eitaa logo
متوسطه اول سما ( هفتم _ هشتم _ نهم ) نمونه سؤالات نهایی، انجمن علمی
18.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
7.5هزار ویدیو
16.2هزار فایل
"همراه‌ با‌ مدرسه‌ مجازی‌ سما در سفری به‌ دنیای‌ دانش‌‌ و اندیشه📚🪴" راهنمایی‌ عزیز صفر تا صد چیزی‌ که‌ نیاز داری👇🏻 💠کلیپ‌ آموزشی 💠جزوه 💠تست 💠رفع‌ اشکال‌ و.. مدرسه زبان نور👇 https://eitaa.com/zaban_madrese 🚫کپی‌ غیرمجاز انتشار(با لینک) بلامانع
مشاهده در ایتا
دانلود
پارسي شِكـَر است: در هنگام اشاره به چيزي يا ارجاع به شيئي، از" ـه" آخر استفاده مي شود نه از "كسره" درست: اون "فيلمه" بود كه...✅ نادرست: اون "فيلمِ" بود كه... ❌ درست: اون "كتابه" رو بده به من. ✅ نادرست: اون "كتابِ" رو بده به من. ❌ درست: اين "خودكاره" خوب نمي نويسه. ✅ نادرست: اين "خودكارِ" خوب نمي نوبسه. ❌ درست: "دختره" رو نيگا كن.✅ نادرست: "دختـرِ" رو نيگا كن. ❌ براي واژگان متداول در (٤٠) (ب) ⭕️بُخل (عربي): رشك بردن، تنگ چشمي داشتن، ⭕️بخيل (عربي): پست، فرومايه، بي گذشت، كوتاه نظر، گرسنه چشم، كم كاسه، سياه دست، تنگ چشم حرف آخر این واژه ملفوظ است و بنابراین در حالت اضافه همزه نمی گیرد. ⭕️گرهِ اين مشكل ✅ ⭕️گره ي اين مشكل ❌ همچنين : ⭕️گرهي ✅ ⭕️گره اي ❌ گرچه افتاد ز زلفش گرهي در كارم همچنان چشم گشاد از كرمش مي دارم 👨🏻‍🏫📚 👨🏻‍🏫 تمرین و تکرار زبان انگلیسی، با آموزش روزانه ترجمه یک کلمه 🍃🌳🍃به کمک گرافیکهای دوزبانه انگیزشی http://eitaa.com/joinchat/3747086446C96652b4c42
⭕️«ها»ی ملفوظ آن است که هم نوشته و هم خوانده می شود، اعم از آن که در آغاز واژه بیاید مانند «هرگز» یا در میان واژه مانند «مهر» یا در پایان واژه مانند «ماه» و «ده» (=عدد) ⭕️«ها»ی غیرملفوظ آن است که نوشته می شود ولی خوانده نمی شود و همیشه در پایان واژه می آید، مانند «خنده»، «رفته»، «گفته»، «خانه». ⭕️حرف «ة» یا ـة که مخصوص واژگان عربی است، در فارسی گاهی به صورت «ها»ی غیرملفوظ نوشته می شود. مانند ملاحظه، علاقه، اقامه، اراده و گاهی به صورت «ت» نوشته و خوانده می شود مانند مراجعت، مساعدت، اقامت، ارادت و در بعضی ترکیب ها و عبارت های جاافتاده به صورت عربی آن نوشته می شود، مانند دایرة المعارف، لیلة القدر، رحمة الله علیه. ⭕️«ها»ی پایانی یعضی کلمات، ملفوظ است اما غالباً آن را غیرملفوظ می پندارند. مانند گره، فربه، توجه، متوجه، توجیه، موِجه، تشابه، مشابه، واله و ... حرف پایانی این کلمات از قاعده حروف متصل تبعیت می کنند. یعنی در موارد لازم، پیوسته به حرف بعد از خود نوشته می شود و در حالت اضافه «همزه» نمی گیرد. مثلا باید نوشت: «توجهم (و نه توجه ام) به او جلب شد.» یا «متوجهِ او (و نه متوجه ی او) شد» این نکته بخصوص در مورد کلمه ی «ده» امر فعل دادن، و مشتقات و ترکیبات آن که «ها»ی پایانی همه ی آن ها ملفوظ است، در خور توجه است. مانند فرمانده، سازمانده، بازده، سودده، و ... 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
(٨) ⭕️«را» در همه جا جدا از كلمه ي پيش از خود نوشته مي شود مگر در: «چرا؟» به معناي «براي چه» و در معناي «آري» در پاسخ به پرسش منفي. (٣٦) ⭕️سوق: بر وزن ذوق به معناي «راندن» و بيشتر به صورت تركيبي فعلي «سوق دادن»به كار مي رود. ⭕️سوق: بر وزن دوغ، به معناي «بازار» است. براي واژگان متداول در (٤٣) (ب) ⭕️بُرج (عربي): بارو، دژ، كوشك ⭕️املاي اين واژه به همين صورت درست است. بهتر است از نوشتن آن به صورت «خوشنود» احتراز شود. ⭕️خشنود ✅ ⭕️خوشنود ❌
پارسي شِكـَر است: (٨) ⭕️«را» در همه جا جدا از كلمه ي پيش از خود نوشته مي شود مگر در: «چرا؟» به معناي «براي چه» و در معناي «آري» در پاسخ به پرسش منفي. (٣٦) ⭕️سوق: بر وزن ذوق به معناي «راندن» و بيشتر به صورت تركيبي فعلي «سوق دادن»به كار مي رود. ⭕️سوق: بر وزن دوغ، به معناي «بازار» است. براي واژگان متداول در (٤٣) (ب) ⭕️بُرج (عربي): بارو، دژ، كوشك ⭕️املاي اين واژه به همين صورت درست است. بهتر است از نوشتن آن به صورت «خوشنود» احتراز شود. ⭕️خشنود ✅ ⭕️خوشنود ❌ 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
⭕️«ناچار» واژه اي فارسي است و تركيب آن با تنوين قيدساز عربي جايز نيست. «ناچار» خود مي تواند در مقام قيد به كار رود و نياز به تنوين ندارد. پياده مرد كمند سوار نيست وليك چو افتاد ببايد دويدنش ناچار (11) ⭕️«به» در موارد زیر پیوسته نوشته می شود: ١) هنگامی که بر سر فعل یا مصدر بیاید. (همان اصطلاحاً «بای زینت» یا «بای تأکید») : بگفتم، بروم، بنماید، بگفتن ٢) به صورت بدین، بدو، بدیشان به کار رود. ٣)هر گاه صفت بسازد: بخرد، بشکوه، بهنگام، بنام ⭕️در سایر موارد «به» جدا نوشته می شود: به برادرت گفتم، به سر بردن، به آواز بلند، به سختی، منزل به منزل، به نام خدا تبصره: حرف «به» که در آغاز بعضی از ترکیب های عربی می آید از نوع حرف اضافه ی فارسی نیست و پیوسته به کلمه ی بعد نوشته می شود: بعینه، بنفسه، برأی العین، بشخصه مابازاء، بذاته هرگاه «بای زینت»، «نون منفی»، «میم نفی» بر سر افعالی که با «الف مفتوح یا مضموم» آغاز می شوند مانند انداختن، افتادن، افکندن و ... بیاید، «الف» در نوشتن حذف می شود: بینداز، نیفتاد، میفکن 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
(12) ⭕️«بی» همیشه جدا از واژه ی پس از خود نوشته می شود، مگر آنکه بسیط گونه باشد یعنی معنای آن دقیقاً مرکب از معانی اجزای آن نباشد: بیهوده، بیخود، بیچاره، بینوا، بیجا (1) برای بعضی از صداها بیش از یک نشانه ي نوشتاری وجود دارد: (ت) در تار، چتر، دست، سوت (ط) در طاهر، خطر، ضبط، شرط ------------------------------ (ز) در زن، بزم، تیز، باز (ذ) در ذرت، غذا، کاغذ، نفوذ (ض) در ضرب، حضرت، تبعیض، فرض (ظ) در ظاهر، نظر، حفظ، حفاظ ------------------------------ (ث) در ثبت، مثل، عبث، حادث (س) در سبد، پسر، نفس، خروس (ص) در صبر، نصر، تفحص، حرص ------------------------------ (غ) در غالب، مغز، تیغ، باغ (ق) در قالب، فقیر، حلق، برق ------------------------------ (ع) در علم، رعد، وضع (همزه) در اسم، اسب، مأخذ، قرآن، رأس، یأس، رویاء، رئیس، لئیم، متلألئ، جزء ------------------------------ (ح) در حاکم، سحر، شبح، روح (ه) در هاشم، شهر، فقیه، دانشگاه ----------------------------- ( ــَـ )در اسب، نه (ــِـ) در اسم، نامه (ــُـ) در بلند، روز ⭕️«غدغن»: واژه اي ترکی است و آن را به صورت قدغن و غدقن نیز می نویسند ولی بهتر است به صورت غدغن نوشته شود. ⭕️غدغن ✅ 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
⭕️واژه ی sauvage در فرانسه و واژه ی wild در انگلیسی به معنای «وحشی» است و در وصف انسان و حیوان به کار می رود. اما این دو کلمه را در این زبانها در وصف گیاهانی که خودبخود و بی مداخله ی دست بشر مي رويند نيز به كار مي برند. بسياري از مترجمان، بر اثر گرته برداري معنايي، به ازاي آن ها كلمه ي «وحشي» را مي آورند و مثلاً مي گويند: «گيلاس وحشي»، «تمشك هاي وحشي»(نام فيلمي از اينگمار برگمن)، «نخل هاي وحشي» (نام داستاني از ويليام فاكنر) استعمال «وحشي» در اين معني در فارسي غلط است و به جاي آن بايد گفت «جنگلي» و گاهي «صحرايي» و از همه بهتر «خودرو» چون سه فرسنگ برفتيم، ديهي از مضافات طارم بود، گرمسير بود و درختان بسيار از انار و انجير بود و بيشتر خودروي بود ⭕️گيلاس وحشي ❌ ⭕️ گيلاس جنگلي، صحرايي، خودرو ✅ 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
شَبَح/ شِبه/ شَبَه ⭕️شَبَح: به فتح اول و دوم يعني «سياهي كه از دور مي آيد»، جمع آن «اشباح» است. ⭕️شِـبْه: به كسر اول و سكون دوم و «ها»ي ملفوظ و گاهي به فتح اول و دوم و «ها»ي ملفوظ به معناي «مثل، مانند» ور نوميدي از اين در برود بنده ي عاجز ديگرش چاره نماند كه تو بي شِبه و نظيري ⭕️شَبَه: به فتح اول و دوم و «ها»ي غيرملفوظ، واژه اي فارسي است به معناي «نوعي سنگ سياه و برّاق و در عين حال كم ارزش»، معرّب آن «شَبَق» است. شبي چون شَبَه روي شسته به قير نه بهرام پيدا نه كيوان نه تير
(٤٠) ⭕️آذر: ماه نهم سال شمسي ⭕️آزر: نام پدر حضرت ابراهيم خليل الله بت پرست و بت تراش بوده است. براي واژگان متداول در (٤٧) (ب) ⭕️بُزاق (عربي): خيو، خدو، آب دهان، گليز ⭕️ازدحام✅ ⭕️ازدهام ❌ ازدحام: بسياري و انبوهي جمعيت
ربات حذف ✂️: (٤١) ⭕️مضمضه: واژه اي عربی به معناي «گرداندن آب در دهان برای شستن آن» (مثلا پس از مسواک زدن دندانها) ⭕️مزمزه: واژه اي فارسي است و مخفف آن مزمزه کردن به معناي «چشیدن یا نرم نرم خوردن»   امروزه مضمضه فقط مصطلح رساله های علمیه فقهی است ودر فارسی روزمره به کار نمي رود. ⭕️باتلاق: واژه اي تركي و در اصل باتّاق است، به معناي لجنزار . گاهي در فارسي ان را به شكل «باطلاق» مي نويسند. چون تركي مخرج «ط» ندارد، املاي درست آن «باتلاق» است، معادل فارسي اين واژه در فارسي، «مرداب» است.
⭕️فَربه: حرف آخر اين واژه، «ها»ي ملفوظ است. اگر پس از آن «ي» نكره يا مصدري بيايد پيوسته به آن نوشته مي شود: 🔸مردِ فربهي ديدم.✅ 🔸مردِ فربه اي ديدم.❌ 🔸پرخوري باعث فربهي مي شود.✅ 🔸پرخوري باعث فربگي مي شود. ❌ ⭕️حرف آخر اين واژه در حالت اضافه، همزه نمي گيرد. 🔸مردِ فربَهِ پرخور✅ 🔸مرد فربه ي پرخور❌
پارسي شِكـَر است: براي واژگان متداول در (٥٠) (ب) ⭕️بَشّاش (عربي): خندان، خوشرو، خنده رو،گشاده رو، خوش منش، تازه رو، شادمان ⭕️بَشاشت (عربي): خرسندي، خرمي، شادي، خوش منشي، تازه رويي، گشاده رويي، ابرو فراخي، (٤٣) ⭕️قُصور: مفرد و به معناي «كوتاهي، مسامحه، سهل انگاري» (غالباً ناآگاهانه) ⭕️قصور: جمع به معناي «قصرها»، خاصه «قصرهاي بهشتي» زاهد اگر به حور و قصور است اميدوار ما را شرابخانه قصور است و يار، حور ⭕️قصور: كوتاهي، مسامحه، سهل انگاري غالباً ناآگاهانه ⭕️تقصير: خطاي آگاهانه (١٠) ⭕️ اوپس: ماشین شیک و جدید 🔸عجب اوپسی سواره. ⭕️ایستگاه کردن: از دست کسی به بهانه ای رها شدن و او را بلاتکلیف گذاشتن، 🔸فلانی رو ایسگاش کردم و اومدم پیشت.
پارسي شِكـَر است: (٤٣) ⭕️صَديق: به فتح اول، به معناي «دوست، خاصه دوست يكرنگ» و جمع آن «اَصدقاء» ⭕️صِدّيق: به كسر اول و تشديد دوم، صفت كسي است كه انديشه و گفتارش يكي باشد و در همه احوال، راستگو و درست كردار باشد. (١١) ⭕️ اِن بار: علامت عدد طبیعی در ریاضی (n)، به دفعات بیشمار، 🔸اِن بار بهت گفتم سر به سرم نذار ⭕️اِن تا: به مقدار زیاد 🔸اِن تا دوسم داره. .📚 آموزش تخصصی متوسطه اول📝 ✅بدهید دوستانتان تا عضو شوند ⭕️ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b ⭕️
پارسي شِكـَر است: ⭕️لَقوه: به فتح اول و سكون دوم، به معناي «بيحسّي و رعشه ي نيمي از چهره كه باعث كجي دهان و چانه شود» نوشتن اين واژه، به شكل لغوه نادرست است. ⭕️لقوه✅ ⭕️لغوه❌ (١٣) ⭕️ایستگاه گرفتن: ١)باعث از بین رفتن شور و شادی شدن 🔸بذار فیلممو ببینم، ایسگا نگیر. ٢) اذیت کردن 🔸میخوای برم ایسگاشو بگیرم (٤٥) ⭕️عرض: پهنا ⭕️ارض: زمین ⭕️ارز: پول خارجی ⭕️مُرَفّه: حرف آخر اين واژه ملفوظ است و به حرفي كه پس از آن بيايد پيوسته نوشته مي شود. 🔸زندگي مرفهي دارد. ✅ 🔸زندگي مرفه اي دارد.❌ و نيز در حالت اضافه، همزه و «ي» نمي گيرد. 🔸زندگي مُرَفَهِ او ✅ 🔸زندگي مُرَفّه ي او ❌ (١٤) ⭕️ایکی ثانیه: حداقل زمان ممکن 🔸توی ایکی ثانیه میرم و برمی گردم.
(٤٤) ⭕️مُعظَم: بر وزن «محکم» به معنای « بزرگ» است و معمولاً در وصف اشیا به کار می رود. 🔸ساختمان معظم، کتابخانه معظم ⭕️مُعَظَّم: بر وزن «مُنَظَّم» به معنای «مورد تعظیم، بزرگ داشته» و در وصف اشخاص به کار می رود. 🔸سلطان معظم ، خاندان معظم استثناء: در مورد مکه و ابنیه و اشیای مقدس نیز همین صفت اخیر را به کار می برند. 🔸مکه ي معظم
دعويٰ: بر وزن «صحرا»، در عربي و در فارسي قديم به چند معني به كار رفته كه رايجترين آن ها، «ادعا»ست. اما امروزه در فارسي اين واژه را با اين معني بر وزن «گَرمي» تلفظ مي كنند. از طرفي، در فارسي امروزي از اين واژه با تلفظ بر وزن «صحرا»، دو معناي ديگر نيز اراده مي شود يكي «دادخواهي»، اصطلاح مربوط به دادگستري و ديگري «مشاجره و كشمكش» در تعبير عاميانه و روزمره. براي پرهيز از اشتباه بهتر است اين واژگان را به گونه ي زير نوشته و تلفظ كنيم: ⭕️دعوي: بر وزن گرمي، به معناي «ادعا» ⭕️دعوا: بر وزن صحرا، به معناي «داد خواهي» و «مشاجره» 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
⭕️در جريان قرار دادن: نخستين مترجمان اخبار خارجي بخصوص پس از تأسيس راديو در ايران هنگام روبرو شدن با واژه ي فرانسوي mettre au courant آن را لفظ به لفظ به فارسي برگردانده و اصطلاح «در جريان گذاشتن» را ساختند. حال آن كه در فارسي برابرهاي فراواني براي اين اصطلاح وجود دارد كه در گذشته نيز به كار مي رفته اند و هنوز هم به كار مي روند، مانند اطلاع دادن، آگاه كردن، مطلع كردن، به آگاهي رساندن، به اطلاع رساندن و جز اينها. اكنون هر روزه بارها از راديو و تلويزيون اين جمله را مي شنويم: «اينك شما را در جريان اخبار امروز قرار مي دهيم» كاربرد اين جمله به اين معنا درست است كه اخبار را به آب رود و سيلاب تشبيه كنيم و شنوندگان را به جريان آن بسپاريم!!! حتي امروزه به جاي «مي دانم» غالباً گفته مي شود: «در جريان هستم» ⭕️در جريان قرار دادن (گذاشتن)❌ ⭕️اطلاع دادن، آگاه كردن، به آگاهي رساندن ✅ 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
(٤٨) ⭕️خُـرد: به ضمّ اول و سكون دوم، به معناي «كوچك»، «ريز» و «اندك» ⭕️خورد: سوم شخص ماضي مطلق و از ماده ي فعل « خوردن» 🔸خردسال، خرد كردن، خرد شدن، پولِ خرد، و .... 🔸خورد و خوراك، خورد و خواب، و.... خُرده به همان معناي « خُـرد» است و نبايد به صورت خورده (صفت مفعولي از فعل خوردن) نوشته شود. 🔸خُرده فروشي، خُرده گيري، خُرده بيني، خُرده مالك، خُرده حساب، خُرده كاري،، خُرده ريز، خُرده خُرده، يك خُرده، و ..... 🔸سالخورد، سالخورده، و .... اصطلاح عاميانه «خورده برده» از خوردن و بردن گرفته شده و نبايد آن را «خُرده بُرده» نوشت. 🔸من از كسي خورده برده ندارم. ✅
(٤٨) ⭕️خُـرد: به ضمّ اول و سكون دوم، به معناي «كوچك»، «ريز» و «اندك» ⭕️خورد: سوم شخص ماضي مطلق و از ماده ي فعل « خوردن» 🔸خردسال، خرد كردن، خرد شدن، پولِ خرد، و .... 🔸خورد و خوراك، خورد و خواب، و.... خُرده به همان معناي « خُـرد» است و نبايد به صورت خورده (صفت مفعولي از فعل خوردن) نوشته شود. 🔸خُرده فروشي، خُرده گيري، خُرده بيني، خُرده مالك، خُرده حساب، خُرده كاري،، خُرده ريز، خُرده خُرده، يك خُرده، و ..... 🔸سالخورد، سالخورده، و .... اصطلاح عاميانه «خورده برده» از خوردن و بردن گرفته شده و نبايد آن را «خُرده بُرده» نوشت. 🔸من از كسي خورده برده ندارم. ✅
پارسي شِكـَر است: براي واژگان متداول در (٥٧) (ق) (غ) (٥٠) ⭕️غالب (عربي): چيره، برتر، پيش دست، توانا، زبردست ⭕️قالب (عربي): پيكر، تنديس، كالبد (٤٧) ⭕️ذُكا (به ضم اول): آفتاب، خورشيد، گرمي خوشخوارتر ز نعمت و شيرين تر از اميد سازنده تر ز دولت و روشن تر از ذُكا ⭕️ذَكا (به فتح اول): تيزهوشي، ژرف نگري نرود هيچ خطا بـر دل و انديشه ي تـو كز خطا دور تـو را ذهن و ذَكاي تـو كند ي گاه در ترجمه ها به اين تركيب برميخوريم كه البته نوع خاصي قهوه نيست، بلكه ترجمه ي لفظ به لفظ و نادرست از اصطلاح café noir فرانسوي و black coffee انگليسي است كه بايد قهوه ي ساده يا قهوه ي بي شير در مقابل شيرقهوه ترجمه شود. ⭕️قهوه ي سياه ❌ ⭕️قهوه ي ساده ، قهوه ي بدون شير ✅
نقش نمای اضافه (کسره ی اضافه) نوشتن نقش نمای اضافه همه جا الزامی نیست، گرچه رعایت آن به درست و سریع خواندن کمک می کند. با این حال، نوشتن نقش نمای اضافه در بعضی ترکیب ها الزامی است؛ چرا که اگر آن را ننویسیم، واژه به شکلی غیر از آن چه منظور ماست، خوانده و معنی می شود: ⭕️لبِ تشنه/ لب تشنه ⭕️اسبِ سواری/ اسب سواری ⭕️قدِ بلند / قدبلند ⭕️توپِ بازی / توپ بازی و نیز جمله هایی مانند: ⭕️پدر احمد را ديد./ پدرِ احمد را دید. ⭕️معلم بچه ها را شناخت./ معلمِ بچه ها را شناخت.
مُرداد/اَمرداد ماه پنجم سال شمسي در اوستايي "مرداد" به معناي " ميرا" ست و "اَمرداد" به معناي "ناميرا"ست. (پيشوند "اَ" در اوستايي دلالت بر نفي و سلب مي كند) امروزه بكارگيري مرداد به جاي اَمرداد اشكال ندارد. گـًَـرْمْ خونم چو آب در مرداد سرْد آهَم چو باد در آبان بسي برآيد و بي ما فرو رود خورشيد بهارگاه و خزان باشد و دي و مرداد
سؤال/ سئوال إملاي اين واژه به صورت "سؤال" يعني با علامت همزه روي كرسي "و" درست است و نبايد آن را به صورت "سئوال" نوشت.
خُـرد/خورد واژه ي خُـرد، به ضمّ اول و سكون دوم، به معناي "كوچك"، "ريز" و "اندك" را نبايد با "خورد"، سوم شخص ماضي مطلق و از ماده ي فعل " خوردن" اشتباه كرد. خردسال، خرد كردن، خرد شدن، پولِ خرد، و .... خورد و خوراك، خورد و خواب، و.... خُرده به همان معناي " خُـرد" است و نبايد به صورت "خورده (صفت مفعولي از فعل خوردن) نوشته شود. خُرده فروشي، خُرده گيري، خُرده بيني، خُرده مالك، خُرده حساب، خُرده كاري،، خُرده ريز، خُرده خُرده، يك خُرده، و ..... سالخورد، سالخورده، و .... اصطلاح عاميانه "خورده برده" از خوردن و بردن گرفته شده و نبايد آن را "خُرده بُرده" نوشت. "من از كسي خورده برده ندارم." ✅
همكلاسي/ همكلاس تركيب "همكلاسي" غلط است و به جاي آن بايد گفت: "همكلاس". همچنانكه "همـدرس" گفته مي شـود نه "همدرسي"