eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
10.9هزار دنبال‌کننده
43 عکس
50 ویدیو
80 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 شعر ولایی، شعر انسان‌ساز 🔹روزگاری بر جامعۀ اسلامی گذشت که مردم فرسنگ‌ها از فرهنگ اسلام اصیل فاصله داشتند. عصر حکمرانی سقیفه، بنی‌امیه و بنی‌عباس نمونۀ بارزی از این دوره است. حاکمان جور واقف بودند که به ناحق بر منصب حکومت تکیه زده‌اند و این جایگاه تنها حق الهی امیرالمؤمنین علی و اولاد او(علیهم‌السلام) است. حقیقتی که افشای آن بزرگترین خطر برای حکمرانی آن‌ها محسوب می‌شد. برای همین تلاش کردند با ایجاد انحراف، جایگاه امامت را در نگاه مردم تضعیف کرده و بین مردم و ائمه(علیهم‌السلام) فاصله بیندازند. در این برهه دغدغۀ اندیشمندان شیعه، از جمله شعرا این بود که مردم را از تجمع به دور باتلاق‌‌های متعفّن و سراب‌های واهی برحذر داشته و مسیر رسیدن به اقیانوس بی‌کران حقایق را به آن‌ها نشان دهند. شاعران شیعی پرداختن به این امر را تکلیف شرعی خود می‌دانستند و سرمایۀ هنری خود را در راه تبیین جایگاه امامت و برگرداندن مردم به مسیر صحیح، صرف کردند. 🔸به عنوان مثال کُمیت بن زید اسدی شاعری بود که برای اثبات حقانیت علی‌بن‌ابی‌طالب(علیهماالسلام) مجاب شد تا پای استدلال‌های عقلی و منطقی را به قصیدۀ بائیۀ خود باز کند. آنجا که می‌گوید: فَإِنْ هِيَ لَم تَصلُحْ لِحَيٍّ سِوَاهُمُ فَإِنَّ ذَوِی القُربَى أَحَقُّ وَ أَوْجَبُ جانشین پیامبر(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) جز آل او نمی‌تواند باشد، زیرا آن کس که به پیامبر(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) نزدیک است می‌تواند راه او را ادامه دهد، نه دیگران. يَقُولُونَ لَمْ يُورَثْ وَ لَولَا تُرَاثُهُ لَقَدْ شَرِكَتْ فِيهِ «بکيلٌ» وَ «أَرْحَبُ» می‌گویند پیامبر(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) جانشین تعیین نکرده است. اگر این‌گونه باشد که باید قبیله‌های «بکیل» و «ارحب» و... نیز در خلافت شریک باشند. جاحظ -ادیب نام‌آشنای عرب- در مورد این ابیات گفته است: «کسی جز کمیت دَرِ استدلال را به روی شیعه نگشود.»(۱) البته بر شخص محقق آشکار است که تفکر شیعی از همان ابتدا بر دلیل و برهان استوار بوده و به قول شیخ مفید(رحمه‌الله) کمیت حرفی از خود نزده، فقط سخنان امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) به معاویه را به نظم کشیده است.(۲) 🔸یا شاعری مانند سید حِمیَری که عمر خود را صرف سرودن اشعار ولایی کرد. او که در خانواده‌ای ناصبی‌مسلک متولد شده بود شیرینی محبت به آل‌الله(علیهم‌السلام) را بهتر از دیگران درک می‌کرد و در محفلی که سخنی از فضائل ایشان به میان نمی‌آمد، نمی‌نشست.(۳) روزی شاعر هم‌عصرش بشّار به او گفت: «اگر خدا تو را به سرودن شعر برای اهل‌بیت نبی(علیهم‌السلام) مشغول نمی‌کرد -و به جای ایشان حاکمان را مدح می‌کردی، دیگر شعر ما نزدشان خریدار نداشت و- ما به فقر و بیچارگی می‌افتادیم».(۴) 🔹در آن برهه هدف اصلی شعر ولایی تعریف جایگاه امامت و دفاع از آن بود. در چنین فضای مسمومی پرداختن به مسائل مهمی مانند سبک زندگی معصومین(علیهم‌السلام) چندان ضروری به نظر نمی‌رسید، چرا که جامعه هنوز به درک این جایگاه نرسیده بود و لزومی برای تبعیت از سیرۀ ایشان نمی‌دید. ابتدا مردم باید بدانند از چه کسانی تبعیت کنند و بعد بدانند در چه چیزی باید تابع باشند.👇👇
🔹به لطف خدا امروز استقرار حکومت اسلامی نشان از آن دارد که جایگاه امامت برای مردم به درستی تعریف شده و به پذیرش اجتماعی رسیده است. هم‌قدم با رشد عقلانی جامعه، شعر نیز باید به پویایی عقلانی و عاطفی برسد و درجا نزند. در واقع «الگوسازی» نخستین گام این حرکت بود که شعر در آن خوش درخشیده است و اکنون باید در راستای «انسان‌سازی» حرکت کند که گام دوم این مسیر است. همان‌گونه که معصومین(علیهم‌السلام) در تمام شئون زندگی اسوه هستند، شعر ولایی نیز باید آیینۀ تمام‌نمای آن شخصیت‌های برگزیده باشد و تصویری جامع از ایشان را برای جامعه به تصویر بکشد. پرداختن به زندگی فردی و اجتماعی معصومین(علیهم‌السلام) و گره زدن آن به زندگی انسانِ امروز، موضوعی است که بیش از پیش باید مورد توجه قرار گیرد. جامعۀ امروز، تشنۀ شنیدن است و نباید آن‌ها را از این دریای بی‌کران محروم کرد. نپرداختن به این امور اجحاف است در حق امام، مردم و خود. 🔸البته پرداختن به این مضامین تبحّر خاص خود را می‌طلبد تا شاعر در دام شعارزدگی یا نظم‌سرایی نیفتد. برای نمونه به غزلی موفق در بیان سبک زندگی امام صادق(علیه‌السلام) اشاره می‌شود: به کودکان و زنان احترام می‌فرمود به احترام فقیران قیام می‌فرمود سلام نام همه انبیاست؛ او می‌گفت سپس اشاره به دارالسّلام می‌فرمود کسی که در پی خورشید نیست، از ما نیست سحر می‌آمد و این را مدام می‌فرمود کجا حرام خدا را حلال می‌دانست؟ کجا حلال خدا را حرام می‌فرمود؟ اگر که دست به پهلو گرفته‌ای می‌دید به اشک و آه و دعا التیام می‌فرمود «خوشا به حال کسانی که راست‌گویان‌اند» امام صادق علیه‌السّلام می‌فرمود 📝 🔹در واقع صحبت از یک فرهنگ‌سازی گسترده است. فرهنگ مناجات با خدا، فرهنگ معاشرت با خانواده، فرهنگ حضور در جامعه، فرهنگ تعامل با اقشار مختلف، فرهنگ مناظره علمی، فرهنگ کنشگری سیاسی، فرهنگ امر به معروف، فرهنگ شهادت و تمام مسائلی که مردم چه به صورت فردی و چه جمعی با آن سر و کار دارند؛ همه و همه موضوعاتی است که نیاز است نوع رفتار معصوم در این موارد سرلوحه قرار گیرد. 🔹شخصی می‌گوید از امام رضا(عليه‌السلام) شنيدم كه مى‌فرمايند: «رَحِمَ اللّهُ عَبدًا أحيا أمرَنا. فَقُلتُ لَهُ: و كَيفَ يُحِيي أمرَكُم؟ قالَ: يَتَعَلَّمُ عُلومَنا و يُعَلِّمُهَا النّاسَ، فَإِنَّ النّاس لَو عَلِموا مَحاسِنَ كَلامِنا لاَتَّبَعونا»(۵) رحمت خدا بر بنده‌اى كه امر ما را زنده گرداند. عرض كردم: چگونه امر شما را زنده كند؟ فرمود: تعاليم ما را فرا مى‌گيرد و آن‌ها را به مردم مى‌آموزد؛ زيرا مردم اگر زيبايی‌هاى سخن ما را بدانند، بى‌گمان از ما پيروى مى‌كنند. «انسان‌سازی» آرمانی است که شعر می‌تواند نقش مهمی در آن ایفا کند. و چه خوب است سخنان زیبای امام در قالب زیبای شعر به گوش مردم برسد. ✍🏻 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱. شرح شواهدالمغنی، ص۳۸، رقم۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵۰، ص۲۳۹. ۲. الفصول المختارة، ص۲۸۸. ۳. الاغانی، ج۷، ص۲۶۷. ۴. «لولا ان الله شغلک باهل‌بیت نبیه صلوات‌الله‌وسلامه‌علیهم لافتقرنا» اخبار السید الحمیری، ص۲۱. ۵. عيون أخبارالرضا(عليه‌السلام)، ج۱، ص۳۰۷. ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
| 💠 (علیهاالسلام) «إِنَّ الْحَيَاءَ مِنَ الْإِيمَانِ وَ الْإِيمَانُ فِي الْجَنَّةِ» همانا حیا از ایمان است و نتیجۀ ایمان، بهشت می‌باشد. 📗 الکافی، ج۲، ص۱۰۶ 🔹روشنی حیا🔹 در دست سپیده، برکاتی دگر است پیغام سحر را، کلماتی دگر است ای آن که امید زندگانی داری در روشنی حیا، حیاتی دگر است 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
فرج یعنی دعای عهد خواندن، عهد را بستن دعا یعنی پلی از فرش تا عرش خدا بستن فرج یعنی دلِ سجاده را با اشک‌ها شستن دهان هرچه شیطان است را با ربنا بستن.. در امواج بلندِ آل یاسین غوطه‌ور بودن دلِ خود را در این طوفان به لطفِ ناخدا بستن فرج یعنی به سوز ناحیه، حق را قسم دادن دخیلِ اشک را بر تکیه‌های کربلا بستن توسل‌های ما در هر سه‌شنبه معنی‌اش این است درِ دل را به روی هرچه غیر از اِنَّما بستن خوشا مثل شهیدانِ مدافع زندگی کردن به سر سربند یا مهدی و یابن المصطفی بستن ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
بوی ظهور می‌رسد از کوچه‌های ما نزدیک‌تر شده به اجابت دعای ما دیگر دو بال آرزوی ما شکسته است از انتظار پر شده حال و هوای ما این هفته هم سه‌شنبه شب جمکران گذشت پاسخ نداشت این همه آقا بیای ما... دیگر به آخر خط دوری رسیده‌ایم ای انتهای غیبت تو ابتدای ما این پنج روزه نوبت ما، کاش با تو بود بر روی ردّ پای تو می‌بود پای ما یک جمعه گریه‌های تو را درک می‌کنیم عجّل، امام منتقم کربلای ما ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
دست ببر بر آسمان، تا مگر از دعای تو یا نگرم به ماه رخ، یا شنوم صدای تو روی به هر طرف کنی، نور دو دیده‌ی منی پای به هر کجا نهی، قلب من است جای تو من که رُخَت ندیده‌ام، دل رَوَد از دو دیده‌ام وای بر آنکه بنگرد بر رخ دلربای تو یا به دو دیده‌ام بنه پای ز لطف و مرحمت یا بگذار لحظه‌ای دیده نَهَم به پای تو سلسه‌ی فراق را باز نمی‌کند کسی از دل زار من مگر دست گره‌گشای تو ناز غم تو می‌کشم، هر چه کنی بدان خوشم صاحب من توییّ و من خلق شدم برای تو اشک به دیده کو به کو، بلکه شوند روبرو گریه‌ی های‌های من، خنده‌ی بی‌ریای تو گردن من به بند تو، تا چه بُوَد پسند تو خرّمم از ولای تو، سرخوشم از بلای تو زخم بزن که مرحمت، کار مسیح می‌کند درد بده که گشته‌ام شیفته‌ی دوای تو أَيْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِيا؟! یوسف فاطمه بیا! تا ببرد دل از همه، روی خدانمای تو ای به وجود قائمه، چشم و چراغ فاطمه بیا که سایه افکند بر سر ما لوای تو «میثم» کوی تو منم که پیشتر ز بودنم تو بودی آشنای من، من شدم آشنای تو ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•گویند روزی.... و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج‌ مهدی رسولی گویند روزی در بر کنزالخلائق 🏴🏴🏴 شمس الضحی بدرُ الدجی قرآن ناطق سهل خراسانی دم از ایثار جان زد دم از فراوانی خیلِ شیعیان زد حضرت برای آنکه او هشیار گردد از خواب غفلت لاجرم بیدار گردد گفتا دری از معرفت بر او گشودم گفتا تنور خانه را روشن نمودم فرمود بر مرد خراسانی به لبخند باید که خود را در میان شعله افکند زیبد که اوج جان نثاری را نشان داد با طیب خاطر در میان شعله جان داد این امرِ حضرت سهل را افتاد مشکل کی می توان کَند از زن و فرزند و جان دل آه از نهادِ سهلِ بیچاره بر آمد دانست عمری لاف عشق و عاشقی زد کو تاب آتش کو توان جان نثاری کو استقامت کو شکوه بردباری از حبِّ دنیا شد دچار روسیاهی با آه و ناله گشت گرم عذرخواهی چون گشت روشن سستی آن ادعایش حضرت کریمانه گذشتند از خطایش ناگه یکی از شیعیانِ پاک مولا از عاشقانِ خاص، سینه چاک مولا هارون مَکی آن حواری یگانه نزد امام صادق آمد صادقانه از امر حضرت عاشقِ بی غل و بی غش افکند خود را در میان موجِ آتش این کیست چون پروانه مست شعله ها شد با ذات حق پیوسته و از خود رها شد این کیست بی چون و چرا فرمان پذیرفت در دم به دستور امام خود بلی گفت حضرت بدون هیچ گونه انفعالی می گفت از حال و هوای آن حوالی گویا که حضرت بوده عمری در خراسان اما هَماره سهل، حیران و هراسان فرمود حضرت بعد چندی با اشاره برخیز و بر احوال هارون کن نظاره برخاست تا از حال هارون گردد آگاه اما میان موج آتش دید ناگاه آتش ز سوز عشق او از هم گسسته هارون میان شعله ها خندان نشسته پرسید حضرت سهل را ای اهل ایمان مانند هارون چند تن دارد خراسان گفتا در آن وادی به صد صحرا و هامون پیدا نمی گردد یکی مانند هارون خاک شلمچه خاک فکه خاک مجنون امواج سبز و آبی اروند و کارون صد طایفه بگذشته از جان دیده، آری هارون مکی ها فراوان دیده، آری جمعی بسیجی بود اگر پروانه تو آتش نمی زد خصم بر کاشانه تو *اگه آقامون اومد اول با هم رفتیم مدینه اگه انتقام گرفتیم اگه بعد فرمود: بریم کربلا، رفتیم کربلا انتقام گرفت دلِ رباب خنک شد اون وقت ما روضه خونا شما گریه کنا برا چی میخوایم گریه کنیم ؟ یعنی دیگه روضه تعطیله؟ نه قربونت بشم اتفاقا چون روضه رو خوب نفهمیدیم اینجوری سوال میکنیم. انتقام گرفتیم تازه روضه خونی ها میخواد شروع بشه. تا همین الآنش ما روضه میخوندیم، امید داریم یه روزی انتقام بگیریم اما میدونی روضه چیش خیلی سخت میشه ؟ فاتحانه روضه بخونیم. استخون سوزه. مثلا چجوری بهت بگم برات جا بیفته...یه روز مادره رفته خرید تو کوچه زمین خورده. پسرش از سفر برگشته تو کوچه قدم میزنه می بینه همه دارن یجوری نگاش میکنن. دست یکیو میگیره میگه چتونه؟ چرا هرکی منو می بینه قایم میشه ؟ میگن والله هیچی نشده نگران نشید. یه ذره حال مادرت خوب نیست. چی ؟ حال مادر من خوب نیست ؟ زمین خورده بخدا کسی با مادر کاری نداشت. فقط زمین خورده. بدو بدو میاد تو خونه زانو میزنه چی شده عزیز دلم. بگو ببینم کی زده ؟ میگه شلوغ نکن پسر. هیچکی نزده.میگه نه بهت میگم کی زده ؟ می بینی گریه فاتحانه رو ؟ تازه وقتی انتقام گرفتیم میخوایم جمع بشیم یه دل سیر برات گریه کنیم....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ⬇️⬇️⬇️
و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج مهدی رسولی 🏴🏴🏴 *کجا بودن اون چهار هزار شاگرد درِ خونت آتیش گرفت؟ غربته! کی گفته امام صادق علیه السلام یار داره...سدیر صیرفی میگه:آقا دستمو گرفت گفت بریم بیرون. من هی گفتم آقاجان جهاد کنیم. ببین مساجد پره مسلمانه. حب شما همه عالمو گرفته. گفت چقد من یار دارم؟ گفتم ده هزار، گفت ده هزار تا! گفتم آقا صد هزار تا. آقا فرمودن: صد هزار تا! گفتم آقا بلکه جماعتی در همه کره زمین امروز به فرمان شمان... امام صادق علیه السلام لبخند زد. گفت باشه من میرم بیرون با من میای ؟ با آقا رفتم. میگه اومدیم اومدیم رسیدیم یه جایی کنار برکه ای میگه دیدم یه چوپانی داره یه گله کوچیکی رو میچرونه. گفت: والله اگه تعداد این بزغاله ها ما یار داشتیم قیام می کردیم. میگه آقا رد شدن عمداً ایستادم شمردن، دیدم هفده تا بیشتر نیستن....* *ریختن تو خونه امام صادق علیه السلام اینا هم عادتشونه. آدم که میخواد بره در خونه یکیو آتیش بزنه که خبر نمیکنه. بی خبر اومدن پشت در خانه. اهل خونه، زن و بچه همه مشغول کار روزمره بودن یهو دیدن آتیش از در خانه بلند شد. تا غلاما، امام صادق، مردان خانه بیان بیرون، میگن آتش سرایت کرد به دهلیز. وارد خانه شد. تا وارد خانه شد این دختر بچه ها ترسیدن از این حجره به اون حجره شروع کردن دویدن. بالاخره با یه زحمتی آتش خاموش شد. اما دیدن امام صادق علیه السلام وسط آتیش قدم برمیداره صدا میزنه.." أَنَا اِبْنُ أَعْرَاقِ اَلثَّرَى أَنَا اِبْنُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ "یه گوشه نشست... * عادتش بود. می بینی داره درس میده چشمش میفتاد گوشه مجلس، میگفت درس تعطیله. چی شد آقا داشتی درس میدادی به ما؟ می فرمود: ابا هارون مکفوف اومده. هارون بیا جلو، «چشمش به روضه خون افتاده». صدا میزد.. درس تعطیله ابا هارون. بیا بشین برامون روضه بخون. روضه میخوند صدا زد ابا هارون اینجوری روضه نخون. آقا بد گفتم. بی ادبی کردم؟ گفت: نه اینجوری مقید روضه نخون. با تکلف روضه نخون. چیکار کنم آقاجان؟ میگفت دور همدیگه جمع میشید، دور قبرش جمع میشید زبون می‌گیرید اون جوری برا من روضه بخون... * گفت آقا چرا گریه میکنی؟ الحمدلله بخیر گذشت. حالا چیزی نشده. نه دامنی سوخته. نه دختری زمین خورده. ما از اهل حرم سوال کردیم. به خودت قسم یه تار مو از سر این بچه ها کم نشده. چرا گریه میکنی آخه ؟ یه نگاه کرد گفت: اینا مشکلی نیست. من برا چیز دیگه ای گریه میکنم. برا چی گریه میکنی؟ گفت دارم برای این گریه میکنم من بودم شما بودین آتیش مهار شد چشمی به این بچه ها نیفتاد. بزرگترا بودن.. اما هنوزه هنوزه این دخترا دارن میلرزن. دارم به این گریه میکنم بمیرم برا عمه هام....تا خبر عباس اومد زینب شروع به کار کرده. گره معجر ها رو محکم کرده تا ذوالجناح برگشت دیگه زینب سلام الله علیها صدا زد کلثوم عجله کن. بچه ها اگه گوشواره ای چیزی پیشتون هست بدید. عمه چیکار داری میکنی؟ صدا زد الآنِ بیاد. ذوالجناح که اینجوری برگشته دیگه صدا از داداشم نمیاد. الآنِ برسن. تا بی بی همه اینا رو جمع کنه.. بذار امشب اینجوری روضه بخونم....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ⬇️⬇️⬇️
و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج مهدی رسولی 🏴🏴🏴 ابی عبدالله دور خیمه ها یه خندقی کنده بود. اینا رو پره هیزم کرده بود دشمن نتونه از پشت حمله کنه. فقط خیمه گاه یه راه رفت و برگشت داشت...میگه تا خانم وسایلو جمع کرد دید سواره ها دارن میان. بی بی آمد جلو صدا زد دست به این بچه ها نمی زنید. اگه برا غارت اومدید هرچی داشتیم همینه بردارید برید. برداشتن و رفتن... غائله تمام؟ یهو دیدن سواره نظام رفت این پیاده ها، این اراذل و اوباشا اومدن. اینا همونایی که بخاطر درهم چه درهمت کردن. اینا آمدن همچین نیگا کردن دیدن تو خیمه چیزی برا غارت نمونده.. چیکار میکنه به نظرت؟ ای بمیرم برا این دختر بچه ها.. هی دل دل میکنم بگم نگم. میگم هرکی فهمید معناشو داد بزنه برا این روضه. شاید دیگه نیاز نباشه ترجمه ش کنم.* یه نیگا کرد دید بی بی داره تو دل آتیش به زور بچه ها رو میکشه.صدا زد برا چی وایسادی؟ یه حرف زد. عین تیر به قلب زینب نشست. چی گفت؟ صدا زد گفت: هرچی نگاه میکنم این خیمه صاحب نداره بریم....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•گویند روزی...... و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۲به نفسِ حاج مهدی رسولی 🏴🏴🏴 ای فرزانه‌ترین قامت افراشته دین خدا؛ سرچشمه ناب‌ترین نگاه شیعه! در صبوری سینه‌ات شکی نیست؛ تو از سلاله سینه سوختگان شریعت شیرین خدایی و پاسدار ویژگی‌های رفیع اسلام؛ بهشت گوارایت! ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•بر هم نزن نماز مرا.... و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حسین حقی 🏴🏴🏴 خدایا بحق امام صادق علیه السلام ایمان عارفانه و عمل صادقانه به همه ما عنایت بفرما  🏴🏴🏴 بر هم نزن نماز مرا بی هوا نزن حالا که می زنی جلوی آشنا نزن سجاده و عبای مرا می کشی بکش اما لگد به تربت کرب و بلا نزن آتش زدی به زندگیم بس کن و برو دیگر نمک به زندگی من بیا نزن در خانه بس نبود غرورم شکسته شد حداقل مقابل همسایه ها نزن با تازیانه ات به سر و صورتم بزن حرفی فقط به حضرت خیرُ النساء نزن *به مادرم چیزی نگو میزنی بزن..* بالای مرکبی و خجالت نمی کشی پیچیده پای من چه کنم بی حیا نزن موی سپید دارم و شیخ الائمه ام هر طور میزنی بزنم با عصا نزن وقت گریز من شده نوحوا علی الحسین زینب دوید و گفت غریبِ مرا نزن ای شمر و بس کن و به روی سینه اش نرو با چکمه ات قدم روی عرش خدا نزن *یه نگاهش کرد دید داره ابی عبدالله هی دست و پا میزنه...یه نگاهش کرد گفت داداش..!* با دست و پا زدن گره ای وا نمی شود تشنه لبم عزیز دلم دست و پا نزن «حسین...» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
بر دور کمر شال بهم ریخته دارد اندام کهنسال بهم ریخته دارد آتش نکشانید بر این خانه که این مرد از فاطمیه حال بهم ریخته دارد مانند علی رد طناب است به دستش در بند، پر و بال بهم ریخته دارد در پشت فرس از نفس افتاده، بمیرم آخر قدِ چون دالِ بهم ریخته دارد حالا سر پیری به روی خاک نشسته پیراهن پامال بهم ریخته دارد افتاده زمین پشت فرس، یاد رقیه چشم تر و احوال بهم ریخته دارد خون از کف پایش به زمین ریخت و فریاد از آن همه خلخال بهم ریخته دارد   مثل همه ی عمر فقط گریه و زاری بر روضه ی گودال بهم ریخته دارد h =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
به نام خدا ای به دلها نور باور صادق آل پیمبر ای رُخت مِهر مکرّر صادق آل پیمبر ای ششم نور امامت روشن افزای کرامت ای جهان از تو منوّر صادق آل پیمبر ای نسیم صبح صادق ای معطّر از شقايق ای معطّر از صنوبر صادق آل پیمبر صادق آل رسولی نور چشمان بتولی جانی و جانان حیدر صادق آل پیمبر حجّت پروردگاری مرتضی را یادگاری ای حسن را زیب و زیور صادق آل پیمبر هم حسین دیگری تو هم عزیز حیدری تو هم تو یاسی هم تو کوثر صادق آل پیمبر هم رئیس مذهبی تو هم چراغ مکتبی تو هم طلوع صبح خاور صادق آل پیمبر نور مکتب از وجودت دین بجا از هست و بودت جلوه گاه مِهر داور صادق آل پیمبر معدن حکمت تویی تو منبع رحمت تویی تو این تویی برتر ز گوهر صادق آل پیمبر در لقب صابر تو هستی فاضل و طاهر تو هستی ای تو از نسل مطهّر صادق آل پیمبر خاتمت را نقش آری « حَسْبِی الله » است باری ای به دستت سِرِّ دلبر صادق آل پیمبر ای کَبیِرُ الْقَدْر آقا ، ای کَثیِرُ الصَّبْر آقا بر عبادت ها مُقَدَّر صادق آل پیمبر بر لبم آه است و نجوا در دو چشمم موج دریا در دلم شوری ز محشر صادق آل پیمبر زهر کین با تو چها کرد آتش ماتم بپا کرد سوختی ، گشتی تو پرپر صادق آل پیمبر با غمت دلها پریشان در غمت جان شمع سوزان از غمت عالَم مکدّر صادق آل پیمبر قبر تو زائر ندارد گنبد و حائر ندارد آنچه دارد داغِ اکبر صادق آل پیمبر ای تلاطم بخش عالَم این منم در بحر ماتم کشتی بشکسته لنگر صادق آل پیمبر از هجومِ وحشیانه در سرای تو شبانه خون جگر شد ماه و اختر صادق آل پیمبر تیغ دشمن روبرویت بغض غربت در گلویت آتش داغت به پیکر صادق آل پیمبر این منم «یاسر» که داغت قبر بی شمع و چراغت بر دلم افکنده آذر صادق آل پیمبر ** محمود تاری «یاسر» ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
◾یک منبر روضه ◾حضرت امام صادق (ع) میان شعله‌های آتش‌سوزان عبایم سوخت شنیدم ناله های کودکانم تا ردایم سوخت شبانه ریختند در خانه ام با شعله ی آتش به‌مثل نی‌میان شعله‌های کین نوایم سوخت چنان عمامه‌ام افتاده از سر پشت در گفتم خدایا نیمه‌شب دربین آتش‌دست و پایم سوخت به یاد درد و داغ مادرم کردم صدایش لیک درآن آتش که گفتم مادرم راه صدایم سوخت لوای شیعه را برپا نمودم در دل آتش به یکدم دیدم آنجاپیش چشمانم لوایم سوخت (ع) =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
تقدیم به به‌مناسبت لبی گشود و شراب طهور جاری شد سکوت کرد و غمی سوت و کور جاری شد کسی که فلسفه هم عاشق تکلم اوست کسی که در نَفسَش، نفخِ صور جاری شد! مبارز است و معلم...، مفسّر است و شهید... مطهری که در او رودِ نور جاری شد نه هر که زنده فقط، در فراقِ او جان داد که جان، دوباره از اهلِ قبور جاری شد! و قطره قطره‌ی دریا و رودها خشکید و اشک از دلِ سنگِ صبور جاری شد چه سخت می‌شود از نو، میان ما برسد کسی در آینه‌ی تو، میان ما برسد کسی که پاره‌ای از جانِ آسمان باشد چو رود، جاری و چون بحر، بی‌کران باشد برای راهِ تو، پشت و پناه باید بود قدم قدم قلمت را سپاه باید بود هنوز هم کسی آیینه‌وار چون تو نزیست! چقدر جای صدای بصیرتت خالی‌ست! ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
به‌مناسبت تقدیم به راهنمایان نور و معرفت الهی... تعلیم به ما دادی، آداب عبادت را ای هادی راهِ دین، دلسوزتر از بابا هرگمشده‌ای داریم، نزد تو شود پیدا تعظیم به تو‌ باشد، تکلیف برای ما روشن شده این مطلب، در جمله‌ای از مولا «مَن‏ عَلّمني‏ حَرفاً، قد صَيَّرني عبداً» استاد به شاگردش، حق پدری دارد نازم به مُرادی که، بزم سحری دارد هنگام مناجاتش، چشمان تری دارد از راز تقرّب هم، بی شک خبری دارد این‌جاست که این جمله، قدری بشود معنا «مَن‏ عَلّمني‏ حَرفاً، قد صَيَّرني عبداً» چون کودک نو پائی، آهسته بَری راهم بی راهنمائی‌ها، یک طفلکِ گمراهم در نیمه شبِ جهلم، نورِ سخنت ماهَم با زحمتِ تو قدری، از عاشقی آگاهم بوسیدنِ دستِ تو، واجب شده، ای والا! «مَن‏ عَلّمني‏ حَرفاً، قد صَيَّرني عبداً» از مرحمت زهرا، با تو شده‌ام مأنوس چون قطرهٔ ناچیزم، در ساحلِ اقیانوس هربار حرم رفتم، با دیده‌ی تَر پابوس بهر تو دعا کردم، در محضر شاهِ طوس نامِ تو از این باب است، خواندم همه جا "آقا" «مَن‏ عَلّمني‏ حَرفاً، قد صَيَّرني عبداً» ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
تقدیم به به‌مناسبت هنوز طرز نگاهش به آسمان تازه‌ست دو بال مشرقی‌اش با اُفق هم‌اندازه‌ست قناریان کلامش هنوز می‌خوانند نوای سُنتی‌اش را به‌روز می‌خوانند قناریان کلامش هنوز جان دارند «صدا صداست که...» پس عمر جاودان دارند کتاب و دفتر از اندیشه‌اش فروغ گرفت چراغ دانش او جلوۀ نبوغ گرفت کتاب، واسطه‌ای بین اوست با این نسل مطهّری، هنر گفتگوست با این نسل خرد، هنوز مرید جنون و مستیِ اوست مرکّب آینه‌دار قلم‌به‌دستی اوست بخوان زمانه! بخوان با رساترین فریاد از او بگو و بخوان باز! هر چه، بادا باد! بخوان به نام بزرگی که آسمانی شد فروتنانه درخشید تا جهانی شد صفای باطنی‌اش غبطه‌آور است هنوز که کوچه باغ نیایش معطّر است هنوز کتاب و سنّت و اجماع و عقل را فهمید رموز تازه‌ای از عقل و نقل را فهمید کتاب و منبر و سجّاده را به هم آمیخت سه رود منشعب از کوه را به دریا ریخت نهال کاشت ولی ریشه را عمیق نشاند به خاک پایۀ اندیشه را عمیق نشاند هزار پنجره را رو به آفتاب گشود -هزار پنجرۀ مستعدِّ کشف و شهود- گشود پنجره‌ها را، وَ با دو بال قنوت خودش پرنده شد و پر کشید تا ملکوت... نسیم، معتکف گوشۀ عبایش بود فرشته، دست به دامان ربّنایش بود تمام دلخوشیِ کوچه و خیابان از نفَس نفَس زدن عطر آشنایش بود در آن شبِ خفقان که سکوت شایع بود درست اوج سحرخیزی صدایش بود تلاش کرد و سرانجام هم نصیبش شد اجابتی که برازندۀ دعایش بود: پیامبر شبی آمد به خواب شیرینش(١) و بوسه زد به لبان مبلّغ دینش و بوسه زد که بگوید جهاد یعنی این سلوک یعنی این، اجتهاد یعنی این نویدبخش شهادت به خواب او آمد به خواب نیمه‌شبش صبح آرزو آمد چگونه می‌شد از آن شور و شوق دم نزند و زود پا نشود، اندکی قدم نزند چگونه می‌شد از تاب و تب نگوید هیچ و از حرارت بر روی لب نگوید هیچ چه خوب شد که -اگر رفت- پیش ماست هنوز هزار باغ پر از گُل از او به جاست هنوز... سپرد دست خدا رشتۀ کلامش را تمام کرد به خون، شعر ناتمامش را ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
(١) 🔷لبهایی که پیامبر بوسید مرحوم فاکر: «ایشان () زمانی خودشان خوابی دیده بودند که خانواده ایشان برای من گفتند که چند شب قبل از شهادت، مرحوم آقای مطهری برای نماز شب از خواب بیدار شدند، همیشه برای نماز شب بیدار می‌شدند. خانواده ایشان وقتی که بیست سال پیش، تشریف آورده بودند، منزل ما، این را فرمودند. فرمودند که مرحوم آقای مطهری که آن شب بیدار شدند، دیدم ایشان برعکس همیشه که بیدار می‌شدند، یک جوری آرام حرکت می‌کردند که ما از خواب بیدار نشویم، ولی آن شب من دیدم ایشان از خواب که بیدار شدند، پاهایشان را محکم به زمین می‌زنند. من بیدار شدم و گفتم چی شده شما امشب این جوری راه می روید؟ برگشتند. تا دیدند من بیدار شدم فوراً آمدند. نشستند و دست من را گرفتند گذاشتند روی لب‌هایشان. گفتند: ببینید لب‌های من داغ است. من دست گذاشتم، دیدم لب‌های ایشان داغ است. گفتند: «خواب دیدم الآن پیغمبر لب‌های من را بوسید.» خب وقتی رسول اکرم (ص) لب‌های کسی را می‌بوسد، خیلی معنی دارد؛ یعنی یک دنیا معنی دارد. یعنی معلوم می‌شود تمام روح آقای مطهری در آن لب‌هاست و در دفاع از اسلام است و این مسئله با تمام خلوص نیت انجام می‌گرفت. رسول اکرم (ص) واقعاً این لب‌ها را به این جهت بوسیدند. این بوسه باعث شد که مرحوم مطهری تا دوران قیامت زنده بماند!» 📚 گفت‌وگو با حجت‌الاسلام محمدرضا فاکر، از چشمه تا دریا، ص۹۰ و ۹۱. پی‌نوشت: شهید مطهری پنج شب پس از این بوسه به شهادت رسید. ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
به‌مناسبت دیر سالی‌ست هر چه می‌خواهم از تو یک واژه درخورت گویم من چنین واژه‌ای نمی‌یابم من چنان جمله‌ای نمی‌جویم باز هم تشنه‌ی کلام توأم در تو انگار آسمان جاری‌ست گر چراغ هدایتت خواندم این هم از حرف‌های تکراری‌ست... بویِ گل می‌گرفت صحنِ کلاس از سخن‌های عطرآگینت در رگم خونِ تازه‌ای می‌ریخت واژه واژه کلامِ شیرینت حاصلِ رنج بی‌نهایت توست هر که منصوب شد به هر رده‌ای تو خودت را برایِ خاطر ما به همه آب و آتشی زده‌ای... هر کجا شور علم می‌بینم ردّ پای حضور تو پیداست هر کجا نامی از معلّم هست روشنایی، اُمید هم آن‎‌جاست... جز خدایی که آفرید تو را آن که قدر تو را شناسد کیست؟ حرفِ آخر: به هیچ قاموسی واژه‌ای بهتر از معلّم نیست ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🌸حق استاد در نگاه امام سجاد (علیه‌السلام) 💠 أَمَّا حَقُّ سَائِسِکَ بِالْعِلْمِ فَالتَّعْظِیمُ لَهُ وَ التَّوْقِیرُ لِمَجْلِسِهِ وَ حُسْنُ الِاسْتِمَاعِ إِلَیْهِ وَ الْإِقْبَالُ عَلَیْهِ وَ الْمَعُونَهُ لَهُ عَلَى نَفْسِکَ فِیمَا لَا غِنَى بِکَ عَنْهُ مِنَ الْعِلْمِ بِأَنْ تُفَرِّغَ لَهُ عَقْلَکَ وَ تُحَضِّرَهُ فَهْمَکَ. 🍃 اما حق معلم و آموزگار تو این است که او را بزرگ داری و مجلس او را محترم شماری، گفته‌های او را خوب گوش کنی و فراگیری و به او روی آوری، او را کمک کنی تا آنچه را که از دانش و علم به آن نیازمندی به تو بیاموزد، به تو یاد بدهد که عقل و اندیشه‌ات را فارغ سازی و فهم و زیرکی‌ات را به کار گیری. 📚رساله حقوق امام سجاد(علیه‌السلام)
. روز معلم بر اساتید و معلمان مبارک باد🌹 ✨عارفان علم عاشق میشوند✨ ✨بهترین مردم معلم میشوند✨ ✨عشق با دانش متمم میشود✨ ✨هرکہ عاشق شد معلم میشود✨ .
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 امام صادق (ع) فاطمه زهرا(س) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ.حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیر..يا اَبا عَبْدِ اللّهِ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَيُّهَا الصّادِقُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.." ⬅️اجرو مزده شما عزیزان با فاطمه زهرا (س )انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس ومحفل نشسته ای انشاالله حاجت روا بشیداما عزیزان فدای آن امام مظلومی بشم اون آقایی بشم که روضه اش هم یادآور مدینه است هم یادآور کربلاست ..میگن امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم. یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه... به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد. منصور انگوری را به زهر آلوده کرده بود، و بدین وسیله به امام صادق (ع) زهر خورانید و آن حضرت را مسموم کرد، و به شهادت رسانید. امام هفتم بدن بابا را غسل داد، نماز خواند، تشییع جنازه ی با شکوهی در مدینه برگزار شد. شاگردان امام صادق (ع) شال غزا به گردن انداخته بودند. همه اشک می ریختند و به سر وسینه می زدند. و وا اماما می گفتند. امام هفتم (ع) بدن بابا را غسل داد، و کفن کرد و نماز خواند. بدن امام را با احترام به خاک سپردند یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند اما عزیزانی که گرفتاری مریض داری جوون داری انشاالله به آبروی فاطمه زهرا حاجت روا بشیدگریزی به روضه مادر داشته باشیم همه اموات کسانی که بین من و شما بودند جایشان خالیست فیض ببرند ⏪. اما دلها بسوزه برمادرمان فاطمه زهرا (س) که نیمه شب غسل دادند بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهر میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسما روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسما متوجه شدعلی دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله... صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید... صدا زد اسما دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا ... دستت رسید به بازوی طاقت ورم کرده طاقت نیاوردی اما علی جان کجا بودی کربلا آن لحظه ای که زینب آمد گودی قتلگاه شمشیر شکسته را کنار زد چه دید حلقوم بریده برادر یاحسین یاحسین حسین آرام جانم ..حسین روح روانم علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اقای سعید حدادیان یا رب مدد کن این فَرَس برانم این آب را به کودکان رسانم *دست راستش رو قطع کردن، مشک رو به کتفِ چپ انداخت، فریاد زد:" اَنَا بنُ علیٍ المُرتضی" صدا از محبوبش ابی عبدالله به گوشش رسید":" اَنا بنُ فاطمة الزهرا" دیگه دردِ دست یادش رفت، آخه اسمِ دست شکسته ی مدینه به گوشش رسید، دست چپش رو قطع کردن، دیگه نشد جوابِ حسین رو بده، هر چی حسین گفت: " اَنَا بنُ محمدٍ المُصطفی" داداشم چی به سرت آوُردن " اَنَا بنُ خَدیجَهَ الْغَرّاءِ" یه وقت دید یکی میگه: "یا اَخا اَدرک اَخاک" می دونی کی بود؟ آخه تیر به چشم زدن، تیر به مشک زدن، هر دو دست قطع شد، از روی اسب داشت زمین می خورد، یه نفر اشاره کرد همه کنار رفتن، پاشو گذاشت روی رکاب، رو پای اباالفضل، سرش رو بُرد تو سینه ی عباس، گفت: اونی که میگن: یَلِ عربِ تویی؟ فرمود: یه وقتی اومدم دست دربدن ندارم... نامرد قهقهه زد، گفت: من که دست دارم، یه نگاه کرد یه عمود آهنی برداشت، دورِ سر می چرخونه، سَرِ عباس پایینِ، تیر رو می خواد با دوتا کُنده ی زانو در بیاره، چنان عمودِ بر فرقِ اباالفضل زد، داره از اسب می افته داد زد: داداش! حالا دیگه برادرت رو دریاب... حالا یک صدا ناله بزنید: حسین!...* ↫ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
کربلایی حسین عینی فرد •✾• من از لگد بدم میاد از حرف بد بدم میاد از اونکه هی تو صورتم سیلی میزد بدم میاد من از طناب بدم میاد از اضطراب بدم میاد از اونی که نداد بهم یه ذره آب بدم میاد از خیزرون بدم میاد از ساربون بدم میاد از اونکه ما رو با چشاش میداد نشون بدم میاد من از غذا بدم میاد از دشمنا بدم میاد از این روزا که میگذره هی بی بابا بدم میاد از آبله بدم میاد از حرمله بدم میاد از قاتل بابام حسین، که سنگ دله بدم میاد *یه شب بی بی رقیه خوابش برد موند وسط بیابون نصفه شب هرکی باشه میترسه ..رقیه که سه سالشه..وسط بیابون هی ناله می زد یا جداه..بابا! عمه زینب! هرکاری کردن این نیزه تکون‌ نخورد ..دیدن چشمِ پر از خون باباش به مسیر نگاه می کنه..گفتن واویلا! یه بچه تو راه مونده.بی بی رقیه منتظره باباش بیاد با ناز بغلش بگیره..اما کی رفت دنبالش..اون زجر حروم زاده رو فرستادن دنبالش..که قلبش از سنگ بود...گفت: هممون رو‌ آوراه کردی کجا بودی؟ موی دختر بچه رو گرفت کشون‌ کشون برد..* هی گفتم بهش میام میام‌ میام موهامو نکش میام‌ میام میام از مردِ مست بدم میاد از زجرِ پست بدم میاد از اونی که سیلی زد و.. دستام و بست بدم میاد از میخونه بدم میاد از ویرونه بدم میاد از اونکه با خندش مارو میسوزونه بدم میاد از جیغ و داد بدم میاد از زخم حاد بدم میاد از اون که عمه مو میزد خیلی زیاد بدم میاد من از شرور بدم میاد از حرف زور بدم میاد از اونکه برد سر تو رو.. توی تنور، بدم میاد از جام می بدم میاد از طبل و نی بدم میاد از اونکه رأس بابامو زد روی نی بدم میاد من از سبو بدم میاد از سُرخْ مو بدم میاد از اونکه زَد ما رو پیشه سر عمو، بدم میاد من از شراب بدم میاد از تب و تاب بدم میاد از اونی که سر تو رو.. کرده خضاب بدم میاد *من از دختر یزید بدم‌میاد، من سیاه پوشیده بودم اون قرمز ...* ↫ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝