#مباهله
الا یاران به نام یکه فرزند خدا عیسی
قسم بر عهد و پیمانی که ما داریم با عیسی
مبادا شرمگین باشد میان انبیا عیسی
دل ابلیس را باید به دست آریم یا عیسی
نباید گوش بسپاریم بر آوای شیطانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
که دیده بهتر از این پنج تن را در زمین آیا؟
تقابل میکند انجیل ما با مؤمنین آیا؟
نمیترسید از اوصاف ختم المرسلین آیا؟
مصاف مور با شیران! خریت بیش از این آیا؟
ندارد ترسی از نفرین ما این جمع نورانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
چرا در ابتدای کار آخر را نمیبینید؟
چرا آن سوی میدان کوه باور را نمیبینید
مگر همراه احمد شیر خیبر را نمیبینید؟
مگر خشم عیان در چشم حیدر را نمیبینید؟
به چنگ شیر میاُفتیم ای یاران به آسانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
زنی همراه احمد آمده عالم به او محتاج
برای توبه کردن حضرت آدم به او محتاج
به هنگام شفاعت نامسلمان هم به او محتاج
نه تنها ما، که حتی حضرت مریم به او محتاج
نصیبت شعلهی نار است اگر او را برنجانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
دو تا کودک در این جمعاند از هر پیر داناتر
نفوس قدسی آنها ز عیسی هم مسیحاتر
مقام انبیا بالا، مقام این دو بالاتر
کجا پیدا شود از این دو آقازاده آقاتر
حریف خشم آنها نیست اقیانوس طوفانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
#علی_ذوالقدر
@poem_ahl
#زبان_حال_امام_حسین سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
#مرثیه_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
بعد این پنجاه ساله از تو دور افتاده ام
تو زمین افتاده ای من در تنور افتاده ام
صورت تو گر شده از ضربه ها افروخته
صورت من هم میان هرم آتش سوخته
بوسه زد بر گونه ام پیغمبرم یادت که هست
شانه میزد گیسویم را مادرم یادت که هست
حال زینب وضعِ این گونه به شکل دیگریست
عفو کن خواهر اگر که موی من خاکستریست
تو صدایم میزدی وقتی دلم آزرده بود
چه کنم شرمنده ام خولی سرم را برده بود
غم مخور هرچند هجران دارد اذیت میکند
جای تو مادر ز من هرشب عیادت میکند
مادرم میگفت دیگر کوفیان مرتد شدند
من بمیرم مست ها از چادر تو رد شدند
بی من و عباس اینها کینه هاشان نو شده
مادرم میگفت زینب بین کوفه هو شده
باورش سخت است تنها چه مسیری رفته ای
شش برادر داشتی اما اسیری رفته ای
#سید_پوریا_هاشمی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_حسین سلاماللهعلیه
یک سال گریه کردم یک ماه را ببینم
عرض ادب دوباره.. ارباب نازنینم
این چند روز آخر عمری به من گذشته
عشق است و اضطرابش من عاشق همینم!
آغوش باز کردی مارا بغل گرفتی
یعنی میان هیات پیش تو می نشینم
از کودکی برایت زنجیر میزدم من
ای عشق اول من! ای عشق راستینم!
هرسجده ای که کردم خون تو بانی اش بود
با گریه بر غم تو شد استوار دینم
یک جمله است ایمان..گریه برای ارباب!
گریه کن تو هستم پس جزو مومنینم
با گریه ی رفیقان شستند نامه ام را
برکت ز دوستان بود من نیز خوشه چینم
خوب است روزگارم پیش تو گرم کارم
در روضه ات عزیزم! در جنت برینم
آب و گلم حسین جان مخلوط با گل توست
من اهل کربلایم آنجاست سرزمینم
بر نیزه تکیه دادی گفتی که یار من کو؟!
لبیک گفته ام من با ناله ی حزینم
#سید_پوریا_هاشمی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_حسین سلاماللهعلیه
#گریز_امام_حسن سلاماللهعلیه
#گریز_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
باز هم محشری از گریه به پا کرد حسین
دل ما را ز غم و درد جدا کرد حسین
من کجا روضه کجا؟! معرفت آقا بود
من حواسم به خودم بود، صدا کرد حسین
به بهشتی که خدا داد نیانداخت نگاه
رفت با گریه کن خویش صفا کرد حسین
من شکستم دل اورا،دل من را نشکست
اینهمه سال مراعات مرا کرد حسین
گریه ام نور به قبر همه امواتم شد
دِین بر گردن ما بود.. ادا کرد حسین
متحیر شده بودیم کجا سجده کنیم
پرچم آورد وسط قبله نما کرد حسین
نام ما را ته مقتل به زبان آورده
خون آن حنجره را ضامن ما کرد حسین
من حسینی شده دست امام حسنم
نام ما را حسن آورد، دعا کرد حسین
چهاردیواری این روضه خود شش گوشه ست
کربلا را وسط روضه بنا کرد حسین
اربعین کاش بگویم به همه در صحنش..
حاجتم کرببلا بود روا کرد حسین
خواهرش رفت اسیری و خودش بر سر نی
هرچه را داشت دراین راه فدا کرد حسین
#سید_پوریا_هاشمی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_حسین سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
از این سیاهی ها به عشاقت نوید است..
بخت تمام گریه کنهایت سپید است
هرقدر میخوانیم تکراری ندارد
این روضه ها مانند قرآن مجید است
هر گریه ام با قبل خیلی فرق دارد
هیات به هیات عهد ما باتو جدید است
مثل جوان مرده به تو باید بگریم
فرمایش آقاست دستور اکید است
من با توام مال توام کلب تو هستم
تا کور گردد هرکسی که با یزید است
اینجا برایت کشته مرده بی شمار است
پس روضه ات یکجور گلزار شهید است
ما با تو تضمینی سعادتمند هستیم
این جامه ی مشکی خودش برگ رسید است
خون دلم از خنده ام پربارتر بود
خیر غمت بالاتر از صدجور عید است
آنقدر آقایی که در روز قیامت
وقت شفاعت شمر در قلبش امید است
یک کربلا میخواهم و میدانم این را..
رد کردن از شخصی شبیه تو بعید است..
زینب چگونه زخمهایت را ببندد؟!
ای زخمی گودال خونریزی شدید است
#سید_پوریا_هاشمی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_حسین سلاماللهعلیه
#گریز_امام_زمان سلاماللهعلیه
در خانه اگر کس است یک حرف بس است
جز عشق حسین عشق دیگر هوس است
دم نام حسین و بازدم نام حسن..
هر خیر که هست در همین یک نفس است
صد کوه گناه را ثوابش کرده..
اشکی که به اندازه بال مگس است
اینجا همه خوبند همه گریه کنند
این رود که جاری است بی خار و خس است
من عبد حسین نیستم لاف زدم
کی عرصه سیمرغ مجال مگس است؟!
دلگرمی ما به روضه و سینه زنی ست..
ورنه دنیا برای مومن قفس است!
بی گریه به حضرت اباعبدالله..
صدسال نماز شب بخوانی عبث است!
با قصد فرج صدا بزن آه حسین
فریاد بزن! حسین فریادرس است!
بر سینه زدم تعلقاتم کم شد
هر شاخه ی دل نیازمند هرس است
صدقافله رفت کربلا پس ما چه؟!
گوش همه سالها به بانگ جرس است..
#سید_پوریا_هاشمی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_حسین سلاماللهعلیه
#گریز_امام_حسن سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
از ابتدا بزرگتر ما حسین بود
یک سایه بود روی سر ما، حسین بود
گفتی بهشت چیست؟ نوشتیم کربلا!
اصلا بهشت در نظر ما حسین بود
هرکس دراین جهان اثری از خودش گذاشت
گفتیم یا حسین، اثر ما حسین بود
اسمش عزیز بود.. خدا داد برکتش..
در جمع اسم بیشتر ما حسین بود!
هرچند والدین عزیزند نزد ما..
از والدین عزیز تر ما حسین بود
دنیا بدون روضه چه دارد به غیر درد؟
در تلخی جهان شکر ما حسین بود
تسبیح صبح تا شب ما یا حسن شد و..
تسبیح شام تا سحر ما حسین بود
افتاد زیر پا و گدایش عزیز شد
شرمنده ایم ما سپر ما حسین بود
امسال هم برات حرم میدهد به ما
هرسال بانی سفر ما حسین بود
چشمش به خیمه گاه و تنش زیر اسم اسب
شاه شهید خون جگر ما حسین بود
#سید_پوریا_هاشمی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_حسین سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
سلام ای عزیز دل ما حسین
حبیبی تصدّق علینا حسین
کس و کار ما آبرو دار ما
همه ثروت ما ز دنیا حسین
کسی حال مارا نپرسیده بود
یکی یاد ما کرد..تنها حسین
از آن دم که واشد زبانم به حرف..
به من گفت مادر..بگو یا حسین!
زمین خورده بودم..به افتادنم..
همه خنده کردند..الا حسین
بنا بود رسوای عالم شوم..
خرید آبروی گدا را حسین
همه بنده هستند و مولا حسن
همه عبد هستند و آقا حسین
ضرر کردم از با همه بودنم..
رفاقت فقط با یکی!با حسین!
نشستم به پایین مجلس ولی..
مرا برد بالای بالا حسین
مرا میبری کربلا بازهم؟؟
مرا پر بده باز آنجا حسین
زمین خوردی و مادرت ناله زد
نزن دست و پا پیش زهرا حسین
#سید_پوریا_هاشمی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_حسین سلاماللهعلیه
#گریز_حضرت_علی_اکبر سلاماللهعلیه
خداوندی که لیلای حسین است..
خودش هرجوره شیدای حسین است
ز گریه پاک کردم چشم خود را..
بروی چشم من جای حسین است
اگر هرشب به هیات میروم من
دلیل آن "بفرمای" حسین است
به جای خوب ها من را سوا کرد
خدایی عشق معنای حسین است
ملالی نیست!دنیا دوستم من
اگر دنیام دنیای حسین است
گناه از شهر رفت و نور آمد
خداراشکر، غوغای حسین است
خجالت میکشم از روی ماهش
که زحمتهای ما پای حسین است
چرا بیمار ها نومید باشند؟
امید ما مداوای حسین است
خوشم با آفتاب کربلایش
گلستان بین صحرای حسین است
برات اربعینم را بگیرید
علاج کار امضای حسین است
جوانان بنی هاشم بیایید
عبا پر از علی های حسین است
#سید_پوریا_هاشمی
@poem_ahl
#ورود_به_کربلا
#مرثیه_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست..
راه بستند روی قافله اش دشمن و دوست
هرکجا هست خدایا به سلامت دارش
گره افتاده حسین بن علی در کارش
کودکان در بغل مادرشان خوابیده
دختران هم گل سر بر سرشان خوابیده
رد خورشید عراق است روی صورتشان
از غریبی بخدا طاق شده طاقتشان
دخترانی که بروی پر قو خوابیدند..
موقع دیدن لشکر چقدر ترسیدند
ناگهان گفت ابالفضل به آوای جلی..
کور باشند همه محضر ناموس علی!
زینب از ناقه چه بی واهمه آمد پایین
زینب آمد نه! بگو فاطمه آمد پایین
گرد بر چادر بانو بنشیند هیهات
قد اورا کسی از دور ببیند هیهات
آه زینب به ملاقات خدا آمده ای
کربلایی شده ای کرببلا آمده ای
تو که دور و بر خود چند برادر داری..
پرده دار حرمی چون علی اکبر داری..
تو که در امر حیا بین زنان منتخبی
چون علی شیرخدا شیر خدای عربی
چند روز دگر آزرده ی هجران هستی
بی ابالفضل گرفتار بیابان هستی
چادر قیمتی ات میرود از سر با زور
معجرت را بکشد پنجه ی لشکر با زور
سخن از غارت زنهاست زبان من لال
چشمها خیره به زنهاست زبان من لال
سخن آهسته بگویم که سفر خواهی کرد
سخت از کوچه اوباش گذر خواهی کرد
#سید_پوریا_هاشمی
@poem_ahl
#زبان_حال_حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
#مرثیه_حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
با یتیمانت مگر حکم "فلا تقهر" نبود؟
پس چرا در شام با من دوستی دیگر نبود؟
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
زودتر سر میزدی به دخترت بهتر نبود؟
من سه ساله نیستم انگار سیصد سالم است
صورتم دیگر شبیه صورت دختر نبود
از دهان و چشمها و گوش من خون جاری است
این اواخر چشمه ی من چشمه کوثر نبود
نه زبان حرف دارم نه توان پا شدن
آه.. از آن پروانه جز یک مشت خاکستر نبود
رفت آن دست لطیف و آمد آن دست زمخت
با عمو رفتید و دور من به جز کافر نبود
عمه میگوید نگو بابات غصه میخورد
من ولی میگویم اصلا بر سری معجر نبود
آن جوان مست جوری زد مرا رنگم پرید
هرچه من گفتم کمک! آنجا علی اکبر نبود
عمه سهم نان خودرا میدهد من میخورم
عمه جانم هیچ کمتر از پدرمادر نبود
حرف خدمتکار شد دیگر زبانم بسته شد
هیچکس مانند من در بزم می مضطر نبود
#سید_پوریا_هاشمی
@poem_ahl
#مدح_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#زبان_حال_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#فرزندان_حضرت_زینب سلاماللهعلیهم
#مرثیه_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
اول هر سخن مدد زینب
اوج ایمان ده است و صد زینب
هو سند بود و مستند زینب
کعبه ما الی الابد زینب
نام او افتخار آل الله
زینب ای حضرت جلال الله
مرجع صبر هر رسول و نبی
آیت الله امت عربی
نیست مانند او خدا نسبی
وه! عجب هیبتی عجب غضبی
مومنم مومنم به اسلامش
همه سجده کنیم بر نامش
کرمش منشاء همه برکات
چادرش حبل ماست بین صراط
شیر غران مقابل خطرات
فخرسادات زینب السادات
عرش روی عصاش قائمه است
از تمام جهات فاطمه است!
چند روزی است بین نافله اش..
بالاخص در قنوت کامله اش ..
بوده از وسع کم فقط گله اش
آمدند عاقبت دوتا صله اش
گفت با خود رسید نوبت من
سرزد امروز صبح دولت من
ای حسین ای عزیز خون جگرم!
گریه کم کن مقابل نظرم
شرمسارم ز وسع مختصرم
پیشمرگ تو این دوتا پسرم
عمر از این بیشتر نمی خواهم
تو نباشی پسر نمی خواهم!
تکیه بر نیزه ات مده برخیز
جان زهرا ز خواهرت نگریز
شاه اینجا تویی عقیله کنیز!
کم و ناقابل اند این دو عزیز
بپذیر این دوعبد را دربست
نپذیری قسم به زهرا هست
این دوتا سهم کربلای من اند
پای تو عاشق فدا شدن اند
مثل تو تشنه اند بی کفن اند
باید از غصه آتشم بزنند
دوست دارم برات جان بدهم
عشق را بر همه نشان بدهم
بین من با تو بود قول و قرار
تو به گودال و من سر بازار
دور من جمع میشوند اشرار
این دو آنجا به نیزه اند انگار
کاش یا اهل شام کور شوند
یا ز من این دو دورِ دور شوند
#سید_پوریا_هاشمی
@poem_ahl