eitaa logo
فلسفه علوم اجتماعی
430 دنبال‌کننده
32 عکس
9 ویدیو
39 فایل
تاملاتی در باب «فلسفه، امر اجتماعی و نظم» ارتباط با ادمین: مهدی سلطانی @msoltani41
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم به علت مسائل فنی، ادامه فعالیت کانال استاد حمید پارسانیا در آدرس زیر انجام خواهد شد: https://t.me/hamidparsania
استاد پارسانیا.pdf
574.3K
💠 پاورپینت دیدگاه استاد پارسانیا در باب علم دینی فلسفه دین اسلامی @Islamic_Philosophy_of_Religion
خلاصه نموداری نظريه علم ديني آیت الله مصباح.pdf
4.81M
💠 خلاصه نموداری دیدگاه علامه مصباح یزدی در باب علم دینی فلسفه دین اسلامی @Islamic_Philosophy_of_Religion
خلاصه نموداری نظريه علم دينی استاد کچويان.pdf
3.92M
💠 خلاصه نموداری دیدگاه دکتر کچوییان در باب علم دینی فلسفه دین اسلامی @Islamic_Philosophy_of_Religion
خلاصه نموداری نظريه استاد گلشنی.pdf
18.89M
💠 خلاصه نموداری دیدگاه دکتر گلشنی در باب علم دینی فلسفه دین اسلامی @Islamic_Philosophy_of_Religion
پژوهشهای کیفی راجع به رفع الزامی قانونی حجاب این روزها از پژوهشهایی رونمایی می شود درباب پوشش زنان برای زمانی که حجاب قانونی و الزامی برداشته شود. در این پژوهشها مدعی می شوند که موارد مطالعاتی متنوعی از طیفهای مختلف زنان و دختران با حساسیتهای روشی انتخاب شده است و در این پژوهشهای کیفی ادعا می شود که به صورت علمی و ژروکاوانه فضای پوشش زنان بعد از رفع الزام قانونی حجاب و پوشش مورد تحقیق قرار گرفته است و زنان و دختران مدعی شدند که چه نحوه پوشش هایی خواهند داشت. لازم به یادآوری است که این نوع پژوهشها برای اکنون موردهای مطالعاتی است که در این وضعیت و با این نسبتهای اجتماعی و فرهنگی قرار دارند، و نتایج این تحقیقات برای نسبتهای اجتماعی و فرهنگی آینده ای که چنانچه الزام قانونی فوق رفع شود، قابل تعمیم نیست، چون عاملان انسانی در آن زمان در نسبتهای فرهنگی و اجتماعی جدیدی خواهند بود و پژوهشهای کیفی کنونی را نمی توان به آن نسبتهای اجتماعی و فرهنگی فرافکنی کرد. متاسفانه از هویت نظری و فلسفی پژوهشهای کیفی اطلاع دقیقی وجود ندارد که از این نوع تعمیمهای نابجا برای پیش برد اغراض مختلف خود سوء استفاده می کنند. لذا این پژوهشها دلالتی برای وضعیت آینده حجاب و پوشش نمی توانند داشته باشند و فقط انگاره‌های این زنان را در نسبتهای کنونی فرهنگی و اجتماعی را بازگو می کند و نه چیزی بیش از آن. @philosophyofsocialscience
بی‌حجابی معاصر، عامل فقر و تبعیض است. همانطور که مکان اغتشاشات اخیر نشان می‌دهد، ما با نوع خاصی از بی‌حجابی مواجهیم که نه تنها در چارچوب فقر و فحشای جنسی قابل تحلیل نیست، بلکه می‌توان مدعی شد عامل فقر و تضاد طبقاتی و تبعیض در دوره معاصر در ایران هم هست. ۲. شواهد متعدد نشان می‌دهد که بی‌حجابی‌ها فقط در میان خانم‌های مجرد نیست و در میان خانم‌های متاهل و دارای فرزند نیز رایج است. این شکل از بی‌حجابی نشان می‌دهد که تحلیل آن بر اساس فحشای جنسی راهگشا نیست. مضافا اینکه علی الاغلب این بی‌حجابی‌ها در مناطق مرفه شهری رایج است و فهم آن در چارچوب فقر و فحشا با واقعیت میدانی سازگاری ندارد. فقر، می تواند معلول علل مختلفی باشد از جمله قحطی های طبیعی. اما عمدۀ فقر در دورۀ معاصر و با نظر به بازارِ مدرن، برخاسته از نظم بازار است و یکی از عوامل اصلی در نظم بازار دورۀ معاصر، تبلیغات است تا به واسطۀ آن، چرخۀ عرضه و تقاضا متوقف نشود. در همین نظام بازار است که زن و حجاب را باید در ذیل بدن مندی فهمید. فارغ از همۀ مباحث نظری و تاریخی بحث که قبلاً در در دو مقالۀ علمی-پژوهشی منتشر شده ارائه کرده ام، فقط کافی است به این نکته دقت کنیم که بی حجابی معاصر (که به هیچ وجه مترادف با فحشا نیست) آیا در بخش های مرفه تر و مصرف گراتر شهری رایج است یا در بخش های پایین و حاشیه نشین و کم برخوردارتر شهری؟ ۳. در این نوع بدحجابی، مسئله اصلاً بر سر چادر یا مانتو و ... نیست؛ مسئله بر سر نوعی از بی حجابی است که انگیزۀ اصلیِ آن نمایش بدن است و این نمایش، معطوف به نوعی از آگاهی، هویت، تشخص و از همه مهمتر، ترقی و پیشرفت است که در ذیل توسعۀ سرمایه داری و به طور خاص تر، مقولۀ "مصرف" فهمیده می شود. ۴. پذیرش این نکته که این شکل از بی‌حجابی به واسطه تبلیغات کالایی و مصرف با احساس ترقی و پیشرفت ارتباط دارد، در واقع جایگاه این شکل خاص از بی‌حجابی را با توسعه سرمایه‌داری نشان می‌دهد. توسعه سرمایه‌داری برای چرخش چرخ بازار نیاز مبرم به تبلیغات دارد تا از سو امکان بازگشت سرمایه را تامین کند و از سوی دیگر، از قیام‌ها و جنبش‌های عدالت‌خواهانه و رهایی‌بخش ممانعت بعمل آورد. در تبلیغات یکی از جاذبه‌ها بی‌تردید همین شکل از بی‌حجابی و حواشی آن بعنوان سبک‌های زندگی است که هم طبقات مستضعف را از انگیزه انقلابی‌گری باز می‌دارد و آنها را درگیر سرگرمی‌های روزمره می‌کند و هم با دین و سنت و بواطن و ظواهر آن از جمله حجاب، بعنوان مهمترین مانع ترقی و توسعه مخالفت می‌ورزد و قدم در راه هدم آنها بر می‌دارد. ۵. رضاشاه پهلوی در ۱۱ آذر ۱۳۱۴ به محمود جم رئیس‌‌الوزرا گفته بود که: «نزدیک دو سال است که این موضوع -کشف حجاب- سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصا از وقتی که به ترکیه رفتم و زن‌های آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش‌به‌دوش مرد‌هایشان در کار‌های مملکت به آنها کمک می‌کنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور، دشمن ترقی و پیشرفت مردم است». از این منظر بی‌حجابی اخیر هرچند از حیث قالب و شکل اجرا، در چارچوب تبلیغات و صنعت فرهنگ و ترویج مُد و از طریق تصاویر مجازی و پدیده مصرف‌گرایی، گسترش پیدا کرده و می‌کند اما از حیث گره‌خوردنش با ایده ترقی و توسعه در استمرار تجددآمرانه دوره پهلوی اول است که برخلاف اقدام فیزیکی و باتوم‌محور او این‌بار از طریق سلطه فرهنگی و تسخیر ضمیرناخودآگاه جمعی بر جامعه متدین و مذهبی تحمیل می‌گردد. به‌نظر می‌رسد این دیدگاه بتواند بی‌حجابی زنان متاهل و دارای فرزند و فراگیری این پدیده در میان طبقات متوسط به بالای شهری را تا حد زیادی توضیح دهد، زیرا در اینجا بی‌حجابی یا بدحجابی و حواشی آن نظیر آرایش‌های غلیظ حتی در فصل گرم تابستان به‌مثابه یک سبک زندگی، تبدیل به انگاره ترقی و شخصیت و پیشرفت شده و به‌مثابه یک ایدئولوژی می‌تواند موجد شورش و جنبش کند و با قانون حجاب به‌مثابه انگاره حجاب اجباری مواجه شده و مقابله با آن را بعنوان آزادی و رهایی و بعضا سعادت به صحنه بکشاند. https://eitaa.com/mojtamaona
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاریخ فکری و فرهنگی جهان معاصر غربی جلسه دوم @philosophyofsocialscience
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاریخ فکری و فرهنگی جهان معاصر غربی جلسه سوم @philosophyofsocialscience
noormags-اندیشه؛_تکنولوژی_در_آینده_انقلاب_اسلامی_ایران-1858400_2578995.pdf
696.7K
💠 ؛ تکنولوژی در آینده انقلاب اسلامی ایران؛ ✍️استاد پارسانیا 🔸دلایلی كه صدرالمتألهین بر حیات و علم و كلام همه موجودات اقامه می‎كند، دلایلی است كه از احكام مربوط به وجود آن‌ها استفاده می‎كند و دلایلی كه حكمای مشاء و اشراق، درباره غفلت و جهل موجودات طبیعی اقامه می‎كنند، دلایلی هستند كه از احكام مربوط ماهیات جسمانی و صور مربوط به آن‌ها استفاده می‎كنند و اگر این دو حكم بدون لحاظ دو حیثیت متفاوت یك موجود طبیعی به آن موجود نسبت داده شوند ناسازگار خواهند بود و به تناقض منجر می‎شوند. 🔸ریشه‎های غفلت انسان از حقیقت عالم حجاب و غفلت انسان نسبت به حقایق وجودی پدیده‎ای است كه از یك سو ریشه در پنهان شدن آثار و احكام وجود و در نتیجه ریشه در غلبه احكام ماهیات دارد و از دیگر سو در اصطلاح و عادت یعنی در فرهنگ معرفتی و علمی جامعه استقرار می‎یابد. 🔸بنابراین اصطلاحات اهل علم، عادات اهل عرف و در حجاب ماندن آدمیان، عواملی نیستند كه به تنهایی، سبب تفسیر جهانی طبیعت، در نزد انسان شوند، عامل دیگری كه در كنار این عوامل حضور دارد و نقشی مهم ایفا می‎كند این است كه جهان طبیعت نیز به رغم این كه زنده، حی، بوده و سرشار از محبت و عشق و میل و اراده است، معرفت و محبت خود را پنهان می‎كند و این پنهان كردن گرچه حاصل نحوه مواجهه آدم با عالم است، لكن مطابق سنت مكر و استدراج الهی است و مبتنی بر حكمت و عدالتی است كه طبیعت آگاهانه و عالمانه كارگزار آن است. 🆔@parsania_net
بررسي بنيادهاي نظري ـ فلسفي «روش‌شناسي بنيادين» و دلالت‌هاي آن در تكوين نظريه (تبيين مباني نظري نسبت واقعيت و انديشه) مجله معرفت فرهنگی اجتماعی، سال سيزدهم، شماره چهارم، پياپي 52، پاييز 1401، ص 27ـ44   مهدي سلطاني * صديقه قرباني چکيده استاد پارسانيا در «روش‌شناسي بنيادين» شيوه شکل‌گيري نظريات علمي را دنبال مي‌کند، درحالي‌که از منظر ايده‌آليست‌ها معرفت، هستي را رقم مي‌زند. نمونه‌هايي از تلفيق مارکسيت‌ها هستي را مقدم مي‌دانند و در نگاه نوکانتي‌ها نحوه‌اي از تعامل هستي و انديشه در تکوين نظريه توضيح داده مي‌شود. استاد پارسانيا براساس بنيادهاي نظري صدرالمتألهين، قائل به حضور هستي و انديشه ـ با هم ـ در شکل‌گيري و تحقق نظريه است. مسئله اين پژوهش آن است که روش‏شناسي بنيادين مبتني بر کدام مبناي نظري از حکمت متعاليه، «تکوين لحظه حال» (نظريه مُحقَق‌شده» را به اين نحو توضيح مي‌دهد؟ و نحوه ارتباط اين دو عامل را چگونه تبيين مي‌کند؟ حکمت متعاليه با چه ظرفيتي مي‌تواند اين نظريه را تفسير نمايد؟ روش اين مقاله توصيفي ـ تحليلي بوده و در نهايت نشان داده است: «نفس‌الامر» نظريات اجتماعي که روش‏شناسي بنيادين از آن سخن مي‌گويد «هستي‌هاي اعتباري» است که در نتيجه اعتبارات انساني و حرکت جوهري تحقق مي‌يابد. اين هستي‌هاي اعتباري در مرتبه نفس عالِم و مرتبه فرهنگ (جهان اجتماعي) به يک وجود موجودند و بنا بر نوع تعامل نظر و عمل در «نوع اخير مُحقَق» و «جهان اجتماعي»، امکان‏هاي مختلفي از نسبت هستي و مفهوم در نظريه به وجود مي‌آيد. کليدواژه‏‌ها: حکمت متعاليه، روش‌شناسي بنيادين، نظر و عمل، هستي و انديشه، جهان اجتماعي.   @philosophyofsocialscience
🔻دوره میان مدت نقد جریان احمدبصری در ۱۶ جلسه(مجازی) 📌فروردین و اردیبهشت ۹۹ 🎙علی محمدی هوشیار ➖➖➖➖➖➖➖ جلسه اول: https://eitaa.com/ali_hoshyar/1705 جلسه دوم: https://eitaa.com/ali_hoshyar/1707 جلسه سوم: https://eitaa.com/ali_hoshyar/1708 جلسه چهارم: https://eitaa.com/ali_hoshyar/1709 جلسه پنجم: https://eitaa.com/ali_hoshyar/1710 جلسه ششم: https://eitaa.com/ali_hoshyar/1711 جلسه هفتم: https://eitaa.com/ali_hoshyar/1712 جلسه هشتم: https://eitaa.com/ali_hoshyar/1713 جلسه نهم: https://eitaa.com/ali_hoshyar/1714 جلسه دهم: https://eitaa.com/ali_hoshyar/1715 جلسه یازدهم: https://eitaa.com/ali_hoshyar/1716 جلسه دوازدهم: https://eitaa.com/ali_hoshyar/1717 جلسه سیزدهم: https://eitaa.com/ali_hoshyar/1718 جلسه چهاردهم: https://eitaa.com/ali_hoshyar/1719 جلسه پانزدهم: https://eitaa.com/ali_hoshyar/1720 جلسه شانزدهم: https://eitaa.com/ali_hoshyar/1721
⚡️مدرنیته یک دین است؛ نه یک تطور عینی عالم 🔰دکتر حسین کچویان: 🔸همین‌طور که جلوتر آمدیم یک چیزهایی را از تمدن غرب پذیرفتیم و مجبور شدیم یک چیزهایی را عوض کنیم تا رسیدیم به جایی که به عنوان مثال بگوییم دین یک امر شخصی است چون دیدیم که این نوع زندگی، مستلزم این نوع تلقی از دیانت است. 🔸بنابراین اگر این تمدن ادامه پیداکند، ملزوماتش را هم می‌آورد. بعضی اوقات در بدو امر یکی مستقیماً مفهوم دین، خدا، اخلاق و مفهوم زندگی دینی را هدف می‌گیرد ولی این تمدن اصلاً در ظاهر با این مقولات کاری ندارد؛ ماشین است که وارد می‌شود و فرهنگ خودش را می‌آورد. 🔸یکی از اشتباهات ما ازاول، نفهمیدن زیرکی ها و فریب‌کاری‌های تمدن غرب است که خود را ازاول آن‌طوری که هست (به عنوان یک دین) عرضه نکرد، بلکه به عنوان یک تطور عینی عالم عرضه کرد. اگر از اول به عنوان یک دین خودش را به ما عرضه کرده بود، این‌طور نمی‌شد که همه امور این تمدن را بگیریم و بعد هم به طور ناخودآگاه عوض بشویم؛ مثلاً اگر شما علم بیشتری بخواهید تا اسلام را بهتر بشناسید می‌گویند کتب تفسیر و احادیث را بخوانید، حالا اگر شما بخواهید مدرن تر بشوید می‌گویند باید فوکو، هابرماس و گیدنز بخوانید یعنی این دین مدرنینه است و این ها هم پیامبرهای آن هستند و وقتی شما این‌ها را خواندید قبولش می‌کنید و دنیا را هم عوض می‌کنید؛ یعنی مستقیماً ضربه‌ می‌زند. خیلی از دانشجوهای ما وقتی وارد این رشته ها میشوند، دچار تزاحم، بحران و مشکل میشوند؛ چون بلافاصله آنهارا نسبت به زندگی و هستی شان مسئله دار میکند. 🔸از علوم طبیعی هم نباید غافل شد، علوم انسانی صریحاً نفی میکند، ولی علوم طبیعی خدا را مسکوت میگذارد که در یک سیر طولانی تر عملاً به حذف اعتقاد به خداوند می‌انجامد. علوم طبیعی عملاً زندگی مان را تغییر می‌دهد و در درازمدت وقتی زندگی عینی ما تغییر یافت، مجبوریم که اخلاقیات و فرهنگ خود را هم عوض کنیم؛ کما اینکه این صدسال تاریخ هم به اصطلاح احیاگری به یک معنا همین است؛ یعنی زندگی ما عوض شده است. پی در پی به فهم های جدید از دیانت پیدا کردیم و به اینجا رسیدیم. 🔸اگر از منظر دینی علوم اجتماعی را بررسی کنیم، علوم اجتماعی در بعضی از شاخه ها، الهیات دنیای مدرن است. ما دچار این توهّم شدیم که داریم علم عالم و هستی را می‌خوانیم؛ نه، بلکه این یک شکل معنا کردن این جهان است؛ این ها یک روز، نظریه پایان تاریخ می‌دهند و ده سال بعد، آن را رها می‌کنند و پس ازآن پشیزی نمی‌ارزد و ما تازه می‌آییم به عنوان نظریه علمی مطرحش میکنیم‌؛ اینها نظریه نیست، اینها در واقع ایدئولوژی است.
برابری جنسیتی یا عدالت جنسیتی در نظریه جهان های سه گانه استاد پارسانیا، جهان اول، جهان حقیقت است که انسان در نسبت با نفس الامر امور قرار دارد و جهان دوم و سوم، رقیقت و بسط معنایی - مفهومی - عملی آن حقیقت است که در جهان اول است. جهان دوم و سوم تجلی گاه آن جهان اول است، رقیقت آن جهان اول است. لذا مدام در بین این سه جهان در حرکتیم تا بتوانیم لوازم و دلالتهای آن حقیقت را در رقیقت دنبال کنیم. سیاستگذاری هم تعویقی است که در این حرکت مداوم اتفاق می افتد؛ یعنی تعویقی است که در جهان دوم و سوم رخ می دهد برای تجلی دقیق تر آن حقیقت. این تعویق برای عمل سیاستمدار است برای این تجلی. انقلاب فرانسه نحوه ای از نسبت را در جهان اول رقم زده است و انقلاب اسلامی نیز نحوه ای دیگر. این حرکت از جهان اول به جهان دوم و سوم علی الدوام است و حد ندارد. در جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء نیز این حرکت مدام ادامه دارد، چون در نحوه ای از نسبت در جهان اول، جسمانیت در جهان دوم و سوم به رقیقت آن حقیقت، حادث شده است و در حرکت جوهری به ساحت روحانیت ارتقاء یافته است. این حرکت و چرخش بین جسمانیت و روحانیت نیز علی الدوام است. لذا چنانچه در نحوه ی نسبت انقلاب فرانسه بایستیم، برابری جنسیتی را در جهان دوم و سوم دنبال خواهیم کرد؛ و جسمانیتی در جهان دوم و سوم حادث خواهد شد که هم جنس گرایانه خواهد بود تا در وجه روحانی آن به صورت ایده برابری جنسیتی، به حرکت جوهری، رقم زده شود. در انقلاب اسلامی که نسبت دیگری با امور رقم زده شده است، جسمانیت دیگری و روحانیت متفاوتی در تناسب با ایده عدالت جنسیتی رقم می خورد. @philosophyofsocialscience
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰صوت نشست تخصصی نگرشی نوین به فلسفه فرهنگ 🔸با محوریت کتاب چیستی و نحوه وجود فرهنگ اثر استاد یزدان پناه 🗓پنج شنبه مورخ 26 آبان ماه https://eitaa.com/nasimehekmat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاریخ فکری و فرهنگی جهان معاصر غربی جلسه چهارم @philosophyofsocialscience
نظام حقوقی ثابت یا سیالیت فرهنگ گفتار: محمدوحید سهیلی نظام حقوق اسلامی و منطق استنباطی آن که اصول فقه نامیده می‌شود؛ مانند هر نظام دانش دیگری ناظر به مسائلی است که در حوزه موضوعش قرار می‌گیرد؛ بنابراین ناظر بر موضوع و تعیین حدود آن نیست. از این رو نیز هست که هر چند به امر متغیر می‌پردازد، اما این مسئله تا زمانی که با نگاهی بالادستی که در اینجا یعنی نگاهی بنیادین و کلانِ ناظر بر مسئله نگریسته نشود؛ نسبت امور و از جمله امر ثابت و متغیر در یک وضعیت جمع‌یافتگی ظهور و بروز پیدا نمی‌کند...👇 https://farhangesadid.com/fa/news/7524/%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82%DB%8C-%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA-%DB%8C%D8%A7-%D8%B3%DB%8C%D9%91%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%84%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA @philosophyofsocialscience
بسم الله الرحمن الرحیم 📝 به مثابه مسلمان ▪️مساله حجاب (که شاید بخودی خود و منفصل از زمان و مکان، یک حکم دست چندم در شریعت باشد) به دلایل تاریخی-اجتماعی در یک قرن اخیر اهمیت خاصی پیدا کرده است؛ و اگر این جایگاه خاصی که امروز پیدا کرده درست فهم نشود تحلیل درستی از بسیاری از جریانات معاصر نمی‌توان داشت. 🔸اگر حدیث منسوب به حضرت زهرا س که «برای زن بهتر این است که مردان او را نبینند و او مردان را نبیند» را در گوشه ذهنمان پررنگ کنیم، می‌توان گفت در سنت اسلامی دو نگاه به حجاب وجود داشته است: ▫️یکی نگاهی که حجاب را ذیل این حدیث می‌دید؛ که خروجی‌اش توصیه به پرده‌نشینی و خانه‌نشینی زن است؛ و ▫️دیگری حجاب را در کنار و بلکه مکمل این حدیث می‌دید، با این بیان که حدیث مذکور، در مقام بیان یک قاعده کلی در روابط زن و مرد است، که می‌خواهد بگوید اصل بر عدم اختلاط است؛ اما حجاب، ناظر به این واقعیت میدانی است که اساسا زندگی انسان، اجتماعی است و زندگی اجتماعی، جز با حدی از اختلاط بین زن و مرد ممکن نیست، لذا حجاب در اسلام، نه مهر امضایی بر پرده‌نشینی زن، بلکه مهر تاییدی بر حضور زن در میان جامعه است، اما به نحوی که جنسیت او تحت‌الشعاع امور جنسی قرار نگیرد. 🔹شاید از بهترین صورت‌‌بندی‌های این نگاه دوم، بحثهای شهید مطهری در کتاب «مساله حجاب» باشد. ایشان در نیمه اول کتاب با جریان غربزده درگیر است که آنان حجاب را از منظر تسلط مرد بر زن تحلیل می‌کنند، و در نیمه دوم با جریان طرفدار پرده‌نشینی زن؛ وهردو در این مشترکند که «حجاب» را به مثابه «محدود کردن زن» قلمداد می‌کنند و ذیل نگاه اول قرار می‌گیرند؛ و ایشان می‌کوشد با تبیین نگاه دوم، از ایده «حجاب به مثابه مصونیت» دفاع کند. 🔸حقیقت این است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این حداکثر معنایی است که از حجاب در جامعه ترویج شد، که علیرغم اینکه واقعا یک پله از تلقی غربی و سنتی بالاتر است، اما همچنان حجاب را برای زن در موضع انفعال قرار می‌دهد. 🔺اما می‌توان تقریری از حجاب ارائه کرد که حجاب، نه از موضع انفعال، بلکه از زاویه فعال بودن زن مطرح، و به مثابه کنشگری زن باشد. البته اصل این ایده در آثار شهید مطهری هست اما بسط نیافته است. در واقع الگوی غرب برای ورود زن به جامعه یا است که در باطن خود است (و به تعبیر شهید مطهری را نادیده می‌گیرد و او را همچون وارد جامعه می‌کند) و یا است که جدی گرفتن زنانگی زن را در این می‌داند که زن را به مثابه وارد جامعه کند. در قبال این دو، اسلام با جدی کردن حجاب می‌خواهد نشان دهد که هم زنانگی زن در مقام حضور اجتماعی وی را جدی می‌گیرد و هم حضور او در جامعه را نمی‌خواهد در افق جنسی قرار دهد. در این فضا حجاب، نه صرفا یک واکنش انفعالی و برای مصونیت زن، بلکه یک اقدام کنشگرانه و برای ارائه الگویی از حضور زن در جامعه است که در عین جدی گرفتن زن بودن وی، مانع فروکاستن این زنانگی به افق امر جنسی می‌شود. 🎙در منبرهای فاطمیه اول در دانشگاه امام صادق ع کوشیده‌ام که در سه‌جلسه اول این گفتمان را تبیین کنم؛ و در جلسه چهارم توضیح دهم که بر مبنای این گفتمان، ورود حاکمیت در مساله حجاب چگونه باید باشد. 🎧جلسه اول https://eitaa.com/souzanchi/1190 🎧جلسه دوم https://eitaa.com/souzanchi/1193 🎧جلسه سوم https://eitaa.com/souzanchi/1194 🎧جلسه چهارم https://eitaa.com/souzanchi/1195 کل بحثها در فضای وب 🌐https://www.souzanchi.ir/hijab-as-a-muslim-womans-activism/ تبصره: تیم رسانه‌ای هیات میثاق با شهدای دانشگاه امام صادق ع زحمت کشیده و تاکنون چهار کلیپ از این جلسات بنده تهیه کرده‌اند. ضمن تشکر از ایشان، تذکر این نکته لازم است که در هریک از چهار کلیپ مذکور، بحثهای جدا از هم طوری به هم چسبانده‌ شده که مخاطب گمان می‌کند با یک فراز متصل مواجه است. از این رو، این کلیپها هریک به کلیت خود معنایی را به مخاطب منتقل می‌کند که شاید تفاوت‌های مختصری با مراد گوینده داشته باشد. چه خوب است که اگر کلیپی تهیه می‌شود، برش متصلی از بحث باشد، ویا اگر تقطیعی رخ می‌دهد اتصال این قطعات به گونه‌ای باشد که مخاطب متوجه باشد که وسط اینها مطالبی گفته شده و چنین کنار هم گذاشتنی، بر اساس ذهنیت تدوینگر است، نه گوینده. حسین سوزنچی @souzanchi
💡گونه شناسی معترضین بازداشت شده 🔸گزارشی تحلیلی از گفتگو با ۷۰ نفر از بازداشت شدگان حوادث اخیر (مقولات،مضامین و جملات کلیدی ) اینفوگرافی گونه های معترضین ۱_۶ 📚تهیه شده در کارگروه سیاستگذاری فرهنگی پژوهشکده باقرالعلوم(علیه السلام) 👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
وحدت حوزه و دانشگاه بهانه ای شد برای بررسی این مهم از سوی دکتر قائمی نیک که در یادداشتی کوتاه به آن پرداخته است. به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، دکتر محمدرضا قائمی نیک، عضو هیئت علمی دانشگاه رضوی در یادداشتی به مناسبت سالروز وحدت حوزه و دانشگاه با تیتر ما و راه دشوار وحدت حوزه و دانشگاه نوشت: سخن‌گفتن دربارۀ وحدت حوزه و دانشگاه، خواه از حیث سازمانی و خواه از حیثِ محتوایِ علمی، همچون سخن گفتن از اصل وقوع انقلاب اسلامی یا تحقق تمدنِ نوین اسلامی است. همانطور که می‌دانیم و مقام معظم رهبری نیز در بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی مورد تاکید قرار داده‌اند، انقلاب اسلامی، در شرایطی تحقق یافت که کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمی‌برد. این انقلاب، برخلاف «کلیشه‌های کهنه» و تلاشی برای جمع امور به‌ظاهر متضاد دین و دنیا و آغاز از نقطۀ صفر بود. از این‌جهت تمدن نوین اسلامی نیز مطابق تصریح مقام معظم رهبری، هرچند از تمدن‌های اسلامی گذشته بی‌تاثیر نیست، اما با وضعیت فعلی جهان معاصر نیز نسبتی دارد. خلاصه آنکه به‌نظر می‌رسد هم در لحظۀ وقوع انقلاب اسلامی و هم در تلاش برای تحقق تمدن نوین اسلامی و اقتضائات مقدماتی آن، شامل تحول در جامعه و دولت و نهادهایی همچون حوزه و دانشگاه، همواره با نفی کلیشه‌ها و رفع بین امور به‌ظاهر متضاد و تشکیل ترکیب‌های بدیع و جدیدی روبرو هستیم که ذیل فرهنگ اسلامی محقق می‌شوند. ظاهراً وحدت حوزه و دانشگاه نیز نیازمند تشکیل مرکب حقیقی جدیدی است که تضاد ظاهری حوزه و دانشگاه را رفع کرده و مرکبی جدید و بدیع ایجاد کند. اما امور به ‌ظاهر متضاد چگونه رفع می‌شوند و ترکیبی جدید محقق می‌شود؟ اگر به تاملاتِ حکمتِ اسلامی یا حتی فلسفه‌های غربی بنگریم، همواره شاهد آن هستیم که حکیمی یا فیلسوفی نوآور و مبدع، تلاش کرده است تا از خلالِ نقد و برجسته‌سازی نقاط نادیدنی و نوشته‌های نانوشتۀ میان خطوط متون حِکمی و فلسفیِ گذشتگان، نکاتی را مجدداً بخواند و بیرون بکشد. فی‌المثل طرح شرایط تناقض یا حمل در حکمت متعالیه در قیاس با حکمت مشاء یا طرح حرکت جوهری در حکمت متعالیه نمونه‌ای از این تلاش‌ها است که جز با نظر به مبانی ممکن و میسر نمی‌شد. از این حیث، وحدت حوزه و دانشگاه در یک مرکب جدید و بدیع، نیازمند رسوخ به مبانی، پایه‌ها و اصول این دو نهاد و علم رایج در آنها است تا از خلال نقاط گسست دانشگاه و علم مدرن از نهاد کلیسایی علم در جهان غرب، بتوان نقاط اشتراک و افتراق این دو نهاد را دریافت. درک «ایدۀ دانشگاه» در بدو تاسیس و توجه به «ایدۀ حوزۀ علمیه» در تحولات تاریخیِ آن تا دورۀ معاصر، تنها بخشی از مقدماتی است که بدون توجه به آنها نمی توان طرحی دربارۀ وحدت آنها در نظر آورد.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نشست درباب مقاله‌ی نظریه و فرهنگ: روش شناسی بنیادین و مقاله علم و فرهنگ نوشته‌ی استاد پارسانیا پژوهشگاه امام صادق علیه السلام @philosophyofsocialscience
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دیدار خانواده آیت‌الله مصباح یزدی با رهبر انقلاب 🔹بیانات رهبر انقلاب در دیدار خانواده آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی که ۵ دی‌ ۱۴۰۱ برگزار شده بود، صبح امروز در محل برگزاری دومین همایش بزرگداشت علامه مصباح یزدی در تهران منتشر شد. 🔻بزرگداشت آقای مصباح از واجبات کارهای حوزه، روحانیّت و همه ما است/ ابتکارات و راه ایشان باید ادامه پیدا کند رهبر معظم انقلاب در دیدار خانواده آیت‌الله مصباح یزدی: 🔹مرحوم آقای مصباح (رضوان ‌الله ‌علیه) یک خصوصیّات منحصربه‌‌فردی داشتند که من در مجموعه‌ی فضلای برجسته‌ی قم که از قدیم می‌شناختیم، و حالا هم بحمدالله برکات بعضی‌شان ادامه دارد، نگاه میکنم، جامع این خصوصیّات را کسی مثل مرحوم آقای مصباح مشاهده نمیکنم؛ علم فراوان، فکر خوب و نوآور، بیان رسا و واضح، انگیزه‌ی تمام‌نشدنی و بی‌نظیر، خلقیّات و رفتارهای شایسته و برجسته، سلوک و معرفت و توجّه معنوی و مانند اینها؛ مجموع اینها را واقعاً انسان نمیتواند پیدا کند. اینها در آقای مصباح جمع بود. 🔹در مورد حفظ آثار، نکته‌ای که وجود دارد، این است که نگذاریم این آثار کهنگی پیدا کند. یعنی آن روزی که ایشان این مؤسّسه‌ی امام خمینی را راه انداختند، یک کار تازه‌ای بود؛ آیا امروز هم اگر به همان شکلی که اوّل راه افتاده، اداره بشود، باز هم تازه است؟ این، جای سؤال است؛ این به عهده‌ی شماها است. آقای رجبی و شما آقایان ببینید چه کار باید کرد که آن تازگی و طراوت حفظ بشود. آن اوّلی که ایشان این کار را شروع کردند، خب یک کار خیلی نوِ جدیدی بود، توجّه‌هایی را به خودش جلب کرد؛ حالا هم باید همان جور باشد. 🔹ادامه 👇👇
🔹مثلاً کتابهای ایشان. خب حالا بعضی از کتابها، کتابهای علمی است، کتاب درسی است، مثلاً فرض کنید فلسفه؛ خب حفظش به این است که در حوزه در جاهایی که مقتضی است تدریس بشود؛ امّا برخی از آثار مکتوب ایشان آثاری است که باید در ذهنها جایگزین بشود؛ بحث علم و فن و مانند اینها نیست؛ فکر است؛ باید در ذهن مخاطب بنشیند. چه جوری میشود نشاند؟ امروز با صِرف اینکه حالا تعداد نسخه‌هایی که از یک کتاب چاپ میشود، بالا باشد یا پایین باشد، مسئله تمام نمیشود؛ یعنی این جور کتابهای فکری [این جوری حفظ نمیشود]. چرا، بعضی از کتابها هست که وقتی تعداد و تیراژ بالا برود، این یک موفّقیّت است؛ فرض کنید کتابهایی که در شرح حال شهدا مینویسند؛ خب هر چه افراد بیشتر بخوانند، بیشتر بهره‌مند میشوند. کتابهای فکری این جوری نیست؛ کتابهای فکری لازم است در فکر رسوخ کند؛ و این، صرفاً با نشر کتاب حاصل نمیشود. شما نگاه کنید غربی‌ها در این کارها خوب واردند، خوب بلدند؛ ببینید مثلاً فرض کنید فلان متفکّر، حالا مثلاً هِگل مگر چند کتاب نوشته؟ افکارش را از داخل این کتابها استخراج میکنند و درمی‌آورند، تخلیص میکنند، خلاصه میکنند، آن فکر را با بیانهای مختلف، با زبانهای مختلف، با شیوه‌های مختلف پخش میکنند، منتشر میکنند. این کار [در مورد ایشان هم] باید انجام بگیرد. 🔹جسم ایشان رفت، حیف هم بود، خیلی حیف بود، یعنی وجود ایشان واقعاً مایه‌ی برکت بود، آدم از دیدن ایشان استفاده میکرد؛ یکی از این کسانی [بود] که ما در طول عمر دیدیم از دوره‌ی جوانی‌شان، نه حالا؛ آن وقت که ایشان شاید هنوز ازدواج هم نکرده بود ــ من قبل از اینکه بیایم قم، در مشهد با ایشان آشنا شدم؛ گمان میکنم مثلاً سال ۳۶، ۳۷ بود ــ از آن وقت آدم میفهمید ایشان یک مرد متدیّن، اهل دین و اهل تقوا بودند. از جمله‌ی آن کسانی بود که «مَن یُذَکِّرُکُمُ اللهَ رُؤیَتُه» بود؛ رؤیت ایشان هم آدم را کمک میکرد، پیش میبُرد، به یاد خدا می‌انداخت. خب هر چه از آن جوانی گذشت، ایشان بهتر هم شد؛ اگرچه هر چه هست، مال همان دوره‌ی جوانی است. شما جوانها قدر این دوره را بدانید؛ آنچه آن آخرِ کار به درد آدم میخورد و گیر آدم می‌آید و برای آدم میماند، همین [چیزی] است که حالا شماها کسب کرده‌اید و دارید کسب میکنید. جوانها قدر جوانی‌شان را بدانند.
اولویت جهان بر زبان: در دفاع و نقد معادل‌گزینیِ فارسی برای موضوعات جدید 1. مدتی است در صداوسیما و مشخصاً اخبار ۲۰:۳۰ شاهد اصرار بر تذکر در کلام و بیانِ مسئولین نظام نسبت به بهره‌گیری از معادل‌های فارسی برای مصادیق و مابازاهای اشیاء، مفاهیم اجتماعی و نظایر آنها در شکل و قامتِ خارجی‌اش هستیم. احتمالاً این اقدام در جهت حفظ هویت فرهنگی و تقویت زبان فارسی و کاهش از خودبیگانگی انجام می‌شود و تکرار و اصرار بر آن احتمالا باید بتواند در جامعه منجر به اهداف مذکور گردد. این اقدام هرچند قابل دفاع و ارزشمند است، اما نیازمند نقد به‌معنای دقیق کلمه است. آیا این اقدام لزوماً منجر به اهداف والای مذکور می‌شود؟ یا به تعبیر دقیق‌تر، اقدام فوق‌الذکر در «چه شرایطی» منجر به تحقق هدف والای حفظ هویت فرهنگی و ملی خواهد شد؟ 2. برای پاسخ به پرسش فوق که اساسا پرسشی ناظر به مقام تحقق و اثبات هویت فرهنگی است می‌توان به تجربه‌های تاریخی در سنت اسلامی_ایرانی مراجعه کرد. مسلمین و ایرانیان، در دوره‌های گذشتۀ مواجهه با تمدن‌های دیگر، از جمله در جریان مواجهه با تمدن یونانی نیز شرایط مشابهی داشته‌ا‌ند. به گزارش ابونصر فارابی، در این مواجهه، انبوهی از الفاظ و معانی جدید یونانی نظیر قاطیغوریاس، پاری‌ارمینیاس، انالوطیقای اول، انالوطیقای دوم، طوبیقا و ریطوریقا به جهان اسلام وارد می‌شدند که معادل‌های مقولات، عبارت، قیاس، برهان، جدل و خطابه برای آنها برگزیده شده بود (فارابی،1381: 69-71). با این‌حال فارابی، در نقدِ بعضی از ترجمه‌ها برای واژۀ اسطقس که دو معادل عنصر و هیولی را برای آن برگزیده بودند، معتقد بود به‌کار بردنِ این دو معادل برای اسطقس، توضیح رابطۀ عنصر و هیولی را دچار مشکل می‌کند (فارابی، 1394: 147). 3. تا اینجا می‌توان از تذکرات صداوسیما و دیگر نهادهای فرهنگی کشور نسبت به رعایت الفاظ فارسی برای معادل‌های خارجی، با استناد به دیدگاه فارابی دفاع کرد. با این‌حال فارابی، در تحولات فرهنگی که در مواجهه با یونان تجربه می‌کند، تنها به تغییر الفاظ اکتفا نکرده و متناسب با تغییر الفاظ، مصادیق آنها را نیز در ذیلِ حکمت اسلامی در قیاس با فلسفۀ یونانی تغییر می‌دهد. همانطور که می‌دانیم، فارابی رئیس مدینۀ فاضله را در قیاس با فیلسوفِ پولیس (polis) یونانی، پیامبر و نبی می‌داند که برخلاف فیلسوف یونانی، اولاً با عقل فعال اتحاد برقرار می‌کند و ثانیاً در این اتحاد، قوۀ متخیلۀ او نیز حقایق را در قالب تمثیل دریافت می‌کند. «هرگاه حلول عقل‌ فعال‌ در‌ هر دو جزء قوة ناطقه يعني جزء نظري و جزء عملي آن و سپس در قوة‌ متخيله‌ حاصل‌ شود، در اين‌صورت اين انسان، همان انساني است که به او وحي مي‌شود‌ و خداوند‌ به واسطۀ عقل فعال به او وحي مي‌کند، پس هر آنچه از ناحيۀ‌ خداي‌ متعال‌ به عقل فعال افاضه مي‌شود از ناحيۀ عقل فعال به‌واسطۀ عقل مستفاد به‌ عقل‌ منفعل اين انسان افاضه مي‌شود و پس از آن، به قوة متخيلۀ او افاضه‌ مي‌شود‌. چنين‌ انساني از آن نظر کـه فيوضات را از طريق عقل فعال به واسطۀ عقل مستفاد‌ و عقل‌ منفعل دريافت مي‌کند، حکيم و فيلسوف و خردمند و متعقل کامل ناميده مي‌شود و از آن‌ نظر‌ که‌ فيوضات عقل فعال به قوة متخيلۀ او افاضه مـي‌شود، نبي و منذر است از آينده و اين‌ انسان‌ در‌ کامل‌ترين مراتب انسانيت است و در عالي‌ترين درجات سعادت. اين‌ چنين انساني به تمام‌ افعالي‌ که به‌واسطۀ آنها مي‌توان‌ به‌ سعادت رسيد واقف است و اين نخستين شرط از شرايط رئيس [مدينه] است» (فارابي‌،1361: ٢٧٠). با این تغییر انسان‌شناختی، هستیِ مدینه و حتی علوم رایج در مدینۀ فاضله متفاوت از پولیس یونانی و طبقه‌بندیِ علوم در ارسطو می‌شود. در احصاء‌العلوم فارابی، علم مدنی در کنار فقه و کلام قرار می‌گیرد که متناسب با هستی‌شناسی جهان اسلام است در حالی‌که چنین علومی در فلسفۀ علمی ارسطو یا افلاطون دیده نمی‌شود. خطابه که معادل ریطوریقای یونانی قرار می‌گیرد، مهمترین صناعتی است که در علم کلام، به‌مثابه یک علمِ مدنی، در «اقناع» جامعه و مردم به‌کار گرفته می‌شود. بنابراین اساساً خطابه در جهانِ اسلامی، تنها تغییر در لفظ در مقابل ریطوریقا نیست، بلکه ماهیتی متفاوت در جهانِ خارج یافته است. در اینجا تغییر لفظ متناسب با تغییر در واقعیتِ عینی رقم می‌خورد و اساساً خطابه دیگر آن صناعتی نیست که ریطوریقای یونانی، معرِف آن بوده است. فارابی، در کتاب الحروف، این تذکر را در نسبت میان تغییر لفظ و واژه و «شناخت» و «وجود» توضیح می‌دهد. او انتخاب معادل برای الفاظِ زبان و فرهنگ بیگانه را منوط به نزدیکی آنها به «شناخت» و «وجود» همان موضوعات در جامعه و به تعبیر او، «امت» مقصد می‌داند. «ترتیب مفاهیم در مرحلۀ وجود نیز [مانند مرحلۀ شناخت]، بر همین مبنا است.اگر یکی از مفاهیم در وجود مقدم‌تر باشد، یا علاوه بر آن، سبب وجود بقیه مفاهیم نیز باشد، این مفهوم سزاو