eitaa logo
پرتو اشراق
784 دنبال‌کننده
25.6هزار عکس
13.9هزار ویدیو
58 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🕥💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 👥👤 ضایع شدن لات معروف تهران توسط یک کلاغ در جلوی چشم مردم!! 🌹 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
4_5938212905752199983.mp3
5.77M
🕥💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 👥👤 ضایع شدن لات معروف تهران توسط یک کلاغ در جلوی چشم مردم!! 🌹 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq 📡
🕑 💠🌹💠 بـہـجٺ خـــوبـان ❓سؤال: راه تداوم ذکر چیست؟ 📔 سالنامه العبد. 🗓 سه‌شنبه ٢۶ تیرماه ١٣٩٧ 🌐 @partoweshraq
💟 داستان عاشقانه واقعی 💖 همسر سردار شهید محمد رضا دستواره: 🎙وقتی به خانه می‌رسید، گویی جنگ را می‌گذاشت پشت در و می‌آمد تو. دیگر یک رزمنده نبود. یک همسر خوب بود برای من و یک پدر خوب برای مهدی. 💞 با هم خیلی مهربان بودیم و علاقه‌ای قلبی به هم داشتیم. اغلب اوقات که می‌رسید خانه، خسته بود و درب و داغون. چرا که مستقیم از کوران عملیات و به خاک و خون غلتیدن بهترین یاران خود باز می‌گشت. با این حال سعی می‌کرد به بهترین شکل وظیفه سرپرستی‌اش را نسبت به خانه صورت دهد. 👣 به محض ورود می‌پرسید؛ ❓کم و کسری چی دارید؛ مریض که نیستید؛ چیزی نمی‌خواهید؟ بعد آستین بالا می‌زد و پا به پای من در آشپزخانه کار می‌کرد، غذا می‌پخت. ظرف می‌شست. 👚👕 حتی لباسهایش را نمی‌گذاشت من بشویم. می‌گفت لباسهای کثیف من خیلی سنگین است؛ تو نمی‌توانی چنگ بزنی. ⏳بعضی وقتها فرصت شستن نداشت. زود بر می‌گشت. با این حال موقع رفتن مرا مدیون می‌کرد که دست به لباسها نزنم. در کمترین فرصتی که به دست می‌آورد، ما را می‌برد گردش. 📕کتاب همسرداری سرداران شهید، مؤسسه فرهنگی و هنری قدر ولایت. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🔺 شما یادتون نمیاد یک زمانی آقایان به اصطلاح کارشناس! علیه رهبری با رسانه های ضد نظام مصاحبه می کردند و اعتقاد داشتند انرژی هسته ای برای نیاز های کشور مناسب نیست . با مشاهده زیان‌های سنگین و ناراحتی این روزهای مردم ناشی از خاموشی‌های مکرر، دیدید که انرژی هسته‌ای چقدر ضروری بود؟ 🌐 @partoweshraq
🔺 تصاویر مردم فهیم و با فرهنگ فرانسه در حال غارت و آشوب بابت قهرمانی در جام جهانی 🚓 در غرب آنچه مردم اروپا را در چهارچوب های حکومت شان نگه میدارد شمشیر قانون اســــت نه فرهنــــگ غنی وگرنه شـناگران ماهری هستند!! 🌐 @partoweshraq
🕠 📚 ؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗 قسمت صد و شصت و یکم ⛵ قایق قلبم میان دل دریایی‌اش به تلاطم افتاد، برای لحظاتی محو چشمانش شدم و با تمام وجودم حس کردم که پروردگارم برای من و دخترم چه تکیه‌ گاه قدرتمند و مهربانی انتخاب کرده که لبخندی زدم و همچنانکه در خیالم، خاطرات مادرم را مرور می‌کردم، گفتم: مامانم اسم حوریه رو خیلی دوست داشت... و باز همین که نام مادرم را به زبان آوردم، اشک حسرت پای چشمانم نشست و از اعماق قلب غمگینم آه کشیدم: 👌اگه الان مامانم زنده بود، نمی‌دونی چی کار می‌کرد! چقدر ذوق می‌کرد! مجید خیلی دلم می‌خواست وقتی بچه‌دار میشم، مامانم کنارم باشه! با بچه‌ام بازی کنه، بغلش کنه، قربون صدقه‌اش بره! 👁 که تازه متوجه نفس‌های خیسش شدم و دیدم سفیدی چشمانش گل انداخته و گونه‌هایش نه از جای پای باران که از قدمگاه اشک‌های گرمش پُر شده است. ⛅ باران بند آمده، حرکت تند باد متوقف شده و او محو حال و هوای من، هنوز چتر را بالای سرم نگه داشته و همچنان نگاهم می‌کرد تا باز هم از تمناهای مانده بر دلم برایش بگویم. 🌂 دسته چتر را که بین انگشتانش مانده بود، گرفتم و پایین کشیدم که تازه به خودش آمد و نگاهی به آسمان انداخت تا مطمئن شود دیگر باران نمی‌بارد و شاید هم می‌خواست نگاهش را در پهنه آسمان گم کرده و از چشمان من پنهانش کند که آهسته صدایش کردم: ⁉ مجید! داری گریه می‌کنی؟! و فهمید دیگر نمی‌تواند احساسش را فراری دهد که صورت غمگینش از لبخندی غمگین‌تر پوشیده شد و همانطور که چتر را می‌پیچید، زمزمه کرد: 🌂 الهه؛ من حال تو رو خیلی خوب می‌فهمم، خیلی خوب... و مثل اینکه نتواند حجم حسرت مانده در حنجره‌اش را تحمل کند، نفس بلندی کشید تا بتواند ادامه دهد: 👌از بچگی هر شبی که خوابم نمی‌برد، دلم می‌خواست مامانم کنارم بود! هر وقت تو مدرسه یه نمره خوب می‌گرفتم، دوست داشتم بابام زنده بود تا یه جوری تشویقم کنه! روزی که دانشگاه قبول شدم، خیلی دلم می‌خواست اول به مامان بابام خبر بدم! اون روزی که عاشقت شدم و می‌خواستم به یکی بگم تا برام پا جلو بذاره، دلم می‌خواست به مامانم بگم تا بیاد خونه‌تون خواستگاری! اون شب عروسی که همه خونواده‌ات کنارت بودن، من دلم پَر پَر می‌زد که فقط یه لحظه مامان بابام اونجا باشن! ولی من همه این روزها رو تنهایی سَر کردم، نه پدری، نه مادری، نه حتی خواهر برادری. درسته عزیز و عمه فاطمه و عمو جواد و بقیه همیشه کنارم بودن، ولی هیچ وقت مثل مامان بابام که نمی‌شدن. الانم درست مثل تو، دلم می‌خواد مامان بابام زنده بودن و بچه‌مون رو می‌دیدن، ولی بازم نیستن! برای همین خیلی خوب می‌فهمم چی می‌گی و دلت چقدر می‌سوزه! 💓 و حالا نوبت دل من شده بود تا برای قلب غمزده مجیدم آتش بگیرد که من پس از پنج ماه دوری مادرم و با وجود حضور همه اعضای خانواده، تاب اینهمه تنهایی را نمی‌آوردم و او تمام عمر به این تنهایی طولانی خو کرده و صبورانه تحمل کرده بود که به رویم لبخندی زد تا قصه غمباری را که برایم تعریف کرده بود، فراموش کنم و با شوری دوباره آغاز کرد: بگذریم، حوریه رو عشقه! ولی من نمی‌توانستم از پیله پُر دردی که دور پیکرم پیچیده بود، خارج شوم که همچنان در هوای پدر و مادرش مانده بودم و با صدایی گرفته پرسیدم: ⁉ مجید! فکر می‌کنی اگه الان مامانت زنده بود، دوست داشت اسم بچه تو رو چی بذاره؟ هاله غم روی صورتش پُر رنگ‌تر شد و در عوض لب‌هایش را بیشتر به خنده باز کرد و مثل اینکه حقیقتاً برای لحظاتی با مادرش هم کلام شده باشد، در سکوتی عمیق فرو رفت. سپس به سمتم صورت چرخاند، با مهربانی نگاهم کرد و با لحنی لبریز محبت پاسخ داد: 👌نمی‌دونم الهه جان! ولی احساس می‌کنم اگه الان اینجا بود، دوست داشت خودت برای بچه‌ات یه اسم انتخاب کنی. چون اونم یه مادر بود و می‌فهمید تو همین سه چهار ماه، تو چقدر سختی کشیدی. ولی من زحمتی که نکشیدم، هیچ؛ کلی هم اذیتت کردم! به نظر من که همون حوریه عالیه! 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید... ▶🆔: @partoweshraq
🕕 💠🌷💠 📹 همرزمان پاکستانی شهید از دوربین پیکر چند شهید را بین نیروهای خودی و دشمن  مشاهده می کنند و به جانشین محمد می گویند که در همان لحظه شهید بزرگوار سر می رسند و می گویند مادران این شهداء چشم به راه فرزندانشانند. 🌷او می رود که پیکر شهدا را با چند نفر دیگر که داوطلب میشوند برگردانند که در نزدیکی پیکر شهدا کمین می خورند و به شهادت می رسند و مادر این شهید هم چشم انتظار فرزندش می ماند و بعد از یک سال چشم انتظاری در نهایت پیکر پاکش را در مشهد تشییع و به خاک می سپارند. 🗓 در زمان حضور طولانی مدت(حدود شش ماه) در سوریه به همرزمش گفته بود: 🌷 دلم برای خانواده و پدر و مادر و برادران و خواهرانم تنگ شده است ولی غیرتم اجازه رفتن به مرخصی را به من نمی دهد و از حضرت زینب (س) خجالت می کشم که او را تنها بگذارم، اگر او را تنها بگذارم در آن دنیا جوابی برای حضرت علی(ع) ندارم که بدهم و من پوتینهایم را جفت کرده ام و اصلا به مرخصی نمی روم یا باید جنگ تمام شود و ما به پیروزی کامل برسیم و یا اینکه من به شهادت برسم. 🌷شهید محمد اسدی. 🌹شادی روحش صلوات: 🌹 اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🍽 ابتدا لقمه انسان باید پاک باشد و سپس عبادت کند. 🌐 @partoweshraq
👳 خواجه ثروتمندی که کلاهبردار بازار بغداد بود، از بغداد عزم حج کرد. 🐪 بار شتری بست و سوار بر شتر و عازم شد. تا با آن به مکه رود. چون مراسم عید روز قربان شد، شتر خود را قربانی کرد و بعد از اتمام حج شتری خرید تا برگردد. 🐫 از حج برگشت. بعد از یک ماه در بغداد باز در معامله دروغ گفت و توبه خود بشکست!! 👳 عهد کرد تا سال دیگر به مکه رود و رنج سفر بیند تا خدا گناهان او را ببخشد. 🐫 باز شتری برداشت و سوار شد تا به مکه رود. 👳♀خواجه را پسر زرنگی بود پدر را در زمان وداع گفت: ☝️«ای پدر! باز قصد داری این شتر را در مکه قربانی کنی؟» 👳 پدر گفت: «بلی!» 👳♀پسرش گفت: «این بار شتر را قربانی و آنجا رها نکن. این بار نفس خودت را قربانی کن همانجا تا برگشتی دوباره هوس گناه نکنی. تو اگر نفس خود را قربانی نکنی اگر صد سال با شتری به مکه روی و گله‌ای قربانی کنی، تأثیر در توبه تو نخواهد داشت». 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌺 🌹✨ دوست دارم آخرین پلکم به رخسار تو باشد 🌹✨ آخرین پیغام گوشم بانگ گفتار تو باشد 🌹✨ انتهای جرعه‌‌ نوشین چشمانم به دنیا 🌹✨قطره‌‌های خوشگوار فیض دیدار تو باشد 🌐 @partoweshraq
🕥💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | ⚰ داستان شنیدنی مکاشفه شب اول قبر کسی که یک بار از دنیا رفت و دوباره زنده شد! 🎙حجت‌الاسلام 🌐 @partoweshraq
1_124581719763329324.mp3
1.71M
🕥💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | ⚰ داستان شنیدنی مکاشفه شب اول قبر کسی که یک بار از دنیا رفت و دوباره زنده شد! 🎙حجت‌الاسلام 🌐 @partoweshraq 📡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜ امام علی (ع): 🔅آن را که خلق و خو نرم است دوست و آشنا فراوان است. 📗نهج البلاغه، حکمت ۲۱۴. 🌐 @partoweshraq #حدیث
🌹 👓 روزی می رسد که نسبت به همه چیز بی تفاوت می شوی... 💕 نه از بدگویی های دیگران می رنجی و نه دلخوش به حرف های عاشقانه ی اطرافت... 👴 به آن روز می گویند: «پیری» 👌آن روز، ممکن است برای برخی پس از سی سال از اولین روزی که پا به این دنیا گذاشته اند؛ فرا برسد و برای برخی پس از هشتاد سال هم هرگز اتفاق نیفتد... 🌀 این دیگر به چگونه تا‌ کردن زندگی با انسان ها دارد! 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ⚠ نظام شدیداً به یک حجامت نیاز دارد تا مردم برخورد با دانه درشت ها را ببینند و این وظیفه قوه قضائیه است. 🎙استاد 🌐 @partoweshraq
🎊 😁 🎥 یک روز از یک زوج موفق سوال کردم: 🎙دلیل موفقیت شما در چیست؟ چرا هیچ وقت با هم دعوا نمی‌کنید؟ 👨🏻آقاهه پاسخ داد: من و خانمم از روز اول حد و حدود خودمان را مشخص کردیم و قرار شد خانم بنده فقط در مورد مسائل جزئی حق اظهار نظر داشته باشه و من هم به عنوان یک آقا در مورد مسائل کلی نظر بدهم! 🎙گفتم: آفرین! زنده‌ باد! تو آبروی همه‌ی مردها را خریده‌ای! من بهت افتخار می‌کنم. ⁉ حالا این مسائل جزئی که خانمت در مورد اونها حق اظهارنظر داره، چی هست؟! 👨🏻آقاهه گفت: از روز اول قرار شد خانم بنده فقط در مورد مسائل جزئی نظر بده و تصمیم بگیره، مسائل بی‌اهمیتی مثل این که ما چند تا بچه داشته باشیم، کجا زندگی کنیم، کی خانه بخریم، ماشین‌مان چه باشد، چی بخوریم، چی بپوشیم و با کی رفت ‌و‌ آمد کنیم و ... 🎙گفتم: پس اون مسائل کلی که تو در موردش نظر می‌دی، چی‌ هست؟! 👨🏻 آقاهه گفت: من در مورد مسائل بحران خاورمیانه، نوسانات دلار، قیمت نفت و اوضاع جاری مملکت نظر می‌دهم...!!!! 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
☀ یک آینه نور پیش رویت باشد ☀ اقبال خوشی به جستجویت باشد ☀ امروز که این پنجره را وا کردی ☀ دروازه خورشید به سویت باشد 🌹🍃سلام صبحتون بخیر امروزتون سرشار از اتفاقات خوب... 🌐 @partoweshraq #شعر
💠❓📚 ✍💠 ❓آیا به راستی دلیلی وجود دارد که آب زمزم و خاک کربلا شفا می دهد یا خرافات است؟ آخر وهابیت در این نوع مسائل زیاد به ما اشکال می کنن! ✅ پاسخ: ❌ خرافه چیزی است که فاقد سند و مدرک باشد و مردم بدون هیچ اصل و ریشه ای به آن معتقد باشند ولی در مورد آب زمزم و تربت کربلا مستندات متعددی وجود دارد. تجربه نیز در این موارد شاهد دیگری بر این مدعا می باشد. ⚜ امام صادق (ع) فرمود: 🔅«آب زمزم شفای هر بیماری است». 📚 الکافی، ج ۶، ص ٣٨۶. ⚜ و فرمود: 🔅«از آب زمزم است که شفا ایجاد می شود و بلایا دفع می شود». 📚 الفقیه، ج ٢، ص ٢٠٨. 👌ویا در مورد تربت امام حسین(ع) فرمود: 🔅«خداوند تربت حسین را مایه شفا برای هر دردی و امان برای هر خوفی قرار داده است». 📚 امالی طوسی، ج ١، ص ۳۲۶. ❌ وهابیت چگونه بر این مساله اشکالی می کنند در حالی که این روایات را در کتب خود نقل کرده اند: ‼‌بخاری روایت می کند که پیامبر فرمود: 🔅« چون مگس در ظرف یکی از شما افتاد باید تمام مگس را در غذا و یا آب آن ظرف فرو برد چرا که یکی از دو بال مگس درد و دیگری شفا است». 📚 صحیح بخاری، ج ۵، ص ۲۱۸۰. ‼و یا نقل می کنند که فرمود: 🔅«گرد و غبار شهر مدینه شفای بیماری جذام است». 📚کنزالعمال ج12 ص106 ⚜ و یا فرمود: 🔅«آب زمزم شفای هر دردی است». 📚کنزالعمال، ج ۱۲، ص ۲۲۵. 📚 المصنف،‌ ج ۵، ص ۴۶۶. 📚 در المنثور، ج ۳، ص ۲۲۱. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا