👕 شادی به واسطه پیراهن!
⚜ #شیخ_بهایی گوید:
💚 صاحب دلی گفته است #حضرت_یوسف (علیه السلام) به این جهت پیراهنش را از مصر برای پدرش #حضرت_یعقوب (علیه السلام) فرستاد که قصه او با همین پیراهن آغاز شده بود.
❣ چون #برادران حضرت یوسف، پیراهن را آغشته به خون کرده و برای حضرت یعقوب آورده بودند، حضرت یوسف دوست داشت شادی پدرش نیز از همان چیزی باشد که غصه اش از آن شروع شده بود.
📗 منبع: #کشکول_شیخ_بهایی، صفحه ۱۴۴.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#روایت
#داستان_کوتاه
#حـلقـہ_عشـاق
4_5783031493920031779.m4a
زمان:
حجم:
8.24M
🕛 💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
💔 غصه #حضرت_یوسف و #امام_عصر (عج)
💧جوونی که به گناه بیفته بی نماز بشه، #امام_زمان (عج) بخاطرش گریه می کنه!!
🎙حجت الاسلام #دانشمند
🌺 #سه_شنبه_های_مهدوی
🆔 @partoweshraq
استاد پناهیانRastinmn_(1).mp3
زمان:
حجم:
3.42M
🕥 💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
🌹راز داستان #حضرت_یوسف (علیه السلام)
⁉ باورتون میشه شما میتوانید معشوق حضرت ولیعصر (عج) باشید؟!
🎙حجت الاسلام #پناهیان
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
پرتو اشراق
❓پیراهن یوسف (ع) و ابراهیم (ع) کجاست؟
⚜️ مرحوم #شیخ_صدوق، راوندی و بعضی دیگر از بزرگان به نقل از #مفضل_بن_عمرو حکایت کند:
🌴 روزی در خدمت حضرت #صادق_آل_محمد (صلوات اللَّه علیهم) اجمعین نشسته بودم، آن حضرت فرمود:
❓آیا می دانی پیراهن #حضرت_یوسف (علیه السلام) چه بود و کجاست؟
👳🏻♂️ عرض کردم: خیر، نمی دانم؛ شما بفرمائید تا فرا بگیرم.
🌹 امام (علیه السلام) فرمود:
🔥 چون #حضرت_ابراهیم (علیه السلام) را خواستند داخل آتش بیندازند، #جبرئیل امین (علیه السلام) پیراهنی از لباس های بهشتی برایش آورد و بر او پوشانید و آتش در مقابلش سرد و بی أثر شد.
⏳و در آخرین روز حیاتش آن را تحویل #حضرت_اسحاق (علیه السلام) داد و او نیز پیراهن را بر #حضرت_یعقوب (علیه السلام) پوشانید که اندازه قامت او بود.
👕 و هنگامی که حضرت یوسف (علیه السلام) به دنیا آمد، پدرش آن پیراهن را بر یوسف پوشانید، تا آن جائی که همان پیراهن را توسّط برادرانش برای پدر خود - که نابینا گشته بود - فرستاد و او بینا گردید و این همان پیراهن بهشتی بود.
👳🏻♂️ عرض کردم: اکنون آن پیراهن کجاست و چه خواهد شد؟
🌹 فرمود: الآن نزد اهلش می باشد و در نهایت، تقدیم #قائم_آل_محمّد (صلوات اللَّه علیه) خواهد شد.
🕋 و هنگامی که آن حضرت #ظهور نماید، آن پیراهن را بر تن مبارک خود می نماید و تمام مؤمنین در شرق و غرب دنیا، هر کجا که باشند بوی خوش آن را استشمام خواهند کرد.
🌍 و او - یعنی؛ #امام_زمان - عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف - در تمام امور وارث تمامی پیغمبران الهی می باشد.
📗 إکمال الدّین، ص ۳۲۷، ح ۷.
📚 الخرایج والجرایح، ج ۲، ص ۶۹۱، ح ۶، با تفاوتی مختصر.
📙 چهل داستان و چهل حدیث از امام زمان (علیه السلام)، عبداللّه صالحی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#داستانک_مهدوی
🏴 مصیبت من از یعقوب مهم تر بود!
👳🏻♂️ #اسماعیل_بن_منصور - که یکی از راویان #حدیث است - حکایت کند:
⚔️ #امام_سجاد، حضرت زین العابدین (علیه السلام) پس از جریان دلخراش و دلسوز عاشورا بیش از حدّ بی تابی و گریه می نمود.
☀️ روزی یکی از دوستان حضرت اظهار داشت:
✋🏻 یابن رسول اللّه! شما با این وضعیّت و حالتی که دارید، خود را از بین می برید، آیا این گریه و اندوه پایان نمی یابد؟
🤲🏻 امام سجّاد (علیه السّلام) ضمن این که مشغول راز و نیاز به درگاه خداوند متعال بود، سر خود را بلند نمود و فرمود:
▪️وای به حال تو! چه خبر داری که چه شده است، پیغمبر خدا، #حضرت_یعقوب در فراق فرزندش، #حضرت_یوسف (علیهم السّلام) آن قدر گریه کرد و نالید که چشمان خود را از دست داد، با این که فقط فرزندش را گم کرده بود.
⚔️ ولیکن من خودم شاهد بودم که پدرم را به همراه اصحابش چگونه و با چه وضعی به شهادت رساندند».
👌🏻و نیز اسماعیل گوید:
❤️ امام سجّاد (علیه السّلام) بیشتر به فرزندان عقیل محبّت و علاقه نشان می داد، وقتی علّت آن را جویا شدند؟
🌷 فرمود: وقتی آن ها را می بینم یاد کربلاء و #عاشورا می کنم.
📚 مستدرک الوسائل: ج ۲، ص ۴۶۶، ح ۱۹.
📗 کامل الزیارات، ص ۱۰۷، ح ۲.
📕 چهل داستان و چهل حدیث از إمام زین العابدین (علیه السّلام)، عبداللّه صالحی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#محرم
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
⚜️ پاسخ های جالب #حضرت_یوسف (ع) به زلیخا
🏛️ یوسف هفت سال در خانه عزیز مصر و زلیخا بود، که به حد بلوغ رسید. او همواره سرش پایین بود و به زمین نگاه می کرد. هیچ وقت از ترس خداوند به زلیخا نمی گریست.
🧕🏻 روزی زلیخا به یوسف گفت: چرا به من توجه نمی کنی؟ سرت را بالا بیاور نگاهی به من بکن.
🌹 یوسف: می ترسم نابینا شوم. حقیقت را نبینم.
- چشمانت چه قدر زیبا است.
- چشمانم اولین اعضای من هستند که در قبر از چهره ام سرازیر می شوند.
- چه بوی خوشی داری؟
- اگر بویم را پس از سه روز از مرگم دریابی، قطعاً از من فرار می کنی!
- چرا به من نزدیک نمی شوی؟
- می خواهم به خدا نزدیک شوم.
- فرش ابریشمی گسترده و آماده است بلند شو حاجتم را بر آور.
- می ترسم سهمیه بهشتی من قطع گردد.
- تو را به شکنجه گاه تسلیم می کنم.
- در این صورت خداوند برایم کفایت می کند. (۱)
📚 پی نوشت:
۱. بحارالأنوار، ج ۱۲، ص ۲۳.
📘داستان های بحارالانوار، جلد ۹، محمود ناصری.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه