#جهان_بینی_اسلامی_توحید
قسمت هفتاد و نهم
🌴معرفت الهی
🔹آیا میتوان به ذات خدا معرفت حضوری پیداکرد؟
حال باید به این سوال جواب داد که آیا عقل میتواند پا از دایره مفاهیم بیرون گذاشته و به ذات خدا معرفت حضوری پیدا کند؟به بیان دیگر آیا عقل میتواند ذات خدا را از آنجهت که یک موجود عینی خارجی و مصداق صفات و اسماء است،شهود نماید؟ و اصولا در این مورد چه کاری از دست عقل ساخته است؟
🌱در پاسخ باید به این نکته اساسی توجه داشت همچنان که در مبحث خداشناسی فطری گفتیم،کار عقل درک"مفهوم"است و هرگز "مصداق"را درک نمیکند. مصداق را یا باید با تجربه حسی یافت و یا با تجربه درونی که همان علم حضوری و شهودی است.
🌼عقل هرگز یک شیء خاص مشخص عینی را جز با اوصاف کلی نمیشناسد.یعنی تمام شناختهای عقلی از راه مفاهیم کلی است.آنجا که گفته میشود عقل از شناخت ذات الهی ناتوان است که ذات خدا(که مصداق اوصاف و اسماء الهی است)از راه مفهوم شهود نمیشود.
🌷اگر کسی اصلا با ذات خدا آشنا نشده و معرفت حضوری پیدا نکرده است هر چه بگوید،مفاهیمی است که حواله به غایب میدهد. اشاره میکند به یک موجود و میداند که موجودی هست،اما آن را نمییابد.پس معرفت عقلی معرفتی غیرمستقیم و غایبانه است و با عقل نمیتوان مستقیما خود مصداق را شناخت.
🌸بنابراین،شناختِ خودِ ذات که مصداق اوصاف و اسماء الهی است،از راه عقل امکانپذیر نیست.حال جای این سؤال است که آیا راهی به سوی درک و شناخت خود ذات خدا هست یا نه؟
🌹در پاسخ باید گفت که این امر تنها از راه دل و معرفت حضوری امکانپذیر است و برای این شناخت،مراتبی است.به طوری که قبلا نیز گفتهایم،طبق آنچه از آیه میثاق فهمیده میشود،همه دلها در عمق خود ارتباطی با خدا دارند و او را مییابند.
این مرتبه ضعیفی از معرفت حضوری به ذات خداست که جنبه عمومی و همگانی دارد.مراتب بالاتر آن اختصاص به کسانی دارد که در اثر تصفیه درونی و توجه و حضور قلب در عبادت و اطاعت الهی ،دلشان با خدا آشناتر شده و این معرفت فطری در آنها صیقل میخورد،زندهتر و روشنتر و قویتر و تابناکتر میشود.
🌺آنان که میتوانند در سایه توجه به خدا و اشتغال به یاد او به مقام انس با خدا برسند،و در مواقع خاصی توجه آنها از غیر خدا بکلی قطع شود،به روشنی ارتباط خود را با خدا دریافته و انوار توجهات الهی را در عرصه قلب خود به وضوح در مییابند.
🥀در این قبیل مواقع گوئی حجابها کنار زده شده و حایلها از میان رفته و نائره معرفت فطری و حضوری شعلهورتر میشود تا آنجا که سرتاسر وجود او را در برگرفته و خانه دلش را روشن میسازد.
عالیترین مراتب این معرفت قلبی مخصوص اولیاء خدا و مؤمنين کامل است که قدم در وادی توحید نهاده و تنها دل به عشق او سپردهاند.
☀️اَنتَ الّذی اَزَلتَ الاغیارَ عَن قُلوبِ اَحِبّائکَ حَتّی لَم یُحِبُّوا سِواکَ. دعای عرفه
"تویی آن کسی که اغیار را از دلهای دوستانت زدودی تا در دل آنها جز تو کسی باقی نماند"
🌳این معرفت،معرفتی است مخصوص اولیاء و مؤمنين کامل.چنین کسانی هستند که میتوانند ذات خدا را در حد سعه وجودی خودشان بشناسند.یعنی وقتی خود را پرتوی از ذات الهی مییابند،به همان اندازه ظرفیت این پرتو،آن ذات را مییابند.
🎋به عنوان تشبیه معقول به محسوس و تنها برای تقریب به ذهن مثالی میزنیم:
فرض کنید عمود نوری از یک منبع نورانی میتابد.این عمود نور متصل به منبع مولد نور است و اگر شعور داشته باشد و از خود آگاه باشد و خود را بیابد،خود را به عنوان چیزی متصل به مبدأ نورانی مییابد.
یعنی یافتن خود،همان و یافتن ارتباط و اتصالش با منبع نور همان! یعنی اگر خود را بیابد اتصالش را هم مییابد و لذا منبع نورانی را هم مییابد اما تنها به اندازه ای که خود با آن شیء مربوط است.
🪴انسان نیز وقتی حایلهای قلبی را کنار زده و پیوستگی خود را به خدا درمییابد،درک همین پیوستگی او را به درک و شناخت ذات خدا نیز میرساند اما در یک جلوه بسیار محدود که همان ظرفیت و مرتبه خودش است.
🎍یعنی معرفت شهودی ذات الهی تنها از یک دریچه خاص و از یک دیدگاه محدود و در یک رابطه محدود ممکن است،که این نوع از معرفت نیز تنها از راه دل حاصل میشود. عقل حتی در این حد هم راه ندارد.
🍀بنابراین،میتوان نتیجه بحث را به این ترتیب خلاصه نمود که اگر منظور از شناخت ذات خدا شناختی است که احاطه بر ذات پیداکند و به کنه ذات خدا پی برد،این امر از محالات است زیرا که ذات الهی نامتناهی است و هیچ مخلوقی نمیتواند بر آن احاطه پیداکند و به کنه ذات او برسد(در این باره در قسمت های بعد سخن خواهیم گفت)
ادامه در صفحه بعد👇👇👇
...................................👆👆👆
🍁اما اگر منظور از شناخت ذات(معرفت حضوری)این است که انسانها میتوانند از نظر سیر تکامل روحی به جایی برسند که به دیده قلب،خود را شعاعی از وجود خدا (برحسب تمثیل ناقص و برای تقریب به ذهن)بیابند و معرفت شهودی محدود در شعاع ارتباط وجودی خود به ذات خدا پیداکنند،این امر البته امکان پذیر است و هر چه مرتبه وجودی انسان در سایه تحصیل مراتب قرب بالاتر رود،معرفت شهودی او نیز در مراتب بالاتری سیرخواهدکرد و به طوری گفته شد این معرفت تنها از راه دل امکانپذیر است.
ادامه دارد . . .
📚کتاب جهانبینی اسلامی (توحید )با اندکی تصرّف
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
⛽️ایران سومین کشور دنیا
👈از نظر تعداد جایگاه سوخت سیانجی
با ۲ هزار و ۵۰۰ جایگاه عرضه سوخت سیانجی در کشور، معادل ۲۲ میلیون لیتر در مصرف بنزین صرفهجویی میشه.
بیشتر بخوانید
📆 ۱۴۰۲/۶/۲۹
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
#داستان
۶۶.دانشجوی بزرگسال
👤«سکاکی» مردی فلزکار و صنعتگر بود، توانست با مهارت و دقت دواتی بسیار ظریف با قفلی ظریفتر بسازد که لایق تقدیم به پادشاه باشد. انتظار همه گونه تشویق و تحسین از هنر خود داشت. با هزاران امید و آرزو آن را به پادشاه عرضه کرد. در ابتدا همان طوری که انتظار میرفت مورد توجه قرار گرفت، اما حادثهای پیش آمد که فکر و راه زندگی سکاکی را به کلی عوض کرد.
👲در حالی که شاه مشغول تماشای آن صنعت بود و سکاکی هم سرگرم خیالات خویش، خبر دادند عالمی (ادیب یا فقیهی) وارد میشود. همینکه او وارد شد،شاه چنان سرگرم پذیرایی و گفتگوی با او شد که سکاکی و صنعت و هنرش را یکباره از یاد برد. مشاهده این منظره تحولی عمیق در روح سکاکی به وجود آورد.
👤دانست که از این کار تشویق و تقدیری که میبایست نمیشود و آنهمه امیدها و آرزوها بیموقع است. ولی روح بلندپرواز سکاکی آن نبود که بتواند آرام بگیرد. حالا چه بکند؟ فکر کرد همان کاری را بکند که دیگران کردند و از همان راه برود که دیگران رفتند. باید به دنبال درس و کتاب برود و امیدها و آرزوهای گمشده را در آن راه جستجو کند. هرچند برای یک عاقل مرد که دوره جوانی را طی کرده، با طفلان نورس همدرس شدن و از مقدمات شروع کردن کار آسانی نیست، ولی چارهای نیست، ماهی را هر وقت از آب بگیرند تازه است.
👤از همه بدتر اینکه وقتی که شروع به درس خواندن کرد، در خود هیچ گونه ذوق و استعدادی نسبت به این کار ندید. شاید هم اشتغال چندین ساله او به کارهایفنی و صنعتی ذوق علمی و ادبی او را جامد کرده بود. ولی نه گذشتن سن و نه خاموش شدن استعداد، هیچ کدام نتوانست او را از تصمیمی که گرفته بود باز دارد. با جدیت فراوان مشغول کار شد، تا اینکه اتفاقی افتاد:
👳♂آموزگاری که به او فقه شافعی میآموخت، این مسئله را به او تعلیم کرد: «عقیده استاد این است که پوست سگ با دبّاغی پاک میشود.».
👤سکاکی این جمله را دهها بار پیش خود تکرار کرد تا در جلسه امتحان خوب از عهده برآید، ولی همینکه خواست درس را پس بدهد اینطور بیان کرد: «عقیده سگ این است که پوست استاد با دباغی پاک میشود».
😅خنده حضار بلند شد. بر همه ثابت شد که این مرد بزرگسال که پیرانه سر هوس درس خواندن کرده به جایی نمیرسد. سکاکی دیگر نتوانست در مدرسه و در شهر بماند، سر به صحرا گذاشت. جهان پهناور بر او تنگ شده بود.
💧از قضا به دامنه کوهی رسید، متوجه شد که از بلندیی قطره قطره آب روی صخرهایمیچکد و در اثر ریزش مداوم، صخره را سوراخ کرده است. لحظهای اندیشید و فکری مانند برق از مغزش عبور کرد، با خود گفت: دل من هر اندازه غیرمستعد باشد از این سنگ سختتر نیست. ممکن نیست مداومت و پشتکار بیاثر بماند.
👤برگشت و آن قدر فعالیت و پشتکار به خرج داد تا استعدادش باز و ذوقش زنده شد. عاقبت یکی از دانشمندان کم نظیر ادبیات گشت.
روضات الجنات، چاپ حاج سید سعید، صفحه ۷۴۷
📚شهید مطهری، داستان راستان، جلد اوّل
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
#جهان_بینی_اسلامی_توحید
قسمت هشتادم
🌴معرفت الهی
🔹خداوند در ظرف اداراک ما نمیگنجد
به طور کلی ما در شناسایی امور جهان با دو سوال مهم روبرو هستیم:
۱.هستی یا بود و نبود آن
۲.چیستی یا چگونگی آن
به بیان دیگر،ما در برخورد با هر امری ابتدا سوال می کنیم که آیا آن امر موجود است؟و سپس سوال خواهیم کرد که آیا آن موجود چیست؟برای پاسخ به سوال اوّل تنها وجود نشانه ای از آن موچود کافی است که ما را به موجودیت آن رهنمون شود.
اما برای شناسایی چیستی یک موجود ،ما نیازمندیم از طریق احاطه و دسترسی به آن موجود ،از حقیقت و چگونگی آن باخبر شویم.
🌱به عنوان مثال اگر از ناحیهای دوردست صدایی برخیزد،تنها همین یک علامت کافی است به ما نشان دهد که واقعهای اتفاق افتاده است،تا اینجا ما به وجود آن واقعه پیبردهایم. اما اگر بخواهیم این واقعه را شناسایی کنیم که چیست،لازم است با دسترسی و احاطه بر آن واقعه،چگونگی آن را دریافت کنیم.
🌷از اینجا معلوم میشود که برای شناسایی اصل هستی یک موجود نیازی به احاطه برآن نیست اما برای شناسایی چیستی و چگونگی یک موجود،لازم است که آن موجود به احاطه ما درآید. این امر نشانه آن است که ما تنها به چیستی و چگونگی موجوداتی می توانیم پی ببریم که محدود و قابل احاطه باشند زیرا اگر موجودی به علت نامحدود بودن غیر قابل احاطه باشد در ظرف ادراک ما نیز نخواهد گنجید.
🌺حال در مورد شناخت خدا میگوییم که پیبردن به وجود او از طریق آثار و نشانههای او که در سرتاسر جهان آفرینش متجلی است،امری است آسان و امکان پذیر. دیده عقل و دل به هر کجا که می نگرد آثار و نشانه های علم و قدرت و رحمت او را می بیند و به هر طرف که رو می کند،او را می یابد. گویی تمام اجزای عالم از اعماق وجود خود فریاد برمی آورند و از او سخن می گویند:
☀️فَاَینما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجهُ اللهِ*
"به هر طرف که روکنید، آن روی خداست(خدا را می بینید)"
🌹اما پی بردن به اینکه خدا چیست و حقیقت ذات او چگونه است**،امری است محال و ناشدنی زیرا به طوری که قبلا گفتهایم خداوند هستی نامحدود و کمال مطلق است.
عنقا شکار کس نشود دام بازگیر
آنجا همیشه باد به دست است دام را
ادامه دارد . . .
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
*سوره بقره/۱۱۵
**البته باید توجه داشت که حتی بکار بردن این تعبیر که"حقیقت ذات خداوند چگونه است؟"خالی از نوعی تسامح در لفظ نیست چرا که فرض چگونگی و چیستی برای خداوند باطل است و ما در اینجا بواسطه محدودیت الفاظ ناچار از ذکر آن شدیم.
در حدیث است که یک فرد یهودی از رسول اکرم(ص) در باره خدا چنین سؤال کرد:
کیف هو؟ خدا چگونه است؟
آن حضرت در جواب فرمود:و کیف اصف ربّی بالکیف و الکیف مخلوق و الله لایوصف بخلقه
و چطور خدا را به"چگونگی" توصیف کنم درحالی که "چگونگی"مخلوق و آفریده خداست و خداوند به مخلوقش وصف نمیشود.(جلد اول اصول کافی)
این حدیث شریف و نظایر آن و همچنین براهین محکم عقلی به ما میآموزد که فرض "چگونگی"و"چیستی"تنها برای مخلوقات امکانپذیر است که وجودات ناقص هستند اما ذات باری که وجود محض و هستی نامحدود است منزّه از "چگونگی"و"چیستی"است.
📚جهانبینی اسلامی(توحید)
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥والسماء و الطارق
💥و ما ادراک ما الطارق
💥قرآن کریم ۱۴۰۰ سال پیش از ستاره ای که صدای تپنده دارد خبر داده است...
آیا چنین ستارهای وجود دارد؟
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
شهادت امام حسن عسکری (ع)بر همگان تسلیت باد🌷🌷🖤🌷🌷
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
سلام🙋♂
خداوند بزرگ را شاکریم که توفیق داد و توانستهایم تا کنون ۸۰ قسمت از سلسله بحث های #جهان_بینی_اسلامی_توحید را در این کانال خدمت شما عزیزان تقدیم نماییم.
جهت دسترسی آسان به مطالب ارائه شده لینک هشتاد قسمت را به تفکیک خدمت تون تقدیم می کنیم امید است با مرور قسمت های قبلی،بهره کافی از این بحث زیربنایی و حیاتی نصیب گردد.
🔹جهت رفتن به عنوان مورد نظر،روی قسمت آبی(سمت راست هر عنوان)کلیک کنید.
قسمت اوّل 👈 تعریف
قسمت دوم 👈 تفاوت جهانبینی ها
قسمت سوم 👈 قلمرو علم
قسمت چهارم 👈 جهان بینی فلسفی
قسمت پنجم 👈 جهانبینی مذهبی
قسمت ششم 👈 جهانبینی عرفانی
قسمت هفتم 👈 نتیجه گیری
قسمت هشتم 👈 ایدئولوژی
قسمت نهم 👈 مکتب
قسمت دهم 👈 تقدّم جهانبینی بر ایدئولوژی
قسمت یازدهم 👈 بررسی موضع انکار
قسمت دوازدهم 👈 کارآیی حواس
قسمت سیزدهم 👈 یک خطای منطقی
قسمت چهاردهم 👈 راههای بشر به سوی خدا
قسمت پانزدهم 👈 برهان نظم
قسمت شانزدهم 👈 نکاتی در باره برهان نظم
قسمت هفدهم 👈 نظم در طبیعت
قسمت هیجدهم 👈 نظم در بدن انسان۱
قسمت نوزدهم 👈 نظم در بدن انسان۲
قسمت بیستم 👈 شبهات برهان نظم
قسمت بیست و یکم 👈 علت فاعلی و علت غائی
قسمت بیست و دوم 👈 بی نظمیها
قسمت بیست و سوم 👈 رسالت برهان نظم
قسمت بیست و چهارم 👈 برهان هدایت
قسمت بیست و پنجم 👈 برهان حدوث و پیدایش عالم
قسمت بیست و ششم 👈 مروری بر گذشته
قسمت بیست و هفتم 👈 خداشناسی فطری
قسمت بیست و هشتم 👈 معنای واژه فطرت
قسمت بیست و نهم 👈 جاذبه خداجویی
قسمت سی ام 👈 به سوی بی نهایت
قسمت سی و یکم 👈 خداشناسی فطری در تعالیم اسلامی
قسمت سی و دوم 👈 آیه میثاق
قسمت سی و سوم 👈 توحید فطری
قسمت سی و چهارم 👈 تاکید تعالیم آسمانی بر تزکیه
قسمت سی و پنجم 👈 حُبّ الهی
قسمت سی و ششم 👈 بهترین محبوب از نظر قرآن
قسمت سی و هفتم 👈 استدلال حضرت ابراهیم(ع)
قسمت سی و هشتم 👈 برهان محبّت
قسمت سی و نهم 👈 دین،آئین محبّت
قسمت چهلم 👈 گذر از محبوبهای ظاهری
قسمت چهل و یکم 👈 خداشناسی فطری(نگاهی به تعالیم اسلامی۱)
قسمت چهل و دوم 👈 نگاهی به تعالیم اسلامی۲
قسمت چهل و سوم 👈 راه عقل یا خداشناسی استدلالی
قسمت چهل و چهارم 👈 راه عقل یا خداشناسی استدلالی
قسمت چهل و پنجم 👈 خداشناسی فلسفی(قانون علیت)
قسمت چهل و ششم 👈 هویت تعلقی معلول
قسمت چهل و هفتم 👈 اصل همزمانی
قسمت چهل و هشتم 👈 علت العلل یا علت نخستین
قسمت چهل و نهم 👈 برهان وجوب و امکان
قسمت پنجاهم 👈 جستجوی خدا در آغاز خلقت
قسمت پنجاه و یکم 👈 چه نیازی به علت؟
قسمت پنجاه و دوم 👈خدا یا طبیعت؟
قسمت پنجاه و سوم 👈 آیا عالَم ماده میتواند خودکفا باشد؟
قسمت پنجاه و چهارم 👈 آیا ماده ازلی است؟
قسمت پنجاه و پنجم 👈 توحید(توحید ذاتی)
قسمت پنجاه و ششم 👈 وحدت حق ،وحدت عددی نیست
قسمت پنجاه و هفتم 👈 توحید به معنای بساطت و عدم ترکیب
قسمت پنجاه و هشتم 👈 توحید صفاتی
قسمت پنجاه و نهم 👈 توحید در خالقیت و ربوبیت
قسمت شصتم 👈 توحید در الوهیت و معبودیت
قسمت شصت و یکم 👈 استدلال بر توحید۱
قسمت شصت و دوم 👈 استدلال بر توحید۲
قسمت شصت و سوم 👈 توحید در افاضه وجود
قسمت شصت و چهارم 👈 سیر توحیدی
قسمت شصت و پنجم 👈 انسان و رسیدن به یگانگی
قسمت شصت و ششم 👈 نظریه ایدهآلیستی
قسمت شصت و هفتم 👈 نظریه رئالیستی ۱
قسمت شصت و هشتم 👈 نظریه رئالیستی۲
قسمت شصت و نهم 👈 مراتب و درجات شرک
قسمت هفتادم 👈 شرک در خالقیت
قسمت هفتاد و یکم 👈 شرک در پرستش
قسمت هفتاد و دوم 👈 نفی عبودیت غیر خدا
قسمت هفتاد و سوم 👈 مرز توحید و شرک
قسمت هفتاد و چهارم 👈 صدق و اخلاص
قسمت هفتاد و پنجم 👈 نتیجهگیری
قسمت هفتاد و ششم 👈 معرفت الهی
قسمت هفتاد و هفتم 👈 خدا رو چگونه تصور میکنیم؟
قسمت هفتاد و هشتم 👈 آیا میتوان به مفاهیم صفات و اسماء خدا پیبرد؟
قسمت هفتاد و نهم 👈 آیا میتوان به ذات خدا معرفت حضوری پیداکرد؟
قسمت هشتادم 👈 خداوند در ظرف ادراک ما نمیگنجد
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
May 11
به یاد دانش آموزانی که ؛
مالکیت آسمان را به نامشان نوشتند ،
همان هایی که به زمین دل نبستند و رفتند...💫🕊
#هفته دفاع مقدس گرامی باد
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
#داستان
۶۷.گیاه شناس
✍معلمین «شارل دو لینه» در مدرسه، با کمال یأس و نومیدی، همه با هم اتفاق کردند که به پدرش که یک نفر کشیش بود پیشنهاد و نصیحت کنند بیجهت انتظار پیشرفت فرزندش را در کار تحصیل و درس خواندن نداشته باشد، زیرا هیچ گونه فهم و استعدادی در او مشاهده نمیشود؛ بهتر است یک کار دستی مناسبی برای فرزندش پیدا کند و به دنبال آن کار بفرستد.
👥ولی پدر و مادر «لینه» روی علاقه فراوان به فرزند، با همه نومیدی و تأثر، وی را برای آموزش علم طب به دانشگاه روانه کردند. اما چون بضاعتی نداشتند فقط مبلغ اندکی برای خرج دوران تحصیل او پرداختند و اگر ترحم و کمک یک مرد نیکوکار که در باغ دانشگاه با «لینه» آشنا شده بود نبود، فقر و تنگدستی او را از پا درمیآورد.
🙍«لینه» برخلاف میل پدر و مادر، به رشتهای که او را به دنبال آن فرستاده بودند علاقهای نداشت، به رشته گیاه شناسی علاقهمند بود. او از کودکی گیاهها را دوست میداشت و این خصلت را از پدرش به ارث برده بود. باغ پدرش از نباتات زیبا پوشیده بود، و از همان وقت که «لینه» دوران کودکی را طی میکرد، مادرش عادت کرده بود که هر وقت او گریه و فریاد میکند گلی به دستش دهد تا آرام گیرد.
🔹در خلال اوقاتی که در دانشگاه طب تحصیل میکرد، نوشته یک گیاه شناس فرانسوی به دستش افتاد و علاقهمند شد در اسرار گیاهها تعمق کند. در آن اوقات یکی از مسائل روز که مورد توجه دانشمندان گیاه شناس بود، طرز طبقه بندی صحیح گیاهها و نباتات بود. لینه موفق شد یک نوع طبقه بندی خاصی بر مبنای تذکیر و تأنیث گیاهان ابتکار کند که بسیارمورد توجه قرار گرفت. کتابی که وی در این زمینه منتشر ساخت موجب شد که در همان دانشگاهی که در آنجا تحصیل میکرد برای وی در رشتهای که معلوم شد استعداد آن رشته را دارد مقامی دست و پا کنند، ولی حسادت دیگران مانع شد که این کار جامه عمل بپوشد.
🙋 لینه از موفقیت خود سرمست شد. اولین بار بود که لذت موفقیت را میچشید. لذا به این پیشامد اهمیتی نداد و برای خود یک مأموریت علمی دست و پا کرد و آماده یک سفر طولانی برای تحقیق و مطالعه در طبیعت گردید. از اسباب سفر یک جامه دان و مختصری لباسهای زیر و یک ذره بین و مقداری کاغذ برداشت، و تنها و پیاده به راه افتاد. وی هفت هزار کیلومتر راه را با مواجهه مشکلات عجیب و شنیدنی طی کرد و با غنیمت بزرگی از معلومات و مطالعات مراجعت نمود و در سال 1735، یعنی سه سال بعد از آن جریان، چون ملاحظه کرد در وطن خویش سوئد جز کارهای ناپایدار به دست نمیآید، به هامبورگ رفت و در آنجا هنگام بازدید یکی از موزهها یکی از گنجینههای خود را که در این سفر به دست آورده بود و به وجود آن بسیار مفتخر بود، به رئیس موزه نشان داد و آن یک مار آبی بود که هفت سر داشت. این سرها نه فقط شبیه سر مار بلکه مانند سر «راسو» بودند. قاضی محل از این بازدیدکننده نحس و شوم سخت خشمگین شد، امر داد تا او را اخراج کنند.
🙆 لینه باز هم مسافرتهای خود را ادامه داد و طی راه رساله دکترای خود را در علم طب گذرانید و حتی توانست کتاب خود را به نام «دستگاه طبیعت» در بین راه در «لیدن» به چاپ برساند. این کتاب برای او شهرتی به وجود آورد و یکی از ثروتمندان آمستردام به او پیشنهاد کرد که باغ زیبا و بی مانند او را اداره کند، و به این طریق موفق شد لحظهای به پای خسته خود استراحت بدهد. و از لطف حامی نیکوکار خود توانست کشور فرانسه را نیز بازدید کرده در جنگلهای «مودون» به جمع آوری انواع گیاهان آنجا مشغول شود.
🙍سرانجام درد غربت و علاقه به وطن او را گرفت و به سوئد کشور خودش باز گشت. وطن اینبار قدرش را دانست و افتخاراتی که لازمه نبوغ و پشتکار و اراده او بود به وی- که یک روز معلمین مدرسه عذرش را خواسته بودند- عطا کرد.
📚شهید مطهری، داستان راستان، جلد اوّل
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari