eitaa logo
مبلغ یار (بانک محتوای تبلیغی)
342 دنبال‌کننده
130 عکس
61 ویدیو
5 فایل
🌺 جواب سوالات و شبهات خود را از ما بخواهید 🌺 🆔 @baligh1 1⃣ خاطرات شهدا 2⃣ داستان های مذهبی 3⃣ سوالات و شبهات 4⃣ نکات قرآنی آدرس سایت 1baligh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
✅صوت دلنشین قرآن یا نوار ترانه؟ 🌀بیشتر مسافران اتوبوس نظامی بودند. راننده به محض خروج از شهر صدای نوار ترانه را زیاد کرد. ابراهیم چند بار ذکر صلوات فرستاد و مسافران با صدای بلند صلوات فرستادند. بعد هم ساکت شد. ♨️من یک لحظه به ابراهیم نگاه کردم. دیدم بسیار عصبانی است. همینطور خودش را می خورد و ذکر می گفت. دستانش را به هم فشار می داد، چشمانش را می بست و ... ترسیدم. برای چی این قدر ناراحته؟ حدس زدم به خاطر صدای ترانه است. گفتم: آقا ابراهیم! چیزی شده؟ فکر کنم به خاطر صدای نوار ترانه است. می خوای به راننده بگم ... 💠نذاشت حرف من تمام بشه و گفت: قربونت، برو ازش خواهش کن خاموشش کنه. رفتم و به راننده گفتم: اگه امکان داره خاموشش کنید. راننده گفت: نمی شه. خوابم می بره. من عادت کردم و نمی تونم خاموش کنم. 💢برگشتم و به ابراهیم همین مطلب را گفتم. دنبال یک روشی بود که صدای زن خواننده به گوشش نرسد. 🌀فکری به ذهنش رسید. از توی جیب خودش یک قرآن درآورد و با صدای زیبایی که داشت، شروع به قرائت قرآن کرد. ♨️صدای دلنشین و ملکوتی او به گونه ای بود که همه محو صوت او شدند. راننده هم چند دقیقه بعد نوار را خاموش کرد و مشغول شنیدن آیات الهی شد. 💠تمام مسافرین با نگاهشان از او تشکر کردند. موقع اذان مغرب هم از من خواست که اذان بگویم. هر چند صدای من با صوت دلنشین او قابل مقایسه نبود اما قبول کردم و از جا بلند شدم و اذان گفتم. 📚سلام بر ابراهیم 2 ( خاطرات شهید ابراهیم هادی) 🔰کانال مبلغ یار 🆔 @myar97
برای دسترسی سریع تر به مطالب کانال، هشتگ های زیر را جستجو کنید و با جهت بالا و پایین 🔻🔺 به راحتی به مطالب کانال دسترسی داشته باشین 1⃣ 2⃣ 3⃣ 4⃣ 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🔰کانال مبلغ یار 🆔 @myar97
✅ آزارش به مورچه هم نمی رسید 💠یک روز داشتیم با هم از منزل به سمت باشگاه می رفتیم. من کمی جلوتر رفتم. برگشتم و دیدم ابراهیم کمی عقب تر ایستاده‌. بعد نشست و به اطرافش نگاه کرد. دوباره بلند شد. 💢گفتم: چی شده داش ابرام؟!!! با تعجب برگشتم به سمتش. گفت: اینجا پر از مورچه بود. حواسم نبود و پام رو گذاشتم بین مورچه ها. برا همین نشستم ببینم کجا مورچه نیست که از اونجا حرکت کنم. ♨️ابراهیم پرید این طرف کوچه و راهش را ادامه داد. گفتم: عجب آدمی هستی؟! دیر شده! وایسادی به خاطر مورچه ها؟! گفت: این ها هم مخلوقات خدا هستند. من اگه وقت داشتم یه مشت گندم براشون می ریختم نه این که با پام اون ها رو له کنم. 📚سلام بر ابراهیم 2 (خاطرات شهید ابراهیم هادی) 🔰کانال مبلغ یار 🆔 @myar97
✅ گره گشایی ابراهیم هادی در ازدواج ♨️سن و سال من بالا رفته بود. شغل خوبی داشتم. بارها برای ازدواج به خواستگاری رفتم. هر بار به یک مشکل برمی خوردم و ازدواج من به عقب می افتاد. یک بار سر مساله حجاب به توافق نرسیدیم. یک بار مساله مهریه، بار دیگر تفاوت فرهنگی خانواده ها و ... 🌀 دیگر مادر و خواهرم خسته شدند. خودم بیش از بقیه اذیت شدم. دو سال گذشت تا این که دو سال قبل در اول اردیبهشت رفتم بهشت زهرا. با دوستانم سر مزار یادبود ابراهیم، برایش مراسم تولد برگزار کردیم. 💠افراد بسیاری آمدند و از خاطرات ابراهیم شنیدند. خوشحال بودم که توانستم قدم کوچکی در این راه بردارم. 💢وقتی همه رفتند، به تصویر ابراهیم خیره شدم و گفتم: شما تا زنده بودی تلاش می کردی تا گره از کار مردم باز کنی، حالا هم که شهید شدی و خدا شما را زنده معرفی می کند. بعد در دلم گفتم: "ابراهیم جان! همه برای تولد کادو می برند، من از تو کادو می خواهم. یک کاری کن دفعه بعد با همسرم به دیدنت بیایم." ♨️روز بعد یکی از دوستان تماس گرفت و خانواده ای را معرفی کرد. با این که در حوصله این کار را نداشتم، اما بار دیگر با مادر و خواهرم راهی شدیم. تمام مراحل کار خوب پیش می رفت. همانی بود که می خواستیم. هیچ مشکلی نبود. نه مهریه و نه برای موارد دیگر، هیچ اختلافی بین خانواده ها نبود. 🌀بعد از تمام صحبت ها به ما گفتند: برای صحبت های خصوصی به این اتاق بروید. به محض این که همراه دختر خانم وارد اتاق شدم، چشمم به تصویر بزرگ آقا ابراهیم بر روی دیوار افتاد. 💢وقتی نشستم، به عنوان اولین سوال پرسیدم: شما شهید ابراهیم هادی را می شناسید؟ ایشان هم با تعجب گفت: بله! شهید هادی همرزم پدرم بودند. آن ها در یک محل زندگی می کردند و بنده هم به این شهید والامقام بسیار اعتقاد دارم و ... 💠خلاصه هفته بعد بهشت زهرا رفتم. همراه با همسرم به کنار مزار یادبودش آمدیم و برای عرض تشکر ساعتی را در کنارش نشستیم. آخر همسرم هم مانند من از ابراهیم خواسته بود که یک همسر مناسب برایش انتخاب کند. 📚سلام بر ابراهیم 2 (خاطرات شهید ابراهیم هادی) 🔰کانال مبلغ یار 🆔 @myar97
⛔️شبهه و جواب✅ ⁉️ﭼﺮﺍ خدا ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺧﺎﻭﺭ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺩﺍﺭﺩ⁉️ ⁉️مگه مردم جاهای دیگه دنیا آدم نبودن⁉️ چینیا⁉️ ژآپنیا⁉️ آفریقاییها⁉️ آمریکاییها⁉️ استرالیاییها⁉️ ⁉️اگه پیامبران قراره مردم رو هدایت کنند، چرا با وجود این همه پیامبر، بیشترین آمار قتل و کشتار در خاورمیانه‌ است⁉️ 1⃣ خداوند در میان تمام امت ها پیامبری فرستاده است. شاهد این مطلب آیه قرآن است که می فرماید:"و ان من امه الا خلا فیها نذیر"، هیچ گروهی از مردم نبودند مگر آن که در میان آنها فرستاده ای از طرف خدا حضور داشته است. 2⃣جهل ما به واقعیت، نباید موجب شود که ادعا کنیم خداوند در میان آنها پیامبری نفرستاده است، زیرا خود خدا می فرماید:"و لقد ارسلنا من قبلک رسلا منهم من قصصنا علیک و منهم من لم نقصص علیک"، ای پیامبر! قبل از تو پیامبرانی بودند که جریان‌ برخی را برایت نقل کردیم و جریان برخی را برایت نقل نکردیم. پس بهتر است قبل از کسب آگاهی در مورد پیامبرانی که از آنها اطلاعی نداریم، به قضاوت ناصحیح در مورد آنها دامن نزنیم. 3⃣اگر در جایی خداوند پیامبری نفرستاد(و حال آن که در جواب اول آن را نقد کردیم)،بنا به فرموده قرآن، خداوند آن گروه را در قیامت عذاب نمی کند."و ما کان ربک لیهلک القری حتی یبعث فی امها رسولا یتلو علیهم آیاتنا" 4⃣کثرت حضور پیامبران بزرگ در منطقه خاورمیانه، به خاطر موقعیت بسیار ویژه این منطقه است.زیرا در محل ارتباط سه قاره آسیا، افریقا و اروپا است و همچنین مجاورت با اقیانوس های بزرگ دنیا اطلس و هند و دریاهای مختلف بر اهمیت این منطقه تمدن خیز افزوده است. 5⃣اگر شخصی سرما خورد و قرص سرما خوردگی نخورد، نباید بگوید این قرص اثر ندارد، زیرا منشا عدم تاثیر قرص، عدم استفاده شخص مریض است. همچنین اگر کسی سراغ پیامبری نرفت و از او استفاده نکرد، علت این نقص پیامبران نیستند، بلکه علت آن پیروی نکردن از تعلیمات آنهاست. در نتیجه کثرت قتل به خاطر دوری از تعلیمات انبیاست نه چیز دیگر 💠حق جو و حق پذیر باشیم💠 🔰کانال مبلغ یار 🆔 @myar97
✅ اثبات ولایت فقیه به سبک شاهرخ ضرغام 💢چند نفر از رفقای قبل از انقلاب را جذب کمیته کرده بود. آخر شب جلوی مسجد مشغول صحبت بودند. 💠یکی از آن ها پرسید: شاهرخ! این که میگن همه باید مطیع امام (ره) باشن یا همون ولایت فقیه، تو اینو قبول داری؟ آخه مگه میشه یه پیرمرد هشتاد ساله، کشور رو اداره کنه⁉️ 💢شاهرخ کمی فکر کرد و با همان زبان عامیانه خودش گفت: ببین! ما قبل از انقلاب هر جا می رفتیم و یا هر کاری می خواستیم بکنیم، چون من رو قبول داشتید، روی حرف من حرف نمی زدید، درسته؟ آن ها با تکان دادن سر تایید کردند. 💠بعد ادامه داد: هر جایی احتیاج داره یه نفر حرف آخر رو بزنه و کسی هم روی حرف اون حرفی نزنه. حالا این حرف آخر رو تو مملکت ما کسی می زنه که عالم دینه، بنده واقعی خداست، خدا هم پشت و پناه ایشونه. 💢بعد مکثی کرد و گفت: به نظر شما غیر از خدا کسی می تونست شاه رو از مملکت بیرون کنه؟ پس همین نشون میده که پشتیبان ولایت فقیه خداست. ما باید دنبال امام عزیزمون باشیم. در ثانی ولایت فقیه کار اجرایی نمی کنه، بلکه بیشتر نظارت می کنه. 💠این استدلال او هر چند ساده و با بیان خودش بود اما همه آن ها قبول کردند. 📚شاهرخ حر انقلاب اسلامی (خاطرات شهید شاهرخ ضرغام) 🔰کانال مبلغ یار 🆔 @myar97
✅آفرین به شاهرخ که دنبال گرفتن سهم از سفره انقلاب نبود ♨️خانه ای مصادره ای را برای سکونت در اختیار شاهرخ گذاشتند. بعد از مدتی گفتند: چون خانه ندارید، می توانید برای دریافت زمین مراجعه نمایید. 🌀یک قطعه زمین در شمال تهران پارس به شاهرخ تعلق گرفت. اما شاهرخ گفت: خیلی از مردم با داشتن چندین فرزند، هنوز زمین نگرفته اند. من راضی به گرفتن این زمین نیستم. 💠یک روز پیرمردی را دید که نتوانسته بور زمین دریافت کند. آمد خانه. سند زمین را برداشت و با خودش برد. سند را تحویل پیرمرد داد و گفت: "هدیه ای از طرف حضرت امام است" 💢مدتی بعد خانه مصادره ای را هم تحویل داد. گفته بودند برای یک مقر نظامی احتیاج داریم. دوباره برگشتیم به مستاجری. اما اصلا ناراحت نبود. ♨️گفتم: چرا قطعه زمین را تحویل دادی؟ گفت: 🌹"ما که برای خانه و زمین انقلاب نکردیم، هدف ما اسلام بود. خدا اگر بخواهد صاحب خانه هم می شویم."🌹 📚شاهرخ حر انقلاب اسلامی (خاطرات شهید شاهرخ ضرغام) 🔰کانال مبلغ یار 🆔 @myar97
✅ "اقتدار در برابر بنی صدر" ♨️یکی از دوستان ما می گفت: روزی سوار بر موتور، همراه شاهرخ به سمت آبادان می رفتیم. در نزدیکی روستای چوئبده متوجه حضور تعداد زیادی از نیروهای نظامی و انتظامی شدیم. 💢شاهرخ تعجبکرد و ایستاد. رفتیم جلو و گفتیم چه خبره؟ گفتند: هلی کوپتر حامل رییس جمهور بنی صدر تا لحظاتی دیگر به اینجا می آید. ♨️ما هم منتظر ماندیم. چند دقیقه بعد هلی کوپتر نشست و بنی صدر پیاده شد. اطرافیان هر یک چیزی می گفتند. شاهرخ با همان هیبت همیشگی، در مسیر عبور رییس جمهور قرار گرفت و با صدای رسای خودش گفت: " آقای بنی صدر چرا به ما سلاح و مهمات نمی رسونید؟ نیروهای دشمن دارند شهر رو می گیرند. شما فرمانده کل قوا هستی. 25 روزه این حرفا رو می زنی. پس این نیرو و تجهیزات کی می رسه؟ ما تانک احتیاج داریم تا شهر رو نگه داریم." 💢بنی صدر لحظه ای ایستاد و قد و بالای شاهرخ را برانداز کرد. بعد گفت شما؟! شاهرخ هم گفت: نیروهای مردمی آبادان هستیم. ♨️بنی صدر هم در حالی که به راه خودش ادامه می داد گفت: جنگ باید دست فرمانده ها باشه، جنگیدن که بچه بازی نیست. 💢شاهرخ هم در حالی که عصبانی شده بود بلافاصله با صدای بلند گفت: اگه جنگ بچه بازی نبود، که کار دست شما نمی افتاد. ♨️بعد مکثی کرد و به حالت تمسخرآمیزی گفت: نی خوای اگه مشکل داری یه کیسه دست بگیریم و برات پول جمع کنیم؟ 💢بنی صدر که خیلی عصبانی شده بود چیزی نگفت و با همراهانش از آنجا رفت. فردای آن روز دوباره به نیروهای ارتشی نامه نوشت که به نیروهای مردمی حتی یک فشنگ تحویل ندهید. 📚شاهرخ حر انقلاب اسلامی (خاطرات شهید شاهرخ ضرغام) 🔰کانال مبلغ یار 🆔 @myar97
⛔️شبهه و جواب✅ ⁉️ ﺁﯾﺎ ﺩﻗﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﺪ ﺍﮐﺜﺮ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺍﺳﻼﻡ ﻗﺎﺑﻞ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﻫﺴﺘﻨﺪ⁉️ 1⃣ ﯾﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﯿﺎﻭﺭ ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﺰﯾﻪ (ﻏﺮﺍﻣﺖ) ﺑﺪﻩ‼️ ✅ "جزیه" هزینه ای است که کفار (طبق پیمانی که با مسلمون ها امضاء میکنن،) میدن برای آن که جامعه اسلامی از اون ها محافظت کنه و امنیت اون ها رو تامین کنه و در برابر حملات دشمن اون ها را به سلامت نگه داره. "علت جزیه" اینه که اسلام نسبت به کفار وظیفه ای نداره ولی اونا میگن ما میخوایم در پناه قدرت اسلامی و در زیر چتر اسلام باشیم و خودمون رو حفظ کنیم. پس جزیه در برابر خدمتی است که اسلام به کفار می کند نه راه حلی برای خرید دین. 💠💠💠 2⃣ﯾﺎ ﻗﺼﺎﺹ ﺷﻮ ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﯾﻪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ کن ‼️ ✅ قصاص حقی است که اسلام برای بازماندگان مقتول گذاشته است و هدف از این حکم اینه که قاتل احساس امنیت نکنه و به قتل و کشتار بیشتر دست نزنه. اما اگه اون ها دلشون خواست از حقشون بگذرند، اسلام جلوگیری نمی کند و میگوید من حق تو رو بهت گفتم، اگه بهش عمل کردی، قتل از جامعه برداشته میشه و اگه عمل نکردی، توبیخت نمی کنم چون از حق خودت چشم پوشی کردی. پس دیه، دادن حق بازماندگان است نه خریدن حکم خدا. 💠💠💠 3⃣ ﯾﺎ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮ ، ﯾﺎ ﮐﻔﺎﺭﻩ ﺑﺪﻩ‼️ ✅ کی گفته میشه روزه نگیریم و کفاره بدیم؟!! هر کدوم از من و شما اگر چند برابر هم کفاره بدیم، باز هم روزه از گردن ما ساقط نمیشه کفاره جریمه گناه روزه نگرفتن عمدی هست. یعنی چی؟ یعنی 1 روز بدون دلیل روزه نگرفتی و حالا باید 60 روز جریمه بدی و قضای اون یه روزی که میخواستی ازش فرار کنی رو هم باید بگیری. اگه میشد روزه رو با پول خرید، دیگه نیازی به قضا نبود. حالا که اسلام میگه باید قضا کنی، معنیش اینه که با پول نمیشه روزه رو خرید. 💠💠💠 4⃣ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﻣُﺮﺩﯼ ، ﻭﺭﺛﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﭘﻮﻝ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﻗﻀﺎﯼ ﺁنرﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﺪ‼️ ✅ اگه میشد نماز و روزه رو خرید، پس چرا اون شخص باید قضا کنه؟!! وقتی می گویید پول می دهیم به شخصی که او نماز و روزه ها رو قضا کنه، یعنی پول کافی نیست و باید حتما خود عمل انجام بشه. 💠💠💠 5⃣ﺍﮔﺮ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﺗﻮﻧﺴﺘﯽ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺯﻥ ﺭﻭ ﺑﺪﯼ، ﺗﺎ ۴ ﺯﻥ ﺩﺍﺋﻢ ﻭ ۴۰ ﺻﯿﻐﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺑﮕﯿﺮی‼️ ✅ مگه چند همسری ممنوع بوده که پولدارها بتونن با پول مجوز اون رو بگیرن؟!! داشتن چند زن از نگاه قرآن ممنوعیتی نداره که ما بخوایم با پول اون رو بخریم. قرآن می فرماید: اگه می تونید عدالت رو بین همسرانتون رعایت کنید، می تونید چند تا زن بگیرین. پس کلید چند همسری عدالت ورزی است نه ثروت اندوزی. 💠💠💠 6⃣ﺍﮔﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﺮﻓﺘﯽ ﺣﺞ، ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﭘﻮﻝ ﺑﺪﯼ ﻧﺎﺋﺐ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﺠﺎﯼ ﺗﻮ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺣﺞ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺑﯿﺎﺭﻩ‼️ ✅ اگه حج خریدنی بود، چه نیازی بود دیگری به جای تو انجام بدهد؟!! همین که میگی یه نفر باید انجام بدهد یعنی این که خریدنی نیست و عمل کردنیه. 💠💠💠 7⃣ﺍﮔﻪ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺳﺮﺑﺎزیت رو ﺑﺨﺮﯼ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺣﺒﺲ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺟﺮﺍﺋﻢ، ﻗﺎﺑﻞ ﺧﺮﯾﺪﻥ اﺴﺖ‼️ ✅ سربازی حکم خدا نیست، و جزء قوانین کشوره. حبس و زندانی هم قابل خریدن نیست. نه تنها این دو مورد بلکه جرائم دیگه هم قابل خرید و فروش نیست. فقط در بعضی موارد مجازات فرد مجرم قابل تبدیله، یعنی می تونه حبس بکشه یا جریمه نقدی بشه. مواردش هم توی قانون مشخص شده. 💠💠💠 8⃣ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﺨواﯼ بکنی بکن، ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ، ﻭﻟﯽ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮﯼ ﯾﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺴﺎﺯ، ﺗﻤﺎﻡ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺖ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﻪ‼️ ✅ توبه کسی پذیرفته می شود که ناخواسته مرتکب گناهی شده باشد نه عامدانه. حتی تو قرآن داریم «و لیست التوبه للذین یعملون السیئات ... قال انی تبت الآن» که توبه کسانی که اهل معصیت هستن در موقع مرگ پذیرفته نمیشه. پس همچین شخصی اگه پول بده و 10 تا مسجد هم بسازه، بازم توبه اش قبول نیست. 💠💠💠 9⃣ اگر حق الناس گردنت بود، میری پیش مرجع تقلید رد مظالم میدی خیالت راحت‼️ ✅ حق الناس یعنی به مردم بدهکاری، خب خیلی روشنه که هر بدهکاری باید بدهی اش رو بپردازه.اگه طلبکار معلوم بود که اصلا جای رد مظالم نیست، باید بری با خودش تسویه حساب کنی. رد مظالم مال وقتیه که طلبکارت رو نمی شناسی، برای همین با اجازه مرجع مبلغی که بدهکاری رو به فقرا انفاق می کنی. پس پرداخت بدهی خرید حکم نیست دادن حق مردمه. پرداخت بدهی یعنی اهمیت به حق دیگران، نه خرید حکم خدا. 💠💠💠 انسان با عملش میره بهشت ،نه با پولش. ❇️ حق جو و حق پذیر باشیم 🔰کانال مبلغ یار 👉 myar97
✅ "اقتدار در برابر بنی صدر" ♨️یکی از دوستان ما می گفت: روزی سوار بر موتور، همراه شاهرخ به سمت آبادان می رفتیم. در نزدیکی روستای چوئبده متوجه حضور تعداد زیادی از نیروهای نظامی و انتظامی شدیم. 💢شاهرخ تعجبکرد و ایستاد. رفتیم جلو و گفتیم چه خبره؟ گفتند: هلی کوپتر حامل رییس جمهور بنی صدر تا لحظاتی دیگر به اینجا می آید. ♨️ما هم منتظر ماندیم. چند دقیقه بعد هلی کوپتر نشست و بنی صدر پیاده شد. اطرافیان هر یک چیزی می گفتند. شاهرخ با همان هیبت همیشگی، در مسیر عبور رییس جمهور قرار گرفت و با صدای رسای خودش گفت: " آقای بنی صدر چرا به ما سلاح و مهمات نمی رسونید؟ نیروهای دشمن دارند شهر رو می گیرند. شما فرمانده کل قوا هستی. 25 روزه این حرفا رو می زنی. پس این نیرو و تجهیزات کی می رسه؟ ما تانک احتیاج داریم تا شهر رو نگه داریم." 💢بنی صدر لحظه ای ایستاد و قد و بالای شاهرخ را برانداز کرد. بعد گفت شما؟! شاهرخ هم گفت: نیروهای مردمی آبادان هستیم. ♨️بنی صدر هم در حالی که به راه خودش ادامه می داد گفت: جنگ باید دست فرمانده ها باشه، جنگیدن که بچه بازی نیست. 💢شاهرخ هم در حالی که عصبانی شده بود بلافاصله با صدای بلند گفت: اگه جنگ بچه بازی نبود، که کار دست شما نمی افتاد. ♨️بعد مکثی کرد و به حالت تمسخرآمیزی گفت: نی خوای اگه مشکل داری یه کیسه دست بگیریم و برات پول جمع کنیم؟ 💢بنی صدر که خیلی عصبانی شده بود چیزی نگفت و با همراهانش از آنجا رفت. فردای آن روز دوباره به نیروهای ارتشی نامه نوشت که به نیروهای مردمی حتی یک فشنگ تحویل ندهید. 📚شاهرخ حر انقلاب اسلامی (خاطرات شهید شاهرخ ضرغام) 🔰کانال مبلغ یار 🆔 @myar97
✅توجه فوق‌العاده به پرداخت حق مردم 💠زود آماده شد و راه افتادیم. سر خیابان که رسیدیم با دست یک مغازه پنچری را نشانم داد و گفت: "عزیزم! به این مغازه بابت تنظیم باد لاستیک موتور بدهکاریم. دیروز که اومدم اینجا پول خرد نداشتم که حساب کنم. الآن هم که بسته است. حتما یادت باشه سری بعد رد شدیم پولش رو بدیم. 💢گفتم: چشم، می نویسم توی برگه، می ذارم کنار اون چند تایی که خودت نوشتی که همه رو با هم بدیم. 🌀همیشه روی بدهی های خردی که به کاسب ها داشت، حساس بود. روزهایی که من نبودم روی برگه های کوچک، بدهی هایش را می نوشتو کنار مانیتور می چسباند که اگر عمرش به دنیا بود، من باخبر باشم و بدهی های جزئی را پرداخت کنم. 📚یادت باشد (خاطرات شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی) 🔰کانال مبلغ یار 🆔 @myar97