نخل های شکسته / نوحه
کاروان آل طاها
وارد کرب و بلا شد
در نوای جانگدازی
سرزمین نینوا شد
روی هر لب ناله های لاله گون است
نغمه ی انا الیه راجعون است
واحسینا واحسینا....
هر دلی در دشت ماتم
نخل امیدش شکسته
داغ و اندوه فراوان
بر دل زینب نشسته
خیمه ها در کربلا گردیده بر پا
نقش روی خیمه ها انا فَتَحنا
واحسینا واحسینا....
آسمان دارد نظاره
جلوه ی مهپاره ای را
مادری در خیمه اکنون
می برد گهواره ای را
طفل ششماهه در آغوش رباب است
چشم مادر غرقه در اشک و گلاب است
واحسینا واحسینا....
پاسدار خیمه هایند
با دلی لبریز ایمان
یک طرف شبه پیمبر
یک طرف سقای طفلان
خسته حالان در میان خیمه هایند
جملگی پروانه ی خون خدایند
واحسینا واحسینا....
**
محمود تاری «یاسر»
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
1_1129889656.mp3
9.04M
🔳 #زمینه #شب_دوم #محرم
🌴کشتی نجات ما رسیده
🌴خواب از سر عاشقان پریده
🎤 #حمید_علیمی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_5911177173250606985.mp3
8.88M
🔳 #واحد #شب_دوم #محرم
🌴دوباره به دل خیمه زده ماتمت ای یار
🌴حسین جان تویی در دو جهان قافله سالار
🎤 #میثم_مطیعی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_5805598772511640630.mp3
5.94M
به مناسبت ایام محرم سالار وسرور شهیدان تقدیم همگی شما...
وای من از عاشورا...کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ"
"اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن"
مانند مویت شد پریشان روزگارم
نامت دلیلِ گریه ی بی اختیارم
مثل جوان از دست داده، وقتِ گریه
تا هفت خانه میرود داد و هوارم
*هر کی هر چی میخواد بگه،بگه، تکلیفِ مارو امامِ صادق مشخص میکنه، امام صادق فرمود:" نوحوا علی الحسین نوح الثکلی علی ولدها " برا جدِّ ما مثلِ مادرایِ جوان مُرده گریه کنید.*
در روضه وقتی که نگاهم کرده باشی
مانند اسپندِ عزایت بی قرارم
*دیدی بعضی وقت ها حالت فرق میکنه، توی جلسه که میآیی قلبت سنگینی میکنه، هنوز جلسه شروع نشده، نگاهت میوفته رویِ دیوار، می بینی نوشته شده "اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ" آروم آروم بارون از چشمات میاد*
پایِ پیاده آمدم پایِ مزارت
تا که بیآیی بعدِ مرگم به مزارم
در لحظه ی آخر نگاهِ آخرم گفت
من میروم اما دلم را میگذارم
با داغِ شش گوشه کشیدی گوشِ من را
در فصلِ پاییزِ فراق ، ابرِ بهارم
تنها به شوقِ دیدن ماهِ محرم
هر روز دارم روزها را میشمارم
بدجور فقرِ معنوی دارم کمک کن
در روضه کاری داشتی دنبالِ کارم
وقتی تو را زهرا به این بانو سپرده
من هم خودم را دست زینب میسپارم
*مادری که نگرانِ جوانت هستی، میگی برا بچه ام دعا کن، دستش رو بذار تو دستِ حضرتِ زینب...*
مقتل نوشته خواهرت اینگونه فرمود:
ای وای باقیمانده ی ایل و تبارم
*دیگه از برادرم چیزی نمونده...*
از آن زمانی که سرِ تو سنگ خورده
سنگِ صبورم دائماً سردرد دارم
*شبِ حضرتِ قاسمِ، تویِ شهدایِ کربلا، همه رو اول سر بریدن، بعد سوار اسب شدن، رو بدن تازوندن، اما بدنِ حضرت قاسم برعکس شد، تا افتاد رو زمین عمو رو صدا زد، ابی عبدالله حرکت کرد، تا دیدن آقا داره میاد، همه پا به فرار گذاشتن، از رویِ بدنِ حضرتِ قاسم رد شدن...وقتی ابی عبدالله اومد دید قاسم داره پاهاش رو رویِ زمین میکِشه...امانتِ برادر...
نکش پا رو خاکا، جلو چشمِ دشمن
لبت غرقِ خونِ، همه هستیِ من
به دامادیِ تو، ندارم امیدی
زیرِ سُمِّ اسبا چه قدی کشیدی
پُر از زخمِ کاریِ رویِ پیکرت
تو دستایِ کی بوده مویِ سَرِت؟
دلِ آسمون از غمِ تو گرفت
بمیرم برا دلِ مادرت
بمیرم عمو جون، چرا وا شد اَبروت
بمیرم که نیزه، نشسته تو پهلوت
جایِ تیغ و تیرِ رویِ پیرهن تو
چرا پاره پاره است، تمومِ تَنِ تو
جلو چشمِ من،دست و پا میزنی
چرا مادرم رو صدا میزنی
داری می بینی چقدر بی کَسَم
تو آتیش به هستیِ ما میزنی
می گردم پیِ تو، میونِ غبارا
تنت رفته زیرِ، پایِ نیزه دارا
با این زخمِ پهلو، با این زخمِ سینه
میوفتم دوباره، به یادِ مدینه
می بینم که دستت شکسته ولی
من این لحظه ی سخت و سر می کنم
با این ناله های دَمِ آخَرِت
یادِ ناله ی پشتِ در می کنم
*فضه بیا بچه ام رو کشتن...گفت: از یکی از مراجع سئوال می کنن، مگه امیرالمؤمنین تو خونه نبوده؟ چرا گفته فضه بیا؟ میگن اون عالم گریه شد: گفته چرا بوده، اما بی بی یه کارِ زنونه داشته...بچه ام رو کشتن...
کربلا امام حسین اومد بالا سَرِ یه سینه شکسته، مدینه علی اومد بالا سَرِ یه سینه شکسته، حالا علی چی میگه:...*
روزِ عروسی مون، بهم یه قول دادی
کنارِ من باشی، تو گریه و شادی
ولی تو رفتی و موندم تک و تنها
قسمت بوده باشم، علیِ بی زهرا
*اگه پهلوون رویِ زمین بیوفته خیلی سخته، علی دیگه زانوهاش توان نداشت...*
زخمِ زبون و خنده ی دشمن،دلم رو پُر زغم کرد
بغض حسن با گریه ی دشمن، پشتِ علیت رو خم کرد
مگه یادم میره، بچه ها ترسیدن
به زخمِ ما مَردم، نمک می پاشیدن
اینقدر زدن تا که، تو یاسِ پرپر شی
میخِ در هم نگذاشت، دوباره مادر شی
همه می دیدن، میونِ کوچه،شالِ من و تو دستات
زمین می خوردم، زمین می خوردی، علی فدایِ زخمات
حرارتِ میخ و تیزیِ این مسمار
تو رو اذیت کرد، بینِ در و دیوار
خودم دیدم قاتل، لگد به اون در زد
بینِ دَر و دیوار، تو رو با خنجر زد
جلویِ چشمام، غلافِ شمشیر، میخورد به رویِ بازوت
رحمی نکردن، به محسنِ تو، دیدم شکسته پهلوت
زندگی مو دیدی، چطوری شد غارت
بهم بگو خانوم، چی شده گوشواره ات؟
تو کوچه راتو بست، حرفِ فدک میزد
حسن بهم گفته، تو رو لگد میزد
می گفت که دیدم از ضربِ سیلی، مادر زمین خورد
همش می خندید، وقتی که مادر، چشمش نمی دید
تو گُل بودی، نه وقتِ پرپرت بود
جوان بودی، نه وقتِ مُردنت بود
جوان بودی میانِ، نوجوانان
نه وقتِ زیرِ گِل خوابیدنت بود
روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام
یه دریایِ اشکِ، تو چشمم برا تو
چه جوری ببوسم، کویرِ لباتو
تمومِ نفس هات، بُریده بُریده
الهی بمیرم، که رنگت پریده
*دارم میرم آب برات بگیرم...*
رویِ دستِ من دست و پا میزنی
پریشونی و خسته و نیمه جون
یا لب هات رو اینقدر بر هم نزن
یا که، اَشهَدِ مادرت رو بخون
برا بارِ آخر، تو چشمام نگاه کن
یه فکری برایِ منِ بی پناه کن
مثه اَبر و بارون، رو لبهات می بارم
من هر جوری باشه، برات آب میارم
شبیه عَلَم، رویِ دستِ منی
برایِ رسیدن به آبِ فُرات
می دونی چی اومد، به حالِ دلم
دیدی از کی منت کشیدم برات؟
* امام زمان در ناحیه مقدسه میگه: " السَّلامُ عَلَى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیع المَرمِیِّ الصَّریع" یعنی سلام بر اون طفل شیرخواری که رویِ زمین افتاد، مقتل نویس ها میگن: شاید این سلام منظورش اینه: بچه از بغلِ بابا پرت شد افتاد رویِ زمین...*
توانی برایِ نفس های من نیست
سه شعبه جوابِ تقاضایِ من نسیت
*من گفتم برید آبش بدید...آب نخواستم...*
با این التهاب و با حالِ خرابُ
چه جوری بدم من جوابِ ربابُ
میرم پشتِ خیمه که خاکت کنم
خجالت کشیدم از این حالِ تو
امام حسین به خودش می گفت: من چه جوری جوابِ رباب رو بدم، دلش شورِ رباب رو میزد، یه وقت رباب اومد، همه منتظرن بره سراغ بچه، میگه دست گذاشت رو شونه ی حسین، گفت: آقا! سَرِ شما سلامت، غصه ی من رو نخور، فقط خاک روش نریز، آقا رفت عقب، مادر اومد کنارِ قبر...*
باید جایی خاک کنم، که کسی
با نیزه نگرده به دنبالِ تو
*گفت: امیر! دقیقاً همین جاها بود، دیدم حسین داره قبر میکنه. گفت: نیزه بده معلوم میشه، شروع کردن نیزه زدن تویِ خاک، یه دفعه بچه با نیزه بالا اومد...این شعر برا بعدِ روزِ عاشوراست، ببین رباب چه جوری با طفش حرف میزنه...*
چرا قهری مگر تقصیر دارم
بِجایت در بغل زنجیر دارم
کفِ آبی فقط خوردم عزیزم
بیا از نیزه پایین شیر دارم
دلم مِیلِ دو اَبروی تو دارد
ببین که شانهام مویِ تو دارد
در آغوشم فقط پیراهنِ توست
لباس تازهات بویِ تو دارد
مرا آزار با زنجیر میداد
به من نانخشک با تحقیر میداد
زنِ شامی دلم سوزاند وقتی
کنارم طفل خود را شیر میداد
دوباره روضه میگیرم عزیزم
در این ویرانه میمیرم عزیزم
دوباره حرمله رد شد از اینجا
دوباره خشک شد شیرم عزیزم
فقط لالا کنم لالا بخوابی
ندارم غصه دیگر تا بخوابی
از آغوشم جدا گشتی و رفتی
که رویِ سینهی بابا بخوابی
عبا را روی تو افکند بابا
دلش را از غمت آکند بابا
چنان با تیر چسبیدی به قلبش
تو را از سینهی خود کَند بابا
روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ،اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
دست من غیر عبایِ تو عبایی نگرفت
پَرِ من جز درِ این خانه، به جایی نگرفت
دستِ حسرت به سرش تا به ابد خواهد زد
هر که پیشِ کَرَم ات ظرف گدایی نگرفت
*هر کی گدایِ تو نشه ضرر میکنه،هر کی دَرِ این خونه و خانواده نیاد پشیمون میشه، بذار الان بخندن بهت، بذار نصیحتت کنن، یه روز میان دَرِ خونه ات در میزنن، التماست میکنن، حالا چه این دنیا، چه اون دنیا، میگن سفارش من رو به اربابت بُکُن...از بزرگتر ها مون بپرسیم، کسی رو میشناسید رفته باشه دَرِ خونه ی امام حسین پشیمون شده باشه؟...*
مادرت جامه ی مشکی به تنم کرد حسین
نوکرِ تو سَرِخود رختِ عزایی نگرفت
*اگه فکر میکنی خودت پیرهن سیاه تنت کردی، والله اشتباست، اگه فکر میکنی خودت امروز با پا خودت اومدی برا علی اکبر گریه کنی،والله اشتباه میکنی، همه چیز حساب و کتاب داره...*
حسرت قُبّه ی تو می کُشد آخر او را
پدرم پیر شد و کرببلایی نگرفت
*اونایی که باباتون هنوز کربلا نرفته، اونایی که باباشون از دنیا رفته همین الان براش دعا کن، بگو: آقا! بابام کربلا نرفت، الان زیرِ خاک خوابیده، امشب دعوتش کن بیاد سَرِ سفره ی شما...هی گفتم ان شاءالله خودم می برمش، هی گفتم: بابا! اربعین خیلی کِیف داره، گفتم: بابا! از نجف تا کربلا بغلت می کنم می برمت*
حسرت قُبّه ی تو می کُشد آخر او را
پدرم پیر شد و کرببلایی نگرفت
نیزه ای که تهِ گودال سنان داشت به دست
کاش می شد بنویسند به جایی نگرفت
#شاعر بردیا محمدی
*عاشورا شاید نشه بگم،بذار امشب بگم که شبِ جوُوناست...سنان با نیزه واردِ گودیِ قتلگاه شد، دید ابی عبدالله داره لبهارو بهم میزنه، گوش داد ببینه چی میگه، دید آقا میگه"الهی رِضاً بِرِضِاک" سنان عصبانی شد، گفت:بیچاره اش کردیم، دوباره داره میگه: خدایا راضی هستم به رضایتِ تو، چنان نیزه رو واردِ دهان آقا کرد...
شبِ علی اکبرِ، خدایا! بحق علی اکبر، همه ی جوونهارو عاقبت به خیر کن، دعاهای پدر و مادرشون رو در حقشون اجابت بفرما، روضه ی علی اکبر سه تا معما داره، معمای اول: تو اون اوضاع چی شد علی اکبر بر گشت گفت: بابا! تشنه ام؟مگه علی اکبر نمی دونست آب نسیت؟ چون دید بابا خیلی بی تابی میکنه، برگشت گفت: بابا تشنه ام، یعنی بابا! زود باش، اگه میخوای بغلم کنی، دیگه فرصتی نداریم...
معمای دوم، امام حسین تویِ تاریخ زیاد داره گریه کرده، مدینه گریه کرد، کنارِ امام حسن گریه کرد، که حتی امام حسن آرومش کرد، ، کوفه کنارِ بدنِ باباش علی گریه کرد، علقمه گریه کرد، اما فقط یه جا نوشته آقا داد زد، اونم کنارِ علی اکبربود، تا صدای ناله ی علی اکبر بلند شد، خودش رو رسوند کنارِ علی...فقط همین رو بگم: صبر نکرد اسب برسه، خودش رو ازرویِ اسب پرت کرد رویِ زمین، تمام مقاتل میگن: با سَرِ زانو اومد جلو....*
ادامه روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام
دقم دادن جانم را گرفتن
همه تاب و توانم را گرفتن
جوانی داشتم، خوش قد و بالا
فلک دیدی جوانم را گرفتن
فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد
علیِ اکبر، علیِ اصغرم شد
برایش کوچه وا کردن، ای وای
چقدر اکبر شبیه مادرم شد
به چشمِ خود خزانش را نبیند
غمِ آرامِ جانش را نبیند
دعا کردم سَرِ نعشِ جوانم
کسی داغِ جوانش را نبیند
*شروع کرد داد زدن، مقاتل میگن: ضجه زد امام حسین،" صاحَ الاِمام، سَبْعَ مَرَّات" هفت بار داد زد" وَلَدی! وَلَدی!...* علیِ بابا! " یا ثَمَرَةُ فُؤادی!" ای میوه ی دلم! علی!علی!...*
گُلی که خودم دادم پیچ و تابش
*چقدر براش زحمت کشیدم، پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزنه...*
گُلی که خودم دادم پیچ و تابش
به آبِ دیدگانم دادم آبش
به درگاهِ الهی کی روا بود
گُل از ما دیگری گیرد گُلابش
*اِرباً اِربات کردن بابا، قصاب های عرب یه تیکه گوشت رو خیلی تیکه تیکه میکنن، میگن:" اِرباً اِربا"...*
امان از ضربه با شدت، علی جان!
تو را کُشتن با سرعت، علی جان!
شبیه فاطمه مادر بزرگت
زمین خوردی تو با صورت، علی جان!
علیِ اکبرم! دردت به جانم
نَبیِّ دیگرم، دردت به جانم
*اینقدر شبیه پیغمبر بود، اینقدر شبیه حضرتِ زهرا بود، هر وقت ابی عبدالله دلش برا مادرش تنگ میشد، میگفت: علی اکبر چند قدم جلوم راه برو..*
علیِ اکبرم! دردت به جانم
نَبیِّ دیگرم، دردت به جانم
نکش پا بر زمین، در پیشِ بابا
عزیزِ پرپرم، دردت به جانم
*میگه: ابی عبدالله تا رسید، دست کرد در دهانِ بچه اش، لخته ی خون در اومد، شروع کرد آخرین نفس هارو کشیدن، صورت رویِ صورتِ بچه اش گذاشت...*
بنازم لحنِ بابا گفتنت را
نکش از دستِ بابا دامنت را
نشستم رویِ خاک وبا تحیُّر
تماشا میکنم جان کندنت را
*اما معمای سوم، هر شهیدی رویِ زمین می افتاد، امام حسین خودش هر جوری بود، کشان کشان می آوُرد خیمه ی دارُالحرب، اما از کنارِ علی اکبر دستِ خالی برگشت، چرا؟ دو تا دلیل داره، دلیل اول اینه، تا اینجا هم خودش رو به زور کشوند، تا اینجا هم با زانو اومد، دلیلِ دوم این بود، هر جایِ بدنِ علی اکبر رو می گرفت، اعضایِ بدن از هم جدا میشد، تویِ دین ما میگن: نباید به بدنِ جنازه بی احترامی بشه، آقا دید بدن داره پاره پاره میشه، همون جا گذاشت و برگشت...هر گوشه ی بدن رو می گرفت جدا میشد، لذا صدا زد: جوانانِ بنی هاشم بیایید...من تنها نمی تونم...یه بدنِ دیگر رو هم اصلا آقا نبُرد، اونم بدنِ اباالفضل بود، اخه خودش گفت: من رو نبر، من به بچه هات وعده ی آب دارم....
السلام، ای امامِ نوکرها...
#روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹به نفس کربلایی حسین سیب سرخی
" اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَظلوم،یا مَهموم،یا غریب، یا اَباعَبْدِاللَّه"
السلام، ای امامِ نوکرها
پاسُخت التیامِ نوکرها
عشق یعنی حسین و دیگر هیچ
هست حرفِ تمامِ نوکرها
غبطه ها میخورند در محشر
شهدا بر مقامِ نوکرها
عشقِ دنیا به کامِ بعضی ها
عشقِ آقا به کامِ نوکرها
در این خانه هست مویِ سفید
پرچمِ احترامِ نوکرها
عَطرِ ارباب میرسد تا عرش
از مزارِ تمامِ نوکرها
ذره ای از تبارِ خورشیدند
نور دارد مَرامِ نوکرها
به فدایِ لبانِ عطشانت
هست تکیه کلامِ نوکرها
روضه ی زخم هایِ گودالُ
گریه ی مُستَدامِ نوکرها
غمخوارِ کربلا، غمِ عالم نمیخورد
دنیایِ بی حسین، به دردم نمیخورد
هر کس که خورد نانِ تو، جایی نمیرود
هر کس که خورد داغِ تو را غم نمیخورد
شأنِ دو چشمِ خیسِ عزادار، عرشی اَست
این حرفا به چشمه ی زمزم نمیخورد
آن که به زیرِ سایه زهرا نشسته
غم های روز حشر، مُسَلَّم نمیخورد
من با مُحَرَّمِ تو نفس میزنم هر روز
هر چند طعنه، نوکرتان کم نمیخورد
قلم شدم بنویسم: قسم به باورِ زینب
قسم به عشق،حسین است نامِ دیگرِ زینب
حسین اولِ زینب، حسین آخرِ زینب
دَخیلِ چادرِ او آسمان و هفت فَلَک هم
فقیرِ درگه او تا همیشه نان و نمک هم
نه ما که، مُلکُ و مَلَك هم به زیرِ شهپَرِ زینب
مَلیکه ی مَلَکوت و جَلیلِه ی جَبروت
بهشتِ هر برهوت و تمام غرقِ ثُبوت
و روشن است عوالم ، زِ نورِ اَنورِ زینب
خداست مَحوِ حجابش، نبیاست ماتِ نقابش
حسن زمانِ نمازش، گرفته است به قابش
تمامِ خانهی زهرا به گِردِ محورِ زینب
حمایل است برایش، دو تیغِ اَبرویِ عباس
نشسته نقشِ قدومش، به رویِ زانوی عباس
به سینه است دو دستش، همیشه در بَرِ زینب
چقدر هول و هیاهو، چقدر نیزه در آن سو
چقدر تیغِ بلند و چقدر تیرِ سه پهلو
قسم به این همه بانو، قسم به مادرِ زینب
صدای اکبرش آمد دَمِ اذان که رسیدیم
قدم گذار بر این خاک عمه جان که رسیدیم
دلش گرفت از اینجا دلِ مُطَهَّرِ زینب
برادران همه هستند در این زمان همه هستند
هزار شُکر به گِردش که مَحرمان همه هستند
دو صف شدند رَوَد خیمه لشکرِ زینب
بجای آب، فقط سنگ و خار و سراب است
صدایِ نالهی من نَه، که التماسِ رُباب است
بیا بزن دو سه باره، گِره به مَعجرِ زینب
چقدر نیزه کشیده، میانِ دشت دویده
چقدر خورده زمین و گمان کنم که بُریده
و خیره مانده به جایی نگاهِ آخر زینب
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
Sibsorkhi_Babolharam_net_shab2.mp3
6.21M
|⇦•السلام، ای امامِ نوکرها...
#روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹به نفس کربلایی حسین سیب سرخی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
نیّتهایمان پنچر است!
ما نظر میکنیم به #خلق_الله
برای #شهید شدن باید،
"زاویه نگاه"را عوض کرد...
#وجه_اللهکانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
آغشته به خون کاش به دیدار نیاید
یا نیزهنشین بر سرِ بازار نیاید
در کنجِ خرابه همه گفتند: خدایا
ای کاش که دختر بغلی بار نیاید
****
بابای خوبم! کامِ تلخم را عسل کن
این بیقراری را به آرامش بدل کن
یک خواهش از تو دارم ای رأس بریده:
از روی نی پایین بیا من را بغل کن
****
بلبلِ خوشنوا شده خاموش
تک و تنها و مضطر و بیهوش
گریه میکرد و زیرِ لب میگفت:
پس چه شد قولِ بوسه و آغوش؟
****
تیرهروزی شبیهِ شب دارم
من که "امالبکاء" لقب دارم
همچنان بیقرار آغوشم
همچنان بوسهای طلب دارم
****
من اگرچه سهسالهام، پیرم
دیگر از زندهبودنم سیرم
سخت دلتنگت ای پدر هستم
بغلم کن وگرنه میمیرم
****
معنای این اندوهِ سنگین را بفهمید
بر دردهایش رمزِ تسکین را بفهمید
این روزها خیلی دلم تنگ رقیهست
دختر بغل باید شود... این را بفهمید
****
به سینه درد و غم بسیار دارد
به روی چهرهاش آثار دارد
برای جرعهای آغوشِ بابا
چهل منزل فقط اصرار دارد
****
حدیثِ عشق را آغاز کن باز
پدرجان! دخترت را ناز کن باز
در این ویرانه خیلی گریه کردم
بیا آغوشِ خود را باز کن باز
****
روحی زلال و پاک چون آیینه دارم
داغی به قدرِ آسمان در سینه دارم
در انتظار بوسهای بر روی ماهم
آغوش بگشا، حسرتی دیرینه دارم
****
از چشم، جای اشکِ ماتم، خون ببارم
من وارثِ اندوه و رنجی بیشمارم
روزی در آغوشِ پدر میآرمیدم
حالا به دامانِ بیابان سر گذارم
****
بیحرمتی در کوچه و بازار هم بود
تنها نه یک سیلی فقط، تکرار هم بود
وای از پریشانیِ رگهای بریده
آغوشِ آخر، آخرین دیدار هم بود
****
آن ظهرِ پر خوف و خطر یادم نرفته
آن نیزهدار خیرهسر یادم نرفته
هرچند روی خارِ صحرا جان سپردم
نرمیِ آغوش پدر یادم نرفته
****
طفلک تمامِ هستی اش تاراج باشد
سینه سپر، سیلی خورِ امواج باشد
روزی نیاید کاش بابا روی نیزه،
دختر به آغوشِ پدر محتاج باشد
****
جای کبودی را به بابایش نشان داد
شرحی غمانگیز از جفای ساربان داد
افتاد سر در دامنِ طفلِ سهساله
در التماسِ لحظهای آغوش جان داد
****
پدر! بر تنم جای سیلی بهجاست
بغل کن مرا، ورنه جانم فداست
برای کنیزی مرا میبرند
بر این "ناروا" گر بمیرم، "رواست"
****
درمانِ من و دوای من باشد و بس
سوزِ دلِ بینوای من باشد و بس
ای شمر! بلند شو از آن جای بلند
آغوشِ پدر برای من باشد و بس
****
در خواب دیدم وعده ای داد و عمل کرد
با بوسهای شیرین، دهانم را عسل کرد
اصلا اسیرِ دستِ نامردان نبودم
بابا خودش آمد مرا محکم بغل کرد
****
پایان شبهای سیاه و تارم آمد
بابا: یگانه مونس و غمخوارم آمد
ای کاش من را سخت در آغوش گیرد
شاید دوباره خنده بر رخسارم آمد
****
تا آخرِ عمرم سیهپوشِ تو هستم
عالَم بداند من بلانوشِ تو هستم
تو روی نِی هستی و من هم در خیالم
بابا! فقط سرگرمِ آغوشِ تو هستم
****
حالی پریشان دارم و بشکسته بالی،
با من بگو کِی میرسد روزِ وصالی
در خواب دیدم: گرمِ آغوشِ تو هستم
من راضیام، حتی به آغوشِ خیالی
عادل حسین قربان
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
دلم خوش بود بر عمه، که او را دست کم دارم
بیابان است و تاریک است و تازه ترس هم دارم
لباسم پاره و سرما مرا بدجور آزرده
چه بد... گرمای آغوش عمو را باز کم دارم
همیشه وقت مشکل های سخت و وقت تنهایی
توسل بر علی و فاطمه، چون عمه ام دارم
توسل کردم و آمد به سویم مادرم زهرا
رسید و گفتمش باید که فرصت مغتنم دارم
چه میبینم؟! خمیده آمدی؟! من درد یادم رفت
سوال از ماجرای کوچه و درب حرم دارم
نپرس از حال من، بابا ندارم، بعد عاشورا...
دو چشم تار و روی نیلی و آوای بم دارم
خدایا بازهم دارد، صدای زجر می آید
چه ترسی از صدای پای او در هر قدم دارم
به زیر چادرت مادر مرا پنهان کن و برگرد
ازین ملعون، کبودی در تنم چندین رقم دارم
به پهلویم لگد خورد و ببین یا فاطمه دیگر
شبیه تو ازین پس من همیشه قد خم دارم
برو مادر برو اما اگر دیدی تو بابا را
بگو از قول من، بعد از تو هر ثانیه غم دارم
محمدجواد شیرازی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
جستجو در تلگرام و ایتا👇
سلام دوستان بزرگوار✋
روش جستجو در تلگرام وایتا👇
روش جستجو برای زمانی خوب است که شما به دنبال شعری هستید، که آن شعر چند ماه قبل در کانال ارسال شده است و شما با مرور مطالب کانال نمیتوانید آن شعر را در بین هزاران مطلب پیدا کنید ...
👇👇👇
1️⃣ برای جستجو در کانال ، وارد کانال شده و در بالای صفحه تلگرام در لیست منو علامت 🔍 یا گزینه search را لمس کرده و در جایی که علامت نشانگر متن نشان داده میشود عبارتی را که به دنبال آن هستید رو تایپ کنید،سعی کنید از کلمات کلیدی استفاده کنید.
👇👇👇
لطفا به مثالهای زیر دقت کنید :
🔹 اگر بدنبال شعری هستید که از استاد حاج غلامرضاسازگار یا هرشاعر
آئینی که میباشد،کلمه " سازگا " را تایپ کنید.یا به دنبال شعری هستید، که از مرحوم( حسان) میباشد کلمه (حسان) را تایپ کنید.یا بدنبال شعری هستید که از جناب ژولیده هست کلمه " ژولیده " را تایپ کنید، و یا کلماتی مانند " مقدم،کریمی،ارضی وووو.....
🔹 اگر بدنبال شعری هستید که از وجود برخی کلمات مطمئن هستید،مانند حجاب،گودال،وهر چیز دیگری، همان کلمه را در محل جستجو تایپ کنید .
2️⃣ در صفحه کلید اینتر رو لمس کرده و منتظر بمانید تا متنهایی که کلمات مورد نظر شما در آن متنها هستند پردازش شوند.
3️⃣ بعد از پردازش و یافتن متنهای مورد نظر توسط نرم افزار تلگرام علامتهای جهت دار در پایین تلگرام فعال میشوند که با لمس آن علامتها شما به متنهای مورد نظر دسترسی دارید...
در ضمن در کانال ایتا هم با کمی دقت و جابجایی به همین شکل عمل خواهیم کرد.
👇👇👇👇👇
✍️ کانال اشعارنوای ذاکرین ✍️
👈👈 دسترسی به جدیدترین گلچین اشعار،سبک واجرای ذاکرین
👇👇👇👇👇
📢📢برای عضویت لینک رالمس نمائید.👇👇التماس دعااا
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
خلاصه مقتل حضرت رقیه (س)
اهل بیت علیهمالسلام در حالت اسیری، حال مردانی را که در کربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده میداشتند و هر کودکی را وعده میدادند که پدر تو به فلان سفر رفته است و باز میآید. تا اینکه ایشان را در مجاورت قصر یزید ملعون آوردند.
امام حسین علیهالسلام، دخترى چهارساله داشت كه شبی از خواب بیدار شد و گفت: «پدر من حسین کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم كه سخت پریشان بود.»
زنان که این سخنان را شنیدند، گریه كردند. سایر كودكان هم گریان شدند و صداى نالهها بلند شد.
یزید ملعون در خواب بود. از خواب بیدار شد و از ماجرا سؤال کرد. خبر بردند که ماجرا چنین است. آن لعین گفت: «بروید و سر پدرش را برایش ببرید.»
آن سر شریف را در میان طشت زیر پارچهاى در مقابل آن دختر گذاشتند. پرسید: «این چیست؟» گفتند: «سر پدرت.»
سر را با احتیاط از داخل طشت برداشت و درآغوش كشید و گفت: «پدر چه كسی تو را به خون خضاب كرد؟ چه كسی رگهای گردنت را برید؟ پدر چه كسی در خردسالی یتیمم كرد؟ پدر جان بعد از تو چه كسى را دارم كه به او امید داشته باشم؟ پدر دختر یتیم تو چه كسى را دارد تا بزرگ شود؟ پدر جان زنان بیپوشش چه كنند؟ پدرجان زنان اسیر و سرگردان چه کسی را دارند؟ پدر جان چشمان گریان را كه آرام كند؟ پدرجان چه كسی یار غریبان بیپناه است؟ پدر جان چه كسی موهاى پریشان ما را نوازش كند؟ پدر جان بعد از تو چه كسی را داریم؟ بعد از تو وای بر ما! واى از غریبی ما! پدر جان كاش فدایت میشدم. پدر جان ای كاش بیش از این نابینا میشدم و تو را اینگونه نمیدیدم. پدر جان كاش پیش از این در خاك خفته بودم و محاسنت را به خون خضاب نمیدیدم.»
سپس لبها را بر لبهای شریف بابا نهاد و به شدت گریه كرد تا آن كه غش كرد. وقتی او را حركت دادند، فهمیدند كه از دنیا رفته است.
👈 منابع:
كامل بهایى/ عمادالدین طبرى
المنتخب/ فخرالدین طریحى
#مقتل
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#محرم۱۴۰۰
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
آموزشی👇
#شب_سوم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیهِ
🔸بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
🔸دعا, کبوتر عشق است بال و پر دارد
🔸بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
🔸ز پشت پرده ی غیب به ما نظر دارد
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
#شب_سوم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات 1
🔸پر کن دوباره کیل مرا أَيُّهَا الْعَزِيز
🔸دست منو نگاه شما أَيُّهَا الْعَزِيز
يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ
یابن الحسن...
🔸رو از من شکسته مگردان که سالهاست
🔸رو کرده ام به سوی شما ایها العزیز
آقا... یه عمره دارم صدات میزنم...
یه عمره میگم یابن الحسن...
یادم میاد از بچگی هام...
پدر و مادرم...
اسم شما رو بهم یاد دادند...
🔸وادی به وادی آمده ام از درت مران
🔸وا کن دری به روی گدا ایها العزیز
آقا میدونم خیلی دلت رو شکستم...
خیلی بی حرمتی کردم...
اما...
امشب اومدم بگم شرمنده ام...
امام زمان علیه السلام. ..
منو از در خونت ردم نکن آقا...
آخه من جز در خونه شما جایی ندارم...
یابن الحسن...
🔸چیزی که از بزرگی تو کم نمی شود
🔸این کاسه را " فَأَوْفِ لَنَا " ایها العزیز
شب سوم محرم چی میخواهی به آقات بگی...
🔸خالیتر از دو دست من این چشم خالی است
🔸محتاج یک نگاه شما ایها العزیز ...
(شاعر: سقلاطونی)
امشب اومدم بگم آقا...
با همه بدی هام دستمو بگیری آقا...
یک عنایتی هم به ما کنید
(یا صاحب الزمان...)
آموزشی👇
#شب_سوم_محرم
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
متن روضه 1
🔸مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست
🔸به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست
زبانحال بی بی رقیه سلام الله علیها...
گوشه خرابه...
🔸نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست
🔸دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست
شب سوم محرم...
معمولا رسمه...
متوسل میشن به نازدانه ابی عبدالله...
زهرای سه ساله...
🔸به سنگ قبر من بیگناه بنویسید
🔸اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست
چه کردن با این نازدانه...خدا...
🔸عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم
🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست
(سازگار)
نمیدونم تا حالا بچه یتیم دیدی یا نه...
کنار بدن بابا دیدی چطور ناله میزنه...
با زبان کودکی همه حرفهاش رو به بابا میگه...
هرکی ناله این بچه ی یتیم رو بشنوه ناخودآگاه اشکش جاری میشه...
اما ...
هر جا شما بچه یتیم ببینید...
حتما نوازشش می کنید...
باهاش همدردی می کنید...
من بمیرم برا یتیم ابی عبدالله...
چه خوب نوازشش کردند...
چه خوب باهاش همدردی کردن...
کنار سر بابا...
هر کجا رسیدن...
بهش تازیانه زدند...
بهش سیلی زدند...
🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست
گوشه خرابه... نیمه های شب...
بی بی رقیه...
شروع کرد به گریه کردن...
هی بهونه بابا میگیره...
میگه عمه جان زینب...
من بابامو میخام
عمه جان...بابام کجاست...
بلاکش دوران زینب اومد کنار دختر نشست...
صدازد...
عمه جان انقده بی تابی نکن...
عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده انقدر گریه نکن...
هرکاری کرد این دختر بچه آروم نشد...
اهل خرابه از خواب بیدار شدند با صدای گریه خانم رقیه همه به گریه افتادن
صدای ناله اهل خرابه بلند شد...
خبر به کاخ یزید معلون رسید...
خدا لعنتش کنه صدازد چه خبر شده...
گفتن دختر ابی عبدالله...
گوشه خرابه...
هی بهونه بابا می گیره...
نانجیب صدا زد...
خوب ببرید سر بریده باباش حسین براش...
یا صاحب الزمان...
امان از اون لحظه ای که سر مقدس ابی عبدالله رو آوردن داخل خرابه...
گذاشتند جلو دختر بچه...
حالا تصور کن...
یه دختر سه ساله...
سر باباش رو در مقابلش بگذارن...
چه حالی پیدا میکنه...
تا نگاهش به سر بابا افتاد...
صدا زد بابای خوبم...
کجا بودی...
يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ!
بابا... کی تو رو به خونت خضاب کرده...
يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ
بابای خوبم... کی رگهای گردنت رو بریده...
يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي
(نفس المهموم 456)
بابا... بگو ببینم... کی منو تو بچگی یتیم کرد...
هی دست رو صورت بابا میکشه...
هی نوازش میکنه...
گریه میکنه...
صدا زد... بابا...
نبودی ببینی بعد از چی به سرمون اوردن بابا...
يا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ
بابا... بعد از تو داد از غريبي
(انوار الشهادة 244)
خیمه هامون رو آتیش زدند...بابا
دستهامون رو بستند...بابا
طناب به گردنمون انداختند...بابا
ما رو شهر به شهر به شهر گرداندند...
بابا... نبودی ببینی از کربلا تا شام چقدر به ما تازیانه زدند...
🔸شامی ها بدند، بابا،بابا، بابا
🔸عمه رو زدن، بابا،بابا، بابا
هر کجا ميخواستند به ما تازیانه بزنند عمه جانم زینب...
بدن رو سپر میکرد...
مبادا تازیانه به ما اصابت کنه...
بابا اصلا باورم نميشه...
🔸زجر چه بی حیاست، بابا،بابا، بابا
🔸پس عمو كجاست، بابا،بابا، بابا
🔸صورت نیلی، بابا،بابا، بابا
🔸بچه و سیلی، بابا،بابا، بابا
بابا...
ببین صورتم کبود شده...
موهای سرم سفید شده...
مثل مادرم زهرا قدم خمیده...
بابا دیگه طاقت ندارم...
دیگه تنهام نزار...
منم با خودت با خودت ببر بابا...
انقدر کنار بدن بابا ناله زد...
یدفعه دیدند دختر یکطرف افتاد سر بابا یکطرف...
عمه جانش زینب اومد نگاه کرد دید دختر جان به جانان تسلیم کرده...
🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم
🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود
🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم
🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبون)َ
شعراء 227
آمورشی👇
#شب_سوم_محرم
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
متن روضه 2
🔸منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم
🔸گر چه طفلم به خدا بانوی ملک دو جهانم
امشب دلها رو روانه کنیم...
کنار حرم با صفای بی بی رقیه سلام الله علیها...
امشب به یاد غربت نازدانه ابی عبدالله اشک بریزیم...
🔸ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من
🔸چادر عصمت زهراست همانا به سر من
نميدونم دختر سه ساله دارید یا نه...
حتما همتون دیدید...
دخترها علاقه خاصی به بابا دارن...
اصلا معروفه...
میگن دخترها بابایی هستند...
آنهایی که دختر دارند بهتر میفهمن چی ميگم...
خدا نکنه کسی این دختر بچه رو اذیت کنه...
میگه بزار بابام بیاد...
شکایتت رو به بابام میکنم...
خدا نکنه زخمی رو بدن دختر بچه باشه...
میگه بزار بابام بیاد...
بهش نشون میدم...
بهش ميگم...
🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته
حالا میخواهی درد دل نازدانه حسین رو گوش بدی بسم الله...
🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته
🔸دلم از داغ کباب و سرم از سنگ شکسته
چقدر بهش سنگ زدند...
چقدر بهش تازیانه زدند...
چقدر سیلی زدند...
یاصاحب الزمان...
🔸رخ نیلی، لب عطشان، دل خونین، تن خسته
اما...
🔸گره از خلق گشایم به همین بازوی بسته
امشب اگه با ابی عبدالله کار داری....
آقا رو به نازدانه اش قسم بده...
اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری،
اگه کربلا میخواهی...
بگو حسین جان...
تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم...
امشب دیگه دست خالی ردمون نکن...
🔸طواف شمع چون پروانه می کرد
🔸به دستش موی بابا شانه می کرد
تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا...
چه بلایی سرت آوردن...بابا...
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم...
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده...
اما میخام بگم...
بابای خوبم...
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن...
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم...
طاقت سیلی خوردن ندارم...
طاقت سنگ خوردن ندارم...
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
آموزشی👇
#شب_سوم_محرم
#صلوات_آخر_مجلس
خدای متعال ان شاء الله این قدمها رو به زودي زود کنار حرم باصفای بی بی رقیه سلام الله علیها برساند خشنودی روح مطهره بی بی و همه شهدای مدافع حرم عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
4_5911008840597373432.mp3
98K
آموزشی👇
#شب_چهارم_محرم
#صلوات_اول_مجلس
هدیه به روح مطهره و منوره بی بی دوعالم، صدیقه کبری، انسیه حوراء، فاطمه زهرا سلام الله علیها، جلب رضایتشون، تسلای دل داغدارشون، عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
4_5911008840597373433.mp3
769.6K
آموزشی👇
#شب_چهارم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا سَيِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
ُ
(زیارت نامه حضرت زهرا سلام الله علیها)
#هر کی برات کربلا میخاد امشب از مادرش زهرا بگیره...
با توجه صدا بزن...
یا فاطِمَهَ الزَّهْراَّءُ يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا انّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهَةً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَاللّه
(دعای توسل)
4_5911008840597373460.mp3
1.17M
آموزشی👇
#شب_چهارم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
مناجات 1
🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج
یابن الحسن...
🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج
🔸دو دیده ام شده دریا در انتظار فرج
آقای خوبم یابن الحسن...
🔸هنوز می رسد از کوچه های شهر حجاز
🔸صدای گریه زهرا در انتظار فرج
ایام عزای سیدالشهداست...
اما خیلی حیفه توی مجلسمون روضه مادرش زهرا خونده نشه...
آخه هر مصیبتی که کربلا وارد شد از مدینه شروع شد...
🔸هنوز میرسد از چاه های کوفه به گوش
🔸صدای ناله مولا در انتظار فرج
اگر الان گوش دل باز کنیم صدای امیرالمومنین به گوش میرسه...
هی میگه پسرم مهدی کجایی...
🔸هنوز پرچم سرخ حسین منتظر است
🔸گشوده چشم به صحرا در انتظار فرج
(شاعر: سازگار)
حالا با همین اشک قشنگت...
با همین حال خوبت...
آقات رو صدا بزن...
هرکجا نشستی ...
همه باهم...
یابن الحسن...
AUD-20210803-WA0148.mp3
1.35M
آموزشی👇
#شب_چهارم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
مناجات 2
🔸سحر خیز مدینه کی می آیی
یا بن الحسن ...
ای پسر فاطمه ...
🔸سحر خیز مدینه کی می آیی
🔸الا ای بی قرینه کی می آیی
🔸قلوب شیعیان دریای خون است
آقا برامون خیلی سخته...
برا همه ی شیعیان شما سخته تنها عزاداری کنن...
مجلس عزای جد غریبت رو برپا کنن...
برا جد غریبت اشک بریزن...
اما شما نباشی امام زمان...
🔸قلوب شیعیان دریای خون است
🔸جهان پرشد زکینه کی می آیی
آقای خوبم ...
امشب چطوری قسمت بدم امام زمان...
🔸عزیزم مادرت چشم انتظار است
امشب میخواهیم شما رو به مادرتون زهرا قسم بدیم آقا...
🔸عزیزم مادرت چشم انتظار است
🔸دوای زخم سینه کی می آیی
آقا جانم...
امام زمان...
هر کجای عالم هستی پسر فاطمه...
میدونم احترام خاصی ب مادرت زهرا داری...
آقا بخاطر مادرت زهرا یک سرم به مجلس ما بزن...
🔸دوای زخم سینه کی می آیی
هرکجا نشستی...
امام زمانت رو دعوت کن ...
یا بن الحسن ...
1_440772363.mp3
1.34M
آموزشی👇
#شب_چهارم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
مناجات 3
🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید
یابن الحسن...
آقا جانم...
🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید
🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید
امام زمان...
آقاجانم...
امسال هم یه محرم دیگه رسید و...
عزاخانه های جد غریبت حسین برپا شد...
اما... بازم شما نیومدید...
آقای من .. مولای من...
🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید
چرا آقای ما نمیاد...
چرا امام زمان ما نمیاد...
🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما
امشب میخواهیم خدا رو به مادرت زهرا قسم بدیم آقا...
یوسف گم شده ی فاطمه...
🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما
🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید
امشب میخواهیم روضه ی مادر پهلو شکسته ات رو بخونیم...آقا...
هرکجای عالم هستی یه سرم بیا به مجلس ما...
پسر فاطمه....
🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید
هرکجای این مجلس نشستی...
اگه با امام زمانت کار داری صداش بزن...
همه با هم ...
یا صاحب الزمان...
آموزشی👇
#شب_چهارم_محرم #روضه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
متن روضه 1
🔹آتش زدن به خانهي مولا بهانه بود
شب چهارم محرمه...
امشب دلت رو با من همراه کن...
یه سر بریم مدینه...
بریم خانه ی امیرالمومنین...
🔹آتش زدن به خانهي مولا بهانه بود
🔹مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود
( ای وای ای وای😭)
اگه تو مدینه خانه مادرمون زهرا رو آتیش نمیزدند...
کربلا کسی جرات نمیکرد خیمه های خانم زینب کبری رو آتیش بزنه
🔹از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد
🔹جان علی به پشت در آستانه بود
هنوز آب غسل پیغمبر خشک نشده بود یکعده نامرد ریختند در خانه امیرالمومنین...
خدا لعنتش کنه...
دومی نامرد صدازد...
علی بیرون بیا وگرنه خونه رو به آتیش میکشم...
خانم زهرای مرضیه...
حامی ولایت...
اومد پشت در ایستاد...
صدا زد...
آی نانجیب حیا نمیکنی...
میخواهی بدون اجازه وارد بشی...
نانجیب صدا زد زهرا در رو باز کن
وگرنه خونه رو آتیش میزنم...
مادرمون زهرا امتناع کرد...
در رو باز نکرد...
نانجیب صدا زد...
هیزمها رو بیارید...
پشت در بگذارید ...
در رو آتیش بزنید...
خدا... خونه ای که جبرئیل برا وارد شدن اجازه میگرفت
درش رو آتیش زدند...
سادات منو ببخشید...
یکی گفت ای بی حیا...
توی این خانه دختر پیغمبره...
صدا زد اگرچه فاطمه باشه خونه رو با اهلش به آتیش میکشم...
ای وای، ای وای...
یاصاحب الزمان آقا منو ببخشید...
در خانه رو آتش زدند...
میخواهی گریه کنی بسم الله...
دیگه کسی آروم نباشه...
در نیمه سوخته شد...
مادرمون زهرا پشت در ایستاده....
یکدفعه نانجیب حیا نکرد...
یاصاحب الزمان...
آنچنان با لگد به این در زد که...
صدای ناله ی مادر بلند شد...
یا ابتاه...
یا رسول الله...
بابا بیا به دادم برس...
فَنادَتْ یا اَبتاهُ یا رَسُولَ اللّه
بابا مگه سفارش منو به این مردم نکرده بودی...
یا اَبتاهُ یا رَسُولَ اللّه هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ...
پهلوم روشکستند...😭
یا فِضَّةُ الیکِ فخُذینی فَقَدْ وَ اللَّه قُتِلَ ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل
(بحار الانوار ج 30 ص 295)
ِ
فضه به فریادم برس بخدا محسنم رو کشتند...
آی غیرتی ها...
طاقت دارید بگم یا نه...
خود نامرد دومی به معاویه نامه نوشت گفت...
تا دختر پیغمبر در مقابلم قرار گرفت...
آنچنان سیلی به صورتش زدم...😭
زهرا نقش زمین شد...
تسلای دل امام زمان صدا بزن...
یا زهرا...
🔸کاش وقت در شکستن پای دشمن میشکست
🔸تا که میخ در نشان سینه زهرا نبود
آموزشی👇
#شب_چهارم_محرم
#صلوات_آخر_مجلس
ان شاء الله فردای قیامت، مزد همه این عزاداریها، اشک ریختن ها، سینه زدن ها رو از مادرمون خانم حضرت زهرا سلام الله علیها بگیریم به برکت صلوات بر محمد و ال محمد.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)