eitaa logo
قران پویان
442 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
654 ویدیو
601 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیه 9 تا 18 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏ 📖 🎙آقای بازرگان 🆔@quranpuyan
🕊 مربوط بہ 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️شكست و سقوط مخالفان حقّ، حتمی است، اگر شك داريد، را بخوانيد! 💠قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ (۱۱/انعام) ‏ ‏🌱بگو روی زمين گردش كنيد، سپس بنگريد سرانجام آنها كه آيات الهی را تكذيب می‌كردند چه شد؟! 🔷‏قرآن در اينجا برای بيدار ساختن اين افراد لجوج و خود خواه از راه ديگری وارد شده و به پيامبر دستور می‌دهد كه به آنها سفارش كند، در زمين به سير و سياحت بپردازند و عواقب كسانی كه حقايق را تكذيب كردند با چشم خود ببينند، شايد بيدار شوند (قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ‌). 🔷‏شك نيست كه مشاهده آثار گذشتگان و اقوامی كه بر اثر پشت پا زدن به حقايق راه فنا و نابودی را پيمودند، تاثيرش بسيار بيشتر از مطالعه تاريخ آنها در كتابها است، زيرا اين آثار حقيقت را محسوس و قابل لمس می‌سازد. ‏شايد به خاطر همين است كه جمله انظروا (نگاه كنيد) را به كار برده نه" تفكروا" (بينديشيد). ‏ضمنا ذكر كلمه" ثم" كه معمولا در مورد عطف با فاصله زمانی به كار می‌رود، ممكن است به خاطر توجه دادن به اين حقيقت باشد كه در اين سير و قضاوت خود عجله نكنند، بلكه هنگامی كه آثار گذشتگان را مشاهده كردند، با حوصله و دقت بينديشند سپس نتيجه‌گيری كرده، عاقبت كار آنها را با چشم ببينند. 🔹فرمان‌ «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ» شش بار در قرآن آمده است. گرچه هدف از دستور سير در زمين عبرت گرفتن و آدم شدن است و كافران هرگز به اين آيه با اين هدف عمل نكرده‌اند. ‏🔹سفرهای علمی وآموزنده وعبرت‌آور، ستوده و نيكوست. سِيرُوا ... ثُمَّ انْظُرُوا ‏ 🔹شكست و سقوط مخالفان حقّ، حتمی است، اگر شك داريد، تاريخشان را بخوانيد و با سفر، آثارشان را ببينيد و عبرت بگيريد. سِيرُوا ... ثُمَّ انْظُرُوا ‏ 🔹عوامل عزّت يا سقوط جوامع، قانونمند است. اگر عواملی مثل انكار و تكذيب حقّ در زمانی سبب هلاكت شد، در زمان‌های ديگر هم سبب می‌شود. سِيرُوا ... انْظُرُوا ‏ 🔹يكی از عوامل سقوط تمدّن‌ها، تكذيب انبياست. «عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ» ‏ 🔹جلوه‌های گذرا مهم نيست، پايان كار مهم است. «عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ» 📚تفسیر نمونه و نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️معنای بودن خدای سبحان و فرق آن با و بر يكديگر 💠وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ 🌱اوست که بر بندگانش چیره و مسلط است و اوست که حکیم و آگاه است. أنعام - ۱۸ 🔷✨لفظ" قاهر" از اسمايی است كه هم بر خدای متعال اطلاق می‌شود، و هم بر سلسله اسباب، صادق است، الا اينكه بين قهر او و قهر اسباب فرق است، زيرا اگر غير او بعضی بر بعضی ديگر قهر و غلبه دارند در عين حال قاهر و مقهور از جهت مرتبه وجودی، و درجه هستی، با هم برابرند، باين معنا كه اگر آتش مثلا بر هيزم قهر می‌كند و آن را مشتعل می‌سازد خودش با آن هيزم، هر دو موجودی هستند طبيعی. چيزی كه هست، اقتضای طبع يكی، مخالف اقتضای طبع ديگری است، و اقتضای طبع آتش در تحميل اثر خود بر هيزم، قوی‌تر است از اقتضای هيزم در تحميل اثر خود بر آتش، و از اين جهت است كه آتش بر هيزم غلبه و ظهور كرده و آن را از تاثير خود متاثر می‌سازد. 🔷✨‏و ليكن خدای سبحان، قهرش مانند قهر آتش بر هيزم نيست، بلكه او قاهر است به تفوق و احاطه مطلق، نه به قوی‌تر بودن در اقتضای طبيعی به اين معنا كه اگر ما آتش زدن و شعله‌ور ساختن چيزی از قبيل هيزم و امثال آن را به خدای سبحان نسبت دهيم معنای اين نسبت ما اين است كه خدای سبحان هم به وجود مخصوص و محدودی كه با آن وجود هيزم را ايجاد كرده و هم به خواص و كيفياتی كه به آن داده و آن را با دست قدرت خود مجهز به آن خواص نموده و هم به ايجاد آتشی كه آن را طعمه خود سازد و آن آتش نيز ذات و آثارش ملك او است، و هم به اينكه نيروی مقاومت در برابر آتش را از آن سلب نموده بر آن قاهر است. 🔷✨‏آری، قهر خدای تعالی بر هيزم به اين معنا است، نه به معنای قهر موجودات بر يكديگر. ‏چون او است كه هر چيزی را در جای خود وضع كرده و از آن جمله احتراق و اشتعال را هم در هيزم قرار داده، به طوری كه در برابر اراده و مشيت او قدرت سرپيچی از اين امر و از ساير امور و آثاری كه در آن نهاده، ندارد. برای اراده و مشيت او افقی است ما فوق هستی هيزم. ‏پس اگر می‌گوييم خداوند بر بندگان قاهر است قهر او نظير قهر بعضی از بندگان بر بعضی ديگر (كه همه در عرض هم هستند) نيست، قرآن كريم اين بحث ما را و هم چنين‌ نتيجه‌ای را كه از آن گرفتيم تصديق دارد، برای اينكه در دو جای اين سوره يعنی در اين آيه و در آيه" ۶۱" قهر را به عنوان اسمی از اسمای خدا ذكر كرده، در حالی كه اگر قهر او مانند قهر بندگان بود بايد به عنوان وصف ذكر می‌فرمود. 📚تفسیر المیزان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 8⃣1⃣ تدبر در سوره 🔹تفسیر سوره حجر از عبدالعلی بازرگان حجر : ۱۷ وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ  و آن [سيستم حفاظتي] را از [نفوذ] هر شيطان رانده شده ۱۰ [=سنگ‌هاي سرگردان و اشعه ماوراي بنفش و...] حفظ کرده‌ايم.  ۱۰- «شيطان» صفتي است که به هر متمرّد خارج شونده از حريم و حدود اطلاق مي‌گردد، چه ابليس، که با عصیانش از امر پروردگار در سجده به آدم، از حريم فرشتگان هبوط کرد، چه انسان‌هاي طغيانگر ديو‌صفت [انبياء ۸۲ (۲۱:۸۲) ، بقره ۱۴ (۲:۱۴) ] چه سنگ‌هاي سرگردان شرر بار که از مدار خود خارج شده و به جوّ زمين برخورد مي‌کنند [حجر ۱۷ (۱۵:۱۷) ، صافات ۷ (۳۷:۷) ، ملک ۵ (۶۷:۵) ]، چه میکروب [ص ۴۱ (۳۸:۴۱) ] و... گويا سليمان به لطف خدا توفيق يافته بود متجاوزان ديو صفت [اقوام همسايه مغول مانند] معاصر خود را مهار کند و به کارهاي سازنده همچون بنائي [ساختمان سازي در زمين] و غواصي [استخراج يا بندر‌سازي در دريا] وا دارد و هم شرور غير قابل اصلاح را به بند درآورد. حجر : ۱۸ إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ  مگر آن [أشعة مخرّب] که دزدانه استماع [=نفوذ] کند ۱۱ که در اين صورت شهابي آشکار آن را تعقيب خواهد کرد. ۱۲  ۱۱- درست است که واژة سمع در مورد شنيدن به کار مي‌رود، اما شنيدن فرآيندي است که از برخورد امواج فرستاده شده از دهان گوينده‌اي با گوش ما و فعل و انفعالات سيستم شنوائي و جريان الکتريکي که به مغز ارسال مي‌شود حاصل مي‌گردد. همانطور که براي تقويت امواج صوتي از سمعک استفاده مي‌کنيم، براي مقابله با اصوات شديد [در انفجارات و مشابه آن] از گوشي‌هائي مخصوص بهره مي‌بريم و براي آرامش خواب، پنبه يا فيلترهایی در گوش خود قرار مي‌دهيم. کره زمين نيز در برابر چنين امواجي مجهز شده است تا به راحتي نتوانند به سوي ملأ اعلي [طبقات بالائي] دست يابند. استفاده از واژه سمع نبايد ما را در معناي متعارف آن که شنيدن است متوقف سازد. و گرنه در فهم معناي «والله سميع» باز مي‌مانيم، چرا که خدا همچون ما نيازمند ابزار شنوائي نيست، ولي از هر حرکت صوتي و غير آن در جهان باخبر است. در سورة طور آية ۳۸ (۵۲:۳۸) ، به استماع حقايقي از طريق نردبان [همچون دکل‌هاي مخابراتي] اشاره شده است که نشان مي‌دهد منظور از استماع، الزاماً دريافت امواج صوتي توسط سيستم شنوائي آدميان نيست و معنايي عام‌تر دارد. در سوره صافات (آیه ۸ (۳۷:۸) ) در بیان ناتوانی شیاطین در استماع آنچه در افق بالا می گذرد، از فعل «یسّمّعون» استفاده کرده که در اصل یستمعون (در باب تفعل) بوده است و این باب دلالت بر توانایی و پذیرش می کند. ۱۲- براي درک بهتر اين آيه و شناخت دقيق «شِهَابٌ مُبِينٌ» [يا شهاب ثاقب] بهتر است در آيات ۱۰ سوره صافات (۳۷:۱۰) [إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَهَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ] و آيات ۸ (۷۲:۸) و ۹ سورة جن [وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَصَدًا]که دقيقاً از همين پديده سخن مي‌گويند نيز تدبّر کرد. اشعه‌هاي مرگبارِ عبور کننده از خطوط مقاومت مغناطيسي زمين که گوئي از نقطه کور ديوار حفاظتي آن همچون برق از ديد مرزبانان گريخته‌اند [يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ]، با اين حال، آن شياطيني [عناصر شرر‌باري] که از اولين برج و باروي نگهباني بگذرند و از کمربند مغناطيسي زمين فرار کنند، در بالاي قطب و در هنگام برخورد با اتم‌ها و ملکول‌هاي جوّ، آنها را تحريک و يا يونيزه مي‌کنند و به اين وسيله با تابش شفق‌هاي قطبي [Arura] يا شعله‌هاي درخشان [شهاب ثاقب]، رد پاي خود را روشن مي‌سازند. [براي توضيح بيشتر به کتاب هفت آسمان نوشته دکتر کريم رستگار مراجعه کنيد]. دو کمربند شگفت‌انگيزي که از سال ۱۹۵۸ کشف شده‌اند، و به نام کاشف آن «ون آلن» نام گذاري شده، به قدري نيرومند و داراي قدرت دفاعي شديد براي محافظت از زمين هستند که به نيروي راديو‌اکتيو خود در برابر بادهاي خورشيدي و کيهاني و عناصر مرگ‌بار آن مقاومت مي‌کنند. https://zaya.io/cn2xb کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
❓ايا در هم بايد از و فقها كرد؟ ايا شركت در انتخابات، موضوع است؟ 🛑قسمت ششم: 🔻برای درک حکم شرعی انتخابات، سه راه وجود دارد: --مراجعه به مرجع تقلید و اخذ فتوا از او --مراجعه به فقیه حاکم و اخذ حکم از او --تشخیص موضوع توسط خود شهروندان 🔻مراجعه به مرجع تقلید: موضوع انتخابات در قلمرو قرار ندارد چون تقلید در اموری است که شرع برای آن حکمی کلی مقرر فرموده و مجتهد با مراجعه به کتاب و سنت آن را استنباط می‌کند، در حالی که انتخابات فاقد یک حکم کلی و دائمی در منابع اسلامی است و برحسب شرایط مختلف و انطباق عناوین متفاوت می‌تواند واجب یا حرام و یا دارای احکام دیگری باشد و فقیه مرجع هر چند در ارتباط احکام اعلم باشد ولی الزاما در تشخیص شرایط و موقعیت انتخابات صاحب نظر نیست و حتی اگر صاحب نظر باشد، مقلد که خود در مسائل عینی جامعه اهل فهم و درک است، حق ندارد شعور خود را تعطیل نموده و به تقلید روی آورد. 🔻اساسا اگر فرض شود که شرع هم - به جهت حفظ نظام و مانند آن - حکم به وجوب شرکت در انتخابات کرده باشد، تشخیص مصداق این حکم کلی، با خود مکلف است. مثلا فقیه فتوا به وجوب نهی از منکر می‌دهد ولی مقلد خود باید تشخیص دهد که آیا منکری اتفاق افتاده یا نه؟ اگر منکری هست، با چه شیوه ای می‌توان آن را رفع کرد؟ 👈👈فقیه در تشخیص مصادیق، نیست و تشخیص مصادیق خارج از قلمرو تقلید از فقیهان است. 🔻مراجعه به اگر فقیه حاکم، حکم به وجوب شرکت در انتخابات کند، اطاعت از وی واجب می‌گردد. البته حکم فقیه جامع الشرایط در انتخابات می‌تواند وجوب شرعی پدید آورد ولی این حکم برای کسی الزام آور است که چند مقدمه را پذیرفته باشد: الف) از نظر فقهی(ولو بر حسب تقلید) حکم حاکم را واجب الاطاعه بداند. چون اصل حجیت حکم فقیه در امور عامه مورد اختلاف نظر بین مراجع تقلید می‌باشد، 👈👈از این‌رو کسانی که مقلد مراجع معظم حضرات آیات ، زنجانی و خراسانی هستند، حکم حاکم برایشان و حجیت است. ب) موضوع انتخابات را در قلمرو حکم بداند، از این رو کسی که اعتقاد دارد انتخابات در حوزه حقوق غیر قابل اجبار است، قهرا حکم برای او مسئولیت آور نیست. ج) حجیت حکم حاکم در صورتی است که علم به خطای حاکم نباشد، از این رو کسی که وجدانا چنین حکمی را ناشی از خطا و اشتباه حاکم در تشخیص امور، بدلیل عدم احاطه به مصالح واقعی و یا تعارض منافع می‌داند نمی‌تواند به آن عمل کند. 🔻تشخیص شهروندان انتخابات در قلمرو است و نسبت به آن ذاتا تکلیفی وجود ندارد ولی با توجه به شرایط خاص جامعه ممکن است تکلیف سلبی یا ایجابی به آن تعلق بگیرد. بحکم عقل و خرد ما نمی‌توانیم نسبت به سرنوشت خودمان بی تفاوت باشیم و باید برای جلوگيري از ظلم و فساد و تبعیض مبارزه کرده و برای اصلاح امور و استقرار عدالت تلاش کنیم و البته شرع هم همین را از ما می‌خواهد ولی فهم شیوه و روش مطلوب را شرع بر عهده خود ما قرار داده و اینجا، جای تقلید از فقیهان نیست. 👈👈 مردم، خود باید تشخیص دهند که حضور یا عدم حضور در انتخابات چه تاثیری بر سرنوشت شان دارد؟ این کار به اصلاح امور کمک می‌کند و یا به عکس فساد را افزایش می‌دهد؟ 🔻البته رأی دادن یا رأی ندادن مانند هر فعل یا ترک دیگری با توجه به پیامدهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی آن مسئولیت آور است و اگر در روند اداره کشور تاثیر مثبت یا منفی جدی داشته باشد، باید هر کسی در کمال آگاهی و تقوی بر معیار حق تصمیم بگیرد و خداوند متعال را بر آن حاضر و ناظر ببیند. و بهر حال چون تشخیص به افراد محول شده، احدی نمی‌تواند دیگری را به ارتکاب معصیت و فسق متهم نماید. 👈👈👈تفاوت موضع گیری در انتخابات که ناشی از اختلاف در بینش سیاسی و درک متفاوت از شرایط است، نباید رنگ دینی بخود بگیرد و یا به سوء استفاده از مقدسات مذهبی بیانجامد. --------------------------------------------------- ♦️یکی از تازه ترین اظهاراتی که این روزها درباره حکم شرعی انتخابات انجام گرفته و می‌گیرد، این است: رأی دادن هم مانند سایر احکام اسلام، است.!! اینکه هم به مسائل دینی اعتقاد داشته باشید، هم احکام اسلامی را رعایت نکنید، مرتکب گناه شده‌اید، زیرا واجبی که خدا و اسلام و نظام تعیین کرده‌اند، را انجام نمی‌دهد. رای دادن یک واجب شرعی، دینی و ملی است. استاد سروش محلاتی 💫ادامه دارد http://B2n.ir/u01340 @quranpuyan