 4⃣ بررسی زمینه‌ها، انگیزه‌ها و نقش عبدالرحمن بن ملجم مرادی در شهادت حضرت امیر (ع) | مریم سعیدیان جزی ؛ فصلنامه شیعه‌شناسی 5⃣ عناصر پشتیبان: الف. مقاله: نقش اشعث بن قیس در ماجرای شهادت امام علی (ع) و همدستی با ابن ملجم؛ دوفصلنامه سیره پژوهی اهل بیت (ع) | علی ناظمیان فرد و اکرم جهاندیده ب. قطام و نقش او در شهادت امام علی (علیهم السلام) | اثر جرجی زیدان؛ مترجم: ابراهیم خانه زرین 6⃣ کتاب انساب الاشراف بلاذری در موضوع نقش ابن ملجم در شهادت امیرالمومنین (ع) -نقادانه بخوانید- 7⃣ بررسی نظر متفاوت "وهابیت و اهل تسنن" درباره ماهیت ابن ملجم مرادی | شبکه ولایت 8⃣ روایتی تاریخی از چگونگی به شهادت رسیدن امیرالمؤمنین (ع) و نقش ابن ملجم روزنامه خراسان | جواد نوائیان رودسری 🆔 کانال اسرار تاریخ 🌐http://eitaa.com/monzer_ir
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
خطاب به ازین اتاق نرو، یار زینب من باش قمر، میان شب تار زینب من باش بیا جلو پسر نازنینم ای عباس بیا قرار دل زار زینب من باش میان این همه محرم، دلش به تو قرص است فقط کفیل و علمدار زینب من باش بیا و قول بده هر چه هم که پیش آمد تمام عمر، هوادار زینب من باش بمان کنار حسینم، فدای راهش شو امیر لشگرِ سردار زینب من باش رشید اُم بنین، در شریعه چون رفتی به یاد تشنگی یار زینب من باش قسم به این تب زهری که آتشم زده است به دور قافله، تبدار زینب من باش پس از تو وای به حالش میان کوفه و شام در آن مسیر، عزادار زینب من باش اگر به نیزه سرت شد بلند، در آن حال بیا و سایه به بازار زینب من باش ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله یا امیر المومنین علیه السلام باید این نفس سرکش ما را ، با کمند تو در حصار کشید بعد با حلقه های گیسویت ، باید این صید را به دار کشید دل ما را به زور آدم کن! ، جنبه ی اختیار در ما نیست کافی است اینهمه بلایی که ، دلم از دست اختیار کشید صحبت از عشق تو اگر باشد ، کاری از اختیار ساخته نیست جذبه ی چشم تو دلم را در ، دام لایمکن الفرار کشید تو همانی که حضرت خالق ، از همان روز اول خلقت تا سحرگاه روز سیزدهم سر راه تو انتظار کشید حضرت آدم و خلیل و ذبیح، و ابابیل و آسمان و زمین ...! میهمانی عزیز می آید، خالق از کلّ خلق کار کشید درب کعبه برای مولا نیست نفس مشرکان به آن خورده شأن مولا أجلِّ از اینهاست، جور آن درب مستجار کشید کار خلقت فقط ازآن خداست من نگفتم تو خالقی اما تو یداللهی و خدا با دست، جلوه ی لیل و النّهار کشید دست تو نقش زد خلایق را هر کسی را برای کاری ساخت سهم ما شد که نوکری بکنیم، ایل ما منّت نگار کشید دست تو، تیغ تو به جای خودش، اسم تو سست می کند پا را تا شنیدند حیدر آمده است، دشمن از وحشتش هوار کشید هیبت حیدرانه ی مولا ترس در قلب لشکر اندازد تهِ لشکر فرار کردند از نعره ای که طلایه دار کشید! عبدود که بزرگ این قوم است عددی نیست در مصاف علی زرد شد رنگ چهره اش و قتی اسد الله ذوالفقار کشید شب تشخیص مرد از نامرد، شیر خفته میان بستر بود ترس از مرگ پای ترسو را با پیمبر به سوی غار کشید آن شرابی که بامداد الست، دست حیدر به کاسه ی ما ریخت تا خودِ لحظه ی یَموت یَرَنی ، حال و روز مرا خمار کشید چاره ای نیست دست ما بسته است که خدا گفته خودکشی ممنوع! ورنه با اینهمه جلال و جمال، کار ما هم به انتحار کشید... شاعر : داود رحیمی" https://b2n.ir/m00428
صلی الله علیک یا امیرالمومنین .mp3
6.59M
🔻 🎤 حجت الاسلام 🔊 صَلّی اللّٰهُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ 🔹موسسه علمی فرهنگی حداث الحسین علیه‌السلام_قم { @huddath_al_hussain_ir }
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹آه از آن ساعت...🔹 توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری از گناهی می‌روم سوی گناه دیگری لحظه لحظه پشت هم شیطان فریبم می‌دهد می‌گذارد بر سر هر راه چاه دیگری گریه باید کرد تنها در عزای تو حسین توبه غیر از این ندارد هیچ راه دیگری مثل حر من نیز برگشتم که غیر از خیمه‌ات نیست ما را در همه عالم پناه دیگری از سیاهی نیست بالاتر ولی رنگ غمت هست بالاتر ز هر رنگ سیاه دیگری ای زمان در طول تاریخ اینچنین داری سراغ؟ بی‌کفن، لب‌تشنه، بی‌سر پادشاه دیگری؟ آه از آن ساعت از آن گودال و از آن قتلگاه آه از آن تل که خودش شد قتلگاه دیگری می‌کشیدند آه، هم شمشیرها هم نیزه‌ها از دل هر تیر برمی‌خاست آه دیگری کاش در آن لحظه‌ها یا خواهرش آنجا نبود یا نمی‌انداخت بر جسمش نگاه دیگری نقطۀ پایان دنیا نیست هرگز کربلا نه! جهان می‌ایستد در ایستگاه دیگری انتقام خون او را یک نفر خواهد گرفت از پس این ابرها پیداست ماه دیگری... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1664@ShereHeyat
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
این‌قَدَر این دستِ خالی را پُر از گوهر مکن خاک این در کیمیای ماست، آن را زر مکن برکتت را از زمینِ اهل آبادی مگیر نهر دنیا را پُر از آبی بجز کوثر مکن تا سحر در وا مکن، من هم به در، سر می‌زنم حال این دیوانه‌ی آشفته را بهتر مکن در‌به‌در بودم که دیدم بی‌خبر دعوت شدم پس دگر من را اسیر این در و آن در مکن آبرودار! آبروریزیِ عبدت را بخر صحبت پرونده‌ام را پیشِ پیغمبر مکن من به زهرا قول دادم زود آدم می‌شوم طفل بازیگوش را شرمنده‌ی مادر مکن با همین آلودگی بیتوته کردم در حرم عبد بازار نجف را دور، از حیدر مکن سهم انگور مرا هم از ضریح او بده سیرمانی مرا بشنو ولی باور مکن چشمِ خیسم را برای تو فقط رو می‌کنم چشم من را نزد شخصی جز حسینت، تَر مکن ای نسیمی که سحرگاهان در عالم می‌وزی! جز نسیم کربلا را قسمت نوکر مکن من فقط زانو زدم پائینِ پاهای حسین پس مرا محتاج، جز شهزاده‌اش اکبر مکن ** با سر زانو حسین آمد در آغوش علی گفت ناله هرچه کردی پیش من، دیگر مکن در عبا می‌چینمت، می‌ریزی از اطراف آن این‌قَدَر من را اسیر قوم غارت‌گر مکن عمه‌ات گیسو پریشان می‌کند پاشو علی فکر او کن، فکر من را بین این لشکر مکن ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
دل من غرقِ گناه است، الهی به حسین در دلم حسرت و آه است، الهی به حسین هی گنه کردم و هی توبه شکستم افسوس رُخم از شرم سیاه است، الهی به حسین شده و ابر خطاپوش رسید بنده محتاج نگاه‌ است، الهی به حسین است و دل سرکش و عُصیان‌گر من در پی پشت و پناه است، الهی به حسین من پشیمان شده‌ام، دست مرا باز بگیر اشک این دیده گواه است، الهی به حسین آن حسینی که ز تن پیرهنش را بُردند بر سرِ نیزه سرِ بی بدنش را بُردند ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
📌حتما باید از کسی بترسیم تا خوبی کنیم؟ روزی امیرمومنان (ع) کنیزی را در کوچه های در حال دید؛ وقتی علّت را پرسید، کنیز گفت: اربابم پولی داده تا گوشتی بخرم؛ وقتی بازگشتم، گفت: مرغوب نیست. حالا نه گوشت را می پذیرد و نه ارباب! امام همراه کنیز نزد قصّاب رفت و از او خواست گوشت را عوض یا را برگرداند؛ قصّاب امام را نشناخت. وی شد و مشتی بر سینه امام زد و گفت: از مغازه ام خارج شو. همسایگان قصّاب وقتی به او گفتند: می دانی بر سینه چه کسی کوبیدی؟ او، امیرمؤمنان(ع) است. مرد قصّاب نزد امام آمد و از او عذرخواهی کرد. 📚ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج2، ص112. 👇👇 🌻 @ahlebait110
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بیچاره‌ام، دل خسته‌ام، زارم، نزارم باز آمدم چون ابر بارانی ببارم قلب سیاه و چشم خشک آورده‌ام من اشکم نمی‌آید، گره خورده به کارم غیر از گناه و معصیت انگار اصلاً_ کاری نمی‌آید از این چشمان تارم حرف جدایی را نزن، دق می‌کنم من من که به جز این خانه جایی را ندارم چیزی به جز بار گنه بر شانه‌ام نیست بار مرا بردار که افتاده بارم هی قول توبه می‌دهم اما چه سودی دیگر به قول خویش اطمینان ندارم من را بسوزان اعتراضی که ندارم نا اهلم و می‌دانم اصلاً اهل نارم بد جور دلتنگ غروب کربلایم ای کاش می‌شد سر بر آن تربت گذارم این روزه‌ها، روضه به‌پا کردند در من این روزها یاد لب خشک نگارم ** قربان آن خواهر که پای نیزه می‌گفت: حالا ببین بر ناقه‌ی عریان سوارم یک روز عباسِ علی دور و برم بود حالا به شمر و حرمله افتاده کارم ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e