پرتو اشراق
🏴 تشکیل مجلس خصوصی عزاداری و بیهوش شدن امام رضا (علیه السلام) وسط روضه
⚔ در زمان ائمه اطهار نسبت به سخت گیریهای حاکمان جور، مجالس و عزاداری ها شدت و ضعف داشته است؛ اما در هیچ زمانی عزاداری در منازل دوستان اهل بیت ترک نشده بود؛ #امام_رضا علیه السلام شخصاً اقدام به آماده سازی مجلس عزا مینمودند.
🌴 زمانی که دعبل آمد منزل امام و خواست روضه بخواند؛حضرت برخاستند و پرده ای نصب کردند، که در یک طرف آن دوستان و محبین و در طرف دیگر خانواده آن حضرت قرار گیرند و در مصائب جدشان امام حسین علیه السلام گریه کنند. روضه بقدری بالا گرفت که حضرت بیهوش شدند.
📚 در برخی کتب متأخرین دیدم که گفته بود:
👳🏻♂ دعبل خزاعی میگوید: در مثل چنین ایامی بر سید و مولایم علی بن موسی الرضا علیهماالسّلام داخل شدم و دیدم که ایشان با هیأت شخص محزون و اندوهگین نشسته است و یارانش دور اویند!
👣 وقتی مرا دید که میآیم، به من فرمود:
▪️«خوش آمد به تو ای دعبل! مرحبا به کسی که ما را با دست و زبانش یاری میکند! سپس از جای خود به من جای نشستن داد و مرا کنار خود نشاند!»
🌹سپس به من فرمود:
▪️«ای دعبل! دوست دارم برایم شعری بخوانی! چرا که این روزها ایام حزنی است که بر ما اهل بیت میگذرد و ایام سرور دشمنان ما مخصوصاً بنی امیه است.
▪️ای دعبل! کسی که بگرید و ولو یک نفر را بر مصائب ما بگریاند، اجر او بر عهده خداست.
▪️ ای دعبل! کسی که چشمانش بر مصائب ما گریان شود و به خاطر مصیباتی که از دشمنان بر ما رفت بگرید، خدا او را با ما و در زمره ما محشور میکند.
▪️ای دعبل! کسی که بر مصیبت جدم #حسین بگرید، حتماً خدا گناهانش را میبخشد!»
👣 سپس امام علیه السّلام برخاست و پرده ای بین ما و حرم خود زد و اهل بیت خود را پشت پرده نشاند تا بر مصائب جدشان حسین علیه السّلام بگریند سپس متوجه من شد و فرمود:
▪️«ای دعبل! برای حسین علیه السّلام مرثیه بخوان که تو یاور ما و #مداح ما هستی مادامی که زنده باشی! پس هر قدر میتوانی از یاری ما کوتاهی مکن!»
📜 دعبل میگوید: من گریستم و اشکم جاری شد و شروع به خواندن اشعار کردم...
📚 بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۲۵۷.
🌴 قضیه مشهوری است از امام رضا با #دعبل_خزاعی و در اثر خواندن آن روضه در منزل امام رضا قیامتِ حزن و اندوه برپا شد.
📜 وقتی دعبل با خواندن این اشعار بر مصائب #امام_حسین علیه السلام نوحه گری کرد، به ناگاه غمها و غصهها بر ساحت مقدس امام رضا علیه السلام وارد شد؛ آن حضرت سوزناک ترین گریهها را سر دادند و صدای گریه و فریاد غم بانوان از پشت پرده بلند شد و صدای کودکان آن حضرت به گریه شنیده میشد. آن کودکان با بالاترین صدا گریه میکردند و در اثر شدت گریه، نفسهای آنان منقطع میشد و ناله میزدند. عزاداری امام به حدی رسید که حالت اغماء و بی هوشی بر حضرت مستولی شد و در این عزاداری به همراه حضرت، جنیان زمینی و ملائکۀ آسمان شرکت داشتند.
📚 عبرات المصطفين في مقتل الحسين، علامه محمد باقر محمودي، ج ۱، ص ۱۱۱.
✔️ از این قبیل موارد در سیره اهل بیت بسیار نقل شده که ائمه در طول تاریخ مجالس عزا برای سیدالشهدا تشکیل داده اند؛
🏴 اما آنچه مهم است این است که فعل معصوم مجوز و حجت است که #عزاداری تا چه حد و مرتبه است و توجه شود به آنکه حفظ جان ولی خدا اوجب واجبات است.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#محرم
#داستان_کوتاه
#سیـره_اهـل_بیـٺ
پرتو اشراق
💚 محبت سرشار پيامبر (ص) به شاعر اهل بيت (ع)
📜 دعبل خزاعى از شاعران آزاده بود كه با اشعار خود از حريم امامان (علیهم السلام) دفاع مى كرد و ياد آنها را در خاطره ها زنده مى نمود.
🧔🏻♀ پسرش علىّ بن دعبل مى گويد:
🛌 لحظات آخر عمر پدرم دعبل فرا رسيد ديدم در حال جان دادن است، در آن حال رنگش تغيير كرد و صورتش سياه شد و زبانش گرفت و با اين حال مُرد!!
‼️ من درباره حقانيت مذهب او (مذهب تشيّع) در شك افتادم كه آيا حق است يا نه؟ اگر حق است پس چرا پدرم در حال جان دادن اين گونه بد حال گرديد؟ (كه نشانه عاقبت بد است!!)
🌌 همچنان اين شك و ترديد در من بود و حيران بودم تا اينكه پس از سه روز پدرم را در عالم خواب ديدم كه لباس سفيد در تن داشت و كلاه سفيد بر سرش بود، گفتم:
🧔🏻♀✋🏻 اى پدر، خدا با تو چه كرد؟
👳🏻♂☝️🏻گفت: پسرم! آنچه را هنگام جان كندن از من ديدى كه صورتم سياه شد و زبانم گرفت به خاطر آن بود كه من در دنيا شراب خورده بودم، و همچنان در آن حال بودم تا اينكه رسول خدا (ص) ملاقات نمودم كه لباس سفيد در تن داشت و كلاه سفيد بر سرش بود، به من فرمود:
🌹 تو دعبل هستى؟
✋🏻 گفتم: آرى اى رسول خدا!
🌹فرمود: از اشعارى را كه در شأن فرزندان من سروده اى بخوان، من اين دو شعر را خواندم:
▪️لا اضحك اللّه سنّ الدّهر ان ضحكت
▪️و آل احمد مظلومون قد قهروا
▪️مشرّ دون نقوا عن عقر دارهم
▪️كانّهم قد جنوب ماليس يغتفر
🔻ترجمه:
▪️اى دندان روزگار، خداوند تو را نخنداند، اگر روزى خنديد
▪️با اينكه آل محمّد (ص) مظلوم واقع شده
▪️و توسط دشمنان مورد خشم قرار گرفتند.
▪️آنها طرد شده و از خانه هاى خود تبعيد گرديدند به گونه اى كه گويا گناه نابخشودنى نموده اند.
🌹پيامبر (ص) فرمود: احسنت، سپس از من شفاعت كرد و لباس و كلاه خود را به من داد، همين لباس و كلاهى كه مى بينى، اهدائى آن حضرت است.
📔داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردی
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#دعبل_خزاعی
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ