🌿🌺
"دعای مادر"
قبل از اینکه تاج طلبگي بر سر نَهَم؛ هرگز به مخیلهام نمیخورد روزی طلبه شوم
خداوند دعای مادر که بهشت مفتخر به قدومش گردیده را بدون جواب نمیگذارد
آری دعای مادر اکسیر اعظم و کبریت احمر است.
دعای مادرم قبل از طلبه شدنم این بود:
خدایا دخترم را کنیزحضرتزهرا قرارده
و بعد از طلبه شدنم دعای مادرم
" خدایا بر علم و ایمان دخترم بیفزا..."
مادر جان اگر همچون شیخ صدوق به دعای امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) به دنیا نیامدهام اما خاطرتان جمع باشد، نگاه رحیمانهی ایشان و دعای مادر آفرینش حضرت زهراءمرضیه -سلاماللهعلیهما- بدرقهی مسیر طلبهگیام بوده و هست.
در روایات، شاخصهای فراوان برای یاران امام عصر (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) برشمرده شده است که در این نوشتار به سه شاخصه اکتفا میگردد.
امام صادق -علیهالسلام- میفرمایند: « هركس دوست دارد از اصحاب قائم باشد بايد
منتظر باشد،
ورع پيشه سازد
و به محاسن اخلاق عمل كند.»
(بحار الانوار ،ج۵۱،ص۱۴۰)
من هیچ راهی میانبرتر از طلبگی و سربازی امام زمان، برای نیل به این سه مهمی که حضرت -صادقعلیهالسلام- برشمردند سراغ ندارم...
✍به قلم مرضیه رمضان قاسم
سایت ثبت نام حوزه خواهران: 👇
paziresh.whc.ir
خیر دنیا و قیامت در دعای مادرست
🌿🌺
مادر به زیرلب گفت یاربحسینیَشکن
اینگونه روزگارم با یک دعا عوض شد🌿🌺
به پیش پای تو مادر سجود باید کرد
درون قلب لطیفت ورود باید کرد
بجز دعای تو زهرا مرا امیدی نیست
به آیه های اجابت سرود باید کرد
#شعر
#مهدویتو
#دلنوشته_هایم
#دعوتنامهی_سربازی_امام_زمان
🍃🌹@ramezan_ghasem110
🌼🍃
✍"خاطرهی اعتکاف"
اوایل طلبهگی دست چند تا نوجَوون رو گرفتم و بردم اعتکاف.
اولین باری بود که رنگ اعتکاف رو میدیدند، شب موقع مناجات چه حال خوشی داشتند. یکی از نوجَوونا سیم دلش حسابی وصل شده بود، جوری که با سیم بکسل داشت دل منو هم با خودش میبُرد. غُدد اشکی من، مثل نورونهای آئینهای شده بودند؛ با دیدن اشکهای اون نوجَوون مثل ابر بهاری میباریدند.
شب اول اعتکاف گذشت.
شب دوم در حالی که داشتم تو استراحتگاه، آمادهی رفتن برای مناجات میشدم، یکدفعه همون نوجوون سیم بکسلی مقابلم سبز شد و گفت: «من که دیشب هر چی گناه کرده بودم رو خدا بخشید. اما نمیدونم این بندگان خدا چیکار کردند که دیشب تا حالا هنوز خدا نبخشیدهتشون و ول کن خدا نیستند !!»
اینو گفت و رفت توی رختخواب، پتوی مسافرتی رو هم کشید روی سرش.
انگار نه انگار ناسلامتی با یه نیمچه عالِمِ نوپا اومده بود اعتکاف، دهنم از تعجب باز مونده بود 😳 اصلا مهلت نداد تا من کلاه همهچیدونی بذارم سرم و بگم مسلمون اشک اقسامی داره و...
دیگه داره کم کم مهلت ثبتنام حوزههای علمیه هم سرمیاد نگید نگفتید...
به جمع ما بپیوندید😊👇
paziresh.whc.ir
🖊نویسنده:مرضیه رمضان قاسم
#دلنوشته_هایم
#خاطرهی_اعتکاف
#دعوتنامهی_سربازی_امام_زمان
🍃🌹@ramezan_ghasem110
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
❓پرسش
آیا ناقصالخلقه بودن کودک تعارضی با نظم عالم ندارد؟
✍پاسخ:
سوال شما دوست عزیز یکی از سوالات پرتکرار و پربسامد در حوزهی عقیدتی عدل الهیست لذا بهتر است سوالتان را اینگونه مطرحکنید👇
آیا ناقصالخلقه بودن با عدالت الهی سازگار است؟
در پاسخ به این پرسش چند نکته تقدیم میگردد
1⃣ جهان و عالَمی که در آن هستیم منظم و قانونمند است
عالَم، عالَمِ اسباب و مسببات است
جهان هستی،دارای نظم و قانون خاصی است که هر عملی، عکسالعمل متناسب با خود را به دنبال دارد و هیچ امری در این دنیا بدون علت نیست
بله ممکن است ما به خاطر محدودیت علمی ریشهی اتفاقات را کشف نکنیم اما این مساله به معنای نداشتن علت و سبب نیست
وقتی برای علتیابی ِناقصالخلقه بودن فرزند عزیزی به متخصص مراجعه کنیم، متوجه میشویم که این فرزند یا در ناحیهی نطفه و یا در جنین مادر مشکل ژنتیکی یا مشکلات دیگری داشته که منجر به تولد ناقص او شده است
پس مشکل را در سیر طبیعی تولد فرزندان دنبال کنیم نه اینکه عدالت خدا را نشانه گرفته و زیر سؤال ببریم!
بنابراین همین ناقصالخلقه بودن نیز از نظمی تبعیت میکند.به عنوان مثال اگر آتشی را کودکی در خانهای بیندازد آن خانه آتش میگیرد و اینگونه نیست که چون کودکی آن را افکنده نسوزاند بلکه خواه آتشافکن کودک باشد یا بزرگسال آتش خواهد سوزاند لذا در مورد این مثال نیز باید بگوئیم هرکجا مشکل ژنتیک باشد خروجی آن فرزند ناقصالخلقه خواهد بود و این عین نظم عالَم است و خدا اِبا دارد این نظم را برهمزند
ممکن است پرسیده شود مگر خدا نمیتواند جلوی این نقص را بگیرد؟ خواهیم گفت«هرچند خداوند قادر بر این کار هست اما تاکید میکنم نه اینکه خدا نتواند بلکه خدا میتواند اما میخواهد نظم عالم بر هم نخورد
چرا که حکمت خداوند بر این تعلقگرفته که نظم این جهان،حفظ و امور بر اساس اسباب و مسببات جاری شوند و نه بر اساس امور خارقالعاده و اعجازگونه
طبق روایت امامصادقعلیه السلام
صادق آل محمد در روایتی نورانی چنین می فرمایند«أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَاب»« خدا از آن ابا دارد كه چيزها را جز به اسباب آنها روانگرداند»اصولکافیج۱
مثلا بارش باران سیکلی دارد که بر طبق همان عمل میکند خداوند بنا ندارد نظم عالم بر هم بزند؛اعجاز از استثنائات هستند که بینظمیشان جزئیست و قانون کلی را به صورت مقطعی برهممیزند نظیر سرد شدن آتش بر حضرت ابراهیم
پس عالم قانون دارد
2⃣ سوال اینجاست حال که بچه ناقص الخلقه متولد شد پس عدالت خدا کجاست؟ به این نکات توجه کنید👇
حال که فرزند نازنینی بر اساس مشکلات،خواسته و یا ناخواسته،دانسته و یانادانسته پا به عرصهی گیتی نهاد
الف) تولدش تابع نظم است
ب) پروردگار عالَم،آنکه قادر و حکیم است بدون بر هم زدن نظم و قوانین موجود در هستی؛هر شخصی را بهاندازهی ظرفیتش مکلَّف و از او تکلیف میخواهد و نه بیشتر لذا تکالیفش کمتر از افراد سالم است «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»286بقره «خداوند هيچ كس را، جز به اندازه توانائيش، تكليف نمىكند»
کسی که از جهت جسمی سالم است،به مراتب تکالیف و مسؤولیت سنگینتری نسبت به فرد ناقص دارد خداوند با لطف و رحمت خاص خود،عمل کمِ شخص ناقصالخلقه را مساویِ عمل کثیر شخص سالم قرار میدهد
ج) همیشه،مسیر تلاش و کوشش برای افراد باز بوده و افراد میتوانند با تلاش مضاعف به موفقیتهای بالایی برسند. چه بسیار انسانهای ناقصالخلقهای که با فکر و مشورت و تلاش، قلههای پیروزی و موفقیت را فتح کردهاند که انسان های سالم در آرزوی رسیدن به آن مقامات و موقعیت ها هستند صحبت ما این است که با تلاش و کوشش بسیاری از نقصها قابل جبران است
د) هیچگاه عالم هستی را منحصر در دنیا ندانیم زندگی دنیا زودگذر است
بر اساس آموزه های اعتقادی ما که بر آمده از عقل و قرآن و روایات است؛ نوعی پاداش ویژه که در قیامت و نسبت به برخی افراد تعلق میگیرد وجود دارد که بدان «عِوَض»گفته میشود
پروردگار عالم در قیامت این نقیصه را جبران میکند لطفی به او کند که
اولاً: در قیامت
ثانیاً:در قبال نقص و بلا و مصیبتی که به انسان میرسد که خود او در آن هیچ نقشی نداشته،داده میشود
این جبران بهگونهای است که آن فرد و دیگران، آرزو میکنند کاش در دنیا سختیهای بیشتری میکشیدند تا از این پاداش و لطف الهی بهره مندگردند
امام صادقمیفرمایند
«لَو یَعلَمُ المُومِنُ مَا لَهُ مِنَ الاَجرِ فِی المَصَائِبِ لَتَمَنَی اَنَهُ قُرَضَ بِالمَقَارِیضُ»
(کافیج2)اگر مومن میدانست پاداش مصیبت و گرفتاریهایش چقدر است آرزو میکرد در دنیا با قیچی تکه تکه میشد
♻️نتیجه اینکه
نظم عالم و عدالت خداوند سر جایش است
#عقائد
#نظم_عالم
#عدالت_الهی
#دفتر_تبلیغات_استادحیدری_ج2پست2
🍃🌹@ramezan_ghasem110
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
راهکار خود فراموشی
راهکار شما برای رفع خودفراموشی چیست؟
دشمن به بهانهی نشاط قصد دارد به بهانهی نشاط، در رگ جامعهی اسلامی مخدر خدا فراموشی تزریق کند. خدافرموشی ثمرهی خودفراموشی است. خداوند در قرآن میفرماید:
"نَسُواللَّه فَاَنسَاکُم اَنفُسَکُم"
لذا میبایست در مسیر ساختن واکسن ضد خود فراموشی قدم نهاد. به باور من بهترین راه پیشگیری از سم مهلک خدافراموشی که منجر به خود فراموشی میگردد، سفر به روستاست که بنده برای روستا نام توحیدخانه را وضع کردهام؛ چرا که معتقدم انسان در روستا با طبیعت بکر انس بیشتری دارد و همین منجر میگردد بیشتر بیاد خدا باشد. زندگیای به دور از تکنولوژی و مدرنیته که انسان در آن تلاش و کوشش بیشتری دارد و با انجام کارهای یدی و عرق جبین رزق حلال کسب کند.
هر چند هنر آن است که در شهر باشی و از شهریار غافل نگردی. اما گاهی میبایست همچون سربازی که گهگاه به مرخصی میرود بار سفربسته و به دیار توحید سری بزنیم، با این تفاوت که سرباز با مرخصی از فرمانده دور میگردد اما، ما به این نیت به مرخصی رویم تا به فرمانده و صاحب اختیار جهان قرب بیشتری یابیم. چرا که با مشاهدهی شگفتیهای آفرینش نه تنها هدف خلقت را از خاطر نخواهیم بُرد بلکه توحیدمان تقویت میگردد.
ان شاءالله با رخت بر بستن کرونا مجدداً سفرهایمان رونق گیرد؛
تا بهشت زمینی را در ارديبهشت
به نظاره نشینیم.
"سیروا فی الارض"
✍به قلم مرضیه رمضان قاسم
#راهکارقرآنی_خودفراموشی
#یادداشت_کوتاه
#دلنوشته_هایم
🍃🌹@ramezan_ghasem110
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
💫چند نکتهی کلیدی در امر مهارت
کلاسداری و پاسخگوئی💫
1⃣ اگر کودک در مورد متافیزیک پرسید از اصل حواسپرتی استفاده کنیم.
2⃣ از مخاطب پرسش کنیم زیرا پرسشگری موجب:
سنجش میزان اطلاعات مخاطب
همراه کردن مخاطب
و عدم خستگی اوست
3⃣از الفاظ ساده و روان که قابل فهم باشد استفاده کنیم.
«کَلِّم النّاس عَلی قَدرِ عُقُولهم»
مرحوم کشی در کتاب رجال این روایت را نقل کردند که: «جناب یونس بن عبدالرحمن قبل از هجرت امام رضا به مرو از بصره رفته بود مدینه محضر امام رضا علیه السلام ایشان داشتند با حضرت صحبت میکردند یه مرتبه حضرت رضا علیهالسلام یونس را امر فرمودند پشت پرده رفته و بدون اذن امام بیرون نیاید یونس وسط بحث و گفتگو با امام، بدون چون و چرا - نظیر هارون مکی که بیچون و چرا تا حضرت صادق گفتند برو در تنور سریع رفت در تنور، یاران ائمه اینگونه به دستور حضرات معصومین بودند نظیر هشام بن حکم که از شاگردان مُبَرَز امام صادق بود و حضرت تمام قد مقابل او میایستادند وقتی امام صادق به هشام فرمودند مناظرهی خودت با عَمربنعُبید را بگو هشام گفت یابن رسولالله حیا میکنم در محضر شما زبانم تکان نمیخورد حضرت فرمودند وقتی ما دستور دادیم به چیزی تعارف نداریم بگو- یونس پاشد و سریع رفت پشت پرده.
در زدند یه عده از همشهریان یونس بن عبدالرحمن بودند از بغداد آمده بودند نشستند محضر حضرت در مورد یونس بن عبدالرحمن گفتند یونس هم باشنیدن صحبتهای آنها به پهنای صورتش اشک می ریخت بعد از رفتن آنها حضرت یونس را صدا زدند یونس در حالی که اشک میریخت گفت یابن رسول الله این صحبتهایی که در مورد من کردند صحت ندارد. حضرت فرمودند ما تو را میشناسیم ولی تقصیر خودت است
«کَلِّم النّاس بِمَا تَعرِفون» طوری حرف بزن تا مردم بفهمند.
«إنّا مَعاشِرَ الأنبياءِ اُمِرنا أن نُكلِّمَ النّاسَ على قَدرِ عُقولِهِم»
4⃣ پاسخگوئی خودبخود موضع استعلا دارد وقتی داريم پاسخگوئی میکنیم حالت استعلا به خود نگیریم بلکه خودمانی و ساده پاسخ دهیم.
#پاسخگوئی_آسان
#مهارتهای_کارورزی
#دفتر_تبلیغات_استادحیدری_ج2پست3
@ramezan_ghasem110
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
❓هشام کیست❓
🍃🌼 هشام از همان آغاز جوانی سری پرشور داشت و شیفته علم و معرفت بود.
لذا برای رسیدن به این هدف، به مکتبهای گوناگون علمی عصر خویش پیوست و علوم عصر خویش را آموخت ولی هیچ مکتبی عطش حقیقتجویی او را فرو ننشاند.
🍃🌼او که در ابتداء از طرفداران سرسخت جهمیه بود اما سرانجام به وسیله عمویش، عمیر بن یزید کوفی، محضر امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شد تا با حضرت مناظره کند و به این طریق با حضرت آشنا شد و آگاهانه و بر اساس برهان عقلی تشیع را پذیرفت و در شمار پیروان آن حضرت قرار گرفت.
🍃🌼مرحوم کَشی در:{اختیار معرفة الرجال،ص۲۵۶،ش۴} جریان شیعه شدن هشام را از نقل عموی هشام (عمر بن یزید) چنین گزارش می دهد
ترجمه:
عمر بن یزید گفت: پسر برادرم، هشام، پیرو و از طرفداران سرسخت مذهب جهمیه بود. روزی از او خواهش کردم تا با من خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب و از امام نیز اذن گرفتم تا هشام محضر ایشان شرفیاب شود، حضرت اذن دادند. از خدمت امام مرخّص شدم. هنوز چند قدمی از محضر حضرت دور نشده بودم که بیاد پلیدی و عقیده زشت هشام افتادم، لذا برگشتم محضر امام صادق علیه السلام تا جریان را عرض کردم. امام صادق علیه السلام فرمودند:« عمر! میترسی من از جواب او عاجز شوم؟» از رفتار خودم خجالت کشیدم و فهمیدم اشتباه کردهام. سپس نزد هشام رفتم و گفتم امام اذن دادند که خدمتشان برسی. هشام با عجله حرکت کرد، اذن دخول خواست و داخل شد. من نیز با او رفتم. همین که نشست حضرت صادق علیه السلام از او سؤالی کردند و هشام قادر به پاسخگویی نبود و برای جواب دادن فرصتی خواست. امام علیه السلام به او فرصت داد و هشام رفت. او چند روز در جستجوی جواب بود ولی نتوانست آن را پیدا کند. خدمت امام علیه السلام رسید. حضرت صادق علیه السلام جواب را به او فرمودند و چند سؤال دیگر نیز از او پرسیدند که این سؤالها مذهب او را باطل میکرد و همچنین موجب فساد عقیدهی هشام میشد. هشام با اندوه و تحیر از خدمت امام مرخّص شد.
وی گفت: چند روز در حیرت و سرگردانی بودم. عمر بن یزید گفت: برای مرتبه سوم، هشام از من تقاضا کرد برایش اجازه بخواهم. خدمت امام رسیدم، و اجازه خواستم. ایشان فرمود: در فلان محل حیره، منتظر من باشد. فردا صبح ـ ان شاء الله ـ یکدیگر را خواهیم دید. پیش هشام آمدم و جریان را گفتم. بسیار خوشحال شد. قبل از امام به آن محل رفت. بعد که هشام را ملاقات کردم پرسیدم بالاخره بین تو و امام چه گفتگو شد؟ گفت: من قبل از حضرت صادق علیه السلام به آن محل رفتم. امام علیه السلام سوار قاطر بود. همین که چشمم به ایشان افتاد از دیدارش هیبتی مرا فراگرفت و بر خود لرزیدم به طوری که زبانم یارای تکلّم و صحبت نداشت. نمیدانستم و نمیتوانستم حرفی بزنم. مدّتی امام علیه السلام انتظار کشید که من سخنی بگویم. این انتظار، بیشتر باعث عظمت او و ترس من میشد. یقین کردم این هیبت و جلالت که از او در دل من وارد میشود فقط از جانب خدا و مقامی است که او در نزد خدا دارد. عمر گفت: هشام پس از آن ملاقات، مذهب و عقیده خود را رها کرد و به دین حق گروید و بر تمام اصحاب حضرت صادق علیه السلام برتری یافت.
🍃🌼از آن پس هشام به منظور کسب علم، تامین معاش، مناظره، تبلیغ معارف اهل بیت(علیهم السلام) و انجام مناسک حج، به شهرهای بغداد، بصره، مدائن، حجاز و کوفه سفر کرد و با برهانهای دقیق و منطقی اش در گسترش فرهنگ اهل بیت(علیهم السلام) کوشید.
شاگردی امام عصر نصیبمان
به جمع ما بپیوندید🌱👇
paziresh.whc.ir
#هشام_بن_حکم
#شاگردی_محضر_اهلبیت
🌿🌺@ramezan_ghasem110
💫چند نکته از چند هزارِ بایستهها و شایستههای نگارش یادآوری میکنم
و امیدوارم سودمند باشد.
1⃣ من سالهاست مینویسم و به نوشتن دلبستهام و آموزاندن چیزهایی که آموختهام را ضرورت میدانم.
2⃣ برای خوب نوشتن، باید بسیار خوانْد.
فروغ فرخزاد گفته بود: «آن اندازه شعر خوانده بودم که راه میرفتم شعر میگفتم، میخوابیدم شعر میگفتم، حرف میزدم شعر میگفتم. آن اندازه شعر در من بود که ناگزیر شدم از شعر گفتن.»
کسی که آرزومند نویسندگی است، خوب و بسیار خواندن برایش یک ضرورت است.
لابلای نوشتههای آدمهای گوناگون، سبکهای گوناگون و موضوعات گوناگون، علایق خود را پیدا کنید و بسازید. نترسید از پراکندهخوانی! به ویژه اگر میخواهید داستاننویس شوید. داستاننویس، آفریدگاری است که نیازمند پرداخت و بازنمایی کوچکترین چیزها در قالب واژگان مناسب است، پس باید واژههای خوب را در گزارههای خوب و گزارههای خوب را در پسزمینههای فرهنگی و اجتماعی نوشتهها بیابد.
3⃣ گنجینهی واژگانتان را پُر کنید!
برای زبان آموزیِ پایه، شما نیازمند دانستنِ ۵۰۰ واژه هستید، امّا برای پهن کردن دامن معنا، نیازمند چندین هزار واژه هستید.
نگذارید تنگنای واژگانِ مادرآموخته، شما را از زیبا و گزینگویی دور کند!
یا فرهنگهای سخن را دست بگیرید و اندک اندک واژهها را بخوانید و هضم کنید، یا در هنگام نوشتن، چند فرهنگ زبان دم دستتان بگذارید که به بنبست واژهگزینی گرفتار نشوید!
4⃣ آیین نگارش بخوانید!
مرحوم ابوالحسن نجفی، یک کتابی نوشته به نامِ «غلط ننویسم» و کوشش کرده با شیوهای روشمند، شیوهی درستنویسیِ زبان فارسی را نشان دهد. اگر چه ایراداتِ فراوانی به کتاب او هست، با این همه برای کسی که دنبال یک شیوهنامه است، دستمایهی خوبی است.
آیین نگارش، سویههای گوناگونی دارد:
نشانههای سجاوندی، شیوهی واژه گزینی، صفحهآرایی، تناسب موضوع و متن، هدف و کارکرد متن و ... ؛ اگر اینها را در هنگام نوشتن، پیشِ چَشم داشته باشید، نخستین کسی که از نوشتن و نوشتهی شما لَذَّت میبَرَد، خود شما خواهید بود.
5⃣ موضوعِ نوشتهتان را کشف کنید!
هر نوشتهای یک یا چند هستهی مرکزی دارد که در قالب یک یا چند موضوع، بازتاب داده میشود. این هسته، ستاد فرماندهی شماست که نشخوار ذهنی یا پراکندگی دانستهها یا گردش اندیشهها، دشمن آن است. همه چیز باید در خدمت هستهی مرکز و در راستای پرورش و بالندگی آن باشد. این هسته را کشف کنید و شبکهی مفاهیم و واژگانتان را دور تا دور آن بچینید، همان جور که یک جورچین را میچینید! تصویرِ پایانی، زیبا و پر از جزئیاتِ مرتبط با هم خواهد بود.
نویسندههای بزرگ که موضوعِ نوشتهی خود را میدانند، تصویر کلانِ نوشته را در ذهن میپرورانند و نقشهی راه رسیدن به آن (پِیرنگ) را نیز میکشند. دستاورد آن تصویر و این نقشه و واژهها و گزارهها، یک نوشتهی پر و پیمان خواهد بود.
دربارهی شیوهی موضوعیابی و معنای موضوع، بیشتر سخن خواهیم گفت.
6⃣ بسیار بنویسید!
از نوشتن و از داوری شدن نترسید! آغازِ هر کاری سخت است، امّا تکرار و تمرین و ارزیابی مداوم، کارِ را پخته خواهد کرد.
کم، کوتاه، سخت یا نادرست نوشتن، برای پیشرفت کردن، بهتر از هرگز ننوشتن است. داوری دیگران، حتّی اگر به تند زبانی باشد، شما را رشد خواهد داد.
نکات دیگری هم هست که اگر فرصت باشد، خواهم نوشت...
✍به قلم استاد فقیهی
#آموزش_نویسندگی
@ramezan_ghasem110