eitaa logo
قران پویان
438 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
669 ویدیو
605 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5890991204916532500.mp3
2.79M
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏ 📖 🎙آقای بازرگان 🆔@quranpuyan
🕊 مربوط بہ 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️حتّی در زمان و نيز و ممنوع است 💠‏وَ لَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ قالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبِيكُمْ أَ لا تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَ أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ (۵۹/یوسف) 🌱‏و چون يوسف بارهای (غذايی) آنان را آماده ساخت، گفت: برادر پدری خود را (در نوبت آينده) نزد من آوريد. آيا نمی‌بينيد كه من پيمانه را كامل می‌دهم و بهترين ميزبان هستم.. 🔷✨‏يوسف برای جذب برادران گفت: «أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ» من بهترين ميزبانم، و آن برادران جذب شدند، ولی خداوند برای جذب مردم تعبيرات زيادی دارد: ‏«خَيْرُ الرَّازِقِينَ» او بهترين روزی رسان است. ‏«خَيْرُ الْغافِرِينَ» او بهترين بخشنده است. ‏«خَيْرُ الْفاتِحِينَ» او بهترين گشايشگر است. ‏«خَيْرُ الْماكِرِينَ» او بهترين تدبير كننده است. ‏«خَيْرُ الْوارِثِينَ» او بهترين وارث است. ‏«خَيْرُ الْحاكِمِينَ» او بهترين داور است. ‏امّا گروه بسياری از مردم جذب نمی‌شوند. ‏🔹يوسف برتوزيع ارزاق ذخيره شده مصر، نظارت مستقيم داشت. «جَهَّزَهُمْ» ‏🔹مديريّت صحيح يوسف عليه السلام موجب شد در زمان قحطی نه تنها مشكلی برای مردم مصر پيش نيايد بلكه به اطراف نيز كمك كند. «جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ» ‏🔹هم رازداری لازم است و هم راستگويی. يوسف گفت: «بِأَخٍ لَكُمْ» و نگفت: ‏برادر من، تا راستگويی و رازداری با هم رعايت شود. ‏🔹اشخاص يا مؤسسه‌ها و يا كشورهايی كه كمك‌های اقتصادی می‌كنند، می‌توانند بعضی از شرايط را در جهت رشد و يا مصالح ديگر، مطرح كنند. ‏ائْتُونِي بِأَخٍ‌ ... ‏🔹حتّی در زمان بحران و قحطی نيز بی‌عدالتی و كم‌فروشی ممنوع است. «أُوفِي الْكَيْلَ» ‏🔹در معامله بايد مقدار جنس مشخص باشد. «الْكَيْلَ» ‏🔹بدی‌ها را با خوبی پاسخ دهيم. (يوسف سهم برادران را كامل داد و درباره‌ی ظلمی كه به او كرده بودند سخن نگفت) وَ جاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ‌ ... أُوفِي الْكَيْلَ ‏🔹كم‌فروشی يا عدالت كارگزاران، كارگران ودستياران، به حساب مسئول اصلی و مافوق است. «أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ» ‏🔹خريد و فروش و توزيع غلات در مصر زمان يوسف عليه السلام با پيمانه بوده است. ‏«أُوفِي الْكَيْلَ» ‏🔹مسئولين توزيع امكاناتِ عمومی بايد عادل باشند. «أُوفِي الْكَيْلَ» ‏🔹قدرت را وسيله‌ی انتقام قرار ندهيم. «أُوفِي الْكَيْلَ وَ أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ» ‏🔹مهمان‌نوازی از اخلاق انبياست. «خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ» ‏🔹به مسافران و كاروان‌هايی كه وارد منطقه شما می‌شوند حتّی در زمان نياز و قحطی، احترام كنيد. «خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ» 📚‏تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 1⃣4⃣ تدبر در سوره 🔹پیام های آیات ۴۶-۴۰ سوره هود از تفسیر نور ۱- خداوند هم سبب ساز است و هم سبب سوز،تنورِ آتش را محل فوران آب قرار می دهد،چنانکه آتش را بر ابراهیم علیه السلام گلستان می کند.آب که مایه ی حیات است،سبب هلاکت و انقراض یک نسل می شود. «فارَ التَّنُّورُ» ۲- نسل حیوانات وموجودات زنده باید حفظ شود. «احْمِلْ فِیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ» ۳- ضابطه نه رابطه،پیوندهای مکتبی،بر روابط خانوادگی حاکم است.زن و فرزند نوح،حقّ سوار شدن به کشتی را نداشتند. «إِلاّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ» ۴- یاران حقّ،در طول تاریخ اندک بوده اند. «ما آمَنَ مَعَهُ إِلاّ قَلِیلٌ» در روایتی مراد از«قلیل»را هشتاد نفر دانسته که به نوح ایمان آوردند ۵- شروع هر کار با نام خداوند،رمز توکّل و استمداد و رنگ الهی دادن به آن کار است. «ارْکَبُوا فِیها بِسْمِ اللّهِ» ۶- حرکت و توقّف،هر دو باید با استمداد از خدا باشد. «بِسْمِ اللّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» ۷- کشتی وسیله ای بیش نیست،انسان باید به یاد خدا باشد که همه چیز به اراده ی اوست. «ارْکَبُوا فِیها بِسْمِ اللّهِ» ۸- نجات پیروان نوح از طوفان،پرتوی از ربوبیّت،مغفرت و رحمت الهی است. اِرْکَبُوا ... إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَحِیمٌ ۹- نجات یافتگان نیز راهی پرتلاطم دارند،با سوار شدن بر کشتی و ناخدایی همچون نوح نیز کار تمام نمی شود. «فِی مَوْجٍ کَالْجِبالِ» ۱۰- تا آخرین لحظه به فکر نجات دیگران باشیم،گرچه کافر باشند. «نادی نُوحٌ ابْنَهُ» ۱۱- والدین نسبت به سرنوشت فرزندان خود مسئولند. «یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا» ۱۲- همنشینی با کافران،حتّی پسر پیامبر را نیز از آئین حقّ جدا می سازد. «لا تَکُنْ مَعَ الْکافِرِینَ» سعدی در این باره می گوید: پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوّتش گم شد ۱۳- سالم بودن خانواده به تنهایی کافی نیست،محیط کفرآلود مایه ی بسیاری از انحرافات می شود. «لا تَکُنْ مَعَ الْکافِرِینَ» ۱۴- در خطرات و مشکلات،موحّد به خدا و مشرک به کوه پناه می برد.تکیه به شرق،غرب،مال و مقام،شرک است. «سَآوِی إِلی جَبَلٍ» ۱۵- اگر قهر خداوند فرا رسد،کوه های مستحکم و استوار نمی توانند در مقابل آب نرم و روان،سبب نجات باشند. «جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ» ۱۶- آب که مایه ی حیات همه ی جانداران است،به امر الهی مایه ی هلاک وعذاب می شود. «لا عاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ» ۱۷- حوادث طبیعی تصادف نیست،فرمان حکیمانه ی خداوند است. «أَمْرِ اللّهِ» ۱۸- از قهر خدا تنها باید به خدا پناه برد لا عاصِمَ الْیَوْمَ ... إِلاّ مَنْ رَحِمَ ۱۹- نتیجه ی «مَعَ الْکافِرِینَ» بودن، «مِنَ الْمُغْرَقِینَ» شدن است. ۲۰- در کیفر الهی،روابط خانوادگی وخویشاوندی تأثیری ندارد.پسرِ ناخلف پیامبر خدا در مقابل پدر غرق می شود وپدر باید تسلیم باشد. «حالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ» ۲۱- گرچه خداوند رحیم است،امّا حکیم نیز هست.گاهی از رحمت،سینه ی مادر را قبل از تولّد فرزند پر از شیر می کند و گاهی از حکمت،فرزند را در برابر چشم پدر هلاک می سازد. «مِنَ الْمُغْرَقِینَ» ۲۲- در دعا وسخن گفتن با خدا،ادب را مراعات کنیم.حضرت نوح نگفت:خدایا طبق وعده ای که دادی که اهل مرا نجات می دهی،باید فرزندم را نجات می دادی،چرا نجات ندادی؟! بلکه گفت: «أَنْتَ أَحْکَمُ الْحاکِمِینَ» ۲۳- گاهی انسان در کار خیر یا شرّ چنان غوطه ور می شود که گویا یکپارچه آن عمل می شود. «إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ» ۲۴- پیامبران نیز به موعظه الهی نیاز دارند. «إِنِّی أَعِظُکَ» (خداوند پیامبران خود را در لحظه های حسّاس،هشدار داده و حفظ می کند) ۲۵- از کارهای جاهلانه باید پرهیز کرد. «مِنَ الْجاهِلِینَ» (تقاضای کاری از خداوند اگر با حکمت نباشد،تقاضای جاهلانه است) کانالِ قرآن‌پویان تدبر در  قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
شماره 50 سوره صفحه_34 ⭕️ از تضييع مادي و معنوي مردم توسط ، از حرمت بالاتر است. 🔸 يَسَئلونَكَ عَنِ الشَّهرِ الحَرامِ قِتالٍ فيهِ قُل قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ وصَدٌّ عَن سَبيلِ اللّهِ وكُفرٌ بِهِ والمَسجِدِ الحَرامِ واِخراجُ اَهلِهِ مِنهُ اَكبَرُ عِندَ اللّهِ والفِتنَةُ اَكبَرُ مِنَ القَتلِ "217/بقره" 🌱 مسلمانان يا مشركان از حكم جنگ در ماه حرام (رجب) مي‌پرسند؛ بگو: جنگ در ماه حرام بدون تزاحم گناه بزرگي است؛ ولي كارهاي نارواي مشركان مانند بازداشتن مردم از پرستش خدا، كفر…، ممانعت از ورود مؤمنان به مكّه و مسجدحرام و بيرون كردن اهل مكّه از زادگاهشان از گناه جنگ در ماه حرام بزرگ‌تر است و فتنه شرك و ترويج بت‌پرستي از هر كشتاري بزرگ‌تر است و قتلي كه براي جلوگيري از گناه اكبر باشد در حال تزاحم مي‌تواند حرام نباشد. 📌مى فرماید: ((از تو درباره جنگ کردن در ماههاى حرام سؤ ال مى کنند)) (یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه ). سپس مى افزاید: ((به آنها بگو جنگ در آن (گناه ) بزرگى است )) (قل قتال فیه کبیر). 📌و به این ترتیب سنتى را که از زمانهاى قدیم و اعصار انبیاى پیشین در میان عرب در مورد در (رجب ، ذى القعده ، ذى الحجه و محرم ) وجود داشته با قاطعیت امضا مى کند. 📌 سپس مى فرماید: چنین نیست که این قانون استثنائى نداشته باشد نباید اجازه داد گروهى فاسد و مفسد زیر چتر این قانون هر ظلم و فساد و گناهى را مرتکب شوند درست است که جهاد در ماه حرام مهم است ((ولى جلوگیرى از راه خدا و کفر ورزیدن نسبت به او و هتک احترام مسجد الحرام ، و خارج کردن و تبعید نمودن ساکنان آن ، نزد خداوند از آن مهمتر است )) (و صد عن سبیل الله و کفر به و المسجد الحرام و اخراج اهله منه اکبر عند الله ). سپس مى افزاید: ((ایجاد فتنه (و منحرف ساختن مردم از دین خدا) از قتل هم بالاتر است )) (و الفتنة اکبر من القتل ).چرا که آن ، جنایتى است بر جسم انسان و این جنایتى است بر جان و روح و ایمان انسان. 📚تفاسیر تسنیم ونمونه ┄═❁🍃 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
⭕️نگاهي به كتاب معروف به مناسبت سالگرد صدور فرمان 🛑قسمت پنجم ؛ 🟢مهم ترین اثر میرزای که شهرت سیاسی و اجتماعی وی به دلیل نگارش آن است، "تبنیه الامه و تنزیه المله" به شمار می رود. وی این کتاب را در ۱۳۲۷ هجری در دوران استبداد صغیر نوشت. تنبیه الامه به معنای آگاه کردن امت اسلام به ضروریات بوده و تنزیه المله یعنی منزه دانستن دین اسلام از بدعت است. عامل ❇در زمان مشروطه این اندیشه که ، عامل و عقب ماندگی ایران است در فضای فکری ایران موج می زد و برخی از متجددان، را دینی استبدادی و مخالف آزادی و دموکراسی و بنابراین علت و عامل انحطاط و عقب ماندگی می پنداشتند و این چیزی بود که بر نائینی گران آمد. او ضمن پذیرش این باور که استبداد عامل اصلی عقب ماندگی و انحطاط ایران و جهان اسلام بوده و هست، 👈👈تلاش کرد تا بر این نظر که اسلام دینی استبداد پذیر و مخالف آزادی و مشروطه است خط بطلان بکشد. حتی از این پا فراتر می نهد و می گوید که حکومت صدر اسلام نیز مبتنی بر ۲ اصل مصلحت مردم و بوده که اصول اساسی مشروطیت هستند. 📌بنابراین تلاش می کند تا ثابت کند که سیره و سنت پیامبر(ص) و ائمه و آموزه های قرآن همه موافق با اصول و در جهت نفی و نابودی حکومت استبدادی بوده و حتی اروپاییان حکومت عملی، احکام سیاسی و علوم مدنی خود را از اسلام و مسلمانان پس از جنگ های صلیبی گرفته اند. 🔹نائینی راز ترقی سریع و خارق العاده اسلام و مسلمانان اولیه را در نوع حکومت غیر استبدادی می داند که با شهادت حضرت علی(ع) و روی کار آمدن معاویه حکومت مسلمانان به استبداد تغییر کرد و از آن پس رو به انحطاط رفتند. 👈نائینی معتقد بود ، باعث اوضاع نابسامان کشور شده است و تنها راه حل برای خروج از این بن‌بست را تأیید می‌دانست. نائینی، را یکی دیگر از عوامل عقب ماندگی جوامع می داند و پیدایش شعبه استبداد دینی را نیز به سیاست معاویه مربوط می کند و می نویسد که شعبه استبداد دینی دو رشته است: در برابر ظلم و استبداد و به استبداد. بنابراین وی استبداد را به استبداد سیاسی و دینی تقسیم می کند و معتقد است هر دو می تواند باعث عقب ماندگی جوامع شوند. 👈بنابراین نائینی معتقد بود استبداد، باعث اوضاع نابسامان کشور شده است و تنها راه حل برای خروج از این بن‌بست را تأیید مشروطه می‌دانست. وی در رساله خود حاکمیت اسلام را با دلیل و برهان قاطع اثبات کرد و پرده از چهره حکومت‌های استبدادی برداشت و همچنین زندگی در زیر سلطه استبداد را مساوی با بودن اعلام کرد. ❇ و ✏️نائینی در رساله خود وظیفه حکومت را محدود می کند به حفظ نظم، رساندن حق به حق دار، حفظ امنیت مردم و جلوگیری از تجاوز بیگانگان. وی برخی امور را به عنوان در یک جامعه غیر استبدادی معرفی می‌کند که عبارتند از آزادی، مساوات، مشارکت، ، امنیت مالی، امنیت بر عرض و ناموس، ‌امنیت بر مسکن، از خفایای افراد، عدم نفی انسان ها از تصرف در مال و... بنابراین نائینی با طرح این نظریات در برابر فضای استبداد زده جامعه، باعث آگاهی و بیداری جامعه اسلامی شد. ❇نائینی معتقد است ۲ نوع حکومت بیشتر وجود ندارد ↩️یکی حکومت و دیگری است. حکومت تملیکه همان است که شاه هر چه می خواهد انجام می دهد و مملکت، مردم، جان، مال و ناموس خلایق از اموال شاه محسوب می شود. نائینی این حکومت را استبدادی و می داند و آن را بدعتی در اسلام می شمارد. ↩️اما در ، قدرت امانتی است نزد حاکمان، که هر یک از مردم در آن سهمی دارند و می توانند را بازخواست کنند در واقع در حکومت ولایتیه این خواست مردم است که اجرا می شود و حاکم تنها در محدوده ای که در قانون اساسی تعیین شده، اختیار دارد. 🖋نقل از "نائینی، نظریه پرداز سیاسی ایران در دوره مشروطه " سايت ايرنا کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🤲إِلٰهِى تَصَاغَرَ عِنْدَ تَعاظُمِ آلائِكَ شُكْرِى، وَتَضَاءَلَ فِى جَنْبِ إِكْرامِكَ إِیَّاىَ ثَنائِى وَنَشْرِى، جَلَّلَتْنِى نِعَمُكَ مِنْ أَنْوارِ الْإِیمانِ حُلَلاً، وَضَرَبَتْ عَلَىَّ لَطائِفُ بِرِّكَ مِنَ الْعِزِّ كِلَلاً، وَقَلَّدَتْنِى مِنَنُكَ قَلائِدَ لَاتُحَلُّ، وَطَوَّقَتْنِى أَطْواقاً لَاتُفَلُّ، فَآلاؤُكَ جَمَّةٌ ضَعُفَ لِسانِى عَنْ إِحْصَائِها، 💞معبودم، در برابر بزرگی نعمت‌هایت، سپاسم کوچک است و در کنار اکرامت بر من، ستایش و گزارشم از آن، خود را پست و ناچیز نشان می‌دهد، نعمت‌هایت از انوار ایمان، زینت‌هایی به من پوشاند و لطایف نیکی‌ات خیمه‌هایی از عزت بالای سرم افراشت و عطاهایت گردنبندهای زیبنده‌ای به گردنم افکند که هرگز باز نشود و طوق‌هایی بر من آویخت که به هیچ روی گسسته نگردد، عطاهای انبوهت زبانم را از شمردنش ناتوان ساخته 💫المناجاة السادسة: مناجاة الشاكرين 💫قرآن پویان ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیات 64 تا 69 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
🕊 مربوط بہ 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️محكم‌كاری‌های قانونی و حقوقی، شما را از به خداوند غافل نكند 💠قال لن ارسله معکم حتی تؤتون موثقا من الله لتاتننی به الا ان یحاطبکم فلما اتوه موثقهم قال الله علی ما نقول وکیل66/یوسف 🌱یعقوب گفت : هرگز او را باشما نمی فرستم جز آنکه پیمان محکمی از جانب خدا بدهید که او را حتما نزدمن خواهید آورد، مگر اینکه عاملی خارج از قدرت شما بر شما احاطه یابد، وهنگامی که آنان پیمان موثق خود را در اختیار پدر گذاشتند، یعقوب گفت :خداوند نسبت به آنچه می گوئیم ناظر و حافظ است. 🔷✨(موثق ) یعنی وثیقه و امری که مورد اعتماد باشد و (موثقا من الله )امریست که هم مورد اعتماد بوده و هم به خدای تعالی مرتبط باشد، مثل عهد و قسمی که احترام به خداوند به منزله ضمانت اجرای آن است . پس یعقوب به فرزندانش گفت : که هرگز برادرتان را با شما روانه نمی کنم ،جز آنکه عهد ببندید و سوگندی بخورید که ملتزم باشید او را به نزد من بازگردانید و از آنجا که وفای به عهد و پیمان وابسته به قدرت شخص است ، لذافرمود: مگر در موردی که دچار گرفتاری شوید و قدرت و استطاعت از شماسلب شود و خداوند هم بر این گفتگو و عهد و پیمان ما ناظر و وکیل است که هرطرف به آنچه ملتزم شده عمل کند و اگر کسی تخلف کرد خداوند او را مجازات کرده و حق طرف مقابل را از وی بستاند. 📚تفسیر المیزان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️بيشتر مردم، به و چشم می‌دوزند و از حاكميّت خداوند و لزوم بر او ناآگاهند 💠‏وَ لَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ ما كانَ يُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلاَّ حاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضاها وَ إِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِما عَلَّمْناهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (۶۸/یوسف) 🌱‏و چون از همانجا كه پدرشان دستورشان داده بود وارد (مصر) شدند، اين كار در برابر اراده خداوند هيچ سودشان نبخشيد، جز آنكه نيازی در دل يعقوب بود كه عملی شد. (تنها اثر ورود از چند دروازه حفظ از چشم زخم و رسيدن برادران، به خصوص بنيامين به يوسف بود كه عملی شد و اثر ديگری نداشت) و البتّه (يعقوب) بخاطر آنچه به او آموزش داده بوديم دارای علمی (فراوان) بود ولی بيشتر مردم آگاه نيستند. ‏🔹رسيدن بنيامين به يوسف عليه السلام و خارج شدن يوسف از تنهايی، هر چند به صورت اتهام سرقت باشد. ‏🔹سرعت بخشيدن به وصال پدر و پسر كه در آينده به آن اشاره خواهد شد. ‏🔹انجام وظيفه، بدون آنكه ضامن نتيجه‌ی آن باشد. حاجت يعقوب آن است كه در مقدّمات كار كوتاهی نشود و از يك در وارد نشوند، ولی آنچه خواهد شد به دست خداوند است. ‏🔹تجربه‌های تلخ، انسان را باادب می‌كند و سخنان بزرگان را می‌پذيرد. «وَ لَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ» ‏🔹اطاعت از پدر لازم و ارزشمند است. «دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ» 🔹اگر از بی‌ادبی افراد گفتيد، از ادب آنان نيز بگوييد. ادْخُلُوا ... أَبُوهُمْ‌ (اگر برادران قبلًا نسبت ضلالت به پدر می‌دادند، امروز تسليم امر پدر شدند.) ‏🔹محاسبات و دقتّ و برنامه‌ريزی‌ها با وجود اراده‌ی الهی كارساز است، آنجا كه نخواهد كارساز نيست. «ما كانَ يُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ» ‏🔹يعقوب، بر مطالب واسراری آگاه بود كه مصلحت نمی‌دانست بازگو كند. ‏«حاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ» ‏🔹دعا وحاجت اوليای خدا، مستجاب می‌شود. «حاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضاها» 🔹علم انبيا از جانب خداوند است. «عَلَّمْناهُ» ‏🔹بيشتر مردم عالمان حقيقی را نمی‌شناسند. «عَلَّمْناهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ»* 🔹بيشتر مردم، به اسباب و علل چشم می‌دوزند و از حاكميّت خداوند و لزوم توكّل بر او ناآگاهند. «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» 🔹معيار حقّ و باطل، تشخيص اكثريّت نيست. «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 2⃣4⃣ تدبر در سوره 🔹تفسیر سوره هود از عبدالعلی بازرگان هود : ۴۰ حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ  ـ [نوح همچنان به ساختن کشتي و منکران به استهزاي او مشغول بودند] تا آنکه فرمان [تکويني] ما فرا رسيد و تنّور فوران کرد ۴۳ [در اين زمان به نوح] گفتيم: از هر يک [از دام‌ها و حيوانات اهلي] يک زوج [نر و ماده] سوار کن و [همچنين] خانواده‌ات را، جز هر که را قول [=قانون الهي؛ در دامنگير شدن نتيجه اعمال سوء] بر او [از شمول رحمت و نجات] پيشي گرفته باشد ۴۴ و [نيز] هر که را ايمان آورده باشد [سوار کن]، و [گرچه] جز اندکي به او ايمان نياورده بودند.  ۴۳- «تَّنُّورُ» [با تشديد نون] از ريشة نور است، تنور نانوائي نيز روشن و آتشين است، معرفه آمدن «التَّنُّورُ» دلالت بر مشخص و واحد بودن آن مي‌کند، آيا واقعاً آب از تنور خانه پيرزني- آنطور که گفته‌اند – فوران کرد، يا منظور از تنور، کل سطح زمين است، آنگاه که در سپيده دم نوراني شده باشد [آنچنان که از امام علي(ع) نقل شده است]؟ در اينصورت چه بسا آب‌فشان‌هاي سطحي زمين مورد نظر باشد که از هر روزنه‌اي فوران آغاز کردند. اين همان توصيفي است که در آيات ۱۱ (۵۴:۱۱) و ۱۲ سوره قمر آمده است: فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ طلوع خورشيد از مشرق زمين به گونه‌اي فوران نور و روشنائي است که از افق سر مي‌زند. در آيه ۸۱ همين سوره (۱۱:۸۱) ، از عذاب قوم لوط در سپيده‌دم ياد شده است: ...إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ [زمان تعيين شده براي عذاب آنها صبح است، آيا صبح نزديک نيست؟]، صبح معنائي مجازي نيز دارد؛ در پس هر ظلمي، همانند هر ظلمتي، صبحي روشن است. ۴۴- سبقت گرفتن از جانب خدا ۹ بار در قرآن آمده است؛ بيش از همه [۶ بار] سبقت گرفتن کلمه‌اي از خدا [نسبت به قانون علت و معلولي و ملازمت فوري عذاب با اعمال سوء] که همان مهلت بخشيدن خدا به بندگان در عمر دنيائي است، پس از آن [۲ بار] سبقت گرفتن قول خدا بر همسر و فرزند نوح، يکبار نيز سبقت گرفتن کتاب [قانون] خدا، که به تعبير ديگري همان «کلمه پيشي گرفته» است [انفال ۶۸ (۸:۶۸) - لَوْلا كِتَابٌ مِنَ اللهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ]. منظور از قول خدا، الزاماً عذاب دنيوي يا اخروي نيست، بلکه قابليت و استعداد هدايت را از دست دادن نيز تحقق قول الهي است، هرچند نتيجه‌اش همان عذاب است. نگاه کنيد: ياسين ۷ (۳۶:۷) - لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ. ياسين ۷۰ (۳۶:۷۰) - لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ. به نظر مي‌رسد سبقت گرفتن قول خدا با همسر و پسر نوح، نتيجه قطع اميد از ايمان آوردن آنان و تباه شدن استعدادهاي ايماني آنها باشد. هود : ۴۴ وَقِيلَ يَاأَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَاسَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِـمِينَ  و خطاب آمد: اي زمين، آبِ خويش فرو بر! و اي آسمان، [از باريدن] بايست و آب فروکش کرد و کار به انجام رسيد و [کشتي] بر [کوه] جودي نشست ۴۵ و گفته شد: ۴۶ دور باد [رحمت خدا] از مردمان ستمگر.  ۴۵- در اينکه منظور از جودي کدام کوه يا بلندي است، ميان مفسرين اختلاف نظر است، در تورات [سفر پيدايش، باب ۸، سيمان ۳ تا ۵] آمده است که «کشتي نوح بر کوه‌هاي آرارات نشست» و مي‌دانيم که دامنه‌هاي آرارات مسکن کُردهاي ترکيه است و «Mount Judi» در جنوب غربي کوه‌هاي آرارات واقع شده است و نيز گفته شده «جودي» معرب کُردي است، برخي هم گفته‌اند جودي کوهي نزديک موصل است که کردها آن را «کاردو» يا «جاردو» و يونانيان «جوردي» ناميده‌اند که معرّب آن جودي است [والله اعلم]. در هر حال نام بردن از اين مکان در کتابي که جز در موارد ضروري از ذکر جزئيات و اسامي پرهيز مي‌کند، بايد حاوي نکته‌اي باشد که اميد است براي آيندگان آشکار شود. ۴۶- «قِيلَ» فعل مجهولي است که فاعل آن عام است، اين حقيقت که ظلم آدمي را از رحمت خدا دور مي‌سازد، واقعيتي است که داستان قوم نوح مصداقي از آن به شمار مي‌رود، پس قيل مي‌تواند به واقعيت تاريخ آدمي اطلاق گردد؛ تجربه چنين مي‌گويد، گذشته تاريخ چنين مي‌گويد. https://zaya.io/ldpig کانالِ قرآن‌پویان تدبر در  قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
شماره 50 سوره صفحه_35 ⭕️ است 🔶 وَلَا تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ ۚ وَلَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ ۗ وَلَا تُنكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤْمِنُوا ۚ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ ۗ أُولَٰئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ۖ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ ۖ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ(بقره/221) و با زنان مشرک و بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نکنید. (اگر چه مجبور شوید با کنیزان ازدواج کنید. زیرا) کنیز با ایمان، از زن (آزاد) بت پرست، بهتر است. هرچند (زیبایى یا ثروت او) توجه شما را به خود جلب کند. و زنان (قوم) خود را به ازدواج مردان بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، در نیاورید. (زیرا) غلام باایمان، از مرد (آزاد) بت پرست، بهتر است. هر چند (ثروت یا موقعیّت او،) توجه شما با به خود جلب کند. آنها دعوت به سوى آتش مى کنند. و خدا به فرمان خود، دعوت به بهشت و آمرزش مى نماید، و آیات خویش را براى مردم روشن مى سازد. شاید متذکّر شوند! 💢مطابق شان نزولى که در بالا آمد، این آیه نیز در واقع پاسخ به سوال دیگرى درباره با است ، مى فرماید: با و بت پرست مادام که ایمان نیاورده اند ازدواج نکنید (و لا تنکحوا المشرکات حتى یومن ). سپس در یک مقایسه ، مى افزاید: کنیز با ایمان از زن آزاد بت پرست بهتر است ، هر چند زیبائى او شما را به اعجاب وا دارد 👈(و لامة مومنة خیر من مشرکة و لو اعجبتکم ). 🔸درست است که ازدواج با کنیزان (مخصوصا کنیزانى که نه بهره چندانى از زیبائى دارند و نه مال ) در عرف مردم جالب و پسندیده نیست به خصوص اینکه در مقابل آنها زن مشرک زیبا یا ثروتمندى باشد ولى ارزش ‍ایمان ، کفه ترازوى مقایسه را به نفع کنیزان ، سنگینتر مى کند، چرا که هدف از ازدواج ، تنها کامجوئى جنسى نیست ، زن شریک عمر انسان و مربى فرزندان او است و نیمى از شخصیت او را تشکیل مى دهد، با این حال چگونه مى توان شرک و عواقب شوم آن را با زیبائى ظاهرى و مقدارى مال و ثروت ، مبادله کرد. ⭕️سپس به بخش دیگرى از این حکم پرداخته ، مى فرماید: دختران خود را نیز به مادامى که ایمان نیاورده اند ندهید (هر چند ناچار شوید آنها را به همسرى غلامان با ایمان در آورید زیرا) یک غلام با ایمان از یک مرد آزاد بت پرست بهتر است ، هر چند (مال و موقعیت و زیبائى او) شما را به اعجاب آورد 👈(و لا تنکحوا المشرکین حتى یومنوا و لعبد مؤ من خیر من مشرک و لو اعجبکم ). 👈بلکه مساله در این بخش از حکم ، سخت تر و مشکل تر است ، چرا که تاثیر شوهر بر زن معمولا از تاثیر زن بر شوهر بیشتر است . 👈در پایان آیه نیز دلیل این حکم الهى را براى به کار انداختن اندیشه ها بیان مى کند، مى فرماید: آنها (یعنى مشرکان ) به سوى آتش دعوت مى کنند، در حالى که خدا (مومنانى که مطیع فرمان او هستند) به فرمانش ‍دعوت به بهشت و آمرزش مى کند (اولئک یدعون الى النار و الله یدعوا الى الجنة و المغفرة باذنه ). ⭕️سپس مى افزاید: و آیات خود را براى مردم روشن مى سازد، شاید متذکر شوند (و یبین آیاته للناس لعلهم یتذکرون ). 📚 تفسیر نمونه 🍃 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
امام (ع) و مرز آشکار و نگاه ابزاری 🌴امام حسن مجتبی(ع) مصلحت امت را در این دید که با معاویه صلح کند و با اینکه خود را شایسته حکومت و خلافت می دانست و با اینکه معاویه را شایسته این امر نمی دانست اما از حکومت و خلافت دست برداشت و با معاویه معاهده صلح امضا کرد. ❇ امام(ع) خود، علت این تن دادن به را اینگونه بیان می کند: «معاویه با من در مورد حقی منازعه می کند که آن برای من است، و برای و قطع فتنه و آشوب آن را رها کردم ... من به این عقیده رسیده ام که با معاویه سازش کنم و خط جنگ بین خود و او را پایان دهم، و با او بیعت نمودم و دیدم که جلوگیری از خونریزی بهتر از ریختن آن است و قصدم از این کار صلاح و بقای شماست ...» 📚(صحیفة الحسن، ص195). 👈از این سخن بر می آید که امام(ع) به صلحی تن داده است. آن حضرت چنین تشخیص داده است که ادامه این جنگ به نابودی امت می انجامد و هرچند حکومت فردی مانند معاویه برای یک جامعه فاجعه است اما فجیع تر از آن نیز می تواند وجود داشته باشد. حکومت خوب و عادلانه نعمتی بسیار کم نظیر است، اما اگر در ظرفی خاص پیاده شدن آن ممکن نباشد و پافشاری بر آن نابودی یک ملت را در پی داشته باشد، این پافشاری نه معقول است و نه مشروع🔻. 💠 در واقع این حکم روشن عقل و خرد است که انسان باید بین و حتما بد را بپذیرد و به آن تن دهد. این تن دادن، به معنای تایید امر بد نیست بلکه فرار از بد بیشتر و فجیع تر است. امام(ع) با پذیرش حکومت معاویه جامعه ای را از نابودی نجات می دهد. در واقع امام(ع) مصلحت سنجی کرد و آنچه را که در آن ظرف خاص به مصلحت امت دید انجام داد. در آن وضعیت ادامه جنگ به جز نابودی و قتل و تباهی ثمره ای نداشت و عقل حکم می کرد که امام از این مفسده بزرگ پرهیز کند. حتی اگر سخن کسی یا گروهی حق باشد و حتی اگر مدعای آنان درست باشد در صورتی عقلا و شرعا مجاز به مقاومت هستند که این عمل به نابودی یک ملت نیانجامد و خسارت های جبران ناپذیری وارد نکند. در غیر این صورت هرگونه جنگ افروزی و هر عملی که بهانه به دست دشمن دهد خیانت به دین و ملت و عملی خودخواهانه و هواپرستانه است. 🛑اما باید توجه داست که مرز روشن و آشکاری بین مصلحت سنجی، که عملی پسندیده و عقلانی است، و نگاه ابزاری به ارزش ها و معیارها، که عملی ناپسند و غیر اخلاقی است، وجود دارد. 👈توجه داشته باشیم که امام هرگز معاویه و رفتار و کردار او را تایید و تصدیق نمی کند و بلکه با صراحت آنها را رد می کند. معیارهای امام برای حکومت و حاکم آشکار و روشن و خدشه ناپذیر است. ❇بعد از و بعد از اینکه بر اریکه قدرت تکیه زده است، از امام(ع) می خواهد که بر منبر رفته از فضل و جایگاه امویان سخن بگوید. حضرت بر فراز منبر، خود و خاندانش را معرفی می کند که همان معرفی برای روشن شدن حق کافی است. معاویه می گوید: ای حسن! به گمانم آرزو داشتی که خلیفه باشی اما نیستی. 🔻🔻امام(ع) فرمود: ⭕️وای بر تو ای معاویه! حق کسی است که به روش رسول خدا(ص) سیر کند و به اطاعت الهی گردن نهد. و کسی که می کند و سنت های الهی را تعطیل گذارده و به دنیا همچون پدر و مادر خود دلبستگی دارد و بندگان خدا را برده های خود ساخته و مال خدا را می کند خلیفه نمی باشد، و بلکه او به زور حکومتی را به چنگ آورده و از آن، مدت کوتاهی استفاده می کند و به زودی دورانش پایان می یابد، لذتش تمام شده و تبعات آن بر عهده اش باقی می ماند...» (تحف العقول، ص235؛ صحیفة الحسن، ص206). حاکم مردم و خلیفه رسول خدا کسی است که در حکومت او ظلم و ستمی وجود ندارد و همه امور بر اساس عدل و قانون است. به هر حال امام(ع) در عین اینکه به صلح با معاویه تن داده است، معیارهای واضح حکومت حق را بیان می کند. 🔻🔻حق بودن و اسلامی بودن یک حکومت به نام نیست، بلکه به روش هاست. اگر رفتار و کردار حکومتی که خود را دینی و اسلامی می خواند به گونه ای باشد که تفاوتی با حکومت پادشاهان نداشته باشد، صرف نام مشکلی را حل نمی کند بلکه بر مشکل می افزاید. 🖋عبدالرحيم سليماني. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا