eitaa logo
قران پویان
443 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
681 ویدیو
611 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
 💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیات 23 تا 35 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
🕊 مربوط بہ 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ از داستان 👈‏آنچه در اين بخش از آيات خوانديم، نكته‌های فراوانی دارد كه می‌تواند در زندگی همه انسانها و روند همه حكومتها مؤثر باشد: ‏🔹رئيس حكومت يا يك مدير بايد آن چنان در سازمان تشكيلاتی خود دقيق باشد كه حتی غيبت يك فرد عادی و كوچك را احساس و پی‌گيری كند. ‏ 🔹مراقب تخلف يك فرد باشد و برای اينكه روی ديگران اثر نگذارد، محكم كاری كند، و پيشگيری لازم را به عمل آورد. ‏ 🔹هرگز نبايد كسی را غيابا محاكمه كرد، بايد اجازه داد در صورت امكان از خودش دفاع كند. ‏ 🔹بايد جريمه به مقدار جرم باشد، و برای هر جرمی مجازات متناسبی در نظر گرفته شود، و سلسله مراتب رعايت گردد. ‏ 🔹بايد هر كس و لو بزرگترين قدرتهای اجتماعی، تسليم دليل و منطق باشند هر چند دليل از دهان فرد كوچكی بيرون آيد. ‏ 🔹در محيط جامعه بايد آن قدر صراحت و آزادی حكمفرما گردد حتی يك‌ فرد عادی بتواند در موقع لزوم به رئيس حكومت بگويد:" من از چيزی آگاهم كه تو نمی‌دانی"! 🔹ممكن است كوچكترين افراد از مسائلی آگاه شوند كه بزرگترين دانشمندان و قدرتمندان از آن بيخبر باشند تا انسان هرگز به علم و دانش خود مغرور نگردد. ‏ 🔹در سازمان اجتماعی بشر، نيازهای متقابل آن قدر زياد است كه گاه سليمانها محتاج يك پرنده می‌شوند. ‏ 🔹گرچه در جنس زنان شايستگيها بسيار است، و حتی خود اين داستان نشان می‌دهد كه ملكه سبا از فهم و درايت فوق العاده‌ای برخوردار بود، ولی با اينهمه رهبری حكومت چندان با وضع روح و جسم آنها سازگار نيست كه هدهد نيز از اين مساله تعجب كرد و گفت:" من زنی را بر آنها حكمران ديدم"! 🔹مردم غالبا بر همان آئينی هستند كه زمامدارانشان می‌باشند، لذا در اين داستان می‌خوانيم كه هدهد می‌گويد من آن زن و قوم و ملت او را ديدم كه برای خورشيد سجده می‌كنند (نخست سخن از سجده ملكه سپس از ملتش می‌گويد) 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ 💠‏قالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً وَ كَذلِكَ يَفْعَلُونَ (۳۴/نمل) 🌱‏(بلقيس) گفت: بی شك، هرگاه پادشاهان به منطقه‌ی آبادی وارد شوند (و هجوم برند،) آن جا را به تباهی می‌كشند و عزيزان آن جا را ذليل می‌كنند و اين، سيره‌ی هميشگی آنان است. ‏🔹اعتراف به روحيّات وخصلت‌های پادشاهان، نشانه‌ی شهامتِ بلقيس است. ‏قالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ‌ ... ‏🔹بلقيس هم دغدغه‌ی شكست از سليمان و هم دلبستگی به آبادی كشور خود داشت. «أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً» ‏🔹تنها به قدرت خود تكيه نكنيد؛ ديگران را نيز به حساب آوريد. (اطرافيان بلقيس می‌گفتند: «نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ»، ولی بلقيس هشدار داد كه قدرت سليمان را كم نپنداريد). قالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ‌ ... ‏🔹شيوه‌ی حكومت‌های غير الهی، ايجاد فساد و ذلّت در بين منطقه و مردم است. «كَذلِكَ يَفْعَلُونَ» ‏🔹آفت حكومت وقدرت، سلطه‌طلبی، جنگ افروزی و ويرانگری است. ‏الْمُلُوكَ‌ ... أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 1⃣4⃣ تدبر در سوره 🔹ارتباط آيات ۴۷ تا ۵۹ سوره كهف با داستانها و آيات قبلی چيست؟ اين آيات متصل به آيات قبل است و در پى همان آيات سير مى كند و به بيان اينكه اين اسباب ظاهرى و زخارف فريبنده دنيوى كه زينت حيات هستند به زودى زوال و نابودى بر آنها عارض مى شود مى پردازد، و براى انسان روشن مى كند كه مالك نفع وضرر خويش نيست ، و آنچه براى انسان مى ماند همان عمل او است كه بر طبقش كيفر و يا پاداش مى بيند. در اين آيات ابتدا، مسأله قيام قيامت مطرح شده ، و بيان مى فرمايد كه هر انسانى تك و تنها بدون اينكه كسى به غير از عملش همراه او باشد محشور مى گردد، و سپس مسأله امتناع ابليس از سجده بر آدم و فسقش ‍ نسبت به امر پروردگار را ذكر مى كند كه پيروانش او و ذريه او را اولياى خود مى گيرند، و به جاى خدا او را كه دشمن ايشان است سرپرست خود اتخاذ مى كنند. آنگاه دوباره مسأله قيامت را عنوان مى كند كه در آن روز خداوند خود پيروان شيطان و نيز شيطانها را كه شريك خدايش ‍ گرفته بودند احضار مى كند، در حالى كه رابطه ميان آنان قطع شده باشد. و در آخر آياتى چند در خصوص وعده و وعيد آمده و مجموع آيات از نظر هدف با آيات قبل متصل است. تفسیر المیزان https://b2n.ir/g94617 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
مروري بر سخنان ناصحانه و ميانجيگرانه علي ع خطاب به (عثمان) و 🛑قسمت سوم: تاملي در زمينه‌هاي عليه عثمان و خطبه 164 🖋📚ادامه بيان اوضاع و شرايط انتهاي خلافت عثمان از تاريخ 💢🔻 کم کم مردم در انتقاد به عثمان، جسورتر شده و گفتند: تو بنى اميه را بر دوش مردم سوار کرده اى يا عدالت کن يا از خلافت کناره گيرى!» عثمان که قدرت تصميم گيرى را از دست داده بود، به فرماندهان خود گفت تا مردم را براى جهاد آماده کنند، ولى اين دستور مشکلى را حل نکرد. 👈سرانجام در سال 35 هجرى مخالفينش، در شهرهاى مهم اسلامى با هم مکاتبه کردند و تصميم بر عزل عثمان و فرماندارانش گرفتند. گروهى از مصر و گروه ديگرى از کوفه و گروه بسيارى از بصره، به عنوان زيارت خانه خدا حرکت کرده و به سوى مدينه آمدند و مردم مدينه را از تصميم خود باخبر ساختند. مهاجران و انصار ـ که از عملکرد عثمان ناراضى بودند ـ به حمايت او برنخاستند. مخالفان به آسانى وارد مدينه شدند و خانه عثمان را محاصره کردند، ولى مانع از رفت و آمد افراد نبودند. عثمان از اين هجوم عمومى سخت در وحشت فرورفت و نزد امام على (عليه السلام) آمد و از آن حضرت تقاضا کرد که نزد معترضان برود و آنها را از راهى که در پيش گرفته اند منصرف سازد. امام (عليه السلام) فرمود: «با چه شرايطى آنها را راضى کنم؟» عرض کرد: «با اين شرط که من، بعد از اين تنها با صلاح انديشى شما کار مى کنم.» امام (عليه السلام) فرمود: «بارها تو را نصيحت کرده ام و تو هم وعده داده اى، ولى به وعده ات وفا نکرده اى و به سخنان مروان و معاويه و امثال آنها گوش فرا دادى.» 👌سرانجام امام (عليه السلام) پذيرفت و براى فرونشاندن خشم مردم با گروهى از مهاجران و انصار حرکت کرد و نزد معترضان آمد. مخصوصاً با مصريان که انتقادهاى شديدى داشتند مذاکره فرمود و آنها قبول کردند که به مصر بازگردند. به عثمان نيز سفارش فرمود که به تمام شکايت مردم رسيدگى کند و از کارهاى گذشته توبه کند. 👈 عثمان خطبه اى خواند و آشکارا اعلام کرد و قول داد به تمام رسيدگى کند. هنگامى که عثمان به منزل بازگشت ديد مروان و عده اى از بنى اميه در منزلش گرد آمده اند. مروان گفت: «سخن بگويم يا ساکت بنشينم»؟ همسر فرياد زد: «ساکت باش! به خدا شما قاتل عثمان و يتيم کننده اطفالش خواهيد بود. او به مردم وعده داده و بايد به وعده اش وفا کند». 🔻مروان، ساکت ننشست و گفت: «سخنى را که گفتى به صلاح خلافت تو نبود.» عثمان تحت تأثير مروان قرار گرفت😔 و به او دستور داد تا مردم را پراکنده کند. مردم به خانه امام على(عليه السلام) رفتند و جريان را گزارش دادند. 🌴امام (عليه السلام) فرمود: «اگر در خانه بنشينم عثمان مى گويد که مرا تنها گذاردى و خوار کردى و اگر براى او صلاح انديشى کنم، باز مروان او را بازيچه خود قرار مى دهد.» سپس به خانه عثمان رفت. فرمود: «به وعده خود وفا نکردى و به سخنان ناصواب مروان ـ که برخلاف دين و عقل است ـ گوش دادى. من از اين پس به سراغ تو نخواهم آمد.» 📚تاريخ طبرى، جلد 3، صفحه 360 به بعد (با تخليص)، حوادث سال 33 هجرى. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت با عمومی سازی فهم و تفسير قرآن @quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیات 36 تا 44 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
🕊 مربوط بہ 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ 💠‏فَلَمَّا جاءَ سُلَيْمانَ قالَ أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ فَما آتانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ (۳۶) ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ بِها وَ لَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْها أَذِلَّةً وَ هُمْ صاغِرُونَ (۳۷/نمل) 🌱‏چون (پيك حامل هدايا) نزد سليمان آمد، سليمان گفت: آيا مرا با مالی ناچيز مدد می‌كنيد؟ پس (بدانيد) آنچه خداوند به من داده بهتر است از آنچه به شما داده است، (من با هديه‌ی شما شاد نمی‌شوم) بلكه شما هستيد كه به هديه‌ی خودتان خوشحاليد. (سليمان به پيك بلقيس) گفت: به سوی آنان برگرد، پس ما حتماً لشكريانی برآنان وارد می‌كنيم كه برای آنان تاب مقابله نيست و ما حتماً آنان را از منطقه، ذليلانه آواره می‌كنيم در حالی كه خواری را احساس خواهند كرد. ‏🔹انگيزه‌ی اوليای خدا مادّيات نيست. «أَ تُمِدُّونَنِ» (مردان خدا خود را با پول معامله نمی‌كنند، زيرا آنان امير دنيا هستند نه اسير آن). ‏🔹مردان خدا، تيزبين و هوشيار و قاطعند. انگيزه‌های فاسد را در پشت هدايا می‌بينند و می‌گريزند و صاحبان آن انگيزه‌ها را توبيخ و سرزنش می‌كنند. ‏«أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ» ‏🔹هدايا را به نحو احسن بپذيريد و پاسخ دهيد. «إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها»۱ امّا نه در مواردی كه هديه جنبه‌ی رشوه دارد. «أَ تُمِدُّونَنِ» ‏🔹مردان خدا نعمت‌ها را از او می‌دانند. «فَما آتانِيَ اللَّهُ» ‏🔹گاهی بيان قدرت خود، لازم است. «فَما آتانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتاكُمْ» ‏🔹بهترين اهرم برای طرد مال حرام، توجّه به الطاف الهی است. «أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ فَما آتانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتاكُمْ» ‏🔹اوليای خدا با الطاف الهی به آرامش می‌رسند. «فَما آتانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتاكُمْ» و مردم مادّی با مادّيات. «بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ» ‏۱🔹علم و حكمت، بهتر از مال است. «فَما آتانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتاكُمْ» .بعد از منطق، نوبت قدرت‌نمايی است. «فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ» ‏🔹در برابر كسانی كه تنها به قدرت متكی هستند، با صلابت سخن بگوييد. ‏«فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ» ‏🔹جهاد، در اديان قبل نيز مطرح بوده است. «فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ» ‏🔹تبليغ و ارشاد، بدون هجرت و قدرت كارساز نيست. «فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ» ‏🔹كسی كه از مادّيات بگذرد، می‌تواند با قدرت سخن بگويد و از حقّ دفاع كند. «ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ» ‏🔹رهبر بايد از قوای مسلح خود اطمينان كافی داشته باشد. «بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ بِها» ‏🔹قدرتِ نظامی اهل حقّ بايد بيش‌از قدرت اهل باطل باشد. «بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ» ‏🔹تحقير و به ذلّت كشاندن حكومت‌های كفر وشرك جايز است. «أَذِلَّةً وَ هُمْ صاغِرُونَ» 📚‏تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي‌ 💠قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ 🌱(امّا) کسی که دانشی (مختصر) از کتاب (الهی) داشت، گفت: «پیش از آن‌که چشم بر هم زنی، من آن را برایت می‌آورم.» پس هنگامی که (سلیمان) آن را نزد خود حاضر دید، گفت: «این از لطف و عنایت پروردگار من است تا مرا بیازماید که آیا شکر می‌کنم یا ناسپاسی. هر کس شکر کند، فقط به سود خودش شکر کرده است، و هر کس ناسپاسی کند، (صرفاً به خودش ضرر زده است؛ زیرا) پروردگار من، بی‌نیاز و بسیار نعمت‌بخش است.» نمل - ۴۰ 🔷‏دنيا پرستان مغرور، هنگامی كه به قدرت می‌رسند، همه چيز را جز خود فراموش می‌كنند، و تمام امكاناتی را كه بدست آورده‌اند، قارون‌وار كه می‌گفت: إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلی‌ عِلْمٍ عِنْدِي‌:" آنچه را دارم بر اثر علم و دانش من است" (سوره قصص آيه ۷۸) از ناحيه خودشان می‌دانند لا غير، در حالی كه بندگان خاص خدا به هر جا برسند می‌گويند: هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي‌:" اين از فضل خدا است بر ما". 🔷‏جالب اينكه سليمان نه تنها اين سخن را به هنگام مشاهده تخت ملكه سبأ در برابرش بيان كرد، بلكه افزود اين برای اين است كه خدا مرا بيازمايد، آيا شكر گذارم يا نه؟. ‏قبلا نيز در همين سوره خوانديم كه سليمان نعمتهای خود را همه از خدا می‌داند، و خاضعانه رو به درگاهش می‌كند كه پروردگارا! شكر اينهمه نعمت را به من الهام كن و توفيقی عطا فرما كه بتوانم در پرتو آن، جلب رضای تو كنم. 👈‏آری اين است معيار شناخت موحدان خالص از دنيا پرستان مغرور، و اين است راه و رسم مردان پرظرفيت و با شخصيت در برابر كم‌ظرفيتان خودخواه. ‏گرچه معمول شده است كه بعضی از متظاهران فقط اين جمله پر معنی سليمان (هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي‌) را بر سر در كاخهای طاغوتی خود می‌نويسند بی آنكه به آن اعتقادی داشته باشند و در عملشان كمتر انعكاسی داشته باشد ولی مهم آنست كه هم بر سر در خانه باشد، هم در پيشانی تمام زندگی انسان و در قلب او، عملش‌ نشان دهد كه همه را از فضل خدا می‌داند، و در مقام شكر آن برآيد، نه شكر با زبان كه شكر با عمل و با تمام وجود. 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 2⃣4⃣ تدبر در سوره 🔹فراز آیات ۵۹-۵۴ سوره کهف وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٍ وَكَانَ الْإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا {54} و به راستى در اين قرآن براى مردم از هر گونه مثلى آورديم و[لى] انسان بيش از هر چيز سر جدال (تحکیم باور و گفتار قبلی خود)دارد {54} وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءهُمُ الْهُدَى وَيَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَن تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلًا {55} و چيزى مانع مردم نشد از اينكه وقتى هدايت به سويشان آمد ايمان بياورند و از پروردگارشان آمرزش بخواهند جز اينكه سنت پيشينيان سراغشان امد (یعنی با بهانه ها و علل مشابه رسولان و هدایت الهی را تکذیب کردند) يا عذاب دربرابر دیدگانشان بيايد (انگاه ایمان اورند) {55} وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنذِرُوا هُزُوًا {56} و پيامبران [خود] را جز بشارت‏دهنده و بيم‏رسان گسيل نمى‏داريم و كسانى كه كافر شده‏اند به باطل مجادله مى‏كنند تا به وسيله آن حق را پايمال گردانند و نشانه‏هاى من و آنچه را [بدان] بيم داده شده‏اند به ريشخند گرفتند {56} وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَن يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا {57} و كيست‏ستمكارتر از آن كس كه به آيات پروردگارش پند داده شده و از آن روى برتافته و دستاورد (اعمال) پيشينه خود را فراموش كرده است ما بر دلهاى آنان پوششهايى قرار داديم تا آن (آیات)را درنيابند و در گوشهايشان سنگينى [نهاديم] و اگر آنها را به سوى هدايت فراخوانى باز هرگز به راه نخواهند آمد {57} وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ يُؤَاخِذُهُم بِمَا كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذَابَ بَل لَّهُم مَّوْعِدٌ لَّن يَجِدُوا مِن دُونِهِ مَوْئِلًا {58} و پروردگار تو آمرزنده [و] صاحب رحمت است اگر به [جرم] آنچه مرتكب شده‏اند آنها را مؤاخذه مى‏كرد قطعا در عذاب آنان تعجيل مى‏نمود [ولى چنين نمى كند] بلكه براى آنها سر رسيدى است كه هرگز از برابر آن راه گريزى نمى‏يابند {58} وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِم مَّوْعِدًا {59} و [مردم] آن شهرها چون بيدادگرى كردند هلاكشان كرديم و براى هلاكت آنها نیز موعدى مقرر کرده بودیم. {59} ♻️عصاره فراز آیات ۵۹-۵۴ : علیرغم هادی و کافی بودن قرآن، مردم بخاطر تمایل به استمرار باورها و گفتارهای قبلی خود،مشابه اقوام قبل به بهانه های مختلف،از پذیرش هدایت اعراض می کنند.سران کفر نیز به جدال با حق و تمسخر رسولان میپردازند. اینها قابل هدایت نبوده و مستحق عذابی خواهند شد که موعدش را خدا تعیین میکند.همان گونه که سنت خدا درباره اقوام پیش نیز چنین بوده است. آقای سید کاظم فرهنگ https://b2n.ir/g94617 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
مروري بر اقدامات و سخنان ناصحانه و علي ع خطاب به (عثمان) و 🛑قسمت چهارم: تاملي در زمينه‌هاي عليه عثمان و خطبه 164 🖋📚ادامه بيان اوضاع و شرايط انتهاي خلافت عثمان از تاريخ طبري ⚔♦️معترضان مصرى که عدد آنها بالغ بر دو هزار نفر بود( و پس از خطبه عثمان مبني بر توبه و رسيدگي به شكايات مردم) و به خاطر اطاعت از فرمان على (عليه السلام) (كه ميانجي شده بود) راه بازگشت به مصر را مى پيمودند، بعد از سه روز، مجددا به مدينه بازگشتند و نامه اى را که از غلام عثمان در بين راه گرفته بودند، به اين مضمون ارائه دادند. در آن نامه عثمان به فرماندارش در مصر دستور داده بود که بعضى از سران معترضان را به دار آويزد و برخى را شديداً مجازات کند. آنها نزد امام على (عليه السلام) آمدند و جريان را بازگو کردند. امام (عليه السلام) از توضيح خواست. عثمان انکار کرد که چنين نامه اى نوشته باشد بعضى گفتند که اين، کار مروان است. مصريان گفتند: «مگر مروان، تا اين اندازه جرأت و نفوذ دارد که مُهر او را پاى نامه بزند و همراه غلام عثمان با شتر بيت المال به سراغ چنان مأموريتى بفرستد؟!» عثمان اظهار بى اطلاعى کرد. ♦️مردم، در پاسخ گفتند: «اگر راست مى گويى تو لايق اين خلافت نيستى، چرا که ديگران اين گونه بر تو مسلط اند، و اگر دروغ مى گويى باز هم شايستگى خلافت بر مسلمانان را ندارى. پس در هر صورت بايد کنار بروى. چند بار توبه کرده اى باز آن را شکسته اى، بنابراين يا از خلافت کنار برو يا کشته خواهى شد و يا ما در راه خدا شهيد مى شويم.» گفت: «اگر شوم بهتر از آن است که از خلافت کناره گيرى کنم.»😔 روز به روز روزگار بر عثمان سخت تر مى شد. بار ديگر امام على (عليه السلام) تقاضا کرد که بين او و مردم وساطت و ضرب الأجلى تعيين کند تا به شکايات مردم رسيدگى کند. سه روز او را مهلت دادند، امّا در پنهانى وسايل جنگ را آماده مى کرد. سه روز گذشت و خبرى نشد. گفتنى است که عثمان به معاويه نامه نوشته بود که هر چه زودتر خود با لشکرى به يارى او بشتابد. ولى لشکر بموقع به يارى او نيامد. 🔻👈سرانجام، توده هاى مردم خشمگين و عصبانى ـ که پيمان شکنى هاى مکرّر عثمان را ديده بودند ـ به کلّى از او قطع اميد کردند و به درون خانه او هجوم بردند و ميان طرفداران عثمان و شورشيان نزاع شديدى در گرفت و تعدادى از دو طرف کشته شدند. آنها در پايان به اتاقى که عثمان در آن بود هجوم بردند و او را کشتند. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛