eitaa logo
از تبار رئیسعلی
604 دنبال‌کننده
433 عکس
107 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
شب قبل از شهادت پسرش احمد را در خواب می بیند که احمد را در بغل گرفته و در حالی که از بدن شهید چکه چکه خون می‌آمد می‌گوید: از احمد سوال کردم چه شده پسرم و آن بزرگوار می‌گوید: چیزی نیست خوب می شوم پدر. پدر سراسیمه از خواب بلند می شود و یک آن احساس می کند که برای احمد اتفاقی افتاده است و صبح آن روز حدود ساعت ۸ بود که یکی از همرزمان خبر زخمی شدن احمد را به خانواده‌اش می دهد و پدر احمد همراه با آقای مظفری و حسن قنواتی برای دیدن احمد به بیمارستان می‌روند و در آنجا می فهمند که احمد شهید شده است. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
در سال ۶۰ _ ۶۱ من هفت ساله بودم که برادرم از جبهه برگشت. از ناحیه ران ترکش خورده بود. مادرم که کر و لال بود و به تازگی فلج هم شده بود. قدرت مراقبت کردن از برادرم را نداشت. به همین خاطر مادربزرگم از حسین مراقبت کرد تا درمان شد و از وی خواست که دیگر به جبهه نرود. ولی حسین هنوز جای ترکشش خوب نشده بود که باز هم به جبهه برگشت. بعد از سه ماه و سه روز که به مرخصی آمد. در حین مرخصی دستش شکست و دستش را گچ گرفت. سه روز مرخصی‌اش که تمام شد گچ دستش را با تیغ برید و بدون اطلاع و اجازه خانواده به جبهه برگشت. در تمام این مدت مادرم از این جریانات بی اطلاع بود. بعد از چند مدت از آخرین اعزامش به جبهه خبر آوردند که حسین شهید شده است. 🔻راوی: ادریس عبدی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
اكثراً كتاب های شهيدان «مطهرى»، «بهشتی» و «دستغيب» را مطالعه مى‌كرد. تقريباً ۲۰۰ يا ۳۰۰ كتاب داشت. شبى از خواب برخاستم ديدم چيزى مى‌نويسد. به او گفتم چه مى‌نويسی؟ جواب درستى نداد كه بعد فهميدم وصيت نامه مى‌نوشته است. از جبهه كه برمى‌گشت خودش به ديدار مردم مى‌رفت. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
هميشه در حال عبادت بود. صحبتش، حركتش، حرفش، خوابش و همه چيزش رنگ و بوی عبادت داشت، امكان نداشت شب‌ها، بدون قرائت قرآن بخوابد، معمولاً خيلى كم مى‌خوابيد و نيمه‌هاى شب برمی‌خاست و به عبادت خدا و خواندان نماز شب مى‌پرداخت، هيچ وقت در جمع همسنگران خود، نماز شب نمى‌خواند. حتی يادم می‌آيد كه يك شب فرماندهان ستاد كربلا مهمان سنگر ما بودند، نيمه‌هاى شب برخاستم. ديدم كه شهيد عالى در سنگر نيست، رفتم ديدم كه در پشت سنگر مشغول خواندن نماز شب است. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
حدود شش سال با ایشان دوست بودم. با توجه به این که شهید دانش آموزی متعهد و مستعد بود همواره دوستان و همکلاسی های خویش را به درس خواندن و دفاع از مرز و بوم اسلامی تشویق می کرد. با عده‌ای از همکلاسی ها رقابت درسی داشت. از لحاظ انشاء و نامه نگاری در سطح عالی بود و چون مطالعه داشت یک روز شعری پیرامون رقابت درسی با همکلاسی ها سروده بود که برایمان قرائت کرد. 🔻راوی: دوست شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
وصیت‌نامه شهید اسماعیل علمداری.mp3
4.55M
🔊 وصیت‌نامه شهید اسماعیل علمداری 🔻گوینده: خانم رقیه جباری 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
ای خواهران و برادرانی كه سر قبرم می آیید فاتحه و آیة الكرسی بخوانید، زیرا خیلی محتاجم و اگر گمنام شدم رو به كربلا كنید و فاتحه برایم بخوانید. از شما می خواهم دنباله‌روی خون شهدا باشید و سپاه را تنها نگذارید كه هر كه سپاه را تنها گذاشت، اسلام را تنها گذاشته است. حداقل هفته ای سه بار زیارت عاشورا را بخوانید، روحانیت خط امام را تنها نگذارید، مسجد ها و نماز جماعت را ترك نكنید. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
روايت عشق: روزهاى اول جنگ شور و شوق بسيجيان جهت اعزام به جبهه فوق العاده بود. تقريبا يك روز مانده به اعزام بسيجيان بنده داشتم به طرف پايگاه مقاوت جهت ثبت نام برادران حركت مى‌كردم كه ديدم شهيد محمد پور كوهی با حالتى شاد و خندان جلو آمد و دستم را گرفت گفت: من هم مى‌خواهم ثبت نام كنم و با شما به جبهه بيايم. من گفتم: شما تازه از سربازى برگشته‌ايد. بگذار خستگى از تنت بيرون برود ان‌شاءالله در مراحل بعدی حتما اسم شما را جهت اعزام مى‌نويسم. ولى او گفت: اصلا طاقت ندارم و واجب مى‌دانم كه به جبهه بروم. هر چه اصرار كردم كه ايشان را منصرف كنم سودى نداشت. چون تنها فرزند خانواده بود و تازه از سربازی برگشته بود و از طرفی داوطلب هم بسيار زياد بود. با حالتى وصف ناپذير گفت: واجب شده كه به جبهه بروم و تكليف شرعى خود را در قبال دينم ادا كنم. بالاخره روز اعزام زودتر از همه سوار ماشين شد و بسيار با رزمندگان شوخى مى‌كرد و مى‌خنديد. در جبهه دليرانه مى‌جنگيد تا اينكه شربت شيرين شهادت را نوشيد. 🔻راوی: على قاسمی (همرزم شهيد) 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
 پروردگارا، والدین مرا از من راضی و خشنود گردان و با حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و خاصان درگاهت، محشور گردان. آن‌چنان که آنان به دستور تو بر من محبت کردند و خطای مرا عفو کردند به آنان لطف نما و بر گناهانشان قلم عفو بکش و نزد اهل‌بیت آنان را سرافراز و روسفید گردان، و آنچنان که آنان خشم خود را بر من حرام کردند، آتشت را بر آنان حرام گردان. دیگر حرفی ندارم. صورت همگی شما را از راه دور می بوسم. والسلام. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) خمینی را نگهدار. عبد ذلیل، فرزند شما ـ غلامحسین تنگستانی ـ  برفرس تند رو، هرکه تورا دید گفت: برگ گل سرخ را باد کجا می برد؟ خداحافظ شما 🔻از نامه‌ها و دلنوشته‌های شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
21.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گفت: فقط ازم راضی باش... 🔻مادر شهید محمد مهربان‌پور 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
يك بار، بدون اينكه كسى از ما بفهميم، رفته بود و به بيماران و مجروحان جنگ خون هديه كرده بود. وقتی فهميد ما اطلاع پيدا كرده ايم، خنديد و گفت: كار دزدى هم خيلى دردسر دارد. آدم لو مى‌رود!…  🔻راوی: خواهر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
روزی در خانه نشسته بودم احساس عجيبی به من دست داده بود، دائماً اين حس را داشتم كه گمشده‌اى را خواهم يافت ولى نمى‌دانستم كه چه كسى است، اين انتظار هم زياد طول نكشيد و صداى زنگ در به صدا در آمد در را كه باز كردم سيد مجيد را در برابر خود ديدم سلام كرد و گفت: مادر مهمان داريم و ديدم كه پشت سر مجيد جوانی هست او نيز سلام كرد و هر دو را به داخل خانه آوردم. مجيد گفت: مادر اين فرمانده ماست و چون كارى در شيراز داشت من نيز همراه او براى ديدن شما آمدم. بعد از اين كه كارشان تمام شد گفتم: سيد مجيد شما چند روزي اين جا باشيد گفت: مادر "يا شهيد يا كربلا". بعد گفت: مادر اگر انسان بخواهد بميرد در خانه يا هر جا باشد روز او مى‌رسد ولى مادر من دوست دارم كه در جبهه نبرد عليه دشمن جانم را فدا كنم و اين براى من يك افتخار بزرگى است و دوست دارم در جبهه صداى (انا لله و انا اليه راجعون) شما را بشنوم و باز موقع خداحافظی گفت: مادر دعا كن تا به آرزويم كه شهادت است برسم و اين لباس با عزت و افتخار را موقعى كه با جدم محشور مى‌شوم در بر داشته باشم. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir