┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_منتظر_قائم🕊🌹
#زندگینامه 1️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#به_گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، "خیلی چیزها از ایمان (محمد) یاد گرفتم #خونسردی و آرامش عجیبی داشت؛ یک بار از او پرسیدم #درجه نظامی تو در سپاه چیست؟⁉️
#گفت: هر درجه ای داشته باشم مهم نیست آخرش همان #بسیجی ام و به این درجه افتخار میکنم."✌️
این جملاتیست که #پدر یک شهید درخصوص فرزندش می گوید.
#محمد منتظرقائم (غلام نژاد) در تاریخ 25 شهریور 1363 در شهرستان #نکا در استان مازندران به دنیا آمد و تولد او همزمان بود با #میلاد نبی اکرم(ص)
مادرش میگوید: باوجود اینکه پیشنهادهای کاری مختلفی داشت اما بخاطر علاقه به فعالیت در #بسیج و ارادت زیادی که به مقام معظم #رهبری داشت، تمام تلاش خود را کرد و 4 روز بعد از ازدواج، به یگان #صابرین ملحق شد.
در #دوران کودکی اش خوابی دیدم و حالا که شهید شده است تعبیر آن خواب را بیشتر #درک میکنم .
محمد امانتی در دست من بود که به #صاحبش برگردانده شد و امیدوارم #امانتدار خوبی بوده باشم.
ادامه دارد◀️
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_منتظر_قائم🕊🌹
#زندگینامه2️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
⏬ فرزند این خانواده #سرانجام در #تاریخ 12 شهریور 1390 در درگیری با گروهک تروریستی و جدایی طلب پژاک در منطقه #جاسوسان سردشت به شهادت می رسد.
متن زیر گفتگوییاست با #همسر بزرگوارشهید محمد منتظر قائم:🕊🌹
* #تغییر نام خانوادگی از غلام نژاد به منتظرقائم
در سال 1384 به #پيشنهاد يكي از اقوام ( شوهر خواهرم) با ايشان آشنا شدم، اولين جلسه ديدار ما هم در منزل خواهرم در نكا بود.
#اسم اصلي ايشان در شناسنامه محمد #غلام نژاد بود #اما يكسال قبل از اينكه به شهادت برسد، فاميلي اش را تغيير داد و #جز من كسي از اين موضوع اطلاع نداشت. در واقع يك رازي بود بين من وشهيد. از آنجائيكه #علاقه و ارادت زیادی به شهيد #سيد محمد منتظر قائم فرمانده سپاه يزد وشهيد واقعه طبس داشت، تصميم گرفت اين كار را انجام دهد.
مي گفت:#خيلي به اين فاميلي علاقه مندم. #دوست دارم فاميلي ام را "منتظر قائم" بذارم.
احترام زيادي براي خانواده، مخصوصاً #پدرش قائل بود. به ايشان گفتم:
#چطور مي خواهيد اين موضوع را به خانواده و پدرتان اطلاع دهيد؟
#گفت: بالاخره يك روزي خودشان #متوجه خواهند شد.
بعد از شهادت، روزي كه به پدر شهيد گفتند: #محمد منتظر قائم شهيد شده، #تعجب كرد و وقتي كه به منزل تشريف آوردن موضوع را برایشان #توضیح دادند
ادامه دارد◀️
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_منتظر_قائم🕊🌹
#زندگینامه3️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#روزی که برای #خواستگاری آمدند، ابتدا ايشان از #عقايد، روحيات و فعاليت هايي كه داشت صحبت كرد. مقداري هم در رابطه با #آينده كاريش و از اينكه امكان دارد جذب سپاه شود و سختي ها و مشكلاتي كه شايد به همراه داشته باشد، مطالبي #عنوان كرد.
بعد ازايشان من شروع به صحبت کردم و #گفتم:
#معيار من براي ازدواج ايمان، تقوا و اخلاق است، ماديات براي من زياد مهم نيست اما #معنويت خيلي اهميت دارد.
#گفتم:من حتي حاضرم با شما در يك كلبه خرابه زندگي كنم اما در زندگيمان عشق به خدا و محبت اهل بيت #فراموش نشود.
#ايشان بعد از عقد هميشه مي گفت: من از يك حرف شما در جلسه اول خيلي خوشم آمد. این که با #عشق به خدا و اهل بيت زندگيمان را #شروع كنيم و با اعمال و كردارمان توشه اي براي آخرت مهيا كنيم، تا فرداي قيامت #شرمنده شهدا نباشيم.
از آنجائيكه #ارادت خاصي به حجت السلام #لائیني محمدی امام جمعه نكا داشتند، #خطبه عقد در منزل ايشان توسط حاج آقا خوانده شد.
#درضمن اين نكته را بايد يادآوري كنم كه شهيد علاقه زيادي داشت به #اينكه مقام معظم رهبري خطبه عقد ما را بخواند اما متاسفانه قسمت نشد.
#مراسم بدون تشريفات، خيلي ساده و #معنوي برگزار شد. ⏯
◀️ادامه دارد،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_منتظر_قائم🕊🌹
#زندگینامه4️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#بعد از عقد يك #خوابي ديدم، خواب ديدم #قطاري با سرعت بسيار زياد از مقابل من در حال عبور است، توي قطار پر بود از #عكس شهدا، محمدآقا كنار شهدا #ايستاده بود، كم كم داشت با #لبخند از كنارم دور مي شد كه همان لحظه از خواب بيدار شدم، وقتي كه خواب را برايش تعريف كردم، #گفت:خوب معلومه تعبيرش چيه؟
من بالاخره يك روزي #شهيد مي شم...!🕊🌹
#چهار سالي كه بنده با ايشان زندگی کردم، در حقیقت #فقط دو سال با هم زندگي كرديم #چون محمد آقا وقتي دو سال بعد از عقد جذب سپاه شد، هم در دوره هاي آموزشي شركت مي كرد و هم در ماموريت هاي مختلف #حضور داشت. به همين جهت كمتر همديگر را ميديديم.
در اين مدتي كه #باهم زندگي كرديم سعي مان بر اين بود به همه آن چيزهايي كه در جلسه اول به آن اشاره شد، #پايبند باشيم و به آن عمل كنيم.
بعد از ازدواج ديگر #راحتتر در رابطه با شهادت و سختي هاي كارش صحبت مي كرد.
مي گفت:
بايد #توكل به خدا داشته باشيم. اگر خدا بخواهد به #آرزويمان كه شهادت است مي رسيم.🕊🕊🌹
با صحبت هايي كه ميكرد و با #انگيزه اي كه داشت، باور كنيد ميدانستم يك روزي به آرزوي خود كه همان شهادت است خواهد رسيد.
#اكثر مواقع دوست داشت كه بنده را براي شهادت خودش #آماده كند.
يادم مي آيد يك روز به ايشان گفتم از اينكه #خواهرشهيدم افتخار ميكنم
(#شهيدشهرام شعباني سال 65 درعمليات غرور آفرین كربلاي5 به شهادت رسیدند🕊🌹) #گفت: اگر شما خواهر شهيد هستيد #من خود شهيد هستم. ⏯
◀️ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_منتظر_قائم🕊🌹
#زندگینامه5️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
⏬بعدش گفت: باعث #افتخار بنده است كه با #خواهر شهيد وصلت كردم. گاهي از اوقات وقتي با هم حرف مي زديم مي گفتم:
#من از فشار قبر و تنهايي و تاريكي قبر مي ترسم.
با #خنده مي گفت:
#نترس وقتي شهيد🕊 شدم جايگاه من پيش خدا با#ارزش مي شود. آن وقت خودم مي آيم و #كمكت مي كنم. خيلي به آينده اميدوار بود.
#هميشه سعي ميكرد اين روحيه را به بنده منتقل كند.
#بعد از شهادت🕊 ايشان يك روز خيلي #دلم گرفته بود و با #عكسش درد و دل كردم. باز هم از آن حرفاي قديمي زدم، از #تنهايي قبر و قيامت گفتم. #همان شب خواب ديدم در يك جاي تاريكي قراردارم، به سمت جلو شروع به حركت كردم، #يكدفعه به داخل يك چاه بزرگ افتادم و تنه يك #درخت هم به سمت من پرتاب شد. همان #لحظه ديدم محمدآقا با #لبخندي كه به لب داشت دستم را گرفت و من را از چاه بيرون كشيد.
محمد آقا به #لحاظ اخلاقي، فردي صبور، مهربان و با اخلاق بود. #هميشه بنده را شرمنده اخلاق و رفتارش مي كرد. در طول مدتي كه با هم زندگي كرديم #حتي يك بار هم خشم و عصبانيتش را نديدم، #جز يك بار، وقتي يكي از اقوام مطلب نادرستي را در #خصوص مقام معظم رهبري عنوان كردند ديدم خيلي #عصباني شد و همان لحظه يك جواب محكم، درست و دندان شكن به ايشان داد و خيلي خوب و به جا از رهبري #دفاع كرد.✌️✊️
◀️ادامه دارد،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_منتظر_قائم🕊🌹
#زندگینامه6️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
⏬اهل #نماز شب و گريه هاي نيمه شب بود طوري كه گاهي از اوقات با گريه هاي نماز شب ايشان بنده #براي نماز بيدار مي شدم، ميديدم دارد با خدا راز و نياز مي كند و #اشك ميريزد. يك #قرآن توجيبي داشت كه هميشه همراهش بود و آنرا قرائت ميكرد.
معمولاً هر زماني كه در زندگي با #مشكلي مواجه ميشد، با ذكر #صلوات حلش مي كرد. با اين ذكر زياد مانوس و محشور بود. يک روز #برادر ايشان تصادف خيلي سختي داشتند. طوري كه همه فاميل از اين موضوع ناراحت بودند. #اما محمدآقا خيلي صبور و خونسرد بود. مي گفت تا #خدا نخواد هيچ اتفاقي نمي افتد.
#زماني كه در منزل بود خودش را در باغ با #كاشتن درخت توت و تمشك سرگرم ميكرد.
در #كارهاي منزل هم فعاليت زيادي داشت و كمك حال خانواده بود. يك روز توي اتاق دراز كشيد و #چفيه اي را روي صورتش قرار داد. گفت: فرض كن من #شهيد🕊 شدم، توام اومدي بالاي سرم، ميخواهم ببينم عكس العملت چيه؟ #گفتم:
#محمدآقا! بازم از اين حرفا زدي؟ خيلي اصرار كرد.
#پيش خودم گفتم: دلش را نشكنم. اومدم بالاي سرش، چفيه را #كنار زدم. دست روي #محاسنش كشيدم و گفتم: محمد عزيزم! شهادتت مبارك بالاخره به آرزویت رسيدي! #وقتي اين جمله رو به زبان آوردم خيلي خوشحال شد. 🌹
ادامه دارد◀️
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_منتظر_قائم🕊🌹
#زندگینامه7️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
اين #خاطره دوباره تکرار شد. آنروزي كه جنازه شهيد را آوردند، #وقتی وارد سردخانه شدم، چند لحظه بعد خودم رو با شهيد توي سردخانه تنها ديدم، #رفتم بالاي سرش و به صورتش نگاه كردم و به ياد آنروزي افتادم كه محمدآقا خواست عکسالعمل من را بعد از شهادت اش ببيند، #همان جمله اي كه آن روز گفتم را تكرار كردم: #محمد عزیزم! #شهادتت 🕊🌹مبارك، بالاخره به آرزويت رسيدي!
از شهید یک #فرزند چندساله به نام #محمدطاها به یادگار مانده است، محمدطاها را زياد نمي ديد. وقتي هم كه به مرخصي مي آمد زياد در آغوشش نميگرفت. مي ترسيد #وابستگي و تعلق ايجاد شود. #شهيد محمد منتظر قائم زندگي و بچه اش را دوست داشت اما هدفش را بیشتر دوست داشت و به خاطر هدفش كه #رضاي خدا و حفظ دين و وطن و ناموسش بود به #شهادت رسيد.🕊🌹
#آخرين باري كه به مرخصي آمد قرار بود يك هفته پيش ما بماند #امايك روز بيشتر از مرخصي اش نگذشته بود كه ديدم روي مبل نشسته و دارد لباس مي پوشد #گفتم: كجا ميخواي بري؟
#گفت:بايد برم. گفتم: تو كه تازه اومدي ؟
#گفت: دشمن يك درگيري سختي در منطقه ايجاد كرده دعا كن به خير بگذره.
یكي از همرزم هاي محمدآقا بعد از شهادت ايشان مي گفت:
#زماني كه به منطقه آمد به ايشان گفتيم: براي چي اينقدر زود آمدي؟
#مگر مرخصي نداشتي؟ گفت: من #بايد توي اين عمليات حضور داشته باشم.
وقتي داشت مي رفت لحظه آخر برگشت بهم گفت: #شايد توي اين عمليات شهيد بشم اگر برگشتم با هم ميريم تهران زندگيمان را شروع ميكنيم. اگر برنگشتم #توكل به خدا را فراموش نكن، مواظب #حجابت باش، محمدطاها را #خوب تربيت كن. مرگ حقه، همه ما يك روزي از اين دنيا ميرويم.ما توي اين دنيا #مسافريم، #دستهايش را رو به آسمان دراز كرد و گفت:
#خدايا توي اين عمليات قسمت من را شهادت قرار بده.
چند روزي گوشيش خاموش بود يك روز ديدم گوشيم داره زنگ ميخوره بهش گفتم قطع كن من زنگ ميزنم. گفت:نه، اين جايي كه من هستم به سختي آنتن ميده. #صداي تيراندازي به خوبي از پشت تلفن مشخص بود. #گفتم: محمدآقا چيه؟ چه خبره؟ #خنديد و گفت:
#بچه ها اينجا درگيري سختي داشتند. بعضي از اونها هم #شهيد شدند. گفت: اگه شهيد شدم و برنگشتم #توكلت به خدا باشه. مواظب خودت و محمد طاها باش. منم گفتم:
#شما را به خدا ميسپارم هرچه خدا #بخواهد همان مي شود.
ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_منتظر_قائم🕊🌹
#زندگینامه8️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#گاهي از اوقات وقتي تو زندگي با مشكلي مواجه مي شوم #صداش مي كنم، خدا را شكر زود ازش #حاجت مي گيرم، باور كنيد از وقتي خبر شهادتش رو شنيدم، تا به امروز چون اعتقادم اين بود. محمدآقا براي #رضاي خدا به شهادت رسيد پيش خودم مي گفتم:
#اجري كه با صبر وتحمل به دست آوردم نبايد با #گريه از دست بدم.
#زماني كه به ماموريت اعزام مي شد، مدت ها منزل نمي آمد، گاهي از اوقات دلم مي گرفت، #احساس تنهايي مي كردم، گريه ام ميگرفت،
#اما زماني كه خبر #شهادتش را براي من آوردند و اين مدت چندسالي كه از شهادتش گذشت #الحمدلله خدا يك صبر و روحيه اي به من داده كه بتوانم همه مشكلات را #تحمل كنم. خواهرزاده ام می گفت: #وقتي خواستيم خبر #شهادت 🕊🌹محمدآقا را به شما بديم خيلي ترسيديم، گفتيم:
#شايد شما طاقت نياريد، وقتي ديديم سکوت كرديد، خيلي تعجب كرديم.
#مرگ در بستر با شهادت خیلی تفاوت دارد، #خداروشكر مي كنم از اينكه كسي را دارم كه فرداي #قيامت به فريادم برسد، خدا را شكر كه محمدآقا در راه خدا و براي رضاي او به #شهادت رسيده است و جمله آخر، همانطور كه #شهيد🕊 فرمودند: همه ما در اين دنيا #مسافريم و بايد يك روزي از اين دنيا برويم. اگر توكل به خدا داشته باشيم به #آرزويمان كه همان شهادت است مي رسيم. 🕊🌹
پایان ⏹
روحمان با یادشان شاد🌹
✍️امیدوارم خداوند متعال توفیقی عنایت فرمایید که در روز حساب رسی بتوانیم چشم در چشم این عزیزان دوخته والتماس شفاعت کنیم وشرمندگی باعث سرافکندگی ما نباشد،
ان شاالله🌹
اللهم الصابرین
#شهید_محمد_منتــظر_قائم
#ولادت:1363/6/25
#شهادت:1390/6/13
#علت_شهادت:درگیری با گروهک تروریستی پژاک.
#خصوصیات_اخلاقے_شهید🔻
به لحاظ اخلاقي فردي #صبور، #مهربان و با اخلاق بود.هميشه بنده را شرمنده اخلاق و رفتارش مي كرد.
در طول مدتي كه با هم زندگي كرديم حتي يك بار هم #خشم وعصبانيتش را نديدم،جز يك بار،وقتي يكي از اقوام مطلب نادرستي را در خصوص مقام معظم رهبري عنوان كردند ديدم خيلي عصباني شد و همان لحظه يك جواب
محكم،درست و دندان شكن به ايشان داد و خيلي خوب و به جا از رهبري دفاع كرد.
#اهل_نماز_شب و گريه هاي نيمه شب بود طوري كه گاهي از اوقات با گريه هاي نماز شب ايشان بنده براي نماز بيدار مي شدم،ميديدم دارد با خدا راز و نياز مي كند و اشك ميريزد.
يك #قرآن توجيبي داشت كه هميشه همراهش بود و آنرا قرائت ميكرد.معمولاً
هر زماني كه در زندگي با مشكلي مواجه ميشد،با ذكر #صلوات حلش مي كرد.با اين ذكر زياد مانوس و محشور بود.
يک روز برادر ايشان تصادف خيلي سختي داشتند.طوري كه همه فاميل از اين موضوع ناراحت بودند. اما محمدآقا خيلي #صبور و خونسرد بود.مي گفت تا خدا نخواد هيچ اتفاقي نمي افتد.
#راوے_همســـر_بزرگوار_شهید🌺🕊
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄