eitaa logo
مجردان انقلابی
14.8هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 زنی زیبا که فرزند نمیشد پیش پیامبر میرود و میگوید از خدا صالح برایم بخواه. پیامبر وقتی دعا میکند ، میرسد او را فرزند خلق کردم. زن میگوید رحیم است و میرود. بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که بدون فرزند است. زن این بار نیز به نگاه میکند و میرود. سال سوم پیامبر را با کودکی در آغوش می بیند. با# تعجب از خدا میپرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد او که بدون فرزند خلق شده بود. ! وحی میرسد: هر گفتم فرزندی نخواهد داشت، او باور نکرد و مرا خواند. رحمتم بر پیشی گرفت. با سرنوشت تغییر می کند... از الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود... ميان تو و معجزه خداوند، است به نام اعتماد. پس اگر داري به آرزويت برسي با تمام وجود به او کن. هيچ# کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست ! زيرا به مادرش ايمان دارد. اي کاش از جنس کودکانه داشته باشيم به خدا... خدا ممکن است کمی تأخیر داشته باشد امّا است 🆔 @mojaradan
🔴توسل ،ریسمانی آسمانی ▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 📌ازدواج نقطۀ اتصال تو به است، پس در این راه به ریسمانی چنگ بزن که تو را به آسمان برساند، نه به عمق زمین. 🔰این نکته بر تمام نکته‌ها‌ حکومت می‌کند.🔰 از ابتدا تا مسئلۀ ازدواج، توسّل را فراموش نکنید. ⚠️حتّی اگر کسی نخواهد در هیچ کدام از مسائل زندگی، به اهل‌بیت علیهم السلام توسّل کند، در ازدواج باید شود؛ زیرا هر چه‌ قدر هم که نکات گفته شده در این نوشتار را به دقّت مراعات کنید، باز هم احتمال اشتباه وجود دارد. 🔆 پس باید مطمئنّی پیدا کرد و آن تکیه‌گاه مطمئن، چیزی جز آستان مقدّس اهل بیت علیهم السلام نیست. ✅وقتی خواستید مثبت هم بدهید، به درِ خانۀ اهل بیت علیهم السلام بروید و بگویید: «من وظیفه‌ام را انجام داده‌ام. و عاشقانه تصمیم نگرفته‌ام. معیارهایم را فراموش نکرده‌ام. کرده‌ام و پیش مشاور هم رفته‌ام. حالا به این نتیجه رسیده‌ام که این شخص به دردم می‌خورد. این، است که من به آن رسیده‌ام؛ امّا شما که علم خدا هستید و صلاح و فساد کارم را بهتر از من می‌دانید، اگر واقعاً این مورد به من نیست و ما نمی‌توانیم زندگی موفّقی داشته باشیم، قبل از ازدواج به هر بهانه‌ای که شده، آن را منتفی کنید. اگر هم به هر دلیلی در زندگی دچار شدم، مشکلات زندگی را مایۀ من قرار دهید». 📛جدایی از اهل بیت علیهم السلام و بر یافته‌های خویش در مسئلۀ ازدواج، چیزی نیست که بگویید: مجّانی است! این امتحان، گاهی آن قدر تمام می‌شود که باید گفت: قیمت آن، یک# زندگی است. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص ۱۰۸ _ ۱۰۷ ▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ @mojaradan
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 شخصی از امام رضا علیه السلام سئوال کرد: که آیا پروردگار شما می تواند ها و زمین و هر آنچه در میان است در تخم مرغی قرار دهد؟ حضرت فرمود: نعم و فی اصغر من البیضه، قد جعلها فی عینک و هی اقل من البیضه فرمود: بلی در از تخم مرغی هم قرار می دهد و الان در های تو قرار داده است که کوچکتر از تخم مرغ است، هرگاه هایت را باز کنی می بینی آسمان ها و زمین را در صورتیکه نه چشم بزرگ می شود و دنیا کوچک می شود. پس اگر قدرت خدا به امر محال نگیرد، قصور و نقصان از جانب قدرت خداوند نیست بلکه عدم محل است، چنانچه اگر رحمت خدا شامل حال و مشرکین نشود و آنها را بهشت نبرد، نقصان از جانب رحمت نیست بلکه به خاطر قابلیتی آنها است که رحمت شامل حالشان نمی شود، هرچیزی باید قابل باشد تا فائده بخشد. وقتی باران از آسمان آمد به یک زمینی می آید که و لاله می روید و به زمین شوره زار می آید، و خس می روید؛ نه این است که در نقص باشد بلکه نقص در زمین است که قابل نیست. @mojaradan
ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت  فاضل بزرگوار جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و طلبگى است ، واگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو : به رود و کار آفتاب کند .  پس از این خواب ، دوباره به مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و است ، شما مرا به حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!   وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، فوراً راجه خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا پذیرایى مى شود .  فردا دید شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید . چون جارى شد ، طلبه که در دریایى از و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم . شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه شکر کرد و خواند : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند * به آسمان رود و کار آفتاب کند وقتی نظر کیمیا اثر حضرت مولا، فقیر نیازمندی را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند، نتیجه نظر حق، در حقّ عبد، چه خواهد کرد؟ @mojaradan ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢❢ 💟دوست من با خودت کار کن … خوندن رو برای خودت قرار بدون و همیشه هم سعی کن هر سر این قرار حاضر باشی 🖇و اگرم دوست داشتی میتونی اون ساعت رو از 🌟” ساعت مرگ و پرواز روح و سکوی پرواز خود تا لقاءالله ” قرار بدی. ♻️تو یک مسافری ، اونم مسافر /_شب پس درنگ نکن و سعی از قافله آسمانیان عقب نیفتی😉 🔻به خودت بده تباکی بعد رو ☑️ یعنی شکل گریه کردن به خود گرفتن 🕊این حالت زمانی میشه که تو زیاد خسته و بی حال نباشی. 🍀باید قبلش خوب استراحت کرده باشی. 🍀مراقبه خوب داشته باشی تا به تو گریه در هنگامه رو بدند . 💛اشک ریختن تو یا بعد از خوف و یا عشق به خدا ، ✨ثواب فوق العاده و لذتی فوق العاده با داره که با هیچ قابل قیاس نیست .💯 ⚠️سعی کن این لذت زیبا رو تجربه کنی   📚(منبع : بیانات استاد ؛یونس معصومیان) @mojaradan