eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
623 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
shabaniyeh6_p2.pdf
111.7K
حضرت آیت الله العظمی 📝 متن 🕑 جلسه ششم ▪️ تاریخ: 1370/04/29 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
shabaniyeh5_p2.pdf
159K
حضرت آیت الله العظمی 📝 متن 🕑 جلسه پنجم ▪️ تاریخ: 1370/04/29 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
shabaniyeh1.pdf
135.6K
حضرت آیت الله العظمی 📝 متن 🕑 جلسه اول ▪️ تاریخ: 1370/04/29 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
26 📌واکاوی دعای 23 4 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَلْبِسْنِی عَافِیتَک، وَ جَلِّلْنِی عَافِیتَک ... خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و لباس عافیت بر من بپوشان، و سراپایم را به عافیت فراگیر، .... 📈 -محور اساسی دعا درخواست عافیت و سلامتی از زوایای گوناگون ؛و شکر و سپاسگزاری برعافیت است .عافیتی جامع که پاسخی به همه نیازهای انسان باشد... 📈 - عافیت در فرهنگ دینی مفهومی گسترده تر و عمیق تر از صحت و سلامت است . 📈 - اختصاص بخش قابل توجهی از آموزه های روایی و نیایشی پیشوایان به طلب عافیت از خداوند 📈 - آموزش یاران و اصحاب بر طلب عافیت از خداوند. ⏪ امام رضا عليه السّلام فرمود:حضرت سجاد عليه السّلام به مردى برخورد كه دعا مى كرد،خدا به او صبر دهد،حضرت فرمود:اين گونه نگو،بلكه از خدا سلامتى و توفيق شكر بر سلامتى بخواه،زيرا شكر بر سلامت بهتر از صبر بر گرفتارى است،پيامبر خدا اين گونه دعا مى فرمود:«خدايا من از تو سلامت و شكر بر سلامت مى طلبم،و سلامت كامل در دنيا و آخرت». مشکاة الأنوار في غرر الأخبار، ج 1، ص 547 ⏪ دعایی جامع تر آموزش پیامبر به ابوذر اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْأَمْنَ وَ الْإِیمَانَ بِکَ وَ التَّصْدِیقَ بِنَبِیِّکَ وَ الْعَافِیَةَ مِنْ جَمِیعِ الْبَلَاءِ وَ الشُّکْرَ عَلَی الْعَافِیَةِ وَ الْغِنَی عَنْ شِرَارِ النَّاسِ 📈 - در واکاوی دقیق تر مفهوم عافیت چنین به نظر می رسد که اگر از مفهوم عافیت تعبیر به سبک زندگی کنیم بیراهه نرفته ایم (روش های تحقق زندگی سالم و حیات طیبه) @rahighemakhtoom
. «یا خودپرستی، یا خداپرستی»، هیچ راه دیگری هم وجود ندارد! تضاد خودپرستی با خداپرستی، به قدری تند و آشتی‌ناپذیر است که حتی اگر بخواهد علم و معرفت هم وارد اصلاح میان خودگرایی و خداگرایی شود، هنگامی که آن خود مغرور، علم و معرفت را وسیلۀ زیور و زینت خود قرار داد، خود همان علم و معرفت، باعث دوری از خدا خواهد شد. حتی احتمال اینکه جهل آدمی روزی مبدل به معرفت خدا شود؛ یعنی انسان جهل را پشت سر خود بگذارد و به عالم نورانی معرفت خدا گام بگذارد، بسیار قوی‌تر از آن است که انسان خودپرست بتواند دست از خودپرستی و خودمحوری بردارد. علاوه بر این، خودپرست انسان‌نما، ضرری که بر حیات مادی و معنوی انسان‌ها می‌تواند وارد کند، بسیار بیش از ضرری است که یک انسان جاهل می‌تواند انجام دهد. جعفری، محمدتقی، مجموعه آثار ۶، خلوت انس (تحلیل اندیشه‌ها و شخصیت حافظ)، ص ۶۸۰ @rahighemakhtoom
💠دشواري ادراك (عليه‌السلام) و راه تسهيل آن 🔸ادراك بعضي احاديث و علوم خاندان وحي، دشوار است؛ اما فهم مسئله و حضور مستمر وي در عين استتار و ظهور دائم او در متن اختفا، از دشوارترين معارف است، از اين‏رو نيل به آن در گرو فحص بالغ همراه طهارت ضمير است. 🔸هرگز نمي‏توان بهانه دشواري ادراك برخي از معارف ديني را بهاي ترك آن قرار داد و مجوز اهمال آن دانست، بلكه بهاي هر كالاي گراني، اعتماد به امداد الهي است، همان‏گونه كه حضرت (عليه‌السلام) فرمود: 🔸 الثقة بالله تعالي ثمن لكل غال و سُلّم إلي كلّ عال[1]؛ وثوق و اعتماد به كمك خداي والا بهاي هر متاع گران و نردبان هر مقام بلندي است؛ 🔸و مسلّم است كه شرط لازم براي فوز به فيض الهي و نيل به هماي سعادت كه همانا طاير ملكوتي است، در گرو رها شدن نفس از مكر دامگستري براي بندگان خدا و وصول به مقام آشنايي و آشيانه‏پردازي است: 📝گويد سليمان مر تو را، بشنو لسان الطير را دامي و مرغ از تو رمد، رو لانه شو رو لانه شو 📝گر چهره بنمايد صنم، پر شو ازو چون آينه ور زلف بگشايد صنم، رو شانه شو، رو شانه شو 📝يك مدتي اركان بُدي، يك مدتي حيوان بُدي **يك مدتي چون جان شدي، جانانه شو جانانه شو[2] ◽️[1] ـ اعلام الدين، ص 309؛ بحار الانوار، ج75، ص363. ◽️[2] ـ ديوان شمس تبريزي، ص798، شماره 2130. علیه السلام 💢حضرت آیت الله العظمی مدظله العالی 💢امام مهدي موجود موعود، ص 77 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
5 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید. 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅🔅🔅 📌 تلاوت استاد الشیخ محمد صدیق منشاوی 🕑 زمان: 30دقیقه 📈 این تلاوت شامل آیات ۷۵ تا ۹۲ سوره مبارکه بقره است . 🔅🔅🔅 ✅نشر و تبلیغ آموزه های ناب وحیانی را از دیگران دریغ نکنیم. @rahighemakhtoom
📌 آزادی از هوس 🔸 وجود مبارك حضرت امیر در آغاز این خطبه نورانی 230 فرمود: «وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ»؛ درست است كه نظام بردگی برداشته شد و برده بودن چیز بدی است، خب ما خودمان را آزاد كنیم! اینكه می ‌بینید بعضی ها می ‌گویند من هر چه بخواهم می ‌گویم، هر چه بخواهم تهیه می ‌كنم، هر جا بخواهم می‌ روم یعنی من برده هوسم؛ اما اگر كسی بگوید من خواسته ‌هایم را با عقل تنظیم می كنم، با شرع تنظیم می ‌كنم [و] آنكه مطابق با عقل یا نقل بود را می ‌پذیرم وگرنه نمی ‌پذیرم، این شخص آزاد است. یكی از بركات تقوا و فواید تقوا آزادی از هوس است. 🔸 یك بیان نورانی حضرت امیر در جای دیگر دارد فرمود: «أَلاَ حُرٌّ یدَعُ هذِهِ اللُّمَاظَةَ»[1] ـ«لماظه» آن مانده لای دندان را می‌ گویند؛ اگر كسی غذایی خورد چیزی لای دندانش ماند و آن را با خلال بخواهد بیرون بیاورد، آن مانده و تف كرده را می ‌گویند «لماظه»ـ وجود مبارك حضرت امیر فرمود یك انسان آزاده می‌ خواهد كه از این لماظه صرف ¬نظر كند؛ برای اینكه همه آنچه فعلاً در دست شماست نسل قبل خورده، لای دندانشان مانده [بعد] شما گرفتید؛ اینها تازه كه خلق نشد، اگر زمین است اگر باغ است اگر ثروت است اگر مال است اینها مانده لای دندان نسل قبلی است. یك انسان آزاده می‌ خواهد كه این را تف كرده را نگیرد، بخواهد سالم بگیرد سالم هم خدای سبحان به اندازه او برای او خلق كرده است؛ فرمود: «أَلاَ حُرٌّ یدَعُ هذِهِ اللُّمَاظَةَ». ریاست همین طور است میز همین طور است، پست و مقام همین طور است، همه اینها برای نسل قبل بود، حالا یا مردند یا معزول شدند یا بازنشست شدند یا بازخرید شدند، به دیگری رسید؛ یك چیز دست اول كه نیست. اینكه فرمود: «وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ» همین است؛ انسان [با تقوا] از ملكیت هوس بیرون می ‌آید. [1] . نهج البلاغه، حکمت 456. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1389/03/20 🆔 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنی با خدا خدایا! ملت ما، جامعه ما؛ ملتهای دیگر، جوامع دیگر روی گردآلود آوردند. این را نشناخته بر ما تازاندند. ما نه چیز دیگر، ما نه چیز دیگر، نکردن ما نه چیز دیگر این را به سراغ ما آورد. این را ما نشناختیم و هنوز هم درست نمی شناسیم. این بزرگان ما، این اطبای ما، این سروران ما، این عزیزان ما، این بهتر از جان ما که الآن در برای تامین جامعه هستند، تو را به عزتت اینها را حفظ بکن، یک. افکار اینها را هدایت بکن به تشخیص این ویروس، دو. افکار اینها را راهنمایی بکن به تشخیص داروی معالج صد در صد این ویروس، سه. این افکار را به جهانیان منتقل بکن، چهار. جوامع بشری را مهمان نظام جمهوری ایران اسلامی بکن، پنج. این دعاها هم اولین دعای ما، ما، ما، ما باشد ان شآء الله. این را هیچ وقت خدا رد نمی کند. این دعا را رد می کند، این دعا را رد می کند، بلا را دفع می کند، بلا را رفع می کند. ✅ پیام به مناسبت نیمه شعبان _ قم ؛ ۱۳۹۹/۰۱/۱۶ 💠 فیلم حاوی دو قطعه می باشد ؛ ورق بزنید @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت6:نکات تفسیری آیه 5و6 سوره تکاثر التكاثر ٥ ✅ کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ‌ عِلْمَ‌ الْيَقِينِ‌ ▫ «عِلْمَ الْیَقِینِ»: دانش راستین. آگاهی قطعی. مراحل یقین سه‌تا است: علم‌الیقین و عین‌الیقین و حقّ‌الیقین اضافه آنها، اضافه موصوف به صفت خود است. ▫ جواب (لَوْ) محذوف است. از قبیل: هرگز به سراغ این امور نمی‌رفتید و تفاخر و مباهات به این مسائل باطل نمی‌کردید. ✅ ۱ - تأکید مکرر خداوند، بر بى پایه بودن رقابت هاى مادى و لزوم ترک مسابقه در امتیازات دروغین (کلاّ) 🔹 حرف «کلاّ» در این آیه، تأکیدى مجدد بر مفاد «کلاّ» در آیات پیشین است. این احتمال نیز وجود دارد که به معناى «حقّاً» بوده و مفاد جمله بعد را تأکید کند. ✅ ۲ - کسانى که به امتیازات مادى، دل بسته و به آن فخر مىورزند، از علم و یقین محروم و از دستیابى به آن ناتوان اند. (کلاّ لو تعلمون علم الیقین) 🔹 مخاطبانى که در آغاز سوره، با جمله «ألهیکم التکاثر» توبیخ شدند; در این آیه به دلیل حرف «لو» - که براى امتناع است - محروم از «علم الیقین» معرفى شده اند. اضافه «علم»به «یقین»، اضافه بیانیه و نشانگر این است که علم مورد نظر، علمى است که از هر گونه شکّى به دور باشد. ✅ ۳ - شناخت حقایق در حد یقین، مانع سرگرمى به تفاخر و برترى جویى (کلاّ لو تعلمون علم الیقین) 🔹 به قرینه آغاز سوره، مى توان گفت: جواب «لو» محذوف است. در نتیجه مفاد آیه این مى شود که اگر به حد «علم الیقین» عالم مى شدید، آن دانش، مانع فخرفروشى و مباهات شما مى شد; بلکه اگر جمله «لترونّ الجحیم» (در آیه بعد) را جواب «لو» بدانیم، بازهم مى توانیم این نکته را از آیه شریفه به دست آوریم. ✅ ۴ - لزوم تحصیل علم به آخرت و تلاش براى رساندن آن به مرحله یقین (کلاّ لو تعلمون علم الیقین) ✅ ۵ - تفاوت درجات علم (علم الیقین) 🔅🔅🔅 التكاثر ٦ ✅ لَتَرَوُنَ‌ الْجَحِيمَ‌ ▫ «لَتَرَوُنَّ»: قطعاً و حتماً خواهید دید. مراد آشکار شدن دوزخ است ✅ ۱ - مشاهده دوزخ در قیامت و گرفتارى به عذاب آن، تهدیدى الهى و هشدارى تردیدناپذیر براى دلبستگان به امتیازات دروغین (لترونّ الجحیم) 🔹 چنانچه «لترونّ الجحیم» جمله مستقلى باشد; بیانگر قطعى بودن رؤیت جهنم براى مخاطبان «ألهیکم التکاثر» خواهد بود سیاق آیه که بر تهدید اهل تکاثر دلالت دارد، نشانگر آن است که مراد از دیدن جهنم، گرفتارى به آن است; بنابر این حرف «ثمّ» در آیه آخر (ثمّ لتسئلنّ ...)، بر تراخى رتبى دلالت دارد; زیرا حسابرسى، پیش از گرفتارى به عذاب جهنّم است. ✅ ۲ - سوگند خداوند براى تأکید بر حتمى بودن مشاهده جهنم در قیامت (لترونّ الجحیم) 🔹 جمله «لترونّ...» یا جواب «لو» است و یا جواب قسم محذوف. برداشت یاد شده ناظر به احتمال دوم است. ✅ ۳ - دوزخ، مکانى سوزان و داراى آتشى شعلهور و متراکم (لترونّ الجحیم) 🔹 «جحیم»، به معناى آتشى است که سخت شعله ور بوده و زبانه کشد. هم چنین بر هر آتش متراکم و یا افروخته در گودال هاى عمیق و هر مکان پرحرارت اطلاق مى گردد. (قاموس) ✅ ۴ - «جحیم»، از نام هاى دوزخ (لترونّ الجحیم) ✅ ۵ - مشاهده جهنم در قیامت، موجب آگاهى از نادرست بودن تفاخر و زیاده نمایى و سود نبخشیدن امتیازات مادى است. (سوف تعلمون ... لترونّ الجحیم) ✅ ۶ - دوزخ و آتش سوزان آن در دنیا براى اهل یقین، مشهود و غفلت ناپذیر است. (لو تعلمون علم الیقین ... لترونّ الجحیم) ✅ ۷ - جهنم و آتش سوزان آن، هم اکنون وجود دارد و قابل مشاهده است. (لترونّ الجحیم) 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت7:نکات تفسیری آیه 7و8 سوره تکاثر التكاثر ٧ ✅ ثُمَ‌ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ‌ الْيَقِينِ‌ ▫ «عَیْنَ الْیَقِینِ»: دیدن یقینی. آگاهی حاصل از دیدن و مشاهده کردن. مراد از دیدن دوزخ، در آن افتادن و چشیدن عذاب آن است ✅ ۱ - طالبان امتیازات مادى، در قیامت دوزخ را در مرحله اى فراتر از «علم الیقین» مشاهده کرده، به حقیقت یقین دست خواهند یافت. (ثمّ لترونّها عین الیقین) 🔹 «عین الیقین» - که در اصل «رؤیةً عینَ الیقین» (دیدنى که نفس یقین است) بوده - مفعول مطلق است و حرف «ثمّ» - که بر تراخى رتبى دلالت دارد - آن را مرحله اى فراتر از «علم الیقین» معرفى کرده است. ✅ ۲ - سوگند مکرّر خداوند، بر حتمى بودن مشاهده جهنم در قیامت و پیدایش یقین براى ناظران آن (ثمّ لترونّها عین الیقین) ✅ ۳ - تعدد مراحل یقین و تفاوت علمى بودن و عینى بودن آن (لو تعلمون علم الیقین ... ثمّ لترونّها عین الیقین) ✅ ۴ - مشاهده جهنم و آتش سوزان آن و پیدایش علم حضورى براى گرفتاران به آن در قیامت، تهدیدى الهى و هشدارى تردیدناپذیر، براى دل بستگان به امتیازات دروغین (ألهیکم التکاثر ... ثمّ لترونّها عین الیقین) 🔅🔅🔅 التكاثر ٨ ✅ ثُمَ‌ لَتُسْأَلُنَ‌ يَوْمَئِذٍ عَنِ‌ النَّعِيمِ‌ ▫ «ثُمَّ»: این واژه در اینجا برای ترتیب اخباری است؛ نه ترتیب زمانی. چرا که قبلاً حساب و کتاب و قضاوت انجام پذیرفته است. البتّه می‌تواند برای ترتیب زمانی هم باشد. چون در دوزخ برای عذاب بیشتر از دوزخیان سؤالاتی می‌شود ✅ ۱ - قیامت، زمان حسابرسى از نعمت ها است. (ثمّ لتسئلنّ یومئذ عن النعیم) 🔹 «نعیم»، به معناى نعمت فراوان است. (مفردات) ✅ ۲ - حسابرسى از نعمت ها در قیامت، اجتناب ناپذیر و بیرون از اختیار انسان ها است. (ثمّ لتسئلنّ) مجهول بودن «لتسئلنّ»، اشاره به نکته یاد شده دارد. ✅ ۳ - توجّه به حسابرسى و مسؤولیت در برابر نعمت ها، بازدارنده انسان از دل خوشى به فراوانى آن و زمینه ساز ترک افتخار بر دیگران است. (ألهیکم التکاثر... ثمّ لتسئلنّ یومئذ عن النعیم) ✅ ۴ - پرسش و حسابرسى از نعمت ها، زمینه ساز گرفتارى برترى جویان و تفاخر کنندگان به آتش دوزخ (لترونّ الجحیم ... ثمّ لتسئلنّ یومئذ عن النعیم) 🔹 نشان دادن جهنم به اهل تکاثر - پیش از بازخواست نعمت ها - بیانگر آن است که اهل تکاثر، باید پس از طى مراحل بازخواست و حسابرسى، جهنم را جایگاه خویش بدانند. ✅ ۵ - افتخار بر دیگران در امتیازات مادى، کفران نعمت و زمینه ساز گرفتارى به دوزخ پس از حسابرسى است. (ألهیکم التکاثر ... ثمّ لتسئلنّ یومئذ عن النعیم) ✅ ۶ - قیامت، داراى مراحلى گوناگون و ترتیب یافته است. (لترونّ ... ثمّ لترونّها ... ثمّ لتسئلنّ) ✅ ۷ - حسابرسى از نعمت ها، مرحله اى پس از مشاهده دوزخ و یقین به آن است. (ثمّ لترونّها ... ثمّ لتسئلنّ) 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (91) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 لطایف و اشارات 📈 4 ـ قيامت، هم اكنون موجود است 📐 در بحث تفسيري گذشت كه قيامت هم اكنون موجود است. اين مدعا با براهين عقلي و شواهد نقلي قابل اثبات است كه به برخي از شواهد نقلي آن اشاره مي شود: ⏪ يكم: قرآن كريم از بي توجهي تبهكاران نسبت به معاد، به «غفلت» تعبير مي كند: (لقد كنت في غفلة من هذا فكشفنا عنك غطاءك فبصرك اليوم حديد)[ سوره‌ي ق، آيه‌ي 22.]. تبهكار را در محكمه‌ي عدل الهي حاضر كرده، او را به قيامت و عذابش آگاه مي كنند و مي گويند: تو از اين حقيقت، يعني انقطاع اسباب و انساب و رجوع همه‌ي اشيا به مبدأ قهار در قيامت، غافل بودي. خود آنان مي گويند: (يا ويلنا قد كنّا في غفلةٍ من هذا)[ سوره‌ي انبياء، آيه‌ي 97.]. غفلت در جايي است كه چيزي موجود باشد، اما مورد التفات نباشد وگرنه درباره‌ي معدوم، تعبير «غفلت» درست نيست. ▪ در جاي ديگر نيز مي فرمايد: (يعلمون ظاهراً من الحياة الدنيا وهم عن الآخرة هم غافلون) [سوره‌ي روم، آيه‌ي 7.]؛ دنياگرايان تنها به ظاهر كه حيات دنياست چشم دوخته اند و از باطن آن كه آخرت است غافلند. ⏪ دوم: آيه‌ي كريمه‌ي (كلّا لو تعلمون علم اليقين لترونّ الجحيم ثم لترونّها عين اليقين) [سوره‌ي تكاثر، آيات 5 ـ 7.]به صراحت بر مشاهده دوزخ براي صاحبان علم اليقين دلالت دارد و اين ناظر به شهود در دنياست وگرنه پس از مرگ، همه‌ي مردم آن را مشاهده مي كنند؛ چه در دنيا به علم اليقين دست يافته باشند يا نه. ▪ حجابي كه مانع رسيدن به علم اليقين و شهود بهشت و دوزخ است همان حجاب گناه است و اهل باطن كه از گناه مبرّا هستند، جهنّم و بهشت و نيز غوطه ور بودن تبهكاران در جهنّم و تنعم بهشتيان در آغوش نعمتهاي بهشتي را هم اكنون مي بينند. همچنين آنان نجات جهنّمي از جهنّم بر اثر توبه و آتش خواري غاصبان مالِ يتيم را هم اكنون مي بينند: (إنّ الّذين يأكلون أموال اليتامي ظُلماً إنّما يأكلون في بُطُونهم ناراً)[ سوره‌ي نساء، آيه‌ي 10.]. ⏪ سوم: رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در معراج بهشت و جهنم را از نزديك ديد و به خوردنيها و نوشيدنيهاي هر يك از پرهيزكاران و تبهكاران آگاه شد. اگر بهشت و جهنّم پيش از برچيده شدن نظام دنيا موجود نباشد، آن حضرت در معراج اين حقايق را مشاهده نمي كرد. در برخي روايات عترت طاهرين (عليهم السلام) نيز آمده است كه از ما نيست كسي كه منكر وجود فعلي بهشت و دوزخ باشد: «ما أولئك منّا و لا نحن منهم... »[ بحار، ج 4، ص 4.]. ⏪ چهارم: حارثةبن مالك در جواب پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه از او پرسيدند: «كيف أصبَحت»، عرض كرد: «أصبحتُ موقناً». آنگاه حضرت پرسيدند: «علامت يقين تو چيست؟» عرض كرد: «... گويا اهل بهشت را مشاهده مي كنم كه از نعمتهاي الهي بهره مي برند... و گويا اهل جهنّم را مي نگرم كه درآن معذّبند و فرياد بر مي آورند. گويا اكنون صداي نعره‌ي آتش در گوشهايم مي پيچد... ». پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز با تعبير «عَبْدٌ نَوَّر الله قلبه» سخنان او را تأييد و وي را دعا كرد[اصول كافي، ج2، ص53.]. گرچه در تعبير حارثه «كأنّ» آمده است، نه «أنّ»، ولي بايد توجّه داشت كه راجع به معدوم «كأنّ» نيز نمي توان گفت؛ زيرا معدوم نه محققاً مشهود است نه گويا مشهود[در اين حديث شريف تعبير «كأنّ» درباره‌ي ادراك (ديدن) آمده است، نه در مورد مُدرَك. كأنّ اگر درباره مُدرَك گفته شود قابل انطباق بر معدوم نيز هست، ولي در جايي كه به ادراك تعلّق گيرد، مُدرَك مفروض و مسلم گرفته شده است. پس اين تشبيه در علم است، نه در معلوم.]. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (92) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 لطایف و اشارات 📈 4 ـ قيامت، هم اكنون موجود است ⏪ پنجم: برزخ كه عالمي بين دنيا و قيامت است، قطعاً بين دو امر موجود قرار دارد و اگر جهان سوم (قيامت) معدوم بود و تنها دو عالم (دنيا و برزخ) وجود داشت در اين صورت برزخ حقيقتاً برزخ نبود؛ زيرا بين دو عالم قرار نگرفته بود. ▪ برزخ سرپلي است كه دنيا را به قيامت كبرا پيوند مي زند و حقيقت آن يا اثري است از امواج آتش جهنّم و يا نسيمي از بوستانهاي بهشت. پس وجودِ فعلي برزخ «بما هو برزخ»، خود نشاني از وجودِ بالفعل قيامت است و بر اين اساس در بسياري از آيات قرآن كريم، سخن از «اِعداد» و آماده سازي بهشت و جهنّم است؛ مانند: (وسارعوا إلي مغفرة من ربّكم وجنة عرضها السماوات والأرض أعدّت للمتّقين) [سوره‌ي آل عمران، آيه‌ي 133.]، (فاتقوا النار التي وقودها الناس والحجارة، اعدّت للكافرين)[ سوره‌ي بقره، آيه‌ي 24.]. ▪ تعبير «آماده سازي»، ظهور در موجود بودن دارد و چون اِعداد در قالب فعل ماضي بيان شده است و حمل آن بر مضارع به صورت مجاز و با اين توجيه كه مستقبل محقق الوقوع در حكم ماضي است، قرينه‌ي خارجي ندارد، از آن بر مي آيد كه بهشت و دوزخ هم اكنون موجود است. ⏪ ششم: در حالات امام سجاد و امام صادق (عليهماالسلام) آمده است كه در حال تلاوت سوره‌ي حمد، بر اثر تكرار آيه‌ي كريمه‌ي (مالك يوم الدين) بيهوش مي شدند. ▪ با انضمام اين مقدمه كه گاهي بعد از نماز مي فرمودند: «آتش بزرگ مرا به خود مشغول كرده بود» [بحار، ج 46، ص 80.]و اين حاكي از مشاهده‌ي (يوم الدّين) و (نار الله الموقدة التي تطّلع علي الأفئدة) [سوره‌ي همزه، آيات 6 ـ 7.]است وگرنه لفظ و مفهومْ انسان را بيهوش نمي كند و هنر همين است كه انسان جهنّم را هم اكنون ببيند، نه اين كه بر وجود قيامت دليل عقلي اقامه كند: خود هنردان ديدن آتش عيان ني گپ «دلّ علي النّار الدخان» ▪ حاصل اين كه، بهشت و دوزخ بالفعل موجود است، ولي ما از نظر سير زماني، هنوز به آن نرسيده ايم و نرسيدن ما دليل بر نبودنِ آن نيست. آنان كه زمين و زمان و گذشته و آينده را درنورديده اند، پيش از برچيده شدن نظام دنيا نيز قيامت را به خوبي مشاهده مي كنند و ما نيز به تدريج به طرف آن در حركت هستيم. تعبيرات قرآني و روايي نيز اگر ظهور در حدوث قيامت در آينده دارد، به اين معناست كه انسانها بعد به قيامت مي رسند، نه اين كه قيامت هم اكنون معدوم است و بعد يافت مي شود. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
6 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید. 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅🔅🔅 📌 تلاوت استاد الشیخ محمد صدیق منشاوی 🕑 زمان: 30دقیقه 📈 این تلاوت شامل آیات ۱۲۴ تا ۱۴۳ سوره مبارکه بقره است . 🔅🔅🔅 ✅نشر و تبلیغ آموزه های ناب وحیانی را از دیگران دریغ نکنیم. @rahighemakhtoom
📈 پل صراط ⏪ در ماه پربركت شعبان و در آستانه ماه مبارك رمضان قرار داریم. مستحضرید ـ قبلاً هم به عرض شما رسید ـ آ‌نها كه اهل سیر و سلوك ‌اند، سال عبادی و اخلاقی خود را از اوّل ماه مبارك رمضان شروع می‌ كنند و ماه شعبان, آخر سال آن‌هاست و تمام سعی و كوشش آ‌نها این است كه در آخر سال همه حقوق الهی را از عهده خود خارج كنند كه با یك «احرام پاك» وارد ماه مبارك رمضان بشوند. ⏪ آنچه در این نوبت مطرح است این است كه در بعضی از تعبیرات دینی آمده كه صراط مستقیمی كه ما مأموریم آن را طی كنیم هم باریك ‌تر از مو هست و هم تیزتر از شمشیر كه صراط «أَدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ وَ أَحَدُّ مِنَ السَّیفِ»؛[1] یعنی معرفت آن از شناخت و دیدن موی باریك دشوارتر است و عمل به آن از رفتن روی لبه شمشیر تیز دشوارتر, این در روایات ما هست. با این حال در همین «صلوات شعبانیه» می‌ خوانیم كه از ذات اقدس الهی مسئلت می ‌كنیم، طریق پیغمبر و اهل پیغمبر برای ما یك راه وسیع و باز باشد، اگر صراط باریك ‌تر از موست چطور میدان وسیع است؟ و اگر رفتن این كار از لبه شمشیر تیز دشوارتر است چرا فرمود: ﴿لَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ﴾[2] که این دین سهل است؟ پس صراط از نظر معرفت ‌شناسی باریك ‌تر از موست و از نظر عمل, دشوارتر از رفتن روی لبه تیز شمشیر. [1] . الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج8، ص312. [2] . سوره قمر، آیات17 و 22 و ... . 📚 درس اخلاق تاریخ: 1395/03/06 🔅🔅🔅 ✅نشر و تبلیغ آموزه های ناب وحیانی را از دیگران دریغ نکنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (161) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 👈 لازم است عنايت شود كه آن حضرت(عليه‌السلام) در طي ساليان متمادي،مخصوصاً در عصر مسئوليت امامت خويش، امت اسلام را با محاضره، مناظره، مكاتبه و محاجّه به انحاي گونه گون بيدار نمود و اتمام حجت كرد؛ يك سال قبل از مرگ معاويه، همايشي همچون جريان غدير خم در مني تشكيل داد و بيش از هفتصد نفر را جمع كرد كه اكثر آنان از تابعان و عدّه اي نيز از اصحاب رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم بودند و در آن محفل عظيم بسياري از مناقب اهل بيتِ عصمت(عليهم‌السلام) را بازگو كرد و آنان اعتراف كردند و برخي از مثالب امويان را ذكر كرد و در صدر مقال نافع خود فرمود: «فإنّي أخاف أن يندرس هذا الحق و يذهب... » [الاحتجاج، ج 2، ص 291.]؛ من مي ترسم اين دين الهي كه حق است، مندرس و فرسوده شود. 📐 همين هراس از اندراس مدرسه وحي كه خوف معقول و به جا بود، در متن نامه رسمي آن حضرت(عليه‌السلام) به سران بصره ثبت شد و در آن مكتوب چنين رقم خورد: «... و أنا أدعوكم إلي كتاب الله و سنّة نبيّه، فإنّ السنّة قد أُميتت و البدعة قد أُحييت فإن تسمعوا قولي أهدكم إلي سبيل الرشاد».[ همان، ص 123 ـ 125.] 📐 اين نامه در چند نسخه تدوين و به «مالك بن مسمع بكري»، «احنف بن قيس»، «منذر بن جارود»، «مسعود بن عمر»، «قيس بن هيثم»، «عمرو بن عبيد بن معمّر» و «يزيد بن مسعود نهشلي» داده شد؛ پيك آن حضرت در ايصال اين رساله، «سليمان ابو زرين» بود كه شرح جريان آن از حوزه رسالت اين پيام وجيز خارج است. 📐 امام حسين(عليه‌السلام) ضمن ارزيابي اركان نظام مند حكومت ديني، به صلاحيت حاكم و اوصاف والي عنايت كرد و چنين فرمود: «فلعمري ما الإمام إلاّ الحاكم بالكتاب، القائم بالقسط و الدائن بدين الحق، الحابس نفسه علي ذات الله»؛[ الارشاد، ج 2، ص 39.] تنها كسي صلاحيت امامت و رهبري امت را دارا است كه به قرآن عمل كند و به قسط و عدل تمسّك نمايد و به دين حق متديّن باشد و خويشتن را در محدوده دستور الهي نگه دارد، و از آن تعدّي نكند. 📐 سيّدالشهدا(عليه‌السلام) براي احياي حق و ابطال باطل و افشاي امويان و رهايي مردم از جهل علمي و جهالت عملي و نجات آنان از استبداد و هرگونه سيستم ستم زا و عدل زدا، هيچ چاره اي جز تضحيه و تأسير دوده ء طه و يس نداشت و به چنين قيامي كه نه مسبوق به مثل بود و نه ملحوق به نظير، اقدام كامل كرد و به هيچ وجه در آن دريغ نفرمود؛ «... و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة... ».[ التهذيب، ج 6، ص 113،(زيارت اربعين).] 📐 اقدام شجاعانه به چنين فداكاري بي مانند، گذشته از رهنمود غيبي در رؤيا يا حالت منامي، همراه با تحليل جامعه شناسانه همه جانبه بود، زيرا همان طوري كه انتخاب زمان نهضت بسيار درست بود، تعيين سرزمين قيام نيز كاملاً بررسي شده بود، چون نه حجاز آماده چنين قيام آزادي خواهانه بود و نه يمن و نه مناطق ديگر. تنها عراق آمادگي خود را طبق دعوتنامه متواتر اعلام كرد؛ چه اينكه بعد از «واقعه طفّ»، طولي نكشيد كه برخي از نتايج نهضت پيش از اماكن ديگر در همان منطقه ظهور نمود و مردم همان مرز و بوم بيش از ديگران، راه قيام در برابر طغيان اموي را پيموده اند. 📐 به هر تقدير، عراق مناسب ترين سرزمين براي طرح نهضت و خصوص كوفه شايسته ترين شهر براي قيام بود؛ گرچه طاغيان لدود اموي با شهيد نمودن نايب خاص حضرت ابي عبدالله(عليه‌السلام)، يعني مسلم بن عقيل و حاميان وي، راه ورود آن حضرت(عليه‌السلام) را به كوفه بستند و قافله نستوه را به جايي كه نه كمك مردمي و نه كمك طبيعي در آنجا بود، به نزول اجباري وادار كردند. 🔅🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (162) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 📈 اصل هفتم. عزّت و افتخار حسيني(عليه‌السلام) به عنوان يك جريان فكري و حقوقي، از ره آوردهاي مسلّم قيام عاشورا است. جنبه الهي آن، اسوه سالكان كوي ديانت است و جنبه انساني آن قدوه راهيان راه حريّت مردمي است؛ هرچند حريّت راستين فقط در پرتو وحي آسماني تأمين مي گردد. امام حسين(عليه‌السلام) نه تنها اصل نهضت را مخصوص خود نمي دانست، بلكه هماره ديگران را به چنين قيامي فرا مي خواند. البته مراتب مأموريت و درجات رسالت انسان ها يكسان نيست. 📐 سرّ تعميم قيام همان عموميّت زيربناي آن است، زيرا استقلال، آزادي، امنيّت، تماميت ارضي و ساير حقوق يك امت متمدن و متدين، سبب اصلي مبارزه در برابر حكومت غاشمان طاغي است و نزاهت از ضيْم و زبوبي و برائت از ذلّت و فرومايگي، و نجات از بردگي و خواري، دست مايه اصيل جهاد در قبال سلطه باغيان ياغي است. 📐 امام حسين(عليه‌السلام) در ندا، نوا، آوا و صداي خويش، جريان كربلا را به عنوان تمثيل و نمونه ياد مي كرد، نه به عنوان تعيين و قضيّه شخصي و انحصاري كه ديگران در آن سهيم نباشند؛ يعني قصّه نينوا صبغه مثال دارد نه تعيّن، و اينك چند شاهد: ⏪ 1. آن حضرت(عليه‌السلام) از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم نقل كرد: «هر كس سلطان ستم كاري را ببيند كه حرام خدا و حرمت الهي را حلال مي داند، عهد خدا را مي شكند، مخالف سنّت پيامبر خداست، در بين مردم به گناه و تجاوز عمل مي كند، و آن را به فعل يا قول خود تغيير ندهد، سزاوار است خداوند چنين شخص سلطه پذيرِ بي تفاوت را با آن ظالم يك جا وارد كند... ».[ بحار الانوار، ج 44، ص 382.] محتواي اين حديث نبوي، اختصاصي به امام معصوم(عليه‌السلام) ندارد؛ هر چند هر قيامي بايد به اذن آن حضرت در عصر حضور و به اذن نايب وي در زمان غيبت باشد. ⏪ 2. آن حضرت(عليه‌السلام) به طور رسمي اعلام فرمود: «مگر نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود و از باطل اجتناب نمي شود؛ هر مؤمني به لقاي خدا راغب گردد»؛[ همان، ج 75، ص 116.]يعني به استقبال شهادت برود. اين دستور، هر فرد و گروه متعهد ديني را در بر مي گيرد. ⏪ 3. امام حسين(عليه‌السلام) در برابر پيشنهاد «مروان بن حكم» و ادعاي نصيحت خيرخواهانه راجع به قبول بيعت يزيد فرمود: «علي الإسلام السلام، إذ قد بُلِيت الاُمّة براعٍ مثل يزيد»؛[ بحار الانوار، ج 44، ص 326.]يعني سلام توديع و خداحافظي اسلام وقتي مطرح است كه مسئول اداره امور امت اسلامي، زمامداري مانند يزيد باشد. از اين تعبير معلوم مي شود كه شخص يزيد خصوصيت ندارد، بلكه هر والي و حاكم كه مانند يزيد بود و در هر عصر يا نسلي باشد، مقاومت در برابر او لازم است و هيچ ويژگي اي براي امام معصوم(عليه‌السلام) نيست. البته رهبري قيام در اختيار ولي معصوم است. ⏪ 4. امام حسين(عليه‌السلام) در تعبيري ديگر به مروان فرمود: «... مِثلي لا يبايع مثله»؛[ همان، ص 324.]يعني كسي كه مثل من به اصول اسلام باور دارد و معارف حقوق اجتماعي آن، از قبيل عدل، مواسات و مساوات را در ظل رهنمود شريعت مي پذيرد، هرگز با مثل يزيد، هركس باشد، بيعت نمي كند؛ از اين بيان جامع استنباط مي شود كه هر مسلماني عهده دار تبرّي از حكومت استبداد، استعباد و مانند آن است. 🔅🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
9 🔅🔅🔅 📌 دنیا دانشگاه آمتحان 📈 انتظار راحتي در دنيا، آرزويي خام 📐 عرايضم را با بيان يک خاطره شروع مي‌کنم. در دوران نوجواني بنده گمان مي‌کردم ‌- شايد هم به ما القا مي‌شد ‌- که دين آمده است تا امور دنيايي مردم را اصلاح کند، جامعه را سامان بخشد و جرم و جنايت را کاهش دهد تا مردم يک زندگي آرام و توأم با خوشبختي داشته باشند. 📐 اين يک بينش کلي بود که در فضاي فرهنگي آن زمان، دست‌کم در دوران نوجواني ما رايج بود. بر اين اساس کساني توصيه مي‌کردند ‌- احيانا خودمان هم همين عقيده را داشتيم ‌- که بايد دين را ياد بگيريم و به ديگران ياد بدهيم و سعي کنيم به‌درستي اجرا شود تا جامعه اصلاح و مفاسد و گرفتاري‌ها کاهش يابد. شايد کم نبودند و کم نيستند کساني که چنين انديشه‌اي دارند. البته فکر غلطي هم نيست. اما در آن زمان گاهي سؤالي به ذهن‌مان مي‌آمد که در آن فضا چندان زمينه طرح آن وجود نداشت و چندان جرأت طرحش را هم نداشتيم و آن اين بود که بالاخره خدايي که مي‌خواهد انسان را به‌وسيله دين، پيغمبران، ائمه و مؤمنين اصلاح کند آيا امکان نداشت کاري کند که زحمت اين‌ها کمتر شود؟ 📐 بالاخره برداشت ما اين بود که در عالم خلقت کساني مثل ائمه اطهار صلوات‌الله‌عليهم‌اجمعين و انسان‌هاي نزديک به آن‌ها ‌- کساني که تعداد آن‌ها ‌نسبت به عموم مردم بسيار کم است ‌- بايد فدا شوند و آن گرفتاري‌ها، مصيبت‌ها، زندان‌ها و توهين‌ها را ببينند و با آن وضع فجيع کشته شوند تا ما کمتر ظلم و جنايت کنيم. 📐 ازاين‌رو اين سؤال به ذهن‌مان مي‌رسيد که آيا امکان نداشت خدا کاري کند که اين‌ها به خاطر ما اين اندازه آزار و اذيت نبينند؟ آيا حتما بايد وجود عزيزي مثل امام حسين عليه‌السلام نه تنها خودش بلکه همه يارانش تا طفل شيرخواره‌اش همه شهيد شوند؟ آيا امکان نداشت خدا کاري کند که هزينه هدايت مردم کمتر شود؟ اين سؤال در همان عالم کودکي به ذهن من مي‌آمد و بعدها هم ادامه پيدا کرد و چندان زود هم به پاسخش نرسيدم. بعدها که به‌تدريج بيشتر به قرآن نزديک شدم ‌- دروس ما اعم از مقدمات و سطوح فقه و اصول، ملازمه‌اي با خواندنِ زياد قرآن و فراگيري معارف آن نداشت ‌- و به دلائلي، که شايد مهم‌ترين آن‌ها وجود مرحوم علامه طباطبايي رضوان‌الله‌عليه و شرفيابي به خدمت ايشان و توفيق شرکت در درس تفسير ايشان بود، 📐 بيشتر با معارف قرآن آشنا شدم، و به ذهنم رسيد که گويا آن زمينه فکري ‌ما اندکي نقص داشته است. چراکه گمان مي‌کرديم دين و پيامبران آمده‌اند تا جامعه را به‌گونه‌اي اصلاح کنند که مردم زندگي راحت و آسوده‌اي داشته باشند. 📐 گويا اين سخن يک ضميمه‌اي هم دارد و ما از آن غفلت داشتيم. حقيقت اين است که اين بينش يک پيش‌فرض ضمني ناگفته و نانوشته‌اي دارد و آن اين است که هدف ما خوشي در دنيا است و خدا مي‌خواسته است که مردم در زندگي دنيايي خويشْ خوش، راحت و آسوده باشند. براين‌اساس، چاره‌اي انديشيده و دين و پيامبران را فرستاده تا مردم به دين و دستورات انبيا عمل کنند و هدايت شوند تا در دنيا زندگي مرفهي داشته باشند و اين هدف نهايي خلقت، تشريع دين، ارسال انبيا و انزال کتب است. 📈 امتحان، سنت حتمي الهي اما پس از اين‌که با قرآن اندکي بيشتر مأنوس شديم ديديم که لحن قرآن اين‌گونه نيست. براي مثال اين آيه را ملاحظه بفرماييد: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم، بسم الله الرحمن الرحيم * الم * أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ؛[1]«‌به نام خداوند بخشنده مهربان. الف لام ميم. آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مى‌شوند و مورد آزمايش قرار نمى‌گيرند؟ و به يقين، كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم، تا خدا آنان را كه راست گفته‌اند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد.‌» 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom