eitaa logo
مجردان انقلابی
15.4هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
#هفت_نکته_کلیدی_در_انتخاب_همسر ۲. گزینش معیارها، #متناسب با انتخاب خویش #قسمت_هشتم‌ ه. حذف معیارهای متناسب #باروحیه های اشتباه تا حدّ ممکن 🔸بعضی از معیارها،متناسب با روحیه‌ های اشتباه، شکل می گیرد. تا #حد امکان باید آن روحیه ها را اصلاح کرد تا در پی آن #معیارهای اشتباه هم حذف شود. 🔹 برخی «آنچه باید باشد» را به عنوان معیار در نظر می‌گیرند؛ در حالی که «آنچه هست» را باید به #عنوان معیار قرار داد. 🔸 بعضی‌ها شعار می دهند که قیافه یعنی چی؟ اصلا قیافه طرف برای ما مهم نیست؛ #اصل ایمان و اعتقاد است. 🔹 خودتان را #فریب ندهید و واقعی فکر کنید، اگر قیافه برایتان مهم است آن را به همان اندازه در #نظر بگیرید و در هنگام تصمیم گیری سجاده آب نکشید و بعد ازدواج ببینید از #قیافه طرف خوشتان نمی‌آید وهر چه می‌خواهید به #ایمانش، نماز شبش، ادبش توجه کنید، قیافه اش در مقابل چشمانتان می آید و همه چیز را پاک می کند. 💢 «آنچه باید باشد» آن است که #انسان نباید به قیافه این اندازه توجه کند؛ اما «آنچه هست» چیست؟ آیا واقعاً شما برای قیافه این اندازه #ارزش قائل نیستید؟ ادامه دارد.... @mojaradan
سوال: با عرض سلام وخسته نباشید خدمت شما استاد عزیز می خواستم منو برای راهنمایی کنید چون واقعا تو دو راهی قرار گرفتم. یکی از به من احساس وابستگی شدیدی نشون میده منم بهش دارم ایشون به من میگه چند سال صبر کن که من تموم بشه و کار مناسبی پیدا کنم و به خواستگاریت بیام با وجودی که مخالفا و از طرفی الان من خواستگارهای موقعیت خوبی دارم که خانوادم در مورد یکیش گفتن جدی فکر کن حالا نمیدونم برای این پسر صبرکنم وازدواج نکنم یا نه با کسی که خوبی از نظرخودم برای ازدواج داره ازدواج کنم آیا الان زمان خوبی برای ازدواجم هست؟ خواهش می کنم کمکم کنید با تشکر پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم منتظر ماندن کار ست بخواه که همین الان با همان شرایطی که دارد اقدام کند . بگو مشاور اینطور گفته است و بخواه که خانواده اش را بدست بیاورد ، چگونه اش با خودش اگر نکرد کن و به خواستگاری که پسندی پاسخ بده @mojaradan
سید بحرالعلوم به قصد به سامرا تنها به راه افتاد. در راه راجع به این مسأله که گریه ی بر حسین علیه السلام گناهان را می آمرزد فکر می کرد. وقت متوجه شد که شخص عربی سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد ، بعد پرسید:« سید درباره ی چه چیز به فکر فرو رفته ای؟ و در چه ای؟ اگر علمی است بفرمائید شاید من هم اهل باشم؟» سید بحرالعلوم عرض کرد:«در این باره فکر می کنم که چطور می شود تعالی این همه ثواب به و گریه کنندگان حضرت سیدالشهداء علیه السلام می دهد؛ مثلاً در هر قدمی که در زیارت بر می دارند ثواب حج و یک عمره در نامه ی عمل شان می نویسند و برای یک ی اشک، تمام گناهان صغیره و کبیره شان آمرزیده می شود؟» آن سوار عرب فرمود:« نکن! من برای شما مثالی می آورم تا مشکل حل شود. به همراه درباریان خود به شکار می رفت در از لشکریان دور شد و به سختی فوق العاده ای افتاد و گرسنه شد. خیمه ای را دید، وارد آن خیمه شد در آن سیاه چادر، را با پسرش دید آنها در گوشه ی خیمه# بز شیردهی داشتند و از راه مصرف این بز خود را می گذراندند. وقتی سلطان وارد شد او را ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریدند و کردند چون چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند. سلطان شب را خوابید و روز بعد از ایشان جدا شد و هرطوری بود خودش را به رساند و جریان را برای اطرافیان نقل کرد، در نهایت از ایشان سوال کرد ، اگر من بخواهم میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم عملی باید انجام بدهم؟ یکی از گفت:به او صد گوسفند بدهید. دیگری که از بود گفت:صد گوسفند و صد اشرفی بدهید. یکی دیگر گفت: مزرعه را به ایشان بدهید. سلطان گفت:هرچه کم است؛ زیرا اگر سلطنت و# تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام ، چون آنها چه را که داشتند به من دادند من هم باید هرچه دارم به ایشان بدهم تا به سر شود.» بعد سوار عرب به سیّد فرمود:«حالا جناب بحرالعلوم ،حضرت سیدالشهداء علیه السلام هر از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و و پیکر داشت همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن این همه اجر و ثواب بدهد نباید# تعجب کرد، چون خدا که خدایی اش را نمی تواند به علیه السلام بدهد پس هرکاری که می تواند آن را انجام می دهد ؛ یعنی با نظر از مقامات عالی خود امام حسین علیه السلام ، به زوّار و کنندگان آن حضرت هم عنایت می کند، در عین حال اینها را کامل برای فداکاری آن حضرت نمی داند.» وقتی شخص عرب این مطالب را فرمود از سید بحرالعلوم غیب شد. 📚منبع:ملاقات با امام زمان علیه السلام در کربلا ص 126 و 127 🆔 @mojaradan
🌸🍃🌸🍃 در الصالحين آورده اند كه : محتاج و عيالوار، براى طلب پول از خانه بيرون آمد، نمى دانست كه به كجا برود. ناگاه گذارش به كنار واعظى افتاد كه حاضران را به فرستادن صلوات ترغيب مى فرمود. آن فقير در آن جا ايستاد و شنيد كه واعظ مى گفت : در فرستادن ، تقصير مكنيد كه اگر توانگر بر آن سرور صلوات فرستد، در بركت به هم مى رسد و اگر فقير صلوات فرستد، حق تعالى از آسمان روزى بر او مى فرستد. آن فقير از آن مجلس بيرون رفت و به فرستادن صلوات شد؛ بعد سه روز، از ويرانه اى مى گذشت ، پايش به سنگى خورد. آن سنگ كنده شد و پر از زر، در زير آن سنگ ظاهر گرديد. آن مرد گفت : # وعده روزى من از آسمان است ، و روى زمين را نمى خواهم ، و آن سنگ را در جاى خود گذاشت و به خانه آمد، حال را با زن گفت . آن مرد، همسايه اى داشت كه بود و از قضا در بام خانه خود بود؛ و حكايت آن مرد را كه با زنش مى گفت ، شنيد. و فى الحال ، از بام فرود آمده ، به ويرانه رفت ، آن را برداشته ، به خانه آمد. وقتى سر آن را گشود، ديد كه سبو، پر از مار و عقرب است . به اطرافيان خود گفت : اين ي مسلمان ، دشمن ما است . وقتى كه من در بام بودم ، فهميد، و آن سخن را براى اين گفت كه در طمع افتم ، و آن سبو را به خانه آورم ، و از آن ضررى به من رسد. پس آن است كه آن را به بام برده از راه ، روزنه ، در خانه او ريزم ، تا آن كه را كه براى من مى خواست ، به خودش برگردد. به بام آمد، وقتى كه آن زن فقير، به شوهر خود مى گفت : روا باشد كه تو سبوى پر از زر بيابى و آن را بگذارى و ما در و تنگدستى باشيم ؟ آن مرد مى گفت : من اميدوارم كه روزى ما از آسمان نازل شود. ناگاه يهودى ، سبو را گشود و آن را سرنگون ساخت ؛ آن مرد، آوازى شنيده سر را بالا كرده ديد كه از خانه او، زر فرو ريخت . فرياد زد: اى زن ! اين زر است كه از آسمان فرو مى ريزد، و آن زرها را بر مى داشت ، و صلوات مى فرستاد. وقتى يهودى ديد كه از سبو زر مى ريزد، آن را برداشت ، در آن مكان ، ديد كه همان و عقرب است . باقى را نيز، در خانه درويش ريخت ، و همه زر سرخ بود. آن يهودى دانست كه اين سرى است از غيبى كه به ظهور مى رسد. در خاطرش گذشت كه اين همان حكم نيل دارد، كه در زمان حضرت موسى على نبيا و آله و عليه السلام در قبطى خون مى نمود، و در نظر سبطى آب بود. و فى الحال ، آن درويش را به بام طلبيده ، به دست او شد و از بركت صلوات بر آن حضرت ، مسلمان را دولت غناء، و يهودى را اسلام روزى 🆔 @mojaradan
🏴💔🏴 🔴 گفت و گوی خواستگاری ◀️ ▶️ 🖊در قسمت قبل اولین بخش از نمونه پرسش‌های خواستگاری رو براتون گذاشتیم. قبل از اینکه ادامه این پرسش ها رو بخونید یه بار دیگه نکاتی رو که توی قسمت قبل درباره پرسش های خواستگاری گفتیم، بخونید. (همین پستی که ریپلای زده شده) 🔵 بخش دوم: خانوادۀ همسر 1⃣ از اجتماعی، خانوادۀ شما چه دیدگاه‌ها و دغدغه‌هایی دارند؟ (مثلاً در بارۀ جامعه، مردم، مشکلات اجتماعی، حکومت و...). 2⃣ خانوادۀ شما تا چه اندازه‌ به مذهبی پای‌بند هستند؟ 3⃣ اعضای خانوادۀ شما ، متجدّد یا معمولی هستند؟ 4⃣ افراد خانوادۀ شما، برای دل کردن، چه کسی را انتخاب می‌کنند؟خود شما چطور؟ 5⃣ میزان شما به پدر و مادرتان، چه اندازه است؟ 6⃣ به کدام یک از اعضای خانواده‌تان علاقۀ بیشتری دارید؟ 7⃣ آیا با اعضای خانواده، هم می‌کنید؟ بیشتر با چه کسی و بر سر چه مسائلی؟ 8⃣ در مسائل مختلف خانواده؛ به ازدواج، تا چه اندازه خانواده به شما استقلال می‌دهند؟ 9⃣ تا به حال در چه ، دچار اختلاف با خانواده شده‌اید؟ در هنگام اختلاف، چه رخ داده است؟ 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۷۹. ⬅️ ادامه دارد... @mojaradan
🔴 گفت و گوی خواستگاری 💜💜💜💜💜💜 1⃣ سؤالاتی با جواب‌های توضیحی: 👈🏻دختر یا پسر می‌توانند، ادبیات سؤال‌ها را به گونه‌ای تنظیم کنند که از ظاهر سؤال، خلاف آنچه بدان اعتقاد دارند، بر آید. 👉🏻 🔻فرض کنید از این‌که همسرش افراد نامحرم گرم بگیرد و خواهرانه با آنها برخورد کند، است. این مسئله را می‌توان این گونه مطرح کرد: ✖️ «من از این‌که با دختران و زنان نامحرم؛ ــ هر کسی که می‌خواهد باشد، در فامیل یا غیر فامیل ــ باز و برخورد کند، متنفّرم». 🔻اما اگر می‌خواهد پاسخی بگیرد که تا اندازه‌ای باشد جوابِ اصلی است نه جوابِ ساختگی، باید این گونه بپرسد: ✔️ « با توجّه به این‌که معاشرت حکم می‌کند انسان به گونه‌ای با دیگران برخورد کند که او را و بی‌ادب نخوانند، به نظر شما یک مرد در روابطش با چگونه باید باشد؟ اگر این نامحرم، دخترعموی شما باشد، چه؟ شما چه فرقی بین نامحرم فامیل و غریبه می‌گذارید؟ به نظر شما بین اینها باید فرق گذاشت؟». ❗️این گونه سؤال کردن، دادن طرف مقابل نیست؛ محک زدن صداقت اوست. ✅اگر طرف صادق باشد، بدون این‌که برایش مهم باشد اعتقاد من در این چیست، همان حرفی را می‌زند که در دلش هست و به آن معتقد است. ♦️اگر او در پاسخ به این سؤال بگوید: «به من، روابط باید و صمیمی باشد»، دو حالت بیشتر ندارد: ▫️یا خودش را گفته که در این صورت برای من خوب است و طرف مقابلم را فهمیده‌ام. ▫️یا این‌که خودش اعتقاد به بسته داشته، امّا با توجّه به نوع سؤال‌ کردن من، گمان کرده من اعتقاد به روابطِ باز دارم و این گونه جواب داده است. 🔺این، نشان‌دهندۀ صداقت اوست و چنین فردی، به درد زندگی نمی‌خورد؛ چراکه صداقت، یکی از سرمایه‌‌های زندگی مشترک است. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص72 ⬅️ ادامه دارد... 💜💜💜💜💜💜 @mojaradan
ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت  فاضل بزرگوار جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و طلبگى است ، واگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو : به رود و کار آفتاب کند .  پس از این خواب ، دوباره به مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و است ، شما مرا به حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!   وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، فوراً راجه خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا پذیرایى مى شود .  فردا دید شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید . چون جارى شد ، طلبه که در دریایى از و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم . شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه شکر کرد و خواند : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند * به آسمان رود و کار آفتاب کند وقتی نظر کیمیا اثر حضرت مولا، فقیر نیازمندی را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند، نتیجه نظر حق، در حقّ عبد، چه خواهد کرد؟ @mojaradan ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
💞💞💍💍💞💞 چقدر خودت را می شناسی؟ ⁉️به دنبال گمشده ات هستی؟ 🔷 كسی كه مكمل باشد؟ عالی است! 👌 ⁉️⁉️اما چطور می خواهی نیمه گمشده كسی را پیدا كنی كه خودش پیدا نشده! ⁉️ چقدر خودت را می شناسی و پیدا كرده ای؟ 😀تا خودت را از هر خوب و كامل نشناسی و هایت را دقیق و روشن ندانی و از اولویت های خودت خبر نداشته باشی نمی توانی مطمئن داشته باشی. 🔳قبل از اینكه بخواهی را در جلسه خواستگاری از طرف مقابل بپرسی بهتر است ترین هایش را از خودت بپرسی. @mojaradan
نظر دیگران و زود رنج بودن🔻 🔹 رنجیدن از نظرات و حرف های دیگران نشون دهنده ی اینه که دیگران براتون مهمه و دیگران رو در خیلی بزرگ کردین و خیلی بهشون بها می دین. 👈 و این امر هم نشون دهنده ی پایین بودن به نفس و عزت نفس و ارزشمندی تون هست. شما باید بدونید که انسان هستید. 👈 و نظر دیگران نباید کوچک ترین در زندگی شما داشته باشه. وقتی روی اعتماد به نفس و ارزشمندی تون کار می کنید دیگه نظر دیگران براتون نداره و واقعا دیگه وقتتون رو برای ناراحت شدن از حرف هدر نمی دید و خودتون رو نمی کنید. @mojaradan 🌹🍃🌸🌷❣🌷🌸🍃🌹
: می خواهم با خانمی ازدواج کنم ؛ اما پدر و مادرم می کنند ؛ آیا در ازدواج پسر ، والدین لازم است ؟ # پاسخ : پسر برای ازدواج ، از شرعی و قانونی ، به اجازه و رضایت والدین نیازی ندارد ؛ اما از اخلاقی و به دلیل دینی که به فرزند دارند ، لازم است . پسر عزيزم . با خانواده مخالفت نكنيد ؛ رضايت پدر و مادر در بسيار مهم است . بگذاريد دعاى خير آنان راه شما باشد ؛ اگر بدون رضايت قلبى پدر و مادر ازدواج كنيد ، ممكن است ، توفيقات الهى در زندگى از شما سلب شود . مخالفت پدر و مادر مهم نيست ؛ نفس مخالفتشان مهم است . با آنان مقابله نكنيد ؛ چون بايد بعدا از خانم حمايت كنند و نخواهند كرد و خداى نخواسته خراب مى شود . موفق باشيد .🌸 @mojaradan
📌فرهنگ‌ها و فرهنگ فاصله‌ها (کفویت فرهنگی) ❓❓دخترم لیسانس علوم قرآنی گرفته و خواستگارش طلبه‌ای اهل تهران است. ما هم اهل کرمان هستیم. خانوادۀ ما از مذهبی، در حدّ معمول است و در خویشاوندانمان هم روحانی نداریم. ما نمی‌دانیم آیا این دو فرهنگ، با هم هستند یا نه؟ آیا تفاوت فرهنگی در زندگی مشترک این دو، مشکلی تولید نمی‌کند؟ از نظر هم می‌ترسم این پسر در فامیل ما راحت نباشد؛ اگر چه خانوادۀ ما از نظر مذهبی اهل مراعات‌اند. 🔰در بارۀ اختلاف فرهنگی ✅توجه به اختلاف فرهنگی دو طرف، لازم است؛ امّا در این باره چند نکته را نبایداز دور داشت: 1⃣ حالات مختلف تفاوت فرهنگی ✳️فرهنگ‌ها گاهی با هم و گاهی با هم متعارض‌اند. یعنی گاهی - فرهنگ‌ها به گونه‌ای است که با هم قابل جمع است؛ امّا گاهی پرداختن به یکی، دیگری را نفی می‌کند. اگر اختلاف فرهنگی در حدّ تفاوت باشد، به معمول مشکلی ایجاد نمی‌شود؛ مگر آن که یکی از دو طرف، با وجود این‌که بین فرهنگ او با فرهنگ خانوادۀ طرف مقابل نیست، به طور کلّی با فرهنگ طرف مقابل مشکل داشته باشد. 📛اگر این در حدّ تعارض باشد، در صورتی که هر دو طرف به فرهنگ خود باشند، حتماً مشکل تولید می‌شود؛ مگر آن که یکی از دو ، تقیّد خاصّی به فرهنگ خود نداشته باشد. ⬅️ ادامه دارد.... 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص ۱۸۱ @mojaradan 🎀
🤔🔰 چطور را براي ازدواج جلب کنيم؟ در ايران به معني پيوند دو نفر نيست، بلکه به معني 10، 20 يا حتي 50 نفر است! شما با دو خانواده (و در برخي مناطق کشور دو طايفه) را به هم پيوند مي زنيد و به همين دليل، بزرگي در انتخاب و زندگي آينده دارد. آنقدر که اگر پدر و مادر شما باشند، سايه اين همواره بر سر زندگي شما خواهد بود. پس چگونه را راضی کنیم ؟ 🌟 1.اول از همه بگوييم که تهديد و و جنگ و دعوا به هيچ نتيجه اي نمي رسد و فقط آتش معرکه را بيشتر مي کند. بنابراين از قهرمان بازي بيرون بياييد و بيشتر تلاش کنيد در و آرامش ماجرا را پيش ببريد. 🌟 2. با والدين تان صحبت کنيد. در آرام و منطقي و هر از چند گاهي بحث را پيش بکشيد و سعي کنيد مثبت شان را جلب کنيد. @mojaradan
💞💞💍💍💞💞 معمولا زوجین پس از ها عشق و عاشقی، یک مراسم ازدواج پر زرق و برق و یک عسل رویایی با ذهنی رویا زده وارد زندگی مشترک می شوند. خیلی ها اظهار می کنند که بعد از ماه عسل، سقف رویاها بر سرشان خراب شده!! وقتی زوجین از هایی مختلف با آداب و رسوم و فرهنگی متفاوت کنار هم قرار می گیرند وارد ناشناخته ای می شوند. آنها معمولا با هم، خط قرمزها و همچنین مسئولیت های زندگی مشترک آشنا نیستند. گاهی حتی قدرت راه میافتد و هر کدام به دنبال تغییر دیگری و برگشتن به آشنا و مشابه خانواده اصلی خود هستند که اگر با وجود این تنش ها (به دلیل بچه دار شدن زودهنگام) والدینی هم اضافه شود احتمال درمانده شدن زوجین و شدن به سمت جدایی بسیار زیاد خواهد بود. لازم است با آگاهی و کافی از یکدیگر و مسئولیت های زندگی مشترک، و داشتن دیدگاهی واقع بینانه و منطقی در مورد ازدواج و در گرفتن تمام شرایط و تناسبات، از آوار شدن کاخ آرزوها جلوگیری نمود. @mojaradan
💜•° ,اول ✌️🏼 🌸🍃می‌خـوام در مورد موضــوع باهاتون حـرف بزنـم که خیلــی از جوانــان است ؛ اونم ازدواج جوانـان است... 😳جوانــانی بودن که گفتــن عیبــی نداشتم کردم و رفتــیم کنیم خواهرام یا مــادرم یا اقوامـــم پشیمانــم کردن... یا برعــکس دختره خــودش پسره رو می‌خــواد، شرایط و همه چــیزش رو قبول داره... 😔اما وقتـــی خانواده ها پســـر و یا رو میبینن پارلــمان شروع میشه و مثل های مجلس که هر یک خودش رو میگــه.... 👈🏼👈🏼 خانــواده ها شروع میـکنن به گرفتن از پــسر یا دختر بیچــاره... 👱🏻‍♂بــرادره میگه خیلی درازه تو ماشـین جاش نمیشه 👱🏼‍♀ میگه گوشــاش بزرگه 👵🏼 میگه دماغـــش باریکه 👴🏼 میگه این خیلی حــرف میزنه 👩🏼‍💼 خانم میگه عه این خیلــی میخنده 👩🏼 خانم میگه این که خــیلی قد کوتاهه 👧🏼 میگه مـــدرک نداره که 🗣دیگــری میگه سرش خیلـــی بزرگه 🗣 اون یکــی میگه پدرش سیگــاریه . 😪جلـوی دیگـران رو نگیرید‌ که گــــناه بزرگی است ... .•°``°•.¸.•°``°•                   @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´