eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
617 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @jebhefarhangi @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
📌اقسام به طور كلى در بررسى و مطالعه هر كتابى سه نوع شناخت ضروري است: اول : شناخت سندى يا انتسابى در اين مرحله مى خواهيم بدانيم انتساب كتاببه نويسنده آن تا چه اندازه قطعى است ؟ مثلا فرض كنيد كه مى خواهيم ديوان حافظ و يا خيام را بشناسيم. اول كارى كه بايد بكنيم اين است كه ببينيم آيا آنچه كه بنام ديوان حافظ مشهور شده همه اش مال حافظ است و يا تنها بعضى از قسمتهايش به حافظ تعلق دارد و بقيه اش الحاقى است. و همچنين در مورد خيام و ديگران. اينجاست كه پاى نسخه ها در ميان مىآيد, آنهم قديميترين و معتبرترين نسخه ها, و مى بينيم كه هيچيك از اين كتابها از اين نوع شناخت بى نياز نيست. حافظى كه مرحوم قزوينى چاپكرده و در آن معتبرترين نسخه ها را ملاك قرار داده با حافظ هاى معمولى كه در ايران يا بمبئى چاپ ميشد و در خانواده ها وجود داشت, بسيار متفاوت است. حافظ هايى كه 30 - 40 سال پيش چاپ كرده بودند در حدود دو برابر حافظ هايى است كه امروز نسخه شناسها معتبر ميدانند, در حاليكه ميان اشعارى كه نسخه شناسها آنها را به اصطلاح(منحول)(1) و مجعول ميدانند احيانا اشعارى يافت مى شود در سطح اشعار عالى حافظ. و يا وقتى به رباعيات منسوب به خيام نگاه مى كنيد شايد حدود 200 رباعى پيدا كنيد كه همه تقريبا در يك سطح قرار دارند و اگر اختلافى هست در همان حدودى است كه ميان اشعار همه شاعران است. حال آنكه هر چه از نظر تاريخى به عقب برويد و به عصر خيام نزديكتر شويد مى بينيد كه از اين تعداد آنچه قطعا منسوببه اوست شايد كمتر از 20 رباعى باشد. و باقى يا در صحت انتسابشان ترديد هست و يا آنكه قطعا به ديگران تعلق دارد. بنابر اين اولين مرحله در شناخت يك كتاب اينست كه ببينيم اينكه در دست ماست از نظر اسناد به گوينده و آورنده اش چقدر اعتبار دارد ؟ آيا اسناد همه آن درست است يا آنكه قسمتى درست است و قسمتى نادرست ؟ در اين صورت چه درصدى از مطالب را ميتوانيم از نظر انتساب تاييد كنيم ؟ بعلاوه به چه دليل ميتوانيم بعضى را قطعا نفى و برخى را قطعا اثباتو پاره اى را مشكوك تلقى كنيم ؟ اين نوع آن چيزى است كه قرآن از آن بى نياز است و از اين نظر كتاب منحصر بفرد جهان قديم محسوب مى شود. در ميان كتابهاى قديمى كتاب ديگرى نتوان يافت كه قرنها بر آن گذشته باشد و تا اين حد بلاشبه باقى مانده باشد. مسائلى از اين قبيل كه فلان سوره مشكوك است, فلان آيه در فلان نسخه هست و در فلان نسخه نيست, و... در مورد قرآن اساسا مط رح نيست. قرآن بر نسخه و نسخه شناسى پيشى گرفت. جاى كوچكترين ترديدى نيست كه آورنده همه اين آيات موجود حضرت محمد بن عبدالله است, كه آنها را به عنوان معجزه و كلام الهى آورد, و احدى نمى تواند ادعا كند و يا احتمال بدهد كه نسخه ديگرى از قرآن وجود داشته و يا دارد. هيچ مستشرقى هم در دنيا پيدا نشده كه قرآن شناسى را بخواهد از اينجا شروع كند كه بگويد بايد بسراغ نسخه هاى قديمى و قديمى ترين نسخه هاى قرآن برويم و ببينيم در آنها چه چيزهايى هست و چه چيزهايى نيست. اگر در مورد تورات و انجيل و اوستا و يا شاهنامه فردوسى و گلستان سعدى و هر كتاب ديگر اين نياز هست, براى قرآن چنين نيازى نيست. سر اين مطلب همانطور كه گفته شد پيشى گرفتن قرآن بر نسخه و نسخه شناسى است. قرآن گذشته از اينكه يك كتاب مقدس آسمانى بود و پيروان با اين چشم بدان مينگريستند, اساسى ترين دليل و برهان صدق دعوى پيامبر و بزرگترين معجزه او محسوب ميشد. بعلاوه قرآن مانند تورات نبود كه يكباره نازل شود و بعد اين اشكال بوجود بيايد كه نسخه اصلى كدامست, بلكه آيات قرآن بتدريج و در طول بيست و سه سال نازل شد و از همان روز اول نزول, مسلمين مانند تشنه بسيار سوزانى كه به آب گوارايى برسد, آيات قرآن را فرا ميگرفتند و حفظ و ضبط ميكردند, بخصوص كه جامعه آنروز مسلمين جامعه اى بسيط بود و كتاب ديگرى وجود نداشتتا مسلمانان هم ناگزير به حفظ آن باشند و هم ناچار از ضبط اين. ذهن خالى و حافظه قوى و نداشتن سواد خواندن و نوشتن سببشده بود تا مسلمانان تنها, اطلاعاتشان را از راه آنچه كه ميديدند و مى شنيدند كسب كنند, از اينرو, پيام قرآن كه با احساس و عاطفه آنان سازگار بود همچون نقشى كه در سنگ كنده شود در قلب آنان نقش مى بست. و چون آنرا كلام خدا ميدانستند نه سخن بشر, بر ايشان مقدس بود و به خود اجازه نميدادند تا حتى يك كلمه يا يك حرف را در آن تغيير دهند و يا پس و پيش كنند و پيوسته تلاششان اين بود كه با تلاوت اين آيات بخدا نزديكتر شوند. مزيد بر همه اينها ذكر اين نكته ضروريست كه پيامبر اكرم از همان روزهاى اول عده اى نويسندگان خاص براى انتخابكرد كه به(كتاب وحى)(معروفند. اين امتيازى براى قرآن محسوبميشود كه هيچكدام از كتابهاى قديمى از آن برخوردار نبوده اند. نگارش كلام خدا از همان آغاز از جمله علل قطعى حفظ و مصون ماندن آن از بود.
اگر می خواهید بزرگان را بشناسید ببینید چقدر دشمن دارند، چون کسی که همه دوستش دارند معلوم است که آدم هیچ کاره ای است،آدم هیچ کاره را همه دوست دارند،نه به درد دنیا می خورد نه به درد آخرت. اما کسی که به درد دنیا می خورد یا به درد آخرت یا هر دوی آنها، مخالف و موافق زیادی دارد. 📚فرازی از کتاب "آسمانی" زندگی نامه عارف بزرگ استاد عرفان حضرت روح الله جناب آیت الله محمد علی شاه آبادی ص ۱۸۴ @rahighemakhtoom
📌 حضرت علی(ع) اقسام از نظر قرآن را چنین بیان فرمود: «شرکی که در قرآن آمده ۴ قسم است: ▪ .اول: شرکی که به زبان اظهار گردد؛ آنجا که فرمود: «لَّقَدْكَفَرَالَّذِینَ.قَآلُواْإِنَّ.اللَّـهَ.هُوَ.الْمَسِیحُ.ابْنُ.مَرْیمَ» (مائده/ ۱۷) «آنها كه گفتند: خدا، همان بن مریم است بطور مسلّم كافر شدند.» ▪ .دوم: .عملی است؛ چنانکه فرمود: «وَمَایؤْمِنُ.أَكْثَرُهُمْ.بِاللَّـهِ.إِلا.وَهُمْ.مُشْرِكُونَ» (یوسف/ ۱۰۶) و فرمود: «اتَّخَذُوا.أَحْبَارَهُمْ.وَرُهْبَانَهُمْ.أَرْبَابًامِنْ.دُونِ.اللَّـهِ» (توبه/ ۳۱) «آنها دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند.» زیرا آنان علمای خود را به خدایی نمی‌خواندند (تا شرک زبانی باشد،) بلکه از این جهت بودند که آنان را اطاعت می‌کردند، آنچنانچه اگر حلالی را یا حرامی را می‌کردند، از آنان می‌پذیرفتند. پس عملا و ناخودآگاه آنها را پرستش می‌کردند. ▪ قسم سوم: .زنا است که (خطاب به شیطان) فرمود: « » (اسراء/ ۶۴) «و در ثروت و فرزندانشان شركت جوی». شاید از این جهت که زناکار، را در تکوین نطفه با خدا شریک ساخته است. ▪ قسم چهارم: .ریا است؛ آنجا که می‌فرماید: « _لا_یشْرِکْ_بِعِبادة_ِرَبِّهِ_أَحَداً » (کهف/ ۱۱۰) «پس هر كه به لقای پروردگارش امید دارد، باید كاری شایسته انجام دهد، و هیچ كس را در عبادت شریک نكند.» که چنین افرادی گزارده و روزه گرفته و اعمال نیک همچون دیگر انجام داده‌اند، جز آنکه هدف آنان از این اعمال، ریا و جلب ستایش مردم بوده است. 🔹 امام (ع) در توضیح شرک ریا فرمود: کسی که .و.روزه یا آزاد ساختن بردگان و حج و از اینگونه اعمال را به نیت ستایش مردم انجام دهد، در حقیقت در عمل خویش دیگری را با خدا نموده است، ولی این نوع قابل گذشت است. 📚 🌴🌴🌴 قدر ار نشناسد دل و کاری نکند بس که از این حاصل ایام برد 🔅 تفسير و علوم قرآنی @rahighemakhtoom