eitaa logo
نشر آثار استاد حسین عشاقی
532 دنبال‌کننده
29 عکس
3 ویدیو
73 فایل
📚 پایگاه اطلاع رسانی آثار استاد حسین عشاقی ✅ ارائه کتاب ها، مقالات، دروس و يادداشت هاي جناب حجت الاسلام والمسلمين استاد حسين عشاقي زيد عزه 🔸 متخصص در فلسفه و عرفان اسلامي 🔸 مدرس اسفار و فصوص الحكم @oshaghierfan
مشاهده در ایتا
دانلود
asfar3_013 P21 - S 5.mp3
6.8M
📕 📌 جلسه 13 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 21 سطر 5 @oshaghierfan &
02_008 P420-S13.mp3
6.64M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة نفثية في كلمة شيثية🍀 📌 جلسه هشتم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص419 س 13 @oshaghierfan &
asfar3_014 P22 - S 18.mp3
6.76M
📕 📌 جلسه 14 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 22 سطر 18 @oshaghierfan &
02_009 P421-S13.mp3
4.34M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة نفثية في كلمة شيثية🍀 📌 جلسه نهم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص421 س 13 @oshaghierfan &
asfar3_015 P24 - S 1.mp3
8.21M
📕 📌 جلسه 15 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 24 سطر 1 @oshaghierfan &
🔵یادداشت ها 🖌 رنجايش عاشقانه: پاسخی به ادعای / عذاب خداوند به دوزخیان مصداقی از مهر و محبت پروردگار 🔶 هر رنج ‌دادنی به معنای إعمال خشونت نامعقول، و به مفهوم تحمیل فشار بی‌جا نیست؛ چه بسا عاقل، کسی را می‌رنجاند و به او سختی و فشار وارد می‌کند اما این رنجایش برای نجات او از مهلکه بدتری است، و برای رهائی او است از رنج دردآورتری؛ 🔸مثلا فرزندی گرفتار و مبتلا به یک غده سرطانی گشته است و پدر مهربان او طبق نظر کارشناسان پزشکی می‌فهمد که این فرزند باید جراحی کند و غده سرطانی را بیرون آورد تا بیماری او به هلاکت او منجر نگردد؛ در اینجا پدر علی‌رغم این که می‌داند فرزندش گرفتار رنج جراحی می‌شود، اما با این حال فرزند را زیر تیغ جراحی می‌برد؛ در اینجا هیچ عاقلی این نحوه رنجاندن را عبوسی تفسیر نمی‌کند بلکه همه عقلای عالم حکم می‌کنند این رنجاندن پدر به فرزند یک است و از روی عشق پدری انجام می‌شود؛ و با تحمیل رنج جراحی هیچ عاقلی نمی‌گوید پدر با فرزندش با خشونت رفتار می‌کند بلکه همه این تحمیل رنج را یک کار عاشقانه و مهربانانه می‌دانند؛ عذاب دهی خداوند به جهنمیان نیز از این نمونه است. 🔷 توضیح مطلب: موجب دوری انسان از خداوند است و این دوری از خدا، روح انسان را بیمار و او را گرفتار زنگار و چرک می‌کند چنانکه در قرآن به آن اشاره شده است آنجا که می‌فرماید : «بل رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُون»🌸؛ 🔹بیماریها دو گونه‌اند: برخی همراه با احساس درد و سایر علائم هشدار دهنده مثل تب‌ هستند؛ و برخی همراه ناراحتی دردآور نیستند؛ خداوند مهربان برای اکثر بیماری‌های جسمانی در دنیا علائم هشدار دهنده مثل احساس درد قرار داده تا انسان اقدام به معالجه کند؛ اما در دنیا برای ، علائم هشدار دهنده مثل ناراحتی درد‌آور قرار نداده است و گرنه انسان با این همه گناه متراکم در روحش، بکلی از زندگی ساقط می‌شد؛ بلکه خداوند از روی مهربانی، در دنیا به انسان گناه‌کار فرصت زندگی می‌دهد؛ و در عوض با تعلیمات انبیاء به او هشدار می‌دهد که این بیماری‌های روحی- قلبی در عالم قیامت همراه با درد و ناراحتی است. 🔶 در اینجا باید توجه کرد ناراحتی و دردی را که خداوند در دنیا بر اثر یک بیماری جسمانی به انسان می‌چشاند؛ از روی عبوسی و خشونت نامعقول او نیست؛‌ بلکه به عکس ایجاد همه این دردها و ناراحتی‌ها در انسان، جلوه‌ای از مهر و و خداوند است که انسان را متوجه به آسیبها و بی‌نظمی‌های جسمش کند تا او اقدام به معالجه کرده و خود را از آسیب و بی‌نظمی جسمش نجات بخشد؛ 🔸اگر این دردها و ناراحتی‌های هشدار دهنده نبود انسان متوجه ابتلای به آسیب اصلی خود نمی‌شد و اقدام به معالجه و رفع عامل درد نمی‌کرد؛ پس این درد و رنج دادن خداوند در دنیا، عین محبت و مهربانی او است؛ و ناشی از عشق و برخاسته از لطف خدا به مخلوقاتش می‌باشد؛ نه از روی عبوسی و خشونت نامعقول. ✳️ حکمت درد و ناراحتی‌هائی که خداوند در قیامت به انسان گناهکار می‌چشاند نیز همین است؛ او به انسان را می‌چشاند؛ عذاب از بالا و پایین بر انسان گناهکار احاطه می‌کند و به انسان، درد حاصل از کارهای زشتش را می‌چشانند : «یَوْمَ یَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ یَقُول ذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»🌸 تا مثل دردهای دنیایی، این احساس درد او را متوجه و هشیار سازد به این که او گرفتار بیماری‌های روحی و قلبی است و باید درصدد رهائی از بیماری‌ها باشد. ✳️ توضیح این که در قیامت، خداوند میزان درک انسان را قوی می‌کند «کَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدید» 🌸(۲۰ ق)؛ لذا او از بیماری و آسیبهای روحی خود که به شکل موجودات موذی، مثل آتش، تجلی‌ می‌کنند، احساس درد می‌کند؛ این درد چیزی نیست جز علامت هشدار دهنده به او، (که در دنیا هم در بیماری‌های جسمانی نظیرش را تجربه کرده بود) و او را آگاه می‌سازد که باید از سبب این درد که همان و است، خود را رها کرده و دست به معالجه بزند؛ عجیب این است که خداوند مهربان در مورد این عذاب و درد هشداردهنده به جهنم‌یان، به حدّ اقل اکتفا می‌کند تا از مسیر باطل دنیائی‌شان بازگردند؛ یعنی از همان ابتدا، درد شدیدی را بر گناهکار وارد نمی‌‌کند؛ این نکته‌ای است که از آیه (۲۱ سجده) فهمیده ‌می‌شود؛ آنجا که در مورد جهنم‌یان گرفتار می‌گوید : «وَ لَنُذیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»🌸، یعنی ما برای این که گناهکارانِ گرفتار در جهنم از مرام غلطشان برگردند، عذاب پایین‌تری را به آنها می‌چشانیم نه عذاب بزرگتر را. ادامه👇👇 @oshaghierfan &
🔺 ادامه از بالا نتايج برگرفته از ايه 1️⃣ چشاندن عذاب به جهنمیان برای رهائی از مسیر غلطی است که دوزخیان به خاطر آن گرفتار جهنم شده‌اند؛ لذا اعلان می‌کند ما عذاب می‌دهیم تا شاید از مسیر غلط خود برگردند «لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»؛ پس خود رنج دادن و هدف اصلی خداوند نیست؛ بلکه برای برگشتن جهنمیان از مسیر غلط است؛ 2️⃣ این تعبیر «لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» نشان می‌دهد که باب در جهنم هم باز است و انسانها می‌توانند حتى در جهنم از راه غلط خود توبه کنندو نجات یابند؛ 3️⃣ خداوند برای تحقق هدف توبه جهنم‌یان، به حداقل عذاب اکتفا می‌کند و این باز نشان می‌دهد چشاندن عذاب خود مطلوب اصلی خداوند مهربان نیست؛ ✳️ اين سه دلالت دارند که چشاندن درد به جهنمیان، ناشی از اعمال خشونت نیست بلکه در راستای دوزخیان و برخاسته از مهر و محبت خدا است نه از سر عبوسی خدا؛ 🔸ازین‌رو است که خداوند خبر عذابش را برای کفار و منافقان بشارت می‌داند نه خبر بد و ناگوار می‌گوید : «بَشِّرِ الَّذینَ کَفَرُوا بِعَذابٍ أَلیم» 🌸(۳ توبه)؛ یا «بَشِّرِ الْمُنافِقینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلیما » (۱۳۸ نساء)؛ یعنی ای پیامبر عذاب دردناک را به مثابه یک بشارت به کفار و منافقان برسان. اما متأسفانه و در عمق جان دوزخیان نهادینه شده ازین‌رو با فوریت حاضر نیستند دست از آن اعتقادات و رفتار باطل دنیائی‌شان بردارند و توبه حقیقی کنند؛ لذا تا توبه حقیقی از آن اعتقادات و رفتار باطل دنیائی‌شان تحقق نیابد و در جهنم به کفر و نفاق و عصیان خود ادامه می‌دهند، همواره درد هشداردهنده را احساس می‌کنند و محکوم به درد ابدی و رنج جاودانه‌اند؛ زیرا این معلول آن و آنها است؛ مثل این که درد کلیه ناشی از سنگ کلیه است؛ و زوال معلول به زوال علت آن است؛ و محال است با حفظ و بقای علت که همان کفر و عصیان است، معلول (احساس درد و ناراحتی‌) رفع شود و از بین برود؛ اینجا است که خداوند در قرآن به و عذاب گناهکاران حکم می‌کند و مثلا می‌گوید : «إِنَّ الْمُجْرِمینَ فی‏ عَذابِ جَهَنَّمَ خالِدُونَ»🌸 (۷۴ زخرف) ؛ ولی ابدیت عذاب در فرض بقاء علت، معنی‌اش این نیست که عملا همواره و بی‌کران در عذاب می‌مانند بلکه معنی‌اش این است که عذاب لازمه ابدی و جدائی ناپذیر از گناه است که علت آن درد است؛ ولی در عین حال، انسان در جهنم، کفرش ادامه نمی‌یابد بلکه کم‌کم با تمهیداتی که خداوند مهربان فراهم می‌کند آگاهانه توبه کرده و بالتبع با توبه از گناه و دست برداشتن از اعتقادات باطل، از درد ناشی از گناه و اعتقادات باطل، رهائی می‌یابد؛ پس در فرض بقاء علت، با در فرض زوال علت منافات ندارد؛ به‌همین خاطر خداوند در عین این که در آیه (۸۸ آل عمران) حکم به خلود و جاودانگی عذاب برای کفار می‌کند و می‌گوید : «خالِدینَ فیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُون»🌸 بلا فاصله در آیه (۸۹) با آوردن «الّا …» به مفاد آیه (۸۸) تبصره می‌زند و می‌گوید مگر کسانی که بعد از گرفتاری در جهنم توبه کرده و خود را اصلاح کنند که در این صورت خداوند نسبت به آنها امر به زندگی کرده و آنها را مورد رحمت قرار می‌دهد «إِلاَّ الَّذینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»🌸. ادامه👇👇 @oshaghierfan &
🔺 ادامه از بالا 🔴 بنابراين ادعای دیگر آقای که در قرآن رهائی از خلود عذاب نیامده؛ و این بوده‌‌اند که رهائی از عذاب را مطرح کرده‌اند، ادعای باطلی است؛ و به عکس باید گفت رهائی از خلود عذاب جهنم در بسیاری از آیات قرآن مطرح است و اگر عرفا هم ادعای رهائی از جاودانگی عذاب را مطرح کرده‌اند با تکیه به آیات قرآنی بوده است نه این که عرفا یک سخن من‌درآوردی گفته باشند. 🔸نتايج يادداشت: 🔸 🔹 اولا عذاب خداوند به دوزخیان خود مصداقی از مهر و خداوند است به دوزخیان چون برای هشیارسازی آنها است نسبت به بیماری روحی آنها تا در جهنم توبه کنند و نجات یابند؛ نه اینکه از سر عبوسی و خشونت باشد؛ نظیر احساس دردی است که خداوند برای مبتلایان به سنگ کلیه قرار داده تا آنها را متوجه آسیب کلیه‌شان بکند و بدنبالش به درمان بپردازند؛ روشن است چنین رنج دادنی مهر است نه خشونت نامعقول. 🔹 ثانیا گرچه این گزاره درست است که «کافر با حفظ کفرش دارای عذاب ابدی است» ولی در عین حال کفار و مجرمان به کفرشان ادامه نمی‌دهند بلکه بالأخره پس مدتی کم یا زیاد، در جهنم با و ایمان آگاهانه مؤمن گشته و از عذاب رهائی یافته و مشمول خداوند قرار می‌گیرند. 🔹 ثالثا مسئله رهائی از عذاب در خود قرآن در آیات زیادی مطرح است و اگر عرفا هم به عدم جاودانگی عذاب قائلند از همین آیات قرآنی الهام گرفته‌اند؛ نه این که این ادعا را از خود آورده باشند. @oshaghierfan &
🖌 رنجايش عاشقانه: پاسخی به ادعای / عذاب خداوند به دوزخیان مصداقی از مهر و محبت پروردگار لينك مطلب👇👇👇 http://iict.ac.ir/akhoda/ @oshaghierfan &
02_010 P422-S6.mp3
7.93M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة نفثية في كلمة شيثية🍀 📌 جلسه 10 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص422 س 6 @oshaghierfan &
asfar3_016 P25 - S 7.mp3
6.89M
📕 📌 جلسه 16 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 25 سطر 7 @oshaghierfan &
02_011 P422-S19.mp3
7.76M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة نفثية في كلمة شيثية🍀 📌 جلسه 11 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص422 س 11 @oshaghierfan &
asfar3_017 P26 - S 10.mp3
7.07M
📕 📌 جلسه 17 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 26 سطر 10 @oshaghierfan &
🔵یادداشت ها 🖌 نجات دوزخیان از عذاب با ایمان آوری در قیامت پاسخي ديگر به اظهارات دکتر سروش راجع به ✳️ چكيده پاسخ: «گرچه درست است که کافر با حفظ کفرش محکوم به عذاب ابدی است؛ اما همه‌ی کفار بعد از عذاب درخوری در قیامت، کرده، مؤمن می‌شود و خواهند یافت» توضیح 1️⃣ و نیز هر دو درست و حق‌اند؛ ولی موضوع این دو حکم، متفاوت است‌؛ لذا بین این دو حکم هیچ‌گونه تعارضی برقرار نیست. 🔶 ادله قرآنی که بر جاودانگی جهنم یا عذاب آن برای کافر دلالت دارند، به‌شکل گزاره حقیقیه این ادعا را بیان می‌کنند؛ و نتیجه آن ادله، این گزاره است که «کافر با حفظ کفرش در آخرت، معذب است ابدا»، و معنای این گزاره‌ی حقیقیه این است کفر کافر در آخرت، ملاک کامل و علت تام است برای معذب بودن ابدی کافر، 🔸 روشن است اگر چیزی ملاک کامل تحقق امری باشد، در فرض ثبوت آن چیز، آن امر، جدائی ناپذیر از آن ملاک است، و ممکن نیست با حفظ و بقای آن ملاک در موضوع، آن امر برای موضوعِ واجد ملاک، دائم الثبوت نباشد؛ زیرا تخلف معلول از علت تام، ناممکن است؛ 🔻مثلا حقیقت «مثلث» ملاک کامل و علت تام است برای سه زاویه داشتن و ممکن نیست چیزی مثلث باشد، و در عین حال، سه زاویه نداشته نباشد؛ بلکه سه زاویه داشتن برای مثلث، امر ابدی و جاودانه است؛ و در هیچ زمانی و در هیچ وضعی نیست که چیزی مثلث باشد، اما دارای سه زاویه نباشد؛ بلکه همواره و تا ابد مثلث، دارای سه زاویه است، 🔸 هم برای کافر همین گونه است؛ کفر کافر در آخرت ملاک تام برای عذاب ابدی کافر است؛ و با حفظ کفر، انقطاع عذاب و رفع آن، محال و ناممکن است؛ یعنی ممکن نیست کسی در قیامت کافر باشد و به کفرش ادامه دهد اما در عین حال عذاب را نداشته باشد؛ 🔷 اما درستی «کافر در آخرت، معذب است ابدا» به شکلی که گفته شد با درستی «کافر تائب در آخرت، معذب است به عذاب منقطع» منافات ندارد؛ زیرا موضوع این گزاره، عوض گردیده است؛ موضوع این گزاره‌ « کافر تائب» است، نه کافر با حفظ کفرش؛ روشن است وقتی موضوع دو گزاره متفاوت بود، دو حکم متقابل و ناسازگار، با دو موضوع متفاوت، با هم ناسازگار و متقابل نیستند؛ 🔹 چنانکه بین دو گزاره‌ی «مثلث، سه زاویه دارد» و «مثلثی که به چهار ضلعی تبدیل شده، سه زاویه ندارد» ناسازگاری نیست؛ بلکه هر دو گزاره درستند؛ زیرا حکم «سه زاویه داشتن» مربوط به مثلثی است که مثلث بودنش محفوظ است و حکم «سه زاویه نداشتن» مربوط به مثلثی است که مثلث بودنش زائل شده و اینک مثلا به چهار ضلعی تبدیل شده است. پس گرچه گزاره‌ی «کافر در آخرت، معذب است ابدا» که آیات قرآنی بر آن دلالت دارند، درست است؛ اما این گزاره مربوط به است با حفظ و بقاء کفر، نه کافری که با در آخرت از کفرش خارج بشود. ادامه👇 @oshaghierfan &
2️⃣ خداوند بخاطر لطف و رحمتش زمینه‌ی توبه و ایمان‌آوری و را پس از گذشت عذاب درخوری، برای گناه‌کاران در قیامت فراهم می‌کند؛ 🔶 زیرا خداوند فراوانی دارد و از جمله این اسماء لطفی، اسم است که در فرازی از دعای عهد به معنی آن اشاره شده است آنجا که می‌گوید: «بِاسْمِکَ الَّذِی‏ یَصْلُحُ‏ بِهِ‏ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُون‏»🍀 بر اساس اقتضای چنین اسمی و نیز بخاطر وعده‌ای که به گناه‌کاران داده و فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعا» 🌸با تمهیداتی که در قیامت برای دوزخیان فراهم می‌کند، همه انسانها، از اولین تا آخرین را با توجیه ضروری بودن توبه، و خواهد کرد. 🌺(ذکر این اسم در دعای عهد شاید به این اشاره دارد که مظهر این اسم الهی همان مهدی آل محمد (عج) است و نشان می‌دهد که خداوند به برکت وجود آنحضرت همه واماندگان از کمالات الهی را با تمهیداتی، در قیامت، مؤمن کرده، و به کمال خواهد رساند)🌺. 3️⃣ این ایمان‌آوری آنها در عوالم بعد از مرگ، گرچه در رفع عذاب اولیه‌ای که به آنها وعده داده شده مفید نیست و رافع عذاب اولیه آنها نیست؛ چون آنها با کفر وارد این عوالم شده‌اند و کفر مایه عذاب بلکه است؛ اما در نهایت با شرایطی این توبه و ایمان آنها پذیرفته خواهد شد؛ و لذا آنها نیز دیر یا زود عذابشان قطع و به و رحمت حق خواهند رسید. 4️⃣ آیاتی که در باره نافع نبودن ایمان در قیامت وارد شده‌اند، از نظر زمانی مربوط به نیستند؛ بلکه مربوط به دوره‌ی خاصی از مراحل ابتدایی قیامت‌اند؛ لذا این گونه آیات با دیدگاه ارائه شده تنافی ندارند؛ مثلا در «۱۵۸انعام» چنین آمده است : «یَوْمَ یَأْتی‏ بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فی‏ إیمانِها خَیْرا»🍀؛ تعبیر «یَوْمَ یَأْتی‏ بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ» ظرف این نافع نبودن ایمان است؛ ♦️ ولی این ظرف، محدود به حدودی است؛ هم بخاطر این که کلمه «یوم» بحسب وضع اولیه برای وضع شده و هم بخاطر این که متمم بیان کننده آن، «یأتی بعض آیات ربک» است که خود به وقایع خاصی اشاره دارد نه به همه وقایع بی‌نهایت قیامت؛ بنابراین نافع نبودن ایمان، که در چنین ظرف محدودی واقع می‌شود، نیز محدود است؛ و همه را شامل نمی‌شود؛ در بقیه آیات راجع به عدم نفع نیز مسئله همین گونه است؛ و در هر کدام به ظرف خاص و محدودی اشاره می‌کند . ♦️ همچنین کلمه در روایت معروف «اِنَّ الْیَوْمَ‏ عَمَلٌ‏ وَ لَا حِسَابَ وَ إِنَّ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَل» 🌸 همین گونه است؛ یعنی محدود به زمان خاصی است؛ زیرا «غدا» مثل «الیوم» است که هم به وضع اولیه، برای زمان محدود وضع شده؛ و هم بدلیل اینکه مظروفش مسئله است، و حساب‌رسی خداوند به مقتضای سریع الحساب بودن خدا، زمان کوتاهی دارد، کوتاه و محدود است؛ لذا انتفاء عمل در قیامت که در این روایت با زمان حساب یکی شده و گفته «غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَل»🌸، مربوط به همان یوم الحساب است که مرحله محدودی از قیامت است؛ نه این که در همه مراحل قیامت ادامه داشته باشد؛ 🔶 بنابراین از نفی عمل در این زمان محدود و جزئی، نمی‌توان نتیجه گرفت که در همه مراحل قیامت، اقدام به عمل مؤمنانه شدنی نیست؛ و لذا خداوند در مقطعی از قیامت، گناهکاران را دعوت به می‌کند «یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا یَسْتَطیعُون»🌸 اگر عمل مؤمنانه آنجا، بکلی نباشد معنا ندارد که خداوند دعوت به سجود کند. 🔶 و نیز در (۵۲ اسراء) آمده است : «یَوْمَ یَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ» 🌸 بر اساس مفاد این جمله، در مقطعی از قیامت، خداوند از انسانها دعوت به انجام کاری می‌کند و آنها با حمد و ستایش خداوند به این پاسخ مثبت می‌دهند؛ و این، دلالت دارد که در مقطعی از قیامت، پذیرش دعوت خدا آن هم همراه با حمد و ستایش او از ناحیه حتی گناهکاران انجام می‌شود؛ 🔸روشن است اولا دعوت خداوند، دعوت به قبول امر حقی است که نزد خداوند قبولش مطلوب و شایسته است و انسانها هم با میل این دعوت را می‌پذیرند؛ زیرا پذیرش آنها همراه با و «بِحَمْدِهِ» است که خود حاکی از پذیرش آن دعوت از روی رغبت و میل است؛ لذا باید گفت استجابت و قبول دعوت خدا و نیز حمد خداوند، هر کدام، یک کار ایمانی و عبادی است که در مرحله‌ای از قیامت از ناحیه انسانها انجام می‌‌شود؛ و لذا در مطلق مراحل قیامت با خود قرآن نیز سازگار نیست. ادامه👇 @oshaghierfan &
5️⃣ با تمهیداتی که خدا در قیامت فراهم می‌کند، عملا همه در آخرت پس از دوره‌ای از عذاب، دیر یا زود از کفرشان، کرده و آگانه از آن بیرون می‌روند؛ و بدین وسیله زمینه نجات خود را فراهم می‌کنند به گونه‌ای که در زمانی ، هیچ انسانی در عذاب باقی نخواهد ماند، و عملا هیچ انسانی به و جاودانه گرفتار نمی‌شود؛ چون همه از عنوان «کافر در آخرت» آگاهانه خارج می‌شوند و مؤمن می‌گردند؛ و بعد از دوره متناهی از عذاب، آمرزیده و سپس مشمول رحمت و فضل خدا قرار می‌گیرند؛ 🔶 به بیان دیگر، مطابق مفاد (۲۰ حدید) کفار عملا در عوالم بعد از مرگ، سه مرحله را طی می‌کنند الف - مرحله عذاب شدید، بـ مرحله آمرزش بوسیله توبه، ج - مرحله مرضی خدا واقع شدن و بهشتی شدن. «وَ فِی الْآخِرَهِ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَغْفِرَهٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ».🍀 ✳️ ادله قرآني در آیات (۳۸ تا ۴۹ صافات) چنین آمده : «إِنَّکُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلیمِ، وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ، إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصینَ، أُولئِکَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ، فَواکِهُ وَ هُمْ مُکْرَمُونَ، فی‏ جَنَّاتِ النَّعیمِ، عَلى‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ، یُطافُ عَلَیْهِمْ بِکَأْسٍ مِنْ مَعینٍ، بَیْضاءَ لَذَّهٍ لِلشَّارِبینَ، لا فیها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها یُنْزَفُونَ، وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عینٌ، کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ».🌸 🔸 خداوند در این آیات بعد از این که حوادثی که در قیامت در مورد بی‌ایمانان اتفاق می‌افتد را توضیح می‌دهد، خطاب به مشرکان چنین می‌گوید: شما مشرکان، عذاب دردناکی را می‌چشید؛ اما کیفری به شما داده نمی‌شود، مگر همان کاری که انجام می‌دادید؛ 🔸 سپس خداوند با عبارت «إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصینَ» از جمع چنین مشرکانی یک عده را استثناء می‌کند که طبق مفاد آیات بعد، آنها در قیامت مورد عنایت خداوند قرار گرفته و به نعم بهشتی متنعم خواهند شد «أُولئِکَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ، فَواکِهُ وَ هُمْ مُکْرَمُونَ فی‏ جَنَّاتِ النَّعیمِ…»🌸؛ 🔸در این که به‌لحاظ ادبی، استثناء «إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصینَ» منقطع است یا متصل، عموم مفسران آن را استثناء منقطع دانستنه‌اند؛ زیرا در مواضعی از قرآن و از جمله در (۸۲ ص) «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِین» روشن می‌گردد که «عباد الله المخلصین» دارای مقامات والائی هستند به گونه‌ای که طبق آیه اخیر حتی گرفتار اغوای ابلیس هم نخواهند شد؛ بنابراین طبق نظران مفسران «عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصینَ» در آیه مورد بحث، قطعا گروهی از مشرکانی که گرفتار عذاب خواهند شد نیستند؛ و بالتبع این استثناء استثناء منقطع است؛ این نظر عموم مفسران است. 🔸 ولی به نظر نگارنده این استثناء، استثناء متصل است و باید گفت این «عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصینَ» گروهی از همان هستند که آیات قبل در مورد آنان سخن می‌گوید ولی اینها با توبه‌ای که در جهنم می‌کنند، از ناپاکی‌ گناه خالص می‌گردند و لذا از مجموع آن مشرکان استثناء و از جمع آنان خارج می‌شوند؛ 🔴 دلیل ادعای ما این است که نوع بهشت و نعمت‌هائی که خداوند برای آنان می‌شمارد مادون شأن مُخْلَصینَی است که در آیه (۸۲ ص) مطرح هستند؛ زیرا آن در سطح انبیاء و اولیاء هستند که از مقام عصمت برخوردارند بگونه‌ای که حتى اغوای شیطان در آنها راه ندارد، مثل حضرت یوسف که خداوند در مورد او می‌گوید «إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصین»🌸 (۲۴ یوسف)؛ روشن است مُخْلَصینَی مثل حضرت یوسف، بهشت‌شان به مقتضای «فَادْخُلِی فِی عِبادِی. وَ ادْخُلِی جَنَّتِی‏» (۳۰ فجر) جنت ذات است و نه بهشت خوراکی‌ها و شهوات حیوانی؛ لذا هیچ لذتی جز معاشقه با خود حضرت حق مناسب مقام آنها نیست؛ بلکه اشتغال به لذائد حیوانی موجب ناخرسندی آنها است و نوعی گناه برای آنها محسوب می‌شود؛ 🔻ازین‌رو است که آنها از هر گونه شادی و لذتی جز یاد خداوند و انس با خدا استغفار می‌کنند چنانکه در دعاهای خمسه عشر از امام سجاد (ع) روایت شده است: «أستغفرک من کلّ لذّه بغیر ذکرک، و من کلّ راحه بغیر انسک، و من کلّ سرور بغیر قربک»؛ پس بهشت حور و قصور در شأن و مقام مطرح در آیه (۸۲ ص) نیست؛ حال آن که در آیات مورد بحث، تعبیر «لَهُمْ» در جمله «أُولئِکَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ، فَواکِهُ وَ هُمْ مُکْرَمُونَ فی‏ جَنَّاتِ النَّعیمِ…»🌸 دلالت بر اختصاص دارد؛ و حاکی از آن است که مخلصین در آیات مورد بحث، شأن و مقامشان همین لذات حیوانی است؛ پس چنین مُخْلَصینَی نمی‌تواند همان مخلصینی باشد که در امثال آیه (۸۲ ص) مطرح هستند. ادامه👇 @oshaghierfan &
🔻 و ثانیا در ادامه آیات مورد بحث، خداوند گفتگوئی را از این «عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصینَ» نقل می‌کند، بدین صورت که یکی از آنها به دیگران می‌گوید که من در دنیا قرینی و هم‌نشینی داشتم که او نسبت به آخرت در من القای کفر می‌‌کرد «قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّی کانَ لی‏ قَرین، یَقُولُ أَ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُصَدِّقینَ، أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدینُون»، معلوم است «قَرین» در اینجا یا اشاره به شیطان است چنانکه در آیه (۳۶ زخرف) آمده است که «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرین» یا هم‌نشین انسانی کافر است؛ 🔻 ولی در هر صورت مُخْلَصینَی که در آیه (۸۲ ص) مطرح هستند چنین نیستند که در دنیا با شیطان و یا انسان ملحد هم‌نشینی داشته باشند؛ بله مُخْلَصینَ با ملحدان ارتباط دارند، ولی این ارتباط از قبیل هم‌نشینی نیست؛ زیرا در هم‌نشینی یک نوع فکری و تناسب شخصیتی لازم است؛ و معلوم است مُخْلَصینَی مثل انبیاء و اولیاء با ملحدان چنین هماهنگی فکری و تناسب شخصیتی ندارند. بنابراین (طبق بیان فوق و ادله دیگری که در این‌ آیات هست) روشن می‌شود که مُخْلَصین در آیات مورد بحث، همان مشرکانی هستند که با توبه‌ای که در جهنم می‌کنند از گناه خالص شده و از آسیبهای خلاصی داده می‌شوند؛ و طبق مفاد آیات بعد، وارد بهشت خواهند شد و از نعم الهی در بهشت متناسب با مقام خود بهره‌مند می‌گردند. ✳️ پس روشن گردید، حتی مشرکانی که اگر در دنیا به آنها گفته می‌شد که معبودی جز الله نیست چنین سخن حقی را متکبرانه برنمی‌تابیدند «إِنَّهُمْ کانُوا إِذا قیلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ یَسْتَکْبِرُون»🌸 (۳۵ صافات)، در قیامت پس از ورود به جهنم، دیر یا زود و توبه می‌کنند، و از عفونت و چرکی گناه خلاصی داده می‌شوند و به بهشت وارد خواهند شد؛ پس طبق این آیات «مشرک خلاص شده از گناه، عذابش قطع می‌گردد»؛ گرچه «مشرک با حفظ و بقای شرک، گرفتار عذاب ابدی است، و منقطع العذاب نیست» و این دو گزاره هر دو درستند، و بین‌شان تعارضی نیست. و از اینجا روشن شد سایر کافران که کفرشان در حد و پایه شرک نیست، نیز به طریق اولی با در ، از رهائی یافته و بهشتی می‌شوند؛ و بنابراین همه انسانها بلا استثناء دیر یا زود بهشتی خواهند شد؛ گرچه ممکن است به مقتضای «لابِثینَ فیها أَحْقابا» قرنها طول بکشد تا شرایط توبه حقیقی برای آنها فراهم گردد. پس و هر دو درستند اما با دو موضوع متفاوت؛ ولی عملا معذّبان جهنم با توبه رهائی می‌یابند و عذابشان نیست. @oshaghierfan & متن كامل👇👇 🌐 iict.ac.ir/1399/11/oshsor
02_012 P423-S2.mp3
6.59M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة نفثية في كلمة شيثية🍀 📌 جلسه 12 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص423 س 2 @oshaghierfan &
asfar3_018 P27 - S 4.mp3
5.94M
📕 📌 جلسه 18 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 27 سطر 4 @oshaghierfan &
02_013 P424-S4.mp3
7.73M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة نفثية في كلمة شيثية🍀 📌 جلسه 13 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص424 س 4 @oshaghierfan &
asfar3_019 P28 - S 10.mp3
6.78M
📕 📌 جلسه 19 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 28 سطر 10 @oshaghierfan &
02_014 P425-S3.mp3
6.09M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة نفثية في كلمة شيثية🍀 📌 جلسه 14 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص425 س 3 @oshaghierfan &
asfar3_020 P30 - S 5.mp3
6.39M
📕 📌 جلسه 20 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 30 سطر 5 @oshaghierfan &
02_015 P426 - S 2.mp3
6.61M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة نفثية في كلمة شيثية🍀 📌 جلسه 15 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص426 س 2 @oshaghierfan &
asfar3_021 P31- S 5.mp3
8.22M
📕 📌 جلسه 21 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 31سطر 5 @oshaghierfan &