eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
«إِنقَلَبَ عَلی وَجْهِهِ»: بازگشت می‌کند. از ایمان برمی‌گردد و به کفر می‌گراید نكته‌ها: شاید به خاطر آن كه ظلمِ كم نیز از خداوندِ عادل، ظلمِ بسیار محسوب می‌شود، در آیه‌ی شریفه، كلمه‌ی «ظلام» آمده است. پیام‌ها: 1- خداوند عادل است و قهر یا مهر او نتیجه‌ی عملكرد ماست. «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ» 2- دیگران را عامل گناه و خلاف خودمان ندانیم، كه هرچه هست از خودماست. «قَدَّمَتْ یَداكَ» 3- ایمان بعضی‌ها موسمی و سطحی است و حوادث تلخ و شیرین آن را تغییر می‌دهد. وَ مِنَ النَّاسِ‌ ... 4- حساب عقیده و عملی كه بر اساس منطق است، از حساب فراز و نشیب‌های مادّی جداست. (دین را برای نان نخواهیم) فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ ... 5- انسان در معرض هجوم حوادث تلخ و شیرین است. أَصابَهُ‌ ... أَصابَتْهُ‌ 6- فقر و ناملایمات وسائل آزمایشند. «أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ» 7- ارتداد و بازگشت از راه خداوند، قهر شدید الهی و عذاب دوزخ را به دنبال دارد. «انْقَلَبَ عَلی‌ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ» @rahighemakhtoom
قسمت ۱ 🍁 ترجمه آيات سوره عادیات 🍁 ✳️ تفسیر المیزان 💠بنام خداوند بخشنده بخشايشگر💠 قسم به اسبانى كه (سواران در جهاد كفار تاختند تا جايى كه) نفسشان به شماره افتاد1⃣ و در تاختن از سم ستوران بر سنگ آتش افروختند2⃣ و (بر دشمن شبيخون زدند تا ) صبحگاهان آنها را به غارت گرفتند3⃣ و گرد و غبار ( از ديار كفار ) برانگيختند4⃣ و سپاه دشمن را همه در ميان گرفتند5⃣ كه انسان نسبت به پروردگارش كافر نعمت و ناسپاس است6⃣ و خود او نيز بر اين ناسپاسى البته گواهى خواهد داد7⃣ و هم او بر حب مال دنيا سخت فريفته و بخيل است8⃣ آيا نمیداند كه روزى (براى جزاى نيك و بد اعمال) از قبرها برانگيخته میشود؟9⃣ و آنچه در دلها (از نيك و بد پنهان است همه را پديدار مى سازد0⃣1⃣ محققا آن روز پروردگار بر (نيك و بد) كردارشان كاملا آگاه هست (و به ثواب و عقابشان مى رساند)1⃣1⃣ @al_mizan @rahighemakhtoom
قسمت ۲ 🍁 بيان آيات سوره در تفسیر المیزان🍁 ✅اين سوره درباره انسان و نعمت هاى پروردگارش و شديدش نسبت به سخن مى گويد، و نتيجه مى گيرد با اينكه خير خلق شد، و با اينكه خير را مى دهد، اگر انجام ندهد بر خدا ندارد، بلكه خدا بر او حجت دارد، و به به حسابش مى رسند. ✅اين سوره به سوگندهاى اولش در نازل شده، چون از آن سوگندها جمله (والعاديات ضبحا) است، كه به بيانى كه مى آيد اين است كه مراد از آن سربازان و مجاهدين در جنگ است، و همه مى دانيم كه  اسلامى در واقع شده، و اصولا مساله بعد از تشريع شد، رواياتى هم كه از طرق از ائمه اهل بيت (عليهم السلام) رسيده اين نظريه است، چون در آن روايات آمده كه اين سوره درباره (عليه السلام) نازل شده، آن زمانى كه به ذات السلاسل رفته بود. و نيز بعضى از روايات وارده از طرق اهل آن را تأييد مى كند. @almizan @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-19 ✅ امتياز انسان در پيمودن راه زندگى‌ امتيازى كه گروه جان‌دار موجودات جهانى از گروه بى‌جان دارند اين است كه فعاليت جانداران فعاليت علمى است و كارهاى خود را از راه درك و شعور انجام مى‌دهند . 🔹 و انسان در عين‌حال كه با ساير جانداران در فعاليت علمى شريك است امتيازى نسبت به ديگران دارد و آن اين است كه انسان با عقل و خرد مجهز است يعنى در كارهايى كه برايش امكان فعاليت هست به مجرد امكان فعاليت به انجام عمل نمى‌پردازد 🔹 بلكه خير و شر و نفع و ضرر كار را مى‌سنجد در صورتى كه نفعش غالب آيد به كار مى‌پردازد و اگر ضررش بيشتر بود خوددارى مى‌كند و در هر كارى كه انجام مى‌دهد به حسب تشخيصى كه داده از حكم عقل خود پيروى مى‌كند 🔹 و عقل نيز در جايى كه نفع بى‌مزاحم ديد حكم به لزوم فعل خواهد نمود و در جايى كه ضرر خالص يا ضرر مزاحم ديد حكم به لزوم ترك صادر خواهد كرد ✳ (البته منظور ما از حكم و قضاوت عقل اين است كه ضرورى بودن فعل يا ترك را درك كند اما دعوت به سوى فعل يا ترك و خواستن يكى از آن دو در حقيقت كار عاطفه و احساسى است كه عقل روى خواست آن عمل درك را انجام مى‌دهد و نفع بى‌مزاحم فعل را تصديق يا تكذيب مى‌كند آرى چون اين درك‌ها اعتبارى و قراردادى است درك و قضاوت و حكم در آنها يكى است، دقت كافى شود). ✳ @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-20 ✅ نوع انسان به چه معنا اجتماعى است؟ 🔹 در اين كه نوع انسان در خارج اجتماعى است و پيوسته در حال اجتماع و دسته‌جمعى زندگى مى‌كرده و مى‌كند و افراد دست به دست همديگر داده با تعاون به رفع حوايج مى‌پردازند ترديدى نيست، 🔹 ولى آيا اين تعاون و همدستى را به مقتضاى طبع اولى مى‌خواهد و از اول مايل است كه فعاليت‌هاى خود را آميخته با ديگران انجام دهد و از مجموع محصول كار به حسب وزن اجتماعى كه دارد براى خود سهم بردار؟ 🔹 آنچه ما مى‌يابيم اين است كه طبيعت شخصى انسان حوايج و نيازمندى‌هايى دارد و عواطف و احساساتى نيز دارد كه با خواست‌هاى گوناگون خود قوا و ابزار خود را به كار مى‌اندازد و در اين مرحله از نيازها و خواست‌هاى ديگران بى‌خبر است. @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-21 ✅ اجتماعی بودن انسان 🔹 انسان براى رفع نيازمندى‌هاى خود از همه‌چيز استفاده مى‌كند، 🔹 در راه وصول به مقاصد خود از بسايط و مركبات زمين كمك مى‌گيرد 🔹 اقسام نباتات و درخت‌ها را از برگ و ميوه گرفته تا ساقه و ريشه و انواع حيوانات و محصولات وجود آنها را به مصرف نيازمندى‌هاى خود مى‌رساند و همه را استخدام نموده از فوايد وجود آنها بهره برده نواقص خود را با آنچه به دست آورده تكميل مى‌كند. ✳✳ آيا انسانى كه حالش اين است و هرچه پيدا مى‌كند در راه منافع خود استخدام نموده از نتايج وجودش‌ استفاده مى‌كند، وقتى كه به همنوعان خود رسيد احترام گذاشته رويه‌اى ديگر پيش خواهد گرفت و از راه صفا دست تعاون و همكارى به سوى آنها دراز كرده و در راه منافع‌شان از بخشى از منافع خود چشم خواهد پوشيد؟ نه هرگز. @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-22 ✅ اجتماعی بودن انسان 🔹 انسان از يك طرف نيازمندى‌هاى بى‌شمار خود را كه هرگز به تنهايى از عهده برآوردن همه آنها نخواهد درآمد حس مى‌كند و امكان رفع بخشى از آن نيازمندى‌ها را به دست همنوعان ديگر خود درك مى‌نمايد 🔹 و از طرف ديگر مشاهده مى‌كند كه نيرويى كه وى دارد و آرزوها و خواستهايى كه در درون وى نهفته است ديگران نيز كه مانند وى انسان هستند دارند و چنان كه از منافع خود دفاع مى‌كند و چشم نمى‌پوشد ديگران نيز همين حال را دارند. 🔹 اين جاست كه اضطراراً به تعاون اجتماعى تن مى‌دهد و مقدارى از منافع كار خود را براى رفع نيازمندى به ديگران مى‌دهد و در مقابل آن مقدارى كه براى رفع نيازمندى‌هاى خود لازم دارد از منافع كار ديگران دريافت مى‌كند. 🔹 و در حقيقت وارد يك بازار داد و ستد عمومى مى‌شود كه پيوسته سرپاست و همه گونه لوازم زندگى در آن به فروش مى‌رسد. 🔹 و در نتيجه محصول كار جامعه روى هم ريخته مى‌شود و هريك از افراد به حسب وزن اجتماعى خود يعنى به مقدار ارزش كارى كه به جامعه مى‌دهد از محصول نامبرده سهم مى‌برد و با سهمى كه برده نيازمندى‌هاى زندگى خود را رفع مى‌نمايد. @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-22 ✅ اجتماعی بودن انسان 🔹 ( پس)مقتضاى طبع اولى انسان كه منافع خود را مى‌خواهد اين است كه ديگران را در راه منافع خود استخدام كند و از بهره كار ايشان استفاده نمايد و تنها از راه اضطرار و ناچارى است كه به اجتماع تعاونى تن مى‌دهد. ✅ اين مسئله از مطالعه حال كودكان بسيار روشن است، زيرا كودك هر چه دلش مى‌خواهد بى‌چون و چرا و به طور گزاف درخواست مى‌كند و درخواست خود را با گريه تأكيد مى‌نمايد و كم‌كم كه با بالا رفتن سن به صحنه اجتماع نزديك‌تر و به اوضاع‌ آشناتر مى‌شود از تقاضاهاى گزافى خود تدريجاً چشم مى‌پوشد تا كاملًا وارد جامعه شده گزاف‌گويى را به شكلى فراموش مى‌نمايد. 🔹🔹 گواه ديگر مطلب اين كه عادتاً مى‌بينيم كه هر وقت انسان قدرتى كه فوق قدرت ديگران باشد به دست آورد بى‌محابا به اجتماع تعاونى و لوازم آن پشت‌پا زده به استخدام افراد مى‌پردازد و منافع كارشان را بدون عوض به خود اختصاص مى‌دهد. 📚 خداى متعال در اشاره به اين اجتماع تعاونى مى‌فرمايد: نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا « زخرف، آيه 32 » ما در زندگى دنيا مايه زندگى‌شان را در ميان‌شان قسمت كرديم و برخى از ايشان را بر برخى ديگر درجاتى تفوق داديم تا برخى از ايشان برخى ديگر را مسخر سازد. ✳ آيه كريمه اشاره مى‌كند به حقيقت اجتماع تعاونى انسان كه در آن هر يك از افراد در بخشى از مايه زندگى به ديگران فايق مى‌باشد و در نتيجه افراد با درجات مختلفى متفاوتند و هريك از ايشان در آنچه فايق است ديگران را مسخر خود ساخته و اعمالشان را به نفع خود برمى‌گرداند و در نتيجه افراد مانند تار و پود جامه به هم بافته شده يك واحد اجتماعى را تشكيل مى‌دهند. 🔹 و باز مى‌فرمايد: إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ « ابراهيم، آيه 34 » به درستى انسان ستمگر است. إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا « احزاب، آيه 72 » زيرا او ستمگر و نادان بود. @rahighemakhtoom
قسمت ۳ 🍁 بیان آیه 1⃣ سوره عادیات🍁 ✳️ تفسیر المیزان وَالعادياتِ ضَبحا1⃣ 🔹كلمه ( ) از مصدر ( ) است، كه به معناى دويدن به است، و كلمه ( ) به معناى است كه از نفس زدن در حين دويدن شنيده مى شود، و آنچه در ذهن همه و معروف در بين اهل لسان است، اين است كه اين كلمه در اسبان بكار مى رود، هر چند كه بعضى كرده اند كه اين صدا براى بسيارى حيوانات ديگر نيز دست مى دهد، و به هر حال معناى آيه اين است كه: سوگند مى خورم به اسبان تيزتك، كه نفس نفس مى زنند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى گفته اند: مراد از آن است، كه صاحبان خود را در روز از مشعر به منى مى برند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ديگر گفته اند: مراد شتران سربازان و در راه خدا است. ولى كه در آيات بعدى براى عاديات ذكر كرده با اين قول كه عاديات را به شتران معنا كرده اند نمى سازد. ________________________________ 🌹شادی روح علامه طباطبایی (ره) 🌹🌹🌹🌹🌹 کانال قرآنی رحیق مختوم 👇👇👇 @rahighemakhtoom
✅اگر کسي ـ خداي ناکرده ـ خود را در آنچه که در تالار تشريح مي‌بيند، ببيند و تمام خواسته‌هاي درماني‌اش را از آزمايشگاه موش بخواهد، اين چگونه آيه سوره مبارکه «مائده» را درمان کند؟ ✅در اين آيه فرمود بعضي‌ها يک بيماري دارند تا يک مشکل داخلي پيدا شد، فوراً ارتباط با خارج برقرار مي‌کنند و به آنها اطلاع مي‌دهند و از آنها کمک مي‌گيرند. فرمود اينها کساني‌ هستند که ﴿يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَي أَن تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَي اللّهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَي مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ﴾ فرمود آنهايي که مريض هستند تا مشکلي پيدا شد، فوراً خارج! مي‌گويند شايد اوضاع داخلي برگردد، آنها بيايند ما چرا رابطه خودمان را با آنها قطع بکنيم؟! فرمود اينها مريض‌ هستند. ✅ اين بيماري را که با آزمايشگاه موش نمي‌شود حلّ کرد. اين با عزت و استقلال و با بيان نوراني حضرت امير حلّ مي‌شود. ✅حضرت فرمود: «لَا يَمْنَعُ الضَّيْمَ الذَّلِيلُ»؛ ستم را جز ملّت فرومايه کسي تحمّل نمي‌کند. ✅بعد هم فرمود: «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ»؛سنگ را از آنجا که آمد برگردان، به کسي سنگ نزن؛ اما سنگ‌خور هم نباش. اين علي است! قرآن و عترت، قرآن و عترت، يعني همين! فرمود به کسي سنگ نزنيد؛ اما «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ»، اين بيان نوراني حضرت است در نهج. سنگ را از آن جايي که آمد برگردانيد، همين! درس تفسیر سوره معارج @rahighemakhtoom
🕙درنگ تامل سه چیز است که اجازه ترک آن به احدی داده نشده: ❶⇐ «یکی وفای به عهده» که اجازه نداری خلاف عهد کنی، چه طرفت خوب باشد چه بد باید به عهدت وفا کنی ❷⇐ «دوم ادای امانت» اگر کسی چیزی پیش تو به امانت گذاشته، چه طرف خوب باشد و چه بد، باید امانت را بدهی. ❸⇐ «سوم خوبی کردن به پدر و مادر» چه پدر و مادر خوب و چه پدر و مادر بد. باید به پدر و مادرت احسان کنی. 📚 از بیانات آیت الله مجتهدی (ره) " @rahighemakhtoom
🍁 بیان آیات 2⃣ و3⃣ سوره عادیات🍁 ✳ تفسیر المیزان فَالمورياتِ قَدحا2⃣ 🔹كلمه ( ) اسم از مصدر ( ) است، كه به معناى برون كردن (از سنگ ) است، و كلمه ( ) به معناى زدن به است وقتى گفته مى شود: (قدح فاورى ) معنايش اين است سنگ و چخماق را به كوبيد، و بيرون آورد. و منظور از اينكه را توصيف كرده به (موريات قدحا) اين است كه اين اسبان در هنگام دويدن در زمين جرقه هايى از نعلهايشان به سنگ زمين بيرون مى جهد. 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى ها گفته اند: مراد از ( ايراء) جنگندگان در ميدان جنگ است. ديگر گفته اند: منظور آتش است. ديگر گفته اند: منظور است كه آتشها مى افروزد، و با پاره سخت و ناهنجار خود ها مى انگيزند، ليكن اين اقوال سخنانى است. 🍁🍁🍁🍁🍁 🌹شادی روح علامه طباطبایی (ره) @rahighemakhtoom
🍁 بیان آیات 3⃣ سوره عادیات🍁 ✳ تفسیر المیزان فَالمُغيراتِ صُبحا3⃣ 🔹كلمه ( ) جمع اسم فاعل از باب افعال ( ) است، و (اغاره ) و همچنين (غاره ) به معناى هجوم بردن بر به طور ناگهانى است، و اين جمله كه به و مجازاً صفت قرار گرفته، در واقع صفت سوارگان است، و معنايش اين است كه: سوگند مى خورم به سوارگان كه در هنگام و بر دشمن هجوم مى آورند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى گفته اند: مراد از ، شترانى است كه سوارگان خود را در روز از مشعر به منى مى آورند، هم همين است كه از حركت نكنند تا آفتاب روز طلوع كند، و اغاره در اينجا به معناى غارت بردن ، بلكه به معناى است. ولى اين تفسير از اين نظر كه ظاهر كلمه اغاره است درست نيست. 🌹شادی روح علامه طباطبایی (ره) @rahighemakhtoom
✅هیچگاه از بزرگی و امکانات و تبلیغاتشان نترسید و کنار نکشید... مگر اینکه برای اجرای تاکتیکی جدید، کمی عقب بکشید! 🔴وگرنه جهنم، مکان ظهور غضب پروردگار عالم، منتظر شماست... ♦️ جهانی و داخلی در چشمانمان بزرگ نباشد، همه نابودشدنی هستند... 💠 @rahighemakhtoom
اگر راه را نادرست برویم، دیگری در راه است! 🔰آیت الله جوادی آملی: ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﺍﻥ، ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﻗﻠﻢ ﻫﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻗﻠﻢ ﻭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﮑﺘﻮﺏ ﻣﺎ ﻗﺴﻢ ﺑﺨﻮﺭﺩ؛ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﻣﯽ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪ؟ ﻣﮕﺮ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﻗﻠﻢ ﻭ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﭼﺮﺍ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﺩ، ﻣﮕﺮ ﺟﻬﻨﻢ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﺪﮔﻮﯾﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛ ﺁﺛﺎﺭ ﺟﻬﻨﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﻨﺘﻬﯽ ﺩﺭ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺁﺗﺶ ﻭ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻓﺤﺶ ﺍﺳﺖ، ﺧﻄﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﯿﺎﻣﺪ ﺁﻥ ﺭﺿﺎﺧﺎﻥ ﺷﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺭﺍﻩ ﻧﺎﺩﺭﺳﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺭﺿﺎﺧﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺖ! ﺭﺿﺎﺧﺎﻥ ﮐﺸﻒ ﺣﺠﺎﺏ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ، ﺣﺴﯿﻨﯿﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩ، ﻋﻤﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﻠﻤﺎ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﺎﻥ ﺣﻖ ﻣﻨﺒﺮ ﺭﻓﺘﻦ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ، ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﯾﻦ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﻨﺪ ﺑﺮﺧﯽ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﺖ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻨﺪ، ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﺿﺎﺧﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻮﻗﻮﻓﺎﺕ ﺭﺍ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﺘﻮﻟﯽ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻧﻤﯽ ﺁﻣﺪ . ❗️ﺍﮔﺮ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺩﯾﻦ ﺁﺳﯿﺐ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮐﻔﺎﺭ ﻋﺎﺩﯼ ﯾﮏ ﺟﺎ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ! (🔷 ۲۹ فروردین۹۷ - درس تفسیر @tafsire_tasnim1 @rahighemakhtoom
🔻علامه حسن زاده آملی: 💠 «از اهمّ مراقبات این است که انسان، مواظب واردات و صادرات دهان (و گوش) خود باشد... انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است صادراتش هم آلوده است. حرفها و افسانه های باطل، دهن و ذهن را کج و معوج میکند». 📗 علامه حسن زاده آملي
بشنو از نی، چون حكایت می‌كند راز هجران را شكایت می‌كند راز هجران، راز هجر مرتضی(ع) از فراق و دوری و هم از جفا از جفای مردمانِ دون و پست قومِ نسیان‌کردۀ عهد الست پشت سر انداختند آن عهد یار آن جفاکارانِ در حقّ نگار عهدشان شد چون طناب و ریسمان همچو حبلی گردن صاحب زمان! صاحبِ هم عالم امر و نهان او كه در عهد ولایت شد عیان ریسمانی از غلاف حقد و كین روی بازوی نگارَش چون نگین آن، نشان سوز هجر مرتضی(ع) است خونِ دل خوردن ز بهر مجتبی(ع) است سوز نی از هجر زهرا(س)، هم علی(ع) ناله‌اش در روز و شب‌ها، منجلی او بنالد بر علی(ع) مولا به چاه او ز ناله، نی بوَد، مولا(ع) ز آه! نالۀ نی، جان عاشقْ سوخته چشم مولا(ع) هم به در شد دوخته نالۀ نی، قصۀ دلدار شد چشم مولا(ع) بر در و مسمار شد بشنو از نی، چون حكایت می‌كند راز هجران را شكایت می‌كند... @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-24 ✅ بروز اختلاف و لزوم قانون‌ 🔹 اگر چه انسان اضطراراً در مقام برخورد با همنوعان خود اجتماع تعاونى را پذيرفته و بدين‌وسيله در حقيقت برخى از آزادى عمل خود را براى نگهدارى برخى ديگر فدا نموده است ولى مجرد بناگذارى به اجتماع تعاونى با وجود عدم تعادل و تفاوت فاحش كه در مقام موازنه در نيروى روحى و جسمى افراد است دردى را دوا نمى‌كند و در اثر برخورد منافع افراد همين اجتماع كه براى اصلاح و رفع اختلاف به وجود آمده بود اولين سبب بروز فساد و اختلاف مى‌شود. 🔹 اين جاست كه ضرورت يك سلسله مقررات مشتركى كه در ميان افراد جامعه مسلم و مورد احترام باشد كاملًا حس مى‌شود، زيرا بديهى است كه حتى در يك معامله داد و ستد ناچيزى هم اگر مقررات مشتركى كه پيش فروشنده و خريدار مسلم و محترم باشد وجود نداشته باشد معامله تحقق نمى‌پذيرد، پس بايد در ميان افراد قوانينى به وجود آيد كه با جريان آن اجتماع از متلاشى شدن و منافع افراد از ضايع شدن محفوظ و مصون بماند و دستگاه آفرينش كه هدايت انواع به سوى هدف و سعادتشان جزء برنامه اوست انسان را نيز به‌سوى قانونى كه سعادت جامعه را تضمين مى‌كند هدايت نمايد. 🔹 خداى متعال مى‌فرمايد: {«مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ* ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ» « عبس، آيات 19- 20 » و آسان نمودن راه زندگى براى انسان كه زندگى اجتماعى برايش مقدر شده است اين است كه قوانين و مقرراتى در دسترس وى گذاشته شود. @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-25 ✅ در هدايت انسان به‌سوى قانون، عقل كفايت نمى‌كند! 🔹 اين هدايت به هر وسيله و به‌سوى هرچه باشد كار دستگاه آفرينش خواهد بود، زيرا همان دستگاه است كه انسان را آفريد و براى وى هدف سعادتى قرار داده و هدايت عمومى را كه هدايت انسان نيز جزئى از آن است جزئى از برنامه خود مقرر داشته و روشن است كه در كار آفرينش تناقض و خطا معنا ندارد و اگر احياناً سببى از هدف خود باز مى‌ماند يا منحرف مى‌شود گناه خود آن سبب نيست بلكه مستند به تأثير سبب يا اسباب ديگرى است كه تأثير آن سبب را خنثى يا منحرف مى‌كند و اگر مزاحمت اسباب در ميان نبود هرگز سببى دو كار متضاد و متناقض نمى‌كرد و نه در كار خود خطا و انحراف مى‌پذيرفت. 🍁🍁🍁 🔹 و از اين جا روشن است كه هدايت به سوى قانونى كه رافع اختلاف باشد كار عقل نيست، زيرا همين عقل است كه به سوى اختلاف دعوت مى‌كند، همين عقل است كه در انسان غريزه استخدام و حفظ منافع به طور اطلاق و آزادى كامل عمل به وجود مى‌آورد و اجتماع تعادلى را نظر به وجود مزاحم از راه اضطرار و ناچارى مى‌پذيرد و بديهى است كه در آفرينش يك نيروى عامل دو اثر متناقض- القاى اختلاف، رفع اختلاف- از خود بروز نمى‌دهد. 🍁🍁🍁 🔹 اين همه تخلفات و نقض‌هاى بى‌شمار نسبت به قوانين جاريه كه روزانه اتفاق مى‌افتد و گناه شمرده مى‌شود همه از كسانى سر مى‌زند كه داراى عقلند وگرنه گناه محسوب نمى‌شد و اگر عقل به قوانين رافع اختلاف هدايت مى‌كرد و به حسب غريزه با تخلف ميانه نداشت به تخلفات نامبرده رضايت نمى‌داد و از آنها ممانعت مى‌نمود. @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-26 ✅ در هدايت انسان به‌سوى قانون، عقل كفايت نمى‌كند! 🔹 عامل اصلى اين تخلفات با وجود عقل اين است كه حكم عقل به پذيرفتن اجتماع تعادلى و رعايت قوانين متضمن عدالت اجتماعى از راه اضطرار و ملاحظه مزاحم‌ بود كه از آزادى عمل كامل مانع بود و در غير صورت وجود مزاحم حكمى به رعايت تعاون و عدالت اجتماعى نداشت. 🍁🍁🍁 🔹 و متخلفين قانون يا كسانى هستند كه قدرتى فوق قدرت قوه مجريه قانون داشته بى‌باكانه تخلف مى‌كند يا اشخاصى هستند كه از دسترس مجريان قانون بواسطه دورى يا استحكام محل يا غفلت مراقبين امور بيرونند يا عذرهايى پيش خود تراشيده‌اند كه تخلف خودشان را قانونى جلوه دهند يا از بيچارگى و بى‌دست‌وپايى كسان مورد تعدى استفاده مى‌نمايند و در هرحال مزاحمى در برابرشان نيست و اگر هم باشد زبون و بى‌اثر است و روشن است كه عقل در اين صورت حكمى ندارد و جلو آزادى مطلق را نمى‌گيرد و غريزه استخدام را به حال خود مى‌گذارد. 🍁🍁🍁 پس عقل به‌سوى قانون اجتماعى كه منافع جامعه را تأمين و تضمين كند و در ضمن آن منافع فرد را به طور عادلانه حفظ نمايد هدايت نمى‌تواند نمايد، زيرا تنها در صورتى به رعايت قانون در اجتماع تعادلى حكم مى‌كند كه مزاحمى وجود داشته باشد و اما در جايى كه در برابر خود مزاحمى مانع از آزادى مطلق نبيند هرگز حكمى ندارد يا حكم برخلاف مى‌كند. 🍁🍁🍁 🔹 خداى متعال مى‌فرمايد: {«إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‌* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‌» « علق، آيات 6- 7» به درستى انسان همين كه خود را مستغنى و بى‌نياز ديد از حد خود تجاوز و تعدى خواهد كرد.
🍁 بیان آیه 4⃣ سوره عادیات🍁 فأثَرنَ بِهِ نَقعاً4⃣ 🔹كلمه ( ) جمع از فعل و از مصدر ( ) است كه به معناى انگيختن گرد و و امثال آن است، و كلمه ( ) به معناى غبار است. 🍁🍁🍁🍁🍁 معناى آيه اين است كه: سوگند به كنندگان در كه با اغاره به دشمن و دست و كردن آنان گرد و غبار بر مى انگيزند. @al_mizan @rahighemakhtoom
🍁 بیان آیه 5⃣ سوره عادیات🍁 فَوَسَطنَ بِهِ جَمعاً5⃣ 🔹كلمه ( ) كه فعل ( ) است، به معناى - در وسط قرار گرفتن - است، و ضمير( ) به بر میگردد، و حرف ( ) به معناى حرف (فى) است، كه در اين صورت معنا چنين مى شود: (پس در وقت صبح در جمع قرار گرفتند). ممكن هم هست ضمير به كلمه ( ) برگردد، و حرف (با) براى باشد، كه در اين صورت معنا چنين مى شود: (پس در هنگام صبح دسته جمعى در وسط غبار قرار گرفتند). 🍁🍁🍁🍁🍁 گفته اند: منظور در وسط قرار گرفتن شتران در است. ولى محترم توجه دارد كه كردن آيات پنجگانه، با اينكه تك تك آن ظهور در سواركاران دارد، بر حاجيان كه از مشعر به منى كوچ مى كنند حملى است بى اندازه . 🍁🍁🍁🍁🍁 پس آن است كه آيات را حمل بر كنيم، و آيات جمله (فالمغيرات صبحا)، و جمله (فوسطن به جمعا) مى رساند كه منظور همان است، كه خداى تعالى در اين آيات به آنان ياد كرده، و حرف (فاء) در آيات دلالت دارد بر اينكه مضمون آنها بر همين سوگند است. ___________________ 🌹شادی روح علامه طباطبایی (ره) @al-mizan @rahighemakhtoom
🍁 بیان آیه 6⃣ سوره عادیات🍁 ✳ تفسیر المیزان إنَّ الإنسانَ لِرَبِّهِ لَكَنود6⃣ 🔹كلمه (كنود) به معناى است و اين آيه مانند آيه شريفه (إن الانسانَ لكفور) از آنچه در بشر نهفته شده خبر مى دهد، و آن اين است كه هواى نفس و دلداده به دنيا است، و در نتيجه از پروردگارش در مقابل نعمت هايى كه به او ارزانى داشته مى شود. 🍁🍁🍁🍁🍁 و در اين لحن گفتار است به آن مردمى كه مسلمانان بر سرشان تاختند، و گويا منظور از كفرانگريشان، نعمت اسلام است، كه از بزرگترين نعمت هايى است كه خدا بر بشر و بر آنان فرموده، و چه كفرانى بالاتر از اينكه چنين نعمتى را كه مايه زندگى دنيا و سعادت حيات است نپذيرند، و كار به جايى برسد كه اسلام بر سرشان بتازد. 🍁🍁🍁🍁🍁 🌴🌴🌴🌴 🌹شادی روح علامه طباطبایی (ره) @rahighemakhtoom
🍁 بیان آیه 7 سوره عادیات🍁 ✳ تفسیر المیزان وَ إنَّهُ عَلىَ ذلِكَ لَشَهيد7⃣ 🔹ظاهر ضميرهاى پى در پى اين است كه: در جمله مورد بحث هم مانند ساير ضماير به انسان برگردد، آن وقت از شاهد بودن انسان خودش، اين مى شود كه انسان خودش آگاه به كفرانگرى خود هست، و نيز مى داند كه صفت نكوهيده اى است. در معناى آيه قبل و آيه مورد بحث اين مى شود كه: انسان نسبت به پروردگارش است، و خودش بر اين معنا است، و كفران خود را تحمل مى كند. پس آيه شريفه در معناى آيه (بل الانسان علَى نفسه بَصيره ) است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و گفته اند: به كلمه (الله ) بر مى گردد. ولى سياق اجازه نمى دهد اين چنين ضمیر را مختلف بدانیم. 🌴🌴🌴🌴 🌹شادی روح علامه طباطبایی (ره) @rahighemakhtoom
🍁بیان آیه 8سوره عادیات 🍁 ✳️ تفسیر المیزان وَ إنَّهُ لحُب الخير لشَديد8⃣ 🔹 از مفسرين گفته اند: در جمله (لحب الخير) لام است، و كلمه ( ) در اينجا به معناى است، و معناى جمله اين است كه: انسان براى مال، بسيار يعنى و تنگ نظر است. 🍁🍁🍁🍁🍁 ⬅️ گفته اند: مراد آيه اين است كه: انسان نسبت به مال دنيا است ، و اين شدت وادارش مى كند به اينكه از دادن خدا بورزد، و مال خود را در راه خدا نكند. اين چنين آيه را تفسير كرده اند. 🍁🍁🍁🍁🍁 و نيست مراد از (خير)، تنها مال نباشد، بلكه باشد، و آيه شريفه بخواهد بفرمايد: حب خير هر انسانى است، و به همين جهت وقتى و مال دنيا را خود مى پندارد دلش مجذوب آن مى شود و اين شيفتگى را از دلش مى برد و در مقام شكرگزارى او بر نمى آيد. 🌿🌿🌿🌿🌿 @al_mizan @rahighemakhtoom