eitaa logo
مؤسسهٔ قرآن و عترت علی بن موسی الرضا(ع)
2.7هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.5هزار ویدیو
15 فایل
تهران- خیابان ایران- شهید مهدوی پور- ۱۲۱ ☎️تلفن تماس: ۳۳۵۴۵۸۵۹ -۳۳۵۴۵۸۶۰ ویژه خواهران 📆شنبه تا چهارشنبه ۸ تا ۱۲ ↙️ مسئول آموزش: @N_1311 ↙️ ادمین کانال: @yazahra1442 ↙️ مسئول واحد ازدواج: @aleyasin46 ↙️ کتابخانه شهید پورمحمدی: @RAZ110
مشاهده در ایتا
دانلود
📇 خلاصه تفسیر آیه ۴۹/۵۰ - سوره مبارکه (مؤمن) 📚 مفسر: آیت الله شیرازی (تفسیر نمونه) 🔸وقتی كه دست آنها از هر وسيله‏ اى كوتاه مى‏ شود رو به سوى خازنان دوزخ و ماموران عذاب مى‏ كنند" و از آنها کمک می خواهند. آنها مى ‏دانند كه مجازات الهى بر طرف شدنى نيست، تنها تقاضايشان اين است كه الهى از آنان برداشته شود، يك روز تخفيف بگيرند نفسى تازه كنند، و اندكى بياسايند، و به همين قانع هستند! 🔹 ولى مراقبان دوزخ" مى ‏گويند: (قالُوا أَ وَ لَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُمْ بِالْبَيِّناتِ‏). آيا پيامبران شما با دلائل روشن به سراغتان نيامدند"؟ و آيا بقدر كافى براى شما اتمام حجت نشد؟ 🔸در پاسخ" مى ‏گويند: آرى" (قالُوا بَلى‏). 🔹 خازنان دوزخ به آنان" مى‏ گويند: (قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلالٍ‏).حال كه چنين است هر چه مى‏ خواهيد دعا كنيد، اما بدانيد دعاى كافران بجايى نمى ‏رسد و ضايع و نابود مى ‏شود"! 🔸شما خود معترفيد كه پيامبران الهى با دلائل روشن آمدند، اما به آنها اعتنا نكرديد و كافر شديد، بنا بر اين هر چه دعا كنيد سودى ندارد، چرا كه خدا دعاى كافران را نمى‏ پذيرد. 🔹جمعى از مفسران در تفسير جمله اخير گفته ‏اند منظور اين است كه شما خودتان دعا كنيد زيرا ما بدون اذن پروردگار نمى‏ توانيم دعا كنيم، اشاره به اين كه وقتى ما چنين اجازه‏ اى نداشته باشيم بايد بدانيد درهاى نجات به روى شما بسته است، درست است كه در قيامت مى‏ شود، اما اين ايمان چيزى از آثار كفر او ‏_كاهد، لذا هم چنان نام كافر بر او مى‏ ماند. ولى تفسير اول مناسبتر به نظر مى‏ رسد. @qurantehran
🔻تفسیر سوره مبارکه 🔺 بخش نهم ـ ادامه آیه هفتم بیان کردیم که اینها نذر کردند که کسی را سیر کنند دارند به نذرشان وفا می‎کنند. این وفای به نذر با همان چشمه خاص جوشیدن و از چشمه استفاده کردن در ردیف هم است ﴿یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ﴾، عصاره آن است. این کارها اگر بخواهد مجسم بشود می‎شود ﴿إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ﴾ 🔸﴿إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ﴾ اگر بخواهد به چهره دنیایی در بیاید می‎شود ﴿یُوفُونَ بِالنَّذْرِ﴾. 🔹 در مسئله: ﴿یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ﴾ اشکال کردند که این جمع است اختصاصی به حضرت امیر ندارد؛ این جا هم اشکال می‎کنند که این جمع است ارتباطی به اهل بیت ندارد؟ ﴿یُوفُونَ بِالنَّذْرِ﴿وَ یُطْعِمُونَ﴾ ➖ قبلاً اشاره شد که ما یک نزول داریم، یک نزول داریم و یک نزول. ⬅️ نزول برای آیه است که باید مشخص بشود این آیه چه می‎خواهد بگوید. ⬅️ نزول برای مجموعه این سوره است اگر این سوره در ظرف پنج سال در مکه مثلاً نازل شد باید رخدادهای جنگ و غیر جنگی که در مکه بود حوادث تلخ و شیرینی که در مکه بود ارزیابی بشود تا تعامل متقابل بین حوادث روز و این آیات نازل شده تبیین بشود. هم حوادث خارجیه خوب تبیین می‎شود هم تفسیر آیات روشن می‎شود. ⬅️ نزول برای مجموع قرآن کریم است که در این ۲۳ سال در بخش‎های ملی و محلی، 1⃣؛ در بخش‎های منطقه‎ای بخش منطقه‎ای اعم از مسلمان‎ها و مسیحی‎ها و یهودی‎ها است که خدا و قیامت را قبول دارند، 2⃣؛ در بخش‎های بین‎المللی بخش بین‎المللی مربوط به جوامع انسانی است چه مسلمان و چه غیر مسلمان، چه موحد چه ملحد، آیات ناظر به اینهاست می‎‎فرماید: ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ﴾ اینها را در سوره مبارکه «مدّثر» خواندیم فرمود این ﴿نَذیراً لِلْبَشَر﴾، یعنی ما 3⃣. بخش ملی مربوط به خود مؤمنین و مسلمان‎ها اینها را در سوره مبارکه «مدّثر» خواندیم فرمود این ﴿نَذیراً لِلْبَشَر﴾، یعنی ما حقوق بشر آوردیم؛ این مربوط به بخش بین‎المللی و بخش سوم است. در این بخشها هم می‎فرماید ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ﴾ به کل جهان می‎فرماید که چیزی از حق مردم کم نگذارید حالا چه چه نکته: قضایای عامه، قضایایی است که در علوم مطرح است؛ یا کلی است یا شخصی. اگر شخصی باشد برای گروه خاص است و تجاوز ندارد برای همین چند نفر است؛ زید این کار را کرد یا عمرو آن کار را کرده این قضیه شخصی است و در علوم کاربردی ندارد. قضیه اگر کلی باشد در علوم معتبر است که یا اعم از ذهن و خارج است می‎شود قضیه حقیقیه یا خصوص ذهن است در معقولات ثانیه می‎شود قضایا ذهنیه یا مخصوص خارج است مثل قضایای خارجیه. قضیه خارجیه کلی است نه شخصی منتها فقط افرادی که در خارج‎اند را شامل می‎شود. پس «القضیة إما کلیة أو شخصیة» شخصیه را می‎گذاریم کنار. قضیه کلی یا اعم از ذهن و خارج است می‎شود حقیقیه؛ یا مخصوص ذهن است می‎شود ذهنیه یا مخصوص خارج است می‎شود خارجیه؛ ولی قضیه خارجیه قضیه کلی است جریان اهل بیت که اتفاق افتاده است قضیه شخصی است، چهار پنج نفر(علیهم السلام) این کار را کردند همین! نه اینکه خیلی‎ها این کار را کردند؛ نظیر «قتل من فی العسکر» و امثال آن که بشود قضیه خارجیه. این چون در بعضی از تفاسیر آمده باید عنایت بکنید که آنچه مربوط به اهل بیت است قضیه شخصیه است. اما آن نقدهایی که فخر رازی و امثال فخر رازی همواره این نقد را دارند هم در جریان زکات رکوع وجود مبارک حضرت امیر، هم این آیه سوره مبارکه «انسان» @qurantehran
دل مُردگان.mp3
1.61M
💠 دل مُردگان 🔸 فرمود ما این كتاب را نازل كردیم ﴿لِینْذِرَ مَنْ كانَ حَیا وَ یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ﴾. در آغاز سوره مباركه «یس» آمده است كه این تنزیل ﴿لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ﴾؛ برای انذار آنهاست و اینجا هم كسی كه زنده است از انذار طَرْفی می ‌بندد. صنعت «احتباك» این است كه چهار امری كه دو به دو مقابل هم هستند، انسان در بین این امور چهارگانه، از هر دو مقابل، یكی را ذكر می‌ كند، برای اینكه دیگری را طرف می ‌فهمد. 🔸 انسان یا زنده است یا مرده، این یك تقابل؛ 🔸 انسانِ زنده یا مؤمن است یا كافر، این هم تقابل دیگر؛ در بین این امور چهارگانه بر اساس صنعت «احتباك»، قرآن دو قِسم آن را ذكر می‌ كند: یكی را، یكی را. خلاصه تقسیم این است كه انسان یا زنده است یا كافر، معلوم می ‌شود كافر مرده است! ﴿لِینْذِرَ مَنْ كانَ حَیا﴾، یك؛ ﴿وَ یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ﴾ دو؛ نفرمود «لینذر من كان مؤمناً»، بلکه فرمود آن‌كه زنده است از استفاده می ‌كند، معلوم می ‌شود در ، كافر مرده است. @qurantehran
🔻تفسیر سوره مبارکه 🔺 ادامه بخش سوم 👆 🔸منافقین در مدینه این راه را طی کردند که از راه اسلام ظاهری گذشته از اینکه ﴿اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً﴾، به مقصد هم برسند به برنامه‌هایی برسند؛ ولی کارشکنی‌هایشان را هم داشتند. تقریباً یک سوم مردم مدینه اعمّ از مهاجر و انصار اینها منافق بودند، به دلیل اینکه در جریان جنگ اُحد که هزار نفر حرکت کردند بروند به صحنه اُحد، تقریباً سیصد و اندی در برابر پیغمبر برگشتند! این را شما اگر به عنوان رسولِ الله پذیرفتید، این خودش پیشاپیش شما دارد حرکت می‌کند به طرف اُحد. شما حالا تقریباً سیصد و خورده‌ای از منزل درآمدید، در بین راه، در همین راه مدینه برگشتید، یعنی چه؟ پس آیات فراوانی هم در سوره‌های مدنی درباره نفاق و منافقین و کارشکنی‌های اینها هم هست. اینها سعی می‌کردند که اسلام شکست بخورد برابر آیه ۵۲ سوره «مائده» که این هم در مدینه نازل شد که ارتباطشان تنگاتنگ با بیگانه‌ها بود. 🔹در جریان سفر که شبانه در کنار آن درّه، سنگر گرفتند تا اینکه شتر حضرت را برمانند و ـ خدای ناکرده ـ حضرت سقوط بکند، این هم که نشد! ▪️ قصّه إفک که در آیه یازده به بعد سوره «نور» آمده که پست‌ترین کار اینها بود که با حیثیت پیغمبر مبارزه بکنند، آن هم که نشد. ❗️ پس کاری از دست منافقین برنیامد که بر علیه پیامبر نکنند. رقمشان هم که کم نبود. سیصد و اندی نفر بودند. حیثیتی هم برای پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نگذاشتند، چون ممکن است همسر پیغمبر باشد، این ننگ نیست. این لوط بود که همسرش کافر بود، این نوح بود که همسرش کافر بود؛ اما اگر ـ خدای ناکرده ـ آلوده بشود آبروی آن پیغمبر از بین می‌برد؛ لذا قرآن کریم می‌گفت زن پیغمبر ممکن است کافر باشد، مثل لوط، اما ممکن نیست آلوده بشود! ❌این این إفک را به راه انداختند. فرمود این إفک قصه عظیمی است: ﴿تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیمٌ﴾ این هم آیه سوره مبارکه «نور» است. پس هر کاری از دست اینها برآمد کردند. 🍃 یک بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) در نهج البلاغه دارد که حضرت فرمود: «النَّاسُ‏ مَعَ‏ الْمُلُوکِ‏ وَ الدُّنْیَا» عده‌ای از مردم که گرایش نفاقی دارند، اینها با دستگاه حکومتی نزدیک می‌شوند که منافعشان حفظ بشود. 🔹استاد طباطبایی در المیزان یک تحلیل خیلی عمیق دارد؛ می‌فرماید تقریباً یک سوم مردم مدینه منافق بودند. اینها در کارشکنی‌های سیاسی حضور داشتند. در بی‌ادبی‌ها و حرمت‌شکنی‌ها قصه إفک را راه انداختند ، در جریان ترور کردن و فتک پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در قصّه برگشت از تبوک که آن هم قابل انکار نیست. جمعیتشان قابل توجه، دسیسه‌شان قابل انکار نیست، بدطینتی اینها، بی‌حیثیتی اینها مشخص است. همین که حضرت رحلت کرده است و سقیفه به پا شد، تمام کارشکنی‌های نفاق منافقان رخت بربست! حالا یا باید بگوییم این جمعیت زیاد یک روزه از بین رفتند، اینکه نیست. یا برگشتند مثل سلمان و اباذر مؤمن شدند، این هم که نیست. یا با سقیفه ساختند و این هم همه هست؛ لذا بعد از تشکیل سقیفه ما در مدینه نداشتیم. این تحلیل خیلی ارزنده است. گرچه متنش در نهج البلاغه است که «النَّاسُ‏ مَعَ‏ الْمُلُوکِ‏ وَ الدُّنْیَا»؛ اما تحلیل خیلی حکیمانه است. فرمود اینها کجا رفتند؟ جمعیتشان یک نفر و دو نفر نبودند که ما بگوییم مُردند! یک سوم این طور بودند شما هیچ یعنی هیچ! هیچ اثری از نفاق بعد از سقیفه نمی‌بینید. همه آنها سر کار آمدند، این خطر هست. ❗️غرض این است که این جمعیت زیادی که هیچ خلافی نبود که اینها نکنند و کارشکنی نبود که اینها نکنند، همین که سقیفه به پا شد، تمام کارشکنی‌ها برطرف شد... «اعاذنا الله من شرور انفسنا». @qurantehran
🔻تفسیر سوره مبارکه 🔺ادامه 👆👆 بخش هفتم 🔹 بنابراین﴿اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً﴾، معلوم می‌شود که قصد جنگ دارند. کسی که سپر به دست است یعنی چه؟ یعنی با تیر آمده حمله کند و از تیر طرف مقابل مصون بماند؛ لذا فرمود با این سلاح وارد صحنه شدند، شروع کردند به ،! ❗️ تیراندازی آنها چیست؟ 👈 جلوی راه خدا را گرفتند، ﴿فَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ﴾. صَدّ اینها گاهی تبلیغی است، گاهی ترویج باطل است و مانند آن. 🔸اینها گرچه ظاهراً حرف اسلام را می‌زنند، واقعاً هستند. ⬅️ یک کافر تمام هستی را بین میلاد و مرگ می‌داند؛ یعنی انسان به دنیا می‌آید، کسی او را به دنیا نیاورد. می‌میرد، کسی از او سؤال نمی‌کند. تمام حدود جهان‌بینی او بین میلاد و مرگ است، ﴿إِنْ هِیَ إِلاّ حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَ نَحْیَا﴾. لذا تمام آنچه از معارف الهی سخن به میان می‌آورد، آن را جنون و سفه می‌داند. ـ معاذالله ـ پیغمبر (صلّی الله  علیه و آله و سلّم) را به جنون متهم می‌کند. ایمان را از سفاهت می‌داند. مؤمنین را سفهاء تلقی می‌کنند و می‌گویند: ﴿أَ نُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ﴾، را غرامت می‌دانند، «فی سبیل الله» را تهلکه می‌دانند، خودزنی می‌دانند. همه این حرف‌ها را قرآن کریم نقل کرده است. ❌می گفتند که ﴿وَ مِنَ الأعْرَابِ مَن یَتَّخِذُ مَا یُنْفِقُ مَغْرَماً﴾، می گفتند: ﴿لاَ تُنفِقُوا عَلَی مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّی یَنفَضُّوا﴾، مسلمان‌ها را تحریم کنید تا دست از اسلام بردارند، یعنی همین! اینکه می‌گفتند که ما از جهاد خبر نداریم اینها که می‌رفتند جهاد می‌کنند، القای در تهلکه است، یعنی همین! آن وقت قرآن آمده حکمت یاد داد و به صورت قانون اساسی کلّی گفت، بعد آن را تشریح کرد در سایه مثال‌ها. اینکه فرمود: ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ﴾، در سوره مبارکه «لقمان» حکمت را مشخص کرد. فرمود انسان باید بداند که هر کاری که می‌کند چه بد و چه خوب، بالاصالة درباه خودش می‌کند و بالتبع به غیر می‌رسد. هیچ ممکن نیست که انسان بتواند به غیر برساند یا به غیر برساند. این حرف، حرف شنیدنی است فقط از وحی. هیچ ممکن نیست! ❌ امکان ندارد که کسی به دیگری خیر برساند. هیچ ممکن نیست کسی به دیگری برساند «الا بالعرض»، یعنی چه؟ ✅ یعنی هر کار خیری که انسان انجام می‌دهد، نود درصد یا ۹۵ درصد برای خودش است، سایه این کار خیر به دیگری می‌رسد؛ مثل اینکه کسی در خانه خودش یک درخت میوه‌ای غرس بکند، هر روز آبیاری بکند، برای او، برای او، برای او، سبز برای او، گاهی نسیمی می‌وزد این درخت را، بوی میوه را به شامه رهگذر می‌رساند، همین! ⬅️ این شخص نسبت به دیگری چه کار خیری کرد؟ فقط پنج درصد. آن پنج درصد را هم خودش هم می‌برد. پنج درصدِ این درختکاری در منزل به دیگری می‌رسد و اگر ـ خدای ناکرده ـ کنیفی در همین منزل حفر بکند، تمام بوی بدش دامنگیر او و عائله او می‌شود. گاهی هم که باد بزند ممکن است رهگذر را برنجاند. این یک اصل قرآنی است. ادامه دارد... @qurantehran
🔻تفسیر سوره مبارکه 🔺 بخش نهم أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم وَ إِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ وَ إِن یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّی یُؤْفَکُونَ (٤) وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رُسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُم مُسْتَکْبِرُونَ (۵) سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِر لَهُمْ لَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ 🔹این سوره مبارکه که در مدینه نازل شد، برای تحلیل یک جامعه بود و افشاگری آنها 🔹 قرآن کریم از نظر فرد می‌فرماید به هر حال شخص یا است یا ؛ گاهی هم ممکن است فردی پیدا بشود که نفاقش است. ولی جامعه نفاق، کارشان تشکیلاتی است و در نبرد با قرآن و عترت‌ هستند، در نبرد با اسلام‌ هستند، و نبرد اینها هم به صورت است، به اصطلاح نرم‌افزار است! قرآن کریم همه این توطئه‌ها را تبیین کرد و راه علاج را هم مشخص کرد؛ ❌ فرمود جنگ کفّار با شمشیر است و سپر، با آهن به میدان می‌آیند؛ اما اینها جنگشان با مسجد است و قَسم. مسجد ضرار درست می‌کنند،  ﴿حَلاَّفٍ مَهینٍ‏﴾ هم هستند. این با نرم‌افزار به جنگ دین می‌آید. 🔹 اینکه علیه حکومت دینی در برابر پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) صف کشیده‌ است به تعبیر قرآن ﴿أَلَدُّ الْخِصَامِ﴾است؛ یعنی لَدودترین، لجوج‌ترین دشمن دین همین هستند، این با جنگ نرم شروع می‌کند؛ یعنی با مسجد ضرارسازی شروع می‌کند، با سوگند دروغ شروع می‌کند، با ذکر و تسبیح شروع می‌کند. همه اینها را یکی پس از دیگری قرآن تبیین کرد. 🔺 این مسجد می‌سازد برای چه مسجد می‌سازد؟ او نه به معتقد است، نه به ، نه به ، نه به . این یک نرم‌افزاری علیه دین است؛ لذا قرآن می‌فرماید این مسجد کاری از آن ساخته نیست، باید این را ویران است. سوگندی هم که یاد می‌کنند، تعبیر قرآن این است که ﴿اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً﴾؛ یعنی با نرم‌افزار دارد به جنگ دین می‌آید. 🔹یک بیان نورانی در روایات است که در قرآن دارد که منافقین ﴿لاَ یَذْکُرُونَ اللّهَ إِلاّ قَلِیلاً﴾؛ این سؤال برای همه هست که اصلاً منافق خدا را قبول ندارد، قرآن را قبول ندارد؛ این چه استثنایی است که خدا می‌فرماید: ﴿لاَ یَذْکُرُونَ اللّهَ إِلاّ قَلِیلاً﴾؟ اصلاً دین ندارد، چون ﴿فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّار﴾ است، چگونه قرآن می‌گوید اینها کم به یاد خدا هستند، این مشکل! اما در این روایت نورانی می‌فرماید اینها به یاد خدا هستند، به حسب ظاهر در مجالس؛ اما اینها فقط برای دنیا ذکر دارند،  🔹﴿قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ﴾، دنیا یک چیز اندکی است. کسی که دینش برای دنیاست، برای حفظ دنیا به یاد خداست، دینش کم است. این خیلی حرف دقیقی است! 🔻این نکته را یک امام می‌خواهد که خودش قرآن ناطق است روشن کند، فرمود اینها به یاد خدا نیستند واقعاً اصلاً به یاد خدا نیستند. این که به یاد خدا هستند در جمع مردم، برای دنیاست❗️ دنیا هم متاع قلیل است. پس ﴿لاَ یَذْکُرُونَ اللّهَ إِلاّ قَلِیلاً﴾، چون به لحاظ هدف که بررسی کنید اینها به دنبال متاع کمی هستند. اینها به دنبال بهشت که نیستند. ادامه دارد... @qurantehran
السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَهَ الزَّهرا(سلام الله علیها) ✳️ تشبیه مصائب حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) به وقایع کربلا ◾️در کتاب نفس المهموم از طبری نقل کردم که شمر بن ذالجوشن حمله کرد تا اینکه با نیزه خود به خیمه امام حسین ضربه زد و فریاد زد : 🔻« بیاورید تا این خانه را بر اهلش آتش بزنم» 🔺امام حسین با صدای بلند به شمر فرمود: ای پسر ذی الجوشن! تو آتش می‌خواهی تا خانه‌ام را بر اهلم آتش بزنی؟ خدا تو را به بسوزاند! ➖حمید بن مسلم می‌گوید: به شمر گفتم «سبحان الله، این کار برای تو خوب نیست! آیا می‌خواهی برای خودت دو ویژگی بد جمع کنی؟ با عذاب خدا معذب شوی و کودکان و زنان را بکشی؟ تو همان مردان را بکشی امیر از تو راضی می‌شود ➖شبث بن ربعی که بیشتر از من، از او فرمان می‌بُرد، پیش آمد و گفت: زشت‌تر از حرف تو ندیدم! و نیز جایگاهی قبیح‌تر از جایگاه تو؛ آیا ترساننده زنان شده‌ای؟! حمید می‌گوید گواهی می‌دهم که او کرد و مصمم شد که برگردد... 🔷 این شمر با اینکه آدم و و بود و کمتر می‌کرد از حرف شبث خجالت کشید و برگشت!! ❌ولی آنکه درب خانه امیرالمؤمنین و اهل بیتش آمد و آنها را تهدید به آتش کشیدنشان کرد، گفت: قسم به آنکه جان عمر در دست اوست یا حتماً بیرون می‌آیید یا خانه را با هر که در آن است آتش می‌زنم! ↩️ به او گفتند به راستی که در آن خانه دختر رسول الله و فرزندان رسول الله و آثار رسول الله هست! پس گواهی می‌دهم که نکرد و برنگشت بلکه انجام داد آنچه را که انجام داد! و امیرالمؤمنین یاور و مدافعی نداشت... 📚 بیت‌الاحزان، شیخ عباس قمی، ص۷۵ https://eitaa.com/qurantehran