فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 صحبتهای دختر شهید نادر مهدوی
بنده چون در چهلمین روز شهادت پدرم به دنیا آمدم خاطره ای از ایشون به یاد ندارم...
اگر چه احساس فرزند شهید بودن احساس خوبیست به زلالی باران و به زیبایی ابر بهاری...
اما هیچ چیز جای خالی پدر را برای انسان پر نمی کنه...
اگر چه پدران ما دیروز رویدرروی با آمریکا جنگیدند و با شهادتشان پیروز شدند؛ ولی امروز جنگ آمریکا با ما تمام نشده، جنگ اونها جنگ فرهنگیه...
پ.ن: مصاحبه مربوط به دو دهۀ پیش میباشد.
#شهید_نادر_مهدوی
#بحیری #دشتی
#خلیج_فارس #مصاحبه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
۲۶ آبان ۱۴۰۳
مدت اندکی بود که او را می شناختم.
چندسالی بود که از کلبیا به شهنیا آمده بودند. اکثر اوقات ساکت و آرام و با خود زیر لب چیزهایی می گفت.
همه را رفیق صدا می زد و لبخند حالت همیشگی شهید بود.
فقط سواد خواندن و نوشتن داشت ولی همیشه به دنبای کتاب های مذهبی مخصوصا کتاب هایی در مورد امام حسین(علیهالسلام) بود مطالعه می کرد.
هیچ گاه حرفی که در آن غیبت یا در مورد افردای که نبودن حرف می زد و بسیار پاک و پاکدامن و راستگو بود.
🔻راوی: برادر شهید
#شهید_اسفندیار_حاجی_پور
#کلبیا #دیر
#فاو
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
۲۷ آبان ۱۴۰۳
امام عزيز فرمودند: به كمك برادران خود بشتابيد تا آنها خسته نشوند...
جهت ثبت نام به بسيج سپاه گناوه آمدم دقيقا راس ساعت ۱۰ صبح روز جمعه مورخ
۳۰ بهمن ۱۳۶۰ در ميان بدرقه گرم مردم شهيد پرور و دلسوز انقلاب روانه كازرون شديم و چقدر با نشاط بوديم و شايد بگوييم بهترين لحظههاى زندگيمان بود زيرا حركت ما بىجهت نبود همه هدفى مقدس داشتند و آن تحقق حكومت الله بود و خوشحال بوديم كه نداى امام عزيزمان كه فرموده بودند:
«جوانان به جبهه بروند و اين مسئله را زود حلش كنند» و يا «يا به كمك برادران خود بشتابيد تا آنها خسته نشوند» لبيك گفتيم.
🔻خاطرات شهید
#شهید_عبدالرحیم_احمد_زاده
#گناوه
#شوش
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
۲۸ آبان ۱۴۰۳
اسماعیل از کمک به دیگران هرچه میکرد ما اطلاع نداشتیم، حتی من که شریک زندگی او بودم از آن بیخبر بودم در منزل که چیزی تعریف نمیکرد و در خارج از منزل هم اهل ریا و تظاهر نبود، لذا میدیدم هر بار چیزی از منزل همراه خود میبرد ولی نمیدانستم که چکار میکند.
حتی یک دستگاه موتور سیکلت داشت آن را هم روزهای آخر برد و فروخت، موتورسیکلت برای ما حکم ماشین آخرین مدل را داشت بعدها من از دیگران فهمیدم که شهید اسماعیل چند نفر مستمند را تحت حمایت داشته و مرتب به آنها کمک میکرده است در حالی که خود نیز کارگر سادهای بیش نبود.
یک عادت بسیار پسندیده و کریمانه داشت که هر گاه با هم سر سفره غذا بودیم دوست داشت حتماً یک مهمان هم داشته باشد و اگر آن روز کسی به منزل ما نیامده بود که او را برای نهار نگه دارد میرفت در کوچه و یک نفر را پیدا میکرد و سر سفره غذا مینشاند.
🔻راوی: همسر شهید
#شهید_اسماعیل_شبل_الحکماء
#بوشهر
#خرمشهر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
۳۰ آبان ۱۴۰۳
مادربزرگ پير و سالخورده ای داشت كه نابينا بود.
به او خيلى احترام مىگذاشت آن قدر كه ديگران را به حيرت وا داشته بود.
كفش هايش را جفت مىكرد، سجادهاش را پهن مىكرد و سفرهاش را مهيا مىنمود.
در يكى از روزها مادربزرگ خود را بر چهارپا سوار نمود و به آبگرم اهرم كه ۲۰ كيلومتر تا باغك فاصله دارد برد و سختى اين مسير را به خاطر مادربزرگش به خود هموار نمود.
🔻به نقل از همسایگان
#شهید_غلامرضا_احمدی
#باغک #تنگستان
#اهواز
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
۳۰ آبان ۱۴۰۳
📸 شهید حسین تنگستانی
سوم اردیبهشت ۱۳۲۸ در روستای درودگاه از توابع شهرستان دشتستان به دنیا آمد.
از سوی بسیج در جبهه حضور یافت بیست و چهارم بهمن ۱۳۶۳ در آبادان بر اثر اصابت ترکش به کتف شهید شد.
#شهید_حسین_تنگستانی
#درودگاه #دشتستان
#آبادان #بازسازی_تصویر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
۳۰ آبان ۱۴۰۳
قبل از شهادتش به مرخصی آمد و همه دور هم نشسته بوديم.
او گفت: تركش بدستم اصابت كرده و بعد با يك چاقو تركشی را از دستش بيرون كشيد.
گفتم: بگذار گواهى استراحت برايت بگيرم و پس از اينكه كاملاً خوب شدى به جبهه برگرد.
از من ناراحت شد و گفت: خواهرم سنگر را نبايد خالى كرد.
وقتى خداحافظی مىكرد گفت: دعا كنيد تا شهيد شوم.
و دو روز بعد از مراجعت خبر شهادت او را آوردند.
حدود بيست سال سن من از او بزرگتر بودم ولى هميشه برايم احترام خاصى قائل بود.
🔻راوی: خواهر شهید
#شهید_علی_ریواز
#خورموج #دشتی
#جزیره_مجنون
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
۱ آذر ۱۴۰۳
شبی بعد از خواندن نماز مغرب، سر سجادهاش نشسته بود.
رو به من كرد و با لبخند گفت: اگر من شهيد بشوم به طورى كه سرم از تنم جدا شود، تو مرا خواهی شناخت يا نه؟
با ناراحتى گفتم: چرا اين حرف ها را به زبان مىآورى؟
گفت: همسرم!
نمىخواهی لياقت اين را پيدا كنى كه همسر يك شهيد باشی؟
البته اكنون احساس مىكنم، با اخلاصی كه در او بود، اين لياقت نصيب من شده است…
🔻راوی: همسر شهید
#شهید_عبدالحسن_حاجی_پور
#کلبیا #دیر
#طلاییه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
۱ آذر ۱۴۰۳
محمد کسی بود که در بین بچه های روستا و نزد پدر و مادر و اقوام خیلی شوخی می کرد.
ایشان خیلی علاقه داشت که به جبهه برود و هنگامی که از جبهه بر می گشت به ما نصیحت های زیادی میکرد.
او همیشه می گفت: شما باید در زندگی پای مشکلات محکم بایستید و هیچگاه نترسید.
همچنین می گفت: ممکن است من شهید شوم و شما حتما راه مرا ادامه دهید.
🔻راوی: برادر شهید
#شهید_محمد_خلیفه
#دیلم
#قصر_شیرین
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
۲ آذر ۱۴۰۳
دیدارهایش همراه با کسانی بود که مرام روحانی و مذهبی داشتند و مثل خودش صادق و خالص بودند.
جایگاه او همیشه در مسجد و پیوسته در زیارت ائمه و معصومین بود او اهل کتاب و قلم بود.
شخصیت او نمونه و باور نکردنی بود مردم و کسانی که شخصیت با ارزش و با عظمت او را میشناختند به جهت پاکی ایشان اظهار میکردند که کاش بر مقبره او زیارتگاهی بر پا میکردیم.
او همیشه با وضو بود و کمتر میشد او را بدون آن حالت دید.
تقوا و پاکیش زبان زد همه مردم بود مدام نگاه او در کتاب قرآن و احادیث ائمه بود هیچ کلامی را بدون توجه به رضای خدا از زبان جاری نمیکرد.
🔻راوی: برادر شهید
#شهید_حسن_عشایری
#گناوه
#دار_خوین
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
۲ آذر ۱۴۰۳
مهمان داریم!
✨مراسم استقبال از شهدای گمنام در بوشهر
چهارشنبه ۷ آذر ماه ساعت ۸:۳۰
سالن پروازهای خارجی فرودگاه شهر بوشهر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
۳ آذر ۱۴۰۳
وقتی دورهی آموزشی آنها در کازرون به پایان رسید، فرمانده به آنها گفته بود که ۲۴ ساعت به خانه بروید و دوباره به کازرون برگردید. وقتی عبدالرضا به خانه آمد؛ ما متوجه شدیم که او کسالت دارد و غذا نمیخورد.
و وصیت نامهاش هم نوشته بود که دوست دارم شهید شوم تا به این ملت خدمتی کرده باشم.
برادرم وقتی برای بار آخر به جبهه رفت، در سن پانزده یا شانزده بو. از آن زمان فقط یک عکس از او یادگاری دارم.
🔻راوی: برادر شهید
#شهید_عبدالرضا_آتشی
#مفقود_الاثر #بوشهر
#کوشک
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
۳ آذر ۱۴۰۳