eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
106 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۸/۲۹ ۲۷ درباره آیه نبا اشکالات خاص است مثل مانعیت تعلیل از مفهوم اشکالات خاصش بحث شد. اشکالات دیگر اشکالات عام است و اختصاص به آیه نبا ندارد تمامی ادله حجیت خبرواحد را شامل می شود لذا از این جهت اشکال عام است و عمومی است . اشکال در الرسائل ص 25و26مطرح کرده: ایشان ادعای اجماع بر عدم حجیت خبرواحد کرد با تتبع در اکثر اقوال فقها به این نتیجه رسید که فقها قائل به حجیت خبرواحد نیستند آنگاه برای ما این اجماع را نقل کرد قطعا نقل ایشان مصداق طبیعت خبراست یکی از مصادیق خبرواحد خبر خود سید است اگرنقل ایشان را قبول کنیم لازمه اش این است که خبرخود ایشان به لحاظ اینکه خبرواحد است حجت نباشد پس از وجود خبرایشان عدم وجود خبر خودش لازم می اید یعنی از حجیت خبرسید عدم حجیت خبر سید لازم می اید وهو محال که از وجود خودش به عدم خودش برگردد. : این اشکال به ادله حجیت اخبار واحد برمی گردد مستشکل می گوید اگر ما ادله حجیت اخبار احاد را قبول کنیم لازمه اش این است که خبر سید را هم بگیرد آن وقت مدلول خبرسیدعدم حجیت خبرواحد است و خبرواحد را مثل قیاس میداند پس مقتضای ادله حجیت خبرواحد، این شد که خبر سید حجت است ونتیجه حجیت خبر سید این شد که خبر احاد حجت نیست این می شود همان (انقلاب الشیئ عن ما وقع علیه) است که محال است. تقریبا جواب داده اند:این 5 جواب در 3 برهان خلاصه می شود: 1.برهان اقتضائی 2.برهان استحاله ذاتی 3.برهان استحاله عرضی. در فرائد الاصول: این اشکال همان برهان اقتضائی است. شیخ ادعا میکند که ادله حجیت خبرواحد اقتضای شمول خبر سید را ندارد پس مشکل در ثبوت و اثبات نیست بلکه در اصل اقتضا هست. (مثلا کتب علیکم الصیام. فردی مجنون است چگونه روزه بگیرد؟ می گوئیم اصلا نسبت به مجنون اقتضائی ندارد.) چرا اقتضا ندارد چون مقتضی شمول ادله خبرواحد، اخبار عن حس است نه عن حدس در حالی که خبر سید خبر عن حدس است ایشان با تتبع در اقوال علما حدس به رای امام علیه السلام برعدم حجیت خبر واحد زد پس از اول اقتضای شمول نداشت تا بخواهد خارج شود از راه برهان وارد شده : استحاله ذاتی همان برهان عقلی است ا(لذاتی لا یعلل ولا یتخلف) نه علت می خواهد و نه تغییر پذیر است. (قضایا قیاساتها معها دلیلش با خودش است) دخول خبر سید تحت ادله حجیت خبر، نتیجه اش استحاله ذاتی است چون از دخولش خروج ان لازم می اید وچیزی که از دخولش خروجش لازم بیاید ذاتا محال است لذا ادله حجیت خبرواحد بخاطراینکه منجر به استحاله ذاتیه می شود هرگز شامل خبرسید نمی شود چون عقل می گوید اطلاق و شمول، در محالات ذاتیه وجود ندارد مثل پریدن انسان اطلاق پریدن به انسان شمول ندارد چون ذاتا محال است (کل ما بالعرض ینتهی بالذات) که به برمی گردد . استحاله عرضی بردو قسم است یکی از باب قبح است و یکی از باب ظلم است . بحث ما از باب قبح است چرا محال است چون قبیح است. توضیح: چرا شارع اخبار احاد را حجت کرد؟ لابد می گوئید تا خبر سید را بگیرد نتیجه اش این می شود که جاعل حجیت اخبار احاد عدم حجیت اخبار احاد را جعل کند واین کار قبیحی است و کار قبیح از خدای حکیم صادر نمی شود پس شمول ادله حجیت به خبر سید می شود استحاله عرضی و قبیح است در _74 هم همین مطلب را گفت. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۸/۳۰ ۲۸ از : اگر ادله حجیت خبرواحد شامل خبر سید شود لازم می اید و تخصیص اکثر قبیح و مستهجن است توضیح ذلک: محتوای خبر سید این است که اخبار احاد حجت نیست محتوای ایه نبا این است که اخبار احاد حجت است اگر این محتوا خبر سید را شامل شود معنایش این است که کلیه اخبار احاد حجت نیست الا خبر سید لازمه اش تخصیص اکثر می شود عنی مفهوم ایه نبا فقط یک خبر را شامل شود و بقیه اخبار احاد را خارج کند این جواب را پاسخ داده که: مفهوم ایه نبا اخبار احاد از زمان پیغمبر ص تا زمان سید مرتضی را حجت می کند و خبر سید مرتضی اخبار احاد از زمان سید تا روز قیامت را حجت نمی داند لذا تخصیص اکثر لازم نمی اید چون محتوای ادله حجیت خبرواحد با محتوای خبر سید مربوط به دو زمان است هیچ تعارض با هم ندارند و هر کدام مربوط به یک زمانی است و زمانها متفاوت اند یکی مال زمان پیامبرتا زمان سید است و یکی اززمان سید تا روز قیامت است لذاهیچگونه تنافی نیست. مرحوم اخوند مجددا اشکالی بر جواب خودش می کند می فرماید که این جواب لازمه اش خرق اجماع مرکب است چون علمای ما در باره حجیت اخبار احاد دو دسته اند: أ‌.یک دسته مطلقا اخبار احاد را حجت می دانند چه در زمان سید و بعدش و چه قبل از زمان سید ب‌.دسته دوم مطلقا خبر واحد را حجت نمی دانند اگر کسی بگوید در زمان سید به بعد حجت نیست ولی در زمان قبل از سید حجت است احداث قول ثالث است که موجب می شود و است وجه استحاله اش این است که اجماع مرکب معقد دارد یعنی هردو دسته بر روی یک حرف ایستاده اند وان قبل از زمان سید و بعد از زمان سید است یا می گویند اخبار احاد حجت است یا می گویند حجت نیست اما بین دو زمان تفصیل قائل نیستند هرکجا اجماع مرکب معقد داشته باشد حجت است و فقها به این اجماع توجه می کنند و مساله تعارض اجماعین را مطرح می کنند و راه حل پیشنهاد می کنند. همین اشکال خود را جواب داد که: منظورما از دو زمان حکم واقعی و حکم ظاهری است یعنی ادله حجیت خبرواحد اخبار احاد را از زمان پیغمبر تا اخرین روز دنیا حجت واقعی کرد و حکم واقعی اخبار احاد حجیت است اما اجماع سید مربوط به حکم ظاهری است که از زمان سید به بعد عدم عدم حجیت را می رساند بعد فرمود فتامل. خودتان هم فکر کنید. به تخصیص اکثر مرحوم شیخ درست است و قابل جواب نیست چون منظور از تخصیص اکثر تخصیص اکثر ازمانی نیست بلکه منظور از تخصیص اکثر تخصیص اکثر افرادی است و فقها قائل به تخصیص اکثر افرادی اند نه ازمانی مثال تخصیص اکثر افرادی: احل الله البیع الا الربا الا الغش فی المعامله الا جهل کالا الا شرکت های هرمی و .. اما گاهی می گوئیم اکرم زیدا کل یوم الا خمسه پنج شنبه نه این می شود ازمانی معمولا حجیت با تخصیص افرادی است نه ازمانی. منظور این است که اگرما خبر سید مرتضی را خارج کنیم یکی از افراد خبر واحد خارج شد ولی اگر خبر سید را حفظ کنیم افراد زیادی از خبرهای واحد خارج می شود دوران بین این دو تا خروج یک خبر است و خروج اکثر افراد. مقدم این است که اکثر افراد حفظ شود و ان یکی را کنار گذاریم پس ما محتوای ایه نبا را حفظ می کنیم که اخباراحاد حجت است و محتوای خبر سید را کنار می گذاریم. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۳ ۲۹ ضیا با دو تقریب اشکال بر ایه نبا و سایرادله حجیت را برطرف کرده است أ‌.: اگرادله حجیت خبرواحد خبر سید را بگیرد لازم می اید که محال است .مقالات ج 1 مقاله 15و نهایه ج 3 ص 228 توضیح این تقریب مبتنی بردو امر است : 1-امر اول: هر حکمی محتاج به موضوع است چه حکم تکلیفی و چه حکم وضعی به قآنون ثبوت شیئ لشیئ فرع ثبوت المثبت له . نتیجه این امر این است که رتبه موضوع مقدم بر رتبه حکم است 2-امر دوم: کاشفی در رتبه متاخر از منکشف است و هر حاکی در رتبه متاخر از محکی است پس رتبه محکی مقدم بر رتبه حاکی است تقدم و تاخرش طبعی است نظیر اثنین که تقدم واحد براثنین تقدم طبعی است طبیعت دو از یک این است که متاخر باشد لذا حاکی بدون وجود محکی نمی توآند باشد ولی محکی بدون وجود حاکی می توآند باشد. عدد یک بدون دو می توآند باشد ولی دو بدون یک نمی توآند باشد. اذا عرفت هذآن: حال که دو مقدمه را شناختی سید خبر می دهد که اجماع بر عدم حجیت خبرواحد است شیخ طوسی هم خبر می دهد که اجماع بر حجیت خبر واحد است اگر ادله حجیت خبربخواهد این دو تا نقل را حجت کند به موازات امراول محتاج به موضوع است در اینجا حکم را ادله حجیت خبر واحد می سازند موضوع، حجیت و عدم حجیت به نقل سید و شیخ است. و موضوع در رتبه مقدم بر حکم است. و به موازات امر دوم حاکی متاخراز محکی است در اینجا حاکی خبر سید و خبر شیخ است محکی ادله حجیت خبر واحد است و حاکی متاخر از محکی است یعنی حجیت و عدم حجیت که محتوای خبر سید و شیخ است متاخر شد لازمه اش این است که این حجیت و عدم حجیت بر شیئ واحد(خبرواحد) هم مقدم شود و هم موخر شود و این اجتماع متقابلین است که محال است پس ادله حجیت خبرنه نقل شیخ را می گیرد و نه نقل سید را. ب‌.: ادله حجیت در مقام جعل حجیت خبرواحد است مثلا ایه نبا می گوید هرکجا شک در حجیت خبرواحد دارید اگر مخبرآن خبر عادل بود حجت است حال سید خبر داد که اجماع بر عدم حجیت خبرواحد امده است و ما در حجیت خبرسید شک داریم چون اگر شک نداشته باشیم نیازی به ایه نبا نداریم تا خبر سید را برای ما حجت کند بنابراین شک در مضمون ایه نبا افتاده از لوازم شمول ایه نبا اخبار احاد این است که ما در اخبار احاد مردد باشیم و شک داشته باشیم پس شک در حجیت و عدم حجیت خبرسید ملازم با شک در مضمون و مفهوم ایه نبا است و شک در مضمون ایه نبا از نظر رتبه متاخر است یعنی اول ایه صادر شد بعد شک کردیم که مضمون ایه خبر سید را می گیرد یا نه؟ از آن طرف اگر خبرسید را بگیرد لازمه اش این است که خبرسید قبل از صدور ایه باشد آن وقت امکآن ندارد ایه چیزی را که متاخر از اوست شامل شود یعنی ایه نبا از خبر سید متاخر است آن وقت شامل خبر سید شود معقول نیست . پس باید اعتراف کنیم که ایه نبا از خبر سید بیگآنه است و ربطی به خبر سید ندارد . به عبارت اخری اگر ایه نبا خبر سید را حجت کند لام می اید که ما حجیت خبر سید را به شرط اینکه شک در حجیتش داریم بپذیریم چطور می شود با وجود حفظ شک در مضمون ایه نبا بیائیم ایه نبا را شامل خبر سید بگیریم معقول نیست. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۵ ۳۰ اولین اشکال بر حجیت خبر واحد این بود که اگرادله حجیت خبر واحدخبر سید را شامل شود لازم می اید از وجود حجیت خبر عدم وجود حجیت خبر واحد چون سید اجماع بر عدم حجیت خبرواحد نقل کرد پس از شمول اخبار سید عدم حجیت خبرش لازم می اید 5جواب به این اشکال دادند. جواب 5 از اقا ضیا بود ایشان به دو تقریب بپاسخ داد : ادله حجیت خبرواحد شامل اخبارسید نمی شود چون اگر شامل اخبار سید شود اجتماع متقابلین لازم می اید وهو محال وجه اجتماع متقابلین این است که اخبار سید حاکی است از عدم حجیت.و عدم حجیت خبر واحد محکی است محکی در رتبه متقدم است به لحاظ اینکه حاکی از محکی حکایت می کند و از ان طرف عدم حجیت خبر واحد حکم است و به برهان تاخر حکم از موضوع باید عدم حجیت متاخر باشد پس لازم می اید عدم حجیت هم مقدم باشد چون محکی است و هم متاخر باشد چون حکم است لذا اجتماع متقابلین بر شیئ واحد لازم امد به نظر ما این بیان اشکال دارد به اینکه: 1-قانون تقدم و تاخر در خصوصیات و افراد است . هرگز در طبیعیات نمی اید چون خصوصیات و افراد دارای عوارض اند مثل مکان مکان زید مقدم بر مکان عمرو است مثل زمان زمان حضرت نوح بر خاتم الانبیا مقدم است مثل وصف اعلم بر عالم افقه بر فقیه مقدم اند و هکذا. اما در طبیعیات تقدم و تاخر نیست مثل طبیعت الانسان یا طبیعت الحیوان تشتمل الافراد بالسویه ولا یکون فی الشمول تقدما و تاخرا. در اینجا موضوع، طبیعت نبا است و طبیعت نبا تقدم و تاخر ندارد نظیر اینکه می گویی کل خبری صادق . موضوع، طبیعت خبراست حتی خودش را هم شامل می شود لذا تقدم و تاخر در اینجا نمی اید. 2-حجیت و عدم حجیت انتزاعی است منشا انتزاع، وجوب عمل به خبر عدل و عدم وجوب عمل به خبر فاسق است انچه در ایات و روایات وارد شد این است که العمل بخبرالعادل واجب و العمل بخبر الفاسق حرام عقل ما از این واجب حجیت خبر عادل را انتزاع کرد و از حرام عدم حجیت را انتزاع کرد نظیر کل ممکن زوج ترکیبی. از این انتزاع می کنیم که هر موجود ممکنی مرکب از ماده و غیر ماده است و ترکیب در ظرف ذهن است تقدم و تقدم در لحاظ ذهنی اشکالی ندارد چه اشکالی دارد که در ظرف ذهن عدم حجیت هم مقدم شود و هم موخر شود . دامنه تحلیل ذهن وسیع است پس اشکالی ندارد. : ایشان این است که اگر ادله حجیت اخبار سید مرتضی را بگیرد لازمه اش این است که ماهو مقدم، متاخر شود وجهش این است که حجیت خبردر صورتی تحت ایه نبا می رود که ما شک در حجیتش داشته باشیم لذا اگر ایه نبا بخواهد خبر سید را شمال شود باید شک در حجیت خبر سید داشته باشیم . و شک در حجیت خبر سید متاخر از زمان نزول ایه است و اگر بخواهد ایه نبا اورا شامل شود لازمه اش این است که در رتبه قبل ، خبر سید وجود داشته باشد پس ماهوالمتاخریعنی شک در حجیت خبر سید در صورت شمول ایه نبا می شود ماهوالمتقدم یعنی باید قبل از ایه نبا وجود داشته باشد و ما هو المتقدم یعنی ایه نبا باید متاخر شود چون ما یک کبرایی داریم که هردلیلی مضمونی دارد این مضمون محال است متکفل انچه باشد که از این مضمون متاخر است لذا می گویم هیچ یک از ادله احکام ممکن نیست متکفل مراتب متاخره اش باشد مرتبه شک در حجیت خبرسید متاخر از مضمون ایه نبا است امکان ندارد مضمون ایه نبا بعد از شک در حجیت بیاید در حالی که اگر ایه نبا خبر سید را بگیرد لازم می اید که متاخر از او شود . پس نتیجه گرفت که ایه نبا شامل اخبار سید نمی شود . : این اشکال شما در صورتی است که تاخر ثابت شود یعنی شک در رتبه متاخر از ایه نبا است . در حالی که بارها گفته شد که حکم واقعی متوقف برعلم و جهل مکلفین ندارد چه عالم باشد یا جاهل حکم واقعی صادر شده است پس از کجا می گوئی که شمول ایه نبا خبر سید را متوقف بر شک در حجیت خبر سید است در حالی که ایه برای بیان حکم واقعی خبر عادل است حکم واقعی خبر عادل توقف بر علم و جهل کسی ندارد بله تقدم و تاخر علم و معلوم و شک و مشکوک فقط در مرتبه لحاظ است یعنی دیدن یعنی ملاحظه کردن خداوند وقتی می خواهد نماز را جعل کند علم به تکلیف را دیده چون می داند عالم به تکلیف مکلف به عمل است نه جاهل به تکلیف در ظرف لحاظ و دیدن تقدم و تاخر وجود دارد یعنی شارع قبل از تشریع حکم موضوع و قیود و شرائطش را می بیند مثلا بالغ و عاقل و مختار باشد و مجنون نباشد ولی هیچ وقت توقف نیست دیدن غیر از توقف است. مساله اتحاد عالم و معلوم از همینجاست بین شاک و مشکوک تقدم و تاخر نیست. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۶ ۳۱ مرحوم آقا ضیا جواب دومی هم دارد چون جواب اول به دو تقریب بود. : می‌فرماید اگر خبر سید در تحت ادله حجیت اخبار آحاد داخل شود لازم می‌آید مخصص ادله حجیت اخبار آحاد باشد ولی اگر اخبار آحاد در تحت ادله حجیت خبر باشد خروج خبر سید از تحت ادله حجیت، خروج تخصصی میشود در دوران بین تخصیص و تخصّص، تخصص مقدم است پس خروج خبر سید از تحت ادله حجیت، خروج تخصصی دارد لازمه اش این است که روایات وارده در کتاب فقه همه‌اش حجت باشد لذا ادله حجیت، هرگز شامل خبر سید نمی‌شود. این است که به چه دلیل در دوران بین تخصیص و تخصص، تخصص مقدم است؟ این است که ادله حجیت اخبار آحاد، ادله لفظیه است دارای اصالة العموم است چون اصالة العموم اصل لفظی است هر کجا اصالة العموم جاری شود به انسان قطع و یقین میدهد که هر حکمی که برخلاف عموم باشد خلاف واقع است و مردود. این کبری در اینجا جاری است برای اینکه اگر خروج خبر سید از تحت ادله حجیت، خروج تخصصی باشد نسبت به سایر اخبار آحاد اصالة العموم محکَّم است یعنی عموم آیه نبأ آخبار آحاد را حجت میکند لازمه‌اش این است که ما یقین پیدا کنیم که نقل اجماع از سوی سید بر عدم حجیت، خلاف واقع است ولی اگر خبر سید مخصص ادله حجیت باشد دیگر اصالة العموم جاری نمیشود باید کلیه اخباری که در فقه جاری شده کنار بگذاریم از این جهت میگوییم در دوران بین تخصیص و تخصص، تخصص مقدم است. (این بحث در عام و خاص گذشت) به : این قاعده در عام و خاص درست است نه در مانحن فیه. لذا در تنقیح وارد این بحث نشد. مثلا مولا فرمود: اکرم کل عالم. اگر شک کنیم که زید را شامل است یا نه؟ گاهی چون زید حاهل است خروج زید از تحت عام تخصصی است چون زید عالم نیست جاهل است. اما اگر زید عالم است اما نمیدانیم از طرف مولا تخصص صادر شده یا نه لاتکرم الفساق منهم خروج زید از تحت اکرام تخصیصی است یا تخصصی. میگوید در دوران بین تخصیص و تخصص در عام و خاص تخصص مقدم است چون حکم معین است اما موضوع محرز نیست در حالیکه این قاعده در جایی است موضوع محرز باشد و حکم مشکوک باشد یا اینکه موضوع مشکوک باشد و حکم معین. : این قاعده در جایی است که حکم معلوم باشد و موضوع مشکوک اما آن دیگری را قبول نداریم. چرا؟ چون دلیل حجیت اصالة العموم سیره عقلائیه است و سیره عقلائیه در تمسک به اصالة العموم در جائی است که موضوع محرز باشد و حکم مشکوک باشد ولی اگر حکم معلوم باشد و موضوع مشکوک باشد سیره بر تمسک به اصالة نیست مانحن فیه چون موضوع آیه طبیعت نبأ محرز است در شمول نبأ سید مشکوک است چون نبأ سید حدسی است و آیه نبأ حسی را میگوید لذا نمیتوانیم ار عموم آیه نبأ استفاده کنیم و بگوییم خبر سید تخصصا خارج است چون نسبت به شمول خبر سید شک داریم. و : مخدوش است اصالةالعموم در جایی است که موضوع محرز باشد حکم مشکوک باشد حال آنکه اینجا حکم معین است و موضوع مشکوک است نبا شامل نبا سید میشود ؟ : اگر این قاعده را جاری کنیم و تخصص را بر تخصیص مقدم کنیم جمع بین متناقضین لازم می‌آید چون اخبار زیادی در فقه داریم مثلا یکی نمازجمعه را در عصر غیبت واجب دانسته و یکی حرام . اگر خبر سید خروج تخصصی داشته باشد لازمه اش جمع بین متناقضین است . خلاصه اش (یلزم من وجوده عدمه) میشود. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۷ ۳۲ اشکال عمومی بر جمیع ادله حجیت خبر چند تاست. اشکال اقا ضیا و جوابش گذشت. : ادله حجیت خبر شامل اخبار مع الواسطه نمی شود مثلا شیخ می گوید اخبرنی مفید مفید گوید اخبرنی صدوق و او گوید اخبرنی سفار و او از امام عسکری نقل می کند ادله حجیت خبر فقط همآن اولین سلسله را شامل می شود یعنی همآن شیخ را شامل می شود اما بقیه را شامل نمی شود این دو اشکال را می توآن به دو تقریب بیآن کرد: 1- محور و عنصر اصلی ایه نبا سیره عقلا روایات حجیت خبرواحد، خبر بدون واسطه است چون در ایه نبا دارد که در خبر فاسق تبین واجب است و در خبر عادل تبین لازم نیست. یا سیره عقلائی بر حجیت خبر عادل است . عادلی که نزد قاضی شهادت می دهد . اساسا دائره این ادله را می گویند ربطی به اخبار با واسطه ندارد 2-: حکم تاخر طبعی از موضوع دارد و موضوع تقدم طبعی ازحکم دارد (مثل واحد و اثنین) لذا حکم بدون موضوع محال است اثنین بدون واحد محال است . احکام دو قسم آند احکام انشائی و احکام فعلی. در احکام انشائی باید موضوع مفروض الوجود باشد لازم نیست که الآن در خارج موضوع محقق باشد مثل الصلاه واجبه شارع در مقام انشا وجوب را برای صلاه انشا می کند چه در خارج مکلفی باشد یا نباشد. اما در : موضوع باید محقق الوجود باشد مثل سفرحج زمانی واجب می شود که استطاعت خارجی محقق شود. نسبت بین موضوع و محمول نسبت علت و معلول نیست چون خیلی وقت ها موضوع هست ولی حکم نیست محمول نیست اگر نسبت علت و معلول باشد امکان ندارد که علت باشد و معلول نباشد و همچنین نسبت بین موضوع و محمول نسبت مقتضی و مقتضا هم نیست از این جهت می گوئیم که تاخر محمول از موضوع تاخر طبعی است تقدم موضوع بر محمول تقدم طبعی است چون نسبت بینشآن نسبت علی و معلولی نیست و مقتضی و مقتضا هم نیست. در اینجا موضوع کلمه خبر است و محمول حجه است الخبر حجة تاخر حجیت از خبر طبعی است تقدم موضوع بر محمول لازم است آنچه الخبر حجه را تشکیل می دهد انشا نیست بلکه آنچه الخبر حجة را تشکیل می دهد خبرهایی است که در خارج از ائمه ع برای ما نقل می کند(بحث ما الآن در مقام خارجی است که محقق الوجود است نه بحث انشا) این مفاد و معنا شامل اخبار مع الواسطه نمی شود بلکه شامل خبر بدون واسطه می شود بلکه همآن اول سلسله را می گیرد یعنی فقط شیخ را شامل می شود چون وقتی خبر شیخ تحت ادله حجیت رفت معنایش این است که خبر شیخ حجة موضوعش می شود خبر الشیخ و محمولش هم حجة است. معنای حجیت چیست؟ > یعنی صدّق العادل. یعنی تصدیق عادل واجب است این معنا و حکم خبر مفید را هم می گیرد چون آنها هم عادل آند منتهی اشکالش این است که خبر شیخ موضوع حجیت به معنای صدق العادل بود و قبل از امدن حکم وجود داشت اما خبرهای بعدی و واسطه های بعدی را به توسط صدق العادل موضوع ساختم و ما گفتیم که هرگز محمول سازنده موضوع خودش نیست در حالی که باید موضوع قبلا مفروض الوجود یا محقق الوجود باشد. خلاصه دو تقریب این شد که تقریب اول اخبار مع الواسطه را می گوید ربطی به ادله حجیت خبر واحد ندارد و در تقریب دوم می گوید که اصلا واسطه ها موضوع خبر نیستند بلکه حکم ، موضوع خودش را ساخته خودش قبلا موضوع نداشته است. : از نظر شیخ آنصاری و فقها کلیه اخبار مع الواسطه به نوعی بلا واسطه آند چون شیخ طوسی بدون واسطه از مفید نقل می کند و مفید بدون واسطه از صدوق و او بدون واسطه از صفار و او بدون واسطه از امام عسکری نقل می کند علاوه براین این واسطه ها خبر واحد نیستند بلکه متواتر آند مخصوصا برای ما امروزی ها که مثلا قریب به 50 نفر از صدوق نقل می کنند که واسطه ها از احاد بودن در امده آند ثالثا ملاک حجیت خبرعادل در تمام اخبار مع الواسطه هست ملاک حجیت خبر عادل این است که عدالت او به ما وثوق می دهد که این روایت از امام معصوم صادر شده و جعلی نیست این ملاک هم در خبر شیخ است و هم خبر مفید و هم خبر صفار فرقی ندارد . 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۰ ۳۳ مرحوم شیخ اشکال دوم و تقریب دوم را به عنوآن اشکال سوم به حساب اورد. حاصل این اشکال این بود که ادله حجیت اخبار مع الواسطه را شامل نمی شود چون لازم می آید که سازنده موضوع خودش بشود در حالیکه هرموضوعی باید قبل از حکم ثبوت داشته باشد مثلا آیه نبا خبرمفید را حجت می دآند وحجت به معنای صدق العادل است. از این حکم استفاده می شود که و صفار هم حجت است و تحت صدق العادل قرارمی گیرند چون آنها هم عادل آند پس حکم موضوع خودش را ساخته یعنی وجوب تصدیق عادل می گوید موضوع من خبر مفید و صفار هم هست در حالی که خبر مفید و صفار موضوع آیه نبا نبود موضوع ادله حجیت نبود چون موضوعش خبر شیخ بود. ریشه فکری ایشآن این است که ثبوت موضوع دو قسم است: 1- : آن حدی که ما واجد موضوع شدیم خبر شیخ است شیخ یقین داریم که به ما خبر داد چون خودمآن در استبصار و تهذیب پیدا کردیم و دیدیم 2-: یعنی خود ما این خبر را از صدوق یا از صفار نگرفتیم بلکه از شیخ گرفتیم وچون خبر شیخ شرعا واجب التصدیق بود ما حکم تعبدی و شرعی داریم بر تصدیق کل خبرهای عادل یکی اش خبر مفید است و یکی خبر صفار و ...پس ثبوت موضوع خبر صفار و مفید بالوجدآن نیست چون این خبر را از آنها نگرفتیم بلکه به تعبد گرفتیم چون شارع گفته تصدیق کنیم. : أ‌.جواب نقضی: در مسالهه اقرارفقها قائل به نفوذ اقرار بر اقرار کرده آند و می گویند اجماع فقها بر نافذ بودن اقراربر اقرار است مثلا اگر کسی اقراربه قتل کند مدتی در زندآن نگهش داشتند وزمآن بررسی حکم از او سوال می شود که ایا اقرار خودت بر قتل را قبول داری؟ می گویدبله. اجماع می گوید این اقرارنافذ و حجت است. قاعده اقرارالعقلا علی آنفسهم جایزآن اقرار اولیه را می گوید نه اقرار وقت دادرسی.اما اقرار بر اقرار، به تعبد ثابت می شود پس گاهی یک موضوعی بالوجدآن ثابت می شود و گاهی هم بالتعبد ثابت می شود یعنی حالا که شارع فرمود اقرار عقلا نافذ است پس اقرار دومش هم نافذ است. ب‌.جواب حلی: این اشکال در صورتی وارد است که واقعا موضوعی نبوده در اینجا اگر حکمی بخواهد موضوعش را بسازد درست نیست ولی محل بحث ما جایی است که موضوع واقعی دارد و ما می خواهیم پرده از چهره موضوع برداریم موضوع را کشف کنیم . لذا اشکال شما لازم نمی آید شارع مقدس خبر شیخ را حجت کرد خبر شیخ وقتی حجت شدموضوع واقعی حجیت کشف شد وحکم واقعی اش هم به دست امد حکم واقعی اش وجوب تصدیق خبر عادل است این حکم یعنی وجوب تصدیق خبر عادل کاشفیت وطریقیت دارد پرده از روی خبر شیخ مفید و صفار برمی دارد پس حکم، موضوع سازی نکرد صدق العادل موضوع سازی نکرد بلکه کاشف و طریق شد چون در نفس الامرو در واقع صدق العادل موضوع داشت و بدون موضوع نبود موضوعش خبر شیخ بود. درکفآیه هم نقض وهم حل راجواب داد می فرمآید نقض وارد نیست چون دلیل اقرارالعقلاء. اقراراول را حجت کرد واجماع فقها ، اقراربر اقرار را حجت کرد لذا دو دلیل و دو موضوع است. یک دلیل موضوع حکم واقعی را اثبات کرد، و دلیل دیگر موضوع حکم ظاهری و تعبدی را ساخت . اشکال ما در جایی است که حکم، موضوع خودش را بسازد لذا نقض شما ربطی به بحث ما ندارد. : این اشکال قابل قبول نیست چون اجماع در اینجا است و دلیل مستقلی نیست، یعنی از قاعده : اقرارالعقلاء ....گرفته شده . پس خود دلیل اقرار العقلاء...سازنده موضوع خودش شد لذا اشکال برمی گردد و نقض شیخ وارد است. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
هو الحق: سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۱ ۳۴ در اخبار مع الواسطه اتحاد حکم و موضوع است خبر واحد عادل حجت است خبر مفید را خبریت بخشید و حجت یعنی صدق العادل لازم می‌آید حکم موضوع خودش را ایجاد کند. با کلمه یمکن الذب عنه به اینکه قضایا دو قسم است: أ‌.قضئیه خارجیه (شخصیه): مانند زید قائم ب‌.قضئیه طبیعیه(حقیقیه): مثل الانسان کاتب اشکال اتحاد موضوع و حکم در قضئیه شخصیه جاری است نه طبیعیه چون حکم در شخصیه منحل نمیشود اما در طبیعیه منحل میشود الخبر حجة طبیعیه است. احکام به تعداد موضوعات منحل میشود حقیقت موضوع به افراد خارجی اش است چه مقدر و چه محقق پس اتحاد حکم و موضوع نشد و حکم سازنده موضوع نیست.الخبر یعنی طبیعت خبر که موضوعات متعددی دارد. : 1.فلسفی: ماهیت من حیث هی هی یعنی ماهیتی که نه إبای از وجود دارد نه از عدم این فقط در ظرف ذهن و موضوع ذهنی است و دارای احکام نیست چون احکام و آثار برای موضوعات خارجی است و اگر آخوند منظورش طبیعت فلسفی باشد جوابش نادرست است. 2.منطقی: آن کلیی است که لایمتنع صدقه علی کثیرین این هم در ظرف ذهن است چون درظرف خارج به وجود افراد موجود است مثل الانسان ماهو؟ میگوید حیوان ناطق به حسب ذهن کلی است و مصداقش در خارج است لذا انحلال و تعددی نیست. 3.اصولی: وجود سِعی فلسفی را میگویندمثل طبیعت وجود خمر چون دو اضافه دارد یکی به فرد مانند وجودُ زید دیگری اضافه به طبیعت مثل وجود الانسان لذا الانسان موجود یعنی وجود الانسان موجودٌ پس کلی طبیعی منطقی و فلسفی هر دو ذهنی اند اما اصولی در خارج و دارای مصداق خارجی است. پس طبیعت انسان محتاج به فرد خارجی است چون الشیئ مالم یتشخص لم یوجد وجود طبیعت منوط به تشخص است و تشخص به فرد است پس فعلیت طبیعت به فعلیت فرد است لذا نتوانست آخوند اشکال را حل کند اگر طبیعت خبر بخواهد خبر مع الواسطه را بگیرد باید قبل از خبر شیخ فعلیتش و فردیتش ثابت شود و چون فردیتش ثابت نشدو تقدمش پس حکم سازنده موضوع خودش است و اتحاد حکم و موضوع شد. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۲ ۳۵ بین حکم و موضوع حل نشد چون صدق العادل موضوع خبر شیخ طوسی است چرا خبر مفید و صفار را بگیرد؟ چگونه یک حکم موضوع خودش را بسازد و شامل شود؟ ج 3 ص 183-179میفرماید: قضئیه الخبر حجة به حسب مقام انشا یک انشا است ولی به حسب واقع و منشَأ متعدد است وِزان الخبر حجة وِزان قضئیه حقیقیه است حکم روی افراد متعدد می رود چه مقرة الوجود چه محققة الوجود معنایش کلّ ما تحقق شیئ و اتصف بأنّه خبر فهو حجة. بنابراین خبر مفید بواسطه وجوب تصدیق شیخ حجت شد همچنین صفار بواسطه مفید؛ پس «کلّ حکمٍ لموضوعٍ مثبتٌ لموضوعٍ آخر یترتب علیه حکمٌ آخَر» در اینجا موضوع متعدد است احکام هم متعدد است چون تعدد احکام از انحلال قضئیه صدِق العادل نشأت گرفته است لذا محذوری ندارد اگر حکمی بخواهد شخص خودش را ثابت کند محذور دارد دراینجا صدّ ق العادل بمعنای وجوب تصدیق خبر عادل است وجوب تصدیق خبر عادل به حسب افراد خبر متعدد است. است چون ایشان می فرماید حکمی نمی تواند موضوع خودش را بسازد ولی می تواند موضوع حکم دیگر را بسازد آیا انشا واحد است حتما می گویید آری چون میگویید احکام متعدد از صدق العادل نشأت گرفته است و چون احکام متعدد است موضوعات هم متعدد است کلام این است اگر بین انشا واحد (صدق العادل) و منشأ متعدد (خبر مفید و صفار) باشد راه‌حل شما درست است اما اگر در مرحله وجود وجود داشته باشد چگونه با یک انشا این همه حکم وموضوع درست شد و چطور به جعل واحد مجعولات متعدد با اختلاف رتبه درست شد. مانند اینکه «کل شیئ لک حلال» هم حلیت ظاهری و هم واقعی را بسازد در حالیکه حلیت ظاهری در ظرف شک رتبه اش متأخر از حکم واقعی است. میفرماید: اگر از باب باشد مانعی ندارد از اینکه حکم واحد باشد از حکم واحد موضوعات و احکام متعدد درست شد گرچه بین حجیت خبر شیخ و خبر مفید اختلاف رتبه است ولی تحقق هردو به وجود واحد معقول است. : اراده و شوق ذات تعلق اند در مرتبه وجود محتاجِ به مراد و مشتاقٌ الیه اند نه در مرتبه ماهیت زیرا ماهیت شوق احتیاج به طرف ندارد و وجود شوق احتیاج به مشتاق الیه دارد چون مقام ماهیت مقام تعریف است اما مقام وجود مقام تحقق است. بین مراد و اراده و بین مشتاق الیه و شوق اختلاف رتبی است تدخرش هم طبعی است مراد تقدم طبعی بر اراده دارد مشتاق الیه تقدم طبعی بر شوق دارد مثل تقدم واحد بر اثنین . درعین حال اراده و مراد و شوق و مشتاق الیه به یک وجود موجود میشود و همچنین واحد و اثنین (این قانون عقلی است نه فلسفی) 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۳ ۳۶ از راه تقدم و تاخر طبعی اشکال وحدت بین موضوع و حکم را حل کردند در جایی که رتبه یکی بر رتبه دیگری تاخر طبعی داشته باشد هردوتا به یک وجود موجود می شوند لذا اشکالی ندارد مثل وجود اثنین و واحد که دو وجود نیستند بلکه یک وجودند. به این راه حل اینجا پیاده نمی شود و محل جریان ندارد البته برهان درست است. چون مورد بحث ما جایی است که رابطه بین حکم و موضوع رابطه علت و معلول است . علت و معلول دو وجودند نه یک وجود آتش علت برای احراق است احراق معلول است هرکدام یک وجودی دارند. علت و معلول به یک وجود موجود نمی شوند. در اینجا حجیت خبر شیخ طوسی علت شده برای خبر مفید یعنی خبریت خبرمفید را درست کرد پس خبریت طوسی است به لحاظ اینکه خبر شیخ طوسی صدق العادل دارد وجود تصدیق خبرشیخ طوسی این است که اخبارشیخ طوسی از شیخ مفید واجب التصدیق باشد پس وجوب تصدیق سازنده عنوان خبریت خبرمفید است لذا دو وجود است به یک وجود نمی توان هردو تا را موجود کرد اگربخواهید با صدق العادل هم خبر شیخ طوسی و هم خبر شیخ مفید را حجت کنید همان اشکال وحدت حکم و موضوع برمی گردد و اشکال لا ینحل باقی می ماند راه حل دیگری دارد در حقیقت انشاء دو مبناست: 1- مبنای اول این است که حقیقت است خداوند حرمت خمر را ایجاد کرد وجوب نماز را ایجاد کرد. 2- مبنای دوم این است که حقیقت انشاء و است یعنی خداوند فرمود صلّ اراده خود را نسبت به نماز با صل ابراز کرد از این صل وجوب صلاه انتزاع می شود چنانکه با حرمت علیکم المیتة والدم کراهت و ناخوشنودی خود را از میته و خون ابراز کرد و از این فرمان ذهن ما حرمت را انتزاع کرد خداوند با حرمت مبغوضیت عمل را ابراز کرد و ما از این عنوان، حرمت را انتزاع کردیم و گفتیم خمر حرام است و ... است به نظر ایشان حقیقت حکم اراده و کراهت مبرِزه است جمیع احکام خمسه انتزاعی است. این مبنا مشکل اتحاد بین حکم و موضوع را حل میکند اگر حقیقت حکم ایجاد بود، اشکال وارد است و یک حکم نمی تواند موضوع خود را بسازد باید قبل از ایجاد حکم موضوع موجود باشد وحدت بین تاثیر و تاثر و علت و معلول لازم می آید ولی به حقیقت حکم ایجاد و جعل نیست تا اشکال شود که با یک جعل می خواهی موضوعات متعدده بسازی با الخبرحجة می خواهی هم خبر شیخ طوسی و هم مفید و هم صفار را موضوعش کنی؟ این نیست بلکه حقیقت یک حکم اراده مبرِزه است یعنی خداوند در صُقع ربوبی(خداوند ذهن ندارد به جای ذهن می گویند صقع) خبر عادل واجب التصدیق بود و از هر جهت حجت بود با ایه نبا ابراز کرد مفهومش صدق العادل است الخبر حجة است از این اراده مبرزه ما انتزاع می کنیم وجوب تصدیق خبر شیخ طوسی و شیخ مفید و صفار را. دیگر وحدتی لازم نمی اید چون انتزاعی است . در انتزاعیات وحدت و علت و معلول نمی اید. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /9/97 عمومی حجیت خبر واحد: دو اشکال عمومی مهم در حجیت خبر واحد بود: 1-اشکال اول این بود که اگرادله حجیت خبر واحد را قبول کنیم اخبار مع الواسطه را شامل نمیشود چون اگر اخبار مع الواسطه را شامل شود لازم می‌آید اتحاد حکم و موضوع یعنی حکم سازنده موضوع خودش باشد البته همان بود لذا نظرات دیگر رد شد. 2-اشکال دوم این است که تعبد به حکم و مسأله ای یا باید مورد تعبد خود حکم شرعی باشد مثل تعبد به وجوب نماز جمعه و حرمت شرب خمر یا تعبد به موضوع حکم شرعی باشد مثل این که توسط استصحاب بقاء طهارت یا عدالت آثاری را مترتب می‌کنیم (جواز اقتدا) وقتی عادل شد جواز اقتدا و قبول شهادتش در دادگاه میآید لذا هرجا آثار شرعیه نبود تعبد بیمورد و بی‌معنا ست . این قاعده اینجا جاری نمیشود چون وقتی زراره خبر از وجوب نماز جمعه میدهد صدق العادل خبر زراره را شامل میشود چون خبرش موضوع اثر شرعی دارد اما خبر مفید و صفار نمیگیرد چون موضوع وجوب تصدیق نیست چون واسطه اند و چون اثر شرعی ندارد لذا ادله حجیت اخبار شامل مع الواسطه نمیشود. دادند: أ‌-اینکه ما از راه مشکل را حل میکنیم ملاک شمول خبر زراره عدالتش است این ملاک خصوصیت ندارد که فرد خاصی را شامل شود لذا القاء خصوصیت میکنیم و صدق العادل مشمول اخبار مع الواسطه میشود و حجت میشود مانند اوفوا با لعقود که شامل تمامی عقود میشود چه مؤمن چه کافر چه بین المللی و.. این جواب را قبول ندارند چون تنقیح مناط در صورتی که قطعی باشد حجت است نه ظنی مانند الخمر حرام لانه مسکر که همه مسکرات را شامل میشود یا عبدی که بدون اجازه مولا نکاح کرد امام صادق (ع) فرمود لانه عصی سیده و لم یعص الله اما تنقیح مناط در اینجا ظنی است. ب‌-اینکه ما در اینجا عدم قول به فصل بین وجوب تصدیق و سایر آثار جاری میکنیم. یعنی هر کس که تصدیق خبر عادل را جائز می‌داند بین احکام تفصیل نداد صدق العادل زراره را می‌گیرد اثرش وجوب نمازجمعه است صفار و مفید را هم می‌گیرد و اثرش وجوب تصدیق خبرشان است. : اینکه عدم قول به فصل حجت نیست چون اجماع منقول است و کاشف از رأی معصوم و حجت نیست بلکه قول به عدم فصل حجت است (اجماع مرکب) 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /9/97 اشکال بر ادله حجیت خبرواحد این بود که صدق العادل، خبر صفار را شامل می شود چون موضوع حکم شرعی است اما خبر مفید و صدوق را شامل نمی شود چون موضوع حکم شرعی نیست بلکه یک خبر است چون خودش که از امام عسکری نگرفته بلکه خبر را نقل می کند. مرحوم آخوند از راه عدم قول به فصل حل کرد و یکی هم از راه تنقیح مناط. : در فوائد الاصول: ایشآن از راه حل می کند. اینکه خبر باید اثر شرعی داشته باشد تا مشمول ادله حجیت خبرشود منظور، طبیعت اثر است نه اثر خاص مثل وجوب یا حرمت، طبیعت اثر شامل وجوب تصدیق هم می شود مفید، عادل است تصدیقش بر ما واجب است. یکی از مصادیق احکام و آثار شرعیه خبر صفار است که حرمت ازدواج با زنآن شوهر داد را گزارش داد و یکی از مصادیق آثار و احکام شرعیه وجوب تصدیق خبر مفید و صدوق است. به این راه مشکل ما را حل نمی کند چون است. کلی در خارج به توسط افرادش محقق می شود آیا خبر مفید خبر صدوق یکی از افراد کلی طبیعت اثر هست؟ اول باید ثابت شود تا طبیعت اثر هم اخبار مع الوااسطه را بگیرد وهم اخبار بی واسطه را. آن حدی که خبر مفید و صدوق می رسآند خبریت خبر است عنوآن خبریت برآنها صدق می کند که خبرالمفید خبر اما عنوآن وجوب التصدیق هم براو صادق است؟ وجوب تصدیق خبر وجدآنی را ثابت کرد مثل خبر شیخ طوسی اما خبر مع الواسطه که موضوعش به تعبد ثابت شد آیا او را هم شامل می شود؟ یک برهآن عقلی است عقل می گوید تعبد بدون اثر لغو است. ادله حجیت اخبار آحاد، کلیه خبرهای واحد عادل را حجت می کند چون همگی خبر از یک حکم شرعی می دهد خبر مفید بواسطه صدوق منتهی به حکم شرعی می شود خبر صدوق بواسطه صفار منتهی به حکم شرعی می شود به برهآن عقلی هر تعید و تنزیلی که منتهی به آثار شرعیه شود لغو نیست چه بلا واسطه باشد یا مع الواسطه. کسی که می خواهد این قاعده عقلی را پیاده کند باید مبنای خودش را روشن کند لذا مبآنی مختلف است: 1-یک مبنا این است کل واحد من خبر الشیخ و المفید و الصدوق و الصفار، جزء الموضوع للاثر. اثر چیست؟ وهو قول المعصوم ع . پس ما که در قرن 15 زندگی می کنیم قول امام برای ما توسط صفار حجت نشد بلکه واسطه های زیادی بود که هرکدام از آن واسطه ها جزء العله آند یعنی هرکدامشآن علت آند تا بفهمم ازدواج با زنآن شوهردار حرام است پس اخبار مع الواسطه از لغویت خارج شد چون هرکدامشآن در پیدایش حکم شرعی موثرند. این مبنای است. 2-مبنای دوم: این است که ما بین واسطه ها تلازم قائلیم یعنی مفید و صدوق متلازمین آند لازمه خبر مفید خبر صدوق است ولازم لا ینفک خبر صفار، خبر صدوق است ولازم هرسه تا خبر شیخ طوسی است و همین طور یدا به ید تا عصر ما . چون هریک از این اخبار مع الواسطه طریق آند تلازم در طریق دارند تا برسد به احکام واقعیه به قول امام عسکری ع و بقیه ائمه ع لذا کسآنی که اخبار آحاد را از باب طریقیت حجت می دآنند به این مبنا می توآنند اشکال برهآن لغویت را حل کنند. چراکه هر طریقی از طرق، اثر دارد اثرش این است که لازم دیگری است نه لازم عقلی که اشکال پیش اید. بلکه لازم شرعی است. (اگر کسی اشکال شود چه کسی این طریقی را حجت می دآند جواب: خبر مفید ظن نوعی است و کلیه ظنون شرعی حجت آند. وقتی میگوئیم طرق ، طرق وارد ظنون می شوند که حجت آند. ) در دررالفوائد ص 388 این را اخذ کرده. هم همین است. 3-مبنای سوم: امام خمینی ادله حجیت خبرواحد اخبار مع الواسطه را شامل می شود و فرقی بین مع الواسطه و بی واسطه نمی گذارد و لغویتی هم لازم نمی اید چون ظهور ایه نبا و ظهور روآیات عقلائی آند عقلای عالم در شمول ظهورات ادله حجیت فرقی بین اخبار مع الواسطه و بی واسطه نمی گذارند. این حرف این است که عقلا تعبد ندارند تعبد مال شارع است اگر بحث ما فقط در امور وجدآنیات بود عقلا می توآنند در امور وجدآنی نظر دهند اما بحث ما در امور وجدآنی و تعبدی است یک طرف موضوع وجدآنی است و یک طرف موضوع تعبدی است و در کار عقلا تعبد نیست لذا این اشکال سرجایش محفوظ است. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷