eitaa logo
قران پویان
441 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
643 ویدیو
598 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
مروري بر سخنان ناصحانه و ميانجيگرانه علي ع خطاب به (عثمان) و 🛑قسمت هفتم : ❓❓ايا در منازعه عليه اسلامي باید حتما از او طرفداری کرد؟ ✅ادامه شرح خطبه 30 و موضع امام علي ع : عثمان بد بود و شما (معترضان) هم زیاده روی کردید. سپس امام (ع) براى توضيح بيشتر مى افزايد: «جز اين که کسى او را يارى کرده نمى تواند بگويد: «از کسانى که دست از ياريش برداشتند، بهترم;. و کسى که دست از ياريش برداشت، نمى تواند بگويد: «کسى که او را يارى کرد، از من بهتر بوده است; اين دو سخن در واقع ناظر به يک مطلب است و آن اين که همه متّفق بودند که حاميان عثمان در آن شرايط به يقين افراد بدى بودند، در حالى که کسانى که دست از ياريش برداشتند بزرگان صحابه اعم از مهاجران و انصار را تشکيل مى دادند. 🔻🔺توضيح اين که: قرائن مسلّم تاريخى نشان مى دهد که به هنگام هجوم به خانه عثمان، صحابه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) و مهاجران و انصار، تقريباً به طور عموم، دست از حمايتش برداشتند و بى شک اگر آنها هواخواه عثمان بودند، کسى جرأت نمى کرد که در مدينه، چنان صحنه اى را ايجاد کند و اين به خاطر آن بود که همگى از کارهاى او ناخشنود بودند. 🔻در آن زمان حاميان عثمان عمدتاً کسانى بودند که در جامعه اسلامى منفور شمرده مى شدند و حمايتشان از عثمان به خاطر منافع نامشروعى بود که داشتند. به همين دليل اين مسأله کاملا روشن بود، حتّى حاميان عثمان که گروهى سودپرست مانند مروان و امثال او بودند جرأت نمى کردند ادعا کنند که از گروه عظيم مهاجران و انصار ـ که ترک يارى عثمان کرده اند ـ بهترند و مسلّم است که ترک کنندگان حمايت عثمان نيز اطرافيان او را بهتر از خود نمى دانستند، به اين ترتيب همگى در اين سخن اتفاق نظر داشتند که حاميانش هرگز از بهترين مردم نبودند. 📝بعضى از شارحان نهج البلاغه،(1) مى گويند که امام (عليه السلام) اين سخن را، در پاسخ کسى ايراد فرمود که در محضرش چنين گفت: «آنها که دست از يارى عثمان برداشتند، منشأ فتنه بودند، چرا که اگر بزرگان صحابه به يارى او برمى خاستند جاهلان امّت هرگز جرأت ريختن خون او را نداشتند. و اگر بزرگان صحابه او را واجب القتل مى دانستند، مى بايست صريحاً اين مسأله را بيان کنند تا شبهه از مردم برطرف گردد. امام (عليه السلام) فهميد که گوينده نظر به آن حضرت دارد، لذا با اين عبارت ظريف پاسخ او را بيان فرمود». به هر حال اين سخن نشان مى دهد که اگر امام (عليه السلام) به طور جدّى به حمايت از عثمان برنخاسته، در اين امر تنها نبوده است، بلکه همه بزرگان صحابه چنين موضعى را داشتند، پس چرا اشکال متوجّه آن حضرت شود؟ 🔻در پايان خطبه امام (عليه السلام) ضمن بيان کوتاهى، تحليل روشنى از قتل عثمان و عوامل آن ارائه مى دهد و مى فرمايد: «من جريان کار عثمان را در عبارتى کوتاه و پرمعنا، براى شما خلاصه مى کنم: او استبداد ورزيد، استبداد بسيار بدى و شما ناراحت شديد و واکنش بدى نشان داديد و از حد گذرانديد; وَ أَنَا جَامِعٌ لَکُمْ أَمْرَهُ، اسْتَأْثَرَ(2) فَأَسَاءَ الاَْثَرَةَ، وَ جَزِعْتُمْ فَأَسَأْتُمُ الْجَزَعَ». و خداوند، در اين مورد حکمى که درباره «مستبدان» و «افراط گران»، جارى مى شود (و هر کدام، به سزاى اعمال خود در دنيا و آخرت، گرفتار مى شوند); «وَ للهِِ حُکْمٌ وَاقِعٌ فِي الْمُسْتَأْثِرِ وَ الْجَازِعِ.» اين سخن در واقع يکى از مصاديق بارز کلامِ جامعِ امام (عليه السلام) است، مى فرمايد: هم عثمان مرتکب بدى و خطا شد و هم شما. او راه استبداد و حکومت را در پيش گرفت و خويشاوندان را بر مسلمانان مسلّط ساخت و بيت المال را در اختيار آنان گذاشت و آنها به غارت بيت المال مشغول شدند. و آنگاه که اعتراضات مسلمانان، از هر سو بلند شد، او به آنها نداد، در نتيجه مردمِ ناراحت و عصبانى به او حملهور شدند و بزرگان صحابه از مهاجران و انصار دست از ياريش برداشته و او را تنها گذاشتند. از سوى ديگر مخالفان و مهاجمان نيز از حدّ گذراندند و به جاى اين که او را از حکومت مسلمانان بر کنار سازند و زمام امور را از دست همکاران ظالمش بگيرند، اقدام به ريختن خونش کردند ⏪بنابراين هر دو گروه راه را پوييدند و به همين دليل خداوند هر کدام از آنها را مطابق اعمالشان جزا مى دهد. ضمناً از اين تعبير استفاده مى شود که استبداد ـ هر گونه باشد بد است ـ اقسامى دارد و نيز استفاده مى شود که انسان در برابر ناهنجاريهاى اجتماعى که قرار مى گيرد بايد عکس العمل نشان دهد، ولى مراقب باشد که از حد نگذراند; 🖊شرح آیت الله مکارم شیراز. @quranpuyan
❇️آشنايي با نظرات و ديدگاههاي مرحوم ايت الله سيدصادق 🛑قسمت دوم: ✅ در حکومت اسلامى امتیازى ندارد ⁉️1 . آیا اسلام امتیازى بر حاکم و رئیس حکومت قائل است یا نه؟ ✔️اصولا اسلام امتیازى را بر رئیس حکومت قائل نیست و اغلب این حقوق خاص را قبول ندارد بلکه حاکم نیز مانند آحاد افراد ملت مسلمان است. اسلام منع نموده است حاکم بر امت را از اینکه مانند سلاطین و رؤساى جمهور جهان امتیازى بر خود قائل شود. 🌴حضرت امیر(علیه السلام) در خبرى چنین مى فرماید: إنّ االله جعلنى اماماً لِخَلقه ففرض عَلَىّ التقدیر فى نفسى و مَطْعمى و مَشْربى و مَلْبسى کضعفاء الناس کى یقتدى الفقیر بِفَقْرى و لایطغى الغنىّ غناه، اصول کافى، ج 1 ،ص 410 🔷خدا مرا امام و پیشوا قرار داده و بر من واجب نموده که در رفتارم و خوراکم و لباسم مثل یکى از افراد عادى مردم رفتار کنم تا آنکه فقیر به فقر من اقتدا نموده و ناراحت نباشد و غنى به واسطه مالش طغیان نکند. و نیز مى فرماید: إنّ االله عزّوجلّ فَرَضَ على أئمۀ العدل أن یقدروا أنفسهم بِضَعَفۀ الناس کى لایَتَبَیغَ بالفقیر فقره; اصول کافى، ج 1 ،ص 411 خدا واجب نموده بر پیشوایان عادل رفتارشان را مانند افراد ضعیف از ملت بنماید تا آنکه فقر فقیر او را به هیجان نیاورد. 💢👈در خطبه اى که در حضور هزاران نفر بعد از جنگ صفین ایراد فرمود و ، دستوراتى براى رفتار مردم با آن حضرت داده است: 1⃣ . سخن نگویند با آن حضرت به آن نحوى که با جباران و پادشاهان سخن مى گویند ـ باالقاب و عناوین بزرگ! ـ 2⃣ . در ملاقات با آن حضرت خیال نکنند که او یک حاکم باقدرتى است و به سبب آن خوف و رعب بر آنها مسلط شود و نتوانند حرفشان را بزنند. 3⃣ . با مجامله و ظاهرسازى با آن حضرت رفتار نکنند. 4⃣ . خیال نکنند که حرف حق بر آن حضرت سنگین است. 5⃣ . حرف حق را صریحاً بگویند. 6⃣ . از عرضه عدل و انصاف بر حضرت خوددارى نکنند. 📚از كتاب نظام حكومت در اسلام کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
❇️آشنايي با نظرات و ديدگاههاي مرحوم ايت الله سيدصادق 🛑قسمت سوم: 🔶2- آیا مراقبتى بر کارهاى دارند یا نه؟ بعد از اینکه بیان شد که حکومت در اسلام به نحو مالکیت مطلقه و فعال مایشاء بودن نیست،بلکه به نحو ولایت و امانتدارى است و بیان شد که خود حکومت قیمتى ندارد و فقط براى حفظ مصالح امت و برقرار نمودن نظام عادله در مجتمع اسلامى است، طبعاً حاکم در برابر ملت مسؤولیت دارد و آحاد ملت حق مراقبت و محاسبه دارند و👈 اگر حاکم خلافى انجام داد به خودى خود از مقام مى شود و در صدر اسلام قطع نظر از اینکه رسول االله(صلى االله علیه وآله) شخصاً این حق را به ملت داده بود فرموده است: «أشیروا عَلَىّ أصحابى: اصحاب من اگر به نظرتان آمد در موردى من اشتباه کردم یا خلاف به من تذکر بدهید». 🔷سیره حضرت امیر(علیه السلام) هم بر این جارى بود، از خطبه هاى آن بزرگوار که بعضى ازآنها را قبلا نگاشتیم، ظاهر مى شود، همه اش ترغیب است که مردم را در مقابل حاکم بزنند و تبعیّت کورکورانه نکنند و آنچه در ذهنشان مى آید با خود حاکم مذاکره کنند و ابهّت و عظمت حاکم نباید مانع شود و لذا حضرت زیاد به مردم تلقین مى کرد که حاکم امتیازى بر آحاد ملت ندارد و مقامش نباید مانع شود که مردم حرف حق را نزنند. 📚از كتاب نظام حكومت در اسلام کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁هنر تولید "یک زن مسلمان چگونه می تواند در مقابل ، بر روی حق خود ایستادگی و استدلال کند؟ حضور حاکمان در نماز ميت و تشییع و ایجاد چالش توسط حضرت زهرا (س) در حکومت وقت... دقایقی از سخنرانی مرحوم استاد فیرحی در خصوص نقش حضرت س 🥀فاتحه ای را نثار روحش و همسر تازه درگذشته اش مرحومه دکتر حمیدی، که در دومین سالگرد فراق استاد، دارفانی را وداع گفت،😥 نماییم @quranpuyan
💠 مردم به چه تعریفی از رای دادند؟ 📌بخشهایی از مصاحبه شهید قبل از برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی در تاریخ 10 فروردین 1358 در صدا و سیما: 🇮🇷" «جمهوری اسلامی‌» از دو کلمه مرکب شده: کلمه «جمهوری» و کلمه «اسلامی‌». کلمه جمهوری شکل حکومت پیشنهاد شده را مشخص می‌‏کند. یکی از آنها هم حکومت عامه مردم است، یعنی حکومتی که حق انتخاب حاکم با همه مردم است قطع نظر از این که مرد هستند یا زن، سفید هستند یا سیاه و دارای هر فکر و هر عقیده‌ا‌ی هستند، فقط شرط بلوغ سنی و رشد عقلی در آن معتبر است و نه چیز دیگر، و بعلاوه این حکومت حکومت است یعنی هر چند سال یک بار باید تجدید شود یعنی 👈مردم دارند که بخواهند آن را برای بار دوم و احیانا برای بار سوم یا چهارم (اگر قانون اساسی شان اجازه بدهد) انتخاب کنند یا شخص دیگری را که از او بهتر می‌‏دانند. 👈و اما کلمه «اسلامی‌» محتوای این حکومت را بیان می‌‏کند، یعنی پیشنهاد می‌‏شود که این حکومت با اصول و مقررات اسلامی‌ اداره شود و در مدار اصول اسلامی‌ حرکت کند، بنابراین «جمهوری اسلامی‌» یعنی حکومتی که شکل آن انتخاب حاکم است از طرف عامه مردم برای و نه شکل ، و محتوای آن اسلامی‌ است یعنی بر اساس معیارها و موازین اسلامی‌ است. مسئله «جمهوری» مربوط به شکل حکومت است که البته مستلزم نوعی دموکراسی است یعنی مردم حق حاکمیت دارند. به معنی این است که مردم حق دارند که سرنوشت خودشان را خودشان در دست بگیرند ♦️توهمی‌ که از جمهوری اسلامی‌ در ذهن بسیاری پیش آمده درست همین است که جمهوری اسلامی‌ به معنی است. اگر چنین اشتباهی هم پیش آمده باید این اشتباه رفع شود. حکومت اسلامی‌ و جنبه اسلامی‌ بودن حکومت به حاکمیت عملی یک طبقه ارتباط ندارد، 🔷 مسئله این نیست که فقیه خودش در رأس دولت قرار می‌‏گیرد، خودش می‌‏خواهد عملا حکومت کند و مجری باشد. نقش فقیه در یک کشور اسلامی‌ که ملتزم و متعهد به اسلام است و اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی پذیرفته است نقش یک ایدئولوگ‏ است نه نقش یک حاکم" 👈من اعلام می‌کنم که در رژیم جمهوری اسلامی هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد و از باصطلاح کانالیزه کردن اندیشه‌ها خبر و اثر نخواهد بود. همه باید آزاد باشند که حاصل و اصیلشان را عرضه کنند 🔖پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۱۱‌ 🔸بشر اگر بخواهد رشد پیدا کند باید در کار خودش آزاد باشد، در خودش آزاد باشد. اگر به بهانه این که ملت رشد ندارد باید به او کرد، آزادی را برای همیشه از او بگیرند، این ملت تا ابد غیر رشید باقی می‌ماند. رشدش به این است که آزادش بگذاریم ولو در آن آزادی ابتدا اشتباه هم بکند. صد بار هم اگر اشتباه بکند باز باید آزاد باشد. اگر به مردم در مسائلی که باید در آنها فکر کنند از ترس این که مبادا اشتباه بکنند، به هر طریقی ندهیم یا روحشان را بترسانیم که در فلان موضوع دینی و مذهبی مبادا فکر کنی که اگر فکر بکنی و یک وسوسه کوچک به ذهن تو بیایید، به سر در آتش جهنم فرو می‌روی، این مردم هرگز فکرشان در مسائل دینی رشد نمی‌کند و پیش نمی‌رود. دینی که از مردم در اصول خود تحقیق می‌خواهد و (تحقیق هم یعنی بدست آوردن مطلب از راه تفکر و تعقل) خواه ناخواه برای مردم قائل است.» 🔖 (پیرامون جمهوری اسلامی، ص ۱۲۳) @quranpuyan
درصورت ديدن توسط ماموران، و حاكميت ضامن است 🌴کلینی با سند موثق از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: ⛱"زنی در مدینه بود که نزد او رفت و آمد می‌شد{یعنی مردان برای فحشاء به خانه‌اش می‌رفتند}. خبر به عُمَر (خلیفه دوم) رسید. عمر افرادی را نزد آن زن فرستاد و او را ترساند و دستور داد تا او را بیاورند. {که باردار بود}، ترسید و درد زایمانش شروع شد، {در بین راه} به خانه‌ای رفت و نوزاد پسری به دنیا آورد. صدای گریه‌ی نوزاد، بلند شد {یعنی زنده به دنیا آمد} اما اندکی بعد، {چون زودهنگام و نارَس متولد شده بود} کرد. 🔻عُمَر به خاطر ترساندنِ آن زن و مرگ نوزاد، بسیار نگران شد. برخی از مشاورانش به او گفتند: «ای امیر مؤمنان! شما هیچ تقصیری نداشته‌اید و تکلیفی ندارید». 😳 برخی نیز گفتند: «مگر چه شده است؟!»{یعنی حادثه‌ی مهمی رخ نداده و نیاز نیست خودتان را ناراحت کنید}. عمر گفت: از ابوالحسن(علي بن ابی‌طالب ع) بپرسید {که تکلیفِ شرعیِ من چیست؟}. ابوالحسن(ع) فرمود: «پرداختنِ پسربچه بر تو لازم است»" ملاحظات: 1 - علامه مجلسی درباره سند این حدیث می گوید: «مُوَثَّقٌ عَلَی الظاهر» (مرآة العقول، ج‏24، ص: 209) 2 - عموم فقهای شیعه، بر اساس همین حدیث فتوا داده‌اند که در موارد مشابه، باید پرداخت شود ولی درباره اینکه آیا دیه باید از جیب حاکم و عاقله‌ی او داده شود یا از بیت‌المال پرداخت گردد، اختلاف نظر دارند. 3- در سايت ايت الله مكارم شيرازي نيز چنين امده است كه: "علمای اهل سنت نيز در کتابهای فقهی به اين ماجرا استناد کردند. من جمله محی الدین نووی در المجموع می نویسد: اگر از زنی نزد حاکم و فرمانده ای بدگویی شود و وی را متهم کنند، سپس کسی را نزد وی بفرستد تا وی را و آن زن از ، فرزند در رحمش را سقط کند، بر حاکم است که دیه او را بپردازد؛ ابوحنیفه نیز این فتوا را داده. و احمد بن حنبل پیشوای حنابله گفته است: افزون بر طفل برای زن هم باید دیه بدهند؛ چون حاکم او را احضار کرده است؛ پس ضامن حفظ زن هم هست؛ مانند اینکه زن را بزنند و او بمیرد. و نیز ابن قدامه مقدسی، فقیه مشهور حنابله می نویسد: « إذا بعث السلطان إلی امرأۀ لیحضرها فأسقطت جنیناً میتا ضمنه»؛ (اگر حاکم زنی را إحضار نماید و آن زن جنینش را مرده به دنیا آورد، حاکم ضامن است)." 🛑برخی از منابع حدیث: کلینی، الكافي (چاپ الإسلامية)، ج‏7، ص: 374 شیخ طوسی، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج‏10، ص: 312 محمدتقی مجلسی، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (چاپ قديم)، ج‏10، ص: 302 فیض کاشانی، الوافي، ج‏16، ص: 821 و شیخ حر عاملی، وسائل الشيعة(چاپ مؤسسه ال البیت ع)، ج‏29، ص: 268 علامه محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج‏16، ص: 682 همو، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏24، ص: 209 . المجموع نووی، ج19، ص11. المجموع نووی، ج19، ص11. المغنی فی فقه الامام احمدبن حنبل الشیبانی، ج8، ص338. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت نشست علمی جایگاه در استنباط فقهی - ✅ پرسش اساسی این است که آیا می‌توان از برخی آیات قرآن کریم - همچون آیه ۷۰ سوره اسراء - اصلی با عنوان «کرامت انسانی» استنباط کرد تا در صورت تعارض با دیگر احکام شرعی بر آنان حاکم شود؟ 💢💢مفهوم «کرامت ذاتی» قابل استنتاج از مبانی دینی اسلام است و می‌تواند مبنای تأسیس باشد. علاوه بر عقل و قرآن، چندصد روایت از معصومان شامل تبیین کرامت ذاتی و حوزه‌های مربوط به آن است. اثبات چنین اصلی باعث می‌شود تا همچون «اصل عدالت» بر تمام احکام شرعی باشد. 👩‍❤️‍💋‍👩✅این امر، اثر قابل توجهی در احکام فقهی زنان، اقلیت‌ها، برده‌داری و احکام سیاسی و حکومتی خواهد داشت. استاد سید محمد علی ایازی مولف کتاب انسانی ‌@quranpuyan
هدایت شده از قران پویان
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁هنر تولید "یک زن مسلمان چگونه می تواند در مقابل ، بر روی حق خود ایستادگی و استدلال کند؟ حضور حاکمان در نماز ميت و تشییع و ایجاد چالش توسط حضرت زهرا (س) در حکومت وقت... دقایقی از سخنرانی مرحوم استاد فیرحی در خصوص نقش حضرت س 🥀فاتحه ای را نثار روحش و همسر تازه درگذشته اش مرحومه دکتر حمیدی، که در دومین سالگرد فراق استاد، دارفانی را وداع گفت،😥 نماییم @quranpuyan
و 🔴قسمت سوم: 🟢حقوق حاکم و مردم در منطق نهج البلاغه، خدا حق یکطرفه برای کسی قرار نداده است. 📗منطق نهج‌البلاغه در باب و ‏بر این اساس است. اینک نمونه‏ هایى در همین زمینه در خطبه‏۲۰۷ مى‏فرماید: 🔸«فقد جعل الله لى علیکم حقاً بولایه امرکم و لکم علىّ من الحق مثل الذى لى علیکم…: خداوند براى من به موجب اینکه ولى امر و حکمران شما هستم، حقى بر شما قرار داده است 👈👈و براى شما نیز بر من همان اندازه حق است که از من بر شما. همانا حق براى گفتن، وسیعترین میدانها و براى عمل کردن و انصاف دادن، تنگترین میدانهاست. حق به سود کسى جریان نمى‏یابد مگر آنکه به زیان او نیز جارى مى‏گردد و حقى از دیگران بر عهده‏ اش ثابت مى‏شود، و بر زیان کسى جارى نمى‏شود و کسى را متعهد نمى‏کند مگر اینکه به سود او نیز جارى مى‏گردد و دیگران را درباره او متعهد مى‏کند. 🔻در این بیان همه سخن از خداست و و و تکلیف و وظیفه، اما نه به این شکل که خداوند به بعضى از افراد مردم فقط حق اعطاء فرموده است و آنها را تنها در برابر خود مسئول قرار داده است و برخى دیگر را از حقوق محروم کرده، آنان را در مقابل خودش و صاحبان حقوق، بى‏ حد و نهایت مسوول قرار داده باشد و در نتیجه و میان و بی مفهوم شود. 👈و هم در آن خطبه مى‏فرماید: «و لیس امرؤ و ان عظمت فى الحق منزلته و تقدّمت فى الدین فضیلته بفوق ان یعان على ما حمله الله من حقه، و لا امرؤ و ان صغرته النفوس و اقتحمته العیون بدون ان یعین على ذلک او یعان علیه: هیچ کس (هرچند مقام و منزلتى بزرگ و سابقه‏ اى درخشان در راه حق و خدمت ‏به دین داشته باشد) در مقامى بالاتر از همکارى و کمک به او در اداى وظایفش نمى‏باشد، 👈👈و هیچ کس هم (هر اندازه مردم او را کوچک بشمارند و چشمها او را خرد ببینند) در مقامى پایین‏تر از همکارى و کمک رساندن و کمک گرفتن نیست. 🔸و نیز در همان خطبه مى‏فرماید: «فلا تکلّمونى بما تکلم به الجبابره و لا تتحفظوا منى بما یتحفظ به عند اهل البادره…: با من آن سان که با و ستمگران سخن مى‏گویند، سخن نگویید، برایم به کار نبرید، آن ملاحظه‌کارى‏ها و موافقتهاى مصلحتى که در برابر مستبدان اظهار مى‏دارند، در برابر من اظهار مدارید، با من به سبک سازشکارى معاشرت نکنید، 👈👈گمان مبرید که اگر به حق سخنى به من گفته شود، بر من سنگین آید و یا از کسى بخواهم مرا و تعظیم کند، که هر کس شنیدن حق یا عرضه شدن عدالت ‏بر او ناخوش و سنگین آید، عمل به حق و عدالت ‏بر او سنگین‏تر است؛ پس، از سخن حق یا نظر عادلانه خوددارى نکنید.» 🖌 شهيد مطهري مجموعه اثار ج 16 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
❓ايا در هم بايد از و فقها كرد؟ ايا شركت در انتخابات، موضوع است؟ 🛑قسمت ششم: 🔻برای درک حکم شرعی انتخابات، سه راه وجود دارد: --مراجعه به مرجع تقلید و اخذ فتوا از او --مراجعه به فقیه حاکم و اخذ حکم از او --تشخیص موضوع توسط خود شهروندان 🔻مراجعه به مرجع تقلید: موضوع انتخابات در قلمرو قرار ندارد چون تقلید در اموری است که شرع برای آن حکمی کلی مقرر فرموده و مجتهد با مراجعه به کتاب و سنت آن را استنباط می‌کند، در حالی که انتخابات فاقد یک حکم کلی و دائمی در منابع اسلامی است و برحسب شرایط مختلف و انطباق عناوین متفاوت می‌تواند واجب یا حرام و یا دارای احکام دیگری باشد و فقیه مرجع هر چند در ارتباط احکام اعلم باشد ولی الزاما در تشخیص شرایط و موقعیت انتخابات صاحب نظر نیست و حتی اگر صاحب نظر باشد، مقلد که خود در مسائل عینی جامعه اهل فهم و درک است، حق ندارد شعور خود را تعطیل نموده و به تقلید روی آورد. 🔻اساسا اگر فرض شود که شرع هم - به جهت حفظ نظام و مانند آن - حکم به وجوب شرکت در انتخابات کرده باشد، تشخیص مصداق این حکم کلی، با خود مکلف است. مثلا فقیه فتوا به وجوب نهی از منکر می‌دهد ولی مقلد خود باید تشخیص دهد که آیا منکری اتفاق افتاده یا نه؟ اگر منکری هست، با چه شیوه ای می‌توان آن را رفع کرد؟ 👈👈فقیه در تشخیص مصادیق، نیست و تشخیص مصادیق خارج از قلمرو تقلید از فقیهان است. 🔻مراجعه به اگر فقیه حاکم، حکم به وجوب شرکت در انتخابات کند، اطاعت از وی واجب می‌گردد. البته حکم فقیه جامع الشرایط در انتخابات می‌تواند وجوب شرعی پدید آورد ولی این حکم برای کسی الزام آور است که چند مقدمه را پذیرفته باشد: الف) از نظر فقهی(ولو بر حسب تقلید) حکم حاکم را واجب الاطاعه بداند. چون اصل حجیت حکم فقیه در امور عامه مورد اختلاف نظر بین مراجع تقلید می‌باشد، 👈👈از این‌رو کسانی که مقلد مراجع معظم حضرات آیات ، زنجانی و خراسانی هستند، حکم حاکم برایشان و حجیت است. ب) موضوع انتخابات را در قلمرو حکم بداند، از این رو کسی که اعتقاد دارد انتخابات در حوزه حقوق غیر قابل اجبار است، قهرا حکم برای او مسئولیت آور نیست. ج) حجیت حکم حاکم در صورتی است که علم به خطای حاکم نباشد، از این رو کسی که وجدانا چنین حکمی را ناشی از خطا و اشتباه حاکم در تشخیص امور، بدلیل عدم احاطه به مصالح واقعی و یا تعارض منافع می‌داند نمی‌تواند به آن عمل کند. 🔻تشخیص شهروندان انتخابات در قلمرو است و نسبت به آن ذاتا تکلیفی وجود ندارد ولی با توجه به شرایط خاص جامعه ممکن است تکلیف سلبی یا ایجابی به آن تعلق بگیرد. بحکم عقل و خرد ما نمی‌توانیم نسبت به سرنوشت خودمان بی تفاوت باشیم و باید برای جلوگيري از ظلم و فساد و تبعیض مبارزه کرده و برای اصلاح امور و استقرار عدالت تلاش کنیم و البته شرع هم همین را از ما می‌خواهد ولی فهم شیوه و روش مطلوب را شرع بر عهده خود ما قرار داده و اینجا، جای تقلید از فقیهان نیست. 👈👈 مردم، خود باید تشخیص دهند که حضور یا عدم حضور در انتخابات چه تاثیری بر سرنوشت شان دارد؟ این کار به اصلاح امور کمک می‌کند و یا به عکس فساد را افزایش می‌دهد؟ 🔻البته رأی دادن یا رأی ندادن مانند هر فعل یا ترک دیگری با توجه به پیامدهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی آن مسئولیت آور است و اگر در روند اداره کشور تاثیر مثبت یا منفی جدی داشته باشد، باید هر کسی در کمال آگاهی و تقوی بر معیار حق تصمیم بگیرد و خداوند متعال را بر آن حاضر و ناظر ببیند. و بهر حال چون تشخیص به افراد محول شده، احدی نمی‌تواند دیگری را به ارتکاب معصیت و فسق متهم نماید. 👈👈👈تفاوت موضع گیری در انتخابات که ناشی از اختلاف در بینش سیاسی و درک متفاوت از شرایط است، نباید رنگ دینی بخود بگیرد و یا به سوء استفاده از مقدسات مذهبی بیانجامد. --------------------------------------------------- ♦️یکی از تازه ترین اظهاراتی که این روزها درباره حکم شرعی انتخابات انجام گرفته و می‌گیرد، این است: رأی دادن هم مانند سایر احکام اسلام، است.!! اینکه هم به مسائل دینی اعتقاد داشته باشید، هم احکام اسلامی را رعایت نکنید، مرتکب گناه شده‌اید، زیرا واجبی که خدا و اسلام و نظام تعیین کرده‌اند، را انجام نمی‌دهد. رای دادن یک واجب شرعی، دینی و ملی است. استاد سروش محلاتی 💫ادامه دارد http://B2n.ir/u01340 @quranpuyan
⭕تعهدات امام رضا(ع) در پيمان‌نامه ولايتعهدي، الگوي همه حكومتهاي عدالت‌خواه است ✅مأمون، خلیفه عباسی، امام (ع) را از مدینه به طوس، که مرکز خلافتش بود، طلبید و به او پیشنهاد کرد که خلافت را بپذیرد و چون امام نپذیرفت به آن حضرت عرض کرد که اگر خلافت را نمی پذیری باید را بپذیری. آن حضرت با اصرار مأمون ولایتعهدی را می پذیرد. مأمون ای درباره ولایتعهدی علی ابن موسی(ع) نوشته و امام(ع) با خط خود در پشت این پیمان نامه نکاتی را مرقوم فرموده است. 👈👈امام در بخشی از این نوشته نزد خداوند متعهد می شود که اگر به حکومت رسید اموری را رعایت کند: 📌«اینک من خداوند را گواه می گیرم که اگر مرا به سرپرستی امور مسلمانان بگمارد و امر خلافت را بر گردن من بگذارد، به همه مسلمانان عموما و درباره فرزندان عباس ابن عبد المطلب خصوصا چنان رفتار نمایم که با اطاعت از خدا و پیامبرش مطابق باشد؛ هیچ محترمی را نریزم و ناموس و کسی را مباح نکنم و در این امور از حدود شرع تجاوز نکنم، و تا حد توان خود بکوشم که افراد و را برای کارها برگزینم، من این را بر ذمه خویش می شمارم و خود را در برابر خداوند مسئول آن می دانم، 🔻چنان که خداوند عزوجل می فرماید: «به عهد خود وفا کنید، که از عهد و پیمان سوال می شود» (اسراء/34). و اگر پدید آوردم یا چیزی را دگرگون و یا تبدیل کردم ... در آن صورت سزاوار و شایسته خواهم بود ...» 📚(بحار الانوار، ج49، ص148-153). 💠از این سخن کوتاه امام نکات بسیار مهمی در رابطه با چگونگی حکومتداری قابل برداشت است: 1⃣-دغدغه اصلی حکومت و حتما باید باشد. خون و مال و آبروی مردم امانتی در دست حاکم است. حقوق ملت ملکی در دست حاکم نیست که هرگونه خواست با آن برخورد کند. 🔻حاکم و حکومت حق بیش از هر چیز و پیش از هرچیز توجه به حقوق انسان ها را در نظر دارد. حکومت حق ابزاری برای حفظ و رعایت حقوق انسان هاست و در این حکومت رعایت حقوق انسان ها از اوجب واجبات است. 2⃣-وظیفه حق رعایت است. او باید این را در نظر داشته باشد که این حق مسلم ملت است که زمام امور و نقش های کلیدی اش در دست انسان های شایسته و با کفایت و عالم و دانشمند و متخصص باشد. بزرگ ترین ظلم به یک ملت از ناحیه یک حکومت آن است که سیاست حذف را در پیش گیرد و نیروهای شایسته را به بهانه های مختلف حذف کند و انسان های نالایق و بی کفایت و فاسد را در راس امور قرار دهد. امام(ع) متعهد می شود که در حد توان تلاش کند که انسان های لایق و با کفایت را روی کار آورد. در حکومت های و باطل تنها ابزار رشد انسانها و بالا رفتن در مدارج قدرت و و فساد و است. 3⃣-حضرت در پایان این فقره به پاسخگویی خود در برابر ملت اشاره می کند. مردم باید بر حکومت داشته باشند و حق دارند که در صورتی که کوچک ترین تخلف را از حکومت مشاهده کنند، حاکم را عزل نمایند و حتی او را محاکمه کرده مجازات کنند. امام(ع) دراین تعهد نامه بر این حق مردم پای می فشرد و می فرماید در صورتی که امری را تغییر دهم یا از قانونی تخلف کنم آماده هستم که از حکومت رفته و و مجازات اعمال خود را متحمل شوم. 🔻🔻پس مطابق این سخن امام، حکومت ابزاری برای پاسداری و رعایت حقوق انسان هاست و همه چیز در حکومت حق به مردم بر می گردد. آنان هستند که باید پست ها را داشته باشند و معیار، تنها و تنها شایستگی انسان هاست. این مردم هستند که در تمام سطوح را دارند و هر کس در هر مقامی که باشد باید به مردم پاسخگو باشد. 🎙حجت الاسلام اردستاني. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛