📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_صد_وپنجاه_وچهارم
🔻 #نبرد_طالوت_با_جالوت
🔸هنگامی که سپاهیان👥👥 طالوت در آن گرمای سوزان بیابان🏜️ به آن رودخانه رسیدند، همگی به جز تعداد اندکی، از آن آب نوشیدند.🤤
👥کسانی که از آب نوشیدند گویند شصت هزار نفر بودهاند و عدهای که از آن نخوردند، #سیصد_و_سیزده_نفر بودند.
🔹«و هنگامی که طالوت با #کسانیکه همراه وی ایمان آورده بودند آن عده که از #آب_خوردند از آن نهر گذشتند #گفتند؛
👥 : امروز ما را یاری مقابله با جالوت و سپاهیانش نیست😑.
🔸 #کسانیکه به دیدار خداوند #یقین_داشتند، #گفتند؛
👥: بسا گروهی اندک که بر گروهی بسیار، به اذنخداوند پیروز شدند و خداوند با شکیبایان است.»
🔹آنها با #عده_کم به راه خود ادامه دادند و خلاصه به #سپاه_عظیمی رسیدند که از دیدن آن، ترس وجود همه را فرا گرفت😰
☝🏻 ولی چون #وعده_نصرت و پیروزی را از طالوت شنیده بودند، در دل امیدوار گشتند.😌
🔸«و هنگامی که با جالوت و سپاهیانش روبرو شدند، #گفتند؛
👥🤲🏻پروردگارا بر دلهای ما شکیبایی فرو ریز و گام های ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز فرمای». 🤲🏻
💢ناگهان از لشکر مقابل صدایی شنیده شد که می گفت؛
👤«آیا کسی هست با من بجنگد؟⁉️
#من_جالوت_هستم و کسی را یاری مبارزه با من نیست.»
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #داوود_به_جنگ_جالوت_میرود
🔹بین سپاه طالوت وِلوِله😰😩 افتاد.
لرزه بر اندام همگی افتاده بود، ولی طالوت #پاداش_قاتل_جالوت را، افتخار
⏪ #دامادی و #سلطنت بعد از خود قرار داده بود.🤩✅
✴️ ناگهان #داوود از میان برخاست و آتش #غیرت و #مردانگی در دل او شعلهور🔥 شد و بر او گران بود که ظالمی ستمگر در مقابل قوم برگزیده خدا، مبارز بطلبد و فریاد بکشد🤨. اما هیچکس جرأت مبارزه با او را نداشته باشد.
☝🏻لذا #از_طالوت_اجازه_نبرد_گرفت، طالوت نیز به او اجازه داد.✔️
👥برادران او با نگرانی😥 به او نگاه میکردند.
👤 #داوود به سوی #جالوت رفت.
چون نگاه👀 جالوت به او افتاد با خنده ای تمسخرآمیز گفت؛
😏«بچه جان برو، برو تا شخصی که هم قدرت من است، به میدان بیاید.»😆
🤨اما #داوود با قدم های محکم و در حالی که فلاخن (سنگ انداز) خود را آماده میکرد بطرف او رفت.
↩️ هنگامی که جالوت سوار بر فیلی🐘 بسوی او میآمد، #داوود_سنگی_بطرف_او_پرتاپکرد و
⬅️ #پیشانی_او_را_شکست. 😍✌🏻
🔸 #جالوت تا خواست به خود بیاید ناگهان سنگهای بعدی بسوی او پرتاپ شد و بالاخره بر زمین افتاد و #به_هلاکت_رسید و پرچم پیروزی✌🏻 و نصرت بنی اسرائیل بالا رفت✅،
⬅️شوکت دشمن شکسته شد و #لشکر_جالوت_پابهفرار_گذاشتند.😃
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
https://eitaa.com/joinchat/1782382904C4d9cd94bb9
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وپنجاه_وهشتم
🔻 #تصمیم_بر_قتل_داوود
🔹روزی طالوت، #داوود_را از خواب😴 #بیدار_کرد و او را نزد خود فراخواند و به او گفت؛
🤴🏻 ای داوود، من امروز در #اندوه_شدیدی😔 به سر میبرم و دردی جانکاه مرا عذاب میدهد
↩️امروز خبری درباره، #مردم_کنعان شنیدم که بار دیگر به #تجمع_افراد و #همبستگی_احزاب خود پرداخته و لشکری 👥👥انبوه به خیال حمله⚔ به سرزمین ما فراهم کردهاند✔️
☝️🏻و من فقط به تو اعتماد دارم و تنها تو هستی که شایسته این کار میباشی✅
🗡سلاحت را بردار و هر کدام از سربازانت را میخواهی انتخاب کنم✔️
و بدان و آگاه باش☝️🏻 که یا با #پیروزی باز میگردی و خون دشمنان از شمشیرت میچکد✔️
👈🏻و یا اینکه #کشته میشوی و بر دوش مردان خود باز میگردی.✔️
🤴🏻طالوت پنداشت که کار داوود ساخته شده است، 😏
☝️🏻ولی داوود با آنکه از سوءنیت طالوت آگاه بود☑️
📜 فرمان او را پذیرفت و برای مقابله🛡 با کنعانیان جان برکف حرکت کرد و ترس نداشت❌ که بر مرگ پیروز گردد و یا مرگ او را برباید.
🔸داوود با #اراده_محکم 💪🏻حرکت کرد و خدا #پیروزی را نصیب او ساخت✌🏻 و فاتح و پیروز نزد طالوت بازگشت.😃
🔹این پیروزی داوود بر کینه😒 طالوت افزود و چیزی جز غم و اندوه نصیب او نشد،❌
☝️🏻به همین خاطر بود که طالوت #بهفکر_قتل_داوود 🗡افتاد و نقشه خطرناکی برای او طرح کرد،
🔸ولی #همسر_داوود 🧕🏻از فکر پدر خویش آگاه گشت و فهمید که پدرش چه نقشهای درباره شوهرش در سر دارد،😰
لذا با #قلبی_اندوهگین 💔به پیش داوود شتافت و مضطرب و آهسته، زیر گوش داوود گفت؛
🧕🏻:خود را نجات بده! از این سرزمین #فرار_کن!
☝️🏻اگر فرار نکنی جز حسرت چیزی بدست نمی آوری و با مرگ خویش #غم و #اندوه من را دو چندان میسازی!😔
🍃داوود، راهی غیر از #فرار نداشت❌ و با توکل 🤲🏻به یاری خداوند از تاریکی شب استفاده کرد و از شر حسد و کینه طالوت گریخت
و در🏜 بیابانی سکونت یافت و با غمهای خود دست به گریبان شد.
👥 #هواداران و #علاقمندان وی که در بین بنیاسرائیل بودند محل وی را یافتند و دسته دسته #طالوت_را_رها_کرده و مخفیانه در گروههای ده و بیست نفری برای #دیدار_داوود نزد او شتافتند.✅
ادامه دارد......
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••🆔
https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وپنجاه_ونهم
🔻 #داوود_به_حکومت_رسید
🔹در پی فرار داوود #نفوذ_طالوت در بین مردم #کم_شد📈
⏪و جمعیت انبوهی👥👥 علیه وی #قیام_کردند،
⏪و تعداد فراوانی از سربازانش #متواری_شدند.
🤴🏻طالوت نیز از ترس و وحشت😰 #خون_مردم_بیگناه را ریخت و آنها را شکنجه⛓ میکرد.
☝️🏻سپس به #کشتار_روحانیون_بنی_اسرائیل پرداخت و برای حفظ سلطنت خود لشکری نیرومند💪🏻 مهیا ساخت و با #غضب و #ستم بر آنها حکومت نمود.
🔹 #داوود نیز در این میان لشکری👥👥 عظیم مهیا ساخت✔️
☝🏻تا در صورت نیاز بتواند پاسخ مکر و نیرنگ و ظلم و ستم طالوت را بدهد.✔️
🔸داوود با سپاهش به سوی طالوت حرکت کرد و☝️🏻 آنها را در دره ای که از فرط خستگی به #خواب😴 رفته بودند یافت.✅
🔹داوود به آرامی به سمت طالوت رفت و #نیزه او را که در پهلوی خویش داشت برداشت.✔️
🤴🏻 #طالوت از خواب بلند شد و به دنبال #نیزه خود پرداخت و چون آن را نیافت به جستجوی کسی👤 که آن را برداشته بود پرداخت.
↩️ در این میان #فرستاده_داوود نزد او آمد و گفت؛
👤: این نیزه تو است،
خدا به داوود قدرت💪🏻 داد که سرت را از بدنت جدا کند ولی داوود با #قلب_رئوف♥️ خود چنین نکرد.❌
🗣️گفتار نماینده داوود در دل طالوت اثر کرد و آتش🔥 #حسرت و #پشیمانی😪 در او زبانه کشید.
🤴🏻طالوت #پشیمان_بود😔 که چرا به داوود خیانت کرد،
☝️🏻درحالیکه او #اهل_خیانت_نبود❌
🔹 پشیمان بود😔 که چرا مردم بی گناه را کشته و اکنون باید در پیشگاه عدلالهی چه کند و چه عذری آورد؟🤦🏻♂️
🤴🏻طالوت از همان راهی که رفته بود، #حیران و #سرگردان😣 بازگشت.
🏜️در بیابانها پیوسته #اشک_ندامت😢 میریخت و از خدا #طلب_استغفار و #توبه 🤲🏻مینمود تا اینکه در همان حال جان سپرد. ⚰️
🔹 #پس_از_مرگ_طالوت، بنی اسرائیل همگی به سوی داوود شتافتند و با او #بیعت 🤝کردند.
🌸خدا نیز سلطنت او را مستحکم💪🏻 کرد و به او ↘️
🔻 #حکومت و
🔻 #تدبیر_حکومت و
🔻 #قضاوت عطا کرد.✅
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ https://eitaa.com/joinchat/1782382904C4d9cd94bb9
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وشصت_ویکم
🔻 #امتحان_کردن_داوود_علیهالسلام
🔸 #یکی_از_وزیران_داوود، هنگامی که از نمازش فارغ گشت تمام انبیاء را مدح و ثنا میگفت.
☝️🏻اما هنگامی که به داوود میرسید، #بیتفاوت از کنار آن میگذشت.😑
🔹داوود از این وضع به خداوند #شکوه کرد.☹️
🌸 #خداوند_فرمود؛
✨آنها پیامبرانی هستند که مورد #امتحان_الهی و #بلا واقع شدند✔️
⬅️ و بر اثر #صبر و #استقامت💪🏻 به چنین درجهای رسیدند،
☝️🏻اما در مورد تو بلا و گرفتاری پیش نیامد❌ و تو مورد #عافیت واقع گشتی، ✔️
🍃داوود از خداوند #خواست🤲🏻 تا #مورد_امتحان واقع شود تا به درجه صابرین برسد و ثنایش گفته شود.✅
🌸خداوند به او وعده داد که #به_زودی مورد آزمایش قرار خواهد گرفت در روزی معین☑️
☝️🏻تا اینکه روزی داوود #در_محراب خود نشسته بود، متوجه👀 #پرندهای_زیبا🕊 با بالهایی به رنگ سبز و پاهایی از یاقوت سرخ شد، پرنده در کنار داوود روی زمین نشست.
🔹چون داوود به سوی پرنده دست دراز کرد تا پرنده را بگیرد، پرنده پر کشید و به طرف خانه🏠 #اوریا حرکت کرد.
🔸داوود که به دنبال پرنده حرکت کرد. ناگهان چشمش به #همسر_اوریا 🧕🏻افتاد که در حیاط خانهاش مشغول شست و شوی خویش بود، داوود با دیدن این صحنه #شیفته_آن_زن_شد و حالت عبادت 🤲🏻خویش را از دست داد.🤦🏻♂️
☝️🏻در آن زمان #اوریا به دستور داوود در جبهه های جنگ ⚔به سر میبرد.
👤 #اوریا در جبهه جنگ در همان زمان #کشته_شد.
🍃داوود در کشته شدن اوریا به مانند سایر فرماندهان لشکرش #اندوهگین😔 #نگشت.❌
↩️بعد از مرگ او #دو_فرشته از محراب مسجد داوود پائین آمدند و خطاب به داوود گفتند.
✨ #میان_ما_داوری_کن،
👈🏻 یکی از ما بر دیگری #ستم روا داشته.
🔹یکی از آن دو فرشته گفت؛
💫برادر من #نود_و_نه_میش دارد و من تنها #یک_میش.
🔻داوود در آن زمان #نود_و_نه_زن و #کنیز در نکاح خویش داشت.
☝️🏻با این حال او به من میگوید که آن #یک_میش را نیز به او ببخشم.😒
🌿 #داوود_گفت؛
قطعا او در مطالبه میش تو اضافه بر میشهای خویش بر تو #ستم_کرده و در حقیقت بسیاری از شریکان به همدیگر ستم میکنند.
☝🏻به جز کسانی👥 که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند و اینها بسیار اندک میباشند
💢و #داوود_دانست_که ما او را مورد آزمایش قرار دادهایم.✅
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّج
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وشصت_ودوم
🔻 #داوود_و_حزقیل_نبی_علیهالسلام
🔹داوود با دیدن👀 این منظره #توبه_کرد😩🤲🏻
و مدت #چهل_شبانه_روز به عبادت📿 پروردگار پرداخت ✔️
↩️و آنقدر گریست 😭 که چیزی نماند که #کشتزارهای_سرسبز🌳 از اشکهای او تبدیل به زمینهای سوخته 🔥شود
⬅️ و #در_پایان_چهل_روز بر او #وحی_نازل_شد که
💫 ای داوود ما تو را #بخشیدیم.✅
🔸پس خداوند وحی فرستاد
✨تا بر #آرامگاه_اوریا حاضر شود و از او #طلب_آمرزش و #مغفرت کند.
🔹هنگامی که داوود به آرامگاه اوریا میرفت در راه #حزقیل_نبی را دید، اما او حاضر نشد ❌داوود را بخاطر #گناهش نزد خود بپذیرد،
🌸خداوند نیز بر حزقیل #وحی فرستاد که از سرزنش داوود دست بردارد که او در جستجوی #توبه و #عافیت است.✅
🔹پس #داوود_از_حزقیل_پرسید؛
🍃 آیا تا به حال قصد گناه کردهای؟⁉️ 🤔
یا از زیادی و کثرتعبادتت مغرور😏 گشتهای؟⁉️
🌿 #حزقیل_در_پاسخ_گفت؛
بله، اما سریع خود را به شکاف این #کوه 🏔(غار) رساندهام، و نگاهم را به این نوشته انداختم که بالای سر این جمجمه قرار دارد، نگاه کن👀
و داوود نگاه کرد.
روی #دیوار_کوه (غار) نوشته✍🏻 شده بود؛
🌱«من #اروی_بن_سلم هستم.
▪️ #هزار_سال حکمفرمایی کردم
▪️ #هزار_شهر را آباد ساختم
▪️ #هزار_کنیز داشتم
☝️🏻اما در نهایت این شد که در این #بستر_خاکی بخوابم، سنگهایی که تختم شدند و کرم 🐛و مارهایی 🐍که همنشین من گشتند پس هرکس این نوشته را می بیند، #غرور_دنیا را فراموش کرده و #گول_دنیا را نمی خورد.»😊
🔸داوود نیز نزد #آرامگاه_اوریا آمد، هربار که میآمد و او را صدا🗣 میزد، #جوابی_نمیشنید.❌
☝️🏻تا آنکه بعد از مدتها نوایی به گوشش رسید، داوود اشتباهات خود را اقرار کرد😔 و از او #طلب_بخشش_کرد.
✨اوریا در صورتی حاضر شد او را ببخشد که خداوند #جایگاهی_بهشتی نصیبش کند.✅
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وشصت_وششم
🔻 #عمر_داوود_علیهالسلام
🔹داوود هر شب🌌 کنیزی را #مأمور میکرد تا درب خانهاش🏠 را #قفل🗝 کند و بعد از آن داوود مشغول #عبادت_خدا🤲🏻 میشد.
🌌 شبی آن کنیز #مردی_غریبه 🧔🏻را دید که داخل خانه اربابش شده است،
🧕🏻 کنیز از او پرسید؛ که هستی؟🤨
👤گفت؛ ✋🏻من کسی هستم که #بیاجازه وارد هر منزلی میشوم✔️.
🔸داوود از شنیدن صدای آن شخص، دانست که #ملک_الموت به سراغش آمده است.
♦️ #شنبه آن شبی بود که داوود #قبض_روح شد.
👤صدوق قدس سره در کتاب اکمالالدین📙 از امام صادق علیهالسلام و او از پدرانش، از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که #فرمود؛
🌷✨داوود #صد_سال تمام عمر کرد که #چهل_سال آن، دوران #سلطنت و #پادشاهی👑 او بود.✅
👈🏻 البته عمر داوود چهل سال بود که #شصت_سال از عمرش را از #عمر_آدم گرفت.
🔹هنگامی که آدم از عمر کوتاه داوود باخبر شد، #شصت_سال از عمرش را به او بخشید.😊
↩️و چون مرگ حضرت فرا رسید، فرزندش #سلیمان را به جانشینی خویش منصوب کرد✔️
و وصیتهای📜 خود را به وی نمود و از دنیا رفت. ⚰️
🔸 #بعد_از_مرگداوود پرندگان🕊 بسیاری با بالهای خود، بالای سر جنازهاش #سایه افکندند.
👥بنی اسرائیل جنازه آن حضرت را در #بیت_المقدس در قریه داوود به خاک سپردند.
☝️🏻 از داوود #هجده_فرزند باقی ماند
و یک پسر از همسر اوریا که همان سلیماننبی بود.✅
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••🆔
https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وشصت_وهفتم
🔻 #حکایت_شیرین_زن_نیکوکار
🔹 #عصر_نبوّت_حضرت_داوود بود، یکی از بانوان نیکوکار🧕🏻 از خانه خود بیرون آمد در حالی که سه گرده نان🍞 و سه کیلو جو با خود داشت، به #فقیری رسید، فقیر از او تقاضای کمک 🙏🏻کرد
🔸 آن بانوی نیکوکار، آن سه نان را به فقیر داد و با خود گفت
✨« جو را آرد کرده و #باز از آن برای خود #نان_تهیه_میکنم».
🔹آن بانو🧕🏻 جو را که در ظرفی بود بر سر گرفت و حرکت کرد، ناگهان #باد_سختی🌪 وزید و تمام جو به زمین ریخت و باد آن را برد.😧
🔸این بانو که در انتظار این بود تا خداوند #پاداش_صدقهاش (پاداش همان نان) را به او بدهد،✔️
☝️🏻برعکس جو او نیز از بین رفت، #ناراحت 😔شد و به عنوان شکایت، خدمت داوود آمد و جریان را بازگو کرد.
🌿 #حضرت_فرمود
نزد فرزندم « #سلیمان» برو تا در این باره قضاوت کند☑️
🔸 او به حضور #حضرت_سلیمان رفت و جریان را گفت.
✨حضرت #هزار_درهم به آن زن داد.
🔹آن زن نزد حضرت داوود بازگشت و #عطای_فرزندش سلیمان را به او عرض کرد،
🍃 #داوود_به_او_فرمود؛
نزد سلیمان برو و پولش💰 را به او برگردان و بگو
میخواهم بدانم که #چرا باد، جو مرا بُرد؟!❗️
🧕🏻زن نزد سلیمان بازگشت، و همان سؤال را از او کرد، حضرت #هزار_درهم دیگر به او داد.😳
☝️🏻او به حضور داوود آمد و #جریان_را_عرض_کرد
🍃 #باز_فرمود؛ برو نزد سلیمان، پولش را به او پس بده و بگو #فرشته_موکل_باد🌪 را بطلبد و از او بپرسد #علّت_چیست که باد جو مرا برده است.🤔
🧕🏻زن رفت و همان #سؤال را کرد.
✨حضرت سلیمان ناگزیر #فرشته_موکل_باد را به حضور طلبید و جریان را از او پرسید.⁉️
💫 #فرشته_گفت؛
✨تاجری ثروتمند در بیابان 🏜مانده و خوراکش تمام شده بود
☝️🏻 با خدا نذر کرد که اگر غذایی از کسی به او برسد، #یک_سوم_ثروت💰خود را به او بدهد.✅
✨ما جو این زن را به او رساندیم، او از آن نان 🍞درست کرد و خورد و بر او واجب شد که پس از بازگشت به وطن خود، #نذر خود را #ادا_کند☑️
🌱 #حضرت_سلیمان، آن #تاجر را احضار کرد و جریان را به او گفت
👤 تاجر قرار به موضوع نمود و از حضرت خواست🙏🏻 که #صاحب_جو را احضار کند.
🔸 با پیام حضرت، زن حاضر شد، تاجر به او گفت؛ #ثلث_ثروتم که معادل #سه_هزار_و_شصت_دینار می باشد مال تو است.😊
این ثروت را بردار و با خود ببر✅
☝️🏻آنگاه داوود به حضرت سلیمان گفت؛
✨«ای فرزندم! کسی که #تجارت_پرسود، می خواهد، با خدای کریم #معامله_کند.»✨
ادامه دارد...
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••🆔
https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وشصت_وهشتم
🔻 #نکاتیچند_در_مورد_حضرتداوودعلیهالسلام
1⃣گویند؛ داوود در هفته، #سیصد_و_شصت_زره میساخت و هر کدام را به هزار درهم 💰میفروخت
☝️🏻و این کار و #شغل_این_پیامبر والا مقام بود که #اضافهی_این_درآمد 💵را صرف
⏪ مردم بیبضاعت و
⏪ اجرای احکام و حدود الهی مینمود.✔️
🔹و همچنین گویند که 🕌 #مسجدالاقصی_را_داوود_طراحیکرده و به سلیمان داد تا آن را بنا کند.
2⃣🌸 امام صادق فرمودند؛
🔸روزی خداوند به حضرت داوود وحی کرد که به « #خلاده» دختر🧕🏻 « اوس» مژده بهشت🏞 بده و او را آگاه کن که #همنشین_تو_در_بهشت است.✔️
✨حضرت به خانه 🏠او رفت و در زد، #خلاده در را باز کرد تا چشمش👀 به آن حضرت افتاد، شناخت و گفت؛
🧕🏻:آیا درباره من چیزی #نازل شده که به اینجا آمده ای؟⁉️
🍃✨ #حضرت_فرمود؛ آری.✅
🧕🏻:آن چیست؟⁉️
🍃✨آن #وحی_الهی است.😊
🧕🏻:آن زن #من_نیستم❌
☝️🏻شاید زنی🧕🏻 #همنام_من است،
✋🏻من #در_خود_چیزی_نمیبینم که دربارهام وحی شود😔
ممکن است #اشتباهی شده باشد.
🍃✨کمی از #زندگی و #خاطرات 📒خود را برایم بگو
(شاید معمّا حل شود)
🧕🏻: هر درد و زیانی به من رسید
😌 #صبر_و_تحمّل_کردم،
👈🏻 و چنان #تسلیم_رضای_خدا_بودم که از او نخواستم آن را برگرداند
☝️🏻 تا خودش به #رضای_خود برگرداند و به جای آن عوض نخواستم و #شکر_کردم🤲🏻.
🍃✨ به همین جهت به این مقام رسیده ای.😊
🌺امام صادق علیه السلام پس از ذکر این ماجرا فرمود؛
✨«این است دینی که خداوند آن را برای بندگان صالحش پسندیده است.»✨
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••🆔
https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وشصت_وهفتم
🔻 #حکایت_شیرین_زن_نیکوکار
🔹 #عصر_نبوّت_حضرت_داوود بود، یکی از بانوان نیکوکار🧕🏻 از خانه خود بیرون آمد در حالی که سه گرده نان🍞 و سه کیلو جو با خود داشت، به #فقیری رسید، فقیر از او تقاضای کمک 🙏🏻کرد
🔸 آن بانوی نیکوکار، آن سه نان را به فقیر داد و با خود گفت
✨« جو را آرد کرده و #باز از آن برای خود #نان_تهیه_میکنم».
🔹آن بانو🧕🏻 جو را که در ظرفی بود بر سر گرفت و حرکت کرد، ناگهان #باد_سختی🌪 وزید و تمام جو به زمین ریخت و باد آن را برد.😧
🔸این بانو که در انتظار این بود تا خداوند #پاداش_صدقهاش (پاداش همان نان) را به او بدهد،✔️
☝️🏻برعکس جو او نیز از بین رفت، #ناراحت 😔شد و به عنوان شکایت، خدمت داوود آمد و جریان را بازگو کرد.
🌿 #حضرت_فرمود
نزد فرزندم « #سلیمان» برو تا در این باره قضاوت کند☑️
🔸 او به حضور #حضرت_سلیمان رفت و جریان را گفت.
✨حضرت #هزار_درهم به آن زن داد.
🔹آن زن نزد حضرت داوود بازگشت و #عطای_فرزندش سلیمان را به او عرض کرد،
🍃 #داوود_به_او_فرمود؛
نزد سلیمان برو و پولش💰 را به او برگردان و بگو
میخواهم بدانم که #چرا باد، جو مرا بُرد؟!❗️
🧕🏻زن نزد سلیمان بازگشت، و همان سؤال را از او کرد، حضرت #هزار_درهم دیگر به او داد.😳
☝️🏻او به حضور داوود آمد و #جریان_را_عرض_کرد
🍃 #باز_فرمود؛ برو نزد سلیمان، پولش را به او پس بده و بگو #فرشته_موکل_باد🌪 را بطلبد و از او بپرسد #علّت_چیست که باد جو مرا برده است.🤔
🧕🏻زن رفت و همان #سؤال را کرد.
✨حضرت سلیمان ناگزیر #فرشته_موکل_باد را به حضور طلبید و جریان را از او پرسید.⁉️
💫 #فرشته_گفت؛
✨تاجری ثروتمند در بیابان 🏜مانده و خوراکش تمام شده بود
☝️🏻 با خدا نذر کرد که اگر غذایی از کسی به او برسد، #یک_سوم_ثروت💰خود را به او بدهد.✅
✨ما جو این زن را به او رساندیم، او از آن نان 🍞درست کرد و خورد و بر او واجب شد که پس از بازگشت به وطن خود، #نذر خود را #ادا_کند☑️
🌱 #حضرت_سلیمان، آن #تاجر را احضار کرد و جریان را به او گفت
👤 تاجر قرار به موضوع نمود و از حضرت خواست🙏🏻 که #صاحب_جو را احضار کند.
🔸 با پیام حضرت، زن حاضر شد، تاجر به او گفت؛ #ثلث_ثروتم که معادل #سه_هزار_و_شصت_دینار می باشد مال تو است.😊
این ثروت را بردار و با خود ببر✅
☝️🏻آنگاه داوود به حضرت سلیمان گفت؛
✨«ای فرزندم! کسی که #تجارت_پرسود، می خواهد، با خدای کریم #معامله_کند.»✨
ادامه دارد...
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وشصت_ونهم
🔻 #پایان_عمر_داوود (علیه السلام)
🔹حضرت داوود ـ علیه السلام ـ #صدسال_عمر_کرد، که
👈🏻 #چهل_سال آن را بر مردم👥 #حکومت و #رهبری نمود.✔️
🔸 او #کنیزی داشت که وقتی شب فرا میرسید همه درها را #قفل میکرد، و کلیدهای 🔑آنها را نزد داوود ـ علیه السلام ـ میآورد.✅
🌌شبی مردی 👤را در خانه دید، پرسید: #چه_کسی تو را وارد خانه کرد؟🤨
👤او گفت: «من کسی هستم که #بدون_اجازه شاهان بر آنها وارد میگردم.»
🍃 داوود ـ علیه السلام ـ این سخن را شنید و گفت: آیا تو #عزرائیل هستی؟ چرا قبلاً پیام نفرستادی تا من برای مرگ آماده گردم؟⁉️
💫 #عزرائیل_گفت: من قبلاً پیامهای بسیار ✉️برای تو فرستادم.
🍃 #داوود_علیهالسلام_گفت: آن پیامها را چه کسی برای من آورد؟
💫 #عزرائیل_گفت: «پدرت، برادرت، همسایهات و آشنایانت کجا رفتند؟»
🍃 #داوود_علیهالسلام_گفت: همه مردند😔
💫 #عزرائیل_گفت: «آنها پیام رسانهای من به سوی تو بودند که #تو_نیز_میمیری✔️
☝🏻 همان گونه که آنها مردند.»
🔹سپس عزرائیل جان داوود ـ علیه السلام ـ را قبض کرد. ⚰️
🔸او #نوزده_پسر داشت. در میان آنها، یکی از پسرانش، #حضرت_سلیمان ـ علیه السلام ـ حکومت و مقام #علم و #نبوّت داوود ـ علیه السلام ـ را به ارث برد.☑️
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #ده_خصلت_عظیم_حضرت_داوود
🦋در قرآن، در آیه 15 تا 20 #سوره_ص، خداوند داوود ـ علیه السلام ـ را با #ده_خصلت ارجمند میستاید، ☝️🏻حتی به پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ سفارش کرده که در برابر گزند مخالفان و بدخواهان همانند داوود ـ علیه السلام ـ #صبر و #مقاومت💪🏻 داشته باشد. ✔️
🔹در آیه نخست (آیه 17 ص) چنین آمده:
📖✨ «اِصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ وَ اذْکُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ؛✨
🌿✨ ای پیامبر! در برابر آن چه مخالفان میگویند #شکیبا_باش و به خاطر بیاور☝️🏻 بنده ما داوود ـ علیه السلام ـ را که صاحب قدرت، و بسیار بازگشت کننده به خدا بود.» .
1⃣صبر و مقاومت.😌
2⃣مقام عبودیّت و بندگی📿.
3⃣قوّت و قدرت معنوی و جسمی💪🏻
4⃣بازگشت و رجوع مداوم به خدا، و رابطه تنگاتنگ با خدا🤲🏻.
5⃣کوهها ⛰در تسخیر او بودند و با او صبح و شام تسبیح خدا میگفتند.
6⃣ پرندگان🕊 در تسبیح خدا با او هم آواز میشدند.
7⃣آنها نه تنها در آغاز کار بلکه در همه احوال، با تسبیح او هماهنگ میشدند✅
8⃣داشتن حکومت👑 استوار و مقتدرانه
9⃣علم و دانش 📚سرشار که مایه برکات است.
🔟 منطقی گویا، و بیانی لطیف و شیوا😊
🌺 خداوند گاهی او را به عنوان « #نِعمَ_العَبدِ» « #نیکوترین_بنده»
☝️🏻 و زمانی او را به عنوان #خلیفه خود، و نیز به داشتن امتیاز و فضایل علم و حکمت📚 معرفی کرده، و نزول کتاب اخلاقی و مهم #زبور را بر او، بر شمرده او را با #عالیترین_خصلتها ستوده است.☑️
📔 #کتاب_زبور مشتمل بر #نصایح و #مناجات و #امور_اخلاقی است، مزامیر زبور در کتاب عهدین، مشتمل بر #150_فصل است که هر کدام به نام مزمور نامیده شده و سراسر آن به شکل #اندرز، #دعا و #مناجات است.
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهفتادم
🔻 #مشخصات_و_ویژگیهای_حضرت_داوود
🔹یکی از پیامبران بزرگی که علاوه بر☝️🏻 #قدرت_معنوی📿 و #نبوّت، دارای حکومت ظاهری وسیع نیز بود، #حضرت_داوود ـ علیه السلام ـ است✅
✨که نام مبارکش #شانزده_بار در قرآن آمده است.
🔸حضرت داود ـ علیه السلام ـ در سرزمینی بین مصر و شام دیده به جهان گشود،
☝️🏻او #از_نوادههای_حضرت_یعقوب است✔️ و به نُه واسطه به یکی از فرزندان حضرت یعقوب میرسد، پدرش 🧔🏻« ایشا» نام داشت.
🔹 او #صد_سال عمر کرد،
👈🏻که #چهل_سال از آن را حکومت👑 نمود.
🔸 #ماجرای_شهرت_داود ـ علیه السلام ـ
▪همانطور که پیش از این شرح داده شد
☝️🏻آن هنگام شروع شد که...
🔹به عنوان #یکی_از_سربازان_طالوت، به جنگ⚔ جالوت و لشکرش رفت و با سنگی که در فلاخن خود نهاده بود، #جالوت_جبّار را کشت✅
🔸« ایشا» ده پسر داشت، داود ـ علیه السلام ـ #کوچکترین آنها بود.
✨حضرت داود ـ علیه السلام ـ بسیار #خوش_صوت🎶 بود، به طوری که وقتی صدایش به مناجات🤲🏻 بلند میشد، #پرندگان🕊 به سوی او میآمدند و #حیوانات_وحشی🐆 گردن میکشیدند☝️🏻 تا صدای دلنشین او را بشنوند،
🌿 او کوتاه قد و کبود چشم 👀و کم مود بود،☝️🏻 در میان بنی اسرائیل و در پیشگاه طالوت فرمانده #شجاع💪🏻 و #با_ایمان 📿لشکر بنی اسرائیل، دارای #موقعیت_عظیم بود
⬅️ پس از آن که #طالوت از دنیا رفت، بنی اسرائیل حکومت و فرماندهی طالوت را، در اختیار #داوود ـ علیه السلام ـ گذاشتند، و همه #ثروتهای_طالوت💰 را به او سپردند، وقتی که به حاکمیّت رسید، خداوند او را به #مقام_پیامبری نیز رسانید.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #مختصری_از_زندگینامه_حضرتداوود
▪️ #لقب: نبیالله الحکام
▪️ #معنای_اسم_داود= محبوب
▪️ #پدر: ایشا
▪️ #تاریخ_ولادت: ۴۳۳۳ سال بعد از هبوط ادم
▪️ #مدت_عمر: ۱۰۰ سال
▪️ #بعثت:خداوند او را در فلسطین مبعوث کرد و به او سلطنت و حکومت داد✅
▪️ #محل_دفن: بیتالمقدس واقع در قریهداود در کشور فلسطین
▪️ #نسب: داود بن عوید بن باعز بن سلمون بن نحشون بن عمی نادب ین رام بن حضرون بن فارص ین یهود ین اسحاق بن ابراهیم (ع)
▪️ #تعداد_فرزندان : ان حضرت حضرت ۸ پسر داشت.
▪️ #مختصری_از_زندگینامه: حضرت داود یکی از پیامبران بنی اسراییل است که☝️🏻 در بیت اللحم متولد گردید
🔹 #در_ابتدای_جوانی شبانی🐑 میکرد و به خاطر👈🏻 #شجاعت و #دانایی 📚و #صدای_خوبی🎶 که داشت شهرت یافت
🔸 و در نزد ( شانول)پادشاه وقت تقرب پیدا کرد و دختر🧕🏻 او را به همسری گرفت و #وارث_سلطنت گردید✅
🔹آن حضرت ( مزامیر)را تصنیف کرد و #بیت_المقدس را پاییتخت خود قرار داد
🔸 حضرت داود حضرت #سلیمان را به عنوان وصی و جانسین خویش معرفی کرد و طرح و نقشه #مسجد_الاقصی 🕌را به #حضرت_سلیمان داد تا ان را بنا کند.
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهفتاد_ویکم
🔻 #روز_مقدس_هفته
🔹 #یکی_از_تعلیمات حضرت موسی در بین پیروان خود این بود که بنیاسرائیل #هفتهای_یک_روز از کار خود دست بکشند🤗
⬅️ و فارغ و بدون چشم داشت به امور دنیوی به
▪️ #ستایش و #عبادت 🤲🏻پروردگار خویش بپردازند.✔️
▪️ نعمتهایالهی را برشمارند ✔️و
▪️ با ذکر 📿نام خدا دلهای❤️ خود را پالایش و #ایمان خود را #افزایش دهند.✔️
☝🏻البته بنیاسرائیل مأمور بودند در #روز_جمعه عبادت🤲🏻 کنند ولی آنها تمایل داشتند در #روز_شنبه به عبادت بپردازند.
🌸خداوند نیز درخواستآنها را #قبول_کرد✅
و موسی #در_روزتعطیل به ↘️
👈🏻 #پند_واندرز بنی اسرائیل میپرداخت و
👈🏻 نعمتهای خداوند را برای آنان #یادآوری و
👈🏻 ایشان را #راهنمایی میکرد.
↩️و به آنها امر کرده بود که در آن روز دست از کار بکشند.
(کار مرسوم آنها #صید_ماهی🐠 بود).
🔹این کار سالها به این منوال گذشت و بنی اسرائیل طبق #عادت_همیشگی روزهای شنبه به عبادت 🤲🏻خدا مشغول بودند و به اموری میپرداختند که تقرب به خدا در آن باشد✔️
و این رسم نسلهای متمادی نزد بنی اسرائیل محفوظ بود و حرمت روز شنبه به قوت خود باقی ماند تا دوران پیامبری #حضرت_داوود رسید.
🔸در یکی از دهکدههای🏘 بنی اسرائیل نزدیک به ساحل دریای احمر🌊 بنام #أیله گروهی از بنیاسرائیل حرمت روز شنبه را شکستند 😧و در این روز #برخلاف_فرمان_موسی به صید ماهی پرداختند.😲
🔹 در نزدیکی دهکده و در ساحل دریا، #دو_سنگ_سفید بود که ماهیها در شب و روز شنبه در کنار آن جمع میشدند،
☝️🏻 زیرا در این روز #صید_ممنوع بود🚫
⬅️و آنها در امان بودند و بتدریج به این برنامه #انس_گرفته_بودند✔️
☝🏻و چون از شر صیادان در امان بودند، تعداد آنها افزایش یافت و #تکثیر_یافتند.
🔸بنی اسرائیل هم در این روز به صید ماهی نمی رفتند❌،
☝🏻 زیرا به #پرستش و #ذکر پروردگار مشغول بودند و برای آنان #حرام_بود که صید را بترسانند و یا به کار دنیوی دیگر بپردازند،
☝️🏻 اما چون #شب_یکشنبه میرسید ماهیها به دریا🌊 میرفتند و در اعماق آن قرار میگرفتند و صید آنها بسیار کار #سخت و دشوار و #طاقت_فرسایی بود.
ادامه دارد...
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهفتاد_ودوم
🔻 #پیمان_شکنان_سودجو
👥عده ای #دنیاپرست که طمع #صید_ماهی🐠 بیشتری داشتند تصمیم گرفتند که☝️🏻 این رسم قدیمی را برهم بزنند، لذا به مشورت و #تبادل_نظر پرداختند☑️ و گفتند؛
👥چرا در این روز که صید فراوان میباشد و دسترسی به آنها #آسان است، آنها را رها کنیم🤨 و هنگامی که ماهیها ساحل 🏝را ترک میکنند و از ما دور میشوند، به تعقیب و صید آنها بپردازیم و با #زحمت_فراوان آنها را بدست آوریم؟!🤔
☝️🏻این روش خطاست، پس بهتر این است که روز #شنبه به صید پرداخته و هرچه میخواهیم ماهی صید کنیم و به مقدار نیاز خود از دریا 🌊 #بهرهمند_شویم.✅
↩️ به دنبال این تصمیم، عدهای از آنان نقشهای📄 کشیدند و #نهرها و #رودهایی از دریا 🌊جدا کردند
⏪ و #در_روز_شنبه که ماهیها🐟 به ساحل میآمدند وارد این نهرها میشدند، پس در پایان روز راه بازگشت آنها را میبستند🚧.
🔹 آنگاه به #صید_ماهی می پرداختند✔️ و #بدون_زحمت و تحمل سختی😌، ماهی های بسیاری صید می کردند
🔸تعدادی از #مؤمنان و #پارسایان دهکده از این عمل آنها آگاه🧐 شدند.
و بسوی آنان شتافتند و به پند و اندرز و #نصیحت آنان پرداختند.✔️
😕ولی #گفتارشان در روح سرکش و سودجوی دنیاپرستان #تأثیری_نکرد.❌
☝️🏻پس #برای_ترک این عمل ناپسند به اعتراض😠✊🏻 وسیعی دست زدند و #تصمیم_گرفتند که با توسل به زور افراد خطاکار را #از_دهکده_بیرون_نمایند.
⬅️ #از_دستدادن_صید و
⬅️ #اخراج_از_دهکده 🏘برای سودجویان بسیار گران تمام شد.
🔸لذا #به_مؤمنان_گفتند؛
👥 ما با شما در منافع این دهکده شریک میباشیم ✔️و شما نمیتوانید ما را بیرون کنید،🤨
☝️🏻 چون که این سرزمین #زادگاه و #مسکن و #محل_درآمد💵 ما میباشد، پس ما دهکده را ترک نمیکنیم.❌
☝️🏻اگر بهکارخود(اخراجکردن سودجویان) اصرار دارید، دهکده را با کشیدن دیواری بین زمینها، تقسیم کرده، تا هر گروه #مطابق_میلخویش زندگی کند. 😑
🔹پرهیزکاران #پذیرفتند ✅که دهکده را تقسیم و متمردین را از خود #جدا_سازند.
👈🏻 لذا با تفکیک دهکده هر گروه👥 به کار خود مشغول شد.
🔸 #گنهکاران همچون روزهای قبل به اعمال خود ادامه دادند و به لهو و لعب و #صید_بیرویه پرداختند.
🔹 #گروه_پرهیزگاران نیز همچنان به ☝️🏻 #ارشاد و #راهنمایی آنان و بیم دادن آنها از عذاب الهی ادامه دادند و چون پند صالحان در آنان اثری نکرد دست از نصیحت برداشته و جمعی گفتند؛
👥« #چرا قومی را که از جانب خداوند به هلاک یا عذاب سخت محکومند، #موعظه_میکنید؟🤨(باآنکه بیاثراست).»
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهفتاد_وچهارم
🔻 #به_حکومت_رسیدن_سلیمان_علیهالسلام
🌷چون که داوود از جهان رحلت نمود
🍃در میان بستر غبرا غنود
🌷شد سلیمان جانشینش بر مقام
🍃 هم پیمبر بر خلایق هم امام
🌷تاجی از نور نبوت بر سرش
🍃جمله مخلوق خدا فرمانبرش
🌷جن و انس و ماهی، آب و باد
🍃هر که اندر هر کجا از هر نژاد
🔹 #حضرت_سلیمان فرزند داوود پیامبر بود و مادرش🧕🏻( برسبا) نام داشت
☝️🏻و ملقب به #حشمت_اللّه ،
4391 سال بعد از هبوط آدم در فلسطین به دنیا آمد.🤱🏻
👥مردم از زمان کودکی 👦🏻او، از #خوبی😇و #دانایی📚 و #عدالت_خواهی او خبر داشتند.
🌸خدای تعالی نیز #موهبتهای_فراوانی به او عطا فرمود از جمله....↘️
✨ #نبوت و
👑 #سلطنت
را یکجا به سلیمان داد✅
🔸 و او را بر کشور حاصلخیز و پهناوری که #از_خلیجعقبه تا #شط_فرات امتداد داشت فرمانروا👑 گردانید.
🔹داوود قبل از وفاتش تصمیم گرفت فرزندش را به جانشینی خود در میان بنیاسرائیل قرار دهد.
☝️🏻اما #قوم_بنیاسرائیل به بهانه آنکه سلیمان از سنکمی برخوردار است، او را #نپذیرفتند.❌
🔸 قرار شد #چوبدستیهای_مختلفی از افراد قوم را داخل خانهای🏠 قرار دهند تا بر روی هرکدام از آنها که #سبزینهای 🌱رویید، صاحبش به #جانشینی_داوود انتخاب شود.
↩️ فردای آن روز همه با کمال تعجب😲 دیدند که بر روی #چوبدستی_سلیمان سبزه روییده است.🌱
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #سلیمان_و_برادر_ریاستطلب
🔹 #پس_از_چهلسال سلطنت و نبوت، داوود چون پسر کوچک👦🏻 خود سلیمان را آماده ساخت تا پس از وی حکومت مردم👥 را در دست گیرد زیرا ↘️
▪️ #قدرت و
▪️ #درایت_سلطنت و
▪️ #رهبری_مردم
را بخوبی دارد☑️
☝️🏻از طرفی آبیشالوم #برادر_بزرگترسلیمان که از مادر دیگری بود با ولایتعهدی سلیمان موافق نبود 😒و درصدد #ایجاد_اختلاف و #شورش 😠در بین مردم برآمد.
👱🏻♂️آبیشالوم سالیان متمادی نسبت به بنی اسرائیل #لطف و #مهربانی 😊داشت،
👈🏻بین آنان #قضاوت میکرد
👈🏻امورشان را #اصلاح و آنان را اطراف خویش👥 جمع میکرد
👈🏻و همواره در فکر آیندهای بود که برای خود تصور 🧐کرده بود.
🔹 #کار_آبیشالوم در دستگاه داوود بالا گرفت،✔️
⏪ به حدی که کنار درب منزل داوود میایستاد تا درخواست حاجتمندان را برآورده سازد.
🔸 او شخصا در این کار دخالت میکرد،☝️🏻 تا بر تمامی بنی اسرائیل #منت و #نفوذی داشته باشد و از #حمایت🤝 آنها برخوردار باشد.
🔹آنگاه که او موقعیت را مناسب دید و از حمایت🤝 بنی اسرائیل مطمئن😌 شد از پدر خود داوود اجازه خواست که به (جدون) برود تا به نذری که در این مکان نموده، وفا کند.✅
⬅️ پس کارآگاهان🧐 خود را در میان اسباط بنیاسرائیل فرستاد و به آنان ابلاغ📜 کرد که هرگاه صدای #شیپور_اجتماع را شنیدید بسوی من بشتابید و سلطنت را برای من اعلام نمایید، ☝️🏻که این کار برای شما #بهتر و #سودمندتر خواهد بود.
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••🆔
https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهفتاد_وششم
🔻 #حکومت_سلیمان_علیهالسلام
🔹سلیمان که #حرفهای_نداشت🤷🏻♂️ روزی به اصرار همسرش برای تهیه غذا به بازار رفت.
☝️🏻اما از آنجا که #نه_شغلی داشت و #نه_پولی💵، دست خالی به منزل🏠 بازگشت🙁،
↩️ روز دوم نیز به بازار رفت و #دست_خالی برگشت.😔
⬅️ #روز_سوم موفق شد 😃در کنار #صیادی به دستیاری مشغول شود و در آخر روز دو ماهی🐠🐠 به عنوان مُزد از مرد دریافت کند.✔️
🔸سلیمان هنگامی که به منزل بازگشت، شکم ماهیان را شکافت تا غذایی آماده کنند👌🏻
▪️ #در_شکم_یکیاز_ماهیان انگشتری💍 پیدا کرد. 🤩
🔸هنگامی که سلیمان انگشتر را به دست کرد، #پرندگان 🕊و #باد🌪 و هرچه در اطرافش بود، در برابر او به #سجده افتادند.😲
🔹 سلیمان از همان جا #تصمیم_گرفت همسر خود🧕🏻و اقوامش را به شهر اصطخر ببرد و #دعوتش_را_علنیکند.
☝️🏻بر #نقش_انگشتر سلیمان نوشته شده بود؛
✨«منزه است خداوندی که پریان را با کلمات خود به لجام کشید.»✨
🔸در آن زمان مردم به جاه و جلال و #ثروت_پادشاهان💰 فریفته شده بودند و بهتر بود که پیشوای این مردم در ظاهر نیز از همه تواناتر 💪🏻باشد.
⬅️سپس سلیمان دعا 🤲🏻کرد؛
🌿 خدایا به من #قدرت و #دولتی ببخش که هیچکس مانند آنرا نداشته باشد.❌
🌸خداوند نیز دعای او را #مستجاب_کرد☑️ و فرمان رسید که ↘️
🔻 #جن و
🔻 #پری و
🔻 #بادها و
🔻 #حیوانات نیز
👈🏻 مانند مردم👥 #در_اطاعت_سلیمان باشند✔️
⬅️ و نام بزرگ خداوند و
⬅️ زبان پرندگان و
⬅️ اسرار دانشها 📚
👈🏻به سلیمان آموخته شد و خداوند گفت؛
💫✨این بخشش ماست که هراندازه بخواهی #کمتر یا #بیشتر از آن بهرهمند میشود.✨
✅آری، خداوند دانش و اسرار بسیاری از #علوم و #فنون از جمله درک زبان پرندگان🕊 و حشرات 🐝را در اختیار سلیمان قرار داد.
🌼خداوند #نیروی_باد را در اختیار او گذاشت تا سلیمان در امور زراعت و حمل و نقل دریایی و دیگر امور زندگی از آن استفاده کند.✅
🌸 خداوند #زبان_حیوانات را به سلیمان آموخت✔️ و او قادر به #درک_صدایحیوانات شد و از این قدرت برای کسب اطلاعات صحیح و سریع استفاده میکرد.✅
🌺خداوند برای سلیمان #چشمه_مس را به مدت #سه_شبانه_روز همچون آب روان🌊، جاری ساخت و صنعت گران جن را در اختیار او نهاد تا در
⏪ #عمران و
⏪ #اصلاح_امور
از آنها استفاده کند.✔️
🍃«برای سلیمان #باد_را_مسخر_کردیم که صبح ☀️به قدر یک ماه و عصر 🌄به قدر یک ماه (بساطش را راه برد) و برای او #چشمه_مس را جاری کردیم.»
🔸 #جنیان از مس، #دیگهای_بسیار_بزرگ و #قدحهایی مانند حوض میساختند و برای استفاده سپاهیان👥👥 نصب می کردند.
🌿«جنیان برای او آنچه از #قصرها و #بناهای_رفیع می خواست می ساختند✔️ و تمثالها و صورتها و کاسه ها مانند حوضهای بزرگ و دیگهای بزرگ که نصب کرده بودند و از شدت بزرگ بودن آنها را نمی توانستند ❌حرکت دهند...»
🌺از امام صادق نقل شده؛
✨« #تمثالهایی که خدا در قرآن فرموده است جنیان برای حضرت می ساختند به شکل انسان👤 نبود بلکه به شکل ٫درخت 🌳و مثل آن بود.» ✨
👥عده ای از آنان که به #فنون_ساختمان آشنا بودند، در مدت کوتاهی بناهای عظیم و #کاخهای_باشکوه و برجها 🏢و پلهای بزرگی ساختند و ساختمانهای مهمی مانند...↘️
⏪« حاصور، مجد، جازر، بیتحورون، بعله و تدمر»
را به پایان رساندند و مخازن و سرباز خانه های مورد نیاز را بنا نمودند.✅
🔸در یکی از قصرهای سلیمان که از چوب و سنگهای گران قیمت ساخته و به جواهرات و تصاویر الوان آراسته شده بود، #تختی_جواهر_نشان وجود داشت.
ادامه دارد...
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهفتاد_وهفتم
🔻 #ساخت_بیتالمقدس
🔹داوود در سالهای آخر عمر خود قصد بنای « #بیت_رَب» یا معبد🕌 عظیم #بیت_المقدس را کرده بود که قبل از اقدام، عمرش پایان پذیرفت😔
☝️🏻ولی چهار سال پس از آن، فرزندش #سلیمان کار بنای آن را به عهده گرفت و شروع به ساخت کرد و #درسال_یازدهم آن را به اتمام رساند.☑️
🔸سلیمان #پریان و #شیاطین را به گروههای مختلفی تقسیم کرده بود تا سنگهای #مرمر و #بلور و #درخشنده را جمع کنند و به بیت المقدس انتقال دهند.
🔹او برج و باروی شهر🏘 را توسط مرمر و تخته سنگهای عظیم صیقل داد، برج ها را بسیار بالا ⬆️برد و #دوازده_دروازه بنا کرد تا هر طایفه👥 از بنیاسرائیل در قسمت مخصوص خود سکونت کنند. ✔️
🔸بعد از شهری زیبا و بزرگ شروع به ساخت #مسجد🕌 کرد.
#سلیمان_مسجدی_از یاقوت و طلا و سنگهای قیمتی💎، مشک و عنبر و عطرهای خوشبو و مروارید بنا کرد.✅
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #دو_حکایت_از_سلیمان_و_باد
🌸از امیرالمؤمنین نقل شده است؛
🔹«روزی حضرت سلیمان از بیت المقدس بیرون آمد و بر فرش خود نشست و #سیصدهزار_تخت در طرف #راست او بود که آدمیان👥 بر آن مینشستند و #سیصد_هزار تخت در طرف #چپش بود که #جنیان بر آن مینشستند.
🔸 #به_پرندگان_امرکرد بر سر همه سایه بیندازند و #به_باد_امرکرد که آنها را بردارد و به مدائن بیاورد و از مدائن بردارد (و به اصطخر ببرد) شب🌌 را در اصطخر شیراز گذرانیدند.
🔹وقتی صبح شد🏙️ #به_باد_امرکرد_که آنها را به جزیره🏝 ( برکاون) ببرد.
🌪 باد آنقدر آنها را پایین آورد که پاهایشان به آب 🌊رسید در آن موقع بعضی گفتند؛
«هرگز پادشاهی از این بزرگتر دیده اید؟»
☝️🏻 و همان وقت فرشته ای از آسمان ندا داد؛
💫« #ثواب_یک_سبحاناللّه گفتن برای خدا #بزرگتر_از این پادشاهی است که میبینید.»😊
🌺از امام رضا نقل شده است؛
🔸« 👵🏻پیرزنی نزد سلیمان آمد و از باد #شکایت کرد.
✨سلیمان باد را به حضور خواست و گفت؛
« #چرا این زن را اذیت و آزار میکنی که از تو (نزد من) شکایت کند؟🤨»
🌪 #باد_گفت؛ «خداوند با عزت مرا به سوی کشتی 🚢مردمی فرستاد که کشتی آنها را از غرق شدن #نجات_بدهم، در حالی که آنها نزدیک به غرق شدن بودند.
✋🏻 من به سرعت برای نجات آن کشتی میرفتم. این زن در پشتبام خانهاش🏠 ایستاده بود و وقتی من به سرعت گذشتم بیاختیار من، او از بام افتاد و دستش شکست😔».
✨سلیمان مناجات🤲🏻 کرد که «خدایا #چه_حکمی بر باد کنم؟🤔»
🦋خدا وحی کرد؛ «☝️🏻بر #اهل_آنکشتی🛳 حکم کن که #دیه_شکستن_دست💵 این زن را بدهند.✔️
👈🏻 چون باد برای نجات کشتی آنها میرفته و نزد من به هیچ کس #ظلم_نمیشود❌.»
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••🆔
https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهشتاد_ویکم
🔻 #سلیمان_و_مورچگان
🔹...سلیمان سخن مور را شنید و مقصود او را دریافت،✔️
☝️🏻 لذا به سخن مور لبخندی😊 زد و
⬅️ خنده او به این جهت بود که... خدا #نیروی_درک سخن مور🐜 را به او عطا کرده است✅
↩️و بعلاوه از سخن مورچگان که بر #رسالت_سلیمان واقف بودند و میدانستند که پیغمبر خدا بیهوده مخلوق او را نمیکشد در تعجب بود.😳
🔸به دنبال آن سلیمان #ایستاد و مورچه را خواست و با او به #گفتگو پرداخت و مورچه🐜 از آن حضرت سؤالاتی کرد و سخنانی میان آن حضرت با مورچه رد و بدل شد
🔹و ازآنجمله #سلیمان_به_مورچه_فرمود؛
✨ ای مورچه مگر نمیدانی که من #پیغمبر_خدا هستم و به کسی ظلم و ستم نمیکنم؟⁉️ ❌
🐜 #مورچه_در_جواب_گفت؛ چرا!😊
🍃 #سلیمان_فرمود؛
✨ پس چرا مورچگان را از ستم من بیم دادی و گفتی به خانه هایتان درآئید که سلیمان و لشکریانش👥👥 شما را پایمال نکنند...؟ ⁉️
🐜 #مورچه_گفت؛ ترسیدم 😰آنها به حشمت و زینت تو نظر کرده و مفتون گردند و از ذکرخدا دور شوند!😔
🔘و در نقل 👤فخر رازی است که
🐜 #مورچه_گفت؛ به آنها گفتم به خانه هایشان🏠 بروند تا این همه نعمتی را که خدا به تو داده نبینند 😑و به کفران نعمتهای الهی مبتلا نشوند!✋🏻
↩️به هر صورت این #لطف و #دلجوئی_سلیمان و نظر داشتن او با موران در ادبیات فارسی 📚نیز منعکس شده و شاعران فارسی زبان دربارهاش شعرها سرودهاند و از جمله
✍🏻 #سعدی_شیرازی گوید؛
🌷خواهی که بر از ملک سلیمان بخوری
🍃آزار به اندرون موری مرسان
✍🏻و #خواجه_شیراز گوید؛
🌻نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست
🌿سلیمان با چنان حشمت نظرها داشت با مورش
ادامه دارد...
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی👈
آنتی شایعه ( رفع شبهه)👌
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهشتاد_ودوم
🔻 #سلیمان_و_هُدهُد
🔹سلیمان به فکر بنای #بیت_المقدس🕌 در سرزمین #شام بود تا اسباب عبادت🤲🏻 و تقرب به خدا را فراهم سازد.☑️
🔸سلیمان ساخت این بنا را به پایان رساند✔️ و آنگاه که دلش از احداث این بنای رفیع آرام😌شد✔️
↩️ به قصد انجام فریضهالهی #حج🕋 به همراه اطرافیانش و گروه زیادی 👥عازم سرزمین #مکه شد.
🔹سلیمان چون به آن سرزمین رسید و #عبادت و #نذر خود را به پایان رسانید✔️،
↩️سپس آماده حرکت شد و سرزمین حرم را به قصد یمن ترک کرد و وارد صنعا شد،
👈🏻 در آنجا #باسختی و مشقت 😪 #به_جستجوی_آب💧پرداخت و چشمهها و چاههای زیادی را کاوش کرد ولی به آب #دست_نیافت🤷🏻♂️ ❌
↩️و سرانجام به کمک #پرندگان 🕊روی آورد.
🌸دید روزی آن رسول انس و جان
🍃 بین مرغان نیست از هدهد نشان
🌸گفت از هدهد اگر یابم خبر
🍃 یا که بینم گشته جایش مستقر
🌸می نمایم کیفری سخت و عذاب
🍃 یا کنم ذبحش به جرم ارتکاب
🌸یا برای غیبت عذری آرد او
🍃بهر توجیهش نماید گفتگو
🔸سلیمان که از یافتن آب #مأیوس😔 شده بود از #هُدهُد خواست تا او را به محل آب💧 راهنمایی کند، اما متوجه #غیبت_هدهد شد.
🔹سلیمان ناراحت شد و #سوگند✋🏻 یاد کرد که او را به سختی #مجازات⛓ کند، مگر اینکه دلیل روشنی برای غیبت خود بیاورد.✅
☝️🏻اما هُدهُد #غیبت_کوتاهی کرده بود و پس از لحظاتی⏳ بازگشت و برای تواضع نسبت به سلیمان سَر و دُم خود را پائین آورد.
↩️سپس چون از #غضب_سلیمان😠 بیم داشت، نزد او رفت و برای جلب رضایت او گفت؛
✨ من #بر_موضوعی_آگاه_شدهام که تو از آن #اطلاعی_نداری.❌
من رازی را کشف کردهام که موضوع آن بر شما پوشیده مانده است.
🔸این خبر، تا حدودی #از_ناراحتی_سلیمان_کاست➖،
↩️سپس سلیمان از هدهد خواست که هرچه زودتر داستان📜 خود را به طور مشروح بیان کند.✔️
🕊 #هدهد_گفت؛ من در مملکت سبا زنی🧕🏻 را دیدم که حکومت آن دیار را در اختیار خود دارد.
🧕🏻وی
👈🏻از هر نعمتی برخوردار و
👈🏻 دارای دستگاهی عریض و
👈🏻 تختی عظیم است،
💢ولی #شیطان😈 در آنها نفوذ کرده و بر آن قوم ملسط گشته و چشم و گوششان را بسته🤦🏻♂️ و آنان را از راه راست #منحرف_ساخته است.😔
✋🏻من ملکه و قوم او را دیدم👀 که بر خورشید☀️ سجده می کنند. 😟
من از مشاهده این منظره سخت ناراحت 😔شدم و کار آنها مرا به وحشت انداخت.
☝️🏻 #زیرا این قوم با این قدرت و شوکت سزاوار و شایسته است خدایی را بپرستند که از راز دلها♥️ و افکار🤔 آگاه است✅
و او #یگانه_معبود و #صاحب_عرش_عظیم است.
👤 ابوحنیفه از امام صادق علیه السلام پرسید؛
🌿« #چرا سلیمان از بین پرندگان #هدهد را انتخاب کرد؟»🤔
🌺 #فرمود؛ «چون #هدهد (وجود) آب💧 را در زیرزمین تشخیص می دهد، چنانکه شما روغن را در شیشه می بینید.
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••🆔
https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهشتاد_وسوم
🔻 #نامه_سلیمان_به_بلقیس
🔹سلیمان از این #خبر_جالب دچار حیرت😲 شد و تصمیم به پی گیری خبر هدهد گرفت
↩️لذا گفت؛
🍃 من درباره این خبر #تحقیق🔍 و صحت آن را بررسی میکنم✔️
☝🏻اگر حقیقت همان است که بیان کردی، این نامه✉️ را نزد #ملکه_قوم_سبأ ببر و به آنان برسان✔️
⏪سپس در کناری بایست و #نظر_آنان را جویا شو.✔️
🕊 #هدهد نامه را برداشت و به سوی #بلقیس رفت و او را در #کاخ_سلطنتی🏛 در شهر #مأرب یافت و نامه را بر دامن بلقیس انداخت.
🔸 #بلقیس نامه✉️ را برداشت و چنین خواند؛
📃✨«این نامه از #سلیمان و بنام خداوند بخشنده و مهربان است،
☝️🏻 از تکبر از دعوت من #سرپیچی_نکنید❌
و همگی در حالیکه #تسلیم🙌🏻 هستید نزد من بشتابید.✔️»
👸🏻 #ملکه_سبأ بعد از خواندن نامه📃، فرماندهان و بزرگان دولت خود را فراخواند و با آنها به #مشورت👥 پرداخت، ✔️
👈🏻تا بدین وسیله اعتماد آنان را جلب و از تدبیر آنها استفاده کند و به این ترتیب #تاج_و_تخت خود را حفظ نماید.✅
🔸چون ملکه موضوع را بیان کرد، #مشاورین_بلقیس_گفتند؛
👥: ما فرماندهان و فرزندان جنگ⚔ و نبردیم، و امور خود را به فکر و #تدبیر 🧐تو واگذار کرده ایم شما امر بفرمائید،
✋🏻ما همچون انگشتان دست🖐🏻 در اختیار تواییم☑️
👸🏻ملکه از پاسخ آنها دریافت که مایل به #جنگ می باشند،
🔹لذا نظر آنها را #نپسندید😣 و به آنها اعلام کرد که
☝️🏻 #صلح بهتر می باشد،
سزاوار عاقلان صاحب نظر اموری است که برای آنان #نافع و #نیکو باشد و خردمند باید حتی الامکان در #حفظ_صلح بکوشد💪🏻
↩️ و سپس در #استدلال آن چنین گفت؛
👸🏻: هرگاه زمامداران بر دهکده ای 🏘غلبه کردند و به زور وارد آن شدند،
▪️آن را ویران🏘 می سازند،
▪️آثار تمدن را نابود کرده
▪️و عزیزان آن سرزمین را ذلیل میسازند.
▪️بر مردم ستم روا داشته
▪️و در بیدادگری افراط می نمایند،
👆🏻این #روش_همیشگی_زمامداران در هر عصر و زمانی است.
🔹از این رو من هدیهای از جواهر درخشان💎 و تحفه های نفیس و گرانبها برای سلیمان می فرستم تا منظور او را درک و روش او را #بِسَنجم و به این وسیله #موقعیت_خود را حفظ کنم.😊
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ #طوفان_الاقصی
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••🆔
https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهشتاد_وچهارم
🔻 #هدایای_بلقیس
🔹بلقیس #هدایای_بسیاری🎁 به همراه #بزرگان_قوم خود به سوی سلیمان روانه کرد،
☝️🏻چون #نمایندگان👥 حرکت کردند، #هدهد پیش سلیمان شتافت و #خبر📢 را به او رساند.
🔸سلیمان خود را برای دیدار با آنها آماده ساخت✔️ تا زمینه #نفوذ در آنها را فراهم سازد👌🏻 و به همین جهت به #جنیان دستور داد☝️🏻 آنچنان #قصری_عظیم 🏛و #تختی_باشکوه ترتیب دهند که قلبها را لرزانده💗 و چشمها را خیره سازد 😲و دلها را به #طپش_اندازد.
⬅️آن هنگام که #نمایندگان_بلقیس به بارگاه سلیمان وارد شدند #مبهوت و #حیرت_زده😯 شدند.
🔹سلیمان آنان را با روی باز😊 پذیرفت و از آنها #استقبال نمود و مقدمشان را گرامی داشت
↩️ و سپس از مقصود ایشان سؤال کرد و گفت؛
🍃چه خبری دارید و در مورد پیشنهاد من #چه_تصمیمی گرفته اید؟🤔
👥نمایندگان بلقیس #هدایای_نفیس🎁 خود را تسلیم سلیمان کردند و انتظار داشتند که موردپسند و پذیرش او واقع شود.
🔸سلیمان از قبول آنها #خودداری_کرد✋🏻 و به دیده بی نیازی بر آنها نگریست و به نمایندگان گفت؛
🍃هدایا را #بازگردانید،
☝🏻زیرا خدا به من #رزق_فراوان و #زندگی_سعادتمندی عنایت کرده✅ و اسباب #رسالت و #سلطنت را به نحوی برای من فراهم کرده است، که به هیچکس ارزانی نداشته است.❌
چگونه ممکن است که من با مال دنیا 💰فریفته شوم و زر و زیور💎 دنیا مرا از #دعوت_حق بازدارد.🤨
🔸شما مردمی هستید که غیر از #زندگی_ظاهری_دنیا چیز دیگری نمیبینید.😑
☝️🏻 اکنون به همراه این هدایا نزد ملکه خود #بازگردید و بگوئید که به زودی من #با_لشگری_بزرگ 👥👥به سوی شما خواهم آمد که شما توان مقاومت دربرابر آن را نداشته باشید ❌
☝️🏻 و آنگاه #قوم_سبأ را در ذلت و خواری از شهر و دیار خود بیرون میرانم.
👥 #نمایندگان_بلقیس، آنچه را که دیده 👀یا شنیده👂🏻 بودند، به اطلاع او رساندند.✅
↩️سپس #ملکه_سبأ_گفت؛
👸🏻: ما ناگزیریم #گوش_به_فرمان او دهیم و از وی اطاعت نماییم و برای پاسخ و #قبول_دعوت او نزد او بشتابیم.✔️
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #تخت_بلقیس_نزد_سلیمان_آمد
🔹چون سلیمان #خبر_آمدن_بلقیس و درباریان او را شنید، به اطرافیان خود که از بزرگان #جن و #انس و همگی در اختیار او بودند گفت؛
🍃کدامیک می توانید قبل از اینکه #بلقیس و #اطرافیانش👥 پیش من بیایند تخت او را نزد من آورید؟⁉️
🔸 #یکی_از_جنیان_گفت؛
«✋🏻من آن را برای تو می آورم✔️
پیش از آنکه از جای خود برخیزی. به درستی که من بر این کار سخت #توانا💪🏻 و امینم.»
🔹یکی دیگر از جنیان که اسمی از #اسماع_اعظم_الهی(73 اسم اعظم) را میدانست و #آصف_بن_برخیا نام داشت و #وزیر_سلیمان بود گفت؛
✋🏻«من آن تخت را برای تو می آورم پیش از آنکه چشم برهم زنی.»
⬅️پس خداوند را با #نام_اعظم خواند ✅و پیش از آنکه سلیمان چشم برهم بزند، #تخت_بلقیس را از زیر تخت سلیمان بیرون آورد.✔️
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهشتاد_وپنجم
🔻 #تخت_بلقیس_نزد_سلیمان_آمد
🔹چون سلیمان تخت را در نزد خود دید 👀گفت؛
🍃«این از فضل و احسان خدای من است☝️🏻 تا مرا #امتحان کند که آیا او را #شکر🤲🏻 میکنم یا #کفران_نعمت او میکنم و
✦☜هر که خدا را شکر کند، شکر نکرده است مگر برای نفس خود
✦☜ و هر که نعمت خدا را کفران کند به درستی که خدای من از شکر او بینیاز است و صاحب #کرم و #بزرگواری است.»
↩️ سپس #سلیمان_گفت؛
🍃«شکل تخت را تغییر دهید✔️ تا ببینم آیا با زیرکی و هوشیاری میفهمد که تخت اوست یا از آنهایی است که هدایت نمییابند🤔»
🔸وقتی #بلقیس نزد سلیمان آمد به او گفت؛
👸🏻:«آیا تخت تو چنین است؟⁉️ »
👸🏻گفت؛ «☝️🏻گویا آن است و پیش از این #معجزه_علم_پیغمبری و حقیقت تو به ما داده شده بود و ایمان آورنده بودیم.»
☝️🏻و در حقیقت قبلاً آنچه غیر از خدا میپرستید مانع🚧 ایمان او شده بود و او از جمله #گروه_کافران بود.»
🔸پیش از آمدن بلقیس، سلیمان به #جنیان دستور داده بود که #کاخی_شیشهای برای او ساخته و بر #روی_آب🌊 گذاشتنه بودند.
🔹وقتی #بلقیس آمد، به او گفتند؛
👥 «به قصر وارد شو»
و او گمان کرد که آب است.
☝️🏻به همین خاطر لباس خود را روی پاهایش بالا کشید و پاهایش پیدا شد.
🔸پس #سلیمان_گفت؛
🍃 «این محلی است که از #شیشه ساخته اند و آب نیست❌.»
👸🏻 #بلقیس_گفت؛ «من بر نفس خود ستم کرده بودم😔 (که غیر از خدا را میپرستیدم و اینک) #ایمان_آوردم و با سلیمان مطیع خداوند عالمیان🌏 شدم».
↩️ بعد از آن بلقیس به #شهر_سبأ نامه نوشت و پیغام✉️ فرستاد که من به خدای یگانه ایمان آوردم و سلیمان یک پادشاه #ظالم_نیست❌،
☝🏻 بلکه دارای #حکمت و #عدالت است و دین او بر حق است.✅
و #قوم_سبأ_را_دعوت_کرد که دین خدایی را بپذیرند.
🔸وقتی خبر به شهر سبأ رسید، بعضی #قبول_نکردند.😑
😈شیطان آنها را #وسوسه کرد که بلقیس #زن🧕🏻 است و زن عقلش🧠 #ناقص است و از دم و دستگاه سلیمان ترسیده و به عزت و نعمت بیشتر #طمع_دارد.
👥 آنها #گفتند؛ ما دین خود را از دست نمیدهیم و اگر بلقیس فریب خورد و گمراه شد #ما_فریب_نمیخوریم❌.
🔸و بعد از آنکه خداپرستان از آنها جدا شدند یک #سیل_عظیم🌊 آمد و شهرشان را آب بُرد و آنها در #بیابانها پراکنده شدند.
🌸حضرت سلیمان در زمان خود همه #بزرگان و #پادشاهان را به دین و کتاب موسی دعوت کرد و با قدرت 💪🏻و حکمتی که خدا به او بخشیده بود بیشتر مردم را #به_راهراست_راهنماییکرد.✔️
🔹 #روزگار_سلیمان بیشتر، روزگار
▪️صلح و
▪️آبادی و
▪️پیشرفت دانش و صنعت بود☑️،
⏪سلیمان ساختمان #بیت_المقدس را تمام کرد✔️
⏪ و چشمه ها و قناتهای بسیاری جاری کرد✔️
⏪ و راهها 🛣و پلها و سَدها و خانه های🏘 بسیار در زمان او ساخته شد
⏪و آوازه #حشمت و #حکمت_سلیمان به تمام شرق و غرب عالم🌍 کشیده شد.
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهشتاد_وهفتم
🔻 #داستان_سلیمان_وگنجشک
🔹روزی #گنجشک_نری 🐤به یک #گنجشک_ماده🐦 - که نسبت به او بیتفاوت 😑بود - گفت؛
🐤 «چرا حاضر نیستی با من زندگی کنی؟😐 من اگر بخواهم میتوانم قبه و #بارگاه_سلیمان را با نوک خود بکنم و در دریا🌊 بیندازم.»
🌬️ #باد این سخن را به گوش سلیمان رساند، آن حضرت لبخندی😊 زد و حکم📜 کرد که هر دو را حاضر کنند.
▪️ #سلیمان_به_گنجشکنر_گفت؛
🍃 «آیا ادعایی که کردی می توانی انجام دهی؟⁉️ »
🐤 #گفت؛ «نه یا رسول اللّه😔 ! ولیکن به این وسیله مثل هر موجود دیگری میخواستم خود را نزد زن خود #زینت_دهم و بزرگ نشان دهم، #عاشق را به خاطر آنچه میگوید نمیتوان سرزنش کرد.»
▪️ #سلیمان_به_گنجشکماده_گفت؛
🍃« چرا آنچه را از تو میخواهد انجام نمیدهی در حالی که او #ادعای_عشق و محبت💕 به تو میکند؟⁉️»
🐦 #گنجشک_ماده_گفت؛ «ای پیامبر خدا! او مرا دوست ندارد😔، دروغ می گوید و #ادّعای_باطل_میکند، ☝️🏻زیرا گنجشک دیگری را دوست دارد.»
🔸سخن آن گنجشک در دل❤️ سلیمان اثر کرد و بسیار گریه😭 کرد و #چهل_روز از محل عبادت خود بیرون نیامد و دعا 🤲🏻میکرد که خدا دل او را از آلودگی محبت غیر خود پاک کند و مخصوص محبت خود گرداند.»
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #حضرت_ناتان_علیه_السلام
🔹 #ناتان فرزند #داوود_بن_ایشا و یکی از پیغمبران بنی اسرائیل بود که در زمان حضرتداوود از جانب پروردگار خطاب شد،
✨ ای #ناتان نزد برادرت سلیمان برو و او را « #یدیدا» خوانَند، ما او را بسیار دوست داریم.😊
🔸ناتان مردم را به #شریعت_موسی در بیت المقدس دعوت کرد تا در سال 1197 از جهان در گذشت و قبرش در بیت المقدس واقع است.✅
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #برادران_ناتان
👤 #ساموع
👤 #ساخوت
👤 #یوخایار
👤 #الیشع
👤 #نفاغ
🍃 و #سلیمان بودند که ↘️
👑 #سلطنت و
📚 #حکمت و
✨ #نبوت به👈🏻 سلیمان ارزانی شد.☑️
ادامه دارد ........
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝج
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📖 #از_آدم_تا_خاتم📘
📝 #پارت_صد_وهشتاد_وهشتم
🔻 #آصف_بن_برخیا_علیه_السلام
🔹در تفسیر آیات 40 و 41 #سوره_نمل نوشته اند✍🏻،
✨ این مردی که علم کتاب📚 نزد او بود، #آصف_بن_برخیا وزیر حضرت سلیمان بوده ✔️
و #از_اوصیاء_پیغمبران و از مشعلداران هدایت است.
🔸 آصف مردی با تقوا📿 بود☝️🏻 و اسم اعظم به او تعلیم گردید. ✔️
🔹آصف به اذن حق و به عنایت پروردگار دارای #اسم_اعظم شد و بدین سرمایه نامتناهی، #معجزاتی_شگفت_انگیز😲 نشان میداد ☝️🏻که از آن جمله آوردن #تخت_بلقیس در حضور سلیمان بود.
⬅️چون #موقع_وفات_آصف رسید به امر حق پسرش👱🏻♂ « #صفورا» را وصی خود گردانید و #ودایع و #میراث_نبوت را به او سپرد و از دنیا رفت.⚰️
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #صفورا_ابن_آصف_علیه_السلام
🔹پس از آصف فرزندش #صفورا به امر حق #قیام_به_دعوت💌 و #اصلاح_بینمردم نمود✔️
و بنیاسرائیل را #هدایت و #ارشاد میکرد✔️
☝️🏻تا آنکه هنگام فوت، مأمور شد، #اسم_اعظم و #میراث_پیامبری را به فرزندش « #منبه» تسلیم کند و او را وصی خود گرداند✅.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #منبة_بن_صفورا_علیه_السلام
⬅️ بعد از صفورا پسرش #منبة جانشین او شد✔️، که پیامبریش در سن 112 معاصر با پادشاهی اردشیر بن اسفندیار بود.
🔹 در عصر او شهر #اصطخر🏘 را بنا کرد و از راهنمایان روحانیت بود و☝️🏻 او نیز پس از خود #میراث_نبوت را به فرزندش « #هندو» سپرد و وفات نمود.⚰️
👤 #هندو_علیه_السلام
👤 #اسفر_علیه_السلام
👤 #رامن_علیه_السلام
👤 #اسحق_علیه_السلام
👤 #ایم_علیه_السلام
👆🏻 بدین ترتیب #بعد_از_منبة پسرش #هندو؛ وصی وی گردید☑️
▪️و او نیز پسرش « #اسفر» را جانشین خود گردانید.✔️
▪️بعد از اسفر فرزندش « #رامن» وصی او گردید✔️
▪️ و رامن نیز « #اسحق» را به پیامبری بعد از خود برگزید✔️
▪️و اسحق نیز پسرش « #ایم» را به جانشینی خود انتخاب نمود✔️
🔻 تا رشته پیامبری به #حضرت_زکریا_علیه_السلام رسید.
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_ونود_ویکم
🔻 #کشتن_فرستاده_خدا
🌸خداوند در این اوقات #پیامبری_از_فرزندان_یهودا برای ارشاد آنان مبعوث کرد.✔️
☝🏻 اما راهنمایی های او #اثری_نبخشید ❌و مردم رسّ به نافرمانی خود افزودند🤦🏻♂️
🔸 پیامبر خدا #از_پروردگار_خواست تا قدرت خویش💪🏻 را به نمایش بگذارد و 🌳 #درخت_آنان_را_بخشکاند.
☀️صبح روز بعد مردم دیدند👀 که تمامی درختان🌳 شهرشان خشک شده، آنها خشک شدن درخت صنوبر و درخت های دیگر را کار پیامبرخدا میدانستند.🤨
↩️و می گفتند با استفاده از #سحر و #جادو🔮 میخواهد خدایان ما را، از ما دور کند.
👥اهل رسّ #چاهی_عمیق🕳 حفر کردند و #پیامبر خدا را در میان آن گذاشتند و #تکهسنگی_بزرگ در دهانه چاه قرار دادند.
☝️🏻در تمام مدت صدای🗣 پیامبر از عمق چاه به گوش مردم رسّ میرسید که میگفت؛
🍃🤲🏻 #بار_خدایا تو تنگی مکان و نهایت سختی😰 مرا میبینی.
بر من #رحم_کن😊 و هرچه زودتر جانم را بستان😩
👈🏻و خداوند جان پیامبر را در اعماق چاه ستاند.
🔹آن مردم گمراه گمان کردند 🧐که با #کشتن🗡 پیامبر خدا میتوانند #خوشنودی_خدایان 😄خود را کسب کنند و روشنایی و سرسبزی را بار دیگر به سرزمینشان برگردانند.
⬅️در این لحظه خداوند به #جبرئیل وحی فرستاد؛
💠آنها گمان می کنند با کشتن فرستاده من و عبادت درختان از خشمم😡 در امان میمانند.☝️🏻 به عزتم سوگند که از آنها #انتقامی_سخت_میگیرم تا باعث عبرت جهانیان 🌍گردد.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #نزول_عذاب_الهی
👥اصحاب رسّ #مردانشان 👨🏻با #لواط بر یکدیگر قناعت می کردند و #زنانشان🧕🏻 به #فساد روی آوردند.
خداوند #پیامبرانی را به سوی قوم رسّ مبعوث گردانید.✅
☝️🏻 اما همه آنها به دست آن قوم نافرمان #به_قتل_رسیدند.🗡
⬅️بعد از اینکه آنها پیامبر خدا را در #عمق_چاه حفر کردند. خداوند منتظر ماند تا آنها را به #عذاب_الهی☄ و سزایشان برساند.
🔹روز #عید بود✔️ و مردم رسّ با خیالی #آسوده😌 به خوشگذرانی و عیش و نوش مشغول بودند.
♦️ناگهان #طوفانی_شدید🌪 به رنگ سرخ شروع به وزیدن کرد.
🌍 #زمین تکانی خورد و زیرپای آنها تبدیل به #سنگی_گداخته 🔥شد.
#آسمان نیز #گدازه_های_آتشین 💥بر سر و روی آنها فرو ریخت.
👈🏻چیزی نگذشت که تمام اهل رسّ تبدیل به #سربی_گداخته شدند.
👥گروهی دیگر #در_سرزمین_رسّ بودند که معتقد بودند که دریا 🌊خدایشان است و به هنگام عید بر #نهنگ_عظیم_الجثهای 🐳سجده میکردند.
☝️🏻که خداوند پیامبری را نیز برای آنان فرستاد.
🔸هنگامی که فرستاده خدا در مقابل دریا ایستاد، #نهنگ و #تمام_ماهیان خاضع در برابر پیامبر خدا حاضر شدند☑️.
☝️🏻امّا آنان باز هم پیامبر خدا را #تکذیب_کردند😒 و او را به #قتل رساندند.🤦🏻♂️
🌸پروردگار نیز #طوفانی را مأمور ساخت تا تمام مردم رسّ را به اتفاق دامهایشان در دریا🌊 غرق کند.
⬅️بعد از نابودی آن قوم در دریا🌊، خداوند به جانشین پیامبر وحی فرستاد تا به #چاه_معروف_رسّ برود و #جواهرات💎 بسیاری را که در آنجا قرار دارد بین خود تقسیم ➗کند و در سرزمین رسّ، در ناحیه خالی از سکنه به زندگی ادامه دهد.
↩️ بعد از مدتی بازهم آن قوم به #نافرمانی پرداختند و به #فساد و #فحشا روی آوردند😔.
☝️🏻 بطوری که پدر از دختر و خواهر خود کام میگرفت🤦🏻♂️ و زنان خویش🧕🏻 را در اختیار همسایه و برادر خود قرار میدادند.🤦🏻♂
👈🏻و این عمل را نوعی #نیکوکاری قلمداد می کردند😐.
در آن لحظات #شیطانی😈 بنام ( #دلهاث) در بین زنان🧕🏻 آن قوم رفت و نحوه #کامجویی_زنان_از_یکدیگر را به آنان آموخت.😔
ادامه دارد……
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_ونود_وچهارم
🔻 #ثروت_و_منزلت_ایوب_علیه_السلام
🔹 #حضرت_ایوب پیامبری بود که فرشتگانالهی بوجود او می بالیدند😌.
☝🏻زیرا او بندهای #مؤمن، #عابد و #درستکار بود.✔️
🔸 بین فرشتگان، در مورد خلق و عبادت و معصیت بحث و گفتگو در جریان بود.
☝️🏻 #یکی_از_فرشتگان_گفت؛
💫امروز در روی زمین🌏بهتر از #ایوب یافت نمی شود.✖️
⏪او #مؤمنی_شب_زندهدار✔️ و
⏪ #ساجدی_عابد است.✔️
⏪او در اموال💰خود، سهمی برای سائل و محروم معلوم کرده است✔️ و
⏪روزگارش به عبادت و سپاس🤲🏻 نعمتهای بیکران خدا میگذرد. ✔️
✨ #پرستش و #عبادت_مخلصانه او برای ثروتمندان و توانگران روی زمین حجت است. 👌🏻
↩️ سپس فرشتگان دیگر نیز گفتار او را تأیید نمودند.✅
🔸ایوب در زمان خود از نظر زندگی مادّی یکی از ثروتمندان💰 عصر خود بوده است. و چون #ابلیس_گفتگوی_فرشتگان_را_شنید و دید 👀دامنه ثروت و بساط نعمت ایوب بسیار گسترده است ولی غنا و ثروت و وفور نعمت او را به کفران نکشانده است❌
سخت بر او گران آمد👿 و متأثر و نگران شد، چون تمام سعی او در #گمراهی_صالحان و وسوسه مؤمنان است و ایوب همیشه به #ذکر و #عبادت🤲🏻 پروردگار خویش مشغول است.
👈🏻 #از_نیکی_و_انفاق به زیردستان #دریغ_ندارد✖️
⬅️ و به معنای واقعی خادم گرسنگان و برهنگان و اسیران ⛓و حاجتمندان است✔️
↩️ و بعلاوه به نشر علم و معرفت📚 در بین مردم همّت میگمارد و آنان را از بند جهل رها میسازد✔️ و
👈🏻ستمکاران را از عمل خود باز میدارد،
☝️🏻 لذا #به_سوی_ایوب_شتافت تا او را گمراه و اغواء سازد.
😈 #ابلیس_تصمیم_گرفت خود را به ایوب نزدیک کند و او را گمراه و دچار وسوسه نماید و دنیا و زیبائیهای آن را برای او جلوه دهد و از عبادت🤲🏻 و امور خیر بازش دارد.
☝🏻 #ولی زود دریافت که اگرچه ایوب در ناز و نعمت غوطه ور است، لیکن غنا و ثروت او را به خوشگذرانی وا نداشته❌
🔄و دائما زبان به شکر و سپاس🤲🏻 پروردگار میگشاید و نسبت به همه مردم 👥مخصوصا #سائلین، #فقیران و #محرومان مهربان است😊 و از ایشان با روی گشاده استقبال میکند.
🔸سخنان بیهوده در گوش و همچنین هوی و هوس در قلب❤️ ایوب راهی ندارد❌ و او #از_بندگان_مخلص_خدا میباشد که تسلط شیطان را نمیپذیرد.
😈ابلیس از آنچه دید بود #ناراحت و #مأیوس_شد و ناچار به سوی خدا بازگشت و گفت؛
✋🏻بارخدایا! ایوب همان بنده ات که تو را #عبادت و #پرستش می نماید و قلبش❤️ به #ذکر تو میطپد و زبانش به #تسبیح📿 تو باز است، از روی اخلاص و #تمایل_قلبی، این کارها را انجام نمیدهد، ✖️
☝️🏻 #بلکه تو را فقط #به_خاطر_مال و #ثروت💰 فراوان و فرزندان زیادی که به او عنایت کرده ای، پرستش و عبادت میکند و به این امید آرزو است که مال و مقام او را حفظ کنی و آنها را برکت بخشی و در حقیقت عبادتش بهای نعمتهایی است که به او عطا کردهای.😑
☝️🏻آیا هزاران گوسفند🐑 و شتر 🐫و صدها اسب🐎 و گاو🐄 و کشتزارهای خرم و با صفا و زمین های پهناور و پسران👦🏻 و دختران👧🏻 زیاد شکر و سپاس تو را نمیطلبد؟ ⁉️
😈و آیا #بیم 👈🏻زوال و تباهی این همه ثروت و نعمت نیست که او را #به_اطاعت_تو_ناچار_میسازد.
🔸پس عبادت ایوب از روی خلوص نیست.❌
این ثروت زیاد که در اختیار دارد را از او بگیر✔️
↩️ و او را از این نعمت فراوان #محروم_ساز، ✔️
☝️🏻آنگاه می بینی که زبان او از ذکر تو خاموش و قلب❤️ وی از فرمانت گریزان می گردد.😏
ادامه دارد……
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ https://eitaa.com/joinchat/1782382904C4d9cd94bb9
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐