eitaa logo
نشر آثار استاد حسین عشاقی
527 دنبال‌کننده
28 عکس
3 ویدیو
73 فایل
📚 پایگاه اطلاع رسانی آثار استاد حسین عشاقی ✅ ارائه کتاب ها، مقالات، دروس و يادداشت هاي جناب حجت الاسلام والمسلمين استاد حسين عشاقي زيد عزه 🔸 متخصص در فلسفه و عرفان اسلامي 🔸 مدرس اسفار و فصوص الحكم @oshaghierfan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵یادداشت ها 🖌 رمز بی‌تابی اولیای الهی برای شهادت 🌺«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون» (آل‌عمران / 169)؛ 🌺 🌸هرگز مپندار کسانی که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه آنان‏ زندگانِ در پیشگاه پروردگارند که (با چنین حیاتی) روزی داده می‏شوند.🌸 🔶 قید «عِنْدَ رَبِّهِمْ» در جمله اخیر این آیه، از نظر ادبی احتمالاتی دارد که هر یک بر ثبوت مقام فاخری برای شهدا دلالت دارد؛ در ادامه به بیان آن‌ها می‌پردازیم: 1️⃣ «عِنْدَ رَبِّهِمْ» ظرفی است که به کلمه «احیاء» تعلق دارد و متمم معنای حیات است؛ و نوع و مرتبه این حیات را بیان می‌کند؛ در این احتمال معنی جمله این می‌شود که شهدا، حی و زنده‌ به هستند؛ یعنی مرتبه حیات آن‌ها، مرتبه حیات خدایی است. 🔸 توضیح اینکه حیات، مراتبی دارد؛ مثلاً حیات دنیایی، مراتبی مثل حیات نباتی، حیات حیوانی و حیات انسانی دارد و نیز در مقام مقایسه حیات عوالم گوناگون با همدیگر، باید گفت حیات عالم برزخ بالاتر از حیات دنیایی است و حیات عوالم عقلی بالاتر از حیات عوالم برزخی است و حیات بالاتر از حیات عقلی است. 🔹 بر اساس احتمال فوق الذکر آنچه نصیب شهدا می‌شود ورود به و دست‌یابی به حیات عالم اسماء است که شاخص اصلی آن اسم خداوند است و البته روشن است که این حیات اصالتاً به ذات الهی اختصاص دارد و با ورود شهدا به جنت ذات، تبعاً به آن‌ها تعلق می‌گیرد: «فَادْخُلی‏ فی‏ عِبادی وَ ادْخُلی‏ جَنَّتی». 🔹نیز بر اساس این احتمال، کلمه «یُرْزَقُون» می‌تواند متمم همین معنا باشد و معنی‌اش این است که آنچه به شهدا روزی داده می‌شود همان حیات اسم است و این یعنی رسیدن شهدا به در عالم اسمای الهی و زنده شدن به اسم «الحی» که خود در پرتو اسم جامع «الله» محقق می‌گردد. 2️⃣ احتمال دیگری که از نظر ادبی برای «عِنْدَ رَبِّهِمْ» هست این است که این قید به فعل یا وصف محذوفی مثل «یکونون» یا «مستقرون» تعلق داشته باشد؛ حاصل معنی در این احتمال، این می‌شود که شهدا، زنده‌ و در مستقرند و در آنجا روزی می‌خورند؛ 🔹بر اساس این احتمال مرتبه وجودی شهدا مرتبه عند اللهی است که این نیز با رسیدن شهدا به مقام فنای در عالم اسمای الهی محقق می‌گردد؛ ♦️فرق دو معنای گذشته این است که معنای اول، حیات شهدا را در مرتبه و مقام عنداللهی معرفی می‌کند، اما در معنای دوم، مرتبه وجود فانی شده شهدا را در مرتبه و مقام عنداللهی قرار می‌دهد که بالتبع حیاتشان نیز در همان مقام قرار می‌گیرد. 3️⃣احتمال آخر این است که قید «عِنْدَ رَبِّهِمْ» به فعل «یُرْزَقُون» تعلق داشته باشد و متمم معنای این فعل باشد؛ حاصل معنی در این احتمال، این می‌شود که شهدا زنده‌ و در روزی داده می‌شوند؛ 🔹بر اساس این احتمال، مقام عنداللهی، به روزی شهدا مربوط می‌شود؛ یعنی مرتبه رزق و روزی شهدا را بیان می‌کند؛ این احتمال سوم نیز مستلزم این است که شهدا هم مرتبه وجودشان، و هم مرتبه حیاتشان، نیز همان مقام عنداللهی باشد؛ زیرا روزی آن‌ها وقتی در این مرتبه است که خودشان و حیاتشان در آن مقام باشند؛ چون رزق در صورتی در مرتبه اسماء و صفات خداوند خواهد بود که مرزوقی که این رزق را دریافت می‌کند، در این مرتبه و مقام باشد؛ بنابراین این احتمال هم وقتی حاصل میشود که شهید با صیرورت الی الله به در عالم اسمای الهی رسیده باشد. ✳️ در هر صورت طبق مفاد این آیه، شهید با شهادتش در راه خدا، به مقام عنداللهی نائل می‌شود و وجودش و حیاتش و روزیش همه عنداللهی است؛ 🔸بنابراین لذت وصول به چنین مقامی از لذت هر بهشت و جنت دیگری که در مقامات دیگری تشکیل می‌شود، بالاتر و عالی‌تر است؛ بلکه لذت جنات و بهشت‌های امکانی اصلاً با لذت مقام عنداللهی قابل مقایسه نیستند؛ ازین‌رو است که اولیای الهی برای رسیدن به و نتایج پربارش بی‌تابی و ناشکیبایی می‌کنند @oshaghierfan &
02_001 P413- S1.mp3
4.77M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة نفثية في كلمة شيثية🍀 📌 جلسه اول 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص413 س 1 @oshaghierfan &
02_002 P414- S3.mp3
7.19M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة نفثية في كلمة شيثية🍀 📌 جلسه دوم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص414 س 4 @oshaghierfan &
🔵یادداشت ها 🖌 به مناسبت رحلت حضرت آيت الله مصباح يزدي : 🌺 «الَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ حَسيباً» 🌺 (39 احزاب). 🔶 اگر بخواهيم روشني از مفاد اين آيه قرآني در نيم قرن گذشته معرفي كنيم، بي‌شك مي‌توان را نمونه بارز و مصداق عالي مفاد اين آيه قرار داد؛ زيرا ايشان در فضائي پرچم تبليغ رسالات الهي را برافراشت كه جو سنگيني در برابر اين گونه تبليغات الهي در جامعه ما حاكم بود؛ و كمتر كسي حاضر بود كه با فدا كردن آبرويش از رسالات الهي دفاع كند؛ با اين حال او توانست در اين فضاي مسموم و جو سنگين ؛ حقائق الهي دين را به خوبي بيان و از آن دفاع كند. 🔶 نمونه اين ادعا را مي‌توان برنامه‌هاي روشنگرانه آيت الله مصباح در دوره دولت محمد خاتمي قرار داد، كه با تسلط غرب‌گرايان بر مناصب دولتي، افكار مسموم غرب‌ و فرهنگ ضد ديني آنها در جامعه ما يكه‌تازي مي‌كرد؛ آنها با اكثريت مردم چنان افكار بي‌منطق غرب را در جامعه ترويج كرده بودند كه كسي را ياراي ابراز مخالفت نبود؛ 🔸ولي كسي كه بدون هيچ واهمه‌اي توانست با و بيان ، در سخنراني‌‌هاي پيش از خطبه‌هاي نماز جمعه تهران در اين جو سنگين غرب‌گرايان، ايجاد كند آيت الله مصباح بود؛ ♦️ لذا است كه مي‌توان اين را به روشني مصداق آيه فوق الذكر قرار داد؛ 🌺روحش غريق رحمت الهي و مرامش جاودانه باد🌺 @oshaghierfan &
02_003 P415- S8.mp3
6.82M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة نفثية في كلمة شيثية🍀 📌 جلسه سوم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص415 س 8 @oshaghierfan &
02_004 P416-S11.mp3
7.18M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة نفثية في كلمة شيثية🍀 📌 جلسه چهارم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص416 س 11 @oshaghierfan &
asfar3_011 P17 - S 15.mp3
8.33M
📕 📌 جلسه يازده 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 17 سطر 15 @oshaghierfan &
02-006 P418-S13.mp3
6.9M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة نفثية في كلمة شيثية🍀 📌 جلسه ششم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص418 س 13 @oshaghierfan &
asfar3_012 P20 - S 1.mp3
5.78M
📕 📌 جلسه 12 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 20 سطر 1 @oshaghierfan &
02-007 P419-S13.mp3
6.48M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة نفثية في كلمة شيثية🍀 📌 جلسه هفتم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص419 س 13 @oshaghierfan &
asfar3_013 P21 - S 5.mp3
6.8M
📕 📌 جلسه 13 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 21 سطر 5 @oshaghierfan &
02_008 P420-S13.mp3
6.64M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة نفثية في كلمة شيثية🍀 📌 جلسه هشتم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص419 س 13 @oshaghierfan &
asfar3_014 P22 - S 18.mp3
6.76M
📕 📌 جلسه 14 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 22 سطر 18 @oshaghierfan &
02_009 P421-S13.mp3
4.34M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة نفثية في كلمة شيثية🍀 📌 جلسه نهم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص421 س 13 @oshaghierfan &
asfar3_015 P24 - S 1.mp3
8.21M
📕 📌 جلسه 15 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 24 سطر 1 @oshaghierfan &
🔵یادداشت ها 🖌 رنجايش عاشقانه: پاسخی به ادعای / عذاب خداوند به دوزخیان مصداقی از مهر و محبت پروردگار 🔶 هر رنج ‌دادنی به معنای إعمال خشونت نامعقول، و به مفهوم تحمیل فشار بی‌جا نیست؛ چه بسا عاقل، کسی را می‌رنجاند و به او سختی و فشار وارد می‌کند اما این رنجایش برای نجات او از مهلکه بدتری است، و برای رهائی او است از رنج دردآورتری؛ 🔸مثلا فرزندی گرفتار و مبتلا به یک غده سرطانی گشته است و پدر مهربان او طبق نظر کارشناسان پزشکی می‌فهمد که این فرزند باید جراحی کند و غده سرطانی را بیرون آورد تا بیماری او به هلاکت او منجر نگردد؛ در اینجا پدر علی‌رغم این که می‌داند فرزندش گرفتار رنج جراحی می‌شود، اما با این حال فرزند را زیر تیغ جراحی می‌برد؛ در اینجا هیچ عاقلی این نحوه رنجاندن را عبوسی تفسیر نمی‌کند بلکه همه عقلای عالم حکم می‌کنند این رنجاندن پدر به فرزند یک است و از روی عشق پدری انجام می‌شود؛ و با تحمیل رنج جراحی هیچ عاقلی نمی‌گوید پدر با فرزندش با خشونت رفتار می‌کند بلکه همه این تحمیل رنج را یک کار عاشقانه و مهربانانه می‌دانند؛ عذاب دهی خداوند به جهنمیان نیز از این نمونه است. 🔷 توضیح مطلب: موجب دوری انسان از خداوند است و این دوری از خدا، روح انسان را بیمار و او را گرفتار زنگار و چرک می‌کند چنانکه در قرآن به آن اشاره شده است آنجا که می‌فرماید : «بل رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُون»🌸؛ 🔹بیماریها دو گونه‌اند: برخی همراه با احساس درد و سایر علائم هشدار دهنده مثل تب‌ هستند؛ و برخی همراه ناراحتی دردآور نیستند؛ خداوند مهربان برای اکثر بیماری‌های جسمانی در دنیا علائم هشدار دهنده مثل احساس درد قرار داده تا انسان اقدام به معالجه کند؛ اما در دنیا برای ، علائم هشدار دهنده مثل ناراحتی درد‌آور قرار نداده است و گرنه انسان با این همه گناه متراکم در روحش، بکلی از زندگی ساقط می‌شد؛ بلکه خداوند از روی مهربانی، در دنیا به انسان گناه‌کار فرصت زندگی می‌دهد؛ و در عوض با تعلیمات انبیاء به او هشدار می‌دهد که این بیماری‌های روحی- قلبی در عالم قیامت همراه با درد و ناراحتی است. 🔶 در اینجا باید توجه کرد ناراحتی و دردی را که خداوند در دنیا بر اثر یک بیماری جسمانی به انسان می‌چشاند؛ از روی عبوسی و خشونت نامعقول او نیست؛‌ بلکه به عکس ایجاد همه این دردها و ناراحتی‌ها در انسان، جلوه‌ای از مهر و و خداوند است که انسان را متوجه به آسیبها و بی‌نظمی‌های جسمش کند تا او اقدام به معالجه کرده و خود را از آسیب و بی‌نظمی جسمش نجات بخشد؛ 🔸اگر این دردها و ناراحتی‌های هشدار دهنده نبود انسان متوجه ابتلای به آسیب اصلی خود نمی‌شد و اقدام به معالجه و رفع عامل درد نمی‌کرد؛ پس این درد و رنج دادن خداوند در دنیا، عین محبت و مهربانی او است؛ و ناشی از عشق و برخاسته از لطف خدا به مخلوقاتش می‌باشد؛ نه از روی عبوسی و خشونت نامعقول. ✳️ حکمت درد و ناراحتی‌هائی که خداوند در قیامت به انسان گناهکار می‌چشاند نیز همین است؛ او به انسان را می‌چشاند؛ عذاب از بالا و پایین بر انسان گناهکار احاطه می‌کند و به انسان، درد حاصل از کارهای زشتش را می‌چشانند : «یَوْمَ یَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ یَقُول ذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»🌸 تا مثل دردهای دنیایی، این احساس درد او را متوجه و هشیار سازد به این که او گرفتار بیماری‌های روحی و قلبی است و باید درصدد رهائی از بیماری‌ها باشد. ✳️ توضیح این که در قیامت، خداوند میزان درک انسان را قوی می‌کند «کَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدید» 🌸(۲۰ ق)؛ لذا او از بیماری و آسیبهای روحی خود که به شکل موجودات موذی، مثل آتش، تجلی‌ می‌کنند، احساس درد می‌کند؛ این درد چیزی نیست جز علامت هشدار دهنده به او، (که در دنیا هم در بیماری‌های جسمانی نظیرش را تجربه کرده بود) و او را آگاه می‌سازد که باید از سبب این درد که همان و است، خود را رها کرده و دست به معالجه بزند؛ عجیب این است که خداوند مهربان در مورد این عذاب و درد هشداردهنده به جهنم‌یان، به حدّ اقل اکتفا می‌کند تا از مسیر باطل دنیائی‌شان بازگردند؛ یعنی از همان ابتدا، درد شدیدی را بر گناهکار وارد نمی‌‌کند؛ این نکته‌ای است که از آیه (۲۱ سجده) فهمیده ‌می‌شود؛ آنجا که در مورد جهنم‌یان گرفتار می‌گوید : «وَ لَنُذیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»🌸، یعنی ما برای این که گناهکارانِ گرفتار در جهنم از مرام غلطشان برگردند، عذاب پایین‌تری را به آنها می‌چشانیم نه عذاب بزرگتر را. ادامه👇👇 @oshaghierfan &
🔺 ادامه از بالا نتايج برگرفته از ايه 1️⃣ چشاندن عذاب به جهنمیان برای رهائی از مسیر غلطی است که دوزخیان به خاطر آن گرفتار جهنم شده‌اند؛ لذا اعلان می‌کند ما عذاب می‌دهیم تا شاید از مسیر غلط خود برگردند «لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»؛ پس خود رنج دادن و هدف اصلی خداوند نیست؛ بلکه برای برگشتن جهنمیان از مسیر غلط است؛ 2️⃣ این تعبیر «لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» نشان می‌دهد که باب در جهنم هم باز است و انسانها می‌توانند حتى در جهنم از راه غلط خود توبه کنندو نجات یابند؛ 3️⃣ خداوند برای تحقق هدف توبه جهنم‌یان، به حداقل عذاب اکتفا می‌کند و این باز نشان می‌دهد چشاندن عذاب خود مطلوب اصلی خداوند مهربان نیست؛ ✳️ اين سه دلالت دارند که چشاندن درد به جهنمیان، ناشی از اعمال خشونت نیست بلکه در راستای دوزخیان و برخاسته از مهر و محبت خدا است نه از سر عبوسی خدا؛ 🔸ازین‌رو است که خداوند خبر عذابش را برای کفار و منافقان بشارت می‌داند نه خبر بد و ناگوار می‌گوید : «بَشِّرِ الَّذینَ کَفَرُوا بِعَذابٍ أَلیم» 🌸(۳ توبه)؛ یا «بَشِّرِ الْمُنافِقینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلیما » (۱۳۸ نساء)؛ یعنی ای پیامبر عذاب دردناک را به مثابه یک بشارت به کفار و منافقان برسان. اما متأسفانه و در عمق جان دوزخیان نهادینه شده ازین‌رو با فوریت حاضر نیستند دست از آن اعتقادات و رفتار باطل دنیائی‌شان بردارند و توبه حقیقی کنند؛ لذا تا توبه حقیقی از آن اعتقادات و رفتار باطل دنیائی‌شان تحقق نیابد و در جهنم به کفر و نفاق و عصیان خود ادامه می‌دهند، همواره درد هشداردهنده را احساس می‌کنند و محکوم به درد ابدی و رنج جاودانه‌اند؛ زیرا این معلول آن و آنها است؛ مثل این که درد کلیه ناشی از سنگ کلیه است؛ و زوال معلول به زوال علت آن است؛ و محال است با حفظ و بقای علت که همان کفر و عصیان است، معلول (احساس درد و ناراحتی‌) رفع شود و از بین برود؛ اینجا است که خداوند در قرآن به و عذاب گناهکاران حکم می‌کند و مثلا می‌گوید : «إِنَّ الْمُجْرِمینَ فی‏ عَذابِ جَهَنَّمَ خالِدُونَ»🌸 (۷۴ زخرف) ؛ ولی ابدیت عذاب در فرض بقاء علت، معنی‌اش این نیست که عملا همواره و بی‌کران در عذاب می‌مانند بلکه معنی‌اش این است که عذاب لازمه ابدی و جدائی ناپذیر از گناه است که علت آن درد است؛ ولی در عین حال، انسان در جهنم، کفرش ادامه نمی‌یابد بلکه کم‌کم با تمهیداتی که خداوند مهربان فراهم می‌کند آگاهانه توبه کرده و بالتبع با توبه از گناه و دست برداشتن از اعتقادات باطل، از درد ناشی از گناه و اعتقادات باطل، رهائی می‌یابد؛ پس در فرض بقاء علت، با در فرض زوال علت منافات ندارد؛ به‌همین خاطر خداوند در عین این که در آیه (۸۸ آل عمران) حکم به خلود و جاودانگی عذاب برای کفار می‌کند و می‌گوید : «خالِدینَ فیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُون»🌸 بلا فاصله در آیه (۸۹) با آوردن «الّا …» به مفاد آیه (۸۸) تبصره می‌زند و می‌گوید مگر کسانی که بعد از گرفتاری در جهنم توبه کرده و خود را اصلاح کنند که در این صورت خداوند نسبت به آنها امر به زندگی کرده و آنها را مورد رحمت قرار می‌دهد «إِلاَّ الَّذینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»🌸. ادامه👇👇 @oshaghierfan &
🔺 ادامه از بالا 🔴 بنابراين ادعای دیگر آقای که در قرآن رهائی از خلود عذاب نیامده؛ و این بوده‌‌اند که رهائی از عذاب را مطرح کرده‌اند، ادعای باطلی است؛ و به عکس باید گفت رهائی از خلود عذاب جهنم در بسیاری از آیات قرآن مطرح است و اگر عرفا هم ادعای رهائی از جاودانگی عذاب را مطرح کرده‌اند با تکیه به آیات قرآنی بوده است نه این که عرفا یک سخن من‌درآوردی گفته باشند. 🔸نتايج يادداشت: 🔸 🔹 اولا عذاب خداوند به دوزخیان خود مصداقی از مهر و خداوند است به دوزخیان چون برای هشیارسازی آنها است نسبت به بیماری روحی آنها تا در جهنم توبه کنند و نجات یابند؛ نه اینکه از سر عبوسی و خشونت باشد؛ نظیر احساس دردی است که خداوند برای مبتلایان به سنگ کلیه قرار داده تا آنها را متوجه آسیب کلیه‌شان بکند و بدنبالش به درمان بپردازند؛ روشن است چنین رنج دادنی مهر است نه خشونت نامعقول. 🔹 ثانیا گرچه این گزاره درست است که «کافر با حفظ کفرش دارای عذاب ابدی است» ولی در عین حال کفار و مجرمان به کفرشان ادامه نمی‌دهند بلکه بالأخره پس مدتی کم یا زیاد، در جهنم با و ایمان آگاهانه مؤمن گشته و از عذاب رهائی یافته و مشمول خداوند قرار می‌گیرند. 🔹 ثالثا مسئله رهائی از عذاب در خود قرآن در آیات زیادی مطرح است و اگر عرفا هم به عدم جاودانگی عذاب قائلند از همین آیات قرآنی الهام گرفته‌اند؛ نه این که این ادعا را از خود آورده باشند. @oshaghierfan &
🖌 رنجايش عاشقانه: پاسخی به ادعای / عذاب خداوند به دوزخیان مصداقی از مهر و محبت پروردگار لينك مطلب👇👇👇 http://iict.ac.ir/akhoda/ @oshaghierfan &
02_010 P422-S6.mp3
7.93M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة نفثية في كلمة شيثية🍀 📌 جلسه 10 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص422 س 6 @oshaghierfan &
asfar3_016 P25 - S 7.mp3
6.89M
📕 📌 جلسه 16 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 25 سطر 7 @oshaghierfan &
02_011 P422-S19.mp3
7.76M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة نفثية في كلمة شيثية🍀 📌 جلسه 11 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص422 س 11 @oshaghierfan &
asfar3_017 P26 - S 10.mp3
7.07M
📕 📌 جلسه 17 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 26 سطر 10 @oshaghierfan &
🔵یادداشت ها 🖌 نجات دوزخیان از عذاب با ایمان آوری در قیامت پاسخي ديگر به اظهارات دکتر سروش راجع به ✳️ چكيده پاسخ: «گرچه درست است که کافر با حفظ کفرش محکوم به عذاب ابدی است؛ اما همه‌ی کفار بعد از عذاب درخوری در قیامت، کرده، مؤمن می‌شود و خواهند یافت» توضیح 1️⃣ و نیز هر دو درست و حق‌اند؛ ولی موضوع این دو حکم، متفاوت است‌؛ لذا بین این دو حکم هیچ‌گونه تعارضی برقرار نیست. 🔶 ادله قرآنی که بر جاودانگی جهنم یا عذاب آن برای کافر دلالت دارند، به‌شکل گزاره حقیقیه این ادعا را بیان می‌کنند؛ و نتیجه آن ادله، این گزاره است که «کافر با حفظ کفرش در آخرت، معذب است ابدا»، و معنای این گزاره‌ی حقیقیه این است کفر کافر در آخرت، ملاک کامل و علت تام است برای معذب بودن ابدی کافر، 🔸 روشن است اگر چیزی ملاک کامل تحقق امری باشد، در فرض ثبوت آن چیز، آن امر، جدائی ناپذیر از آن ملاک است، و ممکن نیست با حفظ و بقای آن ملاک در موضوع، آن امر برای موضوعِ واجد ملاک، دائم الثبوت نباشد؛ زیرا تخلف معلول از علت تام، ناممکن است؛ 🔻مثلا حقیقت «مثلث» ملاک کامل و علت تام است برای سه زاویه داشتن و ممکن نیست چیزی مثلث باشد، و در عین حال، سه زاویه نداشته نباشد؛ بلکه سه زاویه داشتن برای مثلث، امر ابدی و جاودانه است؛ و در هیچ زمانی و در هیچ وضعی نیست که چیزی مثلث باشد، اما دارای سه زاویه نباشد؛ بلکه همواره و تا ابد مثلث، دارای سه زاویه است، 🔸 هم برای کافر همین گونه است؛ کفر کافر در آخرت ملاک تام برای عذاب ابدی کافر است؛ و با حفظ کفر، انقطاع عذاب و رفع آن، محال و ناممکن است؛ یعنی ممکن نیست کسی در قیامت کافر باشد و به کفرش ادامه دهد اما در عین حال عذاب را نداشته باشد؛ 🔷 اما درستی «کافر در آخرت، معذب است ابدا» به شکلی که گفته شد با درستی «کافر تائب در آخرت، معذب است به عذاب منقطع» منافات ندارد؛ زیرا موضوع این گزاره، عوض گردیده است؛ موضوع این گزاره‌ « کافر تائب» است، نه کافر با حفظ کفرش؛ روشن است وقتی موضوع دو گزاره متفاوت بود، دو حکم متقابل و ناسازگار، با دو موضوع متفاوت، با هم ناسازگار و متقابل نیستند؛ 🔹 چنانکه بین دو گزاره‌ی «مثلث، سه زاویه دارد» و «مثلثی که به چهار ضلعی تبدیل شده، سه زاویه ندارد» ناسازگاری نیست؛ بلکه هر دو گزاره درستند؛ زیرا حکم «سه زاویه داشتن» مربوط به مثلثی است که مثلث بودنش محفوظ است و حکم «سه زاویه نداشتن» مربوط به مثلثی است که مثلث بودنش زائل شده و اینک مثلا به چهار ضلعی تبدیل شده است. پس گرچه گزاره‌ی «کافر در آخرت، معذب است ابدا» که آیات قرآنی بر آن دلالت دارند، درست است؛ اما این گزاره مربوط به است با حفظ و بقاء کفر، نه کافری که با در آخرت از کفرش خارج بشود. ادامه👇 @oshaghierfan &