eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
112 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /1/25 @ostadahadi اشکال دلالی ما بر روایت زید نرسی از چند جهت است : 1/ این روایت از نظرمتن مشکل تصحیف و تحریف را دارد یعنی گویا در نسخه برداری برخی از متن ها کم و زیا د و جابجا شده است. تحریف مضر به متن است و نمی شود از متن برداشت فقهی کرد و به متن ضربه می زند . صاحب جواهر و مرحوم شیخ در طهارت و صاحب حدائق و البرهان یک متن دارند اما مرحوم مجلسی در بحار ج 66 ص 56 و مرحوم نراقی در مستند الشیعه ج 2 ص 427 کاملا در برخی از قسمت ها متن حدیث متفاوت است با این تحریف چکار کنیم؟ امام می فرماید تحریف روایات غیر قابل انکار است اقای خوئی هم همین را می پذیرد. 2/ ما در متن حدیث دو محتوا داریم تارة می گوید اگر عصیرذبیبی بجوشد و با اتش جوش اید باید ذهاب ثلثین شود و گاهی می گوید اگر عصیر عنبی بجوشد حرام است و باید ذهاب ثلثلین شود اما نمی گوید که خود به خود جوش امده یا با اتش جوش امده؟ پس یک محتوا شده حتی یذهب ثلثاه مطلقی چه با اتش یا بدون اتش بجوشد و یک مختوا دارد اگر با اتش بجوشد یذهب ثلثاه. اتفاقا این نظریه تفصیل شیخ الشریعۀ اصفهانی را تایید می کند می گفت اگر عصیر عنبی خود به خود بجوشد نیازی به ذهاب ثلثین نیست ولی اگر با اتش بجوشد نیاز به ذهاب ثلثین است. 3/ در پایان حدیث امده که: اذا اصابته النار فاغلاه فقد فسد . منظور از فساد قطعا حرمت نیست بلکه منظورش اسکار است یعنی اگر عصیر ذبیبی بجوشد مسکر می شود. سوال استاد: مقصود امام چیست ایا منظور امام علت حکم است یا حکمت حکم؟ مثلا عده برای زن مطلقه برای این است که اختلاط میاه نشود و این حکمت است نه علت چون تخلف علت از معلول محال است در حالی که در باب عده تخلف بر می دارد چون ممکن است که زن رحم نداشته باشد و اصلا اختلاط میاهی نیست یا مطلقه هستند و اصلا خون نمی بینند یا مثلا کسی که دوران عقد است و از دبر نزدیکی کرده چرا باید عده نگه دارد؟ اگر دراینجا فقد فسد علت بیان حکم باشد و علت از معلول تخلف برنمی دارد شامل عصیر ذبیبی نمی شود چون عصیر ذبیبی وقتی در اب بجوشد مسکر نمی شود و اگر حکمت حکم باشد می توان فتوا داد به اینکه عصیر ذبیبی وقتی بجوشد اگر حالت اسکار پیدا کند حرام می شود و اگر حالت اسکار پیدا نکند حلال می شود و چون تردید داریم بین ایندو، دلالت حدیث مجمل می شود و از دلالت می افتد. فردی نزد امام صادق ع امدو عرضه داشت تا وقتی نزد شما هستیم به یاد قیامتیم اما وقتی از نزد شما می رویم حالاتمان عوض می شود حضرت امام صادق ع فرمود که اگربعد از اینکه رفتی همین گونه بمانی با ملائکه مصافحه می کنی . 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /1/26 @ostadahadi دربارۀ عصیرزبیبی دو دسته روایات امده است 1- دستۀ اول: روایات عام است که می فرماید کل عصیراصابته النارفهو حرام حتی یذهب ثلثاه و یبقی ثلثه از عموم کل عسیر استفاده می شود که عصیر زبیبی هم اگر بجوشد حرام می شود قبلا پاسخ این دسته از روایات را دادیم لذا صرف نظر می کنیم 2- دسته دوم: روایات خاص که دو دسته اند الف) حلال بودن زبیب جوشیده را منوط به ذهاب ثلثن می دانند مثل صحیحۀ علی بن جعفر از برادرش امام موسی کاظم ع دربارۀ زبیب پرسید گفت اگر زبیب جوش اید ابش را بگیرند ان اب را بپزند بطوری که دو ثلثش برود یک ثلثش باقی بماند و تا یک سال اورا نگه دارند انگاه بنوشند اشکالی دارد؟ سالته عن الزبیب هل یصلح ان یطبخ حتی یخرج طعمه ثم یاخذ الماء فیطبخ حتی یذهب ثلثاه و یبقا ثلثه ثم یرفع فیشرب منه السنه امام فرمود لا باس به مانعی ندارد تقریب استدلال این است که درسوال غایتی ذکرشد غایت طبخ ذهاب دو ثلث است و غایت به نوعی تحدید است و در تحدید و تقیید، مفهوم است ما مفهوم وصف و شرط را حجت نمی دانیم اما مفهوم تحدید و تقیید را علمای اصول حجت می دانند معنایش این است که ماء زبیب براثرغلیان حرام می شود برای رفع رحمتش باید ذهاب ثلثین شود و امام هم این مفهوم را امضا کرد و فرمود لا باس به اشکال همه فقهای متاخرین براین تقریب استدلال این است که سوال علی بن جعفراز برادش پیرامون حرمت عصیرزبیبی بعداز غلیان نیست بلکه پیرامون عروض فساد و اسکار می باشد یعنی اگر در مدت طولانی مثلا در یک سال بماند بعداز یک سال به عنوان شربت استفاده شود به نظرشما این مدت یک سال باعث می شود که این اب زبیبی فاسد شود؟ مسکر شود؟ امام فرمود نه بعد از اینکه ذهاب ثلثین شد دیگرفاسد نمی شود و مشکلی پیش نمی اید و اسکار بران عارض نمی شود. استاد: به نظرما حق با فقهاست که بعد از ذهاب ثلثین دیگر فاسد نمی شود. ب) از روایات خاص پیرامون کیفیت شربت سازی از زبیب است لذا عماز ثاباتی به امام صادق ع عرض می کند که راهش را به ما بیان کن. اول حدیث دارد که وصف لی ابوا عبدالله ع المطبوخ کیف یتبخ حتی یصیر حلالا از همان اول کیفیت طبخ را پرسید و امام هم دستور می دهد که چه مقدار اب بریزد و بجوشد و چه مقدار بماند و در اخر حدیث دارد فان ..ان یطول مکثه عندک فروّقه ..اگر دوست داری اب زبیب شربت کشیده مدت طولانی در منزل شما بماند وظیفه ات این است که اورا تصفیه کنی و ببینی فاسد نشده و مست کننده نیست و باید ازمایش کن روق یعنی تصفیه کن. نقد: این حدیث هم ربطی به غلیان زبیب ندارد و نمی خواهد بگوید وقتی زبیب بجوشد نجس یا حرام می شود لکن این حدیث چنین دلالتی ندارد . شاهدش این است که در روایت اسماعیل بن فضل هاشمی دارد که امام فرمود و هو شراب طیب لا یتغیر اذا بقی ان شاء الله . اگر باقی بماند فاسد نمی شود . این دلیل برحرف ماست که روایت فوق بر حلیت یا عدم حلیت دلالتی ندارد پس به نظر فقها زبیب اگر در غذا بجوشد یا در روغن سرخ شود نجس نمی شود. مساله2/ اگرعصیرعنبی شیره شود دبس شود منتهی قبل از ذهاب ثلثین تبدیل به دبس شود مرحوم سید فتوا به حرمت دبس داد بعد فرمود وان کان لحلیته وجه اگرچه برای حلیت این دبس وجهی هست و دلیلی هست. 3وجه وجود دارد وجه1/ شهید ثانی در مسالک الافهام ج 12 ص 75: علت حلیت دبس، انقلاب است همینکه عصیر عنبی بعداز غلیان قبل از ذهاب دو ثلث منقلب به دبس شد پاک است و حلال است نظیرانقلا خمربه سرکه اشکال: یکی از سبب های مطهریت استحاله است نه انقلاب مثل اینکه سگ تبدیل به نمک شود یا چوب نجس خاکسترشود . انقلاب یکی از مطهرات نیست اما دربارۀ انقلاب خمربه خل از باب این نیست که انقلاب مطهراست بلکه از باب این است که مسکرنیست موضوع حرمت اسکاربود وقتی سرکه شد موضوع عوض شد و از بین رفت لذا اگراب نجس منجمد شود انقلاب هست ولی پاک نمی شود یا اگر بخار شود انقلاب هست ولی پاک نمی شود فرقی بین میَعان و انجماد نیست. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /1/27 @ostadahadi دومین دلیلی که برحلیت دبس (شیره) بعد از غلیان ذکر کردند این است که گفته اند موضوع حرمت در عصیرعنبی مجرد غلیان است وقتی دبس، بجوشد صرف این جوشیدن باید باعث شود که دبس حرام شود لکن چرا حکم به حرمت دبس نمی دهیم بخاطراین است که موضوع عوض شده است موضوع حرمت، مشروب است اما دبس، مشروب نیست بلکه ماکول است لذا حکم به حلیت دبس بعداز غلیان می دهیم مثلا در روایت حمادبن عثمان از امام صادق ع دارد که سالته عن شرب العصیر قال تشرب مالم یغل فاذا غلی فلا تشربه امام تاکیرد برشرب عصیر دارد که اگرعصیرمادامی که مشروب است و هنوز سفت نشده و شیره نشده به مجرد اینکه جوش اید شربش حرام است قطعا شامل دبس نمی شود چون شیره مشروب نیست بلکه ماکول است به نظرمااین دلیل کافی نیست:چون اولا در برخی از روایات حرمت برروی شرب العصیر مترتب نشد بلکه حرمت برروی نفس عصیر مترتب شد ونفس عصیرشامل هم عصیری که مشروب است و هم عصیری که دبس شده و جزء ماکولات شده می شود مثل صحیحۀ عبدالله بن سنان دارد که کل عصیراصابته النارفهو حرام دیگر ندارد که شرب. عصیر هم مطلق است هم شرب و هم دبس را می گیرد ثانیا دبسیّت بخاطراین است که مادۀ شیرینی زیاد شده و کثرت مادۀ حلویّه موجب نمی شود که دبس را از عصیربودن خارج کند همانطوری که انجماد روغن را از حقیقت خارج نمی کند همچنین سفت شدن شیره باعث نمی شود که اورا از حقیقت عصیرخارج کنیم دلیل3/ غایت حلیت گرچه ذهاب ثلثین است ولی ملاک، ذهاب ثلثین نیست بلکه ملاک حلیت و حرمت اسکار و عدم و اسکاراست. دبس، وقتی می جوشد اسکارندارد اگرچه ذهاب ثلثین نشده لذا وجهی برای حرمت دبس نیست چون دبس وقتی بجوشد مسکرنیست وقتی مسکرنبود حرام و نجس نیست جواب: مشهورفقها بلکه اجماع فقها برطهارت عصیر، ذهاب ثلثین است و کاری به اسکارندارد اتفاقا حتی یذهب ثلثاه و بقی ثلثه بمنزلۀ علت غائی است برای حلیت عصیروقتی که بجوش اید البته در اوائل بحث گذشت و نیازی به تکرار نیست. پس نتیجه فتوا این شد که اگر دبس بجوشد حرام است درادامه دارد که وعلی هذا حال که عصیرشیره شد و شیره قبل از ذهاب ثلثین حرام شد نحوۀ حلیتش این است که توسط حرارت و سوزاندن دو سومش برود بهتران است که مقداری اب به شیره اضافه کنند آنگاه دو سومش را بسوزانند بدون هیچ اشکالی حلال است وعلی هذا فاذا استلزم ذهابُ ثلثین احتراق ....فالاولی ان یصب علیه مقدارمن الماء فاذا ذهب ثلثاه حل بلا اشکال اگر دو ثلثش رفت بدون اشکال حلال است منظور از این اولی چیست؟ ایا اسم تفضیل است یا وصف است؟ اگروصف باشد دلالت بربرتری می کند یعنی بهتر است و دلالت برترجیح می کند اما اگر اسم باشد دلالت برتعیین می کند اولی الارحام بعضهم اولی ببعض در مساله ارث می گویند اولوالارحام نسبت به ارث اولی هستند وصف نیست بلکه اسم است یعنی متعینا همین است که فرزندان میت مستحق ارث اند نه دیگران. اما گاهی دلالت بر تفضیل می کند مرحوم خوئی این اولی را وصفی گرفته اند یعنی با سوختن می توانید دو سوم دبس را بسوزانید ولی بهتران است که اب بران بریزید انگاه اب را بجوشانید تا 2سومش برود. عن ابی عبدالله ع قال فی رجل اخذ عشرة ارطال من عصیرعنب فصب علیه عشرین رطل مائا و طبخها حتی ذهب منه عشرون رطلا و بقی عشرة ارطال ایشرب شرب ذلک ام لا گفت 10 سطل اب انگور دارم و 20 سطل اب به ان اضافه می کنم تا 20 لیتران بجوشد و 10 لیتر بماند ایا می توانم بنوشم فرمود اگردو سومش برود و یک سومش بماند حلال است خود این دلالت دارد براینکه برای سوزاندن عصیر نیازمند به این است که ابی به ان اضافه کنند اللهم الا ان یقال مگر اینکه گفته شود مورد سوال، کیفیت ساختن و پختن عصیربود اما جواب کلی است که اگر دو سومش برود حلال است این دلالت برتعیین نمی کند چه خودش طُبِخ چه با اب طُبِخَ . کشمش و تمرو ممیز اگر در اب گوشت یا مطلق پختنی ها ریخته شود اگرچه جوشیده شود جایزاست اکل انها به هر کیفیتی که باشد بنا براقوی. (استاد احدی قبول ندارد و فرمود اگر به حد از هم پاشیدن برسد خوردنش جایز نیست: یجوز اکل الزبیب و الکشمش بشرط عدم انشقاق الحبه و خروج مائها ومزجها مع المرق بشرط اینکه جوش نیاید و ابش داخل ابگوشت یا برنج نریزد) 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /1/28 @ostadahadi مساله10درباره فقاع 3بحث است بحث1/ بحث فقهیی : هیچ اختلافی در نجاست و حرمت فقاع نیست منتهی اهل سنت با وجود اینکه اتفاق برحرمت خمردارند دراینجا اتفاق برعدم حرمت فقاع دارند . در کتاب الانصاف ج 10 ص 238 از کتب اهل سنت. دلیل شیعیان برنجاست و حرمت فقاع، روایات است. روایات ما در بحث فقاع به دو صورت بیان شده است لسان اولش این است اطلاق خمربرفقاع می کنند و حد خمررابرشارب فقاع جاری می کنند روایت ابن فضال قال: کتبت الی ابی الحسن ع به موسی بن جعفرع نوشتم واساله عن الفقاع فقال هو الخمر امام فرمود فقاع همان خمراست وفیه حد شارب الخمر حدشارب خمر برای فقاع هم هست. وسائل ج 17 کتاب اطعمه و اشربه باب 27 دوم: روایاتی است که شیعه را معرفی می کند که شیعه کیست؟ ان کسی است که از فقاع و خمر کناره می گیرد چون اینها از مطاعم دشمنان ما هستند لذا فرمود لا تلبسوا لباس اعدائی ولا تطعموا مطاعم اعدائی ولا تسلکوا مسالک اعدائی فتکون اعدائی کما هم اعدائی. وسائل ص 290 باب 27 ج 17 روایت دیگر از فضل بن شاذان می گوید از امام رضا ع شنیدم وقتی سرامام حسین ع را به شام بردند یزید دستورداد سفره ای پهن کنند و سران حضرت را روی سفره گزارند و خودش و اصحابش غذا می خوردند و فقاع می نوشیدند و وقتی غذا خوردن تمام شد سررا درون طشت گذاشتند و تخته شطرنج را روی سرگذاشتند و بازی می کردند اما فرمودند: فمن کان من شیعتنا فلیتورع من شرب الفقاع و الشطرنج. اگرشیعیان ما می خواهند پاک زندگی کنند متورع باشند از اب جو و بازی شطرنج پرهیزکنند و من نظرالی الفقاع و الی الشطرنج فالیذکرالحسین ع والیلعن یزید یمحوالله عزوجل بذلک ذنوبهم ولو کانت بعددالنجوم اگرایندو را دیدید و سلام بریزید و لعن بر یزید کنید گناهان بخشیده می شوند گرچه به عدد ستاره های اسمان باشد. وسال ج 17 باب 27 حدیث 13 و در حدیث 14 دارد اول من اتخذ له الفقاع بالاسلام فی الشلام، یزید. بحث2/ بحث موضوعی: ایا فقاع تنها از شعیرگرفته می شود یا تعمیم دارد؟ فقها دراینجا دودسته اند 1/ فقاع فقط از شعیرگرفته نمی شود بلکه از اکثرحبوبات حتی از عسل و حتی از نان هم درست می شود سید مرتضی در الامتثال و شهید ثانی در ذکری و کاشف الغطا در کشف الغطا . دراین زمینه دو روایت از پیامبر ص نقل شده و به ان استناد کردند یکی از زید بن اسلم است دربارۀ کلمۀ غُبِیرا سوال شد فرمود پیامبرنهی کرد این همان اذکرکه است لذا در روایت دارد که الکذکرک خمرالحبشیه در صحاح اللغه جوهری تحت الغبیرا می گوید شرابی است که از ذرت می گیرند و شراب اهل حبشه است روایت دیگراز ام حبیبه همسرپیامبر گفت که جمعی از اهل یمن به محضرپیامبر رسیدند تا دربارۀ احکام واجب و مستحبات یاد بگیرند به پیامبرگفتند یا رسول الله ان لنا شرابا نحمله من الغمه والشعیر یمنی ها شرابی دارند که از مغزگندم و جو ساخته می شود فقال ص پیامبر پرسید اسمش را الغبیرا گویند قالوا نعم گفتند بله . حضرت فرمود لا تطعموها قالوا فانهم لا یَدَعونهم یمنی ها ول نمی کنند و ترکش نمی کنند فقال ع ومن لم یترکها فاضربوا عنقه هرکس کنارنمی گذارد گردنش را بزنید. الانتصار ص 198سید مرتضی. دسته دوم قائل به اختصاص اند مثل سید در عروه الفقاع و هو شراب متخذ من الشعیرعلی وجه مخصوص . اب جو فقط از شعیردرست می شود . طریحی در مجمع البحرین نیز همین نظررا دارد و می گوید والفقاع کالرمّان شیئ یتخذ من ماءالشعیرفقط ج 4 ص 376 ابوهاشم واسطی هم معتقد به همین است و می گوید که فقاع فقط از شعیردرست می شود به نظرما حق با طائفۀ دوم است چون اولا دراصول فقه خواندیم که دردوران بین دو امر درجائی که راهی برای احراز معنای خاص یک لفظ نیست قدرمتیقِن را می گیریم و نسبت به بقیّه قاعدۀ حل و طهارت جاری می کنیم دراینجا قدر متیقِن از فقاع، متخَذ از شعیراست اما فقای متخذ از عسل یا سائرحبوبات نجس و حرام است یا نه قاعدۀ طهارت و حلیت جاری است ثانیا در دوران بین اقل و اکثر با وجود اجمال مفهوم مخصص منفصل تمسک به عام جایزاست چون شک در تخصیص زائد داریم مثلا دارد اکرم العلما چند روز بعد گفت لا تکرم الفساق منهم شک دارم که منظوراز فاسق مرتکب کبیره است یا اعم از کبیره و صغیره است؟ به عالمی رسیدم که ایشان گناه صغیره انجام می دهد ایا برمن واجب است اکرامش کنم؟ دراینجا می گویند شک در تخصیص زائد است قدر متیقن مرتکب گناه کبیره است تمسک به اکرم العلما کن و به او احترام کن. عین همین مطلب را می توان اینجا اجرا کرد. دلیل حرمت اولیه متخذ از شعیرا است اما ایا متخذ از حبوبات هم نجس است یا نه چون مخصص ما مجمل است نمی دانیم که ایا فقاع عام است یا فقط همان خاص است و شعیر را می گیرد تمسک به اصل طهارت و حل می کنیم.
🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
خارج فقه...مسکر جلسه104.mp3
6.95M
خارج فقه...جلسه104...دوشنبه 2اردیبهشت...فقاع
خارج فقه..عرق جنب حرام جلسه105.mp3
6.59M
خارج فقه....سه شنبه 3 اردیبهشت...عرق جنب از حرام...جلسه105
خارج اصول...برائت جلسه108.mp3
8.34M
خارج اصول...برائت...سه شنبه3اردیبهشت
مرحوم صاحب جواهر در جواهر الکلام ج 6 ص 41 فتوا داده به اینکه نجاست و حرمت بر اسکار مترتب نیست بلکه بر غلیان مترتب است ثم انه لا یخفی عدم دوران الحکم نجاسة و حرمة علی الاسکار لاطلاق الادله و ترک الاستفصال فیها یکی بخاطر اطلاق و دیگری بخاطراینکه دیگر سوالی نپرسید پس روایت مخصوص اسکار نیست و الا ایشان سوال می کرد شیخ یوسف بحرانی در حدائق الناضره ج 5 ص 20 ایشان هم فتوا داده به اینکه اسکار در نجاست و حرمت فقاع دخیل نیست بلکه صرف غلیان کافی است وسائل الشیعه 20 جلدی ها. ج 17 ص 305-؛ 3 حدیث هست . 2- اگر کسی اب جوی را بخرد و شک کند که ایا جوشیده یا نه؟ چه حکمی دارد؟ از موسی بن جعفر ع پرسیدند و حضرت فرمود که نخورید. ماء الشعیرالذی یستعمله الاطباء .... این اب جوی که اطباء برای درمان استفاده می کنند پاک است و شراب نیست چون اسمش تغییر کرده و عنوانش عوض شده. الفقاع شراب متخذ من الشعیر علی وجه مخصوص معروف عند اهله. فما لایکون فقاعا لا دلیل علی حرمته و نجاسته و ان اتخذ من الشعیر . . 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /2/2 @ostadahadi دو بحث داریم: 1- ایا حرمت فقاع زمانی است که به اسکاربرسد؟ یا اینکه به مجرد غلیان هم نجس و هم حرام می شود؟ فقهای امامیه اسکار را لازم نمی دانند و غلیان را کافی می دانند . دلیل فقهای ما دوتا روایت معتبره است. مصحح ابن أبي عمير عن مرازم، «قال: كان يعمل لأبي الحسن (ع): الفقاع في منزله. قال ابن أبي عمير: و لم يعمل فقاع يغلي».فإن قول مرازم‌«كان يعمل ..»الوسائل باب: 39 من أبواب النجاسات حديث: 1. یکی: صحیحۀ ابن ابی عمیر نقل می کند که به ابی الحسن ع برایش در منزلش فقاع درست می کردند ابن ابی عمیرگفت مرازم به من گفت که من اب جو را کاری می کردم که جوش نیاید با توجه به اینکه یکی از دلائل حجیت ما تقریر امام است همین رواه عثمان بن عيسى قال: «كتب عبد اللّٰه بن محمد الرازي الى أبي جعفر الثاني (ع): إن رأيت أن تفسر لي الفقاع، فإنه قد اشتبه علينا، أ مكروه هو بعد غليانه أم قبله؟ فكتب (ع): لا تقرب الفقاع إلا ما لم تضر آنيته، أو كان جديدا. فأعاد الكتاب اليه: كتبت أسأل عن الفقاع ما لم يغل. فأتاني أن أشربه ما كان في إناء جديد أو غير ضار، و لم أعرف حد الضراوة و الجديد، و سأل أن يفسر ذلك له، و هل يجوز شرب ما يعمل في الغضارة و الزجاج و الخشب و نحوه من الأواني؟ فكتب (ع) يفعل الفقاع في الزجاج و في الفخار الجديد إلى قدر ثلاث عملات، ثمَّ لا يعد منه بعد ثلاث عملات إلا في إناء جديد، و الخشب مثل ذلك» روایت دوم موثقۀ عثمان ابن عیسی هست که گفت کتب عبدالله بن محمد رازی الی ابی جعفر الثانی عبدالله محمد رازی از اصحاب امام جواد ع بود نامه ای به امام جواد ع نوشت که ان رایت ان تفسرلی الفقاع فانه قداشتبه الینا ام اکروه .....به امام نوشت که فقاع را برای من ان چه صلاح می دانید تفسیرکند. ارایت یعنی اخبرنی گزارش بده به من . شما تفسیر کنید. چون فقاع برما مشتبه شد این امکروه هو بعد غلیانه مکروه به معنای کراهت اصطلاحی فقها نیست بلکه به معنای حرمت است نمی دانم که ایا بعداز غلیان حرام می شود یا قبل از غلیان هم ممکن است که حرام شود؟ چون کراهت به معنای نارضایتی است جایی که امام ناراضی است می شود حرام . فکتب ع امام جواب دادکه لاتقرب الفقاع نهی کرد که به فقاع نزدیک نشوبعد استثنا کرد الا مالم یزر عالیتها او کان جدیدا در دو جا می توانید استفاده کنید 1- زمانی که شراب پرزور نشود این لم یزر یعنی اذا اشتد. 2- زمانی که در ظرف جدیدی باشد چون در ظرف جدید یعنی اینکه دیگرفقاع نیست . دوباره نامه نوشت به امام که من ایندفعه صریحا نوشتم که این اب جوی که جوش نیامده چه حکمی دارد؟ قبلا گفتم برایم فقاع را تفسیرکن و انگونه تفسیرکرد اما اینبار نوشتم که اگر به جوش نیاید چه حکمی دارد؟ در ادامه نوشت که اقا شرابی را نزد من می اورند و نمی دانم که این ظرف جدید است یا همان ظرفی است که شراب درست کردند یا نمی دانم که این شراب پرزور هست یا نه ؟ نمی دانم واقعا هم میزان پرزور بودن یا جدید بودن ظرف را نمی شناسم . منکه استفاده نکردم تا بدانم. بعد چند ظرف را نام برد که من درخواست می کنم مصداقی برایم توضیح بده. هل یجوز الشرب ما یعمل فی القذاره و .... ان روز ظرفها اسامی خاصی داشت که برخی ظرفها تقریبا کوزه ای بودند که به صورت مشک مانند بود. پائینش دایره وار بود بالایش باریک این را قذاره گویند برخی ظرفها شیشیه ای بود که ان را جام شراب می گفتند و برخی ظرفها چوبی بود و ... امام ع دو ظرف را نام برد که شراب را در ظرف شیشه ای می ریزند و در کاسه های گلی می ریزند که به ان فخّار گویند وقتی داخل ان می ریزند 3 مرحله دیگر روی ان کارکرده اند که دیگر تکرار نمی کنم بعد از انکه 3 کار را انجام دادند داخل این ظروف می ریزند داخل ان کاسه ها و داخل ان جام شراب می ریزند که داخل انها حرام است مگر اینکه داخل ظرف جدیدی بریزند که بدانی شراب نیست بعد فرمود چوب همان اناء جدید است امام می فرماید کاسه های شراب مشخص است منظور من از کاسه جدید ظرفی است که مال شراب نباشد. تقریب استدلال: از امام ع سوال از فقاعی می کند که به غلیان نرسیده است معلوم می شود که در حرمت فقاع غلیان معتبراست نه اسکار اما اینکه امام از برخی از ظروف نهی می کند و می فرماید اگر اب جو را دراین ظرفها به شما تعارف کردند میل نکنید دو احتمال دارد یا اینکه دراین ظرفها فقاع می جوشد بخاطراینکه جوش می اید نجس می شود و امام ع مارا از این ظرفها نهی می کند یعنی این ظرفها برای جوشاندن اب جو است یا بخاطراینکه مسکراست در درون این ظرفها شراب مسکر می ریزند بخاطروجود دو احتمال فقهای ما روایت را مطلق گرفته اند از اطلاق استفاده کردند که به مجرد غلیان نجس و شربش حرام می شود
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /2/3 @ostadahadi یازدهمین مورد از اقسام نجاسات عرق جنب از حرام است . دربارۀ عرق جنب از حرام 3 فتواست: 1- عرق جنب از حرام نجس است 2- پاک است ولی مانع نماز است یعنی اگر کسی باعرق جنب از حرام نماز بخواند نمازش باطل است 3- عرق جنب از حرام پاک است و مانعیت هم ندارد . مختارما همین مورد است ادلۀ فتوای اول: مهم ترین دلیل انها دو چیز است: 1) یکی اجماع است : مرحوم صدوق در المقنع ص 43 و نیز مرحوم ابن جنید اسکافی و شیخ طوسی در خلاف ج 1 ص 165 و مرحوم شیخ مفید در کتاب المقنعه فرمودند که دلیلنا اجماع الفرقه . مرحوم شیخ یوسف بحرانی در الحدائق الناضره ج 5 ص 215 : ومما ذکرنا یعلم ان المشهور بین المتقدمین هو القول بالنجاسه در کتاب امالی فرمودند: دین امامیه برنجاست عرق جنب از حرام است صاحب جواهر ج 6 ص 71 همین مطلب را فرموده است نقدما براین اجماع از چند جهت است: جهت اول: تحقق اجماع برنجاست عرق جنب از حرام غیر متحقق است چون به قول علامه حلی هریک از علمائی که در یک کتاب فتوای به نجاست عرق دادند در کتاب دیگرفتوای به طهارت عرق دادند. لذا این اجماع متحقق نیست مثلا مرحوم صدوق در برخی از کتب فتوای به طهارت داده و شیط طوسی در مبسوط فتوا به طهارت داد و شیخ مفید در برخی از کتب فتوا به طهارت داد . این اجماع محقق نیست جهت دوم: این اجماع، اجماع مرکب است و بسیط نیست یعنی درواقع از باب عدم قول به فصل فتوای به نجاست دادند چون در روایات و فتاوای قدما امده است که لباس الوده به عرق جنب از حرام، حرام است دران لباس نماز بخوانید برخی از فقها نوشته اند هرکس که فتوا به حرمت می دهد فتوا به نجاست عرق جنب از حرام هم می دهد لذا تفصیل بین ایندو خرق اجماع است و خرق اجماع جایز نیست جهت سوم: اجماع قدما از نظرما کاشف از رای معصوم است در صورتی که هم نقل سبب باشد و هم نقل مسبَّب یعنی هم اسامی مفتیان و فتاوا امده باشد و هم اصل فتوا مشخص باشد در حالی که دراینجا غالبا به نقل مسبب اکتفا شد و سبب نقل نشده است یعنی فقط گفته اند اجماع برنجاست عرق جنب از حرام است . مسبب ان حکم است و سبب ان الفاظ و فتاوایی است که باید نقل شود مسبب را گفتند اما سبب را نگفتند. بعضا هم نقل سبب مجمل است و مبین نیست و مشخص نکردند فقط نوشتند دلیلنا اجماع اما تبیین نکردند یعنی نگفتند که تحقیق کردم که در کتب فقها که فقها چه چیزی گفتند نگفته من سر درس با استادم بحث کردم یا نه. هیچ چیزی نگفتند. 2) دلیل دوم: روایات 1- در فقه رضوی آمده البته این روایت طولانی است فقط مورد بحث را بیان می کنیم که امام رضا ع فرمود وان عرقت فی ثوبک و انت جنب وکانت الجنابة من الحلال فتجوز الصلاة فیه وان کانت حراما فلا تجوز الصلاة فیه حتی تغتسل اگر درحال جنابت در لباست عرق کردی و جنابت حلال بود نماز دراین لباس جایز است واگر جنابت از حرام بود نماز دراین لباس جایز نیست مگراینکه این لباس را بشویی. امربه شستن لباس دلیل براین است که لباس توسط ان عرق جنب از حرام نجس شده که فرمود نماز نخوان تا وقتی بشویی. 2- علی بن مهزیار ازامام عسکری ع قال ان کان عرق الجنب فی اثوب وجنابته من حرام لا تجوز الصلاة فیه وان کان جنابته من حرام فلا بأس. مستدرک وسائل ج 2 ص 570 حدیث 5باب 20. 3- روایت کَفَرسوزی. ایشان اهل خراسان است که اسم ان روستا کفرسوزی است برخی هم گفتند کفر توتی بوده . از کسانی است که می فرماید فدخل سرّ من رای فاراد ان یساله من الثوب الذی یعرق فیه الجنب ایصلی فیه؟ فبینما هو قائم ... وان کان من حرام فلا تصل فیه. دلیل بر نهی از نماز در لباس الوده به عرق جنب از حرام است اشکالاتی که براین دسته از روایات وارد شده است از چند جهت است: جهت اول: تمامی این روایات ضعیف اند چون روایت فقه رضوی مرسل است و روایت علی بن مهزیار سلسلۀ سند مقطوعه است و جناب کفر سوزی هم حکم به ضعف شده لذا سند روایات کاملا مشکل دارد و فقهای ما مثل خوئی و امام قبول نکردند جهت دوم: از نظردلالت است بسیاری از فقها از روایات نجاست عرق جنب از حرام را بدست نیاوردن دبلکه مانعیت عرق جنب از حرام را ذکر کردند لاتجوز الصلاة فیه یعنی اینکه لباس الوده به عرق جنب از حرام مانع نماز است نظیر اینکه نیم خوردۀ گربه نجس نیست ولی مانع از نماز است یا پشم بدن گربه نجس نیست ولی اگر در لباس نمازگزار باشد نماز اشکال دارد استفادۀ نجاست از لا تصل مشکل است چون لا تصل حکم نماز را بیان می کند نه حکم نجاست عرق جنب از حرام را . جهت سوم: دلالت این روایات معارض دارد چون در روایت حمزة بن حمران از امام صادق ع نقل کرده که امام فرمود لا یجنب الثوب الرجل و لا یجنب الرجل الثوب
ملا محسن فیض کاشانی در شرح حدیث نوشته که یعنی لا یسری خبث المنی من الثوب الی الرجل و لا حدث الجنابه من الرجل الی الثوب . وافی ج 6 ص 170. یعنی خباثت منی از لباس به مرد سرایت نمی کند و نیز جنابتی که از مرد حادث شده این حدث، به خود لباس سرایت نمی کند یعنی مرد باید غسلکند چون جنب شده امام مادامی که منی به لباس نرسیده نیازی نیست که انرا بشوید. این حدیث اطلاق دارد هم شامل جنب از حلال و هم شامل جنب از حرام می شود. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /2/3 @ostadahadi امر چهارم: حدیث رفع آن اثر شرعی که بعنوان اولی بر فعل مترتب میشود را بر میدارد یعنی ادله اولیه احکام آن سلسله احکامی را که بر افعال مکلفین قرار میدهند اگر مورد اضطرار و...واقع شود حدیث رفع آنها را برمیدارد اما اثر ثانوی که بر موضوعی مترتب شده را برنمیدارد چون تناقض لازم میآید مثلا از یکطرف نسیان علت برای وجوب سجده سهو شد و از سوی دیگر علت برای رفع آن میشود. پس حدیث رفع آثاری که قبل از طروّ این عناوین بار میشودرا برمیدارد اما آثاری بعد از طروّ این عناوین بار شده را برنمیدارد چون این عناوین مقتضی ثبوت این آثار است لذا محال است که رافع آنها باشد. امر پنجم: این است که حدیث رفع تکالیفی که بر مکلف و افعالش تعلق میگیرد برنمیدارد چون افعال مکلفین متعلقات احکام شرعیه اند مثلا جنابت که در نوم اتفاق میافتد و یکی از امور حدیث رفع نوم است هرگز نوم وجوب غسل را برنمیدارد . متعلق وجوب حکم شرعی ِ غسل، جنابت است چگونه حدیث رفع متعلق حکم را بردارد و همچنین در مورد خطا و نسیان و اضطرار . مرحوم نائینی در فوائد الاصول قائل شد که حدیث رفع تمام این موارد را شامل میشود.اما با اجماع این موارد را از تحت حدیث رفع خارج کردیم. اما عقیده استاد احدی این است که از ابتدا حدیث رفع این موارد را شامل نمیشود تا خروجی صورت بگیرد. امر ششم: برائت بر دو قسم است: 1- برائت عقلیه: برائت عقلیه در تکالیف الزامی(اگر شک کنم که آیا دعا عند رؤیة الهلال واجب است یا نه؟) جاری است و در تکالیف غیرالزامی (که آیا روزه ایام البیض در ماه رجب مستحب است یا نه؟) جاری نیست چون ترک مستحب موجب عقاب نیست و قاعده قبح عقاب بلا بیان در اینجا جریان ندارد. 2- برائت شرعیه: برائت شرعیه در تکالیف غیر الزامی جاری است یا نه؟ مرحوم خویی : تفصیل قائل شد بین تکالیف استقلالیه و ضمنیه در اولی جاری نیست و در دومی جاری است. تکالیف استقلالی مثل استحباب صوم در ایام البیض ماه رجب یا صلوا خاصه عند الزوال ماه شعبانف اگر شک کنیم آیا صیام در روز سوم ایام البیض واجب است یا مستحب برائت عقلیه جاری است اما اگر شک کنم که آیا صیام این سه روز استحبا دارد یا نه برائت عقلیه و شرعیه جاری نیست چون برائت شرعیه بمعنای عدم وجوب احتیاط است در تکالیف استقلالیه احتیاط عند الشک واجب نیست چون حدیث رفع امتنانی است و فرض این است روزه مستحبی عند الشک وجوب احتیاط ندارد. اما تکالیف ضمنیه : مثلا شک دارم که آیا «کذلک ربی» در رکعت دوم قبل از قنوت جز نماز است یا نه؟ اینجا حدیث رفع جاری است جزئیت و شرطیت را برمیدارد چون جز و شرط اگر باشد نماز مرکب از اجزا و شرایط هست و نماز با فقدان اجزا و شرایط تشکیل نمیشود. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /2/4 @ostadahadi امرهفتم: ایا بین امور9گانه حدیث رفع ثمرات متفاوتی است؟ نتیایج فقهی مختلفی به دست می اید با اسناد رفع، تمام این امورنه گانه یک ثمره دارد مرحوم خوئی معتقد است ثمره هریک از این امور متفاوت است اگردر جزئیت و شرطیت شیئ برای نماز شک دارید به استناد حدیث رفع مالایعلمون، نماز را بدون ان جزء و شرط مشکوک خواندید پس از نماز در داخل وقت دلیل برجزئیت یا شرطیت ان جزء پیدا کردید به این نماز نباید اکتفا کرد بلکه باید به حدیث لاتعاد یا به قاعده اجزا مراجعه کرد حال اگر مضطر یا مکره به نمازی که فاقد جزء یا شرط است بشوید وبه استناد رفع ماضطروا الیه یا رفع ما اکرهوا الیه نماز فاقد ان جزء یا شرط خواندید دراینجا ثمره اش این است که این نماز مجزی است و اگردرداخل واقت کشف خلاف شد نیازی به اعاده ندارد مصباح الاصول ج 2 ص 265 ذیل امر2 دلیل مرحوم خوئی: رفع، در مالایعلمون رفع حکم ظاهری است و دراضطرار و اکراه رفع حکم واقعی است وقتی مضطربه عملی شدید واقعا حکم واقعی از این مضطربرداشته شد ولی وقتی شک نسبت به عملی کردید واقعا حکم واقعی برداشته نمی شود به حسب ظاهر مامور،به برائت شرعیه هستید پس تفاوت رفع دراینجاباعث شده است که ما دو نتیجۀ متفاوت در فقه بگیریم اشکال استاد احدی برمرحوم خوئی: اگرفقها وعلمای اصول قائل به حکومت حدیث رفع برادلۀ اولیۀ احکام باشند نباید فرقی بین رفع مالایعلمون و رفع بقیۀ فقرات حدیث باشد درتمامی این موارد اعم از جهل و شک واضطرار واکراه و نسیان باید حکم به اجزا کنید واعاده نماز را واجب ندانید لذا عده ای از فقها درمسالۀ نسیان سلام در اخرنماز به حدیث رفع تمسک کرده اند وحکم به صحت نماز کرده اند واعاده نماز را واجب نمی دانند مثل محقق اردبیلی در مجمع الفائده والبرهان ج 3 ص 133پس ثمرات متفاوت بین این دو امر از نظرفقیه درست نیست چون حدیث رفع را حاکم برادلۀ اولیۀ احکام می دانند لذا نباید تفاوتی دراین حکومت باشد. امر هشتم: محدوده حدیث رفع می خواهیم بفهمیم دامنۀ حدیث رفع چقدراست؟ به نظرفقها دامنه حدیث رفع به حدی وسیع است که هم عبادات و هم معاملات را شامل می شود یعنی هم در احکام تکلیفی و هم در احکام وضعی جاری است پس حدیث رفع مطلق است و مقید به عبادات نیست مثلا اگر کسی بربیع مال خودش اکراه شد حدیث رفع جاری می شود که رفع ما اکرهوا الیه یعنی این عقد نافذ نیست و اثری ندارد نقل و انتقال حاصل نمی شود عقد باطلی اجرا شده حال اگر مضطربه فروش خانه اش شد مثل اینکه بدهکاراست دراینجا حدیث رفع جاری است و معنایش این است که بیعش واقع شده و صحت و لزوم و اثر بیع مرفوع نیست چون رفع لزوم و صحت واثربیع خلاف منت است وحدیث رفع هرچه مخالف با منت است را برمی دارد. حال اگراصل ایقاع معامله را فراموش کرد مثل اینکه فراموش کرد اصل عقد بیع یا اصل طلاق را دراینجا حدیث رفع جاری نیست چون عقدی اجرا نشد نظیراینکه اصلا نماز نخواند و فراموش کرد. بله اگر عقدی را جاری کرد ولی جزء یا شرطش را فراموش کرد اینجا دوقسم است تارة جزء و شرط فراموش شده مقوم معامله است مثل قصد مثلا عقد نکاح اجرا کرد در حالی که قصد نکاح نداشت صیغه طلاق اجرا کرد ولی قصد نکرد. اینجا نمی توان حدیث رفع جاری کرد چون قصد، مقوم و یکی از ارکان معامله است اینجا اصلا موضوع ندارد و تارة جزء و شرط شرعی است و انرا فراموش کرد مثل عربیت یا ماضویت صیغه مثلا به جاری عربی فارسی خواند یا نکاح را به مضاع خواند و گفت ینکح نگفت انکحت، دراینجا مرحوم نائینی و اقا ضیا حدیث رفع را جاری نمی دانند ولی امام خمینی جاری می داند چون رفع دراینجا خلاف امتنان است یعنی اگربگوئیم که بخاطراینکه این صیغه فارسی خوانده و عقد لازمی تحقق پیدا نکرد و این عقد اثری ندارد خلاف امتنان است و حدیث رفع خلاف امتنان را برمی دارد پس این عقدی که فارسی خوانده شد یا ماضی خوانده نشد صحیح است. فوائد الاصول نائینی ج3 ص 356. نهایة الافکار اقا ضیا ج3 ص 221. امام در تنقیح الاصول ج 3 ص 242 استاد: مختار ما نظرامام است و حدیث رفع را دراین موردجاری می دانیم گرچه در مقومات جاری نمی دانیم. تحقیق دربارۀ دائره حدیث رفع تکالیف یا استقلالی است یا ضمنی هریک از ایندوتا یا متعلَق تکلیف، مطلق الوجود است یا صرف الوجود است و یا اصلا متعلَق تکلیف نیست بلکه موضوع تکلیف است باید به همۀ این امور پرداخته شود تا بفهمیم دائره اش چقدراست. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سلام علیکم ✅ شما در هر هفته حداکثر سه جلد کتاب می‌توانید از کانال @ketabsalavati و @listketab انتخاب نمایید. ✅ کتب اهدا شده ، مال خود شما می‌شود و نیازی به برگرداندن کتاب نیست. همچنین شرعا باید در سال اولی که تحویل گرفته می‌شوند ، حداقل یک بار به صورت متعارف مطالعه شوند. ✅ تا قبل از واریز هزینه پست، امکان این وجود دارد که کتاب ها به شخص دیگری اهدا شود. لذا قبل از واریز ، موجودی کتاب‌ها را چک کنید. ✅ هزینه پست باید قبل از ارسال کتاب‌ها واریز شود و امکان واریز و پرداخت بعد از ارسال وجود ندارد. ✅ لطفا کتاب ها را انتخاب نموده و به سوالات زیر پاسخ دهید. آیا در کانال @ketabsalavati عضو هستید؟ آیا همه قوانینی که در @qavanin آمده است را قبول دارید؟ هزینه پست و حمل و نقل و ... ( که هر سه کتاب مجموعا حدود ۱۵ تا ۲۰ تومن میشه ) رو تقبل میکنید؟ چه کتابی رو درخواست دارید؟ 1⃣ کتاب اول : 2⃣ کتاب دوم : 3⃣ کتاب سوم : نام و نام خانوادگی: شماره تلفن: آدرس: کد پستی ( غیر ضروری ) : از کتاب انتخابی خود مطمئنید؟ عکس کتاب را از کانال برای ادمین بفرستید. کانال کتاب صلواتی @ketabsalavati فرم درخواست کتاب رایگان @qavanin لیست کتاب‌های صلواتی @listketab کتاب های درخواستی @darkhastketab ادمین @Matthew