eitaa logo
قران پویان
441 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
681 ویدیو
611 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیات 64 تا 69 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
🕊 مربوط بہ 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️محكم‌كاری‌های قانونی و حقوقی، شما را از به خداوند غافل نكند 💠قال لن ارسله معکم حتی تؤتون موثقا من الله لتاتننی به الا ان یحاطبکم فلما اتوه موثقهم قال الله علی ما نقول وکیل66/یوسف 🌱یعقوب گفت : هرگز او را باشما نمی فرستم جز آنکه پیمان محکمی از جانب خدا بدهید که او را حتما نزدمن خواهید آورد، مگر اینکه عاملی خارج از قدرت شما بر شما احاطه یابد، وهنگامی که آنان پیمان موثق خود را در اختیار پدر گذاشتند، یعقوب گفت :خداوند نسبت به آنچه می گوئیم ناظر و حافظ است. 🔷✨(موثق ) یعنی وثیقه و امری که مورد اعتماد باشد و (موثقا من الله )امریست که هم مورد اعتماد بوده و هم به خدای تعالی مرتبط باشد، مثل عهد و قسمی که احترام به خداوند به منزله ضمانت اجرای آن است . پس یعقوب به فرزندانش گفت : که هرگز برادرتان را با شما روانه نمی کنم ،جز آنکه عهد ببندید و سوگندی بخورید که ملتزم باشید او را به نزد من بازگردانید و از آنجا که وفای به عهد و پیمان وابسته به قدرت شخص است ، لذافرمود: مگر در موردی که دچار گرفتاری شوید و قدرت و استطاعت از شماسلب شود و خداوند هم بر این گفتگو و عهد و پیمان ما ناظر و وکیل است که هرطرف به آنچه ملتزم شده عمل کند و اگر کسی تخلف کرد خداوند او را مجازات کرده و حق طرف مقابل را از وی بستاند. 📚تفسیر المیزان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️بيشتر مردم، به و چشم می‌دوزند و از حاكميّت خداوند و لزوم بر او ناآگاهند 💠‏وَ لَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ ما كانَ يُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلاَّ حاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضاها وَ إِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِما عَلَّمْناهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (۶۸/یوسف) 🌱‏و چون از همانجا كه پدرشان دستورشان داده بود وارد (مصر) شدند، اين كار در برابر اراده خداوند هيچ سودشان نبخشيد، جز آنكه نيازی در دل يعقوب بود كه عملی شد. (تنها اثر ورود از چند دروازه حفظ از چشم زخم و رسيدن برادران، به خصوص بنيامين به يوسف بود كه عملی شد و اثر ديگری نداشت) و البتّه (يعقوب) بخاطر آنچه به او آموزش داده بوديم دارای علمی (فراوان) بود ولی بيشتر مردم آگاه نيستند. ‏🔹رسيدن بنيامين به يوسف عليه السلام و خارج شدن يوسف از تنهايی، هر چند به صورت اتهام سرقت باشد. ‏🔹سرعت بخشيدن به وصال پدر و پسر كه در آينده به آن اشاره خواهد شد. ‏🔹انجام وظيفه، بدون آنكه ضامن نتيجه‌ی آن باشد. حاجت يعقوب آن است كه در مقدّمات كار كوتاهی نشود و از يك در وارد نشوند، ولی آنچه خواهد شد به دست خداوند است. ‏🔹تجربه‌های تلخ، انسان را باادب می‌كند و سخنان بزرگان را می‌پذيرد. «وَ لَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ» ‏🔹اطاعت از پدر لازم و ارزشمند است. «دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ» 🔹اگر از بی‌ادبی افراد گفتيد، از ادب آنان نيز بگوييد. ادْخُلُوا ... أَبُوهُمْ‌ (اگر برادران قبلًا نسبت ضلالت به پدر می‌دادند، امروز تسليم امر پدر شدند.) ‏🔹محاسبات و دقتّ و برنامه‌ريزی‌ها با وجود اراده‌ی الهی كارساز است، آنجا كه نخواهد كارساز نيست. «ما كانَ يُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ» ‏🔹يعقوب، بر مطالب واسراری آگاه بود كه مصلحت نمی‌دانست بازگو كند. ‏«حاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ» ‏🔹دعا وحاجت اوليای خدا، مستجاب می‌شود. «حاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضاها» 🔹علم انبيا از جانب خداوند است. «عَلَّمْناهُ» ‏🔹بيشتر مردم عالمان حقيقی را نمی‌شناسند. «عَلَّمْناهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ»* 🔹بيشتر مردم، به اسباب و علل چشم می‌دوزند و از حاكميّت خداوند و لزوم توكّل بر او ناآگاهند. «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» 🔹معيار حقّ و باطل، تشخيص اكثريّت نيست. «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 2⃣4⃣ تدبر در سوره 🔹تفسیر سوره هود از عبدالعلی بازرگان هود : ۴۰ حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ  ـ [نوح همچنان به ساختن کشتي و منکران به استهزاي او مشغول بودند] تا آنکه فرمان [تکويني] ما فرا رسيد و تنّور فوران کرد ۴۳ [در اين زمان به نوح] گفتيم: از هر يک [از دام‌ها و حيوانات اهلي] يک زوج [نر و ماده] سوار کن و [همچنين] خانواده‌ات را، جز هر که را قول [=قانون الهي؛ در دامنگير شدن نتيجه اعمال سوء] بر او [از شمول رحمت و نجات] پيشي گرفته باشد ۴۴ و [نيز] هر که را ايمان آورده باشد [سوار کن]، و [گرچه] جز اندکي به او ايمان نياورده بودند.  ۴۳- «تَّنُّورُ» [با تشديد نون] از ريشة نور است، تنور نانوائي نيز روشن و آتشين است، معرفه آمدن «التَّنُّورُ» دلالت بر مشخص و واحد بودن آن مي‌کند، آيا واقعاً آب از تنور خانه پيرزني- آنطور که گفته‌اند – فوران کرد، يا منظور از تنور، کل سطح زمين است، آنگاه که در سپيده دم نوراني شده باشد [آنچنان که از امام علي(ع) نقل شده است]؟ در اينصورت چه بسا آب‌فشان‌هاي سطحي زمين مورد نظر باشد که از هر روزنه‌اي فوران آغاز کردند. اين همان توصيفي است که در آيات ۱۱ (۵۴:۱۱) و ۱۲ سوره قمر آمده است: فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ طلوع خورشيد از مشرق زمين به گونه‌اي فوران نور و روشنائي است که از افق سر مي‌زند. در آيه ۸۱ همين سوره (۱۱:۸۱) ، از عذاب قوم لوط در سپيده‌دم ياد شده است: ...إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ [زمان تعيين شده براي عذاب آنها صبح است، آيا صبح نزديک نيست؟]، صبح معنائي مجازي نيز دارد؛ در پس هر ظلمي، همانند هر ظلمتي، صبحي روشن است. ۴۴- سبقت گرفتن از جانب خدا ۹ بار در قرآن آمده است؛ بيش از همه [۶ بار] سبقت گرفتن کلمه‌اي از خدا [نسبت به قانون علت و معلولي و ملازمت فوري عذاب با اعمال سوء] که همان مهلت بخشيدن خدا به بندگان در عمر دنيائي است، پس از آن [۲ بار] سبقت گرفتن قول خدا بر همسر و فرزند نوح، يکبار نيز سبقت گرفتن کتاب [قانون] خدا، که به تعبير ديگري همان «کلمه پيشي گرفته» است [انفال ۶۸ (۸:۶۸) - لَوْلا كِتَابٌ مِنَ اللهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ]. منظور از قول خدا، الزاماً عذاب دنيوي يا اخروي نيست، بلکه قابليت و استعداد هدايت را از دست دادن نيز تحقق قول الهي است، هرچند نتيجه‌اش همان عذاب است. نگاه کنيد: ياسين ۷ (۳۶:۷) - لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ. ياسين ۷۰ (۳۶:۷۰) - لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ. به نظر مي‌رسد سبقت گرفتن قول خدا با همسر و پسر نوح، نتيجه قطع اميد از ايمان آوردن آنان و تباه شدن استعدادهاي ايماني آنها باشد. هود : ۴۴ وَقِيلَ يَاأَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَاسَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِـمِينَ  و خطاب آمد: اي زمين، آبِ خويش فرو بر! و اي آسمان، [از باريدن] بايست و آب فروکش کرد و کار به انجام رسيد و [کشتي] بر [کوه] جودي نشست ۴۵ و گفته شد: ۴۶ دور باد [رحمت خدا] از مردمان ستمگر.  ۴۵- در اينکه منظور از جودي کدام کوه يا بلندي است، ميان مفسرين اختلاف نظر است، در تورات [سفر پيدايش، باب ۸، سيمان ۳ تا ۵] آمده است که «کشتي نوح بر کوه‌هاي آرارات نشست» و مي‌دانيم که دامنه‌هاي آرارات مسکن کُردهاي ترکيه است و «Mount Judi» در جنوب غربي کوه‌هاي آرارات واقع شده است و نيز گفته شده «جودي» معرب کُردي است، برخي هم گفته‌اند جودي کوهي نزديک موصل است که کردها آن را «کاردو» يا «جاردو» و يونانيان «جوردي» ناميده‌اند که معرّب آن جودي است [والله اعلم]. در هر حال نام بردن از اين مکان در کتابي که جز در موارد ضروري از ذکر جزئيات و اسامي پرهيز مي‌کند، بايد حاوي نکته‌اي باشد که اميد است براي آيندگان آشکار شود. ۴۶- «قِيلَ» فعل مجهولي است که فاعل آن عام است، اين حقيقت که ظلم آدمي را از رحمت خدا دور مي‌سازد، واقعيتي است که داستان قوم نوح مصداقي از آن به شمار مي‌رود، پس قيل مي‌تواند به واقعيت تاريخ آدمي اطلاق گردد؛ تجربه چنين مي‌گويد، گذشته تاريخ چنين مي‌گويد. https://zaya.io/ldpig کانالِ قرآن‌پویان تدبر در  قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
شماره 50 سوره صفحه_35 ⭕️ است 🔶 وَلَا تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ ۚ وَلَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ ۗ وَلَا تُنكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤْمِنُوا ۚ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ ۗ أُولَٰئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ۖ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ ۖ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ(بقره/221) و با زنان مشرک و بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نکنید. (اگر چه مجبور شوید با کنیزان ازدواج کنید. زیرا) کنیز با ایمان، از زن (آزاد) بت پرست، بهتر است. هرچند (زیبایى یا ثروت او) توجه شما را به خود جلب کند. و زنان (قوم) خود را به ازدواج مردان بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، در نیاورید. (زیرا) غلام باایمان، از مرد (آزاد) بت پرست، بهتر است. هر چند (ثروت یا موقعیّت او،) توجه شما با به خود جلب کند. آنها دعوت به سوى آتش مى کنند. و خدا به فرمان خود، دعوت به بهشت و آمرزش مى نماید، و آیات خویش را براى مردم روشن مى سازد. شاید متذکّر شوند! 💢مطابق شان نزولى که در بالا آمد، این آیه نیز در واقع پاسخ به سوال دیگرى درباره با است ، مى فرماید: با و بت پرست مادام که ایمان نیاورده اند ازدواج نکنید (و لا تنکحوا المشرکات حتى یومن ). سپس در یک مقایسه ، مى افزاید: کنیز با ایمان از زن آزاد بت پرست بهتر است ، هر چند زیبائى او شما را به اعجاب وا دارد 👈(و لامة مومنة خیر من مشرکة و لو اعجبتکم ). 🔸درست است که ازدواج با کنیزان (مخصوصا کنیزانى که نه بهره چندانى از زیبائى دارند و نه مال ) در عرف مردم جالب و پسندیده نیست به خصوص اینکه در مقابل آنها زن مشرک زیبا یا ثروتمندى باشد ولى ارزش ‍ایمان ، کفه ترازوى مقایسه را به نفع کنیزان ، سنگینتر مى کند، چرا که هدف از ازدواج ، تنها کامجوئى جنسى نیست ، زن شریک عمر انسان و مربى فرزندان او است و نیمى از شخصیت او را تشکیل مى دهد، با این حال چگونه مى توان شرک و عواقب شوم آن را با زیبائى ظاهرى و مقدارى مال و ثروت ، مبادله کرد. ⭕️سپس به بخش دیگرى از این حکم پرداخته ، مى فرماید: دختران خود را نیز به مادامى که ایمان نیاورده اند ندهید (هر چند ناچار شوید آنها را به همسرى غلامان با ایمان در آورید زیرا) یک غلام با ایمان از یک مرد آزاد بت پرست بهتر است ، هر چند (مال و موقعیت و زیبائى او) شما را به اعجاب آورد 👈(و لا تنکحوا المشرکین حتى یومنوا و لعبد مؤ من خیر من مشرک و لو اعجبکم ). 👈بلکه مساله در این بخش از حکم ، سخت تر و مشکل تر است ، چرا که تاثیر شوهر بر زن معمولا از تاثیر زن بر شوهر بیشتر است . 👈در پایان آیه نیز دلیل این حکم الهى را براى به کار انداختن اندیشه ها بیان مى کند، مى فرماید: آنها (یعنى مشرکان ) به سوى آتش دعوت مى کنند، در حالى که خدا (مومنانى که مطیع فرمان او هستند) به فرمانش ‍دعوت به بهشت و آمرزش مى کند (اولئک یدعون الى النار و الله یدعوا الى الجنة و المغفرة باذنه ). ⭕️سپس مى افزاید: و آیات خود را براى مردم روشن مى سازد، شاید متذکر شوند (و یبین آیاته للناس لعلهم یتذکرون ). 📚 تفسیر نمونه 🍃 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
امام (ع) و مرز آشکار و نگاه ابزاری 🌴امام حسن مجتبی(ع) مصلحت امت را در این دید که با معاویه صلح کند و با اینکه خود را شایسته حکومت و خلافت می دانست و با اینکه معاویه را شایسته این امر نمی دانست اما از حکومت و خلافت دست برداشت و با معاویه معاهده صلح امضا کرد. ❇ امام(ع) خود، علت این تن دادن به را اینگونه بیان می کند: «معاویه با من در مورد حقی منازعه می کند که آن برای من است، و برای و قطع فتنه و آشوب آن را رها کردم ... من به این عقیده رسیده ام که با معاویه سازش کنم و خط جنگ بین خود و او را پایان دهم، و با او بیعت نمودم و دیدم که جلوگیری از خونریزی بهتر از ریختن آن است و قصدم از این کار صلاح و بقای شماست ...» 📚(صحیفة الحسن، ص195). 👈از این سخن بر می آید که امام(ع) به صلحی تن داده است. آن حضرت چنین تشخیص داده است که ادامه این جنگ به نابودی امت می انجامد و هرچند حکومت فردی مانند معاویه برای یک جامعه فاجعه است اما فجیع تر از آن نیز می تواند وجود داشته باشد. حکومت خوب و عادلانه نعمتی بسیار کم نظیر است، اما اگر در ظرفی خاص پیاده شدن آن ممکن نباشد و پافشاری بر آن نابودی یک ملت را در پی داشته باشد، این پافشاری نه معقول است و نه مشروع🔻. 💠 در واقع این حکم روشن عقل و خرد است که انسان باید بین و حتما بد را بپذیرد و به آن تن دهد. این تن دادن، به معنای تایید امر بد نیست بلکه فرار از بد بیشتر و فجیع تر است. امام(ع) با پذیرش حکومت معاویه جامعه ای را از نابودی نجات می دهد. در واقع امام(ع) مصلحت سنجی کرد و آنچه را که در آن ظرف خاص به مصلحت امت دید انجام داد. در آن وضعیت ادامه جنگ به جز نابودی و قتل و تباهی ثمره ای نداشت و عقل حکم می کرد که امام از این مفسده بزرگ پرهیز کند. حتی اگر سخن کسی یا گروهی حق باشد و حتی اگر مدعای آنان درست باشد در صورتی عقلا و شرعا مجاز به مقاومت هستند که این عمل به نابودی یک ملت نیانجامد و خسارت های جبران ناپذیری وارد نکند. در غیر این صورت هرگونه جنگ افروزی و هر عملی که بهانه به دست دشمن دهد خیانت به دین و ملت و عملی خودخواهانه و هواپرستانه است. 🛑اما باید توجه داست که مرز روشن و آشکاری بین مصلحت سنجی، که عملی پسندیده و عقلانی است، و نگاه ابزاری به ارزش ها و معیارها، که عملی ناپسند و غیر اخلاقی است، وجود دارد. 👈توجه داشته باشیم که امام هرگز معاویه و رفتار و کردار او را تایید و تصدیق نمی کند و بلکه با صراحت آنها را رد می کند. معیارهای امام برای حکومت و حاکم آشکار و روشن و خدشه ناپذیر است. ❇بعد از و بعد از اینکه بر اریکه قدرت تکیه زده است، از امام(ع) می خواهد که بر منبر رفته از فضل و جایگاه امویان سخن بگوید. حضرت بر فراز منبر، خود و خاندانش را معرفی می کند که همان معرفی برای روشن شدن حق کافی است. معاویه می گوید: ای حسن! به گمانم آرزو داشتی که خلیفه باشی اما نیستی. 🔻🔻امام(ع) فرمود: ⭕️وای بر تو ای معاویه! حق کسی است که به روش رسول خدا(ص) سیر کند و به اطاعت الهی گردن نهد. و کسی که می کند و سنت های الهی را تعطیل گذارده و به دنیا همچون پدر و مادر خود دلبستگی دارد و بندگان خدا را برده های خود ساخته و مال خدا را می کند خلیفه نمی باشد، و بلکه او به زور حکومتی را به چنگ آورده و از آن، مدت کوتاهی استفاده می کند و به زودی دورانش پایان می یابد، لذتش تمام شده و تبعات آن بر عهده اش باقی می ماند...» (تحف العقول، ص235؛ صحیفة الحسن، ص206). حاکم مردم و خلیفه رسول خدا کسی است که در حکومت او ظلم و ستمی وجود ندارد و همه امور بر اساس عدل و قانون است. به هر حال امام(ع) در عین اینکه به صلح با معاویه تن داده است، معیارهای واضح حکومت حق را بیان می کند. 🔻🔻حق بودن و اسلامی بودن یک حکومت به نام نیست، بلکه به روش هاست. اگر رفتار و کردار حکومتی که خود را دینی و اسلامی می خواند به گونه ای باشد که تفاوتی با حکومت پادشاهان نداشته باشد، صرف نام مشکلی را حل نمی کند بلکه بر مشکل می افزاید. 🖋عبدالرحيم سليماني. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ 🔸پس پروردگارت را همراه با سپاس ستایش کن و از او آمرزش بخواه 📗سوره نصر، آیه ۳ @quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیات 70 تا 78 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
4_5895242608359249535.mp3
1.65M
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏ 📖 🎙آقای بازرگان 🆔@quranpuyan
🕊 مربوط بہ 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️سردمداران نيز بايستی به وفادار و از آن تخلّف نكنند 💠فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعاءِ أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَها مِنْ وِعاءِ أَخِيهِ كَذلِكَ كِدْنا لِيُوسُفَ ما كانَ لِيَأْخُذَ أَخاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ وَ فَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ (۷۶/یوسف) 🌱‏پس (از پذيرش كيفر، ماموران شروع به بازرسی كرده و) قبل از بارِ برادرش، به (بازرسی) بار ساير برادران پرداخت، سپس پيمانه را از بار برادرش بيرون آورد.‏ما اينگونه برای يوسف تدبير كرديم، زيرا طبق قانون شاه مصر، يوسف نمی‌توانست برادرش را بازداشت كند، مگر آنكه خدا بخواهد (كه كيفر سارق در كنعان را مقدّمه بازداشت اين برادر قرار می‌دهد.) ما هر كس را كه بخواهيم (و لايق باشد) درجاتی بالا می‌بريم و برتر از هر صاحب دانشی، دانشوری است. 🔷✨معلوم مى شود که تفتیش به وسیلۀ یوسف انجام شده است و کاوش در انبانهاى برادران براى آن بوده که قضیه کاملا طبیعى نشان داده شود، لفظ کَذٰلِکَ کِدْنٰا لِیُوسُفَ نشان مى دهد که اینگونه کارها لمصلحة جایز است، ما نباید در پى توجیهاتى از جانب خود باشیم بلکه باید آن را ملاک گرفته و بجواز اینگونه کارها اگر مصالحى در میان باشد فتوى بدهیم اینکه خدا مى گوید: 👈ما این تدبیر را به یوسف یاد دادیم دیگر جاى سخن ندارد، مهمّ تشخیص مصالح و ملاکهاست و نیز معلوم مى شود که در قانون مصر گرفتن و حبس یا برده کردن دزد نبوده است و یوسف آنها را طبق قانون خود مجازات کرده است، من اطمینان دارم که یوسف این جریان را پنهانى به بنیامین گفته است تا در آن موقع ناراحت نباشد إِلاّٰ أَنْ یَشٰاءَ اَللّٰهُ نشان مى دهد که مشیت خدا آن بود که یوسف به آن شکل برادرش را بگیرد، یعنى قانون شاه مانع نبود که دزد را به آنچه خود راضى بودند مجازات کنند نَرْفَعُ دَرَجٰاتٍ مَنْ نَشٰاءُ وَ فَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ این جمله توجیه کَذٰلِکَ کِدْنٰا لِیُوسُفَ است و امتنان خداست براى یوسف که او را بر دیگران و بر برادرانش برترى داد جملۀ فَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ در عین حال که مى رساند علم و عالم حد یقف ندارد اشاره به تدبیر عالى یوسف است در نگهداشتن برادرش و تطبیق با قانون مصر آن روز. 📚تفسیر احسن الحدیث ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ هميشه ارزش نيست 💠‏قالُوا إِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّها يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَ لَمْ يُبْدِها لَهُمْ قالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَكاناً وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَصِفُونَ (۷۷/یوسف) 🌱‏(برادران) گفتند: اگر او سرقت كند (جای تعجب نيست، زيرا) پيش از اين نيز برادر او دزدی كرده بود. يوسف (اين تهمت را) در دل خود پنهان داشت و (با آنكه ناراحت شده بود) به روی آنان نياورد. (ولی) گفت: موقعيّت شما بدتر (از او) ست و خداوند به آنچه توصيف می‌كنيد داناتر است. ‏🔹متّهم، يا انكار می‌كند و می‌گويد: من دزد نيستم؛ «ما كُنَّا سارِقِينَ» يا كار خود را توجيه می‌كند و می‌گويد: دزد بسيار است. «فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ» ‏🔹حسود، حتّی بعد از دهها سال ضربه می‌زند. «فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ» 🔹اخلاق برادر، در برادر اثر می‌گذارد. «أَخٌ لَهُ» (اخلاق مادر، در فرزند اثر دارد. ‏بنيامين و يوسف از يك مادر بودند) 🔹آنجا كه صفا نيست، اتّهام افراد زود پذيرفته می‌شود. إِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ ... (بيرون آمدن پيمانه از بار او، دليل بر سرقت نيست، ولی برادران چون علاقه‌ای به بنيامين نداشتند، كلمه سرقت را بكار گرفته و مسئله را مسلّم پنداشتند.) 🔹آنجا كه صفا نيست، خلاف جزيی را كلی قلمداد می‌كنند. ( «يَسْرِقْ» بجای «سرق» يعنی او هميشه اين‌كاره بوده است.) 🔹برای رسيدن به هدف بايد نيش‌هايی را تحمل كرد. «سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ» ‏🔹گاهی برای حفظ آبروی خود، به ديگران تهمت می‌زنند. «سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ» ‏🔹جوانمردی و سعه‌صدر، رمز رهبری است. «فَأَسَرَّها يُوسُفُ» 🔹رازها را فدای احساسات نكنيم. (يوسف از برادران نسبت دزدی می‌شنيد، ولی به خاطر مصلحت وحفظ رازش چيزی نگفت) «فَأَسَرَّها يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ» ‏🔹افشاگری هميشه ارزش نيست. «وَ لَمْ يُبْدِها لَهُمْ» ‏🔹حسد در حقّ برادر، دروغگويی و اتّهام بی مورد از جمله دلايل يوسف برای گفتنِ‌ «شَرٌّ مَكاناً» به برادران بود. 🔹برادران يوسف، بر فرضِ سرقت پيمانه از سوی بنيامين، از او بدتر بودند، چون آنان برادر خود را دزديده بودند. «أَنْتُمْ شَرٌّ مَكاناً» 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 3⃣4⃣ تدبر در سوره 🔹پیام های آیات ۴۹-۴۶ سوره هود از تفسیر نور ۱- پیوند مکتبی،حاکم بر پیوند خانوادگی وخویشاوندی است «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ» (دلیل نجات گروهی از غرق شدن،ایمانشان به نوح بود،نه چیز دیگر) ۲- گاهی انسان در کار خیر یا شرّ چنان غوطه ور می شود که گویا یکپارچه آن عمل می شود. «إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ» ۳- پیامبران نیز به موعظه الهی نیاز دارند. «إِنِّی أَعِظُکَ» (خداوند پیامبران خود را در لحظه های حسّاس،هشدار داده و حفظ می کند) ۴- از کارهای جاهلانه باید پرهیز کرد. «مِنَ الْجاهِلِینَ» (تقاضای کاری از خداوند اگر با حکمت نباشد،تقاضای جاهلانه است) ۵- در دعاها از کلمه ی «رَبِّ» غفلت نکنیم. رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ ... ۶- استعاذه و پناه بردن به خداوند،بهترین راه بیمه ی انسان در گرفتاری هاست. «رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ» ۷- در برابر مواعظ الهی،ادب و تواضع کنیم. إِنِّی أَعِظُکَ ... رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ ۸- هرکجا علم به مصلحت نداریم،درخواست نکنیم. «إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْئَلَکَ ما لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ» ۹- اوّل آمرزش و سپس دریافت رحمت. «وَ إِلاّ تَغْفِرْ لِی وَ تَرْحَمْنِی» ۱۰- خسارت واقعی،بخشیده نشدن است. وَ إِلاّ تَغْفِرْ لِی ... أَکُنْ مِنَ الْخاسِرِینَ ۱۱- انسان ها حتّی انبیا،بدون لطف خداوند به مقصد نمی رسند و آن کس که از مغفرت الهی محروم شد،خاسر و زیانکار است. «أَکُنْ مِنَ الْخاسِرِینَ» ۱۲- زندگانی پس از آن سیل فراگیر،با دوخطر عمده روبرو بود،یکی آلودگی ها و تلاقی بودن زمین که با کلمه ی «بِسَلامٍ» و وعده ی سلامتی بر طرف شد و دیگر نابودی انواع گیاهان که با وعده برکات تأمین گردید. «بِسَلامٍ مِنّا وَ بَرَکاتٍ عَلَیْکَ» ۱۳- آنچه مؤمن از نعمت های الهی دریافت می کند،سلامت و برکت است،ولی دریافت کافر از نعمت ها جنبه ی متاع بودن آن است،پس هر متاع و کامیابی، نعمت و برکت نیست،بلکه نعمت،آن دریافتی است که عاقبت خوب هم داشته باشد. «بِسَلامٍ مِنّا وَ بَرَکاتٍ» ۱۴- خداوند متاع دنیا را از کفّار دریغ نمی کند. «سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُمْ» ۱۵- این سنّت خداوندی است که ابتدا نعمت و مهلت می دهد،سپس به پاداش یا کیفر می رساند. «سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُمْ» ۱۶- مهر و قهر،هر دو از اوست. بِسَلامٍ مِنّا ... یَمَسُّهُمْ مِنّا ۱۷- خداوند نوح را به پدید آمدن جامعه ها و امّت هایی کافر،از نسل مؤمنانی که سوار کشتی شدند،خبر داد. «وَ أُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُمْ مِنّا عَذابٌ أَلِیمٌ» ۱۸- سالم ترین و مفیدترین اخبار تاریخی را باید از طریق وحی دریافت کرد،زیرا از سرچشمه ی علمِ بی نهایتی است که هیچ گونه حادثه،فشار و غفلتی در ناقل آن وجود ندارد. «أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیها إِلَیْکَ» ۱۹- میزان علم غیب انبیا علیهم السلام به همان مقداری است که خداوند در اختیار آنان قرار داده است. «أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیها إِلَیْکَ» ۲۰- صبر و تقوی هر دو لازم و شرط پیروزی است. «فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَهَ لِلْمُتَّقِینَ،» به جای«فاصبر انّ العاقبه للصابرین» ۲۱- سر انجام،حقّ پیروز و باطل رفتنی است. «إِنَّ الْعاقِبَهَ لِلْمُتَّقِینَ» کانالِ قرآن‌پویان تدبر در  قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛