eitaa logo
متوسطه اول سما ( هفتم _ هشتم _ نهم ) نمونه سؤالات نهایی، انجمن علمی
17.5هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
9.6هزار ویدیو
20.6هزار فایل
"همراه‌ با‌ مدرسه‌ مجازی‌ سما در سفری به‌ دنیای‌ دانش‌‌ و اندیشه📚🪴" راهنمایی‌ عزیز صفر تا صد چیزی‌ که‌ نیاز داری👇🏻 💠کلیپ‌ آموزشی 💠جزوه 💠تست 💠رفع‌ اشکال‌ و.. مدرسه زبان نور👇 https://eitaa.com/zaban_madrese 🚫کپی‌ غیرمجاز انتشار(با لینک) بلامانع
مشاهده در ایتا
دانلود
پارسي شِكـَر است: ⭕️لَقوه: به فتح اول و سكون دوم، به معناي «بيحسّي و رعشه ي نيمي از چهره كه باعث كجي دهان و چانه شود» نوشتن اين واژه، به شكل لغوه نادرست است. ⭕️لقوه✅ ⭕️لغوه❌ (١٣) ⭕️ایستگاه گرفتن: ١)باعث از بین رفتن شور و شادی شدن 🔸بذار فیلممو ببینم، ایسگا نگیر. ٢) اذیت کردن 🔸میخوای برم ایسگاشو بگیرم (٤٥) ⭕️عرض: پهنا ⭕️ارض: زمین ⭕️ارز: پول خارجی ⭕️مُرَفّه: حرف آخر اين واژه ملفوظ است و به حرفي كه پس از آن بيايد پيوسته نوشته مي شود. 🔸زندگي مرفهي دارد. ✅ 🔸زندگي مرفه اي دارد.❌ و نيز در حالت اضافه، همزه و «ي» نمي گيرد. 🔸زندگي مُرَفَهِ او ✅ 🔸زندگي مُرَفّه ي او ❌ (١٤) ⭕️ایکی ثانیه: حداقل زمان ممکن 🔸توی ایکی ثانیه میرم و برمی گردم.
(٤٤) ⭕️مُعظَم: بر وزن «محکم» به معنای « بزرگ» است و معمولاً در وصف اشیا به کار می رود. 🔸ساختمان معظم، کتابخانه معظم ⭕️مُعَظَّم: بر وزن «مُنَظَّم» به معنای «مورد تعظیم، بزرگ داشته» و در وصف اشخاص به کار می رود. 🔸سلطان معظم ، خاندان معظم استثناء: در مورد مکه و ابنیه و اشیای مقدس نیز همین صفت اخیر را به کار می برند. 🔸مکه ي معظم
دعويٰ: بر وزن «صحرا»، در عربي و در فارسي قديم به چند معني به كار رفته كه رايجترين آن ها، «ادعا»ست. اما امروزه در فارسي اين واژه را با اين معني بر وزن «گَرمي» تلفظ مي كنند. از طرفي، در فارسي امروزي از اين واژه با تلفظ بر وزن «صحرا»، دو معناي ديگر نيز اراده مي شود يكي «دادخواهي»، اصطلاح مربوط به دادگستري و ديگري «مشاجره و كشمكش» در تعبير عاميانه و روزمره. براي پرهيز از اشتباه بهتر است اين واژگان را به گونه ي زير نوشته و تلفظ كنيم: ⭕️دعوي: بر وزن گرمي، به معناي «ادعا» ⭕️دعوا: بر وزن صحرا، به معناي «داد خواهي» و «مشاجره» 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
⭕️در جريان قرار دادن: نخستين مترجمان اخبار خارجي بخصوص پس از تأسيس راديو در ايران هنگام روبرو شدن با واژه ي فرانسوي mettre au courant آن را لفظ به لفظ به فارسي برگردانده و اصطلاح «در جريان گذاشتن» را ساختند. حال آن كه در فارسي برابرهاي فراواني براي اين اصطلاح وجود دارد كه در گذشته نيز به كار مي رفته اند و هنوز هم به كار مي روند، مانند اطلاع دادن، آگاه كردن، مطلع كردن، به آگاهي رساندن، به اطلاع رساندن و جز اينها. اكنون هر روزه بارها از راديو و تلويزيون اين جمله را مي شنويم: «اينك شما را در جريان اخبار امروز قرار مي دهيم» كاربرد اين جمله به اين معنا درست است كه اخبار را به آب رود و سيلاب تشبيه كنيم و شنوندگان را به جريان آن بسپاريم!!! حتي امروزه به جاي «مي دانم» غالباً گفته مي شود: «در جريان هستم» ⭕️در جريان قرار دادن (گذاشتن)❌ ⭕️اطلاع دادن، آگاه كردن، به آگاهي رساندن ✅ 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
(٤٨) ⭕️خُـرد: به ضمّ اول و سكون دوم، به معناي «كوچك»، «ريز» و «اندك» ⭕️خورد: سوم شخص ماضي مطلق و از ماده ي فعل « خوردن» 🔸خردسال، خرد كردن، خرد شدن، پولِ خرد، و .... 🔸خورد و خوراك، خورد و خواب، و.... خُرده به همان معناي « خُـرد» است و نبايد به صورت خورده (صفت مفعولي از فعل خوردن) نوشته شود. 🔸خُرده فروشي، خُرده گيري، خُرده بيني، خُرده مالك، خُرده حساب، خُرده كاري،، خُرده ريز، خُرده خُرده، يك خُرده، و ..... 🔸سالخورد، سالخورده، و .... اصطلاح عاميانه «خورده برده» از خوردن و بردن گرفته شده و نبايد آن را «خُرده بُرده» نوشت. 🔸من از كسي خورده برده ندارم. ✅
(٤٨) ⭕️خُـرد: به ضمّ اول و سكون دوم، به معناي «كوچك»، «ريز» و «اندك» ⭕️خورد: سوم شخص ماضي مطلق و از ماده ي فعل « خوردن» 🔸خردسال، خرد كردن، خرد شدن، پولِ خرد، و .... 🔸خورد و خوراك، خورد و خواب، و.... خُرده به همان معناي « خُـرد» است و نبايد به صورت خورده (صفت مفعولي از فعل خوردن) نوشته شود. 🔸خُرده فروشي، خُرده گيري، خُرده بيني، خُرده مالك، خُرده حساب، خُرده كاري،، خُرده ريز، خُرده خُرده، يك خُرده، و ..... 🔸سالخورد، سالخورده، و .... اصطلاح عاميانه «خورده برده» از خوردن و بردن گرفته شده و نبايد آن را «خُرده بُرده» نوشت. 🔸من از كسي خورده برده ندارم. ✅
پارسي شِكـَر است: براي واژگان متداول در (٥٧) (ق) (غ) (٥٠) ⭕️غالب (عربي): چيره، برتر، پيش دست، توانا، زبردست ⭕️قالب (عربي): پيكر، تنديس، كالبد (٤٧) ⭕️ذُكا (به ضم اول): آفتاب، خورشيد، گرمي خوشخوارتر ز نعمت و شيرين تر از اميد سازنده تر ز دولت و روشن تر از ذُكا ⭕️ذَكا (به فتح اول): تيزهوشي، ژرف نگري نرود هيچ خطا بـر دل و انديشه ي تـو كز خطا دور تـو را ذهن و ذَكاي تـو كند ي گاه در ترجمه ها به اين تركيب برميخوريم كه البته نوع خاصي قهوه نيست، بلكه ترجمه ي لفظ به لفظ و نادرست از اصطلاح café noir فرانسوي و black coffee انگليسي است كه بايد قهوه ي ساده يا قهوه ي بي شير در مقابل شيرقهوه ترجمه شود. ⭕️قهوه ي سياه ❌ ⭕️قهوه ي ساده ، قهوه ي بدون شير ✅
نقش نمای اضافه (کسره ی اضافه) نوشتن نقش نمای اضافه همه جا الزامی نیست، گرچه رعایت آن به درست و سریع خواندن کمک می کند. با این حال، نوشتن نقش نمای اضافه در بعضی ترکیب ها الزامی است؛ چرا که اگر آن را ننویسیم، واژه به شکلی غیر از آن چه منظور ماست، خوانده و معنی می شود: ⭕️لبِ تشنه/ لب تشنه ⭕️اسبِ سواری/ اسب سواری ⭕️قدِ بلند / قدبلند ⭕️توپِ بازی / توپ بازی و نیز جمله هایی مانند: ⭕️پدر احمد را ديد./ پدرِ احمد را دید. ⭕️معلم بچه ها را شناخت./ معلمِ بچه ها را شناخت.
مُرداد/اَمرداد ماه پنجم سال شمسي در اوستايي "مرداد" به معناي " ميرا" ست و "اَمرداد" به معناي "ناميرا"ست. (پيشوند "اَ" در اوستايي دلالت بر نفي و سلب مي كند) امروزه بكارگيري مرداد به جاي اَمرداد اشكال ندارد. گـًَـرْمْ خونم چو آب در مرداد سرْد آهَم چو باد در آبان بسي برآيد و بي ما فرو رود خورشيد بهارگاه و خزان باشد و دي و مرداد
سؤال/ سئوال إملاي اين واژه به صورت "سؤال" يعني با علامت همزه روي كرسي "و" درست است و نبايد آن را به صورت "سئوال" نوشت.
خُـرد/خورد واژه ي خُـرد، به ضمّ اول و سكون دوم، به معناي "كوچك"، "ريز" و "اندك" را نبايد با "خورد"، سوم شخص ماضي مطلق و از ماده ي فعل " خوردن" اشتباه كرد. خردسال، خرد كردن، خرد شدن، پولِ خرد، و .... خورد و خوراك، خورد و خواب، و.... خُرده به همان معناي " خُـرد" است و نبايد به صورت "خورده (صفت مفعولي از فعل خوردن) نوشته شود. خُرده فروشي، خُرده گيري، خُرده بيني، خُرده مالك، خُرده حساب، خُرده كاري،، خُرده ريز، خُرده خُرده، يك خُرده، و ..... سالخورد، سالخورده، و .... اصطلاح عاميانه "خورده برده" از خوردن و بردن گرفته شده و نبايد آن را "خُرده بُرده" نوشت. "من از كسي خورده برده ندارم." ✅
همكلاسي/ همكلاس تركيب "همكلاسي" غلط است و به جاي آن بايد گفت: "همكلاس". همچنانكه "همـدرس" گفته مي شـود نه "همدرسي"