4_5895585462713582663.mp3
980.7K
🕑 💠🌹💠 #بـہـجٺ_خـــوبـان
⚠ گدایان غافل از نعمت
⚜ مقام و منزلت قرآن و اهلبیت (علیهم السلام) در بیان #آیت_الله_بهجت (قدس سره)
⚜ حضرت آیت الله بهجت (قدس سره):
🎙نقل میکنند در جنگی، گوهر شب چراغ و برلیانی به اندازه یک تخم مرغ به دست کسی داده بودند تا از آن محافظت کند و خود او خبر نداشت که چه چیز گران بهایی در دستش است، با اینکه گرسنه شده و به گِرده نانی نیاز پیدا کرده بود، به در دکانها رجوع کرده و گدایی میکرد و نمیدانست که چه چیز با ارزشی در دست دارد، فقط این را میدانست که به او گفتهاند:
🔅اگر آن را دور بیندازی، تو را میزنیم!
⚠ کار ما هم در رابطه با قرآن و عترت همینطور شده است؛ در یک دست گوهر شب چراغ و در دست دیگر برلیانی گرانبها داریم که هزارها میلیارد ارزش دارد، ولی ارزش آن دو را نمیدانیم و لذا از این و آن گدایی میکنیم.
📚 در محضر بهجت، ج۳، ص ۲۰۲.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🕓 💠🚻💠 مشاوره خانواده
💔 تفاوت مزاجها میتواند در تحکیم یا بروز اختلاف نقش داشته باشد.
🔥❄«گرممزاجان» افرادی فعال و پر جنب و جوش هستند و «سردمزاجان» افرادی بیحال هستند.
🚻 مثلاً زن وشوهری که تفاوت مزاجی دارند و میخواهند بیرون بروند، فرد گرممزاج سریعتر حاضر میشود و فرد سردمزاج بسیار کند عمل میکند و باعث معطلی و ناراحتی طرف مقابل میشود.
⚠ توجه به نکته فوق در پیشگیری از نزاع موثر است!
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت دویست و شصت و یکم
🚕 هر چه به خانه حاج آقا نزدیکتر میشدیم، اضطرابم بیشتر میشد که میخواستم تا دقایقی دیگر به میهمانی افرادی غریبه رفته و فقط یک میهمانی ساده نبود که برای اقامتی به نسبت طولانی به این خانه ناآشنا دعوت شده بودم.
🚪ولی هر چه بود، از نشستن در گوشه اتاق مسافرخانه بهتر بود که ناگهان چیزی به ذهنم رسید و بند دلم پاره شد.
🚕 همانطور که روی صندلی عقب تاکسی کنار مجید نشسته بودم، زیر گوشش زمزمه کردم:
🏻مجید! اینا میدونن من سُنیام؟
🏻به سمتم چرخید و با خونسردی جواب داد:
- نه عزیزم! من چیزی نگفتم، چطور مگه؟
🏝 هر چند ما سالها در این شهر بدون هیچ مشکلی با شیعیان زندگی کرده بودیم، ولی باز هم میترسیدم که این روحانی شیعه بفهمد میهمان خانهاش یک دختر اهل سنت است و مسبب همه این آوارگیها، پدر وهابی همین دختر بوده که دعوت سخاوتمندانهاش را پس بگیرد و باز هم سهم ما آوارگی شود که با لحنی معصومانه تمنا کردم:
❓میشه بهشون حرفی نزنی؟
🏻لبخندی زد و با مهربانی پاسخ داد:
- چشم، من حرفی نمیزنم. ولی از چه میترسی الهه جان؟
سرم را پایین انداختم و آه بلندی کشیدم که خودش فهمید در دلم چه میگذرد.
💓 دستهای لرزانم را با همان یک دستش گرفت تا قلبم به حمایت مردانهاش گرم شود و با لحنی غیرتمندانه دلم را آرام کرد:
🏻الهه! من کنارتم عزیزم! نگران چی هستی؟ هر اتفاقی بیفته، من پشتت وایسادم!
💓 ولی میدید دل نازکم به لرزه افتاده که با آهنگ دلنشین صدایش دلداریام میداد:
🏻اون خدایی که جواب گریههای من و تو رو داد، بهتر از هر کسی میدونست کارمون رو به کی حواله کنه! پس خیالت راحت باشه!
🚕 که راننده، اتومبیل را متوقف کرد و رو به مجید گفت:
- بفرما داداش! رسیدیم!
🏻🏻و تازه من و مجید به خودمان آمدیم که تاکسی مقابل یک درِ سفید بزرگ متوقف شده و انتظارمان به سر رسیده بود.
🚕 مجید کرایه را حساب کرد و از تاکسی پیاده شدیم.
🏣 شماره پلاک خانه نشان میداد که این درِ سفید بزرگ و چهار لنگه، همان باب فرجی است که خدا به رویمان گشوده است. خانهای بزرگ و قدیمی، در یک محله معمولی بندر که در انتهای یک کوچه پهن و کوتاه، انتظارمان را میکشید. طول دیوارهای سیمانی و در بزرگ سفیدش روی هم بیش از بیست متر بود و در تمام این طول بلند، لب در و دیوارها از شاخههای درختان سبز بندری پوشیده شده و شاخههای چند نخل تزئینی از آن سوی دیوار سرک میکشید.
💡یک چراغ بزرگ بر سر درِ خانه نصب شده و همین نورافشانی، زیباییِ ورودیِ خانه را دو چندان میکرد تا من و مجید برای چند لحظه فقط محو تماشای این منظره رؤیایی شویم.
🏻از شدت کمردرد دست به کمر گرفته و قدمی عقبتر از مجید ایستاده بودم.
🎒مجید ساک را کنار دیوار روی زمین گذاشت، با همان دستش زنگ زد و انگار صاحبخانه منتظر آمدن ما، در حیاط ایستاده بود که بلافاصله در را باز کرد.
👳🏻 روحانی قد بلند و درشت اندامی که عمامه سیاهش، نشانی از سید بودنش بود و به حرمت شهادت امام کاظم (علیهالسلام) عبا و پیراهن مشکی به تن داشت. با رویی خوش با مجید سلام و احوالپرسی کرد و همانطور که سرش را پایین انداخته بود تا مستقیم نگاهم نکند، به من هم خوش آمد گفت و با نهایت مهربانی تعارفمان کرد تا داخل شویم.
🎒مجید خم شد تا ساک را از روی زمین بردارد، ولی میدید برداشتن همین ساک کوچک هم برای مجید مشکل است که خودش پیشدستی کرد، ساک را از روی زمین برداشت و بیتوجه به اصرارهای مجید، با گفتن «یا الله!» وارد حیاط شد و اهالی خانه را از آمدن میهمانان باخبر کرد.
🌳🌴با احساس ناخوشایندی از خجالت و غریبی، پشت سرِ مجید قدم به حیاط گذاشتم که پیش چشمان نگرانم، بهشتی رؤیایی جان گرفت.
🚨🔰 لینک #قسمت_اول برای دوستانی که تازه وارد کانال شدند:
🔗 eitaa.com/partoweshraq/8
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید...
▶🆔: @partoweshraq
پرتو اشراق
🕕 💠🌷💠 #سـیـره_شـہـداء
⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜
🌗 یه شب تو منطقه دیدم ابوالفضل ناراحته و انگار از بیماری رنج می بره و معلوم بود کمردرد داره!
👤بهش که رسیدم گفتم چیه برادر، چی شده؟!
🌷گفت: چیز خاصی نیست انشاءالله خوب میشه و گفت فقط ناراحتم از این که از رسیدگی به کارهای بچه ها و عملیات جا بمونم امیدوارم سریعتر خوب بشم.
خلاصه شروع کردم به ماساژ کمرش و می دونستم این کمردرد همینطوری نیست ۲-۳ ساعت قبل خوب خوب بود.
⏳خیلی باهاش کلنجار رفتم که چی شده. بالاخره قفل زبانش شکسته شد.
💣 گفت: یه مکان از خط احتیاج مبرمی به مهمات داشت که بعلت خطر زیاد کسی حاضر نشد مهمات به جلو ببره که باعث شد خودم به تنهایی چندین جعبه مهمات سنگین رو زیر تیر و ترکش به سختی ببرم همین باعث کمر دردم شده.
💭 با خودم گفتم هنوزم شهید همت پیدا میشه!
📦 خودش فرمانده گردانه و جعبه مهمات می بره.
🌷شهید مدافع حرم، ابوالفضل راه چمنی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
پرتو اشراق
⚜ #شفاعت
🌹 حضرت #فاطمه_زهرا (علیها السلام) عرضه می دارد:
🔅«پروردگارا! بخشایش و رحمت برای شیعیان»
✨پیام می رسد مورد بخشش قرار گرفتند.
🌹 عرضه می دارد:
🔅«برای شیعیان فرزندم حسین (عليه السلام)
✨باز هم پیام بخشایش می رسد.
🌹عرضه می دارد:
🔅«بخشایش رهروان راه شیعیانم را می خواهم».
✨پیام می رسد که: «آسوده خاطر باش که هر کسی که راه و رسم شما را پیروی کند و به ریسمان محکم شما چنگ زند، با شما خواهد بود و اهل نجات است».
⚜ اینجاست که بانوی نمونه ی اسلام، آسوده خاطر و شادمان می شود و همه مورد شفاعتش قرار می گیرند و با او به سوی نعمتهای خدا حرکت می کنند.
📙 منبع: خصائص الحسینیه،۴۶۴ - ۴۶۳.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#روایت
#بانـوے_همـیـشہ
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
💔 #حسین_جانم
👣 کاش پایِ دلِ ما هم به نوایے برسد
💚 اربعینے، حرمے، کربُبلایے برسد
💚 آرے! آقاتر از آنے ڪہ تو راهم ندهے
👣 دارم امید ڪہ از دوسٺ ندایے برسد...
🌐 @partoweshraq
#شعر
#اربعین
🕥 💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
⚜ سه چیز مهم برای انبیا
🎙حجت الاسلام دکتر #رفیعی
🌐 @partoweshraq
4_5893159428961600726.mp3
1.53M
🕥 💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
⚜ سه چیز مهم برای انبیا
🎙حجت الاسلام دکتر #رفیعی
🌐 @partoweshraq
🌹 #سواد_زندگی
💔 ریشهی تمام قهرها مبتنی بر خطایی است که میتواند مطرح شود، جواب بگیرد و بلافاصله از بین برود، ولی در دل طرف توهین شده نشست میکند بعدها بروز دردناکتری مییابد.
⏳تاخیر در حل و فصل بلافاصلهی اختلافها، بلافاصله بعد از وقوع آنها، به عقدهی تلخی تبدیل میشود.
🖊 #آلن_دوباتن، تسلی بخشیهای فلسفه.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
💎 ماجرای #الماس_کوه_نور
👌🏻ماجرایی که سیاست و زیرکی #نادرشاه را می رساند! (قابل توجه سیاسیون بی خاصیت کنونی)
🇮🇳 زمانی که نادر هند را تسخیر کرد چون می دانست نگهداری سرزمین هند کار سختی است تصمیم گرفت اداره هند را به محمد شاه گورکانی بسپارد و او فقط تابعیت ایران را بپذیرد وبه ایران مالیات بدهد به همین دلیل برای برقراری صلح نادر دستور داد تا جشن با شکوهی را برگزار کنند اما قبل از برگزاری جشن یکی از زنان محمدشاه گورکانی به نزد نادر شاه آمد وگفت:
💎 یکی از الماسهای تخت طاووس گم شده است و محمدشاه آن را در دستاری که بر سر دارد مخفی کرده است!!
👌🏻این پیغام نادر را کنجکاو کرد، با خودش گفت:
💬 این چه الماسی است که شاه هند نمی تواند از آن دل بکند؟ باید هر طوری که شده این الماس را به دست آورم تا شاه هند تصور نکند که می تواند مرا فریب دهد.
🏰 در روز جشن نادر به همراه چند نفر از معتمدان و سردارانش به سمت تالار جشن رفتند، با دیدن نادر جشن شروع شد، نادر شاه به همراه محمدشاه گورکانی به جایگاه ویژه رفتند نادر به آرامی نشست و محمدشاه را نزدیک خود نشاند.
👳🏻 زمانی که جشن تمام شد نادر از دوستی و عنایتی که به محمد شاه دارد صحبت کرد و گفت: اکنون که سخن از دوستی است چه بهتر که شاهان دو کشور تاج های خود را به علامت دوستی با هم معاوضه کنند و برای اثبات دوستیش تاج خود را از سر برداشت و بر سر محمد شاه گذاشت و دستار محمد شاه را بر سر خود قرار داد!!
👌🏻محمدشاه از این معاوضه ناراضی بود چرا که یک الماس گران قیمت داخل دستار سرش بود، ولی جرأت نداشت چیزی بگوید ولی در عوض نادر از اینکه توانسته بود الماس گرانبهایی را به چنگ آوردراضی و خوشحال بود.
💎 بعد از تمام شدن جشن نادر با عجله به استراحتگاه خود رفت و دستار را از روی سرش برداشت و آن را گشود یک الماس درشت از لای دستار بیرون افتاد الماس چشم نادر و اطرافیانش را خیره کرده بود نادر الماس را برداشت و با خوشحالی گفت این الماس نیست یک کوه نور است.
👌🏻 محمد شاه می خواست با مخفی کردن این الماس، آن را برای خودش نگه دارد ولی نادر با زیرکی و بدون خشونت توانست این الماس را تصاحب کند.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#داستان_کوتاه
#طنز
#پندها
💠❓📚 ✍🏻💠 #پــرســمــان
❓آیا شرکت در مراسم های مذهبی و گریستن منجر به ایجاد افسردگی در جامعه میشود؟!
🖥 پاسخ سایت psychologytoday به این سوال منفی است، گریه کردن نه تنها باعث افسردگی نمیشود بلکه عامل از بین بردن افسردگی و غم و اندوه است.
🖥 این سایت نوشته است:
🔅Tears are your body’s release valve for stress, sadness, grief, anxiety, and frustration.
🔅ترجمه: اشک ها در واقع دریچه ی آزادسازی بدن شما برای [آزاد ساختن و از بین بردن] استرس، غم و اندوه، اضطراب و ناامیدی هستند.
🖥 goo.gl/Ceu15b
🏫 دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا هم پیرامون فواید گریه کردن مینویسد:
🔅crying is good for you. It has a positive influence on our bodies physically, emotionally, and mentally
🔅ترجمه: گریه کردن برای شما مفید است گریه کردن تأثیر مثبتی بر روی جسم و ذهن ما دارد.
🖥 goo.gl/ETobWX
🔬جدیدترین تحقیقات از دانشگاه های معتبر اروپایی امریکایی از فوائد شناخته شده اشک برای انسان:
9 Ways Crying May Benefit Your Health
1. Detoxifies the body
2 . Helps self-soothe
3. Dulls pain
4. Improves mood
5. Rallies support
6. Helps you recover from grief
7. Restores emotional balance
8. Helps baby breathe
9. Helps baby sleep
🔅...گریه کردن به ۹ طریق، میتواند برای سلامتی مفید باشد:
۱- سم زدایی بدن،
۲- آرامش و تسکین دهی،
۳- آرام کردن و تسکین درد،
۴- بهتر کردن روحیه و حال انسان،
۵- جلب کمک و حمایت دیگران،
۶- مؤثر بودن در رفع غم و اندوه
۷- بازگرداندن تعادل عاطفی،
۸- کمک به تنفس نوزاد،
۹- کمک به خواب نوزاد.
🔰 هِلس لاین
🖥 goo.gl/f125nn
🖊پ.ن:
🔅شرکت در مراسمهای مذهبی و گریه کردن نه تنها باعث افسرده شدن ما نمیشود بلکه مانع افسردگی می شود؛
و برای سلامت جسم و ذهن مفید است؛
البته ما برای سلامتی خودمان عزاداری و گریه نمیکنیم؛
صرفا خواستیم به این شایعه ی همه گیر که ایران کشوری همیشه عزادار و سیاهپوش و در نتیجه افسرده است! پاسخی علمی داده باشیم.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7