241.8K
#نوحه_سنتی
#شب_هفتم_محرم
در رثاء علی اصغر / نوحه / سبک ناظم
#صوت_سبک_آرامش
چون غنچه وا شده لب های اصغر
تیر سه شعبه اش بوسیده حنجر
شد یاس دیگر
در خون شناور
علیّ اصغرم علیّ اصغر
دریا چون چشم او گوهر ندارد
یارب دگر رباب اصغر ندارد
وقت عزا شد
طفلش فدا شد
علیّ اصغرم علیّ اصغر
مادر دو دیده را در خون نشانده
شش ماه طفل او لب تشنه مانده
پُر شد سبویش
تر شد گلویش
علیّ اصغرم علیّ اصغر
از چشمه سار حق گوهر بجوشد
از لعل کودکی خون می خروشد
بنگر عزا را
قالوا بَلی را
علیّ اصغرم علیّ اصغر
محمود تاری «یاسر»
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
|⇦•حاجت دارا بیاین..
#زمزمه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی
◾️◾️◾️
حاجت دارا بیاین بیاین، بازم شب هفتم رسید
از پیش گهواره کسی، اصلا نمیره ناامید
«یا باب الحوائج..»
شفا چیه؟ شفا کمه! کافر و بنده میکنه
علی اصغر حسین، مرده رو زنده میکنه
«یا باب الحوائج...»
با اینکه حاجتام فراوونه
از سختیِ بلا دلم خونه
کنارِ روضهی تو آسونه
داغت دل حسینو لرزونده
خون تو روی صورتش مونده
خنده روی لب تو جا مونده
«تو که منو کشتی علی اصغر...»
*سبط ابن جوزی نوشته در تذکرة الخواص:
"لَمّا رآهم الحسین مُصِرّینَ علی قتلِه..."
وقتی آقا دید اینا اصرار دارند که بکشنش
"اَخَذَالمُصحَف و نَشَرَه...."قرآن گرفت،باز کرد..."وَ جَعَلَهُ علی رأسِه"قرآن روی سر گذاشت...(بالحسین بالحسین ....)" و نادی بینی و بینَکُم کتابُ الله "بین من و شما قرآن داوری کنه"وَ جدی محمدرسول الله "
جدم پیغمبر بین من و شما داوری کنه....
"یاقوم! لِمَ تستَحِلّون دَمی"چرا خون من رو حلال میدونید؟"فالتَفَت الحسین علیه السلام"همین جور که صحبت می کرد،یه وقت برگشت عقب رو نگاه کرد."فَاذا بطفلا یبکی عطشا"دید بچه اش داره گریه می کنه..."فَاَخَذه علی یَده"بچه رو روی دست بلند کرد..فرمود:"یاقوم! ان لم ترحمونی،فارحموا هذالطفل"اگه به من رحم نمی کنید به این بچه رحم کنیدهنوز داشت صحبت می کرد...تیر سه شعبه حرمله آمد،بچه رو ذبح کرد. آقا چه کرد؟"فَجَعَلَ الحسین علیه السلام،یبکی"شروع کرد بلند بلند گریه کردن....
#شاعر: سیدمهدی سرخان
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
Shab07Moharram1402[01].mp3
16.39M
|⇦•حاجت دارا بیاین....
#زمزمه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی
◾️◾️◾️
علی اصغر!
داغت دل حسینو لرزونده
خون تو روی صورتش مونده
خنده روی لب تو جا مونده
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
Shab07Moharram1402[02].mp3
31.75M
|⇦•اینا دیگه هرچی باشن....
#زمزمه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی
◾️◾️◾️
حسین جانم!
میشه حالا تا خاک نریختی رو اصغر
یه بار دیگه بیاد ببیندش مادر
بغل کنه بچه شو لحظه آخر
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
|⇦•.رسید روضه ی عطش...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت علی اصغرعلیه السلام اجرا شده #شبِ_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج عباس واعظی
◾️◾️◾️
مولای من!
بدون تو امید ما سراب می شود بیا
تمام شهر بر سرم خراب می شود بیا
برای حضرتت بگو که مادرت دعا کند
دعای مادر تو مستجاب می شود بیا
بِکَش به آتش اشک را، تو آه کِش، میان ما
که دل کنار گریه ات کباب می شود بیا
*که اگه آقا بیاد به مجلس ما یه قطره اشک جاری بشه از چشم آقا، جلسه رو زیر رو میکنه، دلها رو با خودش میبره...بدون عنایت شما هیچیم آقاجانم! اگه عنایت و توجه شما خونواده نباشه نه نوکری میکنیم نه عزاداری میکنیم نه اشک میتونیم بریزیم و نه اجازه پیدا میکنیم بیایم تو مجلس شما...*
رسید روضه ی عطش شنیدم برای تو
که آب خوشگوار هم مذاب می شود بیا
*دیگه از امشب و فردا آب رو به روی بچه های حسین بستن، دیگه از فردا آب جیره بندی میشه، چقدر سخت میگذره به بچه ها خدا میدونه...*
کنار خیمه مانده و فقط خدا خدا کند
کی حرم اسیر گریه رباب می شود بیا
*چقدر محبت داشت ابی عبدالله به خانم رباب، شعر براش می سرود، آقا فرمود: من دوست دارم خانه ای رو که در اون اسم رباب و سکینه باشه...
شاید یه علتش این باشه: از وفای این خانم برا تون بگم، بعد قضیه کربلا دیگه رباب هیچ روزی توی سایه ننشست، مدام زیر آفتاب بود و بخاطر همین زیر آفتاب بودن هم مرد...وقتی میگفتن: چرا زیر آفتاب می مونی؟ صدا میزد: مگه میشه بدن حسین زیر آفتاب مونده باشه من برم تو سایه...یه روز راوی میگه از خونه اومدم بیرون هوای مدینه اونقده گرم بود اونقده سوزنده بود تا اومدم بیرون احساس کردم پوست صورتم سوخت، زیر این آفتاب اومدم تو کوچه داشتم میرفتم دیدم جلو خونه امام سجاد یه خانم زیر چادر تو آفتاب نشسته، فکر کردم شاید کنیز آقاست، جسارتی کرده آقا برا تنبيه کردنش این کار رو کرده... در زدم، کیه؟ خودمو معرفی کردم، با آقا کار دارم، حضرت اومدن چیکار داری؟ گفتم: آقا اومدم یه خواهش ازتون بکنم بگو...گفتم: آقا امروز هوا خیلی گرمه آفتاب سوزندست، خوب!... آقا اومدم ازتون خواهش کنم این کنیز و ببخشیدش زیر آفتاب معلوم نیست چی بروزش بیاد... اشکای آقا سرازیر شد فرمود او کنیز نیست او ربابه او دیگه بعد کربلا هیچ روزی تو سایه ننشسته...
چه شبی است امشب؟ چه روضه ای امشب خونده میشه و چه جوری باید حقش ادا بشه؟
وقتی غلامه امام سجاد می دید هر روز امام سجاد به بهانه های مختلف بر مصیبت کربلا اشک میریزه، آرزوش شده بود یه خبر خوش براش برسه خبر خوش رو به امام سجاد بده یه لحظه خنده آقا رو ببینه، یه روز یه خبر خوش بهش رسید سراسیمه اومد خدمت امام سجاد آقا جان مژدگونی بده فدات بشم خبر خوش براتون آوردم...آقا مختار خروج کرده همه قتله ی کربلا رو به درک واصل کرده، منتظر بودم خنده رو ببینم به چهره آقا...اما دیدم اشک از گوشه چشم آقا جاری شد، آقا قربونت برم چرا دیگه گریه میکنید فرمود بگو ببینم مختار با حرمله چیکار کرد؟...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت علی اصغرعلیه السلام اجرا شده #شبِ_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج عباس واعظی
◾️◾️◾️
آمدم خیمه تا وداع کنم
دیدم از داغ آب میسوزی
بردم آبت دهم ولی دیدم
زیر این آفتاب می سوزی
کاش آبی شود محیا تا
خجل از روی خواهرت نشوم
سعی کردم که وقت بردن تو
چشم در چشم مادرت نشوم
*الهی برات بمیرم حسین!
آه علی جان پشت سر را نگاه کن پسرم جلوی خیمه ها رباب نشسته، به امیدی که به خیمه برگردی..*.
من که طاقت ندارم ای گل من که نگاهی کنم به پشت سرم
لیک حس میکنم که آمده اند جلوی خیمه ها زنان حرم
*همه زنای حرم اومدن دلواپس و نگران تو هستند، علی کوچولوی بابا! شده یه وقت یه کاری میخوای بکنی خیلی هم خاطر جمع نیستی میگی حالا توکل بخدا بینم چی میشه ببین چی میگه ابی عبدالله...*
گرچه ای کودکم نمیبینم ذره ای رحم در دل اعدا
شاید این دفعه وضع فرق کند کودک من توکلت به خدا
*بریم بابا توکل به خدا انشا الله شاید این بار رحم کردن، اومد جلوی لشکر...علی کوچولوش رو روی دست گرفت، فرمود: «ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل»...
*مقابل لشکر ایستاد، لشکر!...*
به رخ کودکم نگاه کنید رنگ دیگر به روی طفلم نیست
کوفیان ارحمو به هذا الطفل قطره ای هم برای او کافیست
*مگر یه غنچه چقدر آب میخواد؟ یه مقدار آب بدید بسشه، ببینید چجوری به تلظی افتاده دیگه صداش هم در نمیاد...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت علی اصغرعلیه السلام اجرا شده #شبِ_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج عباس واعظی
◾️◾️◾️
خودمانیم شیرخواریه من
کاش از شاخه ات نمی چیدن
کاش پوشانده بودمت به عبا
تا گلوی تو را نمی دیدن
وقتی می آمدیم خواهر تو
با نگاهش مرا معذب کرد
تا برگردی و بخوابی باز
عمه گهواره را مرتب کرد
*همشون الان منتظرن من علی رو آروم کنم، سیراب بر گردونم، دست به دست کنن، بغلش کنن... ای حسین...*
علی جان!
تو بگو من چطور پاسخ این یک حرم اضطراب را بدهم
عمه با من، علی بگو که چطور من جواب رباب را بدهم
*جواب رباب رو چی بدم منتظره بچش رو برگردونم...
آمد ابی عبدالله برا وداع، تا آمد دید همه ی بچه ها و مخدرات تشنه هستن،
تا نگاه کرد دید همه ی بچه ها از عطش پژمرده شدن...
مرحوم مقرم میگه: آقا اومد خداحافظی کنه، یه دختر سه ساله آمد جلو بابا رو گرفت، صدا زد: بابا میخوای بری برو، فقط میخوام بهت بگم من تشنمه...
تا صدای غربت ابی عبدالله بلند شد: هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی یه وقت صدای گریه مخدرات بلند شد...
حضرت آمد خواهرش رو طلبید، خواهرم مگه من نگفتم تا من زنده ام صداتون به گریه بلند نشه؟ عرضه داشت چرا داداش شما فرمودید، اما تا صدای غربت شما بلند شد، صدای گریه ی علی اصغر هم بلند شد... هر کار کردیم آروم نشد...
ببینید ببینید گلم رنگ ندارد
اگر آمده میدان سر جنگ ندارد
بارون بارون ببار از طاق آسمون
زودتر خودت رو برسون به تشنه های نیمه جون
بارون بارون حرم پر از تاب و تبه
ببین که چند روز و شبه اصغر من تشنه لبه
شد آرزوم که عمو جون بیاره آب شیرخواره رباب یه لحظه هم نداره خواب
نمیخوابه میترسه که خواب ببینه
گهوارشو دارن به غارت میبرن
مادرشو دارن اسارت می برن عمه رو با زور و جسارت می برن
بارون بارون شنیدی سقا نمیاد
رفته به دریا نمیاد به خیمه ما نمیاد
بارون بارون به امید فرات نباش دیگه ببار یواش یواش ببار و جبران کن برام
آروم آروم تو گوش اصغرم بخون
که نمیاد عموجون نچرخون، اینقدر زبون
*اینقدر زبون دور دهن نچرخون، باباتو کشتی، دیگه مادرت دل نداره ببینه...*
غم مخور ای کودک دردی کشم
من خودم تیر از گلویت می کشم
*زیر عبا مخفیش کرد، آمد پشت خیمه یه قبر کوچولو کند، تا میخواست این بدنو تو قبر بزاره، صدای اون خانم بلند شد بذار یه بار دیگه علی مو ببینم... ای حسین!
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
4_5935811293184262871.mp3
25.42M
|⇦•رسید روضه ی عطش....
#روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج عباس واعظی
◾️◾️◾️
خودمانیم شیرخواریه من
کاش از شاخه ات نمی چیدن
کاش پوشانده بودمت به عبا
تا گلوی تو را نمی دیدن
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
|⇦•روی دوش بابا که میری..
#قسمت_ اول #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری
◾️◾️◾️
باز هم محشری از گریه به پا کرد حسین!
دل ما را ز غم و درد جدا کرد حسین!
من کجا روضه کجا؟ معرفت آقا بود
من حواسم به خودم بود صدا کرد حسین!
به بهشتی که خدا داد نیانداخت نگاه
رفت با گریه کنه خویش صفا کرد حسین!
*لذا فرمودن وقتی داری بر مصائبش گریه میکنی مطمئن باش آقات روبروت نشسته..*
حسین!
من شکستم دل او را دل من را نشکست
این همه سال مراعات مرا کرد حسین!
گریهام نور به قبر همه امواتم شد
دین برگردن ما بود و ادا کرد حسین!
نام ما را ته مقتل به زبان آورده
خون آن حنجره را ضامن ما کرد حسین!
من حسینی شده ام چون خود زهرا میخواست
فاطمه نام مرا برد و دعا کرد حسین!
چهار دیواری این روضه خودش، شش گوشه است
کربلا را وسط روضه بنا کرد حسین
اربعین کاش بگویم به همه در صحنش حاجتم کرب و بلا بود و روا کرد حسین
خواهرش رفت اسیری و خودش بر سر نی هرچه را داشت در این راه فدا کرد حسین
*حتی علی اصغرشم آورد ابی عبدالله*
در تب و تابی، چه جور لالایی بخونم یکم بخوابی
تو مشک سقا هم نمونده قطره آبی در تب و تابی
هنوز لبات یه مادرم بهم نگفته
چرا باید رو این لبا ترک بیوفته
ببخش که شیر ندادمت چند روزه مادر زبون نچرخون که لبات میسوزه مادر
لالا لالایی لا لالایی
کوچیکترین فدایی این خیمههایی
میخوای بریم میدون روی دوشِ بابایی
رو دوش بابا که میری چشاتو وا کن
برای بار آخرم منو نگاه کن
با گریههات رجز بخون میون لشکر
صدای هلهله میاد نترسی مادر
حیرونه بابات...
مگه چجوری زدنت دلخونه بابات
چرا هنوزم وسطه میدونه بابات
اینا که کینه اشونو از غدیر گرفتن
بچه امو تو شیش ماهگی از شیرگرفتن
خیر نبینه حرمله به بابات میخنده
با چی زده بچهام سرش به مویی بنده
*در بعضی از نقلها داریم تا صدای استغاثهٔ ابی عبدالله بلند شد."هل من ناصر ینصرونی هل من ذاب یذب عن حرم رسول" نوشتن اول خدای عالم لبیک گفت، نقل نقلِ عجیبیه.. بعد اینکه خدای عالم لبیک گفت پیغمبر لبیک گفت،امیرالمومنین لبیک گفت، فاطمه زهرا لبیک گفت، امام حسن لبیک گفت، نوشتن حتی ابدان مطهر شهدای کربلا هم به لرزه افتاد. همه ی عالم لبیک گفتن به ابی عبدالله... اما یه وقت فرمودن: این بچه هم خودشو از گهواره به زمین انداخت. یعنی بابا! هنوز یه نفر مونده روش حساب کنی منم هستم بابا.. به گونهای که زنها، اهل خیمه مطمئن شدن این بچه داره تلویحه میگه به استغاثهٔ پدر داره لبیک میگه.. ابی عبدالله فرمود: این بچه رو بیارید....
*شب عاشورا وقتی قاسم بن الحسن صدا زد....عمو جان! آیا منم از شهادت بهرهای دارم؟ فرمود: "کَیفَ المَوتُ عِندَکَ؟"مرگ در نزد توچگونه است؟ گفت: "أحلی مِنَ العَسل" فرمود: پسرم! هم تو به شهادت میرسی هم طفل رضیع من.. ابی عبدالله شب عاشورا فقط روضهٔ علی اصغر برای اصحاب خوند گویا فیضیست که حتی اصحابم باید بهره ببرن. در روضه علی اصغر من نمیدونم شاید فیضیست که باید شب عاشورا اصحابم به فیض روضه علی اصغر برسند و گریه کنن و همه گریه کردن.. بعد عبارتی داره ابی عبدالله ..این حرفا رو که به قاسم زد فرمود:"اِذْ جَفَّتْ رُوحی عَطَشاً" فرمود زمانی که روح من از عطش خشک میشه..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری
◾️◾️◾️
"وَ صِرْتُ اِلی خِیَمِنا فَطَلَبْتُ ماءً وَ لَبَنَاً"
من هی میرم تو این خیمه ها دنبال یه نوشیدنی یه آبی چیزی می گردم "فَلا أَجِدُ قَطُّو" فرمود: چیزی پیدا نمیکنم. شب عاشورا داره روضه میخونه اصحاب دارن گریه میکنن.. میفرماید "فاقول: ناولوني ابني لأشرب من فيه" میفرماد: من اونجاست که میگم بچه امو بیارید من یکم از این نمی که کنار لب این بچهاست بتونم تشنگیمو برطرف کنم.. یا بقیه الله چه بلایی سر ابی عبدالله میارن؟! آرام آرام نوشتن لباس پیغمبر و به تن کرد سوار برناقه ی پیغمبر شد. اومد آرام آرام سمت میدون که با این لشکر حرف بزنه مردم میگفتن تازه حسین قرآنو آورده بود. هرچی گفت ما زیر بار نرفتیم.. الان چی آورده دیدن از زیر عبا یه بچه شیرخواره رو رو دست بلند کرد..
یه غنچه رو از بوته جدا کنی اول سر حاله اما دو سه روز بهش آب ندی سر غنچه از ساقه کج میشه.. هر طرف ابی عبدالله بچه رو نگه میداشت سر به یه طرف میافتاد..۷ روبرو لشکر، بچه رو رو دست بلند کرد. ما در ناحیه مقدسه سلام حضرتو داریم میفرماید:"الطِّفْلِ الرَّضِيعِ الْمَرْمِيِّ الصَّرِيعِ" طفل رضی، طفل شیرخواره، بعد میفرماد: "الْمَرْمِيِّ الصَّرِيعِ "یعنی هدف که قرار گرفت افتاد به زمین.. بابا ما گاهی از زمین افتادن ابی عبدالله میگیم..*
بلند مرتبه شاهی به زحمت افتاده
برای جرعه ی آبی به منت افتاده
*بچه رو، رو دست بلند کرد فرمود: "مُنّوا عَلَی ابن المصطفی" رو سر پسر پیغمبر منت بذارید "بِشَربَةِ یَحیا بِها أطفالَنا "یه جرعه آب به من برسونید بچههام دارن از تشنگی میمیرند.. لشکر به همهمه افتاد چه کنیم؟ حق با حسینه، یکی گفت نه! حربهٔ حسینه از این بچه میخواد استفاده کنه خودش به آب برسه.. یه وقتی دیدم صدای عمر سعد بلند شد بگید حرمله بیاد امیر پدر رو بزنم یا پسر؟ گفت: با یه تیر دوتا نشون رو بزن به پسر بزنی پدر میمیره.. بزن حلقومه این بچه رو مگه سفیدی گلوی این طفلو نمی بینی؟
اخبارالطوال دینوری مقتل قدیمه مال قرن سه.. میفرماید: علی اصغر و شش ماههٔ ابی عبدالله رو با تیر مشقص زدن تیر مشقص رو عرب معنی میکنه میگه اون تیری که میخواستن حیوونای وحشی رو باهاش بزنن.. فرقی هم داره پیکانش بزرگتره قد تیر بلندتره برا همین بود فرمودن: "فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ" تیر گوش تا گوش این بچه رو برید. سر به پوست آویزان شد..آی امام حسینیا برا علی اکبر جون داد کی از خیمه اومد؟ زینب کبری اومد بیرون.. اما یه نقلی امشب به دستم رسید وقتی علی اصغر جون داد ام کلثوم اومد بیرون اینجوری میخوند..
میگفت:"یا لَهفَ قلبی علَی الصّغیر الظّامی فَطَمَتهُ السّهامُ قبلَ الفِطام" «من تاحال فکر میکردم این عبارتو بیبی تو اسارت گفته» اما از خیمه اومد بیرون میگفت:دلم کبابه برای بچهای که خواستن از شیر جداش کنن با تیر جداش کردن.. چهار بیت خانم ام کلثوم فرمود: این بچه رو به خون خودش غلطوندن. فرمود: اشک این بچه رو درآوردن ..امام حسین با خون گلوی علی اصغر سه کار کرد. کار اول ابی عبدالله این بود: یه کفه خون رو به آسمان پاشید. امام باقر فرمود: اگر یه قطره به زمین میرسید عذاب نازل میشد. کار دوم ابی عبدالله این بود: یه کفه خون رو گرفت قنداقهٔ علی اصغر رو خونی کرد. کار سوم ابی عبدالله این بود: یه کفه خون رو گرفت هی به محاسن خودش میکشید..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری
◾️◾️◾️
دیدن ابی عبدالله داره برمیگرده سمت خیمه..نوشتن ابی عبدالله بچه رو بغل کرد یه کاری کرد. میگم شاید برای این کار حسین بود صدای آسمونیا در اومد.. گفتن:
"دَعهُ يا حُسَينُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِي الجَنَّةِ"یه کاری کردن آسمونیا دادشون در اومد بچه رو بدید به ما، ما بچه رو میبریم بهشت براش یه دایه در نظر گرفتیم. چیکار کرد ابی عبدالله.. دیدن این بچه رو بغل کرد هی گلوشو میکشه به گلوی بریدهٔ علی اصغر..ابی عبدالله صدا زد.."وَ الله لَأَنتَ أكرَمُ عَلَى اللّه مِنَ النّاقَةِ" این طفل کم از ناقه ی صالحِ پیغمبر نیست. فرمود: این طفل بزرگتره، مقامش بالاتر از ناقه ی صالح پیغمبره.. اصلا هر وقت گویا اهل بیت تو مخمصه می افتادن گرفتار میشدن از این تعبیر استفاده می کردن ..مادر ما هم دید امیر المومنین رو دارن می برن صدا زد میرم کنار مزار بابام نفرینتون می کنم.بچه های من و من کم از ناقه ی صالح پیغمبر نیستیم..*
آخ سر کوه بِلند مِن باشم و تِه
آخ بلور و یاسمن مِن باشم و تِه
ای اگر خواهند ته ره قبر سپارن
میون یک کفن من باشمو ته
آخ لالالا لالا دِله بَبِردی
لالا لالا سه روزه او نَخِردی
دیگه نخامه که وارش بباره
که تی شرمنده ها کرده بابا ره
رباب است و خروش و خسته حالی
به دامن اشک و جای طفل، خالی
اگر گهواره را پس داده بودن
دلش خوش بود با طفل خیالی
آی تو رفتی و شدم درمونده اصغر
لباسات پیش مادر مونده اصغر
پدر در وقت دفنت جای تلقین
برای تو لالایی خونده اصغر
آی دست و پا میزنه تقصیر نداره
شیر خواره تحمل تیر نداره
تقصیر منه که منت کشیدی
بمیرم که مادرش شیر نداره
*ببین رباب چی می گه : ..*
نبینم اینجوری آشوبی آقا
دستتو رو خاکا می کوبی آقا
علی اصغرم فدات ببینمت
آقا تو که چیزیت نشده؟ خوبی آقا؟
حسین جان! تشنگی برده امونم
توونم سخته را ه برم با قد کمونم
یکمی زمان بده منم بیام
تا براش نماز میت بخونم
پشت خیمه با خجالت رسیدم
پیر شدم تا اشک چشماتو دیدم
یادته روز تولدش آقا
من با خنده های تو میخندیدم
خاک میگن سرده نه خاک اصغرم
تشنه کشتنش نمیشه باورم
روی میوه ی دلم خاک نریزید
خاکو باید بریزی روی سرم
نبینم ناله های حزینتو
عرق شرم روی جبینتو
مخفیونه کاشتی بذرتو ولی
میزنن با نیزه شخم زمینتو
اشک ابر تو مگه یادم میره
قتل صبر تو مگه یادم میره
کفن و دفن تو اگه یادم بره
نبش قبر تو مگه یادم میره
مثلا تو رو تاب میدم
مثلا به تو آب میدم
مثلا تو صدام کردی
من با خنده جواب میدم
مثلا عمو برگشته
شدم آره خیالاتی
مثلا همه جمعیم و
توی آغوش بابایی
لالایی گلم تشنه ی یه جرعه آبه علی
لالایی گلم بیا بغلم بخوابی علی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه.
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
4_5935811293184262871.mp3
25.42M
|⇦•روی دوش بابا که میری....
#روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری
◾️◾️◾️
حیرونه بابات...
مگه چجوری زدنت دلخونه بابات
چرا هنوزم وسطه میدونه بابات
اینا که کینه اشونو از غدیر گرفتن
بچه امو تو شیش ماهگی از شیرگرفتن
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
مداحی آنلاین - اباصالح التماس دعا.mp3
2.32M
🌷یا صاحب الزمان(عج)🌷
🍃اباصالح التماس دعا
🍃هر کجا رفتی یاد ما هم باش
💔 #جمعه_های_دلتنگی
😔😔😔آقا بیا 🙏😭
#علی_اصغر
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
▪️بچه رو روی دست گرفته ابی عبدالله،ان لم ترحمونی،به من رحم نمی کنید، فارحموا هذا الطفل،به این بچه رحم کنید..
إما تَروُنَهُ کیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً،باید معنی کنم،معنی کنم بعد دادت در بیاد،
گفت:ماهی رو از آب بیرون می ندازید،تا اون موقعی که جون داره،خودش رو هی از رو زمین بلند میکنه،بالا و پایین خودش رو میندازه،دیگه جونی براش نمی مونه،این لب هاش رو بهم می زنه،عرب این لحظه رو می گه تلظی،
🔸ابی عبدالله نشون داد بچه رو،سر رو شونه می افتاد،فرمود:ببینید داره تلظی میکنه،یعنی اگه آبم بهش برسونید شاید جون بده،
بعضی از پیر مردهای سپاه،گفتند:حسین راست میگه،ما که با بچه جنگ نداریم،ابی عبدالله ،علی اصغر رو آورد تو دل میدون،لباس پیغمبر رو پوشید،برا چی آقا اومد،اولاً منت نون کشیدن بده،منت آب کشیدن بد نیست،دوماً ابی عبدالله تا لحظه ی آخر،داره اینها رو هدایت میکنه،منت هدایت داره میکشه،نکنه اینها بیچاره برن تو جهنم،امامه دلش میسوزه،لذا بین لشکر،خیلی ها از پیرمردها بلند شدن گفتند:راست میگه حسین،بچه رو بگیرید سیراب کنید.
🔹ابن سعد ملعون،دید وضع سپاه داره بهم می ریزه،یه نگاه به حرمله نانجیب کرد،امتحانش رو پس داده،او چشم اباالفضلم هدف گرفته،گفت:چرا جوابش رو نمیدی،
▪️نانجیب گفت:بابارو نشونه بگیرم یا بچه رو،گفت:مگه سفیدی زیر گلوی علی رو نمی بینی،هنوز حرف های حسین تموم نشده،یه وقت دید علی داره بال بال می زنه.. 😭
حالا دیگه حرف آقا عوض شد،تا حالا داشت با علی حرف می زد،حرف عوض شد،گفت:
برایم مرثیه می خواندی ای تیر
به دستم کودکم خواباندی ای تیر
تمام تارهای صوتی اش را
به هم پیچاندی و سوزاندی ای تیر
گفت:
گلویت سرخ و زیر و بم ندارد
چنان زخمی زده مرهم ندارد
بمیری حرمله با چشم دیدم
که تیر تو ز نیزه کم ندارد
ز داغت تیر هم گریان شده ای وای
نفس در سینه ات سوزان شده ای وای
خدا را شکر دستم زیر سر بود
سرت از پوست آویزان شد ای وای
ز چشمت رفت کم کم سو بمیرم
چکد خون از سر کیسو بمیرم
خدا رحمی کند مادر نبیند
سرت یک سو،تنت یک سو بمیرم
▪️امشب کسی نباشه چشمش گریان نباشه برا علی،گفت:سنگ دل ترین رو آورد بیرون مختار،گفت:جایی شد دل تو هم بسوزه بحال حسین،گفت:یک جا،همه جا هلهله می کردم،کف می زدم،خوشحال بودم،یه جا دل من سوخت،دیدم حسین بچه رو زیر عبا گرفت،بین میدون متحیر بود.. 😭
نمی دونست کجا بره،یه قدم می رفت سمت خیمه ها باز برمی گشت،گفت:خلاصه چیکار کرد ابی عبدالله رفت سمت خیمه ها،
گفت:نه امیر،دیدم اومد پشت خیمه ها نشست روی خاک ها،با غلاف شمشیر یه قبر کوچولویی کند.
پدر با کودکی پرپر نشسته
به روی خاک ها مادر نشسته
رباب این را فقط تکرار می کرد
سه شعبه دارد و تا پر نشسته
یه منظره ای مادر دیده،می گفت:
عطش گرد پر و بال تو می گشت
غریبی پای اقبال تو می گشت
به پشت خیمه ها ای وای دیدم
کسی با نیزه دنبال تو می گشت
لالایی اصغرم،لایی لالایی
▪️امشب خانم ها بیشتر باید گریه کنند،ای کاش بچه ها رو امشب بغل مادرها ندن،بابا ها بیرون نگه دارن،آخه شب ربابه،هی میومد کنار گهواره ی خالی،گفت:
چگونه خاک بریزم به روی زیبایت
که تو بخندی و من کنم تماشایت
مزار کوچک تو پر شده از خونت
به خواب ماهی من در میان دریایت
مرا ببخش عزیزم که جای قطره ی آب
به یک سه شعبه برآورده ام تقاضایت
چگونه جسم تو پنهان کنم که می دانم
به وقت غارتمان می کنند پیدایت
کمی بخواب در این خاک تا کمی وقت است
که بعد از این شود آغوش نیزه ها جایت
بیا رباب که این شاید آخرین باری است
که خواب می رود او با نوای لالایت
اگر نشد که شود سایه سرت امروز
به روی نیزه شود سایه سار فردایت
آاای حسین …😭
#شیرخوارگان
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️
#شب نهم محرم
#روضه حضرت عباس(ع)
گریز حضرت علی اصغر(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
♦️خدایا شرح غم خواندن چه سخت است
♦️ز داغ لاله افسردن چه سخت است
♦️اگر تیری درون چشم باشد
♦️نمیدانی زمین خوردن چه سخت است
♦️نمیدانی که با دست بریده
♦️ز پشت اسب افتادن چه سخت است
♦️نمیدانی که با چشمان خونین
♦️جمال فاطمه دیدن چه سخت است
♦️کنار علقمه با مشک خالی
ببین شرمنده گردیدن چه سخت است
⬅️دلها را روانه کنیم بین الحرمین کنار حرم با صفا اقا ابوالفضل شب نهم محرمه آه حاجت مندان آه مریض دارها آه گرفتارها که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته اید انشاالله به آبروی آقا اباالفضل حاجت روا بشیدمی دونم آقا اباالفضل هیچ کس رادست خالی رد نمی کند شفای همه مریضها انشاالله همه اموات فیض ببرند عزاداران کسانی بودند دربین من شما که در سالهای قبل در این ایام شب تاسوعا برای آقا اباالفضل عزاداری می کردند اما جایشان خالیست روحشان از این مجلس ومحفل فیض ببرند حالا دلت اماده شد بریم کربلا برات روضه حضرت عباس بخونم همه اموات فیض ببرند در روز عاشور
وقتی که اصحاب اباعبدالله.. از - جوانان بنی هاشم شهید شده بودن عباس آمد خدمت اباعبدالله.برادرم سینه ام تنگ شده.از زندگی سیر شده ام اذن میدان به من بده تا از دشمنان خونخواهی کنم.اباعبدالله ابتدا اجازه نداد به عباس که به میدان رود ولی صدای العطش بچه ها بلند بود.صدای ناله ی کودکان بلند شد.فرمود: عباسم برو مقداری آب برای این بچه ها فراهم کن.عباس سوار بر اسب عازم شد.میسر نشد آب فراهم کند.برگشت قضیه رو به اباعبدالله گفت.باز صدای العطش بچه ها بلند شدبار دیگر عباس سوار بر اسب عازم میدان شد.مشک بر دست دارد.عده ای از این دشمنان رو به درک واصل کردتا.به شط فرات رسید.کفی از آب رو به لب های خشکیده ی خود نزدیک کرد.پس از آن همه عملیات ها هوای گرم کربلا-زمین سوزان کربلا-لب خشکیده بود.آب رو به دهان نزدیک آورد.ولی به یادلب تشنه بچه ها به یاد حسین که لب ها تشنه است.عباس تو آب بنوشی و اهل خیام تشنه باشند.آب رو بر شط فرات ریخت.برگشت مشک پر از آب کرد.عمر سعد صدا زد
اگر عباس مشک را به خیمه ها برساند-حسین قطره ای آب بنوشد دیگر اثری از ما باقی نخواهد گذاشت.ظالمی پشت یکی از نخل ها پنهان شده بود.حمله ور شد دست ابالفضل رو جدا کرد.عباس مشک را به دست دیگر گرفت.ظالمی دست دیگر عباس رو جدا کرد.عباس مشک رو به دندان گرفت.هنوز امید داشت که مشک رو به خیمه ها برساند.وقتی امید عباس به یأس مبدل شد که تیری به مشک اصابت کرد.مشک بر زمین افتاد.و آب فرو ریخت.دیگر عباس چگونه به خیمه ها برگردد.عمودی بر فرق مبارک عباس فرود آمد که عباس بر زمین افتاد.صدا زد اخا ادرک اخاک العباس.برادرم.عباس رو دریاب.حسین خود رو به بالین عباس رسوند.چه عباسی-چه برادری.دستها در یک طرف.مشک سوراخ شده در یک طرف.شمشیر در یک طرف.دست به کمر زدصدا زد الان انکسر ظهری حالا.کمرم شکست دیگه حسین.بی برادر شد.زبان حال داره عباس می دونی چرا تو رو به نام برادر صدا کردم آخه تا اون لحظه حسین رو به نام برادر صدا نکرده بود.به خاطر اینکه قبل از از اینکه سر من روی زانوی تو باشه سر من روی زانوی مادرت فاطمه قرار گرفته
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند گریزی هم داشته باشیم به روضه علی اصغر امام حسین انشاالله همه اموات فیض ببرند
ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت.
اومد در مقابل دشمن ایستاد.
علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد.
صدا زد..
ای نانجیبها..
شما با من سر جنگ دارید..
اگه به من حسین رحم نمیکنید..
این طفل شش ماهه که کاری نکرده.
یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید.
ببینید.
اگه بهش آب بدید میمیره.
اگه آب هم ندید میمیره
اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون بیایدببرید علی اصغرو سیرابش کنید.
دشمن داره نگاه میکنه.میگن
خیلی ها به گریه افتادن.
ابی عبدالله داره حرف میزنه.
شاید اینها دلشون بسوزه.
یکدفعه دیدند.
حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد.خدا لعنت کنه تورا حرمله
مادرهای که درگوشه ای از این مجلش نشسته ای
نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه.
اگه بچه شش ماه دارین.
الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه.
فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد. دید تیر سه شعبه.
گوش تا گوش علی رو دریده.
علی اصغر روی دستها بابا جان داد
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
4_5832334694821135188.mp3
2.59M
زمزمه شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
از حسین رئوفی
ای آخرین یارم علی جان
تنها تو را دارم علی جان
چشمان بیمار تو کرده
اینگونه بیمارم علی جان
شده لبات از عطش ترک ترک
نمی کنه جاریه اشکت کمک
رو صورتت اشکاتم شده نمک
لالایی اصغر ٣
به دشمنان برات علی جان
رو میزنه بابات علی جان
لباس جدمو پوشیدم
میگره جان لبات علی جان
گریه نکن پسرم بیار دوام
با جرعه ای تشنگیت میشه تمام
می خندی و بر میگردیم به خیام
لالایی اصغر ٣
مزن علی جنگ ندارد
رمق در این چنگ ندارد
تحمل تیر سه شعبه
گلوی بی رنگ ندارد
مزن دگر حرمله مکن شتاب
مزن اگر نمیدید یه جرعه آب
مزن که از غصه می میره رباب
لالایی اصغر ٣
چیکار کنم با حنجرِ تو
کامل جدا شده سرِ تو
چیکار کنم که این گلو رو
دیگه نبینه مادرِ تو
دفنت کنم اصغرم پشت حرم
که لااقل بدنت ای اصغرم
پامالِ اسب نشه مثل پیکرم
لالائی اصغر 3
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
قتیل انتقام خیبر_1_1.mp3
3.16M
نوحه یا زمزمه سبک شماره یک محرم ۱۴۰۳
علی اصغر علیه السلام
از حسین رئوفی
قتیل انتقام خیبر ۲
شدی شبیه غنچه پرپر ۲
لالایی اصغر ، عزیز مادر ۲
الا گلو بریده ی من
غم و بلا کشیده ی من
نه آب نیست روی لبهات
ز خون خود چشیده ی من
سه شعبه زخمی ، زده چو خنجر
که گوش تا گوش ، بریده حنجر
لالایی اصغر ، عزیز مادر ۲
غم تو با دلم چه ها کرد
لب تو داغ و پیکرت سرد
کنون که فهمیدم چرا این
گلوی من شده پر از درد
ز آشیانم کشیده ای پر
ز تیر صیاد ، چنان کبوتر
لالایی اصغر ، عزیز مادر ۲
به روی جسم کوچک تو
چگونه خاک را بریزم
به روی لب های پر از خون
داری چه لبخندی عزیزم
برای این تیر ، تو پر عطش تر
بودی که باشی ، شهید بی سر
لالایی اصغر ، عزیز مادر ۲
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
Koveyti Por - Bade Man Ghafele Salar Toi Khahare Man 320 (MusicTarin).mp3
11.25M
جُمله یاران حسین در سفر کرب و بلا…!!! ♪♩
سر به کف جان به ره دین خدا خواهد شُد خواهر من
خواهرم خون شهیدان به بیابان بلا!! ♪♩
نهر جوشنده و پر شور و نوا خواهد شد خواهر من!
چون که با دجله و با نهر فرات آمیزد ♪♩
خواهرم خوب و نگر تا که چه ها خواهد شد خواهر من!!
بعد من قافله سالار تویی خواهر من ♪♩
خولی و شمر به ما دشمن جان خواهد شد خواهر من
دختر حیدر کرار تویی خواهر من ♪♩
خون ما جمله در این دَشت روان خواهد شد!
خواهرم اکبر و عباس و علی اصغر من!! ♪♩
هدف نیزه و پیکان جفا خواهد شد خواهر من!!
جمله یاران حسین در سَفر کرب و بلا ♪♩
سر به کف جان به ره دین خدا خواهد شد خواهر من
خواهرم خون شهیدان به بیابان بلا ♪♩
نهر جوشنده و پر شور و نوا خواهد شد خواهر من
چون که با دجله و با نهر فَرات آمیزد ♪♩
خواهرم خوب و نگر تا که چه ها خواهد شُد خواهر من
موج توفنده و بران چو هزاران شمشیر!! ♪♩
بی امان بر سر عدوان خدا خواهد شد خواهر من
چون که خون شهدا چشم عدو را بندد ♪♩
بزم طاغوت و به یک لحظه عزا خواهد شد خواهر من
بعد من خواهر من باز و نما قصه ما!! ♪♩
چو زبانت سپر آل عبا خواهد شد خواهَر من
چون که بر نی سر پر خون حسینت بینی ♪♩
خواهرم صبر و نما ظلم فنا خواهد شد خواهر من
لشکر خصم شما را به اسیری گیرد ♪♩
شام غم مسکن و ماوای شما خواهد شُد خواهر من
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
Harizavi - Qarib 3.mp3
8.4M
💠 مِن الغَریب | هلال غم۲
به قلم و نفس:شیخ رضا حریزاوی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
Moghadam.7Moharam91.1.mp3
6.77M
لالایی لالایی ای نازنین رباب
لالایی لالایی آروم بگیر و بخواب
شاید تو رویاها ببینی تو خواب آب
قفس شده گهوارتو میخوای که آزاد بشی
منو میفهمی روزی که صاحب اولاد بشی
بزرگ نکردم تورو من که صید صیاد بشی
... لالایی لالایی ، علی علی لالایی ...
جز با اشک چشام لبای تو تَر نگشت
خیمه ای نیست بگم که اونو مادر نگشت
واویلا واویلا رفت عمو و برنگشت
مردم بیاید نگاه کنید طفل کفن پوشمو
شیش ماه نرفته قصد داره ترک کنه آغوشمو
باباش میگه شیش ماهمون میسازه شیش گوشمو
... لالایی لالایی ، علی علی لالایی ...
از پَر قنداقت میریزه بارونِ خون
آفتابو بعد تو میخوام نه که سایه بون
خواستی که آخر سر منم بشم روضه خون
بچم چقدر به صورتش کشید ناخن ای خدا
فَذُبِحَ مِنَ الاُذُن الی الاُذُن ای خدا
چیدن گل نشکفتمو از بیخ و بُن ای خدا
... لالایی لالایی ، علی علی لالایی
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
#روضه حضرت علی اصغر ( ع )
#از_روضه_های_حاج_آقا_جاوید
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِكُمْ * اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
گریه دار است عجب نام اباعبدالله
جان فدای عطش کام اباعبدالله
هرکجا پر بکشم سوی حرم می آیم
چون کبوتر شده ام رام اباعبدالله
هرکسی صاحب اشک است نظر کرده ی اوست
چشم ما شد ز ازل جام اباعبدالله
😭 آی مظلوم حسین
اورک لری روانه الیاخ کنار خیمه های ارباب
بی کفن ، مگر سیدالشهدانون خیمه لرینده نه
خبر وار ؟
آقا گلدی خیمه لره بیوردی منیم بالامی گتورون
منیم شش ماهه می گتورون ، ایستورم بالامی
گورم ، قنداقه علی اصغری وردیلر آقانون مبارک الینه ، بیر بالیا باخدی ، رنگی ، چهره سی سوسوزلوقدان سارالوب ، نیلدی یا الله
دییم اورک لریز یانسون ، بیر نفر ایسته سه
میدان جنگه گیده ، رزمه گیده مجهز اولار آلات
جنگه ، شمشیر ،نیزه و ... اما لشگر بیر دفعه
گوردولر زهرا ( س ) بالاسی گلیر اما عبا چگنینده ، عمامه پیمبر ( ص ) باشیندا ، بیر هیئت و حالت خاصلن ، اما عبانین آلتیندادا بیر
شی وار ، وقتی روبروی لشکره یتشدی گوردولر عبانین آلتیندان بیر قنداقه نی قوزادی
گویه :
دئدی ای کوفه لیلر رسم وفا هاردا قالوب
بالاما رحم ائلیون رنگی عطشدن سارالوب
لشگر
بو سیزون خردا قوناقوزدی الیم اوسته گلوب
آلتی آی،چوللری ویلان دولانوب خسته گلوب
نیزه سی خنجری یوخدی قنادی بسته گلوب
ایچمیوبدور نچه گوندور سو آچانمور گوزونی
دیلی ده یوخدی اقلاً دیه واضـح سوزونی
،،،،،،،،
بیر بیابان داشا گویا سوزی شاه ائتدی خطاب
دوتمـــــادی کوفه لینون بیر نفری راه ثواب
عاقبت بیر سه پر اوخ وئردی او مولایه جواب
#آقا بیله صبحت ایدوردی بیر گوردی اللری قانیله ایسلاندی ، نیلدیلر یا زهرا قویمادیلاز
آقا سوزون قوتارا#
پر آچوب خارکیمی برگ گُلـــــی پارچالادی
ساغر حنجره سیندن سه پر اوخ قان جالادی
آی داد و بیداد
یاننام آی بالا آی بالا
الله گورست مه سین بیر نفرین الینده امانت اولا ، او امانته صدمه دگه
خون مظلــــوم سالوب دامن دنیایه لکه
یر یوزیندن اوجالوب چاتدی نوا نُه فلکه
بیلمدی شه بالا باشین دوتا یا تیری چکه
قان آخوب یازدی قماط اوستنه عشقین غزلین
گوز آخندی آتا قویــدی گوزینون اوسته الین
یارالی بالام ای یارالی بالام
آقالار ، آی عزایه گلنلر ، آلله هیچ ده ده ، ننه نین ، اوشاقین کُورپه وقتی الیندن آلماسین
اوشاقین ئوزی مظلومدی ، بی گناهدی ، ئولمغی ده نیسگیل
قنادین آچدی چالوب پَر بَلَشوب ئــوز قانینا
یورولوب دوشدی ایکی قانلی قنادی یانینا
صورا شه لانه ائدوب سینه سین ئوز طرلانینا
ایله یانا یانا
گوزی یاشلی یوزین ئوپدی دئدی ای غملی یاریم
نه یوزیلن سنی من ایندی خیامه آپاریم
آی بالا ، ئولورم آی آی آی
سوز چوخدی ، بو روضه بیر نیسگیللی روضه دی ، چوخ مزاحم اولمورام ، ببر بند اوخویوم
وقتیم تمام ، سنونده اگر اورگون یانسا ، بیر او مریض لری ده یاد ایله ، التماس دعا
گوزی یوللاردا قالان قلبی کبابه نه دیوم
تاپشیروم عرصه ده آغوش ترابه نه دیوم
آپاروم یا که بو حالتــــده ربابه نه دیوم
حقی وار سینه سینه آتش هجران قالاسین
تاب ائدر هانسی آنا گورسه بو حالدا بالاسین
اوجا دی یا حسین
بیر بند اوخشاما روضه مه زینت ویریم ، ان شاءالله حقین ادا ایله
من دئمورم حالیمه غصه ییون
دوریم آلون محبتلی سوز دیون
صود امردن سوسوزدان سوز سالاندا
قلبی سینیق لارین حالین گوزلیون
شعر و اوخشاما از : کتاب ناله های هادی
صل الله علیک یا ابا عبدالله ( ع )
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️
#روضه حضرت علی اکبر(ع)
شب هشتم محرم
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَدا ما بَقیتُ وَ بَقِی اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِی بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
🔶ز دستم می روی اما صدایم در نمیآید
🔶دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمیآید
🔶سرم را میگذارم روی کتف خواهرم زینب :
🔶الا ای محرم دردم چرا اکبر نمیآید
🔶اگر زینب نمیآمد گریبان پاره میکردم
🔶تحمل میرود اما شب غم سر نمیآید
🔶اذان گوی دل بابا، اذانی میهمانم کن
🔶اگر چه از گلوی تو صدائی در نمیآید
🔶الا ای سرو بی همتا، عصای پیری بابا
🔶به والله سرم دیگر از این بدتر نمیآید
🔶اگر چه سعی خود را میکنم، اما
🔶نمیدانم چرا این تیرها از پیکر تو در نمیآید
⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دو عالم فاطمه زهرا (س) انشاالله به آبروی علی اکبر امام حسین حاجت روا بشید شب هشتم محرمه این ایام هم دارد تمام میشه معلوم نیست تا سال آینده ومحرم دیگری زنده باشیم یانه انشاالله عزیزان امام حسین در لحظات آخر که دست ما ازهمه جا کوتاست به فریادمآن برسه امشب می دونم بعضی گرفتارند حاجت دارند مریض دارند جوان دارند انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس نشسته آید به آبروی علی اکبر امام حسین حاجت روا بشید
علی اکبر آمد خدمت بابا اذن میدان گرفت امام حسین یک نگاه به علی اکبر کردبا دست خود بر آو زره جنگ پوشانیدند زنهای حرم آمدند دور علی اکبر راگرفتند مثل پروانه دور علی اکبر می چرخاند اشک از چشمان همه سرازیر شده آبی عبدالله جلو آمد فرمود دامن علی اکبر را رها کنید علی اکبر قدری که حرکت کرد اشک از چشمان ابا عبدالله برمحاسن شریفش جاری شد عرض کرد
."اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ وَ كُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِيِّكَ نَظَرْنَا إلیه ..."
یعنی خدا شاهد باش رفت به طرف این قوم جوانی که شبیه ترین مردم به رسول تو بود، هر وقت مشتاق نگاه پیغمبر میشدیم، نگاه به چهره علی می کردیم ..
هروقت امام حسین با اهل بیت یاد پیغمبر می کردند نگاه به علی اکبر می کردند وقتی امام حسین دلشان برای صوت قرآن پیغمبر تنگ می شد می فرمود علی برایم قرآن بخوان حالا علی اکبر از کنار بابا سوی میدان می رود همین که روانه میدان شد دستها رابه محاسنش گرفت قدری پیاده دنبال علی اکبر رفت
پشت سر علی قرآن خواند
رفت به سمت میدان..
یا صاحب الزمان..
جنگ نمایانی کرد..
خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد..برگشت صدا زد بابا
بابا دارم از تشنگی میمیرم.
ابی عبدالله به گریه افتاد..
فرمود عزیز دلم..
علی جان طاقت بیار بابا..
خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی..برگشت به سمت میدان
طولی نکشید.. صدای ناله اش بلند شد
یا ابتاه.. بابا به دادم برس
افتاد روی اسب..
بعضی مقاتل نوشتند..
مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط لشکر دشمن.
چه کردند با علی اکبر..
حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله..
انشاالله داغ جوان نبینی
دور تا دور علی اکبر رو گرفتند..
یکی با شمشیر میزنه...یکی با نیزه میزنه
یکی با سنگ میزنه...
فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً
بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند..
ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش..
ولی دیگه پاها رمق نداره.
روی زمین نشست..
دید جوونش رو قطعه قطعه کردند..
🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی
🔸زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم
خدایا حالا حسین چکار کنه..
سر علی رو به دامن گرفته..دلش آرام نشد
هی صدا میزنه..
ولدی علی..
دید جواب نمیده..
دوباره صداش زد..
ولدی علی..
علی جواب نمیده..
دلش طاقت نیاورد..
سر رو به سینه چسباند
دلش طاقت نیاورد.
یدفعه دیدند..
ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند..
هی صدا میزنه.
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان بابا..
اُف بر این دنیا بعد از تو علی..
حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره..
هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره..
یه نگاه به سمت خیمه ها..صدا زد
🔸جوانان بنی هاشم بیاید
🔸علی را بر در خیمه رسانید
🔸خدا داند که من طاقت ندارم
🔸علی را بر در خیمه رسانم
حسین آرام جانم..حسین روح و روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️
1403/3/12
4_5933530828758843929.mp3
833.1K
#شب_هفتم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
بسم الله الرحمن الرحيم
السَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة...
بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا
(خداوند، به ولايت شما، نشانه هاى روشن دين را به ما آموخت و آنچه را از دنيايمان تباه شده بود، اصلاح كرد)
🔸شب گر رخ مهتاب نبیند سـخت است
🔸لب تشـنه اگر آب نبیند ســخت است
🔸ما نوکر و ارباب تویی مهـدی جان
🔸نوکر رخ اربـاب نبیند ســخت است
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان...
-